گلبولهای سفیدم فدای باکتری های وجودت ................ ( پیامک پزشکی - بهداشتی! )
فرستنده : mari 86
نمیدونم هدف این خارجی ها از گذاشتن قطعات اضافی تو وسیله های برقی چیه؟؟؟؟؟؟
آخه هر وقت داداشم وسیله برقی های خونه رو باز میکنه موقع بستنش با چند قطعه اضافی مواجه میشه که میگه بدرد نمیخوره اضافس...
یکی از دوراهیهای زندگی وقتی است که نمیدانید
در شیشهای مقابلتان را باید «بکشید» یا «فشار دهید»!
فرستنده : behrooz/ahwaz
بدترین و عذاب آور ترین دیالوگ عید دیدنی:
مهمونا در حال رفتن هستن و یــــــــــــــــهو
بابام: حالا شام میموندین یه چیزی دور هم میزدیم :)
مهمون: نه دیگه زحمت نمیدیم ولی حالا که شما میگی بـــــــــــــاشه
نذری آوردن پسر همسایه یکی از نشانه های آخر الزمان است!
فرستنده : ممزی پرنده
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺗﻮ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻭﻟﯽ ﺑﻬﺘﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﺸﻪ ﻭﯾﺰ ﻭﯾﺰ ﮐﻨﻪ،ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﮐﺎﺭﺷﻮ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﺮﻓﺖ،
ﺑﻌﺪ ﻣﺜﻼً ﺳﻮﺳﮏ ﻭﯾﺰ ﻭﯾﺰ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﻔﻬﻤﯿﻢ ﮐﺠﺎﺱ ﺑﮑﺸﯿﻤﺶ؟
فرستنده : کوتنا
یکی از دوستان تعریف میکرد که یه بار سر یه چارراه، یه دونه از این وانت سبزی فروشا، چراغ قرمزو رد کرد. پلیسه از تو بلندگوش گفت : وانت کجا مییرییییییییییی؟ وانت تو بلندگوش گفت : دارم میرم خونم
فرستنده : کوتنا
بچه ها توی کلاس داشتند سر و صدا می کردند که ناظم میاد تو با عصبانیت می گه : اینجا طویله است؟
یکی از بچه ها می گه : نه آقا اشتباهی اومدید
فرستنده : کوتنا
من هیچوقت نفهمیدم چرا آدما زیرِ پتو احساس امنیت میکنن...
حالا گیریم یه قاتل اومد توی اتاق خواب بعد حتما ً
میگه :
الان اومــــــدم بکــــشمـــــــِــــت... اَه لعنتی پتو داره نمیشه!
فرستنده : کوتنا
اولی : تمرین ها رو نوشتی ؟
دومی : مگه تمرین داشیتم ؟
اولی : آره ! ولی من که انجامش ندادم آخه داشتم واسه امتحان میخوندم !
دومی ( در حال سکته ) : مگه امتحان داریم ؟؟؟
.
فرستنده : sa.mor