Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری شانزدهم )


فک و فامیله داریم


یه روز من و داداش کوچیکه(دهه هشتادی) خونه تنها بودیم.داشتیم ناهار میخوردیم یه دفعه عقب نشست دستاشو رو به آسمون بلند کرد گفت:
خدایا! ما که سیر شدیم گشنه ها رو (منظورش من بودم) اگه سیر میشن سیر کن اگه نمیشن بنداز تو دریا لااقل ماهی ها سیر شن!
فقط نیگاش کردم!
باز برگشته میگه اول لقمه تو قورت کن بعد نیگا کن قیافت شبیه بزی که علف تو دهنشه و نمیجوه و فقط زل میزنه،شده!
هعععی دنیا...
ما بابامون به داش بزرگش میگفت خان داداش،ما به داداش بزرگه میگیم داداش بزرگ،این به من میگه بز!

فرستنده : Fesgheli

یه معلم داشتیم خیلی باحال بود خودش میگفت خودش هم میخندید،بعد وسط خنده هاش باز میگفت باز بیشتر میخندید و باز وسط خنده هاش میگف و باز بیشتر میخندید
این روند تا جایی ادامه پیدا میکرد که دیگه سخت میشد بفهمی چی میگه!
بعد ازونجا به بعد چشماشو میبست دیگه چیزی نمیگفت و فقط از روی بالا پایین رفتن شکمش میفهمیدیم هنوز داره میخنده!
همه بچه ها هم فقط به خنده هاش میخندیدن!
هعععی ما آخرش چی میشیم با این دبیرا...

فرستنده : Fesgheli

رفتم حموم بعد میبینم این آبه هی گرم میشه هی سرد میشه
خلاصه کلافم کرد تا حمومم تموم شد
اومدم بیرون میگم این چه وضعشه آب هی سرد و گرم میشه
اهل خانواده میگن خب دستشویی داشتیم چیکار میکردیم
حالا شانس ما همه با هم دستشویی داشتن
شانس آوردم کسی اسهال نداشته
آخه نه شما بگو ....family ما داریم؟

فرستنده : CRIS_7

مامانم اومده نمکدون رو بده به دستم بعد تو هوا ولش کرد! منم نتونستم بگیرمش و افتاد روی انگشتای پام. دارم میگم اااااای چرا ولش کردی؟ میگه خب باید میگرفتیش!حالا هم که چیزیت نشده. میگم افتاده رو انگشت پام نگاااااا با یه قیافه حق به جانب میگه از بس انگشت های پات درازه. الکی گردن من ننداز. تو سر راهی بودن من شکی نیست. :( این چه فک و فامیلیه که من دارم اخه؟؟؟

فرستنده : Ginny

یه معلم خسیس تو موسسه زبانمون داریم. دوستم که خراسانیه از زعفرون چینی برگشته برای معلمه زعفرون سوغاتی اورده خود معلمه از خوشحالی هنگ میکنه میگه: مامانم امشب اینو ببینه از خوشحالی میجسبه به سقف!
دوست وآشنای زعفرون ندیده است ما داریم؟

فرستنده : soheil***

مامانم با هیجان صدام میزنه میگه : بیا بیا منم از پای 4جوک با زانو فرود آمدم تو پذیرایی می گم چی شده؟ میگه یه اس ام اس جدید میگم بگو میگه: تو عزیز دلمی تو عزیز دلمی حالا تو عزیز دلمی خب تو عزیز دلمی فقط تو عزیز دلمی خواستم بگم تو عزیز دلمی حالا فهمیدی عزیز دلمی یادت باشه تو عزیز دلمی تو عزیز دلمی من گفتم : خب بعدش میگه: بعدش هیچی 
من: کدوم شاسکولی اینو فرستاده 
مامانم : اینو از خودم برای بابات نوشتم 
حال من وبابا تو اون وضعیت تماشایی بوده اون اونور کشور من تو خونه فک و فامیله ما داریم؟

فرستنده : soheil***

یکی از فانتزیام اینه که یه روز بیرون شهر باشم بعد یه هواپیما جلوم سقوط کنه منم برم جون همه سرنشیناشو نجات بدم و بعد هواپیماهه منفجر بشه. بعدش دولت بخاطر این اقدام شجاعانه سربازیمو معاف کنه.
نمی خام برم سربازی

فرستنده : سینا مشهد

آقا ما یه چیزی میگیم شما به حساب هرچی میخوایین بزارین
داداشم داره خوابشو واسم تعریف میکنه،فقط میخوام قوه تخیل رو داشته باشین
میگه رو پشت بوم دارم میزنم بعد هلت دادم از اون بالا بیفتی پایین منو هم انداختی از اونجایی که میفتیم تا پایین زدمت آخر سر هم یه لگد زدم سه متر اونورتر افتادی 
نکته:داداش ما خیلی فیلم هندی و رزمی نگا میکنه

فرستنده : Tabriz Boy Turk

صبح بابام: سینا سویچ کوش؟
من: تو دستته
ظهر بابام: سینا کنترل تلوزیون کوش؟
من: کنارتونه
شب بابام: سینا عینکم کوش؟
من: رو چشمتونه بابا
فردا صبح بابام: سینا ساعتم کوش؟
من: تو جیبه شلواره لعنتیته بابا
فردا ظهر بابام: سینا گوشیم کوش؟
من: نمیدونم :ا
بابام: پس تو چی میدونی. چرا تو هیچی نمیدونی نفهمه خنگ
فردا شب من: بابا جورابامو ندیدی؟
بابام: چقدر تو الزایمر داری تو گیجی مگه من باید جوراباتو پیدا کنم
(هیچ وقت به روش نیاوردم اون جورابای منو پاش کرده بود)

فرستنده : سینا مشهد

دو تا دهه هشتادی توی فامیلامون هست یکیشون هیولا اون یکشون غیر هیولا کوچیکه که غیر هیولائه 3 سالشه داشت از پله تنهایی می رفت بالا بهش گفتم بیا پایین خطر ناکه اوف می شی بزرگه ی هیولا که تازه کلاس اوله گفت : ساکت! نی نی خودمه عرفان(پسر کوچیکه)به حرفش گوش نکن
من:@@@@@@@@@@@@
رئیس اداره ی راه و ترابری کشور ! (یکی نیست بهش بگه این موضوع چه ربطی به شما داشت) :**********
هم چنان من : &&&&&&&&&&

فرستنده : mehrshad

تو اتاقم دارم فیلم ترسناک میبینم برادرزاده ام (5سالشه) اومده 
میگه: داری چیکار میکنی؟
میگم: دارم فیلم ترسناک میبینم شما برو بیرون
میگه: توش چندتا روح و جن داره؟
میگم: خیلی شما نمیشه ببینی
میگه: منم باید ببینم
اومده کنارم دراز کشیده دیدم داره ترسناک میشه الکی گفتم کوروش من خیلی میترسم بیا دیگه نگاه نکنیم برگشته به من میگه اگه میترسی از اتاق برو بیرون.
هیچی دیگه تا آخر فیلم و نگاه کرد و منو ضایع کرد.

فرستنده : moj-f

مامان من همیشه به جیب مبارک پدر دستبرد می زنه و یه مقدار پول غارت می کنه!
یه روز که رفته بود سر جیب باباهه منم یه هو اومدم تو اتاق دیدم دستش تو جیبه مبارکه داره یه ده تومنی میکشه بیرون. تا من رسیدم هول و حاشا کرد گفت: " این جیب بابا سوراخه هی پولاش می افته از جیبش. این ده تومنی هم افتاده بود گفتم بزارم تو جیبش گم نشه" 
اینم از مامان دلسوزه ما که خیلی به فکر جیب بابامونه!

فرستنده : انگوری برد

داداشم قنادی داره ،دیروز برگشته دو بسته شکلات آورده خونه میگه اینو بخورید حیفه!! تاریخ مصرفش گذشته مشتری نمیبره!!
داداشه خانواده دوسته داریم؟!

فرستنده : sibri

عاغا دیشب برقامون رفته بود خوب مسلما تلویزیون خاموش میشه پدر ما هم بلند شد از اتاق اومد بیرون منم داشتم شام میخوردم دیدم بابام صدام کرد میگه چرا این کامپوتر روشن نمیشه منم یه نگاه بهش کردم گفتم حتما نفتش تموم شده 
من :)))
بابام:-X
کامپیوتر :-ا

فرستنده : Azarakhsh

دانشگـــاه بودممم مــامــانم اس داده:
غـــزمیت, منظـــورت اَ این کــارا چیـــه؟؟؟ خـــوبه جــایٍ بــابــات نیستــــی ! بی جا کــــردی گفتی تا تــابستـــون پست نمیـــذاری بعد چنتــا آدمکـــه خـــوفناکم فرستــاده! امیــــر به جـــونٍ بــابــات خعـــلی لوســـی حالا خـــوبه نمیخـــای بری کارخـــونه!!!! دیگه حق نداری با مــن حــرف بزنــــی!! :(
منـــم جـــوابشو ندادم اومــــدم خــــونه میگــــم: عسیــــسم مگه چـــی شده؟ خــو ندیدی چقد گـــرفتارم؟! :|
مـــامـــانم: چیه واســـه دختـــربازیت وخ هس ولی واســه 4JOK نیس؟! شبم نمیتـــونی بذاری؟! شـــٍــر و وٍر نگـــــو:( یا میـــذاری یا به دانیــال و پیمــان و... بقیه میگم همهَ رو ســـوژه کـــردی!!!!! :))))
مـــن: مـــامــــااااااانممممم؟؟ دلــت میاد؟؟ :)
مــامـــان: درد! بعــــله که دلممم میاد!
مـــن: باوشــــــه!
مــــامـــانم: بـــرو بذا دیگه واســـاده منُ نیگا میــکنه !
من قیــافَمــو چــی جـــوری نیشـــون بدم بفهمیــن چه ریختــــی اَم اکنـــــون؟؟؟؟؟؟؟ :((((
عجب غلطــــی کــــردم اینجــارو وا دادمممم؟؟!!
مـــامـــانٍ 4JOK دوستــــــه داریـــــم؟؟
نتیجـــه میگیـــریم: بیخــــــه ریشـــٍتونم حالا حالا هاااا!
میدونمممم سخته تحمــلم کنید:)))

فرستنده : امیر21

فک و فامیله داریم


بعضی از دخترا هم هستن که تا قبل عقد اسمشون آرمیتا بوده.
بعد وقتی دارن قند میسابن رو سرشون و خطبه خونده میشه،یهو میبینی عاقد میگه:
.
.
.
دوشیزه "خدیجه قره قوزلوی جادوغ آبادیِ اصل"،آیا من وکیلم؟
:))))

فرستنده : HoSsEiN

امروز تهران تعطیله دیگه:
زیر پتو خوابیدم لپ تاپم رو پام دارم پست میزارم
بابام هی رد میشه از بغلم با پاش یدونه میزنه تو پهلوم میگه بلند شو
یه هف هش باری زد
یه دونه رو یادش رفت میگم بابا یکی در رفت
خم شد تو صورتم نگاه کرد خیلی ریلکس زااااارت زد تو گوشم گفت: اون طعمه بود حالا بلند شو
هیچی دیگه از شدت اون ضربه بلند شدم برم دستشویی رفتم در یخچالو باز کردم
:|

فرستنده : HoSsEiN

ما یه فامیل داریم خیلی شکمو هست(30 سالش میشه) هر وقت میاد خونمون اول میره تو یخچالمون هر چی ببینه بر میداره میخوره:D
یه روز من رفته بودم موز و شیرو ... خریده بودم که خیر سرم معجون درست کنم شب که میرم باشگاه بخورم وقتی شنیدم فامیل شکمومون میخواد شب بیاد خونه مون رفتم همه ی خوراکی هامو قایم کردم. یه جا که عقل جنم بهش نمیرسید با خیال راحت وقتی اومد خونمون رفتم پشت تی وی نشستم فیلم ببینم 
چشمتون روز بد نبینه بعد از 10 دقیقه دیدم پلاستیکی که توش خوراکیامو قایم کردم دست فامیلمونه نامرد چه با اشتها میخورد منم زیر چشمی نگاه میکردم و حرص میخوردم اگه فقط یه نارنجک داشتم میبستم به خودم بعد می پریدم تو بغلش دو تامون منفجر میکردم.(حیف ما جوونا ایرانی امکانات نداریم)
اینم از فک و فامیل ها غارت گر ماااا
و اینطوری شد که من همچنان لاغر موندم .

فرستنده : Shik 0 P!k

ب اتفاق خانواده داشتیم فیلم میدیدیم مادره تازه بچشو خابونده بود ک گوشی بابام زنگ خورد. مادرم فورا میگه:خاموشش کن بچه خابیده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی من چی بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان جون اگه من خاب بودم همچین حرفی میزدی؟نه میزدی؟

فرستنده : titi

پای کامپیوتر بودم چشمام خسته شد.. پَریدم رو تخت یه ذره دراز بکشم خستگیم که رفع شد برم بیرون..
گوشیمو کوک کردم نیم ساعت بعد آلارمش روشن شه..
هنوز خوابم نبرده بود مامانم اومده تو اتاق..منم سرم زیر پتو
میگه:زیر لبا، آخی مادر فدات بشه .. خوابیدی؟
چی میشد بچگیاتم همینجوری مثله بچه آدم آروم میخوابیدی.. سر هر بار خوابیدنت بساط داشتم از بس پُر انرژی بودی..
ای مادر بچه ها چه زود بزرگ میشن..آدم خودشم نمی فهمه..
دیدم پای درد و دل مـامـان خانــوم باز شده، پاشم بشینم پای حرفاش..
بلند شدم گفتم مـامـان خـانـوم هنوز خوابم نبرده بیا درد و دل کن..اصلا خوابم نمیاد..
برگشته میگه:عـــه تو که بیداری.. خجالت بکش، درست شو،حالا حرفای منو گوش میدی،من حرفی ندارم.. باید برم آشپزخونه..
در اتاق رو کوبید و رفت..
آخـــــــه مــــادرِ مــــــن اگه مـــن بلند نمیشدم که تا شب بالا سرم حرف میزدی..!!!
مامانِ بی درد و دلــه که مــن دارم؟؟؟!!!

فرستنده : D$D$D

به جون بچه های 4 جوک اگه دروغ بگم !
با دوستم تو مترو بودیم یهو یکی رو دید و رفت شروع کرد به سلام و احوالپرسی ، منم سلام کردم و خلاصه کلی با هم صحبت کردیم ، آخر سر از دوستم پرسیدم حالا این کی بود ؟ میگه : نمییییییییدددددووووونننننننننننم !!!!!!!!!!!
میگم یعنی چی ، تو باهاش دست دادی ، میگه : نه بابااااااا تو دست دادی !!!!!!!!!
بابا این دیوانست
اااااااااااااااااااااا بابا آدمم انقد جوگیر !!!!!!!!
این سیاه چاله هه که بچه ها میگن کجاس تو رو خدا نشونش بدید به من !
شما هم اگه از این دوستا یا فک و فامیلا دارید بلند بخندید !!!
هنوز که داری نیگا میکنی بخند دیگه !
تعجب نکن کار دیگه ای از دستمون بر نمیاد ،بخندیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییید و فریاد بکشید !!!

فرستنده : farzoooook

یـه شب خالـم اینا خـونـمـون بـودن ، شـام آبـگوشت داشـتـیم.
ایـن شـوهـرخـاله ی مـا هـی اصـرار مـیـکـرد کـه بـدیـن کـوبـیـدشـو مــــن درسـت کـنـم... مـا هـم گـفـتیـم بـفـرمـا! بـکـوب !
آغـا ایـن شـروع کـرد بـه کـوبـیـدن مـگه ول مـیـکرد؟ هـی مـیـکـوبـید هـی مـیکـوبـیـد ، یـه آن دیـدم عـرق از سـر و روش داره چیکه چیکه مـیکـنه تـو قـابـلمه!! گـفـتـم : مـهدی خان بـسه دیـگه خسته شدی بـقـیـشو بـدیـن مـن بکوبـم ، نـذاشت! حـالا خـالم هـم هـی قـربون صدقه ی زور بـازوش میـرفت ایـنم بـدتـر شـارژ مـیشـد بـیشتر میکـوبـید ، خـلاصـه قانـع شد و ول کرد. آقـا ما شـروع کردیـم به خـوردن (بـه زور) هـمینجوری مشـغـول بـودیـم یـهو شـوهرخالـه هه بـامزگیش گـل کرد یه جـوک گفت ، تـو هـمین لـحـظه پسـرخـالم (پـسر خودش) از جـوکه خـیلی خندش گـرفت و هـمه مـحـتـویات دهـنشـو پــــوف کـرد تـو سفـره و غذای مـن :(
!! از توضیح دادن ادامه ماجرا مـعذوریـم...
فــَـکُ و فامیـله داریـم ما؟ باجناغه بابام داره؟ :|

فرستنده : Hermit

شما یادتون نمیاد. اقا ما سال 1912 سواره تایتانیک شده بودیم یهو دیدیم داره غرق می شه. البته ما با خودمون از ولایتمون یه چیپس چی توز برده بودیم. واسه همین اکسیژن اندازه کافی داشتیم و زنده موندیم بله

فرستنده : سینا مشهد

آقا داییمینا اومدن خونمون دخترش 4 سالشه رفته بود تو حیاط بازی کنه بعضی وقتام درو وا میکرد میرفت تو کوچه
داییم گفت برو دعواش کن تو کوچه نره
رفتم با اخم گفتم تو کوچه نری ها
گفت چشم
موندم دهه 80 و چشم
که یه دفه گفت ولی اگه بخوام میرم به تو هم ربطی نداره!!!! :دی

فرستنده : Ahmad 21

یکی بیاد به مادربزرگم بفهمونه من 20 سالمه یه شب رفتم خونشون یه غلطی کردم به مادر بزرگم گفتم خوابم نمیاد اقا اونم شروع کرد لالای خوندن تا خود صب شانس اوردم منو قنداق پیچ نکرد در حدی توهمی شده بود از اون شب به بعد به زورم شده میخوابم
اخه اینم مادربزرگ نوه دوست من دارم

فرستنده : alim2

بچـــــه ها من می تــــــــونم با افتــــــــخار بگـــــــم سـر راهـــــــی نیســــتم
واســــــــه رســـــــوندن من سر کــــــار بین مـامـان و بـابـا یه رقــــــــابت عجیبیـه که گاهـی به دعــــوا ختــم میـتشه
صـــب کن ببینـــم نکنــه قــراره جدا بـــشن

فرستنده : poet

عاغا چنـــد روزی نبـــودم 
چون افــسردگی گرفتم
3 روز پیـــش تولــــــــــدم بود کل اعضــای خانـواده فرامـــوش کرده بودن
خلاصــه تو یه حرکــت خودجوش
هرکی میومد خونمون
خواهــر کوچیــکم یهو از اتــاق می یــومد بیرون میگفت اااا مــــامــــان تولـد پوئت بوده فرامـــوش کردم
دیگه خـــلاصه اس ام اس و کادویـــی بود که رسیـــد
روحیـــه گرفتـم برگــشتم :)))))))

فرستنده : poet

دست گل خانمم درد نکنه:llll
خانمم رفته به بچه یاد داده میگه: مرسانا بابایی وختی اخبار میبینه قیافش چه شکلیه?D:
مرسانا:(0La)
من:(0L0)
خانمم و مرسانا با همD:
نه خداوکیلی اینم فک و فامیله که من دارم؟ :lll

فرستنده : smj13سید مصطفی

خانمم برا رفته خودش یه طلا خریده ، بهش میگم وضعت خوب شده ها:)))
اونم برگشته میگه این همون چیپس و پفکاییه که دلم میخواسته ولی نخریدم بخورم:(((
من:lll
من:خوب پس اون همه چیپس و پفک که میخوری چیه؟ :ll
خانمم:اونا مال بچس:(((
من:ینی بچه ایقد مصرفش بالا رفته:))
بیچاره عابربانکم)":
بیچاره من)":
اینم فک و فامیله کخ من دارم)":

فرستنده : smj13سید مصطفی

احتمالا تا حالا اسم شنقل رو شنیدید…
اگر نشنیدید حتما دیگه اسکول رو شنیدید…
اسکول پرنده ایه که غذاشو قایم می کنه یادش می ره کجا قایم کرده…
حالا شنقل پرنده ایه که غذاش رو میده اسکول براش نگه داره…
یعنی شنقل از اسکل، اسکلتره :)
خوب ببینید اگه شما از دست دهه هشتادیا اسکل شدید من از دست این تیرِکس(اسم یه دایناسور خونخوار)دهه نودی که دارم تبدیل به شنقل شدم:))
هعععععی از دست این دهه نودیا:llll
اینم فک و فامیل دهه نودیه که من دارم؟!!!

فرستنده : smj13سید مصطفی

فک و فامیله داریم


عینک سه بعدی گرفتم نشون میدم به پدربزرگم ارم براش توضیح میدم چیکار میکنه میگه ما هم از اینا داشتیم دوره خودمون فقط اسمش چشم بصیرت بود.
پدر بزرگ شوخه ما داریم

فرستنده : EBIRAM20

آقا یادمه بچه بودم مامان بابام به داداشم که دو سال از من کوچیکتره میگفتن تو سر راهی هستی!میگفتن تو یه پسر آمریکایی هستی که اسمت جک هستش و(به اینجا توجه کنید)بابات هم جرج دبلیو بوش هستش!جالب اینجاس بابام رفته با فتوشاپ و اینجور چیزا یه عکس از صفحه شناسنامه درست کرده که مثلا آمریکایی هستش و...
هم داداشم باور کرده بود و هم من باور کرده بودم!
بیچاره دلم واسه داداشم خیلی سوخت!
مامان باباهه ما داریم!

فرستنده : reza1372

یه پسر خاله دارم (پسر عمومم هست خیر سرش)یه ذره مخش 5میزنه.گویا سرما خورده بوده میره دکتر.وقتی دکتره براش دارو مینوشته به دکتره میگه برام(لوپراکس)هم بنویس!!! دکتره شاکی میشه میگه ببخشید اقا مدرک دکتریتو کجا گرفتی؟؟؟
این پسرخاله 5ما میگه :مدرسه کلانتری(فکر کرده میگه کجا درس میخونی)!!!

فرستنده : ferfere

بچه ی پسرخالم 4سالشه.دخترخالم ک میشه عمش برگشته بهش گفته یه اسم پسربگوووو....میگه:علی!بعدبهش گفته خب آففرییین حالایه اسم دختربگو...میگه خر!!!!آخه فکوفامیله پسرسالاره ماداریم؟؟؟

فرستنده : *خیارشور*

عید چند سال پیش مادرم توی کوچه همسایه مون رو که خیلی هم بی ریخت بوده میبینه و میاد بگه عید شما میمون و مبارک میگه :سلام عیدت مبارک میمون!!! …
همسایمون :(
مادرم :|
میمون :)

فرستنده : اسایش پاک

یادمه کنکور که داشتم 3 سال پیش سر قضیه فوتبال نگاه کردن یه بار بابام بدجور دعوام کرد و بحثمون شد چون خوشش نمیومد.
حالا دیشب داریم بازی بایرن و دورتموند رو نگاه میکنیم بابام برداشته میگه به نظرم این ماریو گوتزه خیلی حیفه باید ترانسفر بشه لالیگا یا لیگ جزیره
حالا این بابا کجا و اون بابا کجا:ی

فرستنده : ***TAHA***

بابام اومده بالای سرم میگه داری چیکار میکنی میگم دارم برای4jokاس ام اس میفرستم_میگه وای به حالت پولشو باید خودت بدیا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!بابا ماداریم؟؟؟

فرستنده : a_s

چند روز پیش خواهرمو بردم خونه ی دوستم داره عکسای تو کامپیوتر دوستمو نگاه می کنه به عکس داداش دوستم رسیده میگه اااااااه ه ه ه ه این میمونه کیه؟چرا عکس این حیووونارو نگه میداری؟دوستمم تو هنگ میگه به خدا به داداشم میگم موقع عکس گرفتن شکلک در نیاره گوش نمیده....
حالامن (0 0)
دوسسسسسسستم:(((((((((((((
خواهرم(00000000000)

فرستنده : voroooooooooojak

( از بس پای کامپیوتر میشینی ) از این جمله متنفرم:
به بابام میگم :بابا سرم درد میکنه
بابا: از بس پای کامپیوتر میشینی
من:وقت نمی کنم به کارام برسم
بابا:از بس پایه کامپیوتر میشینی
من:حوصلم سر رفته 
بابا: از بس پای کامپیوتر میشینی
من: اخه من چرا انقد بد بختم؟؟؟؟؟؟؟؟ 
بابا:از بس پای کامپیوتر میشینی
اخه من الان چی بگم؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : Like Nadide

فک وفامیله ماداریم؟
دارم برا دختر یکی از فامیلامون توآیلایت میریختم که یکدفعه خواهر هشت سالش اومد تو اتاق روبه خواهرش گفت میگفتی من خودم بهت میدادم تامنت اینو بکشی
من=-O
خواهرشo_O

فرستنده : ملنگچه

سر صف مدرسه بودیم و از جلو نظام و خبر دارو ... اینا. بعد مدیرمون اومد از قیافش معلوم بود حرف زیاد داره
شروع کرد به حرف زدن پول پنکه رو خودتون میدین .پول کلید برقار رو خودتون میدین.پول رنگ دیوارو خودتون میدین.پول شیشه ها پرده هارو خوردتون میدین .دو تا از افتابه ها گم شده پول اونارو هم خودتون میدین!!!!!افتابه!!!یعنی بچه ها افتابه ها رو هم بردن؟؟؟!!
خب لاقال این دو تا افتابه رو نمیشد بگی.
بعد به همه نفری یه کاغذ دادن روشو خوندم دیدم نوشته کمک به مدرسه حالا جالبیش اینجایه چهار تا گزینه ها بیشتر نداشت از 10 هزار تومن شروع میشد تا برو بالا
خب لا مصب یه گزینه 1000 تومنی هم میزاشتی دیگه خدارو قهر نمیومد
من!!!!
مدیر$$$$
بچه ها@@@@@
اینم مدیر ما داریم؟؟؟؟معلوم نیست خودش افتابه ها رو کجا برده!

فرستنده : مـ ـ ـ ـ ـهـ ـ ـ ـ ـران

پسر عموم اومده بود خونمون (بله دهه هشتادیه)یه عروسک دستش بود میگه :نیتا تلددن گلفتم(نیگاه کرگدن گرفتم)
میگم افرییییییییین بدش ببینم
بهم نداد میگه:نه تو ادم نیستی میزنی خلابش(خرابش) میکنی بلو(برو) گمشو.
خدایا اینا چرا اینجوری شدن.واقعا یه لحظه باورم شد ادم نیستم
اینم پسر عمویه ما داریم؟؟!!

فرستنده : مـ ـ ـ ـ ـهـ ـ ـ ـ ـران

عاغااااااا
همین الان فهمیدم خاهرم وقتی ی مطلبی رو میخونه خوشش بیاد لایک میکنه و اگه خعععلی خوشش بیاد ی بوسم کنارش میزاره....
آخه نه واقعااا خاهره من دارم؟!!!!!!

فرستنده : hde

یکی از فامیلامون از یه روستا اومدن تهران که بیان خونه ما بعد بابام زنگ زد بهشون که آدرس بده بیان خونمون از اونا پرسید یه تابلو که نزدیکتونرو بخونین تابفهمم کجایین. اوناگفتن:روتابلوئه نوشته سرویس بهداشتی!
بابام:o
من:D
اونا:))))))))))
آخه فک وفامیله ما داریم؟؟؟

فرستنده : ملنگچه

ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﯿﮕﻢ :
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ، ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯽ ﺣﺎﻟﻢ ...
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﯿﮕﻪ : ﺗﻮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺣﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﯼ
ﻧﻪ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﯼ ﻧﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﯽ !
ﺳﺮﻩ ﺭﺍﻫﯿﻢ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ !...

فرستنده : ho_boyes


 


فک و فامیله داریم


براتون بگم ما کلا رو این سوتی های زبونی خیلی حساسیم. یعنی اهل فامیل فقط منتظرن یکی زبونش خوب نچرخه یه چی بگه تا تو کل فامیل پخش شه. 
یه بار سالن والیبال بودیم یه عمو داریم می خواست از دوستش تعریف کنه. 
تو چشای ما نگا میکنه میگه فلانی دوستم قدش 2متر و 5 دقیقه اس.
مقیاس جدیده عمو؟؟؟؟؟؟
آخه متر و دقیقه چطور با هم جمع میشن. 
احتمالا منظورش این بوده 2 مترو تو 5 دقیقه میره شایدم به ازای هر دو متر پریدن 5 دقیقه استراحت میکنه. والیبالیسته دیگه

فرستنده : اوستااااد

مامانم مشاعره شبکه 4رو دیده جو گیر شده باخودش شعر میخونه 
لطف خدا بیشتر از جرم ماست نکته سربسته چه دانی خموششششش
با خودش میگه ششششششششش بده
دوشششششششش مرا خوابی خوشی دست داد
اعضای خانواده زمین گاز میزدن

فرستنده : پشیمون

پسر خالم۱۷سالشه قدش ۱۹۵جه رفته بودیم مهمونی خونشون اومدو جلوی بابام چایی گرفت وداشت میرفت بابام یو هو گفت شایان خوبه تو پسری اگر دختر بودی بهت میگفتن بابا لنگ دراز‏‏‏‏؛
بابالگ دراز‏ òó 
جودی أبوت‏Oo
پسر خالمóò!‏
فکمو فامیل داریم ما 

فرستنده : ñITrø

رفته بودیم خونه خالمینا شوأرخالم شامو که خوردیم رو به من کرد گفت اشکان قیمه ای که تو الان خوردی مال چند روزپیش بود وگفت آره این یخچال ما خدانگرش داره خیلی موادو تازه نگه میداره یه هو خودش فهمید سوتی أرو داده اومد جمش کنه گفت آره خدا نگهش داره یهو جمعیت ترکید هر چی دعای خیر بود برای یخچال کرد اگر این دعاهارودرحقه من میکرد پزشکی هسته ای قبول میشدم بدبخت ‏(نظرتون راجبه قیمه یک هفته مونده چیه؟ تامن باشم هوس قیمه نکنم )

فرستنده : ñITrø

اقا پدرم یهو اومد تو اتاقم بهم گفت
تو که چشمات خیلی قشنگه
تو که چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرمو نجیبه
من یهو ذوق مرگ شدم تا به خودم اومدم دیدم دارم ماشین بابامو لنگ میکشم نفهمیدم چی شد فقط فهمیدم کاملا خر شدم

فرستنده : alim2

به گودزیلای 8 ساله (مشخصا دهه هشتادی) که رفته جلو نشسته میگم ببین عزیزم تو خارج تو اروپا بچه ها عقب می شینن تازه کمربندشونم می بندن
دایناسور شیشه رو کشیده پایین میگه هر وخ رفتیم خارج باشه عقب می شینم!!!!!
ینی خدا اینارو افریده تا صبر مارو بسنجه ؟؟؟؟؟
نه شما بگین چی بگم بهش اخه؟؟؟

فرستنده : m0Ri

عموم بهم زنگ زده میگه بیا خونمون کارت دارم
بهش گفتم عمو الان نمیتونم کار دارم ،برگشته بم گفته که صبر کن اگه گزاشتم امشب بیا خونمون‏(آخه دخترش نامزدم‏)‏
هیچ دیگه برخلاف میلم رفتم کارا رو واسش انجام دادم .گفتم عمو من امشب میخام بانامزدم برم بیرون برگشته قشنگ گفت نه عمو جون اگه میخای برین بیرون یه کار دیگه باید واسم انجام بدی
ای خداااااا ‏!!!‏ تورو خدا یکی یه چیزی به عموم بگه که نامزدمه بابا ،جز اموال شخصیمه
دیگه هیچ حرفی ندارم

فرستنده : viper

خاهرزنم همون که آی کیوش در حد گوجس رفته دانشگاه رفته سر کلاس جز دوستش هیششششکی نبوده خلاصه یه پسره اومده داخل رفته بهش خاک تو سرشون معلوم نیست کجان اینا و چرا نیومدن سر کلاس:(((((
استادم که معلوم نیست کدوم گوریه:((((
پسره:llllllll
پسره:ببخشید خانم من استاد این کلاسم:llll
خاهرخانم:))))))))
هیچی دیگه مجبور شد بره درسشو حذف کنه D:

فرستنده : smj13سید مصطفی

یه خاهرخانم دارم آی کیوش در حد گوجه فرنگیهD:
دیروز با دوستش رفته امتحان بده که طبق معمول گند زده ،امروز به دیالوگشون دقت کنید:
خاهر خانم:دیروز رفتم امتحان دادم:)))
دوستش:llllll
باز دوستش: یه نگاه به قیافه من کن ببین آشنا نیست:lll
خاهرخانم:)))هاااا
دوستش:نخود فرنگی منم دیروز تو امتحان بودم:lll
یه همچین خاهر زن باهوشی دارم
اینم فک و فامیله دارم من:llll

فرستنده : smj13سید مصطفی

دختـــرعمم زنگ زده میگــه: امیـــــر , قیمـتٍ لپ تاپ چــنده الان؟!
مـــن: لپ تاپٍ چـــــی؟! :)
__: نمیـــدونم هرکــدوم که خـــودت میــدونــی بهتــــرٍ! :)
مـــن: والا الان قیمــت دستــم نیــس, حــالا میپـــرسم بهت میگـــم! :|
__: اووووف! خــاک تو ســــرم واسه پســـردایی که دارم! دختـــرایٍ مـــردم پســرداییشــون واسشـــون لپ تاپ مــی خـــره پســـر دایی مـــن قیمتــشم دســش نیس! نا امیــــدم کــــردی ولش کن دیگه:(
مـــن: خـــو مگه مــن نمــایندگـــی خـــرید فـــروشٍ لپ تاپ دارممم کچـــل؟! باید بپـــرسم!
ــــ: گفتـــم نمیـــخاااااام (صــدا جیــغ جیــغو) ! به خـــدا بری بپــرسی دیگــه نه مـــن نه تو:(
مـــن: باشــــه نمی پـــرسم نتـــرکی از حــــرص!
دختـــرعمم: نیگــا تورو خــــدا مــــردم پســرداییشون نــازٍ دختـــرعمــشونو میکشـــه پســــردایی مــن از خـــداشه که لپ تاپ قیمــــت نکنـــه!
مـــن: یعـــنی خاک برســـرٍ پســـردایی جنابٍ مــــردم:(
دختــــرعمم: باریــک الا باریــک الا فحشم میدی؟!
دخــتر عمـــه خلُ چلـــــه داریـــــــم؟!
خداااااااااا!!!!!

فرستنده : امیر21

داداشٍ 5سالــــم, اومــــده میگــــه: داداشــــــی؟!
مــــن: جــــونم؟!
ایمـــان: چشـــایٍ منـــــی میدونستــــی؟!
مــــن: فـــدا چشات نــاز پســــر !
ایمـــان: الان اینُ به حســابٍ چی بذارممم؟! اینکـــه تو چشایٍ منـــی داری فـــدا چشــام میشـــی؟! یعــنی داری فـــدا خـــودت میشـــی؟!
مـــن: بــاور کـــن ایمـــان مـــن عاشقتـــم!
ایمـــان: هعـــی خـــدا ببیــــن کی داداشٍ مـــاس؟! فک کـــردی منم دختــــرم که با این حـــرفا خــــر شم؟!
مـــن: بچــــه پـــررو!(^_^)
ایمـــان: خـــدا فشــارت(شفــات) بده! از جلــــو چشام فــــرار کن؟!!!! :(
مـــن: فـــرار کنمممم؟! چــرا مگه چیــکارت کــــردم؟!
ایمـــان: میـــزنم چشــامو کـــور میکنمـــا! اون وخ دیگـــه تــوام میمیـــری مــامــان بــابــام دیــوونه میشــن غصه میخـــورن! فــــرار کن!
آخــــه مـــن چی به این دهه هشــتادی بگممم؟!
ابـــراز علاقه شــونم آدمــــو میســـوزونـــه!
داداشٍ اعصــاب تعطیلــــه داریـــم؟!

فرستنده : امیر21

نشستم دارم جوک میفرستم 4جک حالا خاهر دهه هشتادی ما نشسته غلت املایی میگیره .
دلش خوشه اون بلده من نبلدم منم گذاشتم تو خوشیشش بمونه.
خاهر دهه هشتادی بی سواده ما داریم!!!!!!!والا

فرستنده : Iman

اغا اس دادم خالم گفتم عصری میایم خونتون....
حالا عصر که شد(در حالت لمیده روی صندلی کامپیوتر) زنگیدم میگم چرا درو باز نمیکنی؟ 
خاله بیچارم:ببخشید خاله داشتم شام اماده میکردم نشنیدم.
هالا ما یه شوخی کردیم این چقد بی جنبس.....!!!!!
به قول smj13یعععععنی یه همچین ادمیم من
من:))))))))))
خاله بیچاره>:((((
شام مزبور:|

فرستنده : Iman

مـــردم مخاطبٍ خعلــــی خاصشـــونو میبینــن LOVE میتـــرکونن, مـــنٍ طفلــک باید بشنــــوم خـــانوم زیست چن شده؟! تستـــاشو چـن در100 میزنــــه! تــازه باید تشـــویقشم بکنـــم, هــم نقدی هم روحــــی!
تــازگیـــا احساس میکنــــم بــابـــاشم؟! 
آوریـــــن آوریـــــن دخملٍ خــوب!
اونــم خدا شاهــدٍ میگـــه: ذکـــی! اگه تـــو رو نمیشنــاختم و نمیدیدم بهتـــــرم میشـــدم!
مـــن: چـــــرا؟!!
__: چـــون نمیتـــونم خــوب درس بخــــونم! 
منــــم یه لبخنـــد با حـــرص نثارش میکنم!
میگـــه: حقیقت واست تلخـــــــــــــــه؟
مــــن:|
یعـــــنی اگه پزشکــــی تهــــران نیاره خودم تیــــرش میـــزنم!!!!!!!!
تازه مــامــان خانومم میگه: تو رو خـــدا با این یکـــی کارت نباشه بذا درسشـــو بخــــونه مــــن عـــروسٍ دکتــــر میخــام؟! زنگم زد جـــوابشو نده!
آخــــــــــه مگه مـــن حسن کچلم که بشینم زیـــرٍ پاش درس نخـــــونه!؟
به جـــونٍ خــــودم از طـــرفٍ هیشکـــی شانس ندارمممم:(

فرستنده : امیر21

عاغا من یه داداش دهه هشتادی دارم.بعد صبح تا شب فقط شبکه پویا رو میبینه.بابام نشسته بود .من گفتم بابا صبح تا شب کارمون شده دیدن شبکه پویا.بابام یه چشمک بهم زد گفت من این شبکه پویا رو حذف میکنم راحت میشیم داداشم از اونور برگشته میگه منم شبکه یک رو حذف میکنم که نتونین اخبار ببینی.
من|:
بابام!!!!!(0L0)!!!!!!
شبکه یک :\
شبکه پویا(:
مدیر شبکه های دیجیتالی:(

فرستنده : ali.pakar71

فک و فامیله داریم


بابام دیدبایه شبکه نمی تونه طاقت بیاره رفت امروز مبدل دیجیتال گرفت.معلوم شدبایدبرای وصل اون هم انتن سالم باشه !!!مجبوره دوباره دست به کار بشه!!!!!!!
من:(((
بابام:((

فرستنده : فرزی17

یه استاد خیلی متین و موقر و خجالتی و جوون داریم سرکلاس نقشه کشی پایه تخته داشت درس میداد همونطور که عقب عقب میرفت به طرز بسیار زیبایی جفت پا رفت تو سطل آشغال...به زور نیشگون گرفتن وچنگ زدن شلوار لی جلویه خنده مونو گرفتیم...استاد خیلی متین بال بال زنان خودشو از توسطل آشغال کشید بیرون و در سطل آشغالو که گیر کرده بود به کفشش درآورد.همین که پشتشو به ما کرد دیدیم کاغذ ساندیچی که من خورده بودم سس کچاپمم مالیده بودم بهش چسبیده به شلوار سفید استاد...نشد...به خدا نشد جلویه منفجرشدنمونو بگیریم...زمین بود که گاز گاز کردیم.
الان2هفته اس استاد نمیاد سر کلاسامون...نمیدونم چرا؟؟؟؟؟
مهندسایه آینده ی مملکته دارین؟
استاده داریم؟
فقط سطل آشغال=))))))

فرستنده : rubahi-19

عاغا این مامان بزرگم هر وخ میبینه دارم رازهای شعبده بازُ میبینم میگه پسر تو نمیخای زن بگیری؟؟......
نمیدونم با من مشکل داره یا با دستیارای شعبده بازه ...
مامان بزرگه داریم؟؟؟؟؟ :دی

فرستنده : دهه شصتادی

عاغا ما ی دونه از این دهه هشتادیه داریما تاااااااازه بچه اخرم هست!میدونین که چه جورین گفتنش خوبین نداره!حالا ببینین منو داداشم ک دوتا دهه هفتادیم چی میکشیم از دست او ک هیشی از دست مامان خانوم 
این اواخر جملات محبت امیز کم اورده واس تصدیق هشتادیه همش به منو داداشم بد و بی راه میگه
مامانه با محبته دارم؟؟
من:(
داداشم:(
اون یکی داداشم:)
دوباره منو داداشم:((((((

فرستنده : lonely

ناخونم بشکنه اگه دروغ بگم!!!
اس دادم ب دوستم با این مزمون(مضمون،مظمون،شایدم مذمون خودتون میدونین دیگه):ساعت 3 مراسم*داریم با مامانو ابجیا تشریف بیارین
با سرعت نور جواب داد:نامزدیته شیطون چه بی خبر.
*تو ماه محرم قرض از مراسم روضس دیگه!
دوست روحیه دس داریم؟؟؟
نمیدونم از شادی تو پوست خودم نگنجم(نامزدی!)
یا بشینم واسه شفای دوستم دعا کنم!

فرستنده : lonely

آقاما یه شازده پسر داریم تازه شده یک سال ونیم. ایشون یادگرفته پاور کامپیوترو بزنه وروشنش کنه. دیروز رفته روشنش کرده وبه زحمت رفته بالای صندلی کامی نشسته زل زده به دسکتاپ. رفتم ازش میپرسم چیکارمیکنی پسل بابا؟ خیلی بااحساس برگشته دسکتاپو نشون میده میگه بابا ماما.
حالا تصویر دسکتاپ ما دوتا هاپوکه همدیگه روبغل کردن.
اینم فنچ دهه نودی ما....؟؟؟

فرستنده : Emil

برای پسر خالم یه اس ام اس فلسفه فرستادم جواب داه چرت نگو جک جدید چه داری

فرستنده : LoLo

ما اگه پای سفره بگیم مامان دستت درد نکنه چقد غذات خوشمزه شده ،
مامان خانم شکست نفسی میکنه میگه نه مامان گشنته فکر میکنی خوشمزه شده …
اگه بگیم این چیه درست کردی ؟ چقد بدمزست ؟
میگه تو سیری … بلندشو برو گمشو اینقد ایراد نگیر …
یعنی الان وضعیتمون اینه ! فک و فامیل در حد تیم ملی شنای بانوان اسپانیا !!!

فرستنده : alone again

عاقا دیـــدین وقتی مامانمـون مـیگه اشـــغالارو ببر چـــــقد بــــهمون زور میاد؟انــــگار یه تــــــبر مـیـــــدن دستمون میگن برو از تو جنگلـــــــل هیــــــــــزم بـــــیار !

فرستنده : .::TiToNiCk::.

واسه بابام این جوک رو خوندم
ابراز علاقه ی زن یک چوپان به همسرش:پسرم صدای سگ میاد ببین پدرته؟؟؟
عکس العمل پدرم: زده تو ذوقم میگه یعنی چی چوپان ها رو مسخره میکنن همین ماستی که داری کوفت میکنی( اشاره به ماست بسته بندی استریلیزه و هموژنیزه!)رو چوپان ها درست میکنن!!!!!!!از اطلاعات عمومی بابام اشک تو چشام جمع شد واقعا فوق دیپلم اون زمان دکترای الانه!
بابای من قبلا چوپان بوده ایا؟؟؟؟
تو کارخونه چوپان کار میکنه؟؟؟؟
گوسفندا رو کی میبره چرا؟؟؟؟
بابای نصیحت کنه دارم؟؟
من!!!!
چوپان: :|:|
کارخونه لبنیات@@
اطلاعات عمومی رف زیر سوال من دوباره برم اول ابتدایی نظام جدید 633 برام دعا کنید قبول شم..
خدافظ!!!!!

فرستنده : mary.7khat

نوه عمم اسمش مهرساناس با فک وفامیل رفتن بازار براش لاک خریدن برادر شوهر عمم گفت مهرسانا لاکتو میدی منم بزنم؟ مهرسانا گفت مگه تغییر جنسیت دادی تو میخوای لاک بزنی؟
هرکی از یه طرف رفتن گمو گور شن 
اینا دهه هشتادین دیگه باید یه تابلو بچسبونن روشون با احتیاط نزدیک شوید حرفم نزنید.

فرستنده : angela

آخه من نمیدونم این دوستانه عزیزی که بجای تلوزیون مینویسن تی.وی. خدا وکیلی قصدشون چیه؟؟؟ 
خو آخه برادره من میخوای چیو ثابت کنی آخه...؟؟؟؟دوستای 4جوکیه ما داریم؟؟؟؟؟...

فرستنده : lutuss313

داشتم توی 4 جوک گشت می زدم . یهو احساس کردم سرده و خیسم . نگو داداش 5 سالم آب معدنیو روی صندلی خالی کرده . الان من موندم چی بهش بگم .
قیافه من :/
قیافه کروکودیل :)))))

فرستنده : 30NA

خواهرزادم دهه هشتادیه
وقتی 3-4 سالش بود یه جوجه داشت.یه مدت باهاش بازی کرد.بعد تصمیم به کشتنش گرفت!
اول گلوشو فشار داد. بعد انداختش تو آب.بعد حسابی لگدش کرد.آخر رفت گذاشتش تو کوچه ماشین از روش رد شد...
اومد گفت آخیش خیالم راحت شد.بالاخره خونش درومد!!!

فرستنده : h.m

رفته بودم خونه داییم . دختر داییم ( 4-5سالشه ) دستش تا آرنج تو دماغش بود داشت حفاری میکرد مامانش بهش میگه دستتو در بیار کثیفهههه !
این بچه برگشته چشم تو چشم مامانش میگه بابا دارم میزارمش سر جاش !!!!
من ساعت 2 نصفه شب رو زمین عربده میزدم از خنده ( البته با ولومه پایین :دی )

فرستنده : reza rahsepar


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد