غضنفر آهنگ خالی گوش می کرده میزنه زیر گریه میگن چرا گریه می کنی؟ با بغض میگه آخه خوانندش لاله
فرستنده : Moein
غضنفر به رفیقش میگه: میخوام دختر شاه رو بگیرم! رفیقش میگه: چرت نگو مومن! مگه کشکیه؟!
غضنفر میگه: بابا من که راضیم، ننم هم که راضیه، فقط مونده شاه و دخترش!
فرستنده : Sajad
حیف نون شاکی میره ثبت احوال، میگه: آقا این اسم من خیلی ضایست، باید حتماٌ عوضش کنم. کارمنده ازش میپرسه ، مگه اسمتون چیه؟ ترکه میگه: اصغرِ انچهره!
کارمنده میگه: آره خوب حق دارید، باید حتماً عوضش کنید. حالا چه اسمی میخواید بگذارید؟ ترکه میگه: اکبرِ انچهره!
فرستنده : Morteza
حیف نون سوار آسانسور میشه، میبینه نوشته: ظرفیت 12 نفر. باخودش میگه: عجب بدبختیهها! حالا 11 نفر دیگه از کجا بیارم؟!
فرستنده : Sajad
غضنفر سنگ مینداخته تو صندوق صدقات، ازش میپرسن: بابا این چه کاریه میکنی؟! میگه: میخوام به انتفاضه کمک کنم!
فرستنده : Sajad
غضنفر میره مسابقه بیست سوالی، رفقاش از پشت صحنه بهش میرسونن که: جواب برج ایفله، فقط تو زود نگو که ضایع شه. خلاصه مسابقه شروع میشه، ترکه میپرسه: تو جیب جا میگیره؟ میگن: نه. ترکه میگه:...ها! پس حتماٌ برج ایفله
فرستنده : Sajad
از عربه نوار مغزی میگیرند، میبینند بیست دقیقه اولش خالیه
فرستنده : Mehdi
غضنفر لب دریا راه میرفته و فکر میکرده ، بهش میگن به چی فکر میکنی ؟
میگه : داشتم فکر میکردم اگه دریا آبگوشت بود چند تا نون بربری میخواست !
فرستنده : Sajad
غضنفر دفتر ازدواج میزنه تبلیغ میکنه: با هر ازدواج دائم یک ازدواج موقت هدیه بگیرید
زن غضنفر: بازم جلو جمع به من گفتی احمق؟
غضنفر : ببخشید عزیزم! نمی دونستم این راز باید فقط بین من و تو باقی بمونه!!
فرستنده : Babak