Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

جوک متفرقه


جوک متفرقه


بچه همسایمون رفته تو کمدم 2 تا از پیرهنایی که خیلی دوسشون دارمو برداشته میگه میشه با قیچی اینارو تیکه تیکه کنم؟؟؟اگه این کارو نکنم داغون میشم |:
شما بگید من به این کصافد دیکتاتور چی بگم آخه؟ :((((((((((((((((((((((((

فرستنده : مسعود زئوس


یک اتاق مرتب نشانه ای از کامپیوتر خراب یا اینترنتی قطع شده میباشد !

فرستنده : MiladEH17


دوستان یه سوال شرعی
نگاه کردن به لب خندان پسته به قصد لذت حرام است یا نه ؟

فرستنده : کیاچونه


این روزا بدجوری پیشرفت کردیم.
دیروز آموزش اسکیت برد
امروز آموزش بستن شال
بازم امروز آموزش دفاع شخصی
بازم امروز آموزش آشپزی
فردا آموزش فحش دادن
فردای فردا آموزش پوشیدن جوراب
فردای فردای فردا آموزش پوشیدن کفش
فردای فردای فردای فردا آموزش بستن در
فردای فردای فردای فردای فردا آموزش خوابیدن
آخر جهان آموزش نفس کشیدن.

فرستنده : SHADOW


یادم میاد وقتی ابتدایی بودم یه روز خیلی زود رفتم مدرسه.یکم تو پارک کنار مدرسه تاب سواری کردم.بعد مدیر اومد تا در مدرسه رو باز کنه.دوستای منم عجب شرخرایی بودن.خودشونو ترسناک کرده بودن تا منو بترسونن(قبل این که من بیام از در بالا رفته بودنو داشتن آماده می شدن.خلاصه مدیر درو باز کردو اونام پریدن جلو شو بد جوری ترسوندنش(فکر کردن منم)مدیرمونم بدجوری ترسید و پخش شد رو زمین.
قیافه من اینجوری بود :))))))))))))))
قیافه مدیر +__#

فرستنده : SHADOW


غضنفر تو جشن عروسی‌ محکم زد به بغلیش و گفت :
حاجی اون پسره که داره وسط میرقصه خیلی بی‌ ریخته
یارو گفت اونیکه تو میگی‌ پسر نیست دختر منه !
اکبر هم نخواست کم بیاره گفت :
بخشید من نمیدونستم که پدرش هستی‌
یارو میگه:
مرتیکه من پدرش نیستم ،مادر شم :|

فرستنده : smj13سید مصطفی


دختره پیام فرستاده:امتحان عربی داشتیم،یه سوال این بود که عبارت"من علم را میجویم وتنبلی نمیکنم" را به عربی بنویسید.دوستش نوشته:"انا جویم العلم ولا تنبلی"...
ای خدا ما با کیا شدیم 75 میلیون؟

فرستنده : آتییییییش!


ماهی پارسالمون تا چندروز پیش زنده بودرفتم به یکی از دوستام گفتم-باور نمیکرد 
ا میگه میشه؟؟؟
کلی قسم خوردم تا باورش شد
عاقا چشمتون روز بد نبینه فرداش در دم جان باخت:((((
حالا شیشه ماهیمونم 1چند سالی بود داشتمش رفتم به یکی از دوستای دیگم گفتم اونم از تعجب شاخ در آورده بود!
امروز شیشه ماهیمونم شکست:((((
خدا این چه زندگیهکه من دارم؟؟؟
دیواری-بتنی چیزی تو خوش خنده مونده برم سرمو بکوبم توش ؟؟؟؟

فرستنده : HaMeD


عاغا میشه این دهه ها رو جابجا کنیم؟آخه الان به منی که متولد 70ام داره ظلم میشه به خدا.خو منم از شما بودم دیگه ....
مثلا 60 تا 70 بشه دهه شصتی 
71تا 81 بشه دهه هفتادی
82 تا 92ام بشه دهه هشتادی
دهه نودیارم بیخیال آدم نیستن که هنوز موجودات ناشناخته ای ان.

فرستنده : JokEr


برنامه نود در خنگولستان:
شما طرفدار کدام تیم هستید؟
1)بله
2)خیر
3)هیچکدام

فرستنده : vooooorojak



به دوستم میگم:این رنگی که امسال مد شده چه رنگ بدیه..اه اه اه
دوستم:اول برو اون فیلتر شکنتو نصب کن بعد میبینی چه رنگ قشنگیه.!؟
دوستم:(^ ^)
من:(+ 0)

فرستنده : گل باقالی سغید


یکی از عجیب ترین دغدغه هام برای عید اینه که ساعت دو باید سر سفره ناهار باشم یا سفره هفت سین
دوستان لطفا راهنمایی کنید

فرستنده : ابوالفضل میرزایی


یکی از فانتزی هام اینه که یه روز صبح از خواب بیدار بشم و ببینم یه چیز کوچیک خوشکل خوش دست تو جیبمه که راحتم از جیبم بیرون میاد(GLX‎‏)‏؛ همینجور که دارم فکر میکنم اون از کجا اومده میبینم که سوئیچ یه پراید کنار دست کلیدمه!! همین جور که دارم میرم طرف سوئیچ ماشینه یهو پام میخوره به یه چیزی (که بعدا با نگاه کردن به پایین متوجه میشم یه صندوق پسته است!!) دیگه مطمئن میشم که دارم خواب میبینم پس چندتا بیشکون دستم میگیرم تا بیدار بشم؛ ولی نه...مثل اینکه فایده ای نداره‏!‏‏!‏
میرم از تو جعبه ابزار یه انبردست میارم و انگشتم رو میزارم بینش و ... تق ... "آخ...وای...آی...‏"‏ یکی از انگشتام رو میشکونم؛ ولی باز از خواب بیدار نمیشم‏!‏‏!‏
پس میرم سراغ نقشه بعد...میرم جلو آینه یه نگاه می اندازم به خودم و داد میزم "نهههه‏"‏ ؛یکی میخوابونم زیر گوش خودم که دندون هام با دو لیتر خون‏!‏ بپاشه رو آینه...ولی این نقشه هم موفقیت آمیز نمیشه‏!‏‏!
پس میرم یکی از انگشتام رو میزارم بین در و ... شتلق‏!‏ ... "واااااااای‏"‏ ... ولی باز هم شکست‏!
پس میرم تو آشپرخونه و دستم رو میکنم تو چرخ گوشت و دکمه اشو میزنم و ... "وای...مردم.‏..آآآآآییی‏"‏ خون میپاشه رو در و دیوار ولی فقط یه شکست دیگه نسیبم میشه...‏
پس میرم دو لیتر روغن سرخ کردنی میریزم تو یه قابلمه و زیرشو روشن میکنم؛ خوب که داغ شد با کله میرم توش و ... جیلیز...ویلیز...جیلیز "(متاسفانه من اینجا نمیتونم داد و بی داد کنم اخه سرم زیر روغنه‏)‏‏"‏...ولی باز اثر نمیکنه...‏
من که دیگه نا ندارم برم سراغ نقشه بعد؛ بی حال می افتم کف آشپزخونه که در اینجا مامانم وارد داستان میشه و همین که منو میبینه داد میزنه "وای...اینجا چه خبره؟...پسرم چش شده؟...‏"‏
من: "کوف کوف‏(سرفه‏)‏...مامان...من چرا از خواب بیدار نمیشم؟‏!‏‏"‏
مامانم: "کدوم خواب؟‏!‏‏!‏‏"‏
من: "داشتم خواب پسته و پراید و GLX میدیدم‏"‏
مامانم: "اون که خواب نبود...امروز تولدته خواستیم سورپرایزت کنیم‏!‏‏"‏
من: "کوف کوف‏(سرفه همراه با پاشیدن خون به بیرون‏)‏... چییی؟‏"‏
باز من:‏ "شما با این سورپرایزتون...جوونی منو ... ت ... تباه ...ک...ک...کردین‏"‏
بعدش قهرمان داستان به افق خیره میشه و جان به جان آفرین تسلیم میکنه.‏
پایان.‏
خوشتون اومد؟‏!‏‏!‏‏!‏

فرستنده : هر روز ظهر کته‏!‏‏!‏


سلامتی
دلمون
جیبمون
یخچال خونمون
که هیچی تو هیچ کدومشون نیست !

فرستنده : ho3in


کلاسمونو تازه هوشمند کردن.بعد دوستم اومده سی دی کانترو آورده .یواشکی نصبش کرده.البته تو زنگ تفریح.خلاصه گرم بازی بود که یهو دید مدیرمون اینهو برج زهر مار وایستاده و نگاهش می کنه.یک کتکی خورد که نگو.بعد آدم نشد که دوستم.پشت سرش بازی نید فور اسپیدو نصب کرد و برد هوشمندو وصل کرد تا کل کلاس ببینن که چه قدر حرفه اییه.همون اول بازی یه ویدئو پخش شد که از اونا چیزا توش بود بعد همون موقع معلم وارد کلاس شد و با دیدن اون صحنه خشکش زد.دوباره یه کتک جانانه به دوستم زدن.تازه کم مونده بود که اخراجش کنن واقعا شانس آورد.

فرستنده : SHADOW







کلمات کلیدی : خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | خوش خنده خان


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد