یه زنه تو آشپزخونه مارمولک می بینه سریع حشره کشو ور میداره میزنه بهش مارمولکه میگه خاله خاله زیربغلمم بزن!
فرستنده : CALL
آقا امروز هوای شهرمون خیلی خوب بود. از ترافیک و شلوغی و دعوا و درگیری تو خیابونا هم خبری نبود. راننده تاکسیا هم خیلی خوب رانندگی میکردن. تازه دوتا کارت شارژ خریدم که یکیش دوتومنی بود یارو دومن حساب کرد. یکی دیگشم پنج تومنی بود که یارو پنج تومن حساب کرد. پسرعموم هم یه پرواز داشت که به موقع پرید!
خو یعنی چی آخه؟! مسولین خواهشا رسیدگی کنن!
فرستنده : Cute Boy
دیروز رفتم تو آسانسور درو بستم پشت سرم یک نفر سوار شد اما من نفهمیدم.من تو آسانسور داشتم آینه نگاه میکردم و واسه خودم آهنگ میخوندم یهو مرده(١٨ساله)شروع کرد سرفه کردن من نگاش کردم اما به روی خودم نیاوردم که نفهمیدم تو آسانسوره نگاش کردم گفتم سلام چطوری؟کم پیدایی؟ دوباره شروع کردم به آهنگ خوندن که ضایع نشه من طبقه٦پیاده شدم اون تو آسانسور موند.درو که بستم صدای خندش رفت هوا.
هنوزم که هنوزه منو میبینه میگه آهنگ جدید چی داری و میزنه زیر خنده.تازه تا اینجا که خوبه اما بدتر از این اینه که میخنده و لایک نمیکنه
فرستنده : مگس فشن
ساعت ۶ صبح تو رادیو گفت با هرکی قهرین همین الان بiش زنگ بزنین و آشتی کنین ، والا با هرکی هم آشتی باشیم اون موقع صبح بهش زنگ بزنیم ۱۰سال باهامون حرف نمیزنه …
فرستنده : samane
عاقا من یک سوال دارم اما روم نمیشه از کسی بپرسم. کسی که سیگار میکشه رو بهش میگن سیگاری.کسی که قلیون میکشه بهش میگن قلیونی.
حالا عموی من پیپ میکشه من باید بگم عموی من چیه؟
از نه سالگی دارم به این موضوع فکر میکنم دچار خود درگیری شدم.
فرستنده : مگس فشن
گل قالی عباس آقا دهن لق(بقالی سر کوچمون) بره تو حلقم اگه دروغ بگم.
رفته بودم دبستان سابقم به معلمم سر بزنم که معلمه منو ببینه بزرگ شدم بترسه.
عاقا چشتون روز بد نبینه داشتم از حیاط مدرسه رد میشدم که دیدم صدای زنگ اومد.سرجام خشکم زد خیلی ترسیدم.همونجا وایساده بودم از ترس که دیدم بیشتر از صد تا گودزیلا دارن میدون تو حیاط.مثل چی دویدم از حیاط بیرون پشت در وایسادم تا همه رفتن تو کلاس .
وقتی رفتم پیش معلم دبستانم دیدم داره میخنده بهش گفتم چرا میخندی ؟اونم گفت به خاطر این که تو از چند تا بچه میترسی.منم تو دلم گفتم شما نمیدونید اینا چقدر گودزیلان .
اما شاید باورتون نشه اما اون معلم هر وقت منو میبینه میگه پشت سرت بچس منم صد متر میپرم هوا و شدم سوژه مردم
فرستنده : مگس فشن
یکی از خلاقیتهای من توی بچگیم جویدن نوک مداد رنگی با آدامس بود که آدامسم رنگی میشد....همچین مبتکری بودم من
فرستنده : mahshan
یادتونه قدیما وقتی یکی دوسر مدادش رو نوک میکرد بهش میگفتن بابات میمیره؟
من هم هر وقت بابام بهم گیر میداد میرفتم دوسر مدادم رو میتراشیدم
الآن شصت سال داره میگذره همه مردن غیر از بابام!
فرستنده : Ali 104
توی یه سایت میخواستم عضو بشم هرچی نام کاربری انتخاب میکردم میزد "نام کاربری مورد نظر شما قبلا انتخاب شده است"
من هم اعصابم ریخت به هم و براش نوشتم به درک
اون هم بلافاصله زد "نام کاربری مورد نظر شما قبلا انتخاب شده است"
فرستنده : Ali 104
من به یه نتیجه ای رسیدم: اقا بابانوِِئل که مجرده.ننه سرمای ماهم که داره می ترشه....خو چه کاریه ؟بیایم دست این دو تا گل نو شکفته رو تو دست هم بذاریم که هم ما کریسمس داشته باشم هم اونا سر عید نوروز یه حالی ببرن....(البته با اجازه حاجی فیروز!!)
فرستنده : soheil sh
کلمات کلیدی : خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|خاطرات خنده دار | جوک جدید | جوک با حال | سوتی های احمقانه | اعترافات با مزه | داستان طنز | شعر خنده دار | اس ام اس جالب | اس ام اس عاشقانه | خوش خنده خان|