از حیف نون میپرسن از چه تریپ لبی خوشت میاد؟ میگه : از لبِ جو !!
حیف نون با هواپیما میاد تهران، تو فرودگاه به رفیقش میگه: اگه میدونستم اینقدر نزدیکه با ماشین میومدم
فرستنده : فریبرز
میخواستن حیف نون رو شکنجه روحی بدن، میفرستنش تو یک اتاق گرد، میگن برو یک گوشه بشین!
حیف نون داشته با تمام وجود وضو میگرفته و دستاشو محکم میکشیده رو هم، ازش میپرسن: چرا اینقدر محکم وضو میگیری؟ میگه: چنی دارم وضو میگرم که هیچ باد معده ای نتنِه باطلش کنه !
یک شب تلوزبون فیلم سینمایی گذاشته بوده، تو فیلم مرده به زنش میگه: شب بخیر لورا. یهو تو لرستان ملت همه تلوزیون رو خاموش میکنند، میرن میخوابن
فرستنده : مهدی
خرابکاری بچه: 5 ماهگی تو دستت ، 5 سالگی تو اعصابت ، 15 سالگی تو هیکلت ، 20 سالگی تو آبروت ، 25 سالگی تو پولت ، وقتی هم مردی تو روحت
جمله عاشقانه همدانی: با تمام چفته چولیت، شته شولیت، پته پیسیت، قد یه خیار چولسیده داغانتم
فرستنده : evil
پاسخ اپراتور موبایل در مرکز بروجرد هنگامی که مشترک در دسترس نیست: مشترک مورد نظرنیسا. نه که نیسا. هسا. دم دست نیسا
فرستنده : evil
حیف نون با دوستش میرن هتل 5 ستاره ، دوستش میره توالت فرنگی حیف نون میاد کتکش میزنه!!!
میگن چرا میزنیش؟
میگه من دو روز از این چشمه آب می خورم این اومد ریده توش!!!!
فرستنده : کامیار
غضنفر ، یه جسد می بره پزشکی قانونی.بهش میگن: چطور مرده؟ میگه: سم خورده.میگن: پس چرا زخمیه؟ میگه: آخه نمی خورد
کلمات کلیدی : خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|
آبادانیه رو برق گرفت مرد !!! اقوامش از ترس تا چهلم با فاز متر سر قبرش فاتحه میخوندن
فرستنده : nasir
یارو به باباش میگه : بابا بابا پنکه خراب شده بده درسش کنن.
میگه : همینه دیگه وقتی ده نفر شب زیرش می خوابید خراب میشه دیگه !
یارو به زنش میگه اگه بچمون پسر بود اسم بابای منو میزاریم اگه دختر شد اسم بابای تو رو !
فرستنده : وحید
به غضنفر میگن اگه تو دریا کوسه بکنه دنبالت چکار می کنی؟؟ میگه میرم بالای درخت!! میگن آخه اونجا که درخت نیست...
داد میزنه میگه: مجبورم... می فهمی؟؟ مجبورم
فرستنده : بهرام
طرف میره ورزشگاه تو موج مکزیکی غرق میشه....
توقع حیف نون از خدا: نه کارت دارم و نه کارم داشته باش !
غضنفر میره لوازم ورزشی میگه پرچمه ایران رو دارین . یارو میگه آره براش میاره . یکم فکر میکنه میگه ببخشید رنگ های دیگشم میتونم ببینم !؟
یارو تو خواب میبینه به یه گدا 1000 تومان داده وقتی بلند میشه اول پولای جیبشو میشماره بعد میگه: عجب کابوسی بود !
فرستنده : xbit
آمریکاییه داشته تو رودخونه غرق میشده، هی داد میزده: help me, hellllp!
بامشاد از اونجا رد میشده میگه: احمق جون اگه جای کلاس زبان کلاس شنا رفته بودی الان غرق نمیشدی !
فرستنده : xbit
یارو چشماش ضعیف بوده عینک میزده.
میخواد روزنامه بخونه هی عینکشو میزده یک کمی میخونده دوباره میذاشته تو جیبش دوباره میزده یه خورده میخونه و همینطور.
دوستش میگه: خوب، چرا عینکتو نمیزنی یکدفعه همشو بخونی؟
یارو میگه: آخه اونایی که درشت نوشته بدون عینک میتونم بخونم، عینک نمیزنم که شیشه اش مصرف نشه !
فرستنده : samira
کلمات کلیدی : خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|
یه فری خوشحال میگن جسم شفاف رو تعریف کن میگه: جسمی که بشه از این طرف اون طرفشو ببینی. میگن باریک الله یه مثال بزن؟ میگه نردبون
فرستنده : ramin
فری خوشحال تو خیابون به یه نفر میگه: ببخشید، من شما رو تو دوبی ندیدم؟ یارو میگه: نه، من تا حالا دوبی نرفتم.
فری خوشحال: خوب من هم نرفتم، حتما دو نفر دیگه بودن !
فرستنده : M-h
حیف نون سوار تاکسی بوده ...
بعد از مدتی یکی پیاده میشه و درو محکم میبنده ...
راننده میگه : خر بی شعور ...
یه کمی جلوتر یه نفر دیگه پیاده میشه و باز در و محکم می بنده بازم راننده میگه : خر بی شعور نفهم ...
نوبت به حیف نون میرسه با دقت در و آهسته می بنده می بینه راننده داره نگاش می کنه بهش می گه :چیه ...
خر باشعور ندیدی !!!
فرستنده : احسان
تو شهر بامشاد اینا به مناسبت میلاد امام علی به همه ی اونهایی که اسمشون میلاد بود جایزه دادن !
فرستنده : محمود
از حیف نون می پرسن عروسیت چه موقعیست: می گه این دوشنبه نه چهارشنبه هفته ی دیگه
از حیف نون میپرسن امام رضا چرا رفته بود مشهد؟ میگه: نمیدونم ولی شاید رفته بود زیارت !
به اصفهانیه میگن درسته که شما تو حرفاتون اس اس میکنید میگه کی گفتس ؟ هر کی گفتس دروغ گفتس
فرستنده : ramin
تحقیقات نشون داده اصفهانیها فقط در 22 روز سال رشد می کنند: دهه اول محرم + 12 روز اول عید !
فرستنده : nasir
یه تیکه آهن محکم روی پای یه اصفهانی میفته داد میزنه میگه آااااااااااااخ کفشم
فرستنده : فرفره
کلمات کلیدی : خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|
غضنفر میره عروسی می بینه رو سر عروس پنج هزاری و تراول می ریزن ، واسه این که کم نیاره عابر بانکشو در میاره می کشه وسط سینه ی عروس !
از عربه میپرسن در جمله: در کنکور قبول شد از چه فعلی استفاده شده ؟ میگه: از ماضی بعید !
فرستنده : sadra
به یزدیه می گن 3 تا مار نام ببر؟ می گه: مار کبری . مار زنگی. مارمولک
فرستنده : erfan
حیف نون می ره جلو اینه چشاشو می بنده می گن این چه کاریه؟ می گه می خوام ببینم وقتی می خوابم چه شکلیم !
فرستنده : فرفره
بامشاد رفته بود ته چاه فکر میکرد یه یارو اومد گفت : چرا ته چاه فکر می کنی ؟
میگه: می خوام عمیق فکر کنم !
فرستنده : nido
یارو نماز قضا زیاد داشته هر وقت نماز می خونده زیر جانمازش کاربن میذاشته.
فرستنده : mamad
به بامشاد میگن کدوم حیوان همه آدم هارو میشناسه؟ میگه گوسفند
میگن چرا؟
میگه آخه هرکیو میبینه میگه باااااااه
غضنفر لکنت زبون داشته بهش میگن همیشه زبونت میگیره؟ میگه نه فقط وقتی حرف میزنم
یه روز بامشاد میره بانک تا چکش رو نقد کنه. بانکیه بهش میگه چک سیباس؟
بامشاد جواب میده نه! مال گردوهای پارساله !
فرستنده : قلی
کلمات کلیدی : خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|
غضنفر تو جبهه بوده از هرطرف خمپاره میومده یکی داد میزنه سنگر بگیرید
غضنفر از اون ور داد میزنه واسه من بربری بگیرید !
فرستنده : ehsan
یه روز بامشاد عینک دودی زده بود ، پسرشو تو خیابون میبینه محکم یه سیلی به اون میزنه میگه این وقت شب بیرون چیکار میکنی.
پسره میگه بابا عینکتو بردار
بامشاد عینکشو بر میداره بازم محکم یه سیلی میزنه میگه پسر دیشب تا حالا بیرون چی کار میکردی؟
فرستنده : علی
غضنفر یه مگس میگیره, بش میگه بپر..
مگسه میپره. مگس رو میگره یه بالشو میکنه, بش میگه بپر..
مگس به زور میپره. باز مگس رو میگیره اون یکی بالشم میکنه, بش میگه حالا بپر..
مگسه نیمپره. بعد غضنفر میگه حالا ما نتیجه میگیریم که وقتی بالهای مگس رو بکنیم . مگس کر میشه !!!
فرستنده : علی
یارو صبح یه لیوان خاکشیر میخوره، تا شب پشتک میزنه که تهنشین نشه!
فرستنده : حمید
از غضنفر می پرسن : فرق انجیر با زنجیر چیه ؟ میگه والا اجه آدم شانس بیاره زن جیرش میاد ولی اجه شانس نیاره ان جیرش میاد !
فرستنده : Sorena
یه پری افسانه ای به یه مرد میگه: یه آرزوت رو بگو تا برآورده کنم. مرده میگه: یه کاری کن که زنم حسابی احمق بشه تا بتونم با خیال راحت بهش دروغ بگم و هی مچم رو نگیره. پریه قبول میکنه و میگه: برو خونه تون. آرزوت رو برآورده کردم. مرده خوشحال میره خونه, میبینه زنش تبدیل به یه مرد شده!
فرستنده : mamad
یک روز غضنفر خواب میبینه بزرگترین نون بربری دنیا را خورده صبح که بلند میشه میبینه لاحافش نیست
فرستنده : nido
حیف نون قله اورست رو فتح میکنه ، خبرنگارها جمع میشن و ازش می پرسند : آقا رمز موفقیت شما چی بود
حیف نون میگه : والله آقا من این چیزها حالیم نیست ، اگه بازم بهم بار بخوره میارم این بالا
یه روز چند تا رفیق میخواستن برن گردش ، تهرانیه میگه ماشینش با من ، رشتی میگه نهارش هم با من ، شیرازیه هم میگه تخمه و چای هم با من ، اصفهانیه میگه پس حالا که همتون یه چیز میارین منم داداشم را میارم
فرستنده : اسماییل
یه دفعه پلیس بامشاد رو میگیره بهش میگه کارت ماشین ، گواهینامه ، بیمه ..... بامشاد میگه باید با اینها جمله بسازم !
کلمات کلیدی : خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|
یه دفعه یه آبادانیه تو بیابون گم میشه ، و داشته از تشنگی میمرده .... خلاصه هی میگفته آب آب آآآآآ آب .... یه دفعه میرسه به یه چشمه دستاشو میزنه تو آب میکشه به موهاش میگه آخیــــــــــش ، وُلک راحت شدم تیپ موهام خراب شده بود داشتم میمردما
فرستنده : عبدو
از حیف نون میپرسن تو شما آدم مشهور هم هست میگه آره .... سوفیا لُره ! ، الیزابت تای لُر ، لُر و هاردی .... یه ماده شیمیائی هم هست که اختراع خودمونه بهش میگن کلُر !
فرستنده : مهدی
به عضنفر میگن از قفل فرمونت راضی هستی میگه آره فقط سر پیچ اذیت می کنه !
فرستنده : yael
دو تا خسیسه با هم همسایه بودن ...
هر سی ثانیه برق یکیشون می رفت...
تحقیق می کنن می بینن از چراغ راهنمایی برق میدزدیدن !
فرستنده : aria
بامشاد ، دختر محلشون را نشون میکنه ، رفیقاش میان با سنگ میزنن !
فرستنده : داوود خانی
حیف نون تو کلیسا نشسته بوده، یهو می بینه یه دختر خیلی خوشگل میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه.
دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی ، پول دادی ، قیافه دادی ، خانواده خوب دادی...
فقط ازت یه چیز دیگه میخوام...
اونم یه شوهر خوبه ...
یا حضرت مسیح ! خودت کمکم کن!
حیف نون از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده! هل نده زشته ، خودم میرم!
فرستنده : احمد-م
بامشاد پشت کنکوریه نذر میکنه اگه دانشگاه قبول بشه ، ننه اش رو با پای برهنه بفرسته کربلا !
فرستنده : xbit
به غضنفر میگن: چرا قبض آب و برقو دوست داری، میگه: چون روش نوشته: مش ترک گرامی
بامشاد زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه . به نام ... ؟
بامشاد میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا , یه پیتزا می خواستم !
فرستنده : ehsan
غضنفر داشته دعا می کرده: خدایا منو نیامرز!ازش می پرسن چرا این جوری دعا می کنی؟ می گه دارم شکسته نفسی می کنم!
کلمات کلیدی : خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|