Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری ششم )


فک و فامیله داریم


بـــا داداشم. پســـر خـالــم و پســر دایــیــم رفتـیــم بیــرون.ســـره یــه داسـتـانـــی باپســـرداییــم دعـــوام شــد!!!!!
یهــو بــش گفتــم: خاکــ تو ســـــر عمــت 
اونــم گفــت باشـــه !!
بـا خــودم گفتــم عجــب گاگولو بــی غیــرتــه یهــو پســـر خالــم گفــت بـا کـــی بــودی؟؟؟؟
من : تــورو سننــه؟؟؟
پسـر خالم : عمــه ی ایـن مـامــانه منــه دیــدم اووووو اوووو چــه ســـوتــی دادم 
مــن : با مـامـان تــو نبــودم :)

یهــو یکــی بامشــت زد تــو صــورتــم!!! 
دیدم عـــه داداشمــه 
من : چـــــــرا میزنـــی :( 
داداشــم : خاک تـوســر بــی غیــرتــت کنــم عمــه اون یـا مـامـان اینــه یـا مـامــانه خــودمــــون !!!
ایــن شــد کــه یـاد گـرفتــم تــو فامیــل فحـش نــدم :دی
فک و فامیله داریـــــــــــــــــــــــــم ؟؟؟؟

فرستنده : shey2nak

دوستم بهم اس ام اس داده بود با این مضمون:
"مهدی سلام. کجایی؟ بابا از صبح تا حالا دارم بهت اس ام اس میدم. چرا ج نمیدی؟ کارت دارم ز بزن."
خو لامصب الان دو خط کلمه رو کامل نوشتی ، اگه جواب و زنگ رو هم مینوشتی میمردی؟ فقط به جای جواب نوشته ج، به جای زنگ هم نوشته ز. مثلا خلاصه نویسی کرده!!!
دوست خلاصه نویسه داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

عجب فامیل باحالی هستیم ما! رفتیم برای عموی کوچیکم خواستگاری دختره یه خواهر داشت که خیلی شبیه هم بودند تازه ما نفهمیدیم چی شد که اون به جای خواهرش چایی آورد بعد این وسطا باز نفهمیدم چه جوری قاطی پاتی شد که ما از اول تا آخر فکر میکردیم خواهرش قراره بشه عروسمون! بعد که خداحافظی کردیم و از در اومدیم بیرون همه مون مثل خنگولا یه نگاهی به هم کردیم بعد گفتیم ای بابا مگه عروس خانوم اسمش .....نبود این که اسمش یه چیز دیگه بود! و خلاصه هر کی یه چیز گفت و فهمیدیم که بله باید دوباره در بزنیم از اول بریم خواستگاری آخه همه چی اشتباه شده بود!!

فرستنده : دختر حوا

یه بار خواستیم تنهایی بریم کافی نت به طور کاملا اتفاقی یکی از دوستامو دیدم که منتظر مونده تا صاحب کافی نت کارشو انجام بده؛منم رفتم یه سیستم گرفتم دیدم بعد پنج دقیقه اومد پیشم؛خلاصه رفیق ما زنگ زد به چندتا از رفیقاش که بیان کافی نت مثلا خوش بگذره؛
خودتون تصور کنید
4-5 نفر پشت یه سیستم با دوتا صندلی-چجور جامون شد خدا میدونه
رفیقای باحالیه ما داریم؟

فرستنده : -- Ali --

یه بار بعد مدتها رفتم کتابامو باز کردم و شروع کردم به درس خوندن دیدم بابام با گوشیش داره ازم فیلم برداری میکنه. 
یه بار هم همین اتفاق سر نماز برام افتاد
بعد از چند سال نماز میخوندم دیدم بابام اومده جلو زوم کرده رو لبام داره ازم فیلم میگیره منم اون لحظه نمازو نیمه کار ولش کردم زدم به گوشیش فرار کردم تو دستشویی؛
بابای فیلم برداره ما داریم؟؟

فرستنده : -- Ali --

یه هفته ای خونه نبودم بعد که اومدم دیدم داداشم همه واکس مو مو خالی کرده رو کفشاش
میگم داداش من این چه کاریه این واکس موئه چرا زدی به کفشات؟!
میگه:چه فرقی میکنه واکس واکسه دیگه تو هم واکس کفش منو وردار بزن به موهات
بابا و مامان:)))))
منooooooooooo
ینی اون لحظه میخاستم با تموم وجود سرمو بکوبم به دیوار
داداش دارم من؟
فداش شم

فرستنده : omid

یکی از فانتزیام اینه که تو افق پنهان شم بعد فانتزیایی که میان تو افق محو شن رو با دمپایی ابری انقد بزنم که صدا گرگ دربیارن تو افق.
یکی دیگه از فانتزیامم اینه که وقتی یک ثانیه مونده مایکروویو زمانش تموم شه خاموشش کنم اصلا احساس خنثی کردن بمب تو ثانیه آخر بهم دس میده )منم میخوام بش دس بدم)

فرستنده : sanaz71

شیر سماور خونمون خراب بود... یکی از سرگرمیام این بود که کاسه ای که زیرش بود و آب توش جمع میشد رو هر ده مین میرفتم تو آشپرخونه ، بعد از باز کردن در یخچال و بستنش (افرین... فهمیدین دهه شصدی م) اون کاسه رو خالی می کردم..
الان دو سه روزه مادرم یه سماور نو خریده ... اصلا یه وضعیتی شده... همش میرم و میام... دچار بحران هویت شدم.. آخه مادر من... اون سماور به تو چیکار داشت...

فرستنده : gsefid

مامانم به داداشم گفت برو خیارو گوجه و بادمجون بگیر .
داداشم رفت و اومد جای بادمجون پنیر گرفت .
مامانم گفت : چرا پنیر گرفتی ؟
داداشم : قلم سوم یادم رفت ، گفتم چون کنار خیار و گوجه همیشه پنیر میخوریم شاید پنیر باشه !
حالا مامانم بدتر از داداشم : کاش حدأقل یاد سالاد میافتادی کاهو میگرفتی

فرستنده : parnas

به نظر ایرانیا ادما دو دسته اند:
1- یا ازما پولدارترند که بهشون میگیم مال مردم خور یا بی پول ترند که بهشون میگیم گدا گشنه
2-یا از ما سرسخت ترند که بهشون میگیم کله خر یا بی خیال ترند که بهشون میگیم ببو
3-یا از ما هوشیارترند که بهشون میگیم فضول یا ساده ترند که بهشون میگیم هالوووو
4-یا زاما بزرگترند که بهشون میگیم گنده بک یا کوچیک ترند که میگیم فسقلی

فرستنده : مبین

دوستم بهم اسمس داده که هفته دیگه اولین جلسه کلاسه میگم ادرس کجاست اینجوری ادرس میده خیابون تختی یه دری هست که کنارش یه پراید مشکی پارکه....
من:o
اخه اینم شد ادرس جالبیش اینجاست رفتم اونجا هیچ پرایدی تو کوچه پارک نبود
اخه واقعا این دوسته ما داریم....

فرستنده : Kiana jo0n

آقا ما تو کلاس ریاضی نشسته بودیم معلم گفت بچه ها من جزوه رو کپی زدم.هرکی میخواد بیاد بگیره!
یکی از بچه های سوتی بده مدرسه مون گفت استاد ما سه ساعت جزوه رو چاپ زدیم:-D:-D:-D
استاد:-/
سوتیبدهX(
جزوه:-!
من;-) 
یعنی بچه ها داشتن جزوه رو گاز می زدن!

فرستنده : dasmend

آقا من یک میلیون و چهارصد هزارتومن دادم گوشی خریدم(آره مایه داریم در حده خفن تا چشم همتون در بیاد :D) بعد پسرعموم اومده زودی گوشی رو نشون دادم تا کفش ببره میگه خوب چی داره؟؟ میگم ضد آب هستش دوربینش 12 مگا پیکس هستش.میگه اینارو ول کن لباس هم میشوره؟؟میگم جان؟؟؟؟میگه غذا چی درست میکنه؟؟آقا مارو میگی! مارمولک رویه دیورا رو میگی فکمون افتاده.میگم علی کوزت نگرفتما گوشی خریدم.میگه برو بابا گوشی که اینقدر پولشو دادی غذا درست نکنه لباس و ظرف نشوره گوشی نیست.
یعنی دوس داشتم بزنم صدایه قلک بده.
این فک و فامیله ما داریم؟؟؟؟

فرستنده : pinko

یکی از دوشواری های زندگیم اینه که بفهمم این پسرایی که زیر ابرو برمیدارن میان بیرون جدا پسرن یا دخترن که تیپ پسرونه زدن :بهمن

فرستنده : smj13سید مصطفی

جلوی ایینه داشتم خودمو نگاه میکردم داشتم واسه خودم نوشابه باز میکردم که عجب قیافه ای دارم خیلی جذاب شدم یهو مادرم برگشت گفت قربون پسرم برم به میمون میگه زکی!!اینم از مامان ما

فرستنده : علی ذوقى


فک و فامیله داریم


آقا ما پریشب خونه مادربزرگون مهمون بودیم نیم ساعت بعد از ما عمو کوچیکم اومد،بعد از احوال پرسی و گپ و حرف عموم گفت می خوام پرادو رو بفروشم 
(حالا ما رو بگین از تعجب شاخ درآوردیم که عمو کی و با کدوم پول پرادو گرفته حالا می خواد بفروشه؟)سریع خودمو رسوندم دم حیاط..............
.بابا دمتون گرم ،گفتن پراید گرون شده ولی نه تا این حد که سرقت برند کنین!!!اگه شرکت کیا بفهمه که خط تولید پرادو رو متوقف می کنه لااقل بقیه رو از نون خوردن نندازین!!!!

فرستنده : saeed-xperia

اینقدر ک مامانم پول نذر کرده بود من دانشگاه ملی قبول شم فکر کنم اگه دانشگاه آزاد قبول می شدم هزینه اش کمتر بود

فرستنده : H O S N A

تو عروسی آشناهامون میخواستند یکی رو بلند کنند برقصونند همچین کشیده بودند دست بدبخت ازمچ دررفته بود
فک وفامیل خشنه داریم

فرستنده : استاد آشفته

یه خواهر زاده دارم 5 سالشه و نمیدونه بچه های khosh-khandeh اسم دهه هشتادیا رو گودزیلا گذاشتن.خودش به خودش میگه رامینا گودزیلا.داداشش هم 4 ماهشه.فک کنم اونم بعدا به خودش بگه سامیار دراکولا...

فرستنده : Rè$pÍnÄ

پسرخاله 5سالم خطاب به خالم: مامان؟ بابا خیلی بیشوره نه؟ خیلی بی فکره نه؟ آخه اصلا نمیگه پسرم 5ســــــالـــــ? ?ـش شده...گوشی لازم داره لپ تاپ لازم داره...بابا خیلی خره نه؟اخه اینم پسرخاله هست که ما داریم؟؟

فرستنده : love after dead

چندوخت پیش رفتم دکتر دکتره گفت چیکار کردی با خودت؟؟منو میگی گفتم ای(اقای) دکتر چی شده؟؟گفت روده هات ترک برداشتن
من:O
بعد دوباره گفت چیکار کردی؟؟
منم اشک تو چشام جم شد با یه مظلومیتی گفتم:یه 10 دیقه ای رفتم  khosh-khandeh:|
من روده هامو از شما میخام:|
 khosh-khandehیه باحاله داریم ما؟؟

فرستنده : ادمین رمانتیک

امروز دیدم مامان خانوم نگرانه ...استرس داره ...پریشونه ...
طاقت نیاوردم دیگه رفتم ازش پرسیدم مامانی چیه ؟؟؟ چرا انقد کلافه ای؟؟؟
گف: هیچی وحید ... داریم با بابات اس ام اس بازی می کنیم... الان نوبت منه نمیدونم چی براش بفرستم!
الهی خودم فداش شم خدااااااااااا

فرستنده : dash vahid

هفته پیش 25 دقیقه وقت گذاشتم که به یکی از خانومای فامیل فرق بین "کارت به کارت کردن" و " پول به حساب ریختن" رو بفهمونم تا بتونه بدهیشو بهم بده
آخرش گفت حوصله تو صف بانک موندنو نداره منم شماره کارتمو دادم بهش که راحت پولو انتقال بده
دیروز شاکی اومد دم در خونمون که وحید شماره رو اشتباه دادی که! مسخره کردی؟
گفتم امکان نداره چطور ممکنه؟
گفت: این شماره که دادی 16 رقمه ... کارمند بانک گفت شماره حساب باید 13 رقم باشه !!!!
ینی اون 25 دقیقه آموزش هیچی...؟
در کمال آرامش اشتباهمو قبول کردم آخه حوصله نداشتم حالیش کنم چی به چیه
اثر تحریماسا!!!
والا به غرعان

فرستنده : dash vahid

بخشی از سخنرانی پدرم , برای تشویق بنده به اشتغال و کار بیرون: پسرم ! دوره زمونه عوض شده , تو بایددستت تو جیبت باشه , اصلا هم نترس! ان قدر بی شعورتر از تو هستن که الآن سرکار می رن !

فرستنده : سجید

از اون لینک "شارژ مستقیم ایرانسل" پایین صفحه یه شارژ گرفتم. بعد دیدم ایرانسل بهم اس ام اس داده که بعلت استفاده از خدمات الکترونیک و از این چیزا ۲٪ شارژ بیشتر هدیه میگیرید!!!
واااااااااای پسر ۲٪ شارژ بیشتر میدونین یعنی چی؟ یعنی اگه ۲۰۰۰ تومن شارژ کنی ۲۰۴۰ تومن شارژ میشه!!! فکرشو بکن؛ واااااااااای من که باورم نمیشه. یعنی واقعا این منم که این سعادت بزرگ نصیبم شده؟! یکی یه چک بخوابونه تو گوشم ببینم بیدارم یا نه! اگه هم خواب باشم که یه رویاست!
نه الان واقعا من چی باید بگم درمورد این دست و دلبازی و ولخرجیای ایرانسل؟!

فرستنده : Mehdi 19

پدر من هر دفعه بعضی محصولات رو به صورت آزمایشی وارد خونه می کنه ؛ اگه دید زود تموم میشه دیگه جلوی وارداتش رو می گیره ، اگه دید تموم نمیشه به تعداد زیاد وارد می کنه …
یکی نیست بگه آخه پدر من این چه الگویی که شما پیش رو گرفتی ؟؟؟

فرستنده : **Roobi.H**

زن دایى خانوم یه قابلمه غذاى مونده با خودش آورده اومده خونمون میگه دلم نیومد بریزمش دور آوردم شما بخورید!دى
و اینگونه شد که قابلمه تفلون زندایى جون بادستان مبارک بنده و سیم ظرفشویى!سفید شد!
من خبیثم آیا؟؟؟؟ خدا وکیلى فک و فامیله داریم؟دارند؟ راستى این اولین پستم بود پس بزن قلب قشنگه رو

فرستنده : Love sam

اقا پسر خالم ساعت 3 بعد ظهر زنگ زده خونمون من گوشیو برداشتم خوشحال میگه احسان اگه گفتی الان کجایم من میگم نمیدونم میگه اگه گفتی 20 سوالی راه انداخته از اخر گفتم جون هرکی دوست داری بگو کجایی با خوشحالی میگه دعوا کردم دارن میبرنم دادگاه زود وثیقه بردارین بیارین ازادم کنیین. فک و فامیله داریم اخه ؟

فرستنده : احسان

رفته بودم ثبت نام واسه دانشگاه،بعد بابام میگه حالا داری درس میخونی حقوقتم (چون سر کارهم میرم دیگه) زیاد میشه؟
منم گفتم : نه بابا
بابای عزیزم گفت:خب پس چرا داری درس میخونی
منم گفتم که چون دوس دارم
بابام گفت ای بچه بی ادب تو از همون بچگی بی ادب بودی این چه طرز حرف زدن با بزرگتره بعدام درو کوبوند از اتاق رفت بیرون و اجازه هیچ دفاعی به من ندادددددد
خب اگه میدونستم انقد بابام از اینکه به درس خوندن علاقه دارم ناراحت میشه اصلا ادامه تحصیل نمی دادم به جون خودمممممم

فرستنده : moji_queen

داششم اومدخونه داشت نفس نفس میزد میگم چته میگه یه سگ افتاده بوددنبالم اندازه تو!! فک وفامیله ما داریم

فرستنده : love after dead

فک و فامیله داریم


سیزده به در رفتیم طبیعت بعد از کلی خرحمالی و بدبختی رفتم با یه اره پکیده چوب بریدم اوردم، تازه شوهر خالم(باجناق پدر جان)میگه نمیخواد من پیک نیک اوردم،یعنی حالم گرفته شد؛ فک و فامیله داریم؟

فرستنده : Alii

مامانم سر سفره یه فرقون غذا برام میکشه! میگم مامان خیلی زیاده نمیتونم بخورم. میگه بخور حرف نزن. بابا تو جوونی. باید غذا بخوری.
موقع جابجا کردن وسایل. من (در حال زور زدن و قرمز شدن) : مامان بخدا نمیشه این یخچالو تنهایی جابجا کرد. مامان: برو بابا. انگار نه انگار که جوونه. زور یه یخچالو نداره!
وقتی خونه بیکارم و دارم با کامپیوتر ور میرم. مامان: اینو ببین. جوونای مردم صبح تا شب دارن ورزش میکنن و با دوستاشون خوش میگذرونن اونوقت این نشسته داره بازی میکنه.
وقتی سیزده به در میریم بیرون و داریم بازی میکنیم. من (در حال نفس نفس زدن) : مامان به جان خودم دیگه نمیتونم بدوم. دارم میمیرم. مامان: ای بابا مثلا تو جوونیا! تو ندویی کی بدوئه؟!
یعنی من بی خود کردم جوون هستم. غلط خوردم که جوونم. اشتباه کردم. دیگه تکرار نمیشه!!! تو رو خدا ولم کنین...

فرستنده : Mehdi 19

داشتیم ال کلاسیکو میدیدیم با فک و فامیل! عموم دنی آلوز رو که دید گفت إ! مگه پویول مصدومیتش برطرف شده که داره بازی میکنه؟!
دنی آلوز (0_0)
پویول (0_0)
مصدومیت (0_0)
سر الکس فرگوسن (0_0)
آخه عموی من، پویول و دنی آلوز چیشون شبیه همه که اشتباه میگیریشون؟! موهاشون؟ هیکلشون؟ پستشون؟ خالکوبیاشون؟ آخه چیشون؟
عموئه ما داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

آخرین باری که بابام میخواست یه دریل (مته برقی) بخره، طرف گفت قیمتش ۴۷۰۰۰ تومنه، بابام با ۸۵۰۰ تومن طرفو راضی کرد و ازش خرید. یه بارم میخواست یه ساعت بگیره که ۱۸۰۰۰ تومن بود بابام ۵۰۰ تومن (آره ۵۰۰ تا تک تومنی!) خریدش! یه بارم تو بازار کاپشن ۱۳۵۰۰۰ تومنی رو ۶۸۰۰۰ تومن خرید!
یعنی رکورد میزنه ها! اصن یه وضی!

فرستنده : Mehdi 19

هر وخت میرم خونه بدون اینکه خانومم ببینتم میگه اومدی عزیزم :))
یه سری برام سوال پیش اومد که چجوری اومدنمو تو خونه حس میکنه نکنه تلپاتی با هم داریم ازش پرسیدم گفت نه عزیزم هر وخ میای بوی گند پات زودتر میاد میفهمم اومدی خونه :|

فرستنده : smj13سید مصطفی

زنگـ زدم مامــــی
مـــن: مامان بـــرا تولـــــــد بابا چــــی بگــیرم ؟؟؟؟
__ نمیدونـــم مامان میخـــوای از این ماهیتــابه پیــرکــسا بگــیر آخـــــــه این دستش شیکس نداریـــــــــم دیگـــه 
مـــن : مامان جووون بــــرا تو کـــه نمیخوام بگـــیرم!!! میگیـــرم برا بـابـا
__ چـــه میدونــــــــــم مامان هرچـــــی خودت دوس داری بگیر !! یـــه سرویس چینـــــی دیدم یارو تخفیفـــ 30% میده آدرس بدم بـــــری بگیری؟؟؟؟
مــــــن : عـــــه مامان ســرویــس چینــــــــی ؟؟؟ بـابـا؟؟؟ 
__ پـس یـــه جــُـف جـورابــ بخـــــــــر براش :D
مـــن : هـــه!!! مرســـی از مشاورتـــــــون عشقـــم ;)
__ بازم میگــــم بــــذا آدرس بــــدم اون ســــرویس چینـــــیرو بخــــر !!! آخـــــه تو نخـــــــری خودش باس از جیبــ مبارکش بـــــده :D
مامانـه باهــــــــــــــوشــه داریـــــــــــــــــــــــــــم؟؟؟؟؟؟

فرستنده : shey2nak

باهزارزحمت پول شهریه ثابتو جورکردیم واریز کردیم تو حساب دانشگاه تا انتخاب واحد کنیم همینکه داشتم انتخاب واحد میکردیمو مشغول ثبت دروس بودیم یهومامانم اومد مودمو خاموش میگم چرااینکارو کردی میگه فک کردم لازمش نداری دوباره کانکت شدیمو رفتیم تو سایت دانشگاه تا اومدیم انتخاب واحدکنیم بااین جمله مواجه شدیم"به علت بدهی قادر به انتخاب واحدنیستید"
آخه مامان گلم نمیشد اول بپرسی بعد مودموخاموش کنی؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : MahdiAghlmand

میگم رضاجون میخام سوتی هاتو همه رو بذارم تو  khosh-khandeh
آقا از دیروز به بهونه دندون درد حرف نمیزنه .
رفیق سوتی نده ست که من دارم.
راستی یه نسبت دور فامیلی هم داریم
فک و فامیله داریم

فرستنده : استاد آشفته

آقا ما خانوادگی از سوسک میترسیم...
ی رو صب من تو تخت دارزکشیده بودم، هوا سرد بود و مامان مام طبق معمول بخاری رو ته کشیده بود و من داشتم میلرزیدم. تو فکر انتقام...
یهو شرو کردم الکی جیغ داد که آی سوسک، مامان بدو سوسک. حالا میره گم میشه معلوم نیس چندتا بچه بذاره بدو بیا بکشش..
مامان بنده خدا هی از اون ور می گف من میترسم، من از اینور بیشتر دادو بیداد میکردم.
دیگه بالاخره بعد 5 دیقه راضی شد. مگس کش به دست و با کلی ترس و لرز اومد تو اتاق. دید من دارم میخندم :)))
هیچی دیگه با همون مگس کش دو سه تا زد تو سرم و رفت بیرون!!!!
کلن وضیت من تو اون لحظه :|

فرستنده : mohammd

داستان این فانتزی هارو بابام نمیدونم از کجا فهمیده
دیشب داشتم قلیون میکشیدم جاتون خالی
بابام درو باز کرده میگه بچه های مردم تو افق محو میشن تو توی دود دوسیب البالو
من :|
افق :|
دوسیب آلبالو :|
بابام :))))

فرستنده : mohsen

یکی از اعضا نوشته بود که یه مورچه اومده بود رو مانیتورو .. . . . . 
قابل توجهت داداش گلم،مورچه که چشم نداره . . . !!!

فرستنده : en.mohammad6971

بابام رفت پای سیستم بعدمیگه بیا بااین اکسپریا بروتواینترنت,منم فک کردم گوشیمومیگه گفتم فعلاگوشیم توشارژه,بعدگف اخه من به گوشی توچیکاردارم این اکسپریاداخل کامپیوترمیگم,رفتم ببینم چی میگه میبینم دستشوگذاشته رواینترنت اکسپلورر!
بابای باتلفظ کلماته داریم!!!??

فرستنده : M/S{Paydar}

بابام با عجله اومده خونه میگه سوپرمارکت سرکوچه برنج تعاونی میده بجنب یرو سریع سر صف نوبت بگیر 
منم بش میگم وایمیسادی سر صف تا منم بیام
میگه برو بابا بکش بکش بود
هلاک این حس پدرانتم
وازرت بازرگانی:(((
دهقان فداکار:((((

فرستنده : طوقی

ظهر بود رفتم دارالخلای عمومی تو شهر جهت قضای حاجت(از نوع شفاهیش!!!) بعد که کارم تموم شد اومدم بیرون از قضا دوستم هم همزمان اومد بیرون ما رو دید تو جمع با حالتی شادمان که انگار برنده یک دستگاه پراید! شده باشه گفت :بععععععع تو هم اینجایی که !!!
خو من چی بگم الان به این ؟؟
آخه دوست عزیز مگه منو توی بیمارستانی ، نشستی،همایشی اجلاسی چی منو دیدی مگه!!؟؟
دلم میخواست تو اون لحظه برم خودمو محو کنم از دستش راحت شم!!!

فرستنده : mahdi 17 - genave

ﺑﺎﺑﺎﻡ آﻳﻔﻮﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺯﺩه ، ﻣﻴگم : ﺑﻠﻪ !؟

ﻣﻴگه : بیا ﺩم ﺩﺭ !

ﺭﻓﺘﻢ ﺩم ﺩﺭ میگه ﺑﺮﻭ ﺍﺯ ﺑﺎﻻ سوییچ ﻣﺎشینو وردار ﺑﻴﺎﺭ !!!!!

فرستنده : Funny_boy


 


فک و فامیله داریم


عااااقاااا بابام یه خط وایرلس گرفته هر وقت ما خوابیم منو بیدار براش دانلود کنم.... به امید روزی که نه تنها اینترنت ملی شه کلا جمش کنکن.... من برم الان بابام منو پشت کامپیوتر ببینه نمیزاره برم.. اینم بابست ما داریم بابا دانلود

فرستنده : raad

یکی از فامیل های دورمون خیلی خیلی سوتی های بدی میده.نزدیک6 ماه تو خونه بوده فقط برا کنکور درس میخونده مغزش هنگ کرده بوده از خونشون که خارج شده یه چند قدم رفته جلو برگشته خونه رو گم کرده !
هرکاری کرده یادش نیومده خونشون کدومه کلا شوته شوته...به نظرتون بفرستمش تو افق محو شه؟

فرستنده : sety15

بادوستم داشتیم قدم میزدیم بش میگم یه فامیلامون مرده میخوان براش مراسم هفتم نگیرن،،،،
باقیافه ی عاقل اندرسفیه میگه خوب شایدبه جاش میخوان برن مشهد!!!!!!!
من:0.0 (به نظرتون اصلافهمیدمن چی گفتم؟)
فامیلمون:;-)
دوستم:-/

فرستنده : gh.!!!

یه مســافرت واســم پیــش اومــده بود! آقــا هی ر ٍ به ر ٍ داداش ٍ 5ســالم زنگ میــزد که: داداش تو رو خــدا بیــا خونه دلــم واست تنگ شده...
یـه روز دیـگه اعــصاب نداشــتم زنگ زد ...
ایمــان: الــو ؟ امیـــر ؟ پَ کی میــای تو ؟؟ بخــدا دلم واســت تنگ شده!!
مــن : ایمــان به قــرآن کار دارم ! اَ بـابــا بپـــرس! جــون ٍ امیـــر دیگه زنگ نزن اوکــــی ؟؟ بخــدا منم دلــم تنــگ شده میــام همــی روزا!
ایمــان : بـابـا لا مــذهب ! کلیــد ٍ اتــاقتو کــجا بردی عقــده ای ؟؟
مــن: | 
نه داداش ٍ دارم مــن ؟؟ دلتنــگی موج میزنـــه اصـــن!!!

فرستنده : امیر21

دخترخالم گفته بود که دیروز داشتم با کامپیوتر کار میکردم یهو یه مگس اومد نشست رو دسکتاپ کامپیوترم!
الان چندین ساعته که بچه ها دارن روش کار میکنن تا توجیه بشه که مگس رو مانیتور میشینه نه دسکتاپ، ولی متاسفانه تلاش ها تا این لحظه بی نتیجه بوده.
فک و فامیله مستحکم زیر بار نروئه داریم؟!!

فرستنده : Mehdi 19

داشتم تو khosh-khandeh جوک میخوندم که یه مورچه اومد روی مانیتور کامپیوترم. یهو یه فکر خبیث به ذهنم خطورید. سریع رفتم تو Paint شروع کردم تند تند رنگ صفحه رو عوض کردن! هی آبی قرمز زرد سبز بنفش سیاه صورتی نارنجی سفید . . . مورچه ی بدبخت احتمالا فکر کرده بود طوفان اومده هی دور خودش میچرخید گیج شده بود! بعد دو دقیقه که بیخیال شدم مورچه هه همونجوری ایستاده بود تکون نمیخورد. فکر کنم بعلت استرس دچار حمله ی قلبی شد!
یعنی یه همچین آدم مریضی هستم من!!!

فرستنده : Mehdi 19

آقا ما یه همسایه داریم خعععععلی فوضوله 
هر چی ام جواب سر بالا بهش می دی باز دوباره سوال می پرسه
دیروز دم در داشتم توی ماشینو جارو می کشیدم و شیشه هاشو تمیز می کردم
اومده می گه هوا خععععععلی بده اصلا نفس کشیدن سخته توش
می گم خیلی ام خوبه چشه هوا؟
می گه شما تو هفته چندبار ماشین می شوری؟
می گم داداش من ماهیانه می شورم.
می گه راستی بابات شبا همیشه دیر میاد خونه؟
می گم بستگی داره
میگه ماشالا مهمونم زیاد دعوت می کنینا
می گم فک و فامیلمون زیادن چ کنیم؟
می گه تو همین یدونه بچه ای آره ؟
گفتم با اجازتون.
می گه ازدواج کردی؟
می گم ن
میگه تحصیلاتت چقدره
گفتم زیاد تا دلت بخواد تحصیلات دارم؟
دیدم اگه واستم گیر میده اومدم نشستم 
پشت ماشین و روشنش کردم رفتم
ی دو ساعت بعد برگشتم خونه هر چی زنگ زدم کسی جواب نداد 
اعصابم خورد اومدم شماره بابامو بگیرم برگشتم سمت ماشین 
دیدم همون همسایمون ایستاده 
گفت بابات اینا رفتن سر خاک بابا بزرگت
یعنی یه ساعت تو شوک بودم ک این چطوری تونسته از زیر زبون بابام حرف بکشه 
شیطونه همینطوری داد میزد بزن لهش کن همسایه فوضولتونو 
همسایه های فوضولی داریم در حده می خوام بگم لالیگا اما هرچی فک میکنم لالیگا اصلا در حده فوضولیه این نیست

فرستنده : MEHDI >>>100% mokh

آقا یه روز مامانم رفته بود بیرون من پاشودم برا ناهار غذا درست کردم یهو بابام اومد به جای تشکر برگشت گفت:
دیگه ماشاا... برا خودت کدبانویی شدی وقت شوهر کردنته
من:ا)))))
بابام:؟؟؟؟؟؟
جامعه آشپزان ایران:"""""""""""

فرستنده : amir hosein

آغا سال 85 بود کنکوردادیمو تو یکی از رشته های توپوله دانشگاه تبریز قبول شدیم بابامونم برااینکه یه حال اساسی بهمون بده 400تومن سرمایه گذاشتویه سیمکارت برامون گرفت بعد چند ماه این سیکارتای اعتباری اومدن تو بازاروهمه رفیقاوفگوفامیلامون سیمکارت دار شدن همشون اس میدادن "شارزم تموم شده بهم زنگ بزن"اینطورشدماهم سیمکارتوبایگانی کردیمو یه سیم اعتباری گرفتیم

فرستنده : MahdiAghlmand

بعد عمری خواهرم رادیولوژیست شده به مریضش میگه تو عکست یه شکستگی دیده میشه ولی نگران نباش خودم با فوتوشاپ درستش می کنم
خواهر رادیولوژیسته ما داریم؟!؟!

فرستنده : اسپشیال

همین دیشب بود داشتم واسه خواهرم جوکای چهار جوک رو میخوندم بعد چند تا جوک دیدم کلا ساکت شد فهمیدم نقشه ای داره یهو جیغ زد سووووووسک یه جیغی که پرده ی گوش فیل هم پاره میشد بعدم از رو تخت دو متر پرید اون ور تر منم جیغیدم از رو تخت پریدم بعد دیدم عین چی دارم بهم میخنده خواهره ما داریم ؟؟؟؟؟؟

فرستنده : negin78

آقا مگه دسته منه که دو زاریم یه کم دیر میفته؟هان؟هر وقت بحثی میشه من یه کم دیر میفهمم چی به چیه معمولا آبجیم اینو میگه:تو باغ وحش لطیفه تعریف میکنن خره دو روز بعد میخنده خواهره ما داریم؟کجای من شبیه خره؟ آخه خواهر من یه کم بالا خونه رو به کاربندازاگه من خرم پس تو هم خواهر خری ؟

فرستنده : negin78

یه روز رفته بودیم مهمونی خونه عموم
زن عموی مام که یه کم مسنه
داشت می گفت که سرم درد میکنه قلبم درد میکنه پام درد میکنه بعدش گفت کمر دیسک گردنم هم درد میکنه
حالا یکی بیاد منو جمع کنه اونقد خندیدم از خونه انداختنم بیرون
هر وقت میبینمش بش میگم زن عموجان کمر دیسک گردنم بدجوری درد میکنه
خخخخخخخخخخخخ

زن عموی کاشف بیماری دارم من!!!!

فرستنده : V @ H ! D n

مهمونی بودیم ، آخر شب بود می خواستیم برگردیم خونه ، بابام داشت خمیازه می کشید ،
مامانم به بابام: تا دهنت بازه روژین رو هم صدا بزن !
بابام : سر شام که بهت گفتم تا آرنجت خمه واسه منم آب بریز یادته؟ خودت صداش بزن!!!
همچین مامان و بابای انتقام جویی دارم من

فرستنده : نسل سوخته

یه روز تو دانشگاه داشتم میرفتم دیدم دوستم داره اون جلو راه میره رفتم که اذیتش کنم ،آقا آروم رفتم پشتش یه پس گردنیه محکم زدم بهش برگشت دیدم استاد ایستایی مون بوده خلاصه انظباطی دانشگاه ما رو احضار کرد بعد اون درس رو حذف کردم
خدا برا هیچ کس نیاره
نتیجه اخلاقی:برا شوخی با دوستان او را صدا بزن وقتی برگشت دیدی خودشه با آجر بزن تو خرخرش

فرستنده : amir hosein

فک و فامیله داریم


آخه این عموهه داریم ما؟؟؟؟عقد پسرشو انداخته مطابق با تاریخی که ما داریم میریم مشهد نه خدا وکیلی مشهد رفتن واجب تره یا عقد کار ما برنامه ریزی شده بوده از یه ماه پیش حالا زنگ زده شاکی شده که چرا عقد پسر من نمیاین؟عموهه ما داریم؟؟؟؟؟

فرستنده : negin78

من یه شوهر عمه دارم دکتره از اون خر پولاس که نمیدونه چطور این پولاشو خرج کنه ، یه بار تعریف میکرد یه پسر تصادف کرده بود به باباش گفتن ١٥ میلیون پول عمل میشه داری یا قطعش کنیم ؟؟ شوهر عمم هم در کمال آرامش گفت بنده خدا پول نداشت قطعش کردیم !!!
بابام بش گفت مرد حسابی پولات تو بانک تار عنکبوت گرفتن میمردی یه کمکی کنی نذاری پاش قطع شه !!!
نه تورو خدا شما بگید فکو فامیله داریم ؟؟!
اصلا میشه بهش گفت آدم ...

فرستنده : سایه یخ زده

پارسال بود 2 روز از عید گذشته بود
آقا خونه پا تلویزیون نشسته بودم موبایلم زنگ زد ناشناس بود ورداشتم مزاحم تیلیفونی بود . هیچی نگفتم . هرچی زنگ زد ورنداشتم.ساعت 10 شب زنگ زد منم بی رودربایستی هرچی فحش بلد بودم اعم از سبز،زرد،بنفش و قررررمممممممزززززز بستم بشو قطع کردم
فرداشبش یه شماره دیگه بم زنگ زد ورداشتم دیدم دختره .قطع کردم باز زنگ زد برداشتم گفت عزیزم خواهش میکنم قطع نکن مام بدمون نیومد شروع کردیم حرف زدن 5دقیقه حرف زدیمو بعد قطع کرد بعد شروع کردم بهش اس ام اسا عاشقونه دادم اونم داد.صبح مامانم بیدارم کرد طبق معمول با این دیالوگ پاشو تنبل خان لنگ ظهر شد پاشو بریم خونه آقا جون(پدری)آماده شدیم رفتیم اونجا دیدم عمه وسطیم از اصفهان اومده عمع بزرگم همه خلاصه اونجا بودن.نشستیم حرفمون گرفت یهو اون عموم که از آزار من لذت میبرد گفت ما تو 2 شب پیش فهمیدیم ممد هم دهنش بی چاک و بنده هم دختر بازه (تصور کنید تو جمع)با اعتماد به نفس گفتم برا چی؟گفت یعنی تو نمیدونی اون تلفونا فحش ه و اس ام اس ا ؟آقا من سرخ سفید شدم نگو دو شب پیش که همه بودن جمع حضرات جمع بوده با تیلیفون به من بدبخت زنگ زدن.تو 2شب تو جمع به من زنگ میزدن. خلاصه آبروم جلو همه رفت.
الانم دارم دنبال دیوار بتی میگردم که سرمو بکوبم توش با یه میله فولادی که بکوبم تو سر خودم و تو سر این افکار شیطانی و مردم آزاری والا فکو فامیله داریم

فرستنده : dahe80

یکی از فانتزیام اینه برم شهربازی با رفقا سوار ترن بشیم بعد وقتی بغل دستیم داره باهام صحبت می کنه یهوووو برم تو خلصه ( از الکی ) بعد یهوووو از خلصه بیام بیرون شروع کنم به جیغ و داد که از ترن پیاده شین این ترن سقوط می کنه
بعد همه اینجوری (O_o) نگام کنن و هیچ کس پیاده نشه
منم همچنان که دارم جیغو داد می کنمو انتظامات دستامو گرفتن که بیرونم کنن تو لحظه اخر یه چیزی بندازم لا چرخ دندها ترن بره بالا سقوط کنه تا دیگه اینجوری (O_o) نگام نکنن کصافطا....
بعدشم همینطور که همه دارن با فک اویزون نگام می کنن رومو از صحنه برگردونمو همینطور که پس زمینم ترنه که داره به اینور و اون ور شوت میشه به سمت چرخ و فلک که از قضا حالا دیگه اون صف چند کیلومتریش پراکنده شده برمو با خیال راحت سوار شم.
حالا اون بالا شاید یه سر به افقم زده
بعلـــــــــــــــــــــــــه دی:

فرستنده : (O_o)

یکی از بدبختیای من اینه فامیلام همش دوس دارن خوش باشن (منم لنگه همونام). بابابزرگم فوت کرده بود صبح روز سومش منو پسر دایی و دختر داییم رفتیم لب رودخونه که پسر داییم ماشینشو بشوره. باور نمیکنید یه لحظه نمیدونم چی شد که یهو پسر داییه اهنگ گذاشت؛ دختر داییه شرو به دس زدن کردنو منم قر (غر ) دادن همانا ... هیچی دیگه بابابزرگم سر هیچی شانس نیاورد. اخه به اینام میشه گفت فک و فامیل؟؟؟

فرستنده : fariborz

من دختر داییم رو دوست داشتم ولی بابام مخالف بود. تا شد اینا یه روزاومدن خونمون. سر سفره دختر دایی بدبخت ما بعد سفره چیدن با کلی ذوق اومد پیش بابام نشست (البته فقط همونجا جا بود) که بابای بی ذوق ما بعد چند لحظه از جاش بلند شد و به بهونه ای جاشو عوض کرد.اخه بابایی نمیشد یک رب دندون رو جیگر بذاری.الانم دو ساله که ارتباطمون قطع شده.(نه بخاطر اون قضیه). خودتون بگید اخه باباس که من دارم.؟؟؟

فرستنده : fariborz

بچه ها،دور و ور من گودزیلاهای زیادی هست،با اینکه زیاد شیطونی میکنن ولی عاشق همشونم.
یکی از این گودزیلا کوچولو ها رو چند وقت پیش از دست دادیم.حاج محسن کوچولو 2سال و 20 روز پیشمون بود و بعد رفت.خدا رحمتش کنه.برای شادی روحش یه صلوات بفرستید لطفا...

فرستنده : Aliye arjmand

به داییم میگم میخوام رانندگی یاد بگیرم میگه رانندگی چرا برو شوهر کن به جای ماشین سواری خر سواری کن پول بنزین هم نمیدی!!!! داییه داغ دیدس ما داریم؟؟؟

فرستنده : مرسده

بارسا با رئال مادرید بازی داشت گزارشگر گفت :حالا آربلوآ توب رو میگیره ....
یهو داداشم گفت :کی؟آلبالو آب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درجا خواهرم گفت:نه بابا آلبالو ها.....
من:ِD:
آربلوآ:@:
مسی:(;
رونالدو:S:
تماشاچی ها:):
من فقط دنبال دیوار میگشتم که سرمو بزنم به دیوار

فرستنده : JM

یه داداش دارم بچگیاش گودزیلا بود بعدش تغییر جنسیت دادو مرد شد خلاصه اینکه دهه شصتیه برنامه کودک که شروع میشد تا خانوم مجریه میومد این مث مجسمه ساکت میشد مینشست میگفت ساکت مارو میبینه! داداش بزرگه ما داریم!

فرستنده : mmlmml777

یکی از فانتزیام اینه که بین این یازده نفر دهه هشتادی و سه نفر دهه نودیمون یکیشون گودزیلا باشه لامصبا اینقده بچه های ساکت و خوبین که آدم روانی میشه از دستشون الانم از افسردگی تو تیمارستانم دارم براتون پست میزارم 
آخه اینا بچن فامیلای ما دارن؟؟؟؟؟؟

فرستنده : fafa

بچه ها سلام این اولین پستمه!
عاقا ما تو مدرسه زنگ قرآن داشتیم قرآن می خواندیم یکهو معلم به یکی از دوستام اشاره کرد و گفت:آقا نصرت خانم تو بخون.
کل کلاس داشتند نیمکت گاز میزدند.
معلم سوتی بده ما داریم!
من:-))
آقا نصرت خانم:-oooo

فرستنده : dasmend

من تازه فهمیدم اینایی که میرن تو افغ(اوفغ-عوفق-افق-و...)محو میشن از کی الگوبرداری کردن.
لوک خوش شانس...
فکر متفکر من دارم اخه:)))

فرستنده : mohsen

_______
ی شوهر خاله دارم خیلی زود خوابش میگیره...سر ساعت 9 میره تو عالم هپروت...
از قضا... ی شب خالم اینا شام مهمون ما بودن..
خلاصه..اخر شب داشتن میرفتن خونشون...موقع خداحافظی که شد، مامانم بهش گفت (....)آقا خداحافظ...
شوهر خاله منم نه گذاشت نه برداشت گفت: به سلامت..خوش امدین!!!!
عاقا ما هممون مونده بودیم ... همه زمینو گاز میزدن از خنده..
بنده خدا!!!!! شوهر خاله خواب الوئه من دارم؟؟؟؟؟ خخخخخخ

فرستنده : پَرچَمِ ســــــفید

عاغا این ملت که از هر نقطه این مرز و بوم میان خونمون بعد چن دقیقه گرسنه میشن نمیدونم چه خواصیت مغناطیسى داره منطقه ما،یه صبح طعتیل با نهایت لذت از خواب بیدار شدم برم صبونه بخورم میگم مامان چى داریم بخوریم؟
میگه کل یخچال غارت شده باباتم رفته بیرون صبونه بگیره،بعد سال ها انتظار بابام اومده مامانم میگه صبحونه چى خریدى میگه آخ یادم رفت میگیم چطور؟میگه داشتم کله پاچه میخوردم سرگرم شدم,
این بابا هس که من دارم؟ 
این فک و فامیله؟

فرستنده : Javad792

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد