زن: دیشب خواب دیدم برام یه انگشتر با نگین الماس خریدی
شوهر: آره اتفاقا منم خواب دیدم بابات پولشو داد
فرستنده : حسین از شهریار
غضنفر تو تابستون پتو میندازه روش ،میپرسن مگه خری ؟ میگه : مگه از زیر پتو هم معلومه ؟
فرستنده : shahab_b
یه روز یه خالی بند میرسه به اون یکی میگه: رفتم شکار
هفت تا خرگوش گرفتم پنج تا آهو و سه تا شیر
یارو گفت فقط همین!
گفت: مگه با یه تیر بیشتر از اینم میشه زد!
یارو گفت: اوه تازه تفنگم داشتی
فرستنده : mari 86
غضنفر میره دزدی تفنگو میذاره پشت گردن طرف
میگه تکون بخوری با لگد می زنم تو سرت !!!
فرستنده : mari 86
*دیشب یه پشه نیشم زد، پاشدم دنبالش کردم. بالاخره گوشه اطاق خفتش کردم، اومدم بکشمش یهوگفت : بابا !
راست میگفت، من باباش بودم. آخه خون من تورگاش بود ! تا صبح تو بغل هم گریه کردیم .
دست نوشته هایی از رمان غضنفر..
فرستنده : 09193xxx009 - آنیتا
بچه:مامان اون آقاهه رو ببین کچله - مامان:هیس میفهمه - بچه:ااااا یعنی تا حالا نفهمیده
فرستنده : مهدی از س و ب
دوستِ عزیزی که سعی داری با دهن بسته خمیازه بکشی…
چه کاریه واقعاً ؟ ! جاش سوراخای دماغت باز می شه خوب…
فرستنده : کوتنا
غضنفر به نامزدش میگه عزیزم 4شنبه به 4شنبه دیره بیا 2شنبه به 2شنبه همدیگه رو ببینیم !!
فرستنده : نینا و امید
یارو رفت تو جنگل داد زد من شیر می خورم خرس می خورم ببر می خورم برگشت دید یه شیر پشته سرشه گفت:بعضی وقتها شکر زیادی هم می خورم.
فرستنده : milad
پسره میره خواستگاری یه دختری،بابای دختره میگه نه ازت مهریه میخوام، نه خونه، نه ماشین، بیکارم بودی مهم نیست...
.
.
.
.
.
یه لپ تاپ میذاره جلو پسره میگه فقط فیس بوکتو باز کن ببینم!!
فرستنده : sara-jigili