غضنفر میره عروسی می بینه رو سر عروس پنج هزاری و تراول می ریزن ، واسه این که کم نیاره عابر بانکشو در میاره می کشه وسط سینه ی عروس !
از عربه میپرسن در جمله: در کنکور قبول شد از چه فعلی استفاده شده ؟ میگه: از ماضی بعید !
فرستنده : sadra
به یزدیه می گن 3 تا مار نام ببر؟ می گه: مار کبری . مار زنگی. مارمولک
فرستنده : erfan
حیف نون می ره جلو اینه چشاشو می بنده می گن این چه کاریه؟ می گه می خوام ببینم وقتی می خوابم چه شکلیم !
فرستنده : فرفره
بامشاد رفته بود ته چاه فکر میکرد یه یارو اومد گفت : چرا ته چاه فکر می کنی ؟
میگه: می خوام عمیق فکر کنم !
فرستنده : nido
یارو نماز قضا زیاد داشته هر وقت نماز می خونده زیر جانمازش کاربن میذاشته.
فرستنده : mamad
به بامشاد میگن کدوم حیوان همه آدم هارو میشناسه؟ میگه گوسفند
میگن چرا؟
میگه آخه هرکیو میبینه میگه باااااااه
غضنفر لکنت زبون داشته بهش میگن همیشه زبونت میگیره؟ میگه نه فقط وقتی حرف میزنم
یه روز بامشاد میره بانک تا چکش رو نقد کنه. بانکیه بهش میگه چک سیباس؟
بامشاد جواب میده نه! مال گردوهای پارساله !
فرستنده : قلی
کلمات کلیدی : خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|