اغا یه دختری رو دیدم ناراحت .. ازش پرسیدم چی شده چرا ناراحتی ؟!
در جواب بهم گفت : تو هفته پیش 2 تا خواستگار برام اومده که یکیشون پراید داره اون یکی باغ پسته .. سر دو راهی موندم.
من هم بعد از شنیدن حرفاش قانع شدم که در چه شرایط دشواری قرار داره !!!
فرستنده : شاگــــــرد
دلتون آآآآآب خونه تکونی ما تموم شد...
فرستنده : بهار
خ تف خ تف خ تف خخخخخ تفففف خخ تتتتفففففف!
گفتم تو عالم رفاقت شیشه گوشیتو واست تمیز کنم....
بعععله معرفت بالاست
فرستنده : نجف آباد-پرچم بالا
یه چیز جالب که خودم تازه فهمیدم:
من هروز صبح تو افق محو میشم:-)
صبحها هوا مه آلوده یه نیم ساعتی تو افق محوم
فرستنده : پایدار
یـــــکی از مــــوفقیت هـــــایــم تـــو زندگـــــی ، درســــــــت زدن رمـــــز کـــــارت شـــارژ اونم بار اوله !!
فرستنده : محمّدرسول
این ﺩﺧﺘﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﺎﺧﻮﻧﺎﯼ ﺩﺳﺖ ﭼﭙﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺷﯿﮏ ﻻﮎ می
ﺯﻧﻦ... ، ﻭﺳﻄﺸﻢ ﻃﺮﺡ ﻣﯽ ﺯﻧﻦ ﺧﻔﻦ... ، ﺑُﺘﻪ ﺟِﻘﻪ ﻭ ﻣﯿﻨﯿﺎﺗﻮﺭ ﻭ ﻧﻘﺶ
ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ....
ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ، ﺭﺳﻤﺎ ﺗِـــــﺮ ﺯﺩﻥ ، ﺍﻧﮕﺎﺭ بچه 5
ﺳﺎﻟﻪ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﮐﺸﯿﺪﻩ... !!!
.ﺍﯾﻨﺎ ﺭﻭ ﺍﺫﯾﺖ ﻧﮑﻨﯿﺪ!!!
ﺍﯾﻨﺎ ﺩﺳﺖ راسـتــن !!!
فرستنده : ά๗Į√ 711
یکی از دوستـان ، (سید مصطفی جان) یـه مطـلب دربـاره هلیکـوپـتر گـفت ، یـه چیزی به مغز پـوکم رسید!!
هر وقت هلیکوپتر از بالای سرت رد شد و تو بالا رو نگاه نکردی ، اونجاست که به هوای نفست غلبه کردی :D
فرستنده : جوجه نقره ای
نمیدونم من چه مرَضـی هست که مـن آخرای سال مـیـگیـرم مخصوصاً تو اسـفنـد . . . تمــــام تـن و بـدنم همه درد میگیره مریـض میـشم :(
به همین خاطـر تـوی خونـه تکـونی نـمیـتـونـم مشارکت کنـم کـه هیـچ ، دانشگاهم نمیتونم برم !!
اصن خیلی نارحت میشما :)))))
فرستنده : جوجه نقره ای
الان داشتم کیبورد رو می تکوندم.
با مواد غذایی که ازش بیرون اومد میشد مردم سومالی رو نفری 3 وعده غذا داد !
فرستنده : Abol2006
*فانتزی عتیقه*
خسرو پرویز هستیم!!!!
از سر کنجکاوی glx را مقابل خود قرار میدهیم که ارزویمان را برابرده کند:
دستور میدهیم ما را به اینده ببری...
glx:سرورم!*اینده همین الان هست*!این شعار ماست...
چه میگووویی بی خرد؟
...در افق محو میشویم تا زاپاس را ملاقات کرده و طرز کار پیشکشش را از او بپرسیم.
اه چرا به سختی در جیبمان جا شد؟این را هم از زاپاس خواهیم پرسید...
...*ادامه دارد*...
فرستنده : Meow Meow