یه روز معلم به شاگرداش می گه بچه ها بیاید بریم برای اومدن بارون دعا کنیم
بچه ها گفتن دعای ما که بر آورده نمی شه
معلم می گه چرا ، دعاهای شما بر آورده می شه
بچه هام گفتن اگه دعای ما بر آورده می شد شما الان مرده بودی
غضنفر رو برق گرفت مُرد !!! اقوامش از ترس تا چهلم با فازمتر سر قبرش فاتحه میخوندن
غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش، داشته میبرده بالای ساختمون. صاحبکارش بهش میگه: تو که فرقون داری، چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟! غضنفر میگه: اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذیت میکرد
ته دیگ چیست؟ آخرین امید حیف نون برای سیرشدن
فرستنده : Pedram
غضنفر عقب عقب راه میرفته، ازش میپرسند: چرا اینجوری راه میری؟ میگه: آخه بچه ها میگن از پشت شبیه آلن دلونی!
ازغضنفر میپرسن: بلدی پیانو بزنی؟! میگه: نه. ولی یه داداش دارم... اونم نه!
یارو می ره نهضت سوادآموزی ازش می پرسن حالا می تونی گوسفنداتو بشماری؟ میگه ها میتونم بهش می گن چطوری؟ می گه اول پاهاشونو می شمارم بعد تقسیم بر چهار می کنم !
غضنفر پاش درد میگیره، قرص مسکن میگذاره تو جورابش!
غضنفر چهار تا قالب صابون م یخوره که به مرز خود کفایی ( خود کف آیی ) برسه!
غضنفر چند هفته بوده هر روز پشت سر هم می رفته از داروخونه قرص سوسک کش می خریده. یه روز دکتره ازش می پرسه تو چرا اینقدر قرص سوسک کش می خری؟
غضنفر می گه: آخه من هرچی اینا رو پرت می کنم نمیخوره به سوسکها!