Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

فک و فامیله ما داریم آخه ؟


فک و فامیله داریم


مامانٍ مامان بزرگم86سالشه بزنم به تخته! اومده بودش تهــــران با عموم اینا رفتیم ایشونُ ویزیت کنیـــــــــم! این دخترعموهایٍ بنده هم ریمل زده بودن ! مامانٍ مامان بزرگم: روشا و رویا(دخترعموهای گل) سردی دارین؟؟
جفتشون: نههههه چطو مگه؟؟
مامانٍ مامان بزرگم: پس چرا چشاتون عینٍ وزغ شده؟؟ مژه هاتون رفته بالا همش سردیٍ مادر!
بعد به زن عموم میگه: مستانه این دختـــــــــرات سردی دارن بهشون همیشه نبـــــات داغ بده!
یعنــــــــــی به جونٍ خودم منُ داداششون پاره شدیم از خنده!
بیچاره ها خجالت از سر و روشون داش بالا میرف جمع کردن رفتن!!!
جدٍ بزرگوارٍ ضدحالٍ داریــــــــــــم؟؟

فرستنده : امیر21

امروز با waths app داشتم با پسرعمم که کویته چت میکردم
پرسید viber یا tango دارى حرف بزنیم؟؟
منم با هزارتا شوق نوشتم آره هردوشو دارم
بعد کال زدم جواب نداد!!!
آى ضایع شدم
فک و فامیله اى کیو سانه ما داریما به مولا !!!

فرستنده : sina alone

داداشم کلاس دوم دبستان بود ...
یه روز اومده خونه با کلی پز و افاده میگه :
امروز مدیر سر صف اعلام کرده که امیرحسین مامور مخفیه !
داداش لاف زنه ما داریم ....؟؟؟

فرستنده : shervin7

مامان و بابام با هم قهرن ، با هم رفتن فرش بخرن بابام زنگ زده خونه میگه گوشیو میدم به مامانت ازش بپرس این فرشه خوبه ؟
گوشیو داده بهش ازش می پرسم مامان این فرشه خوبه ؟ مامانم میگه نه بزا بقیه رو هم نگاه کنم ؛ باز گوشیو داده به بابام میگم نه بزار بقیرم نگاه کنه !!! بابام میگه بهش بگو باشه !
یعنی می خواستم با سیم تلفن خودمو خفه کنم !

فرستنده : abtin

خواهرزادم ساعت دیواریمون رو برداشته واستاده روش میگه ترازوئه ، میخوام ببینم چند تومن شدم !
خواهرزاده باااااااااااااهوشی داریما!!!!!!

فرستنده : abtin

بچه ی فامیلمون اومده خونمون 5سالشه
بعد یه ربع که بهش سواری دادم برگشته میگه:
آفرین! جوون قابلی هستی! ازت خوشم اومد!
واقعا بچه ی فک و فامیله داریم؟!!!

فرستنده : dahe70i

داداشٍ 5سالم اومده تو اتاقم میگه امیــــــــر میتونم روت حساب کنم؟؟
من:چرا که نه گل پسر؟؟
میگه: یح یح یح!! چه خودشو تحویل گرفته کی میاد تو رو بخاد؟؟؟
میگم: ایــــــــمان نذار ویلچر نشینت کنم!
میگه: من همینجوریشم فلجٍ جذبتم، هرکی دوست داره داشته باشه من اصن باهات حال نمیکنم، خواهرم نداریم از دستٍ تو بهش پناه ببرم!!
به مامانم میگم این ایــــــمان چرا انقد پررو شده؟؟
میگه: داداشٍ خودته دیگه؟؟
بخدا بعضی وقتا یه چیزایی میگه میمونم چی بهش بگم!
داداشٍ قلدرٍ داریم؟؟ قابلٍ توجهٍ مامان خانوم پسر کوچیکت داره ناخلف از آب در میاد!!

فرستنده : امیر21

عروسـی یکی از اقوام بود چن روز پیش! مامانم رفته بود آرایشگاه از اونجایی که بابام همیشه سرکارٍ مامانم گف امیـــــــــر تو بیا دنبالم! آقــــــا هی منتظر موندم این مامان خانوم بیاد بیرون بریم! زنگ زدم گفتم مامان دیر شد! مامانم: خو توام بیــــــــا! میگم حالت خوبه مامان بیام تـــــــــو؟؟
مامان: نه پس نیــــــــــا زود باش امیـــــــر آبــــــــــرومون رف!
من: باشههههه! آقا منم گفتم حتماً مامانم تنهاس تو آرایشگاه اینجوری میگه! پرده رو زدم کنار گفتم : یا الله! مـــــــــامـــــــــان؟؟ یعــــــــنی اونجا بود که هرچی خانوم بود چسبیدن سقف با جیــــــــغ بنفش!
صحنه رو جیم فنگ ترک کردم به جونٍ بابام انگار برق گرفتم!! هی کم رو میشدم هی کم رو میشدم!
تخته گاز میزدم نزدیک بود یکی رو زیر بگیرم! زنگ زدم مامان خانوم میگم چرا تو آرایشگاه نبودی میگی بیا تو؟؟
مامان در حالیکه غش غش میخنده: رفتی دنبالٍ من؟؟ یادم رف بگم بابات خودش اومد دنبالم! گفتم بیا تو فک کردم بیرونٍ تالاری!!!
مامان شاکی نشو گفتم میذارم تو خوش خنده!!
مامانٍ دارم من ؟؟ هنو یادش میفتم لمس میشم!!

فرستنده : امیر21

رفتیم خونه عمم اینا... آقا دیدم یهویی دختــرعمم جفت پا اومد تو شیکمٍ من و بابام!(تکواندو کار میکنه) من و بابام از درد داریم پیچ و تاب میخوریـــــــــــم!
بابام: تــــــــوله چیکامیکنــــی؟؟
دختــــرعمم: دایـــــی جون اینو تازه یاد گرفتم گفتم رو شما و امیـــــــر اجراش کنم حالا زنداییم ناراحت میشه اشکال نداره!
من: رو بابات و داداشت اجراش کن وحشـــــی!
دخترعمم: آخه بابا جونیم گناه داره خوووووو! ارشیــــــا هم دنده اش شیکست یه بار دلم نیومد دیگه روش اجرا کنـم!
عمم: الــــــــــهی قربونٍ دخملم بلم من!
من:))
بابام:))
مامانم:))
یوســف کـــــرمیٍ ناکام در المپیک:))
دختــــرعمه جو گیـــرٍ داریـــــــم؟؟

فرستنده : امیر21

بابا و مامانم سرٍ بردٍ پرسپولیس دعواشون شده بود، بعد بابام سرٍ میزٍ شام هی واسه من چش و ابرو میومد که به مامان بگم باهاش آشتـــــی ، یه لحظه که داش اشاره میداد مامان سرشو بالا کرد دیدش....
بابام: امیــــــــــــــــــر میگم با بعضیا آشتــــــــی نمیکنم چرا انقد اصرار میـــــکنی؟؟
اَه اصن من اشتها ندارم پاشد رف!!
باباس داریــــــــــــــم؟؟
هم چنان شما نخنــــد بابا!

فرستنده : امیر21

آبجبم اومده از سر و کولم بالا میره ؛ بهش میگم: از مرگ من بیزاری ؟؟
یه ذره فکر کرد،بعد فهمید چی گفتم؛ زد زیر گریه پاشد رفت... :(
بخدا روان پریشما، بگو خب مرض داری بچه رو اذیت می کنی؟؟!!!
آخه منم فک و فامیلم که آبجیم داره؟؟؟!!!!!

فرستنده : D$D$D

بچه ی یکی از فامیلامون شب با باباش دعواش شده.شام نخورده ،قاطی کرده..
صبح باباش طبق معمول با ماشین میره سرکار. ماشینش رو می خوابونن، جریمه و دیتکاری پلاک و هزار بدبختی..
نگو بچه اش شبونه رفته شماره پلاک بابای بیچاره اشو دستکاری کرده و یه شماره دیگه چسبونده..
جالب اینجاست که هم به زوج و فرد بوده پلاک توجه کرده،هم جفت پلاکالا رو تغییر داده!!!!!!!!
آخه این دایناسورا فک و فامیلن؟؟؟!!!!
بخدا با دهه هشتادیا بحث نکنید،اگه بحث کردید خیلی حواستون باشهریالکارایی می کنن که ما نه عقلش رو داریم نه جراتش رو...
هیچی دیگه بابهه هم به غلط کردن افتاده، دیگه هم باهاش بحث نمی کنه..
احتمالا دفعه بعد ترمز رو دستکاری کنه!!!!!!!!!!!!!!

فرستنده : D$D$D

خدایا به حق این وقت عزیز به مادر عزیزم بیاموز بعد از اینکه روی توالت فرنگی وایتکس ریخت به ما هم اطلاع رسانی کنه ، خو شاید عادم اون شلوار آدیداس مشکیَ شو خعلی دوس داشته باشه :(( :|

فرستنده : Shey2nak

جشنٍ سالگـردٍ ازدواجٍ بابابزگ و مامان بزرگم بودش...
منم یه ته صدایی دارم تحویل گرفتن از خود نباشه، آقا فک فامیل گیر دادن امیـــــــــر بخون!
شروع کردم: دلـــی که گذاشتی پایٍ عشقٍ من دیگه حتی به خودت پس نمیدم/این روزا هرکسی میرسه میگه این 2تا چقد خوبن با همدیگه...
بابا بزرگم: امیــــــر چه ترانه قشنگیه گیـــتارتو بده منم میخام همینُ بخونم! ترانه داریوشٍ؟؟
من: باباجون من کلاس رفتم بلدم بزنم تو نمیتونی گل پسر!! ضمناً برا داریوش نی!
آقا پیله کردش منم دادم بهش دیگه!
ترانه رو دست و پا کچ گرفته داش میخوند، منم آدرنالینٍ خونم بالا زده بود نزنه داغونش کنه!
بابابزرگم: عهههه امیــــــــر نخش(تارش) پاره شد!
من عزراییل داش بهم چراغ سبز میداد حمله قلبی ...
مامان بزرگم رفته چسب نواری آورده میگه الان درستش میکنم!!!
ای خداااااااااااااااا!! من چیکا کنم با این فک و فامیل؟؟
خدا میدونه چقد پولشُ داده بودم!
من الان2روزٍ عزادارم!

فرستنده : امیر21

مامان ﻣﻦ ﺁﺧﺮ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯿﻪ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻓﺤﺶ ﺑﺪﻩ ﻧﻈﺮ ﺧﻮﺩﻣﻢ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ
ﻣﺜﻼ ﻣﯿﮕﻪ:
ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ ﻧﻔﻬﻢ؟
ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮕﻢ ﺷﻌﻮﺭ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟؟؟

فرستنده : ***TAHA***

فک و فامیله داریم


داییم میگه: امیــــــــر این بابات چن سالشه؟؟
من:42تا!
میگه: ههههعییی دنیا ببین من 39سالمه ، ولی موهام سفید داره میشه!! آجیٍ ما بهش میرسه دیگه!
میگم: زن دایی که همش هواتو داره!
داییم: میشه انقد قارقار نکنی؟؟ حالم بده از دستٍ این زندگی پیر شدم! بابات همه موهاش مشکیٍ!
آقا منم اومدم بهش روحیه بدم الکی گفتم: بابا دایی بابام موهاشو رنگ میکنه!!
داییم: الهــــــــــی فدا آجی زادم بشم همینو میخواستم بشنوم!! یَــک حالی از بابات بگیرم!
حالا اسمٍ هرچی مقدساتٍ بیار بگو دروغ گفتم! قبول نکرد!
تو یه جمی بودیم گف: سیــاوش این رنگی که به موهات میزنی چیه مثٍ رنگٍ مو خودت خوابیده تو کفٍ سرت!!
بابامم از همه جا بی خبر فک کرد داره دستش میندازه گف: لودانملٍ 8!!
حالا داییم داره کلٍ تهـــــرانُ میگرده لودانملٍ 8 پیدا کنه! هر چیم بهش میگم دایی بابام شوخی کرده...
کو گوشٍ سمیــــــــــع؟؟
من چی بگم به این 2تا!!
فک و فامیلٍ داریــــــــــــم؟؟ جداً فک فامیلٍ؟؟
بابا نخنــــــــــــــــد!

فرستنده : امیر21

تا حالا دقت کردین وقتی یه جا میرید یه بویی (بوی گند) میاد همه دارن بهم نگاه میکنن؟
آدم به خودش شک میکنه نکنه من بودم و یادم نیست:l

فرستنده : smj13

به جان خودم راست میگم
بچم 17 ماهشه هر کلمه ای بهش میگیم زود یاد میگیره(بزنم به تخته هوشش به خودم رفتهD:)
داشتم باهاش کلمه کار میکردم بعد گفتم بابایی بگو کروکودیل در کمال ناباوری گفت کوکودی
ینی من داشت فکم از جا در میومدO:)
الان دارم رو کلمه اپروکسیمیتلی روش کار میکنمD:

فرستنده : smj13

دارم تو خوش خنده می چرخم عمم هم با بچه ی 3 سالش نشسته پیش من داره جک میخونه عکس این لوازم شعبده بازی رو بالای صفحه خوش خنده دیده منم هدفون تو گوشمه ولی خاموش بود عمم به بچه اش میگه:نیگا این عکسه شبیه مهدی ی ؟!؟!؟!
بعد من نیگاش میکنم میگم:دستت درد نکنه من این شکلیم؟؟؟
با خنده میگه:مگه تو میشنفتی؟؟؟؟
ولی خودمونیما چه مچی گرفتیما؟!؟!!
عمه اس ما داریم؟!؟!؟

فرستنده : ice bOy

یه بار پسرعمم اومد فازٍ اندرزگونه برداره!
گف: ببین هیـــــچ وقت نگو نمیتونی بگو نمیتونم که بتونم! یعنی زیاد به خودت فشار نیار که بتونی بهش بگی نتونی ، با این نتونستنت میتونی خردش کنـــــــــــی! سعی کن بتونی مثٍ من که همیشه تونستم چون میخواستم که تونستم! از قدیم گفتن خواستن توانستن است!!
من برم قرصایٍ اینُ بدم داغ کرده طفلک!
نمیدونم چش بود صعود کرده!!
حالا شما فعلاً فعلٍ توانستنُ صرف کنید بعداً ازتون میپرسم!!
پسر عمه اندرزگو هستش که داریـــــــــــم؟؟

فرستنده : امیر21

بابابزرگم با عموم دعواش شدش سرٍ چی نه به من ربط داره نه به شما!
آقا بابابزرگم هی میگف مرتیکه ی فلان مرتیکه ی آهان مرتیکه ی اوهون!
عمویٍ سالارٍ منم فقط میخندید میگف هرچی شما بگی باشه!
یهویی بابابزرگم بهش گف: پدر سگ!
عمومم دوباره گف: باشه!
حالا بابابزرگم: کثافت بگو پدر سگ نیستم, بگو پدر سگ نیستم!!
یعنی دیوار بود که میخواستیم گاز بزنیم گاز بود میخواستیم دیوار بزنیم!!
بابا بزرگٍ داریم؟؟ بچه ها حالش یه خورده ناراحتٍ واسش دعا کنید مرسی!

فرستنده : امیر21

میزان مالکیت کنترل تلویزیون تو خونه ی ما :
مامان 98%
بابا 01%
خواهرم 0.5%
دیگران 0.5%
من 0.00%
من:|
همچنان مــن :|

فرستنده : هادی از زاهدان

بخدا اگه دروغ بگم:-|
بسر داییم ده سالشه
رفبتم خونشون،ی وانت داشت میوه میفروخت،
زنداییم بهم گفت برو سیب بگیر پسر داییم اومد
رفتم میگم سیب چند؟ میگه1500
پسر داییم میگه میلاااااا اد! سر کوچه همین سیبو میدن 2000 تومن
اخر بعد از کلی بحث و دعوا یارو بهم داد 1700
یعنی اگه اولش میگفت 3000 تومن اینقد زورم نمیومد:-|:-|
بعد رفت به مامانش گفت خریدیم 1500تومن
در عرض پنج دقیقه دوبار خدارو واس فکو فامیلام شکر کردم:-|:-|*WALL*

فرستنده : MilΛd-sHz

من یه دختر خاله دارم چهارم ابتدایی میخونه از من بیشتر به فکر ازدواج منه هر موقع منو میبینه میگه کی میخای عاشق بشی زن بگیری ؟
اینا بچه نیستن سانتر فیوژن

فرستنده : arman

یارو تو فیس بوک داشت کلاهبرداری می کرد,بلاکش کردم,بعد از چند هفته دلم سوخت ان بلاکش کردم,حالا می بینم دوباره داره کلاهبرداری می کنه,باز جالبه که بعضی ها واقعا باور می کنند براش شارژ می فرستند.
این همه حرف زدم تا بگم با اینا شدیم75میلیون نفر

فرستنده : hamid

سر شب نشسته بودیم یا خونواده چایی میخوردیم، دیدم داداش کوچکم خوابه.
گفتم عرفان پاشو مدرسه ات دیر شده
خواب آلود یه نیگا به ساعت انداخت دید هفت و نیمه
با سرعت نور پاشد لباساشو پوشید، کیفشو برداشت رفت نو حیات دید شبه
اومد تو دید همه شیکمارو گرفتن از خنده دارن منفجر میشن
چندتا فحش زیر لب داد کیفشو کوبید زمینو رفت خوابید. شامم نخورد.
الان وجدانم ملتهب شده واسش . . .
داداش تیز و بزی داریم ما !!!¿

فرستنده : capitan angel

دیروز رفته بودم بیرون که یهو دختر عموم رو دس تو دس با یه پسره دیدم
میپرسم اقا کی باشن؟؟؟؟
دختر عموم هول شده میگه داداشمه
من : عه پس پسر عمومه . اغا ببخشید بجا نیوردم
دختر عموم :مانی خیلی بدی من ایقد تو رو با دخترا میبینم چیزی میگم ؟؟؟؟
من : اونارو میگی ابجیامن:)
هیچی دیگه کلی التماس کرده که چیزی نگم
منم راز نگه دار :)
اول khosh-khandeh  بعدم عموم اینا بعدم کل خواندان باس در جریان باشن
الکی که نیس :)

فرستنده : Shey2nak

داداشم کلاس سوم دبستانه ساعت 7 صبح بیدارش کردم، با جدیت تمام سر همه خونواده داد میزنه : ای بابا ولم کنید ، 3 ساله درس میخونم به کجا رسیدم !!!¿¿
خانوادگی از خنده ولو شدیم رو سینی چایی
داداشه بی حوصله و نا امیدیه داریم ما !!!؟

فرستنده : capitan angel

با چندتا از دوستام عکس گرفتیم گذاشتیم تو فیس بوک...بی اف خودم کامنت گداشته:جمعی از حیوانات نادر!!!
دوست پسره ما داریم!؟!؟!؟!؟

فرستنده : ****رویا****

با پسرعموم کار داشتم رفته بودم خونشون!
زن عموم میخواس بره خرید! دیالوگشو خدا وکیلی داشته باشین! من دیگه هیچی نمیگم:
زن عموم : سهیل , من دارم میرم چیز یکم چیز میز بخرم, فقط چیزارو شستم گذاشتم رو چیز به چیز بگو بیاره امیر بخوره! نمیدونم چیزمو کجا گذاشتم! بعد داره میره بیرون چیزم کو؟؟
سهیل؛ چــــــــــــــــــــی؟؟
زن عموم؛ سوییچٍ چیـــــــــزم!
رفته بیرون زنگ زده دخترعموم رف FF رو برداش:دیگه چیه مامان؟؟
زن عموم؛ چیزٍ به امیــــــــــر بگو نره واسه چیز ازش دلخور میشم!
دخترعموم: چیز یعنی کجا؟؟
زن عموم: چیز بابا واسه نهار نذارین بره!!
آخرش دخترعموم گف: مامان حالت خوبه؟؟؟
زن عمویٍ چیــــــــــز میــــــــــزٍ داریــــــــــــم؟؟

فرستنده : امیر21

فک و فامیله داریم


خدا شاهده رفتم سر یخچال مامان بزرگم دیدم کیسه فریزری هاشو خالی گذاشته توش . میگ اینا چرا اینجاست میگه روش نوشته فریزری دیگ

فرستنده : باب اسفنجی

«««اس ام اسی که هیچ وقت دستٍ دخترخالم نرسید»»»
خالم: بیتــا , احسان دوستٍ بنیامین تصادف کرده رفته تو کما حالش خیلی بده! برو گوشی بنیامینُ ازش کش برو خاموشش کن, بفهمه بچم سکته میکنه, بابات هر وخ اومدش بهش میگه منم تا شب نمیام خونه , بیمارستانم!
و بدین طریق دستٍ روزگار کاری میکنه خالم واسه بنیامین ارسالش کنه!!!!!
البته این واسه چن ماه پیشٍ!!
ولی فک و فامیل داشتنمون تازه ی تازس!
طفلکی پسرخالم تا میخونتش کپ میکنه!!
خاله ی نگرانٍ فرزندٍ داریم؟؟

فرستنده : امیر21

تو هال چرت میزدم،متوجه شدم داداش کوچیکم داره با صدای بلند میگه: یا ابلفضل،یا قرعان،یا جد سید مراد!!!
رفتم ببینم چه مرگش شده!
دیدم داره با کامپیوتر ماشین بازی میکنه،
ماشین داره میره تو دره نمی تونه کنترلش کنه :|

فرستنده : Shey2nak

سر کوچه مادربزرگم فروشگاه زنجیره ای زدند، مادر بزرگم صدام کرده میگه ننه بیا برو فروشگاه زنجفیلی یه ۲ تا کمپوت لوبیا برام بگیر بیا
:)

فرستنده : Shey2nak

بابام راننده یه فرونده هواپیمای ایر باسه
صبح به صبح پامیشه روغنو چک میکنه بنزیو چک میکنه گازو چک میکنه پر ابش میکنه اخرش داد میزنه:
حسن بیا ماشینو هل بده میخوام برم سر کار
خب پدر من همه اینا یه طرف،چرا مردمو به کشتن میدی
خدا پدر بیمه رو بیامرزه
امسال 2تا کشته داد
:)

فرستنده : پرتقال خونی

مادر بزرگم بهم گفته برو برامون چسب نواری بخر
میگمش؛ خب خورد داری
میگه:من پول ندارم دوا های پدر بزرگتو بخرم تو ازم خورد میخوای
(یاد بابا بزرگم افتادم که تازه عمل کرده بود دلم شکست)
خلاصه هرچی خواست حالا چسب به کنار براش خریدم
بعدش با شلوار لیم خوابم برد حالا با بدبختی بیدار شدم برم لباسامو عوض کنم چشامو که باز کردم دیدم مادر بزرگم جیغ میزنه اونم از نوع بنفشش چشامو که به نور عادت کرد از شدت شک دویدم تو حیاط پام گیر کرد به در خوردم زمین
( یه کیسه پره تراول های صد تومنی از تو کمدش ریخته بود بیرون نمیدونست چه جوری قایمشون کنه:/

فرستنده : پرتقال خونی

یه خواهر دارم کلاس دوممه تو کلاس معلم بهشون گفته از نعمت های خداوند و نام ببرید نوشته بود درخت توت فرنگی
اخه خواهر من....
من:)
مامانم:(((((((
درخت توت فرنگی:(
فک فامیله ما داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : matan

باور کنید عین حقیقته.ی دختر دارم ۱۵ماهس بعد داییش براش ی چن باری میگو خریده میگه واسه هوش بچه خوبه بعد چند مدت میگه نباید بیشتر بخوره؛پرسیدم چرا گفت میترسم (عضو) فرار مغزها بشه.آخه وقتی باباش منم و داییش تو...مخ تعطیلت تو حلقم
خورشید خانم چرا هلیم شما تموم نمیشه هممون راحت شیم؟ اخه چرا یکی پیدا نمیشه بگه فک و فامیله که ما داریم؟

فرستنده : mehdi suba

بعد از یک هفته توضیح برای پدرم که عابربانک چیست و چگونه می توان از آن به جای اسکناس استفاده کرد پدرم رفته دم سوپرمارکت تا با کارت عابر خرید کنه وقتی صاحب مغازه می پرسه رمز کارتتون چیه نه گذاشته نه ورداشته گفته مرتیکه ی دزد شارلاتان رمز کارتو بدم تا همه ی پولاشو خالی کنی!!!!!!!!!

فرستنده : ایراندوست

پسر خاله تیتیش مامانی و البته تحصیل کرده ما اومده کنار دستم نشسته نی آبهویج رو کرده تو حلقش بعد با نگاه عاقل اندر سفیه میپرسه: چطوری از هویج به این سفتی آب هویج میگیرن؟
هنگ کردم میخواستم خودمو بکوبم به دیوار ...
معلومات در حد لا لیگا بلکن لیور تا دورسه اصلاً

فرستنده : Mr.Alaki

بابام بهم میگه یه شامپوی خوب خارجی واسه خودت(!) بخر فردا میخام برم حموم!

فرستنده : niloofar

به بابام میگم:بابا سرم درد میکنه....
بابا میگه:منم دندونم درد میکرد رفتم کندمش....:-):-):-):-):-):-):-)
ینی ازین همه محبت قلمبه ی بابام اشک حلقه زد تو چشام...
خودم میدونم سر راهیم:-|:-|:-|:-|:-|:-|:-|:-|:-|

فرستنده : 30sil-tak

مامانم میگه امیـــــــــر یه سایتٍ خوب بهم معرفی کن، روزایی که سرٍکار نمیرم برم توش سرگـــرم شم!
آقا این دهنٍ لامصبٍ ما باز شدش یهویی گفتم خوش خنده !!
تازه فهمیدم چه غلطی کردم گفتم نههههههه مامان نـــــــــــــــــــــــری!
بیشتر مشتاق شد!
حالا اومده تو بخش فک و فامیل میگه؛ امیـــــــــــــــــر این امیــــــــــر21تو نیستی؟؟ چرا بابا و مامانش حرفایٍ من و باباتو زدن اسمٍ ایــــــمانم که هس؟؟ اتفاقایٍ خونواده تو گذاشتی تو سایت غزمیـــــــت؟؟
میگم؛ داری اعتــراف میگیری؟؟ مگـــه چیه؟؟
آقا بابام از سرکار اومدش حالا دوتایی میان خوش خنده !!
بابام میگه؛ گاومیش چــــــرا از خوبیام نگفتی؟؟
مامانم؛ نادون الان فک میکنن من چقد حواس پرتم!!
از همین تریبون اعلــــام میــــــــــــکنم پدر و مــادرٍ عزیــــــزم، من عاشقتونم خودتون کمتــــــــر سوتی بدین!!
مامان بابایٍ شاکیه دارم من؟؟
بابا جونٍ امیــــــــــــر لایکو بزن حسود نبـــاش گل پسر!

فرستنده : امیر21

به همین شب عزیز عین حقیقته
آقا هرچی فک و فامیلتون سوتی دادن بهشون افتخار کنید چون عمرا این سوتی به ذهنشون هم خطور کن
شب خواستگاریم خانواده عروس سنم رو پرسیدن دیدم بابام برگشت طرفم گفت مهندس(اسم هم نگفت!)متولد 68بودی یا69؟
خواستیم با دختره بریم تو اتاق صحبت کنیم داداشم میگه مهسا خانوم حواست بهش باشه این مارمولکیه که فقط من میشناسمش!!!
این باز هم به کنار میشه یه جوری باهاش کنار اومد
اوج فاجعه ی فک و فامیل از ذهن پدر بزرگم تراوش کرد
از تحصیلاتم پرسیدن حس نوه دوستیش گل کرد گفت 6ساله دانشجوه داره فوق دیپلم میگیره!!!
خیر سرم ترم آخر فوق لیسانسم:(((
آدم این حس فرزند دوستی رو میبینه به اهمیت وجود دیوار بتنی پی میبره!!!
راستی اگه خورشید خاموش شد از دست فک و فامیل ما تعجبی نداره!!1

فرستنده : AyOoB

با مخاطب خاص رفتیم خونه داییم.
پسر داییم که 6 سالشِ دستشو گرفت گفت بریم تو اتاقم اسباب بازیامو نشونت بدم.
بعدِ 10 دقیقه در حالی که طرف کبود شده از خنده اومد بیرون.
میگم به چی میخندی؟
میگه پسر داییت بهم میگه اون به دردت نمیخوره.به هم نمیاین،با هم تفاهم هم ندارین
ولی ما داریم.تازه من از اون خوشتیپترم هستم.ولش کن بیا با من دوست شو
:|

فرستنده : Shey2nak

فک و فامیله داریم


خدا شاهده اگه دروغ بگم خواهرم ٣ سالشه توی خیابون هر کی بوغ میزنه میکشدش زیر فوش :اشغال،.......
به خدا؟؟؟؟؟؟خواهر ما داریم!بزرگ بشه چی میشه؟؟

فرستنده : elina

پسر داییم 6 سالشه از مهد اومده خونه به مامانش میگه ما 4 تا حس داریم
چشایی ، بویایی ،گوشایی، دهن آیی!!!

فرستنده : ساحل

خدا قسمت هیچ کس نکنه.سرما خوردم بد جور.اب دماغم مثل ابشار نیاگارا جاریه.
دیشب دارم از درد زاری میکنم پدرم نه گذاشته نه برداشته میگه کی داره صدای سگ در میاره؟؟؟؟؟؟
اشک شوق تو چشام جمع شده و دارم از این همه محبت لذت میبرم که بازم برگشته میگه ایشالا مرد دیگه صداش در نمیاد!!!!!!!
خوب بابا بچه سر راهی که نیستم پسرتم.دکتر نمی بری حداقل نابودم نکن
فک و فامیله داریم!!!!!!

فرستنده : amin lulaa

با دوس دختــرم سرٍ یه موضوعی بحثم شدش!
اس داد؛
"آنـــکه ســامـانٍ غزل هایم از اوست
بی سرو ســامـانیم را حس نــکرد"
من؛ ســـامـــان کیــــــــــه؟؟ دمـــت گـــرم...
آقا زنگ زد با گــــریه؛ امیــــــــــر به جونٍ بابام من جز تو کسی رو دوس ندارم، چــرا باور نداری؟؟
من؛ بیخیـــال نگفتی ســامـــان کیـــه؟؟
دوس دخترٍ گـــرام؛ بخدا من دوسش ندارم اون منُ دوس داره، با اینکه جوابٍ رد بهش دادم ولی باز میان خواستگاری!! امیــــــــــر بهش فک نکن من اونُ آدم حساب نمیــــــــــکنم!!
خداییش عجب یه دستــــی ناخواسته ای زدم میبینی تا کجا پیش رف؟؟ خخخخخخخخخ!!
خدا شاهدٍ هنو تو کفشم!!
اَد اسمٍ خاطرخوش بود...
دنیـــــــــــا رو داشته باش!

فرستنده : امیر21

خواهر زاده ام جوراباشو گذاشته رو مبل،مامانش اومده میگه: جوراباتو ببر بذار تو اتاقت اینجا گم میشه.
برگشت گفت:فقط منو شما خونه ایم،شما دست نزنی گم نمیشه!!!!!!
یعنی بزرگ شی چی میشی؟؟؟!!!
حاضر جوابیت تو حلقم..

فرستنده : D$D$D

خواهر زاده ام 4سالشه دیروز خواب بود.مامان باباش رفتن بیرون.از خواب بلند شد مامانم کو؟ بابم کو؟
خلاصه بعد از دو ساعت اومدن،عین مکالمه ی خواهر زاده ام با پدرش:
بابا کجا رفته بودید؟
بیرون بودیم بابا جون
خب کجا بودید؟
رفته بودیم خونه ی بابایی عباس(پدربزرگش)
چرا منو نبردید؟
خب شما خواب بودی پسرم.
خب بغلم میکردی میبردی!!!!!!!!!!!!
شما هم از این بچه ها دیدید؟؟!!! شما هم از این بچه ها میترسید؟؟؟؟!!!!

فرستنده : D$D$D

دیشب از بالا پشت بوم صداهای عجیب میومد منو داداشم رفتیم ببینیم چه خبره دیدم داداشم میگه بذار من جلو حرکت کنم اگه یه وقت اتفاقی افتاد تو خودتو نجات بده و برای همه تعریف کن که داداشم با افتخار مرد!!!
داداش تخیلیه من دارم؟

فرستنده : payam zelzele mahboobe har chi dele

دختر خالم کامپیوترش خراب شده بهش گفتم کامپیوترتو بیار تا ویندوز نصب کنم.
فرداش دیدم مانیتورشو آورده میگه بیا ویندوزشو عوض کن!!!!!!
آی کیوش در حد پت و متم نیست:l
من:llllll
دختر خالم:))))
خدا بیامرز استیو جابزo:

فرستنده : smj13

با پسرخالم یه غلطی کردم رفتم استخر چشمتون روز بد نبینه،تو جکوزی سر منو زوری کرده زیر آب!!!!!
داغی و فشار آب به جهنم، مزه آب نگووووووو:l
همونجا اوق زدم:(((
اینم پسرخاله خل و چله که ما داریم؟!!!!

فرستنده : smj13

نمیدونم این چه رسمیه که تو عروسی ها زوری آدمو میارن وسط که برقصه؟!!!!!
خوب منو زوری بردن وسط یه چیزایی تو مایه های اورانگوتان رقصیدم:(
فیلم عروسیشون تبدیل به فیلم طنز شده بود آبروم رفت:((((
اینم فک و فامیله که ما داریم؟!!

فرستنده : smj13

چند وقت پیش داشتیم ایفون تصویری نصب می کردیم بابام امتحانی رفت زنگ خونه رو زد مامانم اومد درو بازکنه بابام رو که میبینه میگه :
مهران مهران بیا این جا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من:بله چی شده مامان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زودباش بدو برو به بابات بگو بیاد بالا خودش روتو ایفون ببینه!!!!!!!!!!!!!
مامان پیشرفته است من دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!

فرستنده : مهران

من یه روز به مامانم گفتم غذا چیه میگه کوکو سبزی امروز با قیمه پری روز که با عدس های عدس پلوی دیروز تزِِیین شده....
اوه اوه عجب غذایی
مامانه ماداریم

فرستنده : من منم

من هر موقع بیکار یه جا میشینم بابای ما میاد یکی میزنه پس کله ما بعد میگه خوب پسرم از خودت بگو میگم چی بگم یکی دیگه میزنه!!!!
بابایه ما داریم

فرستنده : من منم

دخترفامیلمون تازه ب سن تکلیف رسیده اومدن خونمون بعد ب من میگه شانس ما انقدگرون شده ک دیگ نمیشه شوهرکرد کاش من قبلناب دنیامیومدم؛الان من هیچی ندارم بگم؛یعنی در این حد!

فرستنده : *GhAnde ASAL*

یکی ازبچه های فامیلمون خیلی شیطونه؛ازباغ همسایه مادربزرگش زردآلو کال میچیده بعدبرای اینکه قابل خوردن بشه میذاشتش تو هونگ و میکوبیدش! قدرت تفکرو داشتی؛یعنی دراین حد!!

فرستنده : *GhAnde ASAL*

فک و فامیله داریم


دختر عمم 8سالشه از مدرسه برگشته بی اعصاب،میگم چی شده؟
میگه معلممون گفته از روی درس خرس کوچولو کلمه سخت بنویسید
میگم خب اینکه ناراحتی نداره!
میگه آخه چرا هیشکی نمیفهمه هیچ کلمه ای واسه من سخت نیست خدایا؟!
ینی اعتماد به سقفت تو حلقم

فرستنده : crazy

پارسال کیسه صفرام عمل کردم
امروز عمم اومده خونمون میگه دیگه قلبت اذیتت نمیکنه؟!
میگم قلبم که چیزیش نبود!
میگه همون چیزت، چیزتا اذیتت نمیکنه؟!!!
گفتم چیزم نه اذیتم نمیکنه!!!!
کل مجلس رفت تو هوا! فقط بابام چشم غره میرفت
خدا به خیر کنه والاه
فک و فامیله ما داریم بخدا!!!

فرستنده : sina alone

یه خواهرزاده دارم ٣ سالشه
دیشب با ماشین بردمش بیرون
دستم از شیشه میبردم بیرون پرسید چکار میکنى؟
گفتم آشغال میریزم بیرون
گفت پس چرا دستت تو دماغت میکنى؟
ما چى بودیم اینا چین
والاه!
نگید اه مگه خودتون دست توى دماغتون نمیکنید !!¡¡

فرستنده : sina alone

مامانم نگرانه میگه تو فیلم دونگی چقدر پارچه مصرف شده واسه لباساشون!
آخه این باید دغدغه ی ما باشه!؟

فرستنده : jekhareto73.miblg

با بابام تو یه ماشین بودیم، بعد دو نفر خارجی سوار شدن؛
بابام رفت بپرسه: "اهل کجایین؟"
خیلی با اعتماد به نفس با یه لحن سوالی گفت:
MADE IN?

فرستنده : سن یه عدده

پدربزرگ من جزء اصحاب کهف محسوب میشه دیروز ۲۰۰تومن داده میگه برو ۱۰تا نون بگیر بهش میگم با این ۲تا نونم نمیشه میگه گوه زیادی نخور خودم دیروز رفتم با ۲۰۰تومن ۱۰تا نون گرفتم...پدر بزرگ من ۱عمر تو غار خواب بوده

فرستنده : ♧☻ narjes ☻♧

داشتم سیب میخوردم مامانم میگه چرا مث این شتر عقب مونده ها چیز میخوری ؟
من بعد از کلی تحقیق و پرس جو از اهالی خانواده مادری فهمیدم منظور مادر جان بنده شتر مرغ بوده
والا من یکی دارم از شرمندگی آب میشم اینقد مهربون قربون صدقه ام میرن؟

فرستنده : mamareza

چند ساعت پای کامپیوتر بودم چشام قرمز شده بود پسر خالم 5 سالشه اومده به خالم میگه مامان من اگه بچه دار بشم فقط روزی یه ساعت اجازه میدم بهشون با کامپیوتر کار کنن
بیل گیتس)))))))
خالم بعد از شنیدن خبر نوه دار شدنش)))))))
طرح ازدواج آسان جوانان )))))))

فرستنده : mamareza

دوساعت جلو آینه شال سرم کردم و با موهام ور رفتم که خوش حالت یه مقدارش بمونه بیرون( برخلاف همیشه که میذارم تو ) رفتم پیش مامان میگم چطور شدم؟ یه لحظه برگشت دید منو گفت وای چقدر قشنگ شدی, منم داشتم از خوشحالی بال درمیاوردم که بلافاصله گفت: شبیه خر شدی!
ینی لبخند رو لبام خشک شد
من :|
مامانم :D
خر :)))))
موهام :|
دوباره من :(
مامانه آدم ضایع کنه من دارم؟؟

فرستنده : ** Sogol **

چند روزه سرما خوردم امروز رفتم خونه مادربزرگم میگه برو دکتر
میگم نمیخواد بذار بمیرم
میگه خوب اینجوری که نمیمیری بقیه رو هم مریض میکنی
مادربزرگه با احساسه من دارم؟

فرستنده : icasanova

خب مامانه مام فوتبالی شد!
جالب اینجاس از هیچی جز خندیدن کیریس رونالدو خوشش نمیاد!
داشته باش میگه بچه ها هروقت کیریس خواس بخنده صدام کنن!!!!!!!!!!!!!!!
من؟؟
مامان فوتبال دوست؟؟
پیش بینی لبخند ژکوند کیریس خان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خواب فروشی؟
شک برداشتم والا بااین فک وفامیلااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!!!!

فرستنده : lolitta

داییم رفته بوده از عابربانک پول بگیره البته خودش نمیتونسته با پسر داییم رفته ....کارتو میزنن بعد که پولو میکیرن داییم یه نگاه به دستگاه میکنه یه نگاه به پولا میگه:الان تو چطوری اینا رو شمردی؟؟

فرستنده : mojtaba786

(دروغ بگم برم زیر تریلی)
داداشم خونه داییم اینا بوده....
داییم یهش میگه:خب مرتضی الان سرکار میری؟
داداشم میگه:استادای دانشگامون گفتن سرکار نرید بشینید درس بخونید معدلتون بره بالا...
داییم یه سر تکون میده میگه:الان این درس هم شمارو از کار و زندگی انداخته...
داداشم :|
پسرداییم:)))
استادای دانشگاهشون:o
انیشتین:||
یه همچین دایی کاریه داریم ما.....والا!!!!

فرستنده : mojtaba786

رفتیم واسه عید قربون خونه پدربزرگم ازدر که رفتم تو میبینم پدربزرگم با همه نوه هاش روبوسی میکنه وبه همه یکی یه اسکناس 5000تومانی میده با هزار ذوق وشوق رفتم جلو بوسش کنم با تموم جدیت برگشته بهم میگه پدرسگ دو روزه رفتی دانشگاه واسه من آدم شدی به جان خودم چنان با لگد انداختم گوشه اتاق که یه لحظه احساس کرد ازتو پرورشگاه منو آوردن:((((((((
واسه همدردی اون لایک رو بزن خدا بهت لایک بده

فرستنده : MoIeN

با هزار زحمت و بهونه و خرج ، تولد گرفتم.
دخترای کلاسمونو دعوت کردم تا مامانم عروس آیندشو ببینه! حالا که رفتن از مامی پرسیدم :
اگه گفتی عروست کدومشونه؟!
هنوز کلام توی دهنم منعقد نشده جواب داده :
اون باربی مو طلاییه !
گفتم دمت قیژ مامی ، چطو فهمیدی ؟!
میگه: آخه نمیدونم چرا ازش بدم اومد !!!
مامان تیزه هف خطه با احساسه ما داریم ؟!

فرستنده : MIR BLACK ZING

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد