عربه بچش تو اتوبوس به دنیا میاد اسمشو میزاره عبدالواحد !!!
فرستنده : Amir
یه اصفهانی به یه اصفهانی دیگه پول قرض میده تو کتاب گینیس ثبت میکنند !
فرستنده : Babak
واسه اصفهانیه مهمون میاد به مهمونش میگه آقا مرغ هستا بگم تخم کنه
فرستنده : Jimmy
بچه اصفهانی سر سفره غذا می خورده.باباش با لهجی شیرین اصفهانی بهش میگه باباجون اینقدر غذا بخور که سیر بشی نه اینقدر که خسته بشی
فرستنده : Jimmy
چندتا تهرونی اومده بودن اصفهون گردش، توی میدون نقش جهان درشکه سوار میشن تا کمی تاب بخورن، اسب درشکه زبون بسته بهش فشار میآدو وسط راه یه صدائی ازش در میرد، تهرونیها هم برا اینکه درشکه چی رو مسخره کنن بلند بلند بهم دیگه میگن به به، بجه ها درشکه های اصفهان هم رادیو داره، پیرمرد درشکه چی خیلی خونسرد سرشو برمیگردونه و میگه: آره آمو (عمو ) ولی فقط موجی تهرونو میگیرد
فرستنده : Jimmy
غضنفر شهردار می شه ، صبح زود برای افتتاح پروژه ساختمانی می ره عصر می شه ... شب می شه ... ولی خبری ازش نمی شه . نصفه شب خاک آلود و خسته می ره خونه . زنش می پرسه : کجا بودی تا این وقت شب ؟ غضنفر می گه : والله موقع کلنگ زدن ، مردم تشویقم کردن ، منم یواش یواش بدنم گرم شد و زیر زمینش رو کندم ! ! !
غضنفر رو می خواستن مسیحی کنن میبرنش توی کلیسا چراغارو خاموش می کنن میگن هزار بار باید بگی یا عیسی مسیح و 10 بار کتاب مقدس رو بخونی. خلاصه همه این کارها رو می کنه و میگن آها دیگه اسلام یادش رفتو یه مسیحیه تیر شده الان. همین که چراغارو روشن می کنن غضنفر میگه: الله هم صل االی محمد....
فرستنده : Nima
رکه میگه با خودم عهد کردم دیگه سوتی ندم. میگن از کی؟ میگه: از هر کی
پنج تا لر با هم قایموشک بازی میکنند الان ده سال هست که از چهارتاشون خبری نیست