Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری هفتم )


فک و فامیله داریم


دو عدد گودزیلای 6 و 7 ساله اومدن خونمون، موقع بازی 6ساله به 7ساله:
بیا بریم دزد و پلیس بازی کنیم :)
اونم گفت: این بازیا بچه گانس...من میخوام بازی فکری کنم...:|
عاغا من همسن اینا بودم با داداشم کشتی میگرفتم....

فرستنده : narsius

چند وقت پیشا رفتیم خونه پسر عمم با اون یکی عمم بعد پسر عمم با عمم شوخی کرد 
عمم هم برگشت لیوان چاییش که خالی بود رو برداشت به زن پسر عمم گفت بزنم تو سرش با این 
فکر می کنین زنش چی ج داد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
برگشت گفت نهههههههههه لیوانام ناقس میشه با یه چیز دیگه بزن 
زن پسر عمه ی شوهردوسته ما داریم ؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : Rahajoon

توی آبمیوه فروشی بودم یه مشتری دیگه اومد از گارسون پرسید:نوشیدنی داغ چی دارین؟
گارسونه فک کرد منظورش اینه که خیلی خنک و یخی نباشه
گفت: آب هویچ!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مشتری:oooooooooooooooooooooooo
نسکافه:>>>>>>
آیس پک:<<<<<<<<<<<<<<<
نزدیک بود رو زمین دراز بکشم از خنده

فرستنده : omid

یه آقایی اومده بود مدرسه دنبال یکی از بچه‌ های کلاس اول,به بچهِه گفتم:این آقا رو میشناسی؟
کلی فکر کرد گفت:نه
منم ک جو گیر خواستم ب پلیس زنگ بزنم
یه ربع بعد اومده میگه:آهااااا یادم اومد داییمه
برای اولین بار حق رو ب فک و فامیل طرف دادم

فرستنده : H O S N A

برادر زاده چهار ساله م زنگ زده به مامانم میگه بیا خونه ما ، مامانم هم گفت: نه تو بیا خونه ما !!

اونوخت این عنتر برگشته میگه : نه من فعلن یه سری کار دارم سرم شلوغه تو بیکاری پاشو بیا !!!

میگن من تو چهار سالگی فقط بلد بودم بگم : بلیم دَدَ !!!

فرستنده : vahid_2213

بچه ها امروزمیخواستم بامامانم برم بیرون بهش گفتم سگمم با خودمون ببریم...
برگشته بهم میگه:توی انتر با خودم میبرم بسه
من)))):
مامانم((((:
انتر:-/
سگم:-/

فرستنده : amitis

دیشب داشتیمم ازمهمونی برمیگشتیم داییمون حال کردمارو برسونه
این پسردایی دهه گودزیلایی ما شاکی شدگفت این موقع شب وقت مسافرکشیه
من::-#
باباش::$
گودزیلا::-/

فرستنده : sergiojoody

دیوز با مامیم رفتیم بیرون وقت برگشتن خسته شده بود گف تو رانندگی کن مام(ما هم)گفتیم چشم. بعد وسط راه داره به من میگه چه حس خوبی ادم پسرش براش رانندگی کنه احساس میکنه نوکر داره
من:(
مامانم:))
سازمان حماییت از نوکران:إ

فرستنده : s.b.v2

یکی از فانتزی های بنده اینه که وختی ماشینو تو کوچه پارک کردم و اومدم خونه.مامانم نگه: امید درای ماشینو قفل کردی!!!!!!!!!!!
آخه مامان دلواپس من دارم؟!
فدای مهربونیاش

فرستنده : omid

واسه خونه عموم قبض تلفن اومده 50هزار تومن.پول قبضو نداده.از مخابرات بش گفتن یه چک سفید امضا (دقت کنین چک سفید)بیار گرو بذار که هر ماه 10% از 50هزار تومنو بکشیم رو قبض جدیدتون!!!!!!!!!!!!!!
الکساندر گراهام بل:""""""""""""""
50هزار تومن:ooooooooooooooooo
مخابرات:))))))))
جالب انجاس که عموم دسته چک نداره.از داداش من چک خواسته.داداش مام در کمال خونسردی یه چک سفید تقدیم کرده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آخه فک و فامیل سادس ما داریم؟!!!!!!!!؟

فرستنده : omid

یکی ازدشواری های من تو زندگیم اینه که صبح که میخام برم سرکار تا وسطای راه فکر میکنم شلوار پام نیس.....یا با شلوار راحتی گل گلی اومدم بیرون....
بعداز 2 ...3 بار چک کردن تازه خیالم راحت میشه که توهمی بیش نبوده است...
وای بخدا آلزایمر دالم....بلام دعا تنید..!!!

فرستنده : rez1

از بس اومدم  khosh-khandeh چند روز پیشا رفتم مراسم ختمه یه بنده خدایی آخره کار به پسره طرف برگشتم بایه صدای خسته ی ناراحت میگم روحشون لایک،،،
دوستم:;-))))))
مامانم::
پسره مرحوم::|
من بعداز فهمیدن سوتیم:خخخخ

فرستنده : gh.!!!

آقا ی روز پسرخالم رو گذاشته بودم روی پام داشتم باهاش بازی میکردم (محض اطلاع بگم دهه نودیه)یه دفعه از خوشمزه بازیاش خوشم اومد بازوشو از رو لباس خیلی آروم گاز گرفتم هنوز یک سالش نشده برگشت یه نگاهی بهم کرد و روش رو برگردوند.همون لحظه واسم یه اس اومد داشتم میخوندم یهو پسرخالم با نامردی تمام در حالی که فقط 4تا از دندوناش در اومده لپم رو چنان گازی گرفت که برق سه فاز آدم رو اینجوری نمیگیره
بعدش هم یه لبخند زد و پاشد رفت.
نه جون من شما بگین پسر خاله انتقام جو من دارم؟؟؟؟؟؟
میخوام بدونم فک و فامیل دهه نودیه من دارم آخه از دهه نودی هم باید خورد؟؟؟؟؟
آخه خدا چرا مارو با همچین موجداتی در میندازی؟؟؟؟؟

فرستنده : zohreh

باباهای شما هم اینجوری تخفیف می گیرن یا فقط بابای من اینجوریه؟
فروشنده:سی هزار
بابام:خیره شو ببینی ده هزار
فروشنده:بیست و نه هزار
بابام:یازده هزار
فروشنده:اصلا راه نداره
بابام:دو خیابون اون ور تر میده پنج هزار
فروشنده:خو برو از همون جا بخر

و ما بدون اینکه چیزی بخریم ب خونه برمی گردیم

فرستنده : H O S N A

دیالوگ مامانم و باش :
مهسا میگم نزدیک عید کار زیادی نداریم نگران نباش فقط فرشارو میشوریم (صد البته من میشورم)لوستر هارو پاک میکنیم (من )سرامیکارو طی میکشی(دوباره من)دیوارارو دسما میکشی(: ()مبلارو میشوری (اه اه اه )این کمد ارو مبلارو تختارم جابه جا میکنیم کمی فضا عوض شه دیدی کاری نداریم .و در اخر میگه :
واه واه این کمرمم درد میکنه (با زبان بی زبانی میگه همه رو خودت انجام میدی)
مامان دل سوز من دارم

فرستنده : sahi

فک و فامیله داریم


تو اتاقم بودم خاهر زادم اومد تو زل زد تو چشام بعد همونجو که چش تو چش بودیم رفت گوشیمو برداشت لبم و گاز گرفتم که بذار سر جاش .
اقا گوشی و برداشت اومد با گوشی زد به پام منم سرش داد کشیدم چشتون روز بد نبینه خاهرم عین قرقی پرید تو اتلقم بچه شو بغل کرد برگشت یه نگاه ترسناک بهم انداخت و گفت :چرا زدی بچه مو زورت به بچه میرسه بی ...........
من : (((((((((((((((
خاهر زادم گوشی تو دستش: )))))))))))
ابجیم /:
شب گوشیمو گذاشتم لای حوله بلکه تا صب خشک شه ....
خداییش فکو فامیل داریم

فرستنده : sahi

پسر داییم از همسایه شنلگ قرض گرفته بوده فرداش میره پس بده 2 بار زنگ میزنه در رو باز نمیکنن فکر میکنه کسی نیست .شلنگ رو از رو در پرت میکنه تو حیاط میخوره تو چشمهمسایشون خلاصه
کار کشید به بیمارستان نزدیک بود یارو کور شه.
(بهتره سکوت کنم)

فرستنده : saeeeeeeeeeeeeed

پست اولمه.
داییم با زنش با ماشین رفتن خرید بعد از چند ساعت خرید و اینا .داییم زن داییم رو جا میزاره و بر میگرده جالب اینه که تا رسیدن به خونه نفهمیده بوده که نیست و فکر میکرده صندلی عقب نشسته و باهاش حرف هم میزده.
فک وفامیله داریم خداییش

فرستنده : saeeeeeeeeeeeeed

سلام، اجازه هست منم به جمع شما سر راهی ها اضافه بشم؟
امروز ظهر مامانم خوابیده بود که خواهرم در نشیمن رو باز کرد تا یه کمی هوا عوض شه،
عاغا همین که مامانم سرمای بیرون بهش رسید:
شهریـــــــــــار بوووووووووووق اون در لامصبــــــــو ببند عوضــــــــی بوووووووق بووووق بوووووووووووووووق مگه دستم بهت نرسه بوووووووووووووق بوق
بعدش خواهرم از توی اتاقش اومد بیرون گفت ببخشید من در رو باز کردم
مامانمم گفت: ــــــه تو بودی ببخشید دختر گلم فک کردم شهریار بود
بله دیگه اینطوری بود که یه عضو دیگه به شما سرراهی را اضافه شد...

فرستنده : شهریار

عاغا من یه روز هنذفری تو گوشم بود توی اتاقم بودم .احساس کردم یکی داره صدام میکنه یکی از هنذفری ها رو در اوردم دیدم بععلهههههه مامانم داره صدام میکنه حالا نگو بنده خدا یه هفت هشت باری صدام کرده بوده اینو بعدا فهمیدم.خلاصه رفتم جلوی در اتاقم گفتم بععععلهههه مامان که یک دفعه با برخورد کماندویی مامانم مواجه شدم گفت کوفت و مامان زهر مارو مامان تا به خودم اومدم دیدم یه جسم سیاه که خیلی شبیه دمپایی بود با سرعت نور خورد تو گردنم .نه این مامان عصبانیه ما داریم .هیچی دیگه الان بعد اون قضیه افسردگی حاد گرفتم

فرستنده : piter

امروز یه شارژ2هزاری از سایت ایرانسل خریدم بعد یادم رفت شماره پیگیریش رو یاداشت کنم، حالا هم شارژ به گوشیم نیومده
بعد زنگ زدم به اپراتور میگه 
برید بانک یه پرینت از تراکنش حسابتون بگیرین 0-o
بعداگه پول واریز شده بود دوباره بهمون زنگ میزنین اون شماره تراکنش رو میدین ماهم بعد 48 ساعت...
خووووو لامصب فک کردی من به خاطر یه شارژ2هزاری پامیشم میرم بانک؟؟؟
حالا هزینه تاکسی بماند
من برم یه ساعت توبانک توی صف بایستم؟؟؟؟
اپراتوره ایرانسله داریم؟

فرستنده : شهریار

دیـــشب جـــمــعــ ه خـانـواده جـــمــع بــــود آخــه تــولـــد پــســـر دایـــیــم بـــود
خـــلاصـــه کـــادو کـــیــک و ایــــن حـــرفـــا
یــــدفـــه خـــالـــم دراومد بـــه پســــرش گــــفـــت: ایـــن کـــیکـــش 
خـــوبـــه ایـــلیـــا جـــان عـــیـــن ایـــن " لــــــــــورتـــــــاســت "
بــــنـــده خــــدا مـــیـــخـواســـت بــــگـــه عـــیـــن ایـــن شیــــریـــنــی رولـــتاست....
ن اشــــتـــبـــا نـــکـــنــید " فک و فامیل داریم " ش ایــــنـــجا نــــبـــود
جـــایـــــی بـــود کــــه کـــلا فـــامـــیـــلای شـــوت ما فـــک کــــردن نــــوع جـــدیـــدی شایـــد
مــــــــن :/ .
صــدا از اونــــور: اِ جــــدیـــدددددده
صـــدا از ایــنــور : اررررره ، مــــن خـــوردمــــ خـــعــــلییییی باحــــالــــه!!!!!!.
مــــــن :/
افــــقـــو کــــو تـــــا مـــن بــــکــــوبـــمش تــــوایــــن دیـــــوار بـــــتــنی...

فرستنده : مسیــحا G1.Killer

دکل ایرانسل تو حلقم اگه دروغ بگم
یه روز با چندتا از همکلاسیام داشتیم میرفتیم سمت ساختمون اداری دانشگاه 
ما که رسیدیم جلوی ساختمون رییس دانشگاه هم با ماشینش اومد پیاده که شد اصلا به سمت ما نگاه نکرد. مام پشت سرش داشتیم میرفتیم سمت ساختمون که یکی از دوستام بهش سلام داد رییسم نشنید دوستم دوباره سلام داد باز نشنید بعد من عصبی شدم گفتم: تو رو خدا سلام 
آغا چشمتون روز بد نبینه رییس وایساد آغا همین که وایساد دوستای با معرفت منم راهشون رو کج کردن از من جدا شدن . حالا من موندم و رییس
رییسه اول عصبی نگام میکرد بعد دید که دوستام در رفتن یه نیشخند زد و اومد سمتم باهم دست دادیم و باهم رفتیم.
رییس دانشگاه بامرام داریم در حد لالیگا
دوستای با معرفت ترسوه دارم من.

فرستنده : V @ H ! D n

آغا  khosh-khandeh آپ نشه اکه دروغ بگم.
چند سا پیش که من و خواهرم بچه بودیم (5و6 ساله) یه روز داشتیم بادوم میخوردیم یه بادوم مغض کردم خواهرم برداشت منم خیلی ریلکس زارت گوشکوبو زدم تو سرش،سرش شکست.
باباجون :(((((((((((((
مامان جون :(((((((((((((
خواهرجون :((((((((((((
هنوزم هروقت اون گوشکوبو میبینه میگه تلافی میکنم.
خواهر انتقام جو من دارم؟
بچه ست پدر و مادر ما دارن؟؟؟؟

فرستنده : B€M§

دیالوگ مادرم وقتی می خواد منو (امین) صدا بزنه : امیر , بنیامین , لاله , ....اه امین بیا اینجا کارت دارم 
مامان حواس جمعه من دارم ؟

فرستنده : رابین هود

با پسرخالم داشتم حرف میزدم وختی حرفش تموم شد یه حوله برداشتم صورتمو پاک کردم از بسکه آب دهن تو صورتم ریخت :|
پسرخاله که نیست آبشار نیاگاراست :|
آبشار نیاگاراست که ما داریم :|

فرستنده : smj13سید مصطفی

ذلشتم پوست پرتقال میگرفتم چاقو دستمو برید یه قطره خووون ریخ رو لباس سفیدم!هیچی دیگه مامانمو صدا زدم ازش پرسیدم خووون با چی پاک میشه!از اونور خونه داد میزنه:خووون فقط با خووون پاک میشه !!!!!!!!
عجب مادر گانگستری ما داری هاااااااا !!؟!!؟!!؟!؟
من :|
مامانم :X
گانگستر :|

فرستنده : ....RaHIM

پسرها شب عید نزدیکه 
از الان مواظب مهربون شدن مادرها باشید
نگی نگفتی که باید حداقل 3 الی 4 فرش بشوری
من سال پیش توجه نکردم هنوز از سال پیش از کمردرد می میرم .

فرستنده : Taha 1369

ما هنوز به مادر بزرگمون مامان نمی گیم می گیم عزیز
این بچه خواهر 4 ساله ما(گودزیلای دهه 80) به مادر ما میگه نگار جون
من)))))))
خواهرم(((((((((
برادرم()()()()()()()
و نگار جون $$$$$

فرستنده : Taha 1369

یه پسردایی دارم از دهه گودزیلاها
سرکلاس درس دوتااز همشاگردیهاش دعواشون میشه یکیشون برمیرده میگه ازجلو چشام دورشو نمیخوام ببینمت،طرف مقابل هم برگشته گفته چشاتو ببند
اینگودزیلاهم برگشته گفته اگه چشاتوببندی خوابت میبره میادتوخوابت

گودزیلا ما داریم!×!

فرستنده : sergiojoody


 


فک و فامیله داریم


چند وقت پیشا رفتیم خونه مامان بزرگ اینا داشتن خاطره تعریف می کردن حال میکردن که مامان بزرگ اومد به داداشم بگه تو یادت نمیاد گفت تو عقلت نمی رسه داداشه منم موند بنده خدا 
دایی هام هم داشتن زمین گاز میزدن حیف خونه مامان بزرگ طبقه چاهارمه وگر نه دایی هام به نفت میرسیدن
ایا این فک و فامیله فیلمه ما داریم ؟؟؟؟

فرستنده : Rahajoon

چند روز پیش یکی از دخترای فامیل اومده خونمون بحس کشید به موبایلو تبلت اینجور چیزا که گفت من میخوام تبلت بخرم منم اومدم نظر بدم گفتم ایپد بگیر ی به نفعته برگشته میگه نه من می خوام تبلت بگیم 
از نظر شما دیوار بتنی کار سازه یا امکان سالم موندنم هس ؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : Rahajoon

چندتا فانتزی واسه بابام خوندم، گفت جا این قرطی بازیا نمره ها امتحانتتو نشونم بده کافیه افتاده باشی اول افقیت میکنم بعدم میفرستمت افق.. :|

فرستنده : parnas

خواهرم بعد عروییش واسه اولین بار که مادرشوهرشو دعوت کرده بود واسه شام سنگ تموم گذاشت یعنی خودشو خفه کرد.حالا سر سفره موقع سوپ خوردن پدرشوهرش که خواست بکشه ی مو به بلندی حداقل نیم متر اویزون شد خواهرمم در کمال خونسردی:چیزی نیست گوشت مرغ ریختم توش.البته کلی ضایع شد
ایشونم در کمال نامردی هفته بعدش به مادرشوهرش گفت تعریف اش تونو همه جا شنیدم میشه برام درست کنین؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مادرشوهر:چشم.رو چشم عروس گلم
و البته خواهر مام زودتر رفته بود که ی تار مو ام نثار غذای ایشون کنن,که موفق هم شد.موقع صرف غذا ی تار مو به همون بلندی تو غذای پدر شوهره بود.حالا جالبیش اینجا که مادر شوهره پنج سانت مو داره و هیچ خانوم دیگه ای هم اونجا نبوده

فرستنده : kiaaa

مثل همیشه داشتم تو حموم با صدای بلند(صدام بد نیست) ترانه میخوندم.تموم شدم.تا اومدم بیرون دیدم(فاجعه) دختر و خانوم همسایمون اومدن خونمون
(ینی همشو شنیدن؟)
خانومه برگشت بهم گفت:امیدجان چه صدای خوبی داری
منو میگی از خجالت میخاستم سرمو بکوبم به دیوار
مامانمم غش کرده بود از خنده

فرستنده : omid

عموم بعد سالها که به پسرش قول داده بود براش psp بگیره بالاخره به قولش عمل کرد و براش خرید حالا از اون شب سر اینکه کدومشون بیشتر بازی کردن دعواس,خو اخه عموی مهربان تو که کودک درونت بزرگ نشده چرا بچه دار شدی
پسر عموم:-(
عموم :-D:-D:-D
PSP :'(:'(:'(

فرستنده : kiaaa

تو شهر ما رسمه پسرایی که نامزدن تو شب یلدا واسه نامزدشون کادو مادو شیرینی میوه آت آشغال میخرن
عاغا یکی از دوستای بنده نامزد بود
تا بهش گفتم قراره قیامت بشه
گفت:خوب شد.پول کادو شیرینی و.... موند واسه خودم
آخه دوست خصیص دارم من؟!

فرستنده : omid

رفتم از عابربانک پول بگیرم. یه نفر قبل من بود. طرف رفت پشت دستگاه، یعنی دقیقا از همه ی امکاناتش استفاده کرد. سه تا کارت زد از هر کدوم پول گرفت. با دوتاش پول فرستاد به یه حساب دیگه. با هر سه تاش کارت شارژ گرفت. ده گردش آخر حساب هرسه تا روگرفت. چهارتا قبض هم پرداخت کرد. دقیقا بیست و شیش دقیقه پشت دستگاه بود. بعد من پنج نفر دیگه ایستاده بودن که چهارتاشون رفتن.
شهرونده داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

عاغا تو پیش دانشگاهی معلم شیمی مون یه جوک از اون خیلی خیلی زشتا (روم نشد اینجا بنویسم) واسمون تعریف کرد
اداره آموزش و پرورش:<<
آووگادرو:>>>>>>>>>>>>>>
محلول آب نمک:)))
نمیدونستیم نیمکتو گاز بزنیم یا دیوارو
معلم شیمی باادبه داریم ما؟!

فرستنده : omid

***********(علامت اختصاصی abas_m223)
با دوستم بیرون بودم مامانم بهم زنگ زد:
مامانم:سلام پسر گلم,عباس جان کجایی عزیزم؟
من: سلام,با منی مامان؟؟؟پیش سعیدم
مامانم: عزیزم ناهار برات ماکارونی درست کردما که خیلی دوست داری,زود پاشو بیا خونه خداحافظ!!!
یه نگاه به گوشی کردمو گفتم خدافظ!!!
(یه لحظه فکر کردم مریضی لا علاج گرفتم که اینقدر تحویلم میگیره!!!)
خلاصه سر سفره اینقدر تحویلم گرفت و مثل پروانه دور سرم چرخید خر کیف شدم و تو عالم ملکوت داشتم سیر می کردم....
هیچی دیگ,وقتی از عالم ملکوت اومدم بیرون دیدم
4تا فرش 6متری شستم....
پله ها رو طی کشیدم....
شیشه ها رو پاک کردم و....

فرستنده : abas_m223

عاغا تی شرتمو اشتباهی پشت و رو پوشیدم.اومدم نشستم پیش خونواده ی گرام
داداش کوچیکم(دهه هفتادی)برگشته بهم میگه:توئی که یه تی شرت رو بلد نیستی بپوشی چطور تو دانشگاه معدل الف آوردی( خرخون نه دوستان دانشجو ممتاز)
من:oo
باباو مامان:)))))))))))
داداش مقایسه کنه دارم من؟!

فرستنده : omid

یک حس عجیبی دارم هی منو میکشونه  khosh-khandeh تفنگ میزاره رو کلم ایه نازل میکنه میگه بتایپ!:|
بعله من جکامو اینجوری مینویسم:))
حس مبتکر ما داریم؟؟

فرستنده : ادمین رمانتیک

عاغا ما یه پسرخواهر داریم.این گودزیلای چشم آبی(که از خودم بیشتر دوسش دارم)هنوز 2 سالش تموم نشده
چند شب پیش آبجیم اینا خونه ما بودن.آخر شب بود داشتن میرفتن خونشون.این گودزیلا برگشت به بابام گفت:موداضا خوداس(یعنی مرتضی خداحافظ)(مرتضی=اسم بابام)
بابام:))))))))))))))) 
آبجیم:!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من و داداشامم که داشتیم دیوارهارو گاز میگرفتیم
آخه گودزیلای بیش از اندازه دوسداشتنی ما داریم؟

فرستنده : omid

عاغا امتحانمون تموم شد با دوستام تو محوطه دانشگاه دور هم بودیم یکی از دوستام داش از پسرعموش که گویا خنگ تشریف داشتن واسمون تعریف میکرد.وسط حرفاش گفت:پسر عموی من خیلی اوسکوله درست مثل این(اشاره به من)
دوستای دیگمو میگی.داشتن همدیگه رو گاز میزدن
دوست من دارم آخه؟!

فرستنده : omid

(سلام دوستان این اولین پستمه)
سر جلسه امتحان پایان ترم جواب 7-8 تا سوالو رسوندم به یکی از همکلاسیام(دختره) بعد میخواستم بلندشم بیام. میگه(نرو).بعد چن تا سوال دیگه پرسید. ج اونارم بهش گفتم که مطمئنم درستن.
حالا این همکلاسی ما بعد امتحان منو دیده.انگار نه انگار که من بش محبت کردم.تشکری چیزی...
از حرص داشتم خودمو فحش میدادم
آخه همکلاسی قدر نشناس و بی تربیت دارم من؟!

فرستنده : omid

فک و فامیله داریم


من یه دوست دارم یعنی ته خرخونیه ولی یک سوتیایی میده باید حالشو ببری
ما پارسال با دوستان رفتیم اردو همه رو چمنای پارک نشسته بودیم که صحبت از خیارشور درست کردن شد
یه دفعه این دوست خرخون ما برگشت خیلی جدی گفت
مگه درخت خیار شور وجود نداره؟
جان من 2مین فکر کنید به این جمله
دیگه فرض کنین دیگه دوستام و من از شدت خنده چمنا رو گاز میزدیم
تا چند وقتم درخت خیار شور صداش میزدیم :))))))))))))

فرستنده : erisa joon

چندی پیش رفته بودیم خونه عموم، دیدم این بنده خداپسرعموم داره ظرف میشوره، مامانم به زن
عموم گفت: مگه آدم قطه که ازهمه اینوگذاشتی ظرف بشوره، اون بدبخت هم آهی کشید، زن عمو هم گفت میذارم بشوره تا وقتیکه بعدا زنش دادم حرصم نگیره که واسه اون ظرف میشوره ولی واسه من نه !
من :)))))))))))))))
پسرعموم :(((((((((((((((((
مامانم :| 
زن عموم :|
فک وفامیل داریم ما؟؟؟؟؟؟؟!!!!

فرستنده : Dooooost

ی شوهرخاله دارم همراه اول ک بش اس میده جواب اسشومیده مثلا دیروز اس داده ک تولدت مبارک شوهرخاله باهوش منم نوشته :مرسی تولد شماهم مبارک.شمااولین کسی هستید ک تولدمو تبریک گفتید:0
تازه وقتی دیده بود ج اسشوندادن انقدحرصی شده بود ک نمیشد ازکنارش ردشی!
روم نمیشه جلو کسی بگم ی همچین فامیلایی دارم!والــــــــــــــــــــــا....

فرستنده : جــــوجــــوکــــوشــــولــــو

من موندم چه جوری به این مامانم بفهمونم که سرکه نمکی تند نیست فلفلی تنده!!!
آخه مامانه من دارم؟

فرستنده : امیر باقالی

عجب دوره زمونه ای شده ها چند روز پیش تولدم بود یه دختر دایی دارم(بله درست حدس زدید دهه 80)تقریبا4سالشه واسم کادو از این سکه های مبارک باد هست که رو سر عروس داماد میریزن آورده روش دوتا قلب داره داده به من میگه یکی قلب منه یکی قلب تو...
بحساب واسم نشون گذاشته که با کس دیگه ای ازدواج نکنم
من:-||||||||
اون:-))))))))))
بقیه رو نمیگم خیلی افتضاح بودن

فرستنده : امیر اواتار

ارامم بگذار !
همین که فکرت تمام دنیایم را گرفته ، کافی نیست ؟!

فرستنده : صحرا

روزگار که گذشت ما چرا نگذرییم از این روزگاز/روزگار ایینه ایست که باید دید و نادیده گرفت/روزگار ما که با تو ساختیم تو چرا با ما نساختی...
اندر جملاتی است که وقتی کار داییم راه میفته یا نمیفته میگه
عجب دایی جمله سازی دارم من

فرستنده : JM

خسته و کوفته از مدرسه اومده بودم بعد یکم واکس مو زده بودم به موهام 
رسیدم خونه همه دست از غذا کشیدن منو نیگاه کردن:|
بابام برگشت گفت-به به به مبارکه گاوی خری تو خیابون بوده موهاتو لیس زده؟:|
من::|
گاو::|
غذای سرد شده::|
هیچی دیگه از اون روز به بعد یا به موهام واکس نمیزنم یا هم زدم کلاه میذارم سرم :دی

فرستنده : *•.¸¸.•*´¨`*•♥*•.¸¸.•*´¨`*•♥HASSAN

میدونین کی خواستم خود کشی کنم؟
دوماه پیش کلّ فکر و ذکرم شده بود اچ تی سی.
وقتی بابام از سفر یه ماهه ی بـــــــوق برگشت بعد یه سوغاتی واسم آورد . رو پاکته نوشته بود اچ تی سی وان ایکس :)))
با کلی ذوق و شوق بازش کردم گوشی رو ورداشتم نیگاش کردم ( پـ نـ پـ لابد چشیدمش) روشنش کردم همون اول ایرانسل یه اس فرستاد که : مشترک گرامی تنظیمات جی پی آر اس برای گوشی motorola wx180 قــابــل دریــافــت نــیــســت!!!!!
بابام گفت پسرم خــــــــوبه ؟ دوسش دارییــــــ؟ 125 تومن خریدمش. (نکته اینه که من پیش بابام 125 تومن بیشتر ارزش ندارم)
یعنی من :(
بعدش من :((
همچنان بنده :(((
افتخار میکنم چنین پدری دارم مـــــــن !!!!!

فرستنده : ░░░░░ (5)

دیروز دختر عمم اس داده:رفتی واسه ناهار عشقم
گفتم خدایا چی میگه این
مام خوشخیال گفتیم حتما عاشقم شده تا حالا نگفته
اس دادم :آره فدات شم،تو چی
و همین طور ما تا شب دل دادیمو قلوه گرفتیم
آخر شب اس داده:اااا وای رامین تویی
گفتم آره عزیزم په فک کردی کیه
میگه:خفه بابا اشتباه اس دادم تا حالا نمیشه می‌گفتی
اخه خواهر من،نابغه اشتباه چن بار
خب شد بچه مردمو معتاد کردی
یه افق بدین خودمو بکوبم توش

فرستنده : ramin s.h

دیشب مهمون داشتیم (عموهام و عمم)
خلاصه بحث انسانیت و اینا بود بعد منم یعنی خواستم بگم یه چیزایی بلدم گفتم میدونید چرا انسان شد اشرف مخلوقات؟
محسن گفت خوب شاید چون پسر خوشگلی مثل من قرار بوده بوجود بیاد(یعنی تهه روحیه و اعتماد ب نفسه این پسر)
بعد یکی از دخترا گفت چون خدا بما عقل داده اراده داده اختیار داده.
گفتم آفرین فرزندم حالا می دونید اگه انسان عقل و اراده نداشت از یه مارمولکم پست تر بود؟
گفتن حالا چرا مارمولک این همه موجود هست تو این دنیا؟
گفتم آخه مارمولک اگه دست یا پا یا دمش قطع بشه ب مرور زمان می تونه دست و پا و دم جدید جایگزین بکنه اما انسان این قدرت رو نداره.
بابام: آفرین پسرم بعد رو به اقوام گفت چ پسر مارمولکی دارما
یعنی چسبیدم به سقف یکی هم نبود بیاد منو از سقف جدا کنه 
خلاصه همه تا آخر شب داشتن در مورد مارمولک صحبت می کردن.
چ بابای ضد حالی دارما ولی بازم نوکرشم

فرستنده : MEHDI >>>100% mokh

دوستان گرامی این اولین ارسالمه لایک یادتون نره!!!
------
به مربی بدنسازیم میگم ماهیچه هام درد میکنه میتونم کار کنم؟؟
میگه هفته اول طبیعیه تو میخوای از هفته دوم بیا!!!
خداییش مربیه ما داریم؟؟!!
اون لحظه میخواستم میله هالترو از پهنا بکنم تو حلقم!!

فرستنده : Amin Attractive

یه گودزیلا داریم دهه هشتادیه هفته اول که پاشو گذاشت مدرسه پرسیدم چی یاد گرفتی؟ دیدم صدای توله سگ در میاره!. هفه بعدیش سوت زدن با انگشتو یاد گرفت! بعدش مسخره کردن معلمشون. هفته بعدیش جوکای بی ادبیش .. دکترا بگیره چی میشه. فک کنم اژدها بشه آتیش بپاشه به ملت محروم.

فرستنده : mmlmml777

یه پسر خاله دارم رفته واسه ثبت نامه دانشگاه فرم پر کنه فرمو این جوری پر کرده،جون مادرت فرم پر کردنو داشته باش
نام:علی
نام خانوادگی:حسینی
فرزنده:فرزند دوم خانواده
من:/
پسر خالم:()()()()()()
فرم دانشگاه:}
بازم منO_o
اگه این تو کنکور قبول شده من یه ذرب باید برم واسه PHD
پسر خالس ما داریم؟

فرستنده : ☻MILAD☻

کل زندگیمو فروختم گوشی گلکسی خریدم !
بابام میگه : این گاری اسبی چی داره رفتی خریدی ؟؟؟

فرستنده : عاشق تنها

فک و فامیله داریم


امروز داشتم وسایلامو تمیز میکردم ، کارت کلاس زبان ۸ سال پیشم رو پیدا کردم ! بعد به بابام گفتم نگاه کن بعد هشت سال هنوز اینو نگه داشتم !
بابام یه نگا بم کرد گفت پس من چی بگم بعد ۲۲ سال هنوز تورو نگه داشتم !!!؟؟؟
هیچی دیگه خودم از کادر خارج شدم …

فرستنده : عاشق تنها

خواهرزاده ی ۵ ساله م رو بردم سوپرمارکت بهش میگم عزیزم چی دوس داری برات بخرم ؟
میگه شکلات …
گفتم ای جونم ! چه شکلاتی بخرم برات ؟
یهو چشماشو تنگ کرد گفت : شکلات تلخ ! مثه طعمِ زندگی …

فرستنده : عاشق تنها

آقایون و خانومایی که فرت وفرت تو فانتزیاتون محو میشین، این محو شدنا رو بی خودی حروم نکنین. الاناست که کارنامه های مدرسه و دانشگاهمون بیان و نمره ها اعلام بشن. اونوقته که باید محو شین!
از همین الان به جای زرت و زورت محو شدن تو فانتزی، تمرین محو شدن تو واقعیت بکنین!

فرستنده : Mehdi 19

اگه یه چیزی رو مادرتونم نتونست پیدا کنه دیگه قیدشو بزنید ، اون چیز دیگه برای همیشه گم شده …
بازم به عشق کسی که بهشت زیر پاییشه...

فرستنده : Black Rings121

اقا ما پای کامپیوتر طبق معمول توی  khosh-khandeh بودیم که یهو بابام با یه حرکت نینجایی وارد اتاق شد. منم از ترس چسبیدم به سقف. بعد از اینکه ما رو از سقف اورد پایین.گفت یه فیلم مشتی گرفتم میخوای ببینی؟منم از خدا خواسته گفتم بده ببینم چی هست
بعد یه فیلم کلاه قرمزی بهم داد گفت واسه اقتضای(اقطزای-اقتذای)سنت خوبه.
من بیچاره))))
بابام.هی
وزارت ارشاد.o
راستی من پستونکمو کجا گذاشتم؟

فرستنده : متهم

به داداشم میگم : من پیر شدم و هیچ خری بم نگفت عمو!!
ورداشت یکی خوابوند بیخ گوشم منم رفتم مریخ و دیدم نمیشه اونجا زندگی کرد و دوباره برگشتم رو زمین!!@!
داداش گرام: یه بار دیگه اسم زن گرفتن جلو من بیاری میکشمت!!!!((آخه با بچه اینجوری خشن رفتار میکنن؟))
منم که بچه گوش به حرف کن گفتم: باش چشم غلط کردم دیگه نمیگم!!!!
دوباره زرتی گزاش تو گوش من بدبخت(ای بابا)
من: (نیگاه گربه چکمه پوش در هنگام مظلومیت چطوریه؟) همون طور نیگاش کردم و گفتم : دیگه چرا میزنی من که چیزی نگفتم.
داداشی در عوج عصبانیت: زدم تا یادت بمونه دیگه به بچه های من خر نگی. فهمیدی یا دوباره بزنم؟؟؟؟؟
به نظر شما کدوم خودکشی دردناکتره؟؟؟
انف: کلم بکوبم تو دیفال بتنی؟ ب: خودم رو از کوه پرت کنم؟
ج: زن بگیرم؟ د: همه موارد....
آخه داداش روان پریشه دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : جوپاری

شیرکاکائو چند وقته ته یخچالمون جا خوش کردی مامانم اومده میگه به نظرت این خراب شده؟ میگم نمیدونم.گفت بیا یه ذره ازش بخور اگه سالم بود ما هم بخوریمش!!! میگم : من سر راهیم؟ یعنی من بخورم خراب باشه چیزیم نمیشه یا چیزی بشه مهم نیست؟ میگه هیچ کدوم چشت کور میخواستی صنایع غذایی نخونی!!!
اخه مادر من چه ربطی داره؟صنایع غذایی خوندم ارشد پیشمرگان همایونی شدن که نگرفتم ! قربون دستتون یکی زنگ بزنه اژانس میخوام برم افق !

فرستنده : همساده

همین یه ساعت پیش گودزیلا (خواهرم 5 ساله) اومده بهم پول میده میگه هر وقت رفتی بیروون برام کتاب داستان فلان رو بخر گفتم باشه بعد دوباره اومده میگه اصلا نمیخواد بخری الان میری خرج اون کوفتیاش می کنی یعنی من هنوز تو حیرتم آخه بچه تو ای چیزا رو از کجا میدونی فکر کنم از همین فیلم زمانه یاد گرفته
من: :O
برادر خانم وکیل تو فیلم زمانه: :D
مامان و بابام: =))
سازمان حمایت از معتادان: این چیزی نمیگه

فرستنده : mamado

به مامیم میگم از این گیرنده دیجیتالا بگیریم 14 شبکه تلویزیونی میگیره دیگه هم برفک نمیشه. بهم میگه خجالت بکش میخای عکس لختی ببینی! !! 
(اصلن آقا رسانه ملی نخواستیییییییم .... دیگه اینترنتم نمیام اصرار نکنید!)

فرستنده : mmlmml777

آقا ما یه غلطی کردیم جریانه افق و فانتزی رو برا بابامون گفتیم،،،،
حالاهر وقت ازش پول میخوام میره تو افق محو میشه!!!!

فرستنده : gh.!!!(esfahan)

امروز پسر داییم اومده تو مغازه میگه :سلام مهدی شطرنج هم داری؟
میگم:بله نمونه هاش هم اونجا گذاشته .
کلی وارسی شون کرده بعد میگه:نه میخوام شطرنج راحت تری باشه!!!
خب ابله مگه مبله که راحت باشه!!؟؟؟
آدم چی بگه از دست این فک و فامیل ؟؟
منم گفتم:منچ داریم که قبلا شطرنج بوده خدا زذه تو سرش منچ شده!

فرستنده : mahdi 17 - genave

داداشم مامانم اومدن خونه از بیرون (پ ن پ از داخل)داداشم (دهه هشتادی) اومده با شوق و ذوق میگه 5 گیگ شامپو گرفتم:):):)
با تعجب شامپو رو ازش گرفتم میبینم نوشته 5G (پنج گرم)
جل الخالق بچه کامپیوتری شد رفت
من:)))))))))))))))))))))))
داداشم بعد از فهمیدن موضوع:((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((
شرکت شامپوسازی:((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((
(وزن شامپو یادم نبود همینجوری یه چیزی نوشتم)
واقعا فک و فامیله داریم

فرستنده : Gandoodeh

من یه پسر عمه دانشجو دارم وقتی باش pes 2011بازی میکردم بعد اینکه نیمه اول تموم میشد میگفت اووووووووو من این سفیدام؟؟؟؟
من::|
بند کفش رونالدو::|
رییس کارخانه سازنده دسته بازی::|
فک کنم شرکت pesتاسف بخوره از اینکه این جور ادما گیم هاشو بازی میکنن:ذی
از ته وجودم میزنم فریاد فک و فامیله ما داریم؟؟؟؟؟؟

فرستنده : *•.¸¸.•*´¨`*•♥*•.¸¸.•*´¨`*•♥HASSAN

کی از فامیلامون خیلی سال پیش که راهنمایی بود موقع امتحانا تقلب نوشته بود تو برگه های کوچیک با خودش برده بود سر جلسه،یکی از سوالا اومده بود فامیله تنبلو خجسته من حال نداشته جوابو بنویسه،برگه تقلبشو چسبونده بود به برگه امتحان جلوی سوالشم نوشته بود جواب ضمیمه شده،معلمشم فهمیده بود تقلب کرده انداخته بودتش،یه همچین فامیلای فراخ و داغانی دارم من:))
فک و فامیله داریم؟

فرستنده : parnas

********(!!!)علامت اختصاصی abas_m223)
تو اتاقم بودم گوشیم زنگ خورد ، اسم رفیقم “سعید” افتاد گوشی رو برداشتم ، با یه صدای خسته با لحن مسخره گفتم : سلام گوساله!!!
یهو یه صدای کلفتی گفت : من پدر گوساله هستم ، گوساله اونجا نیست؟
(خدایا این لحظه رو نصیب دمپایی ابری تو دستشویی نکن....)
هیچی دیگ منم کم نیاوردم اومدم سوتی رو جمعش کنم گفتم با کی کار دارید؟؟؟
بابای سعید:مگه شما عباس,دوسته پسرم نیستی؟؟؟
من:نه عزیزم من دوست دخترشم هوا آلوده س صدام پسرونه شده!!! نخیر آقاجون اشتباه گرفتید عباس خره کیه دیگ من این خط رو تازه گرفتم....
که یهو بابام داد زد :عباس,کره خر پاشو بیا ناهارت سرد شد و اینگونه مشخص شد عباس خر کیه!!!
(یعنی آدم شیلنگ گاز خونه آقای ایمنی بشه ولی اندازه من اینقد ضایع نشه!!!)
خب پدر من,من الان چیجوری تو چشم بابای سعید نگاه کنم!!! اصن یه عجیب بغضی تو گلوم نهفته که نگید!!!

فرستنده : abas_m223

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد