Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری هشتم)


فک و فامیله داریم


عکس العمل پسرها در موقع زنگ زدن موبایل دوستشان:
هوی اون سیگار چیه پشت لبت.............
این دخترکیه باهات................
می گم اون قلیون بده من دیگه نوبته منه .............
در اوردن صدای دختر های مختلف..........
عکس العمل دخترا هنگام زنگ زدن موبایل دوستشان: 
..............................................................................{{{{سکوت مطلق}}}}}
ببین که تفاوت ره از کجا تا به کجاست

فرستنده : مبین

زنعمو شمالیَم ک بوود؛یبا رفتیم خونشون اینم اردک درست کرده بود
منم از اردک بیزارم..
بهش گفتم اخه زنمو این چیه دُرُس کردی؟!>:/
برگشته میگه:اَووو بُخدا خیلی خوشمزس یذره بخور
باهزار بدبختی یه تیکشو گذاشتم تو دهنم چشتون روز بد نبینه ،روده هامو از زمین با بد بختی جم کردم 
بابام برگشته بمامانم میگه:عجقم تبریک داریم نوه دار میشیم،حامد حاملس!!!!
منم شاکی شدم میگم ینی چی بابا:@من مَردَم مثلا آدمو تو جم ضایه میکنیم
میگه مرد که عق نمیزنه.چت شد پ اگه حامله نیسی؟!
من:آخه پرای اردکرو نکنده بودن ظاهرا با ژیلت زدن!!دوندوناش اومد زیر زبونم
یدفه کل جم یکصدا :عُُُُُُُُُـــــــــــــــــع
ومن درون لحظه :))))))))))عُــــْْْع)))

فرستنده : حامـــــد

تابستون با داییم اینا رفته بودیم شمال ،پسـرداییام گفتن حامد بیا بریم دریا..منم گفتم:باوشه....
پسردایی ما حرکت شماره 1و داشت اجرا میکرد که داداشش در حالی ک نیم سسانت باهاش فاصله داشت سرشو از اب دراورد و شرو کرد به عق زدن..گفتم فرهاد چی شدی؟!!گفت آب رفت تو دهنم!!
منو فرشاد سه ثانیه بهم زل زدیم بعد تنها کاری که از دستمون بر میومد این بود که بریمو تو دریا محو شیم!!
بیچاره فرهاد..نمیدونم اگه بفهمه دستشویی داداششو نوشیده خودشو فرشادو به چه نحوی میکشه

فرستنده : حامـــــد

من شک دارم قرن 21 باشیم!!!!!!
دیروز شوهرخالم ازم میپرسه:عاطفه وقتی روی کامپیوترم رمز بزارم و برم اینترنت,کسی میتونه بیاد اطلاعاتمو هک کنه؟!
بیچاره خالم:((
بیچاره خودم:((
شوهر خاله های شماهم در همین حد داغونن؟؟؟!

فرستنده : atefeh

سه روز خواهرم ک دهه هشتادیه مریض بود
عاغا منم هر روز ک از مدرسه میرسیدم خونه بش میگفتم عزیزم بهتر شدی 
خلاصه ک کار روزانم شده بود ک 3-4بار همین سوالو ازش بپرسم
حالا ک خوب شده و دوباره از سر و کولم بالا میره بش میگم خب گلم حالا ک خوب شدی بیا برو این طویله رو تمیزش کن.
خلاصه از بس ک خودم گفتم و مامانم گفت از رو رفت و تصمیم گرفت اتاقشو تمیز کنه.
حالا یعنی تمیز کرده ،رفتم میبینم همه رو داده زیر تخت 
بش میگم پ چرا قشنگ تمیز نمیکنی؟!؟!
میگه تو اصن منو درک نمیکنی 
تو نمیفهمی من چقد حالم بده:((
من یه هفته مریض بودم اصن نپرسیدی ببینی حالم بهتر شده یا نه
تو هیچ وقت سعی نکردی منو درک کنی
تو هیچ وقت برام آب نمیاری
من به خاطر تو امتحان بنویسیممو خراب کردم
.هیچی دیگه منم از اتاق اومدم بیرون وگرنه مرگ سهراب و خشک شدن زاینده رودم مینداخت تقصیر من
خواهر بدعنقه دارم من
فک و فامیله داریم ما؟!...

فرستنده : zz

دیگه پستای آرین ته کشیدن
فکو فامیل آخه سوتی نمیدن
نه مامان گیر میده بم مثل سابق
نه بابایی دیگه مثل یزیدن
اصن سوژه ندارم پاکه پاکم
ازاین حزن گران بس چاک چاکم
دلم دنبال پستای جدیده
چرا هیشکی دیگه سوتی نمیده
دارم پژمرده میشم دیگه از غم
بزن لایکو بزن لایکت تو حلقم
تقدیم به دوستان
هرچی کرمته خلاصه...

فرستنده : *(§(§(ÀrÍaN)§)§)*

گفتم غم تو دارم
گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو
گفتا اگر برآید
گفتم فکو فامیله داریم؟
در این لحظه دیگه چیزی نگفت و پشت به من به سمت افق رفتو محو شد...
این یکی از فانتزیای ادبی بنده بود

فرستنده : *(§(§(ÀrÍaN)§)§)*

من نمیدونم الان که دیگه نره خری شدم برا خودم،هنوز این شوخی بابام که وقتی میرم حموم میاد درو باز میکنه درسته یا نه؟

فرستنده : همونیم که نمیدونی کیم(تهران)

امروز اومدم تو اتاقم
می‌بینم یه طناب بزرگ رو تختمه
داد زدم: مامان بابا...این چیه دیگه؟!
می‌بینم جفتشون اومدن تو اتاق
بابام: مگه امروز اشتراک اینترنتت تموم نمیشه؟!
من:‌ چرا امروز تموم میشه...خو که چی؟!، چه ربطی داره؟!
مامانم: خو دیگه می‌خوام بعدش ببندیمت به تخت، ترکت بدیم
تو معتادی بدبخت...خودت هم خبر نداری...
مــــــــعتاد...مایه ننگ جامعه!!

فرستنده : ملیکا

من یه پسر خاله دارم عجیب غریب باهوش تعریف میکرد کلاس اول بوده معلم امتحان میگیره بالاش نوشته بوده نام خانوادگی پسر خاله مام یه دقیقه فکر می کنه بعد می نویسه:
مامانم، بابام، داداش کوچیکم که خیلی دوسش دارم آبجی بزرگم که خیلی منو اذیت می کنه...
باباش :++
مامانش:××
معلم بیچاره:Oo
یه همچین فک و فامیله با استعداد و متفکری دارم من
خب اگه اینا نباشن خلاقیت کجا بره به نظر شما؟...

فرستنده : ***WELLBORN***

امروز مطالعات داشتیم(اول دبیرستانم)دبیرمون اقای ...داشت قسمت اقتصادو توزیح (توضیح)میداد خواست مثال بزنه گفت مثلا وقتی پول دست مردم نباشه اونام خرید نمی کنن و مغازه داران ...چرتیکسن
حالا ما تا اخر زنگ تو کف این کلمه(چرتیکس)موندیم بعد تازه فهمیدیم منظورش اینه چرت میزنن..
از مسئولین خواهش مندم قبل اجازه دادن معلمان به تدریس کلاس فرهنگ لغت بذارن تا ملمین عزیز از خودشون کلمه ختراع نکنن!!!

فرستنده : باب افسنجی f.m

مامانم میگه یه خورده به درسه داداشت برس 
من : مگه من بچه بودم کسی بهم کمک میکرد 
مامانم : تو هوشت به من رفته علی هوشش به باباش رفته 
بابام : کی تو مدرسه برای اولین بار 10 گرفته بود معلم واسش کادو خرید 
ای بابا ... الان که وقت زیر آب زنی نیس که 
مامانو بابای زیر آب زنه دارم من

فرستنده : ❀ SARA

عاغاچندوقت پیش نوروزمارفته بودیم خونه داییم واسه تعطیلات،این پسردایی بنده که مخ ریاضیه (مثلا!!!!)اومده نشسته کنارم که مثلا تمرینای ریاضی شو حل کنه؛منم حس باهوشیم گل کرد گفتم بده تمریناتو ببینم چطور حل کردی؟درکمال ناباوری دیدم یه سوالم درست جواب نداده که هیچ یه مساله که بهش چندتاعدددادن ودر آخر ازش پرسیده بودن حال آیامیتوانیدباتوجه به صورت مساله جواب رابدست آورید؟این نابغه روزگارم نوشته بود:خیر!نمیتوانم!!!نه خدایی فک وفامیله باهوشه من دارم؟؟؟؟؟؟
حالااین بماندبهش گفتم بده من حلش کنم هرچی تلاش کردم دیدم نمیتونم!منم بهش گفتم آفرین همون خیر بهترین جوابه....حالا پسرداییم فک وفامیله باهوشه داره؟؟
من:))))
دکترحسابی:(((
ای روزگار...ماخانوادتا حروم شدیم اینجا!!!!!!

فرستنده : فرشته

داشتیم PES13 میزدیم با بچه ها. یهو اونی که داشت باهام بازی میکرد گفت صبر کن الان یه اسلم دانک میزنم حال کنی!!!
من :|
دوستم :|
اسلم دانک :|
مایکل جردن :|
ژاوی هرناندز :|
ناصر العطیه ی قطری :|
برو بچس سوتی دهه داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

آقا ما یه فامیل داریم که میگن وقتی بچه بود، تو ریاضی خنگ بود عجیـــب!
وقتی ابتدایی بود تو یکی از امتحانای ریاضیشون یه سوالی اومده بود که یه مربع کوچیک گذاشته بودن بعد دو طرفش دوتا عدد نوشتن که بچه ها تو مربعه علامت بزرگتر یا کوچیکتر بذارن. این اسکل هم که هیچی نمیفهمید تو مربعه نوشت بلـــه!!
من دیگه چیزی نمیگم، فقط خودتون سطح فک و فامیلو درک کنین دیگه!

فرستنده : Mehdi 19

فک و فامیله داریم


با مخاطبـــ خاص قـــرار گذاشــــم حالا اومــــده 
مــن : قبـــــول داری بــــی ریخـــت شدی عــــزیزم ؟؟؟
ـــ آره ه ه 
مـــن : چقــــدم لباساتـــ بهت نمیاد :|
ـــ خوووو عوض میکنمشـــون تو خودتـــو ناراحتـــ نکن :)
مـــن : چاق شـُـــدیا ؟؟؟؟؟ نـَــه؟؟؟
ـــ آره ه ه از فــــردا رژیـــم میگـــیرم تــــو نمیخواد ناراحتـــ شـــــی :)
مـــن : میخوووام اعتــــراف کنــــم مـــن تو رابطمون صادق نبودم و بارها شــــده بهتـــ دروغ گفتـــم :(
ـــ : عبـــ نداره فقط بعـــد از ایـــن دیگـــه دروغ نگـــو باشییییییییی عـَـجـِجَم ؟؟؟؟ :)
مـــن : باشـــه :| چــــرا بــتــ بر نمیخوره ؟؟؟؟ قبـلنا قشـقـرق بپـــا میکـــردی ؟؟؟؟ o_O
ـــ آخــــه میدونــــی چیـــه ؟؟؟؟ هانیــه دوستـــم به ما گفت :
ایـــن ﻣﺎﺭﻣـﻮﻟﮑـا ﺩﻧﺒــﺎﻝ ﺑﻬـﺎﻧـﻦ ﮐـﺎﺕ ﮐﻨـﻦ!
ﺷﻤـﺎ ﺻﺒـﻮﺭ ﺑﺎﺷـﯿﺪ!!
ﺷﻤـﺎ ﮐﻮﺗـﺎ ﺑﯿــﺎﯾـﻦ،!!!
ﺷﻤـﺎ ﺑﯿﺒـﺨﺸــﯿﻦ،!!!!!!
ﺍﺻــﻦ ﻭﻟـشون ﮐﻨﯿـﻦ ﺑﺰﺍﺭﯾـﻦ ﻫــﺮ ﭼــﯽ ﻣﯿﺨــﻮﺍﻥ ﺑﮕـﻦ ...
ﺑﺰﺍﺭﯾـﻦ ﻫــﺮ ﮐـﺎﺭﯼ ﮐــﻪ ﻣﯿــﺨﻮﺍﻥ ﺑﮑــﻨﻦ :)
ﺷﻤــﺎ ﻧﺪﯾـﺪﻩ ﻭ ﻧﺸـﻨﯿﺪﻩ ﺑﮕﯿــﺮﯾﻦ 
ﺗﺎ ﻭﻟﻨﺘــﺎﯾﻦ ﺑـﻪ ﺧﻮﺑـﯽ ﻭﺧـﻮﺷـــــﯽ ﺑﮕــﺬﺭﻩ
ﺍﻭﻧــﻮخ ﭼﺸـﻤﺎﺷــﻮﻧﻮ ﺩﺭﺑﯿــﺎﺭﯾـــــــــــــــﻦ !!!!!!!!!
مـــــن : آهـــــا پــــَ بگــــو :دی_ :$ 
مخاطبـــ خاص ِ با هوشــــــه داریـــــم؟؟؟؟؟

فرستنده : shey2nak

صحبت های عموم با دختره 5/1 ساله دهه 90 ایش
عموم: فسقلیه من کیه؟
دخترش:من
عموم:عزیزه من کیه؟
دخترش:من
عموم: خوشگله من کیه؟
دخترش:من
عموم: نازه من کیه؟
دخترش:من
جیگره من کیه؟
دخترش:من
عموم: عشق من کیه؟
دخترش:منعموم: خره من کیه؟
دخترش:مامان
عموم)))
زنعموم: بهتره نگم
لیدیس اند جنتلمن))))))))))))))))))))))))
بچه های ما دیگه بشن 0000

فرستنده : MEHDI >>>100% mokh

یه دخترای فامیلمون تا 10 سال تو سن 18 سالگی مونده بود چون هر وختی از خودش یا مامانش سنشو میپرسیدیم میگفت 18 سالمه :|
بعد که شوهر کرد یهو شد 28 سالش :|
نه خداوکیلی فک و فامیله داریم؟؟؟؟ :|

فرستنده : smj13سید مصطفی

دیشب یه دهه هشتادی امده خونمون(6ساله)میگم به به حسانه خانم چه لاک سبز خوشگلی زدی میگه:کو؟اینو میگید!(اشاره به ناخنش) اینکه آبیه! میگم:نه سبزه! میگه: کورید مگه آّبیه، بعدیه نگاه بهم میکنه میگه:کورید دیگه شما و خواهریم کورید(عینک داریم!!)یعنی اون ادبیات بااحترامتو کجای دلم بزارم

فرستنده : silentiran

ی سوتی آنتیک یادم اومد مال عموم
بنده خدا تو فامیل جزو چهره های ماندگار شد با این سوتیش
نشسته بودیم دور هم یهو بحث افتاد رو پایتخت کشورای دنیا
شخص مذکور یهو برداشت گفت: ((پایتخت پاریس لندنه))
بله دوستان این عین جملشه
کتف اسب آبی از پهنا تو حلقم اگه دروغ بگم
هیچی دیگه خلاصه من که تا شیش ماه تو کما بودم بر اثر بریدگی روده
بابامم که ششاش هنگ کرده بود دستگاه اکسیژن بهش وصل کرده بودن
حنجره ی پسر عمومم کاملا آرد شد به علت قهقه ی مدوام به مدت 48 ساعت
تلفات در حد هیروشیما...
عموی چغرافی دانه ما داریم؟

فرستنده : *(§(§(ÀrÍaN)§)§)*

مامانم دو ساعت گیر داده بود آرین پاشو گیتارتو بردار یکم واسم بزن دلم گرفته
‏(الان متوجه شدین من بجز ویولون و پیانو گیتاریستم هستم یا بیشتر بشکافم مطلبو؟)
خلاصه مام که مهربو و و و ن گفتیم چشم
پا شدم رفتم سازو برداشتم بزنم مامانم همه فکو فامیلو که خونه رو تا سقف پوشش داده بودن جمع کرد بیان شاهد هنرنمایی فرزندش باشن
آقا تا اولین آکوردو گرفتم صدایی در حد ناله ی شتر یزید ازش بلند شد
نگو مامان خانوم برداشته کوک سازو بهم زده که ما مچل شیم اینام تفریحی کرده باشن دور هم
هیچی دیگه الان فرشامون منحدم شده بر اثر جویده شدن توسط فکو فامیلی که داریم...
هععععی مامان جان فدای شیطونیات

فرستنده : *(§(§(ÀrÍaN)§)§)*

آقا این مامان ما هم سوژه ایه واسه خودش
ینی هرچی بهش بدی بگی اینو یه گوشه ای قایم کن گم نشه ، باید یه ماه دنبالش بگردی ، شاید بتونی پیداش کنی 
هروقت هم که بخواد اسم منو صدا کنه ، شصت تا اسم ردیف میکنه تا شانسی یکیش اسم ما دربیاد ، غذاهامونم که همیشه سوختس
حالا ازش بپرس تو عروسی فلانی ( که پونزده سال پیش بوده ) رنگ لباس دختر شمسی خانم چی بوده ؟ رنگ لباسشو که میگه هیچی ، رنگ کفش و جورابشم میگه !
میگم مامانای بقیه هم اینجورین یا فقط مامان ما حافظه برتره 
اونایی که ماماناشون اینجوریه لایک کنن!

فرستنده : حمید پرسپولیسی

باور میکنید یه دانشجو center line رو sender liyn بنویسه؟؟! 
یه رب داشتم میخوندم ک ببینم منظور این لعنتی چیه؟!
هنوزم دارم تیکه های مغزمو از رو درو دیوار جَم میکنم..ینی دقیقاً تو همچین شرایطی جلبک دریایی کشف شد!!
پـــــدر مــــادرشم لابد دل خوش کردن که بچشون مهندس میشه..آخه به چه قیمتـــــــــی!!
همکلاســـــی یَبله ما داریـــــــــمـ؟!

فرستنده : حامـــــد

به یکی از این فامیلای ما گفتن عسل واسه چشم مفیده رفته مالیده به چشماش …
دیگه کار از فشار تحریم گذشته یکی بره خورشیدو خاموش کنه !

فرستنده : My heart broken*Vahab

جناب پدر هروقت میخواد بیاد تو اتاق با یه شدت عجیبی در رو باز میکنه …
همین روزاست که اول گاز اشک آور قِل بده تو بعد با پاش بزنه در رو بشکونه بیاد !

فرستنده : تنها

اقا ما یه پسر دایی داریم اسمش محمده،این روانی رفته تو فیس بوک با یه پسره دوست شده پسره بدبختم فک کرده این دختره
حالا باهاش قرار میذاره این پسر دایی مام رفته یه لشکر از دوستاش جمع کرده گفته ازم فیلم بگیرین 
حالا بماند اون پسره وقتی محمدو دیده چی شده تازه رفته فیلمرو گذاشته تو فیس بوک
بیچاره پسره فک کنم دیگه با کسی دوس نشه!!!!!!
نتیجه اخلاقی:فرزندان دلبندتان را بخصوص دهه70 رو تنها نذارین.......!!!!!

فرستنده : باب افسنجی f.m

هربار میرم سراغ یخچال تا میخام آب بخورم مامانم داد میزنه: شب موندست! نخور آب پارچو عوض کن. وقتی میخام از شیر آب بخورم میگه: چرا مثل قورباغه آب گرم میخوری؟!! خداییش هربار میخام آب بخورم اولش سرک میکشم مامانی داخل آشپزخونه نباشه!

فرستنده : mmlmml777

امروزدیروز دوستم یه سوتی داد وحشتناک:
باگوشیش زنگ زد:سلام شماره مخابرات رو میخواستم انقدر حرف زد بد دیدم
سریع قطع کرد 
من:چی شد گرفتی؟!
دوستم: صبر کن شماره اونجا که شماره میدن چیه 118اون واقع؟!
من:چرا
وم:پس من به پلیس زنگ زدم
اخه اینم دوسته من دارم شماره تشخیص نمیده!!!

فرستنده : Mig Mig

یکی از فانتزیام اینه که وقتی سرم درد گرفت و رفتم به مامانم گفتم، نگه از بس سرت تو کامپیوتر و اینترنته.....

فرستنده : narsius

عاغا ما یه هفته پیش فهمیدیم نمره ی ریاضیمونوشدیم پانزدهو نیم که تازه بالاترین نمره ی کلاس بود مام با هزار ذوق وشوق رفتیم خونه به مامان گرامی گفتیم اونم نگاه اندر صحیفی به من انداخت یادمه بعد گفت‏(بووووووق‏)دیگه بقیشو یادم نیست اخه بیهوش بودم به نظر شما چه بلایی سرم اورد هر کی فهمید تورو خدا به منم بگه اخه شما بگید مامان من دارم

فرستنده : ***ملیحه‎***‎73


 


فک و فامیله داریم


ما دیروز باداییمون فوتبال بازی می کردیم همون pes13 رو می گم دیگه بابا اقا 11 تا گل زدم به داییم به انواع و اقسام و اشکال گل ولی اون به همه ی گل های من میگه شانسی بود حالا خودش یه گل زده بگو چه طوری از رو نقطه کرنر سانتر کرد زد به دروازه بان خودم رفت تو دروازه بعدشم می گه این گل من ارزش 12 گل رو داره اقا دیگه عصبانی شدم دسته ی رو زدم تو سر داییم اونم بیهوش شد من فرار کردم الانم که بهتون پیام می دم از ارتفاعات افغانستان لذت می برم

فرستنده : مبین

دیشب داشتم خواب میدیدم مجید خراطها نشسته داره واسم تو اجرای زنده به صورت اختصاصی چهچه میزنه یهو از این کابوس پریدم دیدم بابا کنارم خوابیده داره خروپف میکنه
انصافا تآثیر گذار بود خروپوفاش حتی ی قسمتایی اشک تو چشام حلقه زد سوز صداش گرفته بود فضا رو...
به هر حال مرسی پدر جان رو تحریرات بیشتر کار کنی حتما موفق میشی
خخخخخخ
باباس آخه؟
فدای سیبیلای پریشونش%
قربون زلف افشونش%%

فرستنده : *(§(§(ÀrÍaN)§)§)*

واقعا ینی اینا فکو فامیلن؟
نه خدایی میخوام بدونم این بلایی که سر من اومد کدوم کافری سر مسلمون میاره؟
امروز صب خواب بودم دختر داییم اومده بالا سرم نشسته میگه چه ناز میخوابی آرین پاشدم میگم سرت به جایی نخورده؟
یهو ی خنده ی خبیثانه زد گف نه ولی مال تو الان میخوره
که به یک باره
گودورو و و و و ومپ
اونیکی نامسلمون از پشت با چفت پا اومد تو مخچم
تازه فهمیدم این ی نقشه ی شوم بوده که حواس من پرت شه تا اون یکی دختر داییم از پشت بهم خنجر؛البته خنجر که نه
جفتک بزنه
قضاوت با شما
دختر دایی نامرده ما داریم الاوکیلی؟

فرستنده : *(§(§(ÀrÍaN)§)§)*

یه دوستی داشتیم تو کارخونه واسه شوخی با بقیه کارگرا وقتی حواسشون نبود خازن برق دار میداد دستشون و تخلیه خازن 1 شوک الکتریکی بهشون میداد و این میخندید
تا یه روز یکی ازبچه هاخواست تلافی کنه چند ساعتی گذشت داشتم میرفتم دانشگاه که دیدم آمبولانس خبر کردن رفتم دیدم سیم برق رو گذاشته کف دست بیچاره تمام کف دستش سوخته بود بدبخت 
دیگه اینکه مطمئن شدم اصلا نباید با این فرد شوخی کرد 
همکار انتقام جوه داریم ؟ 
فکر کنم طرف تو گوانتانامو کار میکرده قبلا 
:o

فرستنده : mk1985

الآن که دارم این پستو می ذارم شاید 5 دقیقه از وقوع حادثه ای که می خوام بگم نگذشته و من با موبایلم دارم می نویسم 
امروز پسر خالم گفت من می خوام برم آموزش رانندگی میایی باهم بریم گفتم مگه آقایونم باید همراه ببرن؟؟
گفت نه ولی تو بیا یکاریش می کنیم. اینم تو پرانتز بگم که دهه هفتادیه.
خلاصه رفتیم تا چند دقیقه پیش مربیه ماشینو نگه داشته بعد پیاده شد رفت نمی دونم چی برای خونشون بگیره 
در همین حین یه دختره داره میاد از خیابون رد بشه پسر خالم میگه وای مهدی پسر الآن اگه گواهی نامه داشتم می رفتم واسش بوق می زدم و می رسوندمش 
گفتم شایان واقعا انگیزت واسه گواهی نامه گرفتن همینه؟
گفت : پ ن پ می خوام گواهی نامه بگیرم بشم سرویس رفت و برگشت بچه های کوه آلپ 
می گم تو مگه یادته بچه های کوه آلپو؟
می گه ادای این دهه شصتیا رو در نیار. همین شبکه تهرانه خودمون جدیدا می ذاشتش
من ((((((((((((((((
همه دهه شصتیا((((((((((((((((((((
شایان ))))))))))))))))))
اون دختره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بچه های کوه آلپ ×××××××××××
پسر خاله با انگیزه ای دارما

فرستنده : MEHDI >>>100% mokh

سر سفره نشسته بودیم بعد گفتم یه سوال خانمان سوز از دختر خالم بپرسم...بهش گفتم میدونی به نفت سیاه(مازوت) چی میگن؟؟گفت آره میدونم .گفتم اگه ندونی اسمتو میزارم بوقلمون ها گفت باشه .بعد گفتم چی میگن؟؟؟؟!گفت نفت خام پا برهنه دویدم از سر سفره تو کوچه بعد چند ثانیه پسر خالم زنگ زد پس چی شد منم جوابشو گفتم ..دیدم یکی پابرهنه داره از دور مثه جت میاد دیدم پسر خالمه .چند دقیقه پیش بهش زنگ زدم الان رو مرز آنگولاست وهنوز داره میره.خدایی انصافا این فک و فامیله ما دریم

فرستنده : diplomat

آقا ما یه بابا داریم که میشه تعداد تار موهاشو بشمری!!
رفته سرشو شسته و اومده همچین با اعتماد به سقف میگه بده آدم موهاش زیاد و بلند باشه ها!!!
موهای بابا جوم:))
خود باباجونم:
بابای بااعتماد به نفسه ما داریم؟!؟!؟

فرستنده : loOlOol

دوستان ای نخستین پست من میباشد، مرا حمایت بفرمایید……
خب دیگه منتظرم حمایت کنید
بالاخره من باید بدونم واسه چه آدمایی قراره پست بذارم دیگه
حمایت کنید بینم چن چندیم 
والاااا!

فرستنده : حامـــــد

اولین پستمه و چشممون به دستای پر لایک دوستان دیگه...
دیروز داشتم میرفتم واسه ضبط نشستم تو تاکسی راننده دید ساز دستمه(الان متوجه شدید من از هفت سالگیم ویولون میزنم و داشتم میرفتم استودیو واسه ضبط یا بیشتر توضیح بدم؟)
گفت به به شما ساز میزنی؟ ؛گفتم
بلی
یهو گفت من پیانو ویولونو گیتار میزنمو خلاصه سازای سنتی رم که ظاهرا جویده بود
ی لحظه گفتم شاید راس بگه
پرسیدم خب حاجی اگه راس میگی بگو میزان (تقسیمات آهنگ در یک قطعه) چیه
یهو برداش گفت ((رأی ملت))
در اون لحظه...
تئوری موسیقی:@@@/\@
بتهوون رو ویبره در قبر:)))
باخ در حال خوندن آهنگ جاستین ببر<:::>
حسن شماعی زاده در حال اجرای آهنگ استاد شجریان....
خدااااییش هم شهری موزیسین راستگو ما داریم؟
کجان مسئولین؟؟؟

فرستنده : *(§(§(ÀrÍaN)§)§)*

ما یه غلطی کردیم به بابامون گفتیم یه خورده پول به ما بده
آقا برگشت هرچی از دهنش در اومد به ما گفت ( به علت بد آموزی و داشتن کلمات +18 از ذکر جزییات معذورم ! )
سر آخر میگه توچرا یکیو گیر نمیاری ، بری از دستت راحت بشیم 
خواهرم میگه خو بابا درکش کن ، با این قیافش یه خورده سخته ، کی میاد زنش بشه !!
مامانم میگه چیکارش دارین بچمو ، پسر به این خوشگلی کی داره؟ چشا خوشگل ، رنگ و رو به این سفیدی ، قد بلند ، تحصیلکرده .... 
آقا مارو میگی مثل خر که براش رانی باز کرده باشن کیف کرده و ذوقمرگ شده بودیم یهو برگشت گفت اگه یه خورده عقلم خدا بهش میداد ، دیگه هیچی کم نداشت !!!!
ینی دفاع در حد کارلوس پویول
من :
بابام؛
خواهرم:
کارلوس پویول :
انجمن بچه های سر راهی:
خو مادر من ، عزیز من ، اگه سر راهیم باشم نباید اینجوری قهوه ایم کنی .

فرستنده : حمید پرسپولیسی

این دفعه از استاد ریاضیمون پرسیدم استاد ببخشید، "صفحه" چطور تعریف میشه؟
کلی به مخش فشار آورد تهش دید نمیتونه جواب بده گفت یه بار دیگه از این سوالای چرت و پرت بپرسی حذفت میکنم!!!
بیچاره هی ضایعش میکنم جلو بچه ها. دفعه ی قبل هم ازش پرسیدم تعریف "خط" چیه؟، نتونست جواب بده منو از کلاس بیرون کرد.
خخخخخخخخخخخ :)
استاد بی جنبست داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

چقد لحظه غیر قابل تحملیه که یکی ازآشناهاتون
حس خوشمزگیش گل کنه بشینه نیم ساعت
از رو گوشیش جوکای تکراری و لوس تعریف کنه
و تو مجبور باشی الکی بخندی به هر جک مسخرش
خاک بر سر اون لحظه

فرستنده : Black Rings121

از شیطونیای دوران مدرسه بابام ابن بوده که در کلاسو از لولا در میاوردن بعد اونو به حالت بسته می ذاشتن سر جاش.معلم از همه جا بی خبر...درو که باز می کرده گوروگام.... در پهن میشد وسط کلاس!!!!
بعدش چی؟؟؟
شیطنتای بابای منو داری تورو خدا!بابای شیطونه که دارم من؟

فرستنده : پرتو

من یه عمو دارم هم سن خودمه هنوز یادمه تو دبستان بودیم که امتحان ریاضی بود عکس یه مثلث یه مربع و یه دایره داده بودن گفته بودن اسمشونو بنویسید این عموی ما هم به علت بهره هوشی بالا نوشته بود سه گوش چار گوش و گردالی خخخخخخخ خو چیکار کنم با این فک و فامیل

فرستنده : behnam

دیشب مامان با بابام سره دیدن فیلم دعواشون شد
مامانم میگف بزن فیلم ببینیم بابام میگف ن باید اخبار نگا کنم
مامان منم هرکاری میکرد نمیتونست کنترل رو از بابام بگیره
بابامم کنترل رو قایمش کرد تا مامانم پیدا نکنه:-)
مامان و بابا ک من دارممممممم!!؟؟ :-)

فرستنده : سها

 


فک و فامیله داریم


یه پسر خاله دارم کلاس اول دبستانه. دیروز داشتیم pes13 بازی میکردیم. دقیقه 40 بازی 6-1 عقب افتادم.برگشت گفت: ضعیف کشی تو مرام ما نیست. بعدشم با یه ژست جوانمردانه بلند شد رفت

فرستنده : kitaro

آقا برامون خاسگار اومده بود این مامانمون جلو مادر پسره هعععی داش تریف مارو میکرد که آره من دخترم دکتره از هر انگشتش یه هنر میباره و همش سرش تو درس بوده و اهل هیچی نیست و ... منم خرمرگ شده بودم سرخیده بودم سرم پایین بود یهو نه گذاشت نه برداشت گفت: 
ولی حاج خانوم! من از دروغ بدم میاد آشپزیش افتضاااااححححه!
منو میگی؟ زنه که رفت بش میگم : مامان این چی بود گفتی؟
برگشته میگه : حقوق پسره کم بود گفتم بذا بنده خداها امید نبندن ما که تورو نمیدیم!
من: :|
مامانم: :))))
خو مادر من ! منو چرا ضایه میکنی؟؟؟!! پسر کصصصصصصصافط اونو ضایه کن!
فک و فامیله داریم ما؟

فرستنده : Dr.GoLIiii

عروسیه فامیله فامیلمون تو شهرستان بود انقدر ترقه انداختن که لباس عروس آتیش گرفته بود
تازه یه عروسیه دیگشون دامادو میزارن رو شونشون پنکه سقفی سر دامادو میزنه 
یعنی عروسی در حد کلبه وحشت

فرستنده : mahsabanoo

هف هش ساله که بودم تو یه مهمونی که تمام فک و فامیل توش بودن ، داییم بهم گفت حمید میتونی بیست بار تند و پشت سرهم بگی ( غم الا )
آقا ماهم ساده ، شروع کردیم به گفتن ، دیدیم همه از خنده با گلای قالی یکی شدن ! 
ماهم فکر کردیم ملت خوششون اومده که بدون غلط وتندتند داریم میگیم ، تا آخر گفتیم ، هنوزم که هنوزه بعضی از این فامیلا ما رو می بینن ، میگن چطوری الاغه !!!
ینی یه همچین بچه ساده و بی غل و غشی بودم من !

فرستنده : حمید پرسپولیسی

دیروز عمل داشتم ؛ کل اعضای خانواده ام اصرار پشت اصرار ما میخواییم بیایم !
خلاصه ۴تایی رفتیم یه بینی عمل کنیم ،
بعد تو کلینیک همه چنبره زده بودن رو کمپوت و آبمیوه های من !
منم رسما نقش ساقه ی کرفس رو ایفا میکردم !
هیچکی نبود یه لیوان آب بده دست ما !
توی اون فضا واقعا قطرات عشق بود که می چکید !!!
فک و فامیله داریم ما ؟!!

فرستنده : crazy

مامانم صبح جمعه ساعت 7 خیلی هراسان اومده توی اتاقم پتوی گرم و نرمم رو ازم گرفته کلی حرکت فیزیکی انجام داده میگه پاشو پاشو کلاست دیر شد پاشو دیگه زود باش. حالا من عین این جن زده ها و البته هراسان! از خواب پریدم دارم تو ذهنم مرور می کنم امروز چند شنبه است مگه؟! که مامانم یهو برمی گرده میگه نه راستی! بخواب اشتباه شد امروز جمعه است!!
مامان حواس جمعیه که من دارم؟! الهی قربونش برممم....

فرستنده : out of reach

پدرم شده خدای تیکه انداختن به من .......
مادرم میگه علی یه دختر خوب یا پیدا کن یا پیدا کنم تا سرو سامونت بدم..!!!
پدرم از تو اتاقش اومد بیرون گفت:اگه من صد تا دختر کور و کچل داشتم یکیشم به علی نمیدادم 
ممنون از این همه پشتیوانیت پدرم الان دارم ذوق مرگ میشم .......

فرستنده : alim2

مادرم به من میگه اخه پسر تو کی میخوای ادم شی 
....
پدرم سریع در جواب مادرم گفت این ادم بشه پینو کیو تنها میمونه ولش کن چیکارش داری.....
پدر من من نخوام ازم دفاع کنی باید کی و ببینم ها ها

فرستنده : alim2

یه روز بابام گیر داده چرا تلویزیون دیر روشن میشه
امر فرمودن جعبه ابزارو بیار . براش آوردم تلویزیونو باز کرده میگه : آهان کثیف بوده !!! خلاصه آقا قابشو داده به من میگه با آب بشورش بیار . خودشم دل و روده تلویزیونو دستکاری کرده خلاصه تلویزیون ، دیگه تلویزیون بشو نبود و یه نو خریدیم.
اینو داشته باشین . بعددو سه هفته دستم به علت محفوظ چندتا بخیه خورد . بعد چند روز که میخواستم بخیشو بکشم ، بابام میگه خودم بخیه ها رو میکشم . آقا من هم با ترس و لرز نشستم روبروش، یهو داداشم برگشته میگه: بابا مثل تلویزیونه نشه !!!
من :
بابام :
خونواده :
داداشه نکته سنج و بابای همه کارس داریم

فرستنده : حمید پرسپولیسی

بچه ها این اولین پست منه ، خودتون هوامو داشته باشین
از پنجره داشتم بیرونو نگاه میکردم
دیدم داییم اینا دارن خودشونو رو زمین میکشن ومیخندن
اومدن خونه میگم چی شده ؟
میگه رفتیم سوپری برا مهدی پاستیل ( از اینایی که شکل جک و جونوره ) بخریم ، برگشته میگه آقا مراد کرم دارین ؟!
خو عزیز من این همه جونور تو پاستیلا هست چرا گیر دادی به کرم ؟
پسر دایی عاشق هله هوله داریما

فرستنده : حمید پرسپولیسی


داداشم اومده میگه

_ داداشی داری چی کار می کنی؟

_دارم درس می خونم.
_ برا چی؟
_ که بتونم برم سر کار
_داداشی می خوای چیکاره چی؟
_ مهندس
_چه غلطاااا

فرستنده : meteor73.miblg

مــخ دختــر همســایمون ((عاطفـــــه خانوم )) رو کــار گــرفتم!!!
نـه بـه خاطــر اینــکه به چشـــم خواهــــری بد تیکــه ی نیس :)
نــه بــه خاطــر اینــکه باباش پــرادو زیــر پاشــه و بابای مــــن پــــراید!!!
فقط به خاطر رمـــــــــــــز وایـرلســش!!!
با اینــترنت 2 مــگ خدمتتـــون هســتم، مانــــــــــــی ِ فرصــت طلب، 20ساله :D

فرستنده : shey2nak


داشتیم برنامه پشت صحنه(درمورد زندگی قهرماناست)رو با مامانم میدیدیم

به مامانم میگم:ماماااااااااااااااااااااااااان؟؟اگه چند سال دیگه منو ببرن تو این برنامه بعد ازت بپرسن فکر میکردی بچه ات به اینجا برسه چی میگی؟؟
مامانمم برگشته خیلی ریلکس میگه:میگم انتظار داشتم خیلی زودتر به اینجا برسه خیلی دیر رسید! 
من :|
مامانم =))
برنامه پشت صحنه =))
مجری برنامه =))
شما که اینو میخونی =))
آخه مامان آدم ضایع کنه داریم؟؟؟
خو مادر من بذا شاید فردا میخواستم برم اون برنامه!
زودتر باید میرفتــــــم؟؟؟
مثلا در سن قنداقگی؟؟؟

فرستنده : ببعی

دوستم بهم اس ام اس داده که " س. ش؟! "
من (0_0)
نگو منظورش این بوده که سلام، شارژ داری برام بفرستی؟
و من //_("0")_\\
دوسته خلاصه نویسه داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

دیشب یکی از دوستای بابام با خانومش واسه شام اومدن خونمون این اقا ویدئو کلوپ داره، عادت داره هرجا میره یه فیلم میبره با خودش بشینن اونجا نگاه کنن ( البته نگاه که نه چون همینجوری فیلمو گذاشتن شروع میکنه فیلمو نقد کردن)...
من چون هنوز امتحاناتم تموم نشده ( تا 12 امتحان دارم ) اومدم معذرت خواهی کردم رفتم تو اتاقم....
بابام اومد گفت وهاب بیا یه 10 دقیقه بشین بعد برو من گفتم درس دارم...
خلاصه فیلمو که گذاشتن ( موضوع فیلمم یه زن و مرد میخواستن از پروشگاه بچه بگیرن بهشون نمیدادن ) یه مدت از فیلم گذشت..
بابام یه دفه داد زد خانم چقدر این بیچاره هارو اذیت میکنن!!!
یادته وهاب رو چقدر راحت از پرورشگاه گرفتیم..
منم یه دفه از اتاق اومدم بیرون که ببینم چه خبره...
بابام گفت حتما باید از این حرف ها بزنم تا از اتاقت بیای بیرون...

فرستنده : My heart broken*Vahab

 


فک و فامیله داریم


میدونین من واسه اینکه صبح بیدار شم چطوری با گوشیم الارم تنظیم میکنم؟
فرض کنین ساعت 9 کلاس داشته باشم، خب؟
4 تا آلارم تنظیم میکنم با یادداشتهایی به اینصورت:
7:30 ، هی پسر بیدار شو
8:00 ، با تو ام، بیدار شو دیگه
8:30 ، ببین، دارم جدی میگم. پاشو
9:15 ، نمیخواد بلند شی تنه لش! یه ربعه که کلاس شروع شده
کلا یه همچین آدمیم من. خودمم میدونم که بیدار نمیشم!
خخخخخخخخخ :)

فرستنده : Mehdi 19

آقا سر کلاس ریاضی دانشگاه به استاد گفتم استاد ببخشید، تعریف "خط" چیه؟! بنده خدا کلی فکر کرد تهش نتونست جواب بده منو از کلاس اخراج کرد! استاد بی جنبست داریم؟
ولی انصافا چیز خفنی به ذهنم رسید، نه؟ راستی شما چی؟ میدونین خط چطور تعریف میشه؟!!!

فرستنده : Mehdi 19

داشتم تلویزیون میدیدم بچم اومده گریه و داد و بیداد میکنه میگه بیا سرتو بذار رو پا من و بخواب :))
منم با کلی شور و ذوق رفتم سرمو گذاشتم رو پاش که مثلا برام مادری کنه و بخوابونتم یهو دو دستی اومد رو مغز سرم:|
بعد با آخرین توانش جوری که سرخ شد ذوق کرد و رفت:|
خداوکیلی از بچه هم شانس نیاوردیم:|
فک کنم چند سال دیگه با کمربند سیاهم میکنه:|

فرستنده : smj13سید مصطفی

اقا یه روز ما سر کلاس مطالعات اجتماعی اذیت کردیم معلم برام منفی گذاشت خلاصه التماسش کردم که پاک کن ولی پاک نکرد و گفت اگه میخوای منفیت پاک شه برو راهرو رو جارو کن.خلاصه هر جوری که میتونست اذیتم میکرد .نامر
من:((((((((((((
معلم:)))))))))))))))))))))))
مامانم:[[[[[
اخه چراا؟معلم ما داریم؟؟؟؟؟؟

فرستنده : alikhirandesh

سال اول دانشگاه بودم ؛خواستیم آخرین امتحان ترم اول رو بدیم دوستم برگشته بهم میگه یادت باشه بعداز امتحان از رییس دانشگاه بپرسیم کی کارنامه روبهمون میدن ؛به خودمون میدن یا به والدینمون؟....
من :D 
رییس دانشگاه :( :( :( :( :(
کارنامه:( :( :( :( :( :( 
دوسته باهوش ومثبت من دارم :(

فرستنده : شوق پرواز

چند ساله پیش، صاحبخونمون یه پسر داشت 24 ساعته خونمون بود؛ از اون بچه پرروها ؛اسایش برامون نذاشته بود؛یه روز وقت نهار اومد خونمون ؛دلمه داشتیم ؛خواهرم تا اونجا که میشد تودلمش فلفل ریخت ؛ اولین لقمه روکه خورد آنچنان قرمز شد انگار تازه از کوره درش آوردن ؛دیگه گریه ودادو هوارش بماند...
هرعملیاتی که شد انجام دادن اما موثر نبود. چندروز از حرف روز که افتاد هیچ ؛حدودا تا 3ماه از 10 کیلومتری خونمون هم رد نمیشد.
واینچنین شد که ما به آسایش رسیدیم.

فرستنده : شوق پرواز

به بابام میگم پول بده میخوام موتور بگیرم...
بابام:پسرم فعلا که پول ندارم دو ماهه دیگه بیا اونوقتم که عیده و سرمون شلوغه بعدشم که امتحاناست و بعدشم که کنکور داری عزیزم ان شاء الله وقتی نتیجه کنکورت اومد باهم میریم یه دونه خوبشو واست میگیرم...
دو ماه دیگه یادت نره...
من:oO
و من هنوز یه کم نگرانم واسه خونمون
دیگه دیوار نمونده از بس گاز زدم...
یه همچین بابای مهربونی دارم من....

فرستنده : ***WELLBORN***

عاغا من یه برادر دارم.این تقریبا فسقلیه.همون دهه هشتادی و این حرفا.در حد زلزله ی 8000ریشتر(درک کنین عمق فاجعه رو)ما نشسته بودیم تو یه جمع.منم با همه رودربایسی داشتم شدید!یکی از اعضای محترم یه سوتی خفن داد در حد لالیگا.همه اسفالت گاز میزدن از خنده.این برادر عزراعیل من برگشته میگه من حاضرم با این(اشاره به من)برم بیرون اینجوری ضایع نشم.
من):
اون بنده خدایی که ضایع شد(:
جمعیت حاضر(((:
مسوول تقسیم شانس(:
دوباره من|:

فرستنده : ~bad girl~

عاغا انشاالله  khosh-khandeh هیچ کدوم از جوکام یا اس ام اسامو تایید نکنه اگه دروغ بگم
یه روز مخاطب خاصم بهم اس ام اس داد گفت عزیزم تو کدوم خوانند رو دوست داری منم تو اس ام اس واسش نوشتم یاسو(منظورم یاس)
عاغا دیدم 5دقیقه گذشت اس ام اس نداد 10دقیقه گذشت اس ام اس نداد یه رب گذشت اس ام اس نداد خلاصه اعصابم خور شد زنگ زدم بهش میگم چرا اس ام اس نمیدی میگه دارم فک میکنم ببینم این یاسو که گفتی دوسش دارم کیه که تو دوسش داری،
من:0_0
مخاطب خاصم*_*
یاس:)))))))))))))))))))))
البرت انیشتنگ:((((((((((((((((((((((
یعنی IQU در حد جلبک،خدایا این مخاطب خاص باهوشو از من نگیر

فرستنده : ☻MILAD☻

داریم ناهار میخوریم خواهرزادم رو کرده به من:
خاله من میدونم تو از مامان من بزرگ تری :))
من: 0 0 چطور؟؟؟؟
میگه آخه مامانم 26سالشه ولی تو 72 سالته خودش بهم گفته....
من و بابام یه نگا به هم کردیم سرخ سرخ بودیم :))))
مامانم میگه نه عزیزم متولد سال 72 هس...
هیچی دیگه الان پیییییییییر شدممم :((((

فرستنده : narsius


رفتم میوه فروشی ب یارو میگم:آقا ببخشید کاهو دارید؟؟
برگشته میگه: وااااااای خانم چند بار میپرسی؟صد بار که بهت گفتم موز نداریم..!!!!
منO.O
یارو:(((((((((((
کاهو:/
موز:)))))))))))
1سوال:
کاهو رو چه جوری تو دهن بچرخونیم موز تلفظ میشه؟؟؟؟
جواب:مثلا بگیم (کاوز)
<خواستم بپرسم ببینم تولد یارو کیه یه سمعک واسش بخرم,ولی دیگه نپرسیدم گفتم یارو یه وقت برداشت بد میکنه>

فرستنده : pardis-G

اقا ما حدود. هف هشتا استاده جراحی داریم امتحان جراحی داشتیم یه سوال بود ما از بچه خرخونامونم پرسیدیم جوابو نمیدونسن بران شدیم از اساتید بپرسیم بجون خودم به تعداد نفرات اساتید جواب مختلف دریافت کردیم بعدم میگن شما باید نظرهمون استادی که سوال طرح کرده رو بعنوان جواب مینوشتین!!!
بعد بگین چرا ای دکترا مملکت هیچی حالیشون نی,تو یه همچی شرایط سختی پاس میکنیم ما,,,!!!

فرستنده : fara

پنج دیقه بدون خارج شدن از مسنجر پاشدم رفتم دست به آب اومدم دیدم خواهرم داره با یکی از ادلیستای پسرم حرف میزنه
بعدم با خنده میگه:سپیده بیا دوست پسرت کارت داره
منo:
کدومشون/؟
خلاصه با کلی زحمت خودمو رسوندم پای کامپیوتر دیدم بععععععععله
جالب این جاست خواهرم فک میکرده داره با یکی از دوستای دخترم با آیدی پسر حرف میزنه میفهمید می مردم خدایا شکر

فرستنده : nomen

گوشیم سونی اریکسونه اونم کا سیصد و ده
خلاصه قرار بود مدرسه ببرتمون اردو از طرفی هم قرار بود بابام برام گوشی بخره
به بابام گفتم میخوام برم اردو برگشت گفتش یا گوشی یا اردو منم با این تفکر که الان آخرین سال راهنماییه و دیگه دوستامو نمیبینم گفتم گور بابای گوشی اردو
الان اردومون کنسل شده و دیگه مدرسه نمیخواد اردو بذاره بابامم زده زیرقولش دیگه گوشی نمیخره واسم
الان یه هفته س تو بحران روحیم
بابای زبله من دارم/؟

فرستنده : nomen



زن دایی مامانم فوت شده بود چهلمش بود رفته بودیم سرخاکش دست بر قضا قبل از رفتن مامانم کارناممو گرفته بود و گفته بود بعد از سرخاک بریم خونه..... منم که ترسو اصلا حواسم سر جاش نبود سر خاکش فرزندا و شوهر مرحوم(دختردایی و بسردایی ها و دایی مامانم) هم بودن نیگا کردم به قبر بقلی دیدم فامیلی دایی مامانمه یهو گفتم اخی خاله ببین این قبر بقلی هم اسم و فامیلی دایی شماست خالم که نفهمید چی گفتم گفت اره بعد دیدم نه بابا قبر خودشه ادامه دادم اخی قبر داییته بعد خالم تازه دوزاریش افتاد چیگفتم وشکونم گرفت دیدم همه دارن نیگام میکنن ادامه دادم خدا رحمتشون کنه چقد خوب شد که قبرش کنار زنشه بعد مامانم گفت ساکت شو جلومو که نیگا کردم متوجه گندی که زدم شدم دایی مامانم جلوم بود نگو قبره رو خریده واسه بعدا. جالب تر این که خیلی هم باهاشون صمیمی بودیم از اون موقع هر وقت منو میبینه میخنده. اون روز هم بابت کارنامه مامانم دعوام نکرد. هوراااا

فرستنده : setare$*

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد