Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری هشتم)


فک و فامیله داریم


عکس العمل پسرها در موقع زنگ زدن موبایل دوستشان:
هوی اون سیگار چیه پشت لبت.............
این دخترکیه باهات................
می گم اون قلیون بده من دیگه نوبته منه .............
در اوردن صدای دختر های مختلف..........
عکس العمل دخترا هنگام زنگ زدن موبایل دوستشان: 
..............................................................................{{{{سکوت مطلق}}}}}
ببین که تفاوت ره از کجا تا به کجاست

فرستنده : مبین

زنعمو شمالیَم ک بوود؛یبا رفتیم خونشون اینم اردک درست کرده بود
منم از اردک بیزارم..
بهش گفتم اخه زنمو این چیه دُرُس کردی؟!>:/
برگشته میگه:اَووو بُخدا خیلی خوشمزس یذره بخور
باهزار بدبختی یه تیکشو گذاشتم تو دهنم چشتون روز بد نبینه ،روده هامو از زمین با بد بختی جم کردم 
بابام برگشته بمامانم میگه:عجقم تبریک داریم نوه دار میشیم،حامد حاملس!!!!
منم شاکی شدم میگم ینی چی بابا:@من مَردَم مثلا آدمو تو جم ضایه میکنیم
میگه مرد که عق نمیزنه.چت شد پ اگه حامله نیسی؟!
من:آخه پرای اردکرو نکنده بودن ظاهرا با ژیلت زدن!!دوندوناش اومد زیر زبونم
یدفه کل جم یکصدا :عُُُُُُُُُـــــــــــــــــع
ومن درون لحظه :))))))))))عُــــْْْع)))

فرستنده : حامـــــد

تابستون با داییم اینا رفته بودیم شمال ،پسـرداییام گفتن حامد بیا بریم دریا..منم گفتم:باوشه....
پسردایی ما حرکت شماره 1و داشت اجرا میکرد که داداشش در حالی ک نیم سسانت باهاش فاصله داشت سرشو از اب دراورد و شرو کرد به عق زدن..گفتم فرهاد چی شدی؟!!گفت آب رفت تو دهنم!!
منو فرشاد سه ثانیه بهم زل زدیم بعد تنها کاری که از دستمون بر میومد این بود که بریمو تو دریا محو شیم!!
بیچاره فرهاد..نمیدونم اگه بفهمه دستشویی داداششو نوشیده خودشو فرشادو به چه نحوی میکشه

فرستنده : حامـــــد

من شک دارم قرن 21 باشیم!!!!!!
دیروز شوهرخالم ازم میپرسه:عاطفه وقتی روی کامپیوترم رمز بزارم و برم اینترنت,کسی میتونه بیاد اطلاعاتمو هک کنه؟!
بیچاره خالم:((
بیچاره خودم:((
شوهر خاله های شماهم در همین حد داغونن؟؟؟!

فرستنده : atefeh

سه روز خواهرم ک دهه هشتادیه مریض بود
عاغا منم هر روز ک از مدرسه میرسیدم خونه بش میگفتم عزیزم بهتر شدی 
خلاصه ک کار روزانم شده بود ک 3-4بار همین سوالو ازش بپرسم
حالا ک خوب شده و دوباره از سر و کولم بالا میره بش میگم خب گلم حالا ک خوب شدی بیا برو این طویله رو تمیزش کن.
خلاصه از بس ک خودم گفتم و مامانم گفت از رو رفت و تصمیم گرفت اتاقشو تمیز کنه.
حالا یعنی تمیز کرده ،رفتم میبینم همه رو داده زیر تخت 
بش میگم پ چرا قشنگ تمیز نمیکنی؟!؟!
میگه تو اصن منو درک نمیکنی 
تو نمیفهمی من چقد حالم بده:((
من یه هفته مریض بودم اصن نپرسیدی ببینی حالم بهتر شده یا نه
تو هیچ وقت سعی نکردی منو درک کنی
تو هیچ وقت برام آب نمیاری
من به خاطر تو امتحان بنویسیممو خراب کردم
.هیچی دیگه منم از اتاق اومدم بیرون وگرنه مرگ سهراب و خشک شدن زاینده رودم مینداخت تقصیر من
خواهر بدعنقه دارم من
فک و فامیله داریم ما؟!...

فرستنده : zz

دیگه پستای آرین ته کشیدن
فکو فامیل آخه سوتی نمیدن
نه مامان گیر میده بم مثل سابق
نه بابایی دیگه مثل یزیدن
اصن سوژه ندارم پاکه پاکم
ازاین حزن گران بس چاک چاکم
دلم دنبال پستای جدیده
چرا هیشکی دیگه سوتی نمیده
دارم پژمرده میشم دیگه از غم
بزن لایکو بزن لایکت تو حلقم
تقدیم به دوستان
هرچی کرمته خلاصه...

فرستنده : *(§(§(ÀrÍaN)§)§)*

گفتم غم تو دارم
گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو
گفتا اگر برآید
گفتم فکو فامیله داریم؟
در این لحظه دیگه چیزی نگفت و پشت به من به سمت افق رفتو محو شد...
این یکی از فانتزیای ادبی بنده بود

فرستنده : *(§(§(ÀrÍaN)§)§)*

من نمیدونم الان که دیگه نره خری شدم برا خودم،هنوز این شوخی بابام که وقتی میرم حموم میاد درو باز میکنه درسته یا نه؟

فرستنده : همونیم که نمیدونی کیم(تهران)

امروز اومدم تو اتاقم
می‌بینم یه طناب بزرگ رو تختمه
داد زدم: مامان بابا...این چیه دیگه؟!
می‌بینم جفتشون اومدن تو اتاق
بابام: مگه امروز اشتراک اینترنتت تموم نمیشه؟!
من:‌ چرا امروز تموم میشه...خو که چی؟!، چه ربطی داره؟!
مامانم: خو دیگه می‌خوام بعدش ببندیمت به تخت، ترکت بدیم
تو معتادی بدبخت...خودت هم خبر نداری...
مــــــــعتاد...مایه ننگ جامعه!!

فرستنده : ملیکا

من یه پسر خاله دارم عجیب غریب باهوش تعریف میکرد کلاس اول بوده معلم امتحان میگیره بالاش نوشته بوده نام خانوادگی پسر خاله مام یه دقیقه فکر می کنه بعد می نویسه:
مامانم، بابام، داداش کوچیکم که خیلی دوسش دارم آبجی بزرگم که خیلی منو اذیت می کنه...
باباش :++
مامانش:××
معلم بیچاره:Oo
یه همچین فک و فامیله با استعداد و متفکری دارم من
خب اگه اینا نباشن خلاقیت کجا بره به نظر شما؟...

فرستنده : ***WELLBORN***

امروز مطالعات داشتیم(اول دبیرستانم)دبیرمون اقای ...داشت قسمت اقتصادو توزیح (توضیح)میداد خواست مثال بزنه گفت مثلا وقتی پول دست مردم نباشه اونام خرید نمی کنن و مغازه داران ...چرتیکسن
حالا ما تا اخر زنگ تو کف این کلمه(چرتیکس)موندیم بعد تازه فهمیدیم منظورش اینه چرت میزنن..
از مسئولین خواهش مندم قبل اجازه دادن معلمان به تدریس کلاس فرهنگ لغت بذارن تا ملمین عزیز از خودشون کلمه ختراع نکنن!!!

فرستنده : باب افسنجی f.m

مامانم میگه یه خورده به درسه داداشت برس 
من : مگه من بچه بودم کسی بهم کمک میکرد 
مامانم : تو هوشت به من رفته علی هوشش به باباش رفته 
بابام : کی تو مدرسه برای اولین بار 10 گرفته بود معلم واسش کادو خرید 
ای بابا ... الان که وقت زیر آب زنی نیس که 
مامانو بابای زیر آب زنه دارم من

فرستنده : ❀ SARA

عاغاچندوقت پیش نوروزمارفته بودیم خونه داییم واسه تعطیلات،این پسردایی بنده که مخ ریاضیه (مثلا!!!!)اومده نشسته کنارم که مثلا تمرینای ریاضی شو حل کنه؛منم حس باهوشیم گل کرد گفتم بده تمریناتو ببینم چطور حل کردی؟درکمال ناباوری دیدم یه سوالم درست جواب نداده که هیچ یه مساله که بهش چندتاعدددادن ودر آخر ازش پرسیده بودن حال آیامیتوانیدباتوجه به صورت مساله جواب رابدست آورید؟این نابغه روزگارم نوشته بود:خیر!نمیتوانم!!!نه خدایی فک وفامیله باهوشه من دارم؟؟؟؟؟؟
حالااین بماندبهش گفتم بده من حلش کنم هرچی تلاش کردم دیدم نمیتونم!منم بهش گفتم آفرین همون خیر بهترین جوابه....حالا پسرداییم فک وفامیله باهوشه داره؟؟
من:))))
دکترحسابی:(((
ای روزگار...ماخانوادتا حروم شدیم اینجا!!!!!!

فرستنده : فرشته

داشتیم PES13 میزدیم با بچه ها. یهو اونی که داشت باهام بازی میکرد گفت صبر کن الان یه اسلم دانک میزنم حال کنی!!!
من :|
دوستم :|
اسلم دانک :|
مایکل جردن :|
ژاوی هرناندز :|
ناصر العطیه ی قطری :|
برو بچس سوتی دهه داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

آقا ما یه فامیل داریم که میگن وقتی بچه بود، تو ریاضی خنگ بود عجیـــب!
وقتی ابتدایی بود تو یکی از امتحانای ریاضیشون یه سوالی اومده بود که یه مربع کوچیک گذاشته بودن بعد دو طرفش دوتا عدد نوشتن که بچه ها تو مربعه علامت بزرگتر یا کوچیکتر بذارن. این اسکل هم که هیچی نمیفهمید تو مربعه نوشت بلـــه!!
من دیگه چیزی نمیگم، فقط خودتون سطح فک و فامیلو درک کنین دیگه!

فرستنده : Mehdi 19

فک و فامیله داریم


با مخاطبـــ خاص قـــرار گذاشــــم حالا اومــــده 
مــن : قبـــــول داری بــــی ریخـــت شدی عــــزیزم ؟؟؟
ـــ آره ه ه 
مـــن : چقــــدم لباساتـــ بهت نمیاد :|
ـــ خوووو عوض میکنمشـــون تو خودتـــو ناراحتـــ نکن :)
مـــن : چاق شـُـــدیا ؟؟؟؟؟ نـَــه؟؟؟
ـــ آره ه ه از فــــردا رژیـــم میگـــیرم تــــو نمیخواد ناراحتـــ شـــــی :)
مـــن : میخوووام اعتــــراف کنــــم مـــن تو رابطمون صادق نبودم و بارها شــــده بهتـــ دروغ گفتـــم :(
ـــ : عبـــ نداره فقط بعـــد از ایـــن دیگـــه دروغ نگـــو باشییییییییی عـَـجـِجَم ؟؟؟؟ :)
مـــن : باشـــه :| چــــرا بــتــ بر نمیخوره ؟؟؟؟ قبـلنا قشـقـرق بپـــا میکـــردی ؟؟؟؟ o_O
ـــ آخــــه میدونــــی چیـــه ؟؟؟؟ هانیــه دوستـــم به ما گفت :
ایـــن ﻣﺎﺭﻣـﻮﻟﮑـا ﺩﻧﺒــﺎﻝ ﺑﻬـﺎﻧـﻦ ﮐـﺎﺕ ﮐﻨـﻦ!
ﺷﻤـﺎ ﺻﺒـﻮﺭ ﺑﺎﺷـﯿﺪ!!
ﺷﻤـﺎ ﮐﻮﺗـﺎ ﺑﯿــﺎﯾـﻦ،!!!
ﺷﻤـﺎ ﺑﯿﺒـﺨﺸــﯿﻦ،!!!!!!
ﺍﺻــﻦ ﻭﻟـشون ﮐﻨﯿـﻦ ﺑﺰﺍﺭﯾـﻦ ﻫــﺮ ﭼــﯽ ﻣﯿﺨــﻮﺍﻥ ﺑﮕـﻦ ...
ﺑﺰﺍﺭﯾـﻦ ﻫــﺮ ﮐـﺎﺭﯼ ﮐــﻪ ﻣﯿــﺨﻮﺍﻥ ﺑﮑــﻨﻦ :)
ﺷﻤــﺎ ﻧﺪﯾـﺪﻩ ﻭ ﻧﺸـﻨﯿﺪﻩ ﺑﮕﯿــﺮﯾﻦ 
ﺗﺎ ﻭﻟﻨﺘــﺎﯾﻦ ﺑـﻪ ﺧﻮﺑـﯽ ﻭﺧـﻮﺷـــــﯽ ﺑﮕــﺬﺭﻩ
ﺍﻭﻧــﻮخ ﭼﺸـﻤﺎﺷــﻮﻧﻮ ﺩﺭﺑﯿــﺎﺭﯾـــــــــــــــﻦ !!!!!!!!!
مـــــن : آهـــــا پــــَ بگــــو :دی_ :$ 
مخاطبـــ خاص ِ با هوشــــــه داریـــــم؟؟؟؟؟

فرستنده : shey2nak

صحبت های عموم با دختره 5/1 ساله دهه 90 ایش
عموم: فسقلیه من کیه؟
دخترش:من
عموم:عزیزه من کیه؟
دخترش:من
عموم: خوشگله من کیه؟
دخترش:من
عموم: نازه من کیه؟
دخترش:من
جیگره من کیه؟
دخترش:من
عموم: عشق من کیه؟
دخترش:منعموم: خره من کیه؟
دخترش:مامان
عموم)))
زنعموم: بهتره نگم
لیدیس اند جنتلمن))))))))))))))))))))))))
بچه های ما دیگه بشن 0000

فرستنده : MEHDI >>>100% mokh

یه دخترای فامیلمون تا 10 سال تو سن 18 سالگی مونده بود چون هر وختی از خودش یا مامانش سنشو میپرسیدیم میگفت 18 سالمه :|
بعد که شوهر کرد یهو شد 28 سالش :|
نه خداوکیلی فک و فامیله داریم؟؟؟؟ :|

فرستنده : smj13سید مصطفی

دیشب یه دهه هشتادی امده خونمون(6ساله)میگم به به حسانه خانم چه لاک سبز خوشگلی زدی میگه:کو؟اینو میگید!(اشاره به ناخنش) اینکه آبیه! میگم:نه سبزه! میگه: کورید مگه آّبیه، بعدیه نگاه بهم میکنه میگه:کورید دیگه شما و خواهریم کورید(عینک داریم!!)یعنی اون ادبیات بااحترامتو کجای دلم بزارم

فرستنده : silentiran

ی سوتی آنتیک یادم اومد مال عموم
بنده خدا تو فامیل جزو چهره های ماندگار شد با این سوتیش
نشسته بودیم دور هم یهو بحث افتاد رو پایتخت کشورای دنیا
شخص مذکور یهو برداشت گفت: ((پایتخت پاریس لندنه))
بله دوستان این عین جملشه
کتف اسب آبی از پهنا تو حلقم اگه دروغ بگم
هیچی دیگه خلاصه من که تا شیش ماه تو کما بودم بر اثر بریدگی روده
بابامم که ششاش هنگ کرده بود دستگاه اکسیژن بهش وصل کرده بودن
حنجره ی پسر عمومم کاملا آرد شد به علت قهقه ی مدوام به مدت 48 ساعت
تلفات در حد هیروشیما...
عموی چغرافی دانه ما داریم؟

فرستنده : *(§(§(ÀrÍaN)§)§)*

مامانم دو ساعت گیر داده بود آرین پاشو گیتارتو بردار یکم واسم بزن دلم گرفته
‏(الان متوجه شدین من بجز ویولون و پیانو گیتاریستم هستم یا بیشتر بشکافم مطلبو؟)
خلاصه مام که مهربو و و و ن گفتیم چشم
پا شدم رفتم سازو برداشتم بزنم مامانم همه فکو فامیلو که خونه رو تا سقف پوشش داده بودن جمع کرد بیان شاهد هنرنمایی فرزندش باشن
آقا تا اولین آکوردو گرفتم صدایی در حد ناله ی شتر یزید ازش بلند شد
نگو مامان خانوم برداشته کوک سازو بهم زده که ما مچل شیم اینام تفریحی کرده باشن دور هم
هیچی دیگه الان فرشامون منحدم شده بر اثر جویده شدن توسط فکو فامیلی که داریم...
هععععی مامان جان فدای شیطونیات

فرستنده : *(§(§(ÀrÍaN)§)§)*

آقا این مامان ما هم سوژه ایه واسه خودش
ینی هرچی بهش بدی بگی اینو یه گوشه ای قایم کن گم نشه ، باید یه ماه دنبالش بگردی ، شاید بتونی پیداش کنی 
هروقت هم که بخواد اسم منو صدا کنه ، شصت تا اسم ردیف میکنه تا شانسی یکیش اسم ما دربیاد ، غذاهامونم که همیشه سوختس
حالا ازش بپرس تو عروسی فلانی ( که پونزده سال پیش بوده ) رنگ لباس دختر شمسی خانم چی بوده ؟ رنگ لباسشو که میگه هیچی ، رنگ کفش و جورابشم میگه !
میگم مامانای بقیه هم اینجورین یا فقط مامان ما حافظه برتره 
اونایی که ماماناشون اینجوریه لایک کنن!

فرستنده : حمید پرسپولیسی

باور میکنید یه دانشجو center line رو sender liyn بنویسه؟؟! 
یه رب داشتم میخوندم ک ببینم منظور این لعنتی چیه؟!
هنوزم دارم تیکه های مغزمو از رو درو دیوار جَم میکنم..ینی دقیقاً تو همچین شرایطی جلبک دریایی کشف شد!!
پـــــدر مــــادرشم لابد دل خوش کردن که بچشون مهندس میشه..آخه به چه قیمتـــــــــی!!
همکلاســـــی یَبله ما داریـــــــــمـ؟!

فرستنده : حامـــــد

به یکی از این فامیلای ما گفتن عسل واسه چشم مفیده رفته مالیده به چشماش …
دیگه کار از فشار تحریم گذشته یکی بره خورشیدو خاموش کنه !

فرستنده : My heart broken*Vahab

جناب پدر هروقت میخواد بیاد تو اتاق با یه شدت عجیبی در رو باز میکنه …
همین روزاست که اول گاز اشک آور قِل بده تو بعد با پاش بزنه در رو بشکونه بیاد !

فرستنده : تنها

اقا ما یه پسر دایی داریم اسمش محمده،این روانی رفته تو فیس بوک با یه پسره دوست شده پسره بدبختم فک کرده این دختره
حالا باهاش قرار میذاره این پسر دایی مام رفته یه لشکر از دوستاش جمع کرده گفته ازم فیلم بگیرین 
حالا بماند اون پسره وقتی محمدو دیده چی شده تازه رفته فیلمرو گذاشته تو فیس بوک
بیچاره پسره فک کنم دیگه با کسی دوس نشه!!!!!!
نتیجه اخلاقی:فرزندان دلبندتان را بخصوص دهه70 رو تنها نذارین.......!!!!!

فرستنده : باب افسنجی f.m

هربار میرم سراغ یخچال تا میخام آب بخورم مامانم داد میزنه: شب موندست! نخور آب پارچو عوض کن. وقتی میخام از شیر آب بخورم میگه: چرا مثل قورباغه آب گرم میخوری؟!! خداییش هربار میخام آب بخورم اولش سرک میکشم مامانی داخل آشپزخونه نباشه!

فرستنده : mmlmml777

امروزدیروز دوستم یه سوتی داد وحشتناک:
باگوشیش زنگ زد:سلام شماره مخابرات رو میخواستم انقدر حرف زد بد دیدم
سریع قطع کرد 
من:چی شد گرفتی؟!
دوستم: صبر کن شماره اونجا که شماره میدن چیه 118اون واقع؟!
من:چرا
وم:پس من به پلیس زنگ زدم
اخه اینم دوسته من دارم شماره تشخیص نمیده!!!

فرستنده : Mig Mig

یکی از فانتزیام اینه که وقتی سرم درد گرفت و رفتم به مامانم گفتم، نگه از بس سرت تو کامپیوتر و اینترنته.....

فرستنده : narsius

عاغا ما یه هفته پیش فهمیدیم نمره ی ریاضیمونوشدیم پانزدهو نیم که تازه بالاترین نمره ی کلاس بود مام با هزار ذوق وشوق رفتیم خونه به مامان گرامی گفتیم اونم نگاه اندر صحیفی به من انداخت یادمه بعد گفت‏(بووووووق‏)دیگه بقیشو یادم نیست اخه بیهوش بودم به نظر شما چه بلایی سرم اورد هر کی فهمید تورو خدا به منم بگه اخه شما بگید مامان من دارم

فرستنده : ***ملیحه‎***‎73


 


فک و فامیله داریم


ما دیروز باداییمون فوتبال بازی می کردیم همون pes13 رو می گم دیگه بابا اقا 11 تا گل زدم به داییم به انواع و اقسام و اشکال گل ولی اون به همه ی گل های من میگه شانسی بود حالا خودش یه گل زده بگو چه طوری از رو نقطه کرنر سانتر کرد زد به دروازه بان خودم رفت تو دروازه بعدشم می گه این گل من ارزش 12 گل رو داره اقا دیگه عصبانی شدم دسته ی رو زدم تو سر داییم اونم بیهوش شد من فرار کردم الانم که بهتون پیام می دم از ارتفاعات افغانستان لذت می برم

فرستنده : مبین

دیشب داشتم خواب میدیدم مجید خراطها نشسته داره واسم تو اجرای زنده به صورت اختصاصی چهچه میزنه یهو از این کابوس پریدم دیدم بابا کنارم خوابیده داره خروپف میکنه
انصافا تآثیر گذار بود خروپوفاش حتی ی قسمتایی اشک تو چشام حلقه زد سوز صداش گرفته بود فضا رو...
به هر حال مرسی پدر جان رو تحریرات بیشتر کار کنی حتما موفق میشی
خخخخخخ
باباس آخه؟
فدای سیبیلای پریشونش%
قربون زلف افشونش%%

فرستنده : *(§(§(ÀrÍaN)§)§)*

واقعا ینی اینا فکو فامیلن؟
نه خدایی میخوام بدونم این بلایی که سر من اومد کدوم کافری سر مسلمون میاره؟
امروز صب خواب بودم دختر داییم اومده بالا سرم نشسته میگه چه ناز میخوابی آرین پاشدم میگم سرت به جایی نخورده؟
یهو ی خنده ی خبیثانه زد گف نه ولی مال تو الان میخوره
که به یک باره
گودورو و و و و ومپ
اونیکی نامسلمون از پشت با چفت پا اومد تو مخچم
تازه فهمیدم این ی نقشه ی شوم بوده که حواس من پرت شه تا اون یکی دختر داییم از پشت بهم خنجر؛البته خنجر که نه
جفتک بزنه
قضاوت با شما
دختر دایی نامرده ما داریم الاوکیلی؟

فرستنده : *(§(§(ÀrÍaN)§)§)*

یه دوستی داشتیم تو کارخونه واسه شوخی با بقیه کارگرا وقتی حواسشون نبود خازن برق دار میداد دستشون و تخلیه خازن 1 شوک الکتریکی بهشون میداد و این میخندید
تا یه روز یکی ازبچه هاخواست تلافی کنه چند ساعتی گذشت داشتم میرفتم دانشگاه که دیدم آمبولانس خبر کردن رفتم دیدم سیم برق رو گذاشته کف دست بیچاره تمام کف دستش سوخته بود بدبخت 
دیگه اینکه مطمئن شدم اصلا نباید با این فرد شوخی کرد 
همکار انتقام جوه داریم ؟ 
فکر کنم طرف تو گوانتانامو کار میکرده قبلا 
:o

فرستنده : mk1985

الآن که دارم این پستو می ذارم شاید 5 دقیقه از وقوع حادثه ای که می خوام بگم نگذشته و من با موبایلم دارم می نویسم 
امروز پسر خالم گفت من می خوام برم آموزش رانندگی میایی باهم بریم گفتم مگه آقایونم باید همراه ببرن؟؟
گفت نه ولی تو بیا یکاریش می کنیم. اینم تو پرانتز بگم که دهه هفتادیه.
خلاصه رفتیم تا چند دقیقه پیش مربیه ماشینو نگه داشته بعد پیاده شد رفت نمی دونم چی برای خونشون بگیره 
در همین حین یه دختره داره میاد از خیابون رد بشه پسر خالم میگه وای مهدی پسر الآن اگه گواهی نامه داشتم می رفتم واسش بوق می زدم و می رسوندمش 
گفتم شایان واقعا انگیزت واسه گواهی نامه گرفتن همینه؟
گفت : پ ن پ می خوام گواهی نامه بگیرم بشم سرویس رفت و برگشت بچه های کوه آلپ 
می گم تو مگه یادته بچه های کوه آلپو؟
می گه ادای این دهه شصتیا رو در نیار. همین شبکه تهرانه خودمون جدیدا می ذاشتش
من ((((((((((((((((
همه دهه شصتیا((((((((((((((((((((
شایان ))))))))))))))))))
اون دختره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بچه های کوه آلپ ×××××××××××
پسر خاله با انگیزه ای دارما

فرستنده : MEHDI >>>100% mokh

سر سفره نشسته بودیم بعد گفتم یه سوال خانمان سوز از دختر خالم بپرسم...بهش گفتم میدونی به نفت سیاه(مازوت) چی میگن؟؟گفت آره میدونم .گفتم اگه ندونی اسمتو میزارم بوقلمون ها گفت باشه .بعد گفتم چی میگن؟؟؟؟!گفت نفت خام پا برهنه دویدم از سر سفره تو کوچه بعد چند ثانیه پسر خالم زنگ زد پس چی شد منم جوابشو گفتم ..دیدم یکی پابرهنه داره از دور مثه جت میاد دیدم پسر خالمه .چند دقیقه پیش بهش زنگ زدم الان رو مرز آنگولاست وهنوز داره میره.خدایی انصافا این فک و فامیله ما دریم

فرستنده : diplomat

آقا ما یه بابا داریم که میشه تعداد تار موهاشو بشمری!!
رفته سرشو شسته و اومده همچین با اعتماد به سقف میگه بده آدم موهاش زیاد و بلند باشه ها!!!
موهای بابا جوم:))
خود باباجونم:
بابای بااعتماد به نفسه ما داریم؟!؟!؟

فرستنده : loOlOol

دوستان ای نخستین پست من میباشد، مرا حمایت بفرمایید……
خب دیگه منتظرم حمایت کنید
بالاخره من باید بدونم واسه چه آدمایی قراره پست بذارم دیگه
حمایت کنید بینم چن چندیم 
والاااا!

فرستنده : حامـــــد

اولین پستمه و چشممون به دستای پر لایک دوستان دیگه...
دیروز داشتم میرفتم واسه ضبط نشستم تو تاکسی راننده دید ساز دستمه(الان متوجه شدید من از هفت سالگیم ویولون میزنم و داشتم میرفتم استودیو واسه ضبط یا بیشتر توضیح بدم؟)
گفت به به شما ساز میزنی؟ ؛گفتم
بلی
یهو گفت من پیانو ویولونو گیتار میزنمو خلاصه سازای سنتی رم که ظاهرا جویده بود
ی لحظه گفتم شاید راس بگه
پرسیدم خب حاجی اگه راس میگی بگو میزان (تقسیمات آهنگ در یک قطعه) چیه
یهو برداش گفت ((رأی ملت))
در اون لحظه...
تئوری موسیقی:@@@/\@
بتهوون رو ویبره در قبر:)))
باخ در حال خوندن آهنگ جاستین ببر<:::>
حسن شماعی زاده در حال اجرای آهنگ استاد شجریان....
خدااااییش هم شهری موزیسین راستگو ما داریم؟
کجان مسئولین؟؟؟

فرستنده : *(§(§(ÀrÍaN)§)§)*

ما یه غلطی کردیم به بابامون گفتیم یه خورده پول به ما بده
آقا برگشت هرچی از دهنش در اومد به ما گفت ( به علت بد آموزی و داشتن کلمات +18 از ذکر جزییات معذورم ! )
سر آخر میگه توچرا یکیو گیر نمیاری ، بری از دستت راحت بشیم 
خواهرم میگه خو بابا درکش کن ، با این قیافش یه خورده سخته ، کی میاد زنش بشه !!
مامانم میگه چیکارش دارین بچمو ، پسر به این خوشگلی کی داره؟ چشا خوشگل ، رنگ و رو به این سفیدی ، قد بلند ، تحصیلکرده .... 
آقا مارو میگی مثل خر که براش رانی باز کرده باشن کیف کرده و ذوقمرگ شده بودیم یهو برگشت گفت اگه یه خورده عقلم خدا بهش میداد ، دیگه هیچی کم نداشت !!!!
ینی دفاع در حد کارلوس پویول
من :
بابام؛
خواهرم:
کارلوس پویول :
انجمن بچه های سر راهی:
خو مادر من ، عزیز من ، اگه سر راهیم باشم نباید اینجوری قهوه ایم کنی .

فرستنده : حمید پرسپولیسی

این دفعه از استاد ریاضیمون پرسیدم استاد ببخشید، "صفحه" چطور تعریف میشه؟
کلی به مخش فشار آورد تهش دید نمیتونه جواب بده گفت یه بار دیگه از این سوالای چرت و پرت بپرسی حذفت میکنم!!!
بیچاره هی ضایعش میکنم جلو بچه ها. دفعه ی قبل هم ازش پرسیدم تعریف "خط" چیه؟، نتونست جواب بده منو از کلاس بیرون کرد.
خخخخخخخخخخخ :)
استاد بی جنبست داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

چقد لحظه غیر قابل تحملیه که یکی ازآشناهاتون
حس خوشمزگیش گل کنه بشینه نیم ساعت
از رو گوشیش جوکای تکراری و لوس تعریف کنه
و تو مجبور باشی الکی بخندی به هر جک مسخرش
خاک بر سر اون لحظه

فرستنده : Black Rings121

از شیطونیای دوران مدرسه بابام ابن بوده که در کلاسو از لولا در میاوردن بعد اونو به حالت بسته می ذاشتن سر جاش.معلم از همه جا بی خبر...درو که باز می کرده گوروگام.... در پهن میشد وسط کلاس!!!!
بعدش چی؟؟؟
شیطنتای بابای منو داری تورو خدا!بابای شیطونه که دارم من؟

فرستنده : پرتو

من یه عمو دارم هم سن خودمه هنوز یادمه تو دبستان بودیم که امتحان ریاضی بود عکس یه مثلث یه مربع و یه دایره داده بودن گفته بودن اسمشونو بنویسید این عموی ما هم به علت بهره هوشی بالا نوشته بود سه گوش چار گوش و گردالی خخخخخخخ خو چیکار کنم با این فک و فامیل

فرستنده : behnam

دیشب مامان با بابام سره دیدن فیلم دعواشون شد
مامانم میگف بزن فیلم ببینیم بابام میگف ن باید اخبار نگا کنم
مامان منم هرکاری میکرد نمیتونست کنترل رو از بابام بگیره
بابامم کنترل رو قایمش کرد تا مامانم پیدا نکنه:-)
مامان و بابا ک من دارممممممم!!؟؟ :-)

فرستنده : سها

 


فک و فامیله داریم


یه پسر خاله دارم کلاس اول دبستانه. دیروز داشتیم pes13 بازی میکردیم. دقیقه 40 بازی 6-1 عقب افتادم.برگشت گفت: ضعیف کشی تو مرام ما نیست. بعدشم با یه ژست جوانمردانه بلند شد رفت

فرستنده : kitaro

آقا برامون خاسگار اومده بود این مامانمون جلو مادر پسره هعععی داش تریف مارو میکرد که آره من دخترم دکتره از هر انگشتش یه هنر میباره و همش سرش تو درس بوده و اهل هیچی نیست و ... منم خرمرگ شده بودم سرخیده بودم سرم پایین بود یهو نه گذاشت نه برداشت گفت: 
ولی حاج خانوم! من از دروغ بدم میاد آشپزیش افتضاااااححححه!
منو میگی؟ زنه که رفت بش میگم : مامان این چی بود گفتی؟
برگشته میگه : حقوق پسره کم بود گفتم بذا بنده خداها امید نبندن ما که تورو نمیدیم!
من: :|
مامانم: :))))
خو مادر من ! منو چرا ضایه میکنی؟؟؟!! پسر کصصصصصصصافط اونو ضایه کن!
فک و فامیله داریم ما؟

فرستنده : Dr.GoLIiii

عروسیه فامیله فامیلمون تو شهرستان بود انقدر ترقه انداختن که لباس عروس آتیش گرفته بود
تازه یه عروسیه دیگشون دامادو میزارن رو شونشون پنکه سقفی سر دامادو میزنه 
یعنی عروسی در حد کلبه وحشت

فرستنده : mahsabanoo

هف هش ساله که بودم تو یه مهمونی که تمام فک و فامیل توش بودن ، داییم بهم گفت حمید میتونی بیست بار تند و پشت سرهم بگی ( غم الا )
آقا ماهم ساده ، شروع کردیم به گفتن ، دیدیم همه از خنده با گلای قالی یکی شدن ! 
ماهم فکر کردیم ملت خوششون اومده که بدون غلط وتندتند داریم میگیم ، تا آخر گفتیم ، هنوزم که هنوزه بعضی از این فامیلا ما رو می بینن ، میگن چطوری الاغه !!!
ینی یه همچین بچه ساده و بی غل و غشی بودم من !

فرستنده : حمید پرسپولیسی

دیروز عمل داشتم ؛ کل اعضای خانواده ام اصرار پشت اصرار ما میخواییم بیایم !
خلاصه ۴تایی رفتیم یه بینی عمل کنیم ،
بعد تو کلینیک همه چنبره زده بودن رو کمپوت و آبمیوه های من !
منم رسما نقش ساقه ی کرفس رو ایفا میکردم !
هیچکی نبود یه لیوان آب بده دست ما !
توی اون فضا واقعا قطرات عشق بود که می چکید !!!
فک و فامیله داریم ما ؟!!

فرستنده : crazy

مامانم صبح جمعه ساعت 7 خیلی هراسان اومده توی اتاقم پتوی گرم و نرمم رو ازم گرفته کلی حرکت فیزیکی انجام داده میگه پاشو پاشو کلاست دیر شد پاشو دیگه زود باش. حالا من عین این جن زده ها و البته هراسان! از خواب پریدم دارم تو ذهنم مرور می کنم امروز چند شنبه است مگه؟! که مامانم یهو برمی گرده میگه نه راستی! بخواب اشتباه شد امروز جمعه است!!
مامان حواس جمعیه که من دارم؟! الهی قربونش برممم....

فرستنده : out of reach

پدرم شده خدای تیکه انداختن به من .......
مادرم میگه علی یه دختر خوب یا پیدا کن یا پیدا کنم تا سرو سامونت بدم..!!!
پدرم از تو اتاقش اومد بیرون گفت:اگه من صد تا دختر کور و کچل داشتم یکیشم به علی نمیدادم 
ممنون از این همه پشتیوانیت پدرم الان دارم ذوق مرگ میشم .......

فرستنده : alim2

مادرم به من میگه اخه پسر تو کی میخوای ادم شی 
....
پدرم سریع در جواب مادرم گفت این ادم بشه پینو کیو تنها میمونه ولش کن چیکارش داری.....
پدر من من نخوام ازم دفاع کنی باید کی و ببینم ها ها

فرستنده : alim2

یه روز بابام گیر داده چرا تلویزیون دیر روشن میشه
امر فرمودن جعبه ابزارو بیار . براش آوردم تلویزیونو باز کرده میگه : آهان کثیف بوده !!! خلاصه آقا قابشو داده به من میگه با آب بشورش بیار . خودشم دل و روده تلویزیونو دستکاری کرده خلاصه تلویزیون ، دیگه تلویزیون بشو نبود و یه نو خریدیم.
اینو داشته باشین . بعددو سه هفته دستم به علت محفوظ چندتا بخیه خورد . بعد چند روز که میخواستم بخیشو بکشم ، بابام میگه خودم بخیه ها رو میکشم . آقا من هم با ترس و لرز نشستم روبروش، یهو داداشم برگشته میگه: بابا مثل تلویزیونه نشه !!!
من :
بابام :
خونواده :
داداشه نکته سنج و بابای همه کارس داریم

فرستنده : حمید پرسپولیسی

بچه ها این اولین پست منه ، خودتون هوامو داشته باشین
از پنجره داشتم بیرونو نگاه میکردم
دیدم داییم اینا دارن خودشونو رو زمین میکشن ومیخندن
اومدن خونه میگم چی شده ؟
میگه رفتیم سوپری برا مهدی پاستیل ( از اینایی که شکل جک و جونوره ) بخریم ، برگشته میگه آقا مراد کرم دارین ؟!
خو عزیز من این همه جونور تو پاستیلا هست چرا گیر دادی به کرم ؟
پسر دایی عاشق هله هوله داریما

فرستنده : حمید پرسپولیسی


داداشم اومده میگه

_ داداشی داری چی کار می کنی؟

_دارم درس می خونم.
_ برا چی؟
_ که بتونم برم سر کار
_داداشی می خوای چیکاره چی؟
_ مهندس
_چه غلطاااا

فرستنده : meteor73.miblg

مــخ دختــر همســایمون ((عاطفـــــه خانوم )) رو کــار گــرفتم!!!
نـه بـه خاطــر اینــکه به چشـــم خواهــــری بد تیکــه ی نیس :)
نــه بــه خاطــر اینــکه باباش پــرادو زیــر پاشــه و بابای مــــن پــــراید!!!
فقط به خاطر رمـــــــــــــز وایـرلســش!!!
با اینــترنت 2 مــگ خدمتتـــون هســتم، مانــــــــــــی ِ فرصــت طلب، 20ساله :D

فرستنده : shey2nak


داشتیم برنامه پشت صحنه(درمورد زندگی قهرماناست)رو با مامانم میدیدیم

به مامانم میگم:ماماااااااااااااااااااااااااان؟؟اگه چند سال دیگه منو ببرن تو این برنامه بعد ازت بپرسن فکر میکردی بچه ات به اینجا برسه چی میگی؟؟
مامانمم برگشته خیلی ریلکس میگه:میگم انتظار داشتم خیلی زودتر به اینجا برسه خیلی دیر رسید! 
من :|
مامانم =))
برنامه پشت صحنه =))
مجری برنامه =))
شما که اینو میخونی =))
آخه مامان آدم ضایع کنه داریم؟؟؟
خو مادر من بذا شاید فردا میخواستم برم اون برنامه!
زودتر باید میرفتــــــم؟؟؟
مثلا در سن قنداقگی؟؟؟

فرستنده : ببعی

دوستم بهم اس ام اس داده که " س. ش؟! "
من (0_0)
نگو منظورش این بوده که سلام، شارژ داری برام بفرستی؟
و من //_("0")_\\
دوسته خلاصه نویسه داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

دیشب یکی از دوستای بابام با خانومش واسه شام اومدن خونمون این اقا ویدئو کلوپ داره، عادت داره هرجا میره یه فیلم میبره با خودش بشینن اونجا نگاه کنن ( البته نگاه که نه چون همینجوری فیلمو گذاشتن شروع میکنه فیلمو نقد کردن)...
من چون هنوز امتحاناتم تموم نشده ( تا 12 امتحان دارم ) اومدم معذرت خواهی کردم رفتم تو اتاقم....
بابام اومد گفت وهاب بیا یه 10 دقیقه بشین بعد برو من گفتم درس دارم...
خلاصه فیلمو که گذاشتن ( موضوع فیلمم یه زن و مرد میخواستن از پروشگاه بچه بگیرن بهشون نمیدادن ) یه مدت از فیلم گذشت..
بابام یه دفه داد زد خانم چقدر این بیچاره هارو اذیت میکنن!!!
یادته وهاب رو چقدر راحت از پرورشگاه گرفتیم..
منم یه دفه از اتاق اومدم بیرون که ببینم چه خبره...
بابام گفت حتما باید از این حرف ها بزنم تا از اتاقت بیای بیرون...

فرستنده : My heart broken*Vahab

 


فک و فامیله داریم


میدونین من واسه اینکه صبح بیدار شم چطوری با گوشیم الارم تنظیم میکنم؟
فرض کنین ساعت 9 کلاس داشته باشم، خب؟
4 تا آلارم تنظیم میکنم با یادداشتهایی به اینصورت:
7:30 ، هی پسر بیدار شو
8:00 ، با تو ام، بیدار شو دیگه
8:30 ، ببین، دارم جدی میگم. پاشو
9:15 ، نمیخواد بلند شی تنه لش! یه ربعه که کلاس شروع شده
کلا یه همچین آدمیم من. خودمم میدونم که بیدار نمیشم!
خخخخخخخخخ :)

فرستنده : Mehdi 19

آقا سر کلاس ریاضی دانشگاه به استاد گفتم استاد ببخشید، تعریف "خط" چیه؟! بنده خدا کلی فکر کرد تهش نتونست جواب بده منو از کلاس اخراج کرد! استاد بی جنبست داریم؟
ولی انصافا چیز خفنی به ذهنم رسید، نه؟ راستی شما چی؟ میدونین خط چطور تعریف میشه؟!!!

فرستنده : Mehdi 19

داشتم تلویزیون میدیدم بچم اومده گریه و داد و بیداد میکنه میگه بیا سرتو بذار رو پا من و بخواب :))
منم با کلی شور و ذوق رفتم سرمو گذاشتم رو پاش که مثلا برام مادری کنه و بخوابونتم یهو دو دستی اومد رو مغز سرم:|
بعد با آخرین توانش جوری که سرخ شد ذوق کرد و رفت:|
خداوکیلی از بچه هم شانس نیاوردیم:|
فک کنم چند سال دیگه با کمربند سیاهم میکنه:|

فرستنده : smj13سید مصطفی

اقا یه روز ما سر کلاس مطالعات اجتماعی اذیت کردیم معلم برام منفی گذاشت خلاصه التماسش کردم که پاک کن ولی پاک نکرد و گفت اگه میخوای منفیت پاک شه برو راهرو رو جارو کن.خلاصه هر جوری که میتونست اذیتم میکرد .نامر
من:((((((((((((
معلم:)))))))))))))))))))))))
مامانم:[[[[[
اخه چراا؟معلم ما داریم؟؟؟؟؟؟

فرستنده : alikhirandesh

سال اول دانشگاه بودم ؛خواستیم آخرین امتحان ترم اول رو بدیم دوستم برگشته بهم میگه یادت باشه بعداز امتحان از رییس دانشگاه بپرسیم کی کارنامه روبهمون میدن ؛به خودمون میدن یا به والدینمون؟....
من :D 
رییس دانشگاه :( :( :( :( :(
کارنامه:( :( :( :( :( :( 
دوسته باهوش ومثبت من دارم :(

فرستنده : شوق پرواز

چند ساله پیش، صاحبخونمون یه پسر داشت 24 ساعته خونمون بود؛ از اون بچه پرروها ؛اسایش برامون نذاشته بود؛یه روز وقت نهار اومد خونمون ؛دلمه داشتیم ؛خواهرم تا اونجا که میشد تودلمش فلفل ریخت ؛ اولین لقمه روکه خورد آنچنان قرمز شد انگار تازه از کوره درش آوردن ؛دیگه گریه ودادو هوارش بماند...
هرعملیاتی که شد انجام دادن اما موثر نبود. چندروز از حرف روز که افتاد هیچ ؛حدودا تا 3ماه از 10 کیلومتری خونمون هم رد نمیشد.
واینچنین شد که ما به آسایش رسیدیم.

فرستنده : شوق پرواز

به بابام میگم پول بده میخوام موتور بگیرم...
بابام:پسرم فعلا که پول ندارم دو ماهه دیگه بیا اونوقتم که عیده و سرمون شلوغه بعدشم که امتحاناست و بعدشم که کنکور داری عزیزم ان شاء الله وقتی نتیجه کنکورت اومد باهم میریم یه دونه خوبشو واست میگیرم...
دو ماه دیگه یادت نره...
من:oO
و من هنوز یه کم نگرانم واسه خونمون
دیگه دیوار نمونده از بس گاز زدم...
یه همچین بابای مهربونی دارم من....

فرستنده : ***WELLBORN***

عاغا من یه برادر دارم.این تقریبا فسقلیه.همون دهه هشتادی و این حرفا.در حد زلزله ی 8000ریشتر(درک کنین عمق فاجعه رو)ما نشسته بودیم تو یه جمع.منم با همه رودربایسی داشتم شدید!یکی از اعضای محترم یه سوتی خفن داد در حد لالیگا.همه اسفالت گاز میزدن از خنده.این برادر عزراعیل من برگشته میگه من حاضرم با این(اشاره به من)برم بیرون اینجوری ضایع نشم.
من):
اون بنده خدایی که ضایع شد(:
جمعیت حاضر(((:
مسوول تقسیم شانس(:
دوباره من|:

فرستنده : ~bad girl~

عاغا انشاالله  khosh-khandeh هیچ کدوم از جوکام یا اس ام اسامو تایید نکنه اگه دروغ بگم
یه روز مخاطب خاصم بهم اس ام اس داد گفت عزیزم تو کدوم خوانند رو دوست داری منم تو اس ام اس واسش نوشتم یاسو(منظورم یاس)
عاغا دیدم 5دقیقه گذشت اس ام اس نداد 10دقیقه گذشت اس ام اس نداد یه رب گذشت اس ام اس نداد خلاصه اعصابم خور شد زنگ زدم بهش میگم چرا اس ام اس نمیدی میگه دارم فک میکنم ببینم این یاسو که گفتی دوسش دارم کیه که تو دوسش داری،
من:0_0
مخاطب خاصم*_*
یاس:)))))))))))))))))))))
البرت انیشتنگ:((((((((((((((((((((((
یعنی IQU در حد جلبک،خدایا این مخاطب خاص باهوشو از من نگیر

فرستنده : ☻MILAD☻

داریم ناهار میخوریم خواهرزادم رو کرده به من:
خاله من میدونم تو از مامان من بزرگ تری :))
من: 0 0 چطور؟؟؟؟
میگه آخه مامانم 26سالشه ولی تو 72 سالته خودش بهم گفته....
من و بابام یه نگا به هم کردیم سرخ سرخ بودیم :))))
مامانم میگه نه عزیزم متولد سال 72 هس...
هیچی دیگه الان پیییییییییر شدممم :((((

فرستنده : narsius


رفتم میوه فروشی ب یارو میگم:آقا ببخشید کاهو دارید؟؟
برگشته میگه: وااااااای خانم چند بار میپرسی؟صد بار که بهت گفتم موز نداریم..!!!!
منO.O
یارو:(((((((((((
کاهو:/
موز:)))))))))))
1سوال:
کاهو رو چه جوری تو دهن بچرخونیم موز تلفظ میشه؟؟؟؟
جواب:مثلا بگیم (کاوز)
<خواستم بپرسم ببینم تولد یارو کیه یه سمعک واسش بخرم,ولی دیگه نپرسیدم گفتم یارو یه وقت برداشت بد میکنه>

فرستنده : pardis-G

اقا ما حدود. هف هشتا استاده جراحی داریم امتحان جراحی داشتیم یه سوال بود ما از بچه خرخونامونم پرسیدیم جوابو نمیدونسن بران شدیم از اساتید بپرسیم بجون خودم به تعداد نفرات اساتید جواب مختلف دریافت کردیم بعدم میگن شما باید نظرهمون استادی که سوال طرح کرده رو بعنوان جواب مینوشتین!!!
بعد بگین چرا ای دکترا مملکت هیچی حالیشون نی,تو یه همچی شرایط سختی پاس میکنیم ما,,,!!!

فرستنده : fara

پنج دیقه بدون خارج شدن از مسنجر پاشدم رفتم دست به آب اومدم دیدم خواهرم داره با یکی از ادلیستای پسرم حرف میزنه
بعدم با خنده میگه:سپیده بیا دوست پسرت کارت داره
منo:
کدومشون/؟
خلاصه با کلی زحمت خودمو رسوندم پای کامپیوتر دیدم بععععععععله
جالب این جاست خواهرم فک میکرده داره با یکی از دوستای دخترم با آیدی پسر حرف میزنه میفهمید می مردم خدایا شکر

فرستنده : nomen

گوشیم سونی اریکسونه اونم کا سیصد و ده
خلاصه قرار بود مدرسه ببرتمون اردو از طرفی هم قرار بود بابام برام گوشی بخره
به بابام گفتم میخوام برم اردو برگشت گفتش یا گوشی یا اردو منم با این تفکر که الان آخرین سال راهنماییه و دیگه دوستامو نمیبینم گفتم گور بابای گوشی اردو
الان اردومون کنسل شده و دیگه مدرسه نمیخواد اردو بذاره بابامم زده زیرقولش دیگه گوشی نمیخره واسم
الان یه هفته س تو بحران روحیم
بابای زبله من دارم/؟

فرستنده : nomen



زن دایی مامانم فوت شده بود چهلمش بود رفته بودیم سرخاکش دست بر قضا قبل از رفتن مامانم کارناممو گرفته بود و گفته بود بعد از سرخاک بریم خونه..... منم که ترسو اصلا حواسم سر جاش نبود سر خاکش فرزندا و شوهر مرحوم(دختردایی و بسردایی ها و دایی مامانم) هم بودن نیگا کردم به قبر بقلی دیدم فامیلی دایی مامانمه یهو گفتم اخی خاله ببین این قبر بقلی هم اسم و فامیلی دایی شماست خالم که نفهمید چی گفتم گفت اره بعد دیدم نه بابا قبر خودشه ادامه دادم اخی قبر داییته بعد خالم تازه دوزاریش افتاد چیگفتم وشکونم گرفت دیدم همه دارن نیگام میکنن ادامه دادم خدا رحمتشون کنه چقد خوب شد که قبرش کنار زنشه بعد مامانم گفت ساکت شو جلومو که نیگا کردم متوجه گندی که زدم شدم دایی مامانم جلوم بود نگو قبره رو خریده واسه بعدا. جالب تر این که خیلی هم باهاشون صمیمی بودیم از اون موقع هر وقت منو میبینه میخنده. اون روز هم بابت کارنامه مامانم دعوام نکرد. هوراااا

فرستنده : setare$*

فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری هفتم )


فک و فامیله داریم


دو عدد گودزیلای 6 و 7 ساله اومدن خونمون، موقع بازی 6ساله به 7ساله:
بیا بریم دزد و پلیس بازی کنیم :)
اونم گفت: این بازیا بچه گانس...من میخوام بازی فکری کنم...:|
عاغا من همسن اینا بودم با داداشم کشتی میگرفتم....

فرستنده : narsius

چند وقت پیشا رفتیم خونه پسر عمم با اون یکی عمم بعد پسر عمم با عمم شوخی کرد 
عمم هم برگشت لیوان چاییش که خالی بود رو برداشت به زن پسر عمم گفت بزنم تو سرش با این 
فکر می کنین زنش چی ج داد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
برگشت گفت نهههههههههه لیوانام ناقس میشه با یه چیز دیگه بزن 
زن پسر عمه ی شوهردوسته ما داریم ؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : Rahajoon

توی آبمیوه فروشی بودم یه مشتری دیگه اومد از گارسون پرسید:نوشیدنی داغ چی دارین؟
گارسونه فک کرد منظورش اینه که خیلی خنک و یخی نباشه
گفت: آب هویچ!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مشتری:oooooooooooooooooooooooo
نسکافه:>>>>>>
آیس پک:<<<<<<<<<<<<<<<
نزدیک بود رو زمین دراز بکشم از خنده

فرستنده : omid

یه آقایی اومده بود مدرسه دنبال یکی از بچه‌ های کلاس اول,به بچهِه گفتم:این آقا رو میشناسی؟
کلی فکر کرد گفت:نه
منم ک جو گیر خواستم ب پلیس زنگ بزنم
یه ربع بعد اومده میگه:آهااااا یادم اومد داییمه
برای اولین بار حق رو ب فک و فامیل طرف دادم

فرستنده : H O S N A

برادر زاده چهار ساله م زنگ زده به مامانم میگه بیا خونه ما ، مامانم هم گفت: نه تو بیا خونه ما !!

اونوخت این عنتر برگشته میگه : نه من فعلن یه سری کار دارم سرم شلوغه تو بیکاری پاشو بیا !!!

میگن من تو چهار سالگی فقط بلد بودم بگم : بلیم دَدَ !!!

فرستنده : vahid_2213

بچه ها امروزمیخواستم بامامانم برم بیرون بهش گفتم سگمم با خودمون ببریم...
برگشته بهم میگه:توی انتر با خودم میبرم بسه
من)))):
مامانم((((:
انتر:-/
سگم:-/

فرستنده : amitis

دیشب داشتیمم ازمهمونی برمیگشتیم داییمون حال کردمارو برسونه
این پسردایی دهه گودزیلایی ما شاکی شدگفت این موقع شب وقت مسافرکشیه
من::-#
باباش::$
گودزیلا::-/

فرستنده : sergiojoody

دیوز با مامیم رفتیم بیرون وقت برگشتن خسته شده بود گف تو رانندگی کن مام(ما هم)گفتیم چشم. بعد وسط راه داره به من میگه چه حس خوبی ادم پسرش براش رانندگی کنه احساس میکنه نوکر داره
من:(
مامانم:))
سازمان حماییت از نوکران:إ

فرستنده : s.b.v2

یکی از فانتزی های بنده اینه که وختی ماشینو تو کوچه پارک کردم و اومدم خونه.مامانم نگه: امید درای ماشینو قفل کردی!!!!!!!!!!!
آخه مامان دلواپس من دارم؟!
فدای مهربونیاش

فرستنده : omid

واسه خونه عموم قبض تلفن اومده 50هزار تومن.پول قبضو نداده.از مخابرات بش گفتن یه چک سفید امضا (دقت کنین چک سفید)بیار گرو بذار که هر ماه 10% از 50هزار تومنو بکشیم رو قبض جدیدتون!!!!!!!!!!!!!!
الکساندر گراهام بل:""""""""""""""
50هزار تومن:ooooooooooooooooo
مخابرات:))))))))
جالب انجاس که عموم دسته چک نداره.از داداش من چک خواسته.داداش مام در کمال خونسردی یه چک سفید تقدیم کرده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آخه فک و فامیل سادس ما داریم؟!!!!!!!!؟

فرستنده : omid

یکی ازدشواری های من تو زندگیم اینه که صبح که میخام برم سرکار تا وسطای راه فکر میکنم شلوار پام نیس.....یا با شلوار راحتی گل گلی اومدم بیرون....
بعداز 2 ...3 بار چک کردن تازه خیالم راحت میشه که توهمی بیش نبوده است...
وای بخدا آلزایمر دالم....بلام دعا تنید..!!!

فرستنده : rez1

از بس اومدم  khosh-khandeh چند روز پیشا رفتم مراسم ختمه یه بنده خدایی آخره کار به پسره طرف برگشتم بایه صدای خسته ی ناراحت میگم روحشون لایک،،،
دوستم:;-))))))
مامانم::
پسره مرحوم::|
من بعداز فهمیدن سوتیم:خخخخ

فرستنده : gh.!!!

آقا ی روز پسرخالم رو گذاشته بودم روی پام داشتم باهاش بازی میکردم (محض اطلاع بگم دهه نودیه)یه دفعه از خوشمزه بازیاش خوشم اومد بازوشو از رو لباس خیلی آروم گاز گرفتم هنوز یک سالش نشده برگشت یه نگاهی بهم کرد و روش رو برگردوند.همون لحظه واسم یه اس اومد داشتم میخوندم یهو پسرخالم با نامردی تمام در حالی که فقط 4تا از دندوناش در اومده لپم رو چنان گازی گرفت که برق سه فاز آدم رو اینجوری نمیگیره
بعدش هم یه لبخند زد و پاشد رفت.
نه جون من شما بگین پسر خاله انتقام جو من دارم؟؟؟؟؟؟
میخوام بدونم فک و فامیل دهه نودیه من دارم آخه از دهه نودی هم باید خورد؟؟؟؟؟
آخه خدا چرا مارو با همچین موجداتی در میندازی؟؟؟؟؟

فرستنده : zohreh

باباهای شما هم اینجوری تخفیف می گیرن یا فقط بابای من اینجوریه؟
فروشنده:سی هزار
بابام:خیره شو ببینی ده هزار
فروشنده:بیست و نه هزار
بابام:یازده هزار
فروشنده:اصلا راه نداره
بابام:دو خیابون اون ور تر میده پنج هزار
فروشنده:خو برو از همون جا بخر

و ما بدون اینکه چیزی بخریم ب خونه برمی گردیم

فرستنده : H O S N A

دیالوگ مامانم و باش :
مهسا میگم نزدیک عید کار زیادی نداریم نگران نباش فقط فرشارو میشوریم (صد البته من میشورم)لوستر هارو پاک میکنیم (من )سرامیکارو طی میکشی(دوباره من)دیوارارو دسما میکشی(: ()مبلارو میشوری (اه اه اه )این کمد ارو مبلارو تختارم جابه جا میکنیم کمی فضا عوض شه دیدی کاری نداریم .و در اخر میگه :
واه واه این کمرمم درد میکنه (با زبان بی زبانی میگه همه رو خودت انجام میدی)
مامان دل سوز من دارم

فرستنده : sahi

فک و فامیله داریم


تو اتاقم بودم خاهر زادم اومد تو زل زد تو چشام بعد همونجو که چش تو چش بودیم رفت گوشیمو برداشت لبم و گاز گرفتم که بذار سر جاش .
اقا گوشی و برداشت اومد با گوشی زد به پام منم سرش داد کشیدم چشتون روز بد نبینه خاهرم عین قرقی پرید تو اتلقم بچه شو بغل کرد برگشت یه نگاه ترسناک بهم انداخت و گفت :چرا زدی بچه مو زورت به بچه میرسه بی ...........
من : (((((((((((((((
خاهر زادم گوشی تو دستش: )))))))))))
ابجیم /:
شب گوشیمو گذاشتم لای حوله بلکه تا صب خشک شه ....
خداییش فکو فامیل داریم

فرستنده : sahi

پسر داییم از همسایه شنلگ قرض گرفته بوده فرداش میره پس بده 2 بار زنگ میزنه در رو باز نمیکنن فکر میکنه کسی نیست .شلنگ رو از رو در پرت میکنه تو حیاط میخوره تو چشمهمسایشون خلاصه
کار کشید به بیمارستان نزدیک بود یارو کور شه.
(بهتره سکوت کنم)

فرستنده : saeeeeeeeeeeeeed

پست اولمه.
داییم با زنش با ماشین رفتن خرید بعد از چند ساعت خرید و اینا .داییم زن داییم رو جا میزاره و بر میگرده جالب اینه که تا رسیدن به خونه نفهمیده بوده که نیست و فکر میکرده صندلی عقب نشسته و باهاش حرف هم میزده.
فک وفامیله داریم خداییش

فرستنده : saeeeeeeeeeeeeed

سلام، اجازه هست منم به جمع شما سر راهی ها اضافه بشم؟
امروز ظهر مامانم خوابیده بود که خواهرم در نشیمن رو باز کرد تا یه کمی هوا عوض شه،
عاغا همین که مامانم سرمای بیرون بهش رسید:
شهریـــــــــــار بوووووووووووق اون در لامصبــــــــو ببند عوضــــــــی بوووووووق بووووق بوووووووووووووووق مگه دستم بهت نرسه بوووووووووووووق بوق
بعدش خواهرم از توی اتاقش اومد بیرون گفت ببخشید من در رو باز کردم
مامانمم گفت: ــــــه تو بودی ببخشید دختر گلم فک کردم شهریار بود
بله دیگه اینطوری بود که یه عضو دیگه به شما سرراهی را اضافه شد...

فرستنده : شهریار

عاغا من یه روز هنذفری تو گوشم بود توی اتاقم بودم .احساس کردم یکی داره صدام میکنه یکی از هنذفری ها رو در اوردم دیدم بععلهههههه مامانم داره صدام میکنه حالا نگو بنده خدا یه هفت هشت باری صدام کرده بوده اینو بعدا فهمیدم.خلاصه رفتم جلوی در اتاقم گفتم بععععلهههه مامان که یک دفعه با برخورد کماندویی مامانم مواجه شدم گفت کوفت و مامان زهر مارو مامان تا به خودم اومدم دیدم یه جسم سیاه که خیلی شبیه دمپایی بود با سرعت نور خورد تو گردنم .نه این مامان عصبانیه ما داریم .هیچی دیگه الان بعد اون قضیه افسردگی حاد گرفتم

فرستنده : piter

امروز یه شارژ2هزاری از سایت ایرانسل خریدم بعد یادم رفت شماره پیگیریش رو یاداشت کنم، حالا هم شارژ به گوشیم نیومده
بعد زنگ زدم به اپراتور میگه 
برید بانک یه پرینت از تراکنش حسابتون بگیرین 0-o
بعداگه پول واریز شده بود دوباره بهمون زنگ میزنین اون شماره تراکنش رو میدین ماهم بعد 48 ساعت...
خووووو لامصب فک کردی من به خاطر یه شارژ2هزاری پامیشم میرم بانک؟؟؟
حالا هزینه تاکسی بماند
من برم یه ساعت توبانک توی صف بایستم؟؟؟؟
اپراتوره ایرانسله داریم؟

فرستنده : شهریار

دیـــشب جـــمــعــ ه خـانـواده جـــمــع بــــود آخــه تــولـــد پــســـر دایـــیــم بـــود
خـــلاصـــه کـــادو کـــیــک و ایــــن حـــرفـــا
یــــدفـــه خـــالـــم دراومد بـــه پســــرش گــــفـــت: ایـــن کـــیکـــش 
خـــوبـــه ایـــلیـــا جـــان عـــیـــن ایـــن " لــــــــــورتـــــــاســت "
بــــنـــده خــــدا مـــیـــخـواســـت بــــگـــه عـــیـــن ایـــن شیــــریـــنــی رولـــتاست....
ن اشــــتـــبـــا نـــکـــنــید " فک و فامیل داریم " ش ایــــنـــجا نــــبـــود
جـــایـــــی بـــود کــــه کـــلا فـــامـــیـــلای شـــوت ما فـــک کــــردن نــــوع جـــدیـــدی شایـــد
مــــــــن :/ .
صــدا از اونــــور: اِ جــــدیـــدددددده
صـــدا از ایــنــور : اررررره ، مــــن خـــوردمــــ خـــعــــلییییی باحــــالــــه!!!!!!.
مــــــن :/
افــــقـــو کــــو تـــــا مـــن بــــکــــوبـــمش تــــوایــــن دیـــــوار بـــــتــنی...

فرستنده : مسیــحا G1.Killer

دکل ایرانسل تو حلقم اگه دروغ بگم
یه روز با چندتا از همکلاسیام داشتیم میرفتیم سمت ساختمون اداری دانشگاه 
ما که رسیدیم جلوی ساختمون رییس دانشگاه هم با ماشینش اومد پیاده که شد اصلا به سمت ما نگاه نکرد. مام پشت سرش داشتیم میرفتیم سمت ساختمون که یکی از دوستام بهش سلام داد رییسم نشنید دوستم دوباره سلام داد باز نشنید بعد من عصبی شدم گفتم: تو رو خدا سلام 
آغا چشمتون روز بد نبینه رییس وایساد آغا همین که وایساد دوستای با معرفت منم راهشون رو کج کردن از من جدا شدن . حالا من موندم و رییس
رییسه اول عصبی نگام میکرد بعد دید که دوستام در رفتن یه نیشخند زد و اومد سمتم باهم دست دادیم و باهم رفتیم.
رییس دانشگاه بامرام داریم در حد لالیگا
دوستای با معرفت ترسوه دارم من.

فرستنده : V @ H ! D n

آغا  khosh-khandeh آپ نشه اکه دروغ بگم.
چند سا پیش که من و خواهرم بچه بودیم (5و6 ساله) یه روز داشتیم بادوم میخوردیم یه بادوم مغض کردم خواهرم برداشت منم خیلی ریلکس زارت گوشکوبو زدم تو سرش،سرش شکست.
باباجون :(((((((((((((
مامان جون :(((((((((((((
خواهرجون :((((((((((((
هنوزم هروقت اون گوشکوبو میبینه میگه تلافی میکنم.
خواهر انتقام جو من دارم؟
بچه ست پدر و مادر ما دارن؟؟؟؟

فرستنده : B€M§

دیالوگ مادرم وقتی می خواد منو (امین) صدا بزنه : امیر , بنیامین , لاله , ....اه امین بیا اینجا کارت دارم 
مامان حواس جمعه من دارم ؟

فرستنده : رابین هود

با پسرخالم داشتم حرف میزدم وختی حرفش تموم شد یه حوله برداشتم صورتمو پاک کردم از بسکه آب دهن تو صورتم ریخت :|
پسرخاله که نیست آبشار نیاگاراست :|
آبشار نیاگاراست که ما داریم :|

فرستنده : smj13سید مصطفی

ذلشتم پوست پرتقال میگرفتم چاقو دستمو برید یه قطره خووون ریخ رو لباس سفیدم!هیچی دیگه مامانمو صدا زدم ازش پرسیدم خووون با چی پاک میشه!از اونور خونه داد میزنه:خووون فقط با خووون پاک میشه !!!!!!!!
عجب مادر گانگستری ما داری هاااااااا !!؟!!؟!!؟!؟
من :|
مامانم :X
گانگستر :|

فرستنده : ....RaHIM

پسرها شب عید نزدیکه 
از الان مواظب مهربون شدن مادرها باشید
نگی نگفتی که باید حداقل 3 الی 4 فرش بشوری
من سال پیش توجه نکردم هنوز از سال پیش از کمردرد می میرم .

فرستنده : Taha 1369

ما هنوز به مادر بزرگمون مامان نمی گیم می گیم عزیز
این بچه خواهر 4 ساله ما(گودزیلای دهه 80) به مادر ما میگه نگار جون
من)))))))
خواهرم(((((((((
برادرم()()()()()()()
و نگار جون $$$$$

فرستنده : Taha 1369

یه پسردایی دارم از دهه گودزیلاها
سرکلاس درس دوتااز همشاگردیهاش دعواشون میشه یکیشون برمیرده میگه ازجلو چشام دورشو نمیخوام ببینمت،طرف مقابل هم برگشته گفته چشاتو ببند
اینگودزیلاهم برگشته گفته اگه چشاتوببندی خوابت میبره میادتوخوابت

گودزیلا ما داریم!×!

فرستنده : sergiojoody


 


فک و فامیله داریم


چند وقت پیشا رفتیم خونه مامان بزرگ اینا داشتن خاطره تعریف می کردن حال میکردن که مامان بزرگ اومد به داداشم بگه تو یادت نمیاد گفت تو عقلت نمی رسه داداشه منم موند بنده خدا 
دایی هام هم داشتن زمین گاز میزدن حیف خونه مامان بزرگ طبقه چاهارمه وگر نه دایی هام به نفت میرسیدن
ایا این فک و فامیله فیلمه ما داریم ؟؟؟؟

فرستنده : Rahajoon

چند روز پیش یکی از دخترای فامیل اومده خونمون بحس کشید به موبایلو تبلت اینجور چیزا که گفت من میخوام تبلت بخرم منم اومدم نظر بدم گفتم ایپد بگیر ی به نفعته برگشته میگه نه من می خوام تبلت بگیم 
از نظر شما دیوار بتنی کار سازه یا امکان سالم موندنم هس ؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : Rahajoon

چندتا فانتزی واسه بابام خوندم، گفت جا این قرطی بازیا نمره ها امتحانتتو نشونم بده کافیه افتاده باشی اول افقیت میکنم بعدم میفرستمت افق.. :|

فرستنده : parnas

خواهرم بعد عروییش واسه اولین بار که مادرشوهرشو دعوت کرده بود واسه شام سنگ تموم گذاشت یعنی خودشو خفه کرد.حالا سر سفره موقع سوپ خوردن پدرشوهرش که خواست بکشه ی مو به بلندی حداقل نیم متر اویزون شد خواهرمم در کمال خونسردی:چیزی نیست گوشت مرغ ریختم توش.البته کلی ضایع شد
ایشونم در کمال نامردی هفته بعدش به مادرشوهرش گفت تعریف اش تونو همه جا شنیدم میشه برام درست کنین؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مادرشوهر:چشم.رو چشم عروس گلم
و البته خواهر مام زودتر رفته بود که ی تار مو ام نثار غذای ایشون کنن,که موفق هم شد.موقع صرف غذا ی تار مو به همون بلندی تو غذای پدر شوهره بود.حالا جالبیش اینجا که مادر شوهره پنج سانت مو داره و هیچ خانوم دیگه ای هم اونجا نبوده

فرستنده : kiaaa

مثل همیشه داشتم تو حموم با صدای بلند(صدام بد نیست) ترانه میخوندم.تموم شدم.تا اومدم بیرون دیدم(فاجعه) دختر و خانوم همسایمون اومدن خونمون
(ینی همشو شنیدن؟)
خانومه برگشت بهم گفت:امیدجان چه صدای خوبی داری
منو میگی از خجالت میخاستم سرمو بکوبم به دیوار
مامانمم غش کرده بود از خنده

فرستنده : omid

عموم بعد سالها که به پسرش قول داده بود براش psp بگیره بالاخره به قولش عمل کرد و براش خرید حالا از اون شب سر اینکه کدومشون بیشتر بازی کردن دعواس,خو اخه عموی مهربان تو که کودک درونت بزرگ نشده چرا بچه دار شدی
پسر عموم:-(
عموم :-D:-D:-D
PSP :'(:'(:'(

فرستنده : kiaaa

تو شهر ما رسمه پسرایی که نامزدن تو شب یلدا واسه نامزدشون کادو مادو شیرینی میوه آت آشغال میخرن
عاغا یکی از دوستای بنده نامزد بود
تا بهش گفتم قراره قیامت بشه
گفت:خوب شد.پول کادو شیرینی و.... موند واسه خودم
آخه دوست خصیص دارم من؟!

فرستنده : omid

رفتم از عابربانک پول بگیرم. یه نفر قبل من بود. طرف رفت پشت دستگاه، یعنی دقیقا از همه ی امکاناتش استفاده کرد. سه تا کارت زد از هر کدوم پول گرفت. با دوتاش پول فرستاد به یه حساب دیگه. با هر سه تاش کارت شارژ گرفت. ده گردش آخر حساب هرسه تا روگرفت. چهارتا قبض هم پرداخت کرد. دقیقا بیست و شیش دقیقه پشت دستگاه بود. بعد من پنج نفر دیگه ایستاده بودن که چهارتاشون رفتن.
شهرونده داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

عاغا تو پیش دانشگاهی معلم شیمی مون یه جوک از اون خیلی خیلی زشتا (روم نشد اینجا بنویسم) واسمون تعریف کرد
اداره آموزش و پرورش:<<
آووگادرو:>>>>>>>>>>>>>>
محلول آب نمک:)))
نمیدونستیم نیمکتو گاز بزنیم یا دیوارو
معلم شیمی باادبه داریم ما؟!

فرستنده : omid

***********(علامت اختصاصی abas_m223)
با دوستم بیرون بودم مامانم بهم زنگ زد:
مامانم:سلام پسر گلم,عباس جان کجایی عزیزم؟
من: سلام,با منی مامان؟؟؟پیش سعیدم
مامانم: عزیزم ناهار برات ماکارونی درست کردما که خیلی دوست داری,زود پاشو بیا خونه خداحافظ!!!
یه نگاه به گوشی کردمو گفتم خدافظ!!!
(یه لحظه فکر کردم مریضی لا علاج گرفتم که اینقدر تحویلم میگیره!!!)
خلاصه سر سفره اینقدر تحویلم گرفت و مثل پروانه دور سرم چرخید خر کیف شدم و تو عالم ملکوت داشتم سیر می کردم....
هیچی دیگ,وقتی از عالم ملکوت اومدم بیرون دیدم
4تا فرش 6متری شستم....
پله ها رو طی کشیدم....
شیشه ها رو پاک کردم و....

فرستنده : abas_m223

عاغا تی شرتمو اشتباهی پشت و رو پوشیدم.اومدم نشستم پیش خونواده ی گرام
داداش کوچیکم(دهه هفتادی)برگشته بهم میگه:توئی که یه تی شرت رو بلد نیستی بپوشی چطور تو دانشگاه معدل الف آوردی( خرخون نه دوستان دانشجو ممتاز)
من:oo
باباو مامان:)))))))))))
داداش مقایسه کنه دارم من؟!

فرستنده : omid

یک حس عجیبی دارم هی منو میکشونه  khosh-khandeh تفنگ میزاره رو کلم ایه نازل میکنه میگه بتایپ!:|
بعله من جکامو اینجوری مینویسم:))
حس مبتکر ما داریم؟؟

فرستنده : ادمین رمانتیک

عاغا ما یه پسرخواهر داریم.این گودزیلای چشم آبی(که از خودم بیشتر دوسش دارم)هنوز 2 سالش تموم نشده
چند شب پیش آبجیم اینا خونه ما بودن.آخر شب بود داشتن میرفتن خونشون.این گودزیلا برگشت به بابام گفت:موداضا خوداس(یعنی مرتضی خداحافظ)(مرتضی=اسم بابام)
بابام:))))))))))))))) 
آبجیم:!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من و داداشامم که داشتیم دیوارهارو گاز میگرفتیم
آخه گودزیلای بیش از اندازه دوسداشتنی ما داریم؟

فرستنده : omid

عاغا امتحانمون تموم شد با دوستام تو محوطه دانشگاه دور هم بودیم یکی از دوستام داش از پسرعموش که گویا خنگ تشریف داشتن واسمون تعریف میکرد.وسط حرفاش گفت:پسر عموی من خیلی اوسکوله درست مثل این(اشاره به من)
دوستای دیگمو میگی.داشتن همدیگه رو گاز میزدن
دوست من دارم آخه؟!

فرستنده : omid

(سلام دوستان این اولین پستمه)
سر جلسه امتحان پایان ترم جواب 7-8 تا سوالو رسوندم به یکی از همکلاسیام(دختره) بعد میخواستم بلندشم بیام. میگه(نرو).بعد چن تا سوال دیگه پرسید. ج اونارم بهش گفتم که مطمئنم درستن.
حالا این همکلاسی ما بعد امتحان منو دیده.انگار نه انگار که من بش محبت کردم.تشکری چیزی...
از حرص داشتم خودمو فحش میدادم
آخه همکلاسی قدر نشناس و بی تربیت دارم من؟!

فرستنده : omid

فک و فامیله داریم


من یه دوست دارم یعنی ته خرخونیه ولی یک سوتیایی میده باید حالشو ببری
ما پارسال با دوستان رفتیم اردو همه رو چمنای پارک نشسته بودیم که صحبت از خیارشور درست کردن شد
یه دفعه این دوست خرخون ما برگشت خیلی جدی گفت
مگه درخت خیار شور وجود نداره؟
جان من 2مین فکر کنید به این جمله
دیگه فرض کنین دیگه دوستام و من از شدت خنده چمنا رو گاز میزدیم
تا چند وقتم درخت خیار شور صداش میزدیم :))))))))))))

فرستنده : erisa joon

چندی پیش رفته بودیم خونه عموم، دیدم این بنده خداپسرعموم داره ظرف میشوره، مامانم به زن
عموم گفت: مگه آدم قطه که ازهمه اینوگذاشتی ظرف بشوره، اون بدبخت هم آهی کشید، زن عمو هم گفت میذارم بشوره تا وقتیکه بعدا زنش دادم حرصم نگیره که واسه اون ظرف میشوره ولی واسه من نه !
من :)))))))))))))))
پسرعموم :(((((((((((((((((
مامانم :| 
زن عموم :|
فک وفامیل داریم ما؟؟؟؟؟؟؟!!!!

فرستنده : Dooooost

ی شوهرخاله دارم همراه اول ک بش اس میده جواب اسشومیده مثلا دیروز اس داده ک تولدت مبارک شوهرخاله باهوش منم نوشته :مرسی تولد شماهم مبارک.شمااولین کسی هستید ک تولدمو تبریک گفتید:0
تازه وقتی دیده بود ج اسشوندادن انقدحرصی شده بود ک نمیشد ازکنارش ردشی!
روم نمیشه جلو کسی بگم ی همچین فامیلایی دارم!والــــــــــــــــــــــا....

فرستنده : جــــوجــــوکــــوشــــولــــو

من موندم چه جوری به این مامانم بفهمونم که سرکه نمکی تند نیست فلفلی تنده!!!
آخه مامانه من دارم؟

فرستنده : امیر باقالی

عجب دوره زمونه ای شده ها چند روز پیش تولدم بود یه دختر دایی دارم(بله درست حدس زدید دهه 80)تقریبا4سالشه واسم کادو از این سکه های مبارک باد هست که رو سر عروس داماد میریزن آورده روش دوتا قلب داره داده به من میگه یکی قلب منه یکی قلب تو...
بحساب واسم نشون گذاشته که با کس دیگه ای ازدواج نکنم
من:-||||||||
اون:-))))))))))
بقیه رو نمیگم خیلی افتضاح بودن

فرستنده : امیر اواتار

ارامم بگذار !
همین که فکرت تمام دنیایم را گرفته ، کافی نیست ؟!

فرستنده : صحرا

روزگار که گذشت ما چرا نگذرییم از این روزگاز/روزگار ایینه ایست که باید دید و نادیده گرفت/روزگار ما که با تو ساختیم تو چرا با ما نساختی...
اندر جملاتی است که وقتی کار داییم راه میفته یا نمیفته میگه
عجب دایی جمله سازی دارم من

فرستنده : JM

خسته و کوفته از مدرسه اومده بودم بعد یکم واکس مو زده بودم به موهام 
رسیدم خونه همه دست از غذا کشیدن منو نیگاه کردن:|
بابام برگشت گفت-به به به مبارکه گاوی خری تو خیابون بوده موهاتو لیس زده؟:|
من::|
گاو::|
غذای سرد شده::|
هیچی دیگه از اون روز به بعد یا به موهام واکس نمیزنم یا هم زدم کلاه میذارم سرم :دی

فرستنده : *•.¸¸.•*´¨`*•♥*•.¸¸.•*´¨`*•♥HASSAN

میدونین کی خواستم خود کشی کنم؟
دوماه پیش کلّ فکر و ذکرم شده بود اچ تی سی.
وقتی بابام از سفر یه ماهه ی بـــــــوق برگشت بعد یه سوغاتی واسم آورد . رو پاکته نوشته بود اچ تی سی وان ایکس :)))
با کلی ذوق و شوق بازش کردم گوشی رو ورداشتم نیگاش کردم ( پـ نـ پـ لابد چشیدمش) روشنش کردم همون اول ایرانسل یه اس فرستاد که : مشترک گرامی تنظیمات جی پی آر اس برای گوشی motorola wx180 قــابــل دریــافــت نــیــســت!!!!!
بابام گفت پسرم خــــــــوبه ؟ دوسش دارییــــــ؟ 125 تومن خریدمش. (نکته اینه که من پیش بابام 125 تومن بیشتر ارزش ندارم)
یعنی من :(
بعدش من :((
همچنان بنده :(((
افتخار میکنم چنین پدری دارم مـــــــن !!!!!

فرستنده : ░░░░░ (5)

دیروز دختر عمم اس داده:رفتی واسه ناهار عشقم
گفتم خدایا چی میگه این
مام خوشخیال گفتیم حتما عاشقم شده تا حالا نگفته
اس دادم :آره فدات شم،تو چی
و همین طور ما تا شب دل دادیمو قلوه گرفتیم
آخر شب اس داده:اااا وای رامین تویی
گفتم آره عزیزم په فک کردی کیه
میگه:خفه بابا اشتباه اس دادم تا حالا نمیشه می‌گفتی
اخه خواهر من،نابغه اشتباه چن بار
خب شد بچه مردمو معتاد کردی
یه افق بدین خودمو بکوبم توش

فرستنده : ramin s.h

دیشب مهمون داشتیم (عموهام و عمم)
خلاصه بحث انسانیت و اینا بود بعد منم یعنی خواستم بگم یه چیزایی بلدم گفتم میدونید چرا انسان شد اشرف مخلوقات؟
محسن گفت خوب شاید چون پسر خوشگلی مثل من قرار بوده بوجود بیاد(یعنی تهه روحیه و اعتماد ب نفسه این پسر)
بعد یکی از دخترا گفت چون خدا بما عقل داده اراده داده اختیار داده.
گفتم آفرین فرزندم حالا می دونید اگه انسان عقل و اراده نداشت از یه مارمولکم پست تر بود؟
گفتن حالا چرا مارمولک این همه موجود هست تو این دنیا؟
گفتم آخه مارمولک اگه دست یا پا یا دمش قطع بشه ب مرور زمان می تونه دست و پا و دم جدید جایگزین بکنه اما انسان این قدرت رو نداره.
بابام: آفرین پسرم بعد رو به اقوام گفت چ پسر مارمولکی دارما
یعنی چسبیدم به سقف یکی هم نبود بیاد منو از سقف جدا کنه 
خلاصه همه تا آخر شب داشتن در مورد مارمولک صحبت می کردن.
چ بابای ضد حالی دارما ولی بازم نوکرشم

فرستنده : MEHDI >>>100% mokh

دوستان گرامی این اولین ارسالمه لایک یادتون نره!!!
------
به مربی بدنسازیم میگم ماهیچه هام درد میکنه میتونم کار کنم؟؟
میگه هفته اول طبیعیه تو میخوای از هفته دوم بیا!!!
خداییش مربیه ما داریم؟؟!!
اون لحظه میخواستم میله هالترو از پهنا بکنم تو حلقم!!

فرستنده : Amin Attractive

یه گودزیلا داریم دهه هشتادیه هفته اول که پاشو گذاشت مدرسه پرسیدم چی یاد گرفتی؟ دیدم صدای توله سگ در میاره!. هفه بعدیش سوت زدن با انگشتو یاد گرفت! بعدش مسخره کردن معلمشون. هفته بعدیش جوکای بی ادبیش .. دکترا بگیره چی میشه. فک کنم اژدها بشه آتیش بپاشه به ملت محروم.

فرستنده : mmlmml777

یه پسر خاله دارم رفته واسه ثبت نامه دانشگاه فرم پر کنه فرمو این جوری پر کرده،جون مادرت فرم پر کردنو داشته باش
نام:علی
نام خانوادگی:حسینی
فرزنده:فرزند دوم خانواده
من:/
پسر خالم:()()()()()()
فرم دانشگاه:}
بازم منO_o
اگه این تو کنکور قبول شده من یه ذرب باید برم واسه PHD
پسر خالس ما داریم؟

فرستنده : ☻MILAD☻

کل زندگیمو فروختم گوشی گلکسی خریدم !
بابام میگه : این گاری اسبی چی داره رفتی خریدی ؟؟؟

فرستنده : عاشق تنها

فک و فامیله داریم


امروز داشتم وسایلامو تمیز میکردم ، کارت کلاس زبان ۸ سال پیشم رو پیدا کردم ! بعد به بابام گفتم نگاه کن بعد هشت سال هنوز اینو نگه داشتم !
بابام یه نگا بم کرد گفت پس من چی بگم بعد ۲۲ سال هنوز تورو نگه داشتم !!!؟؟؟
هیچی دیگه خودم از کادر خارج شدم …

فرستنده : عاشق تنها

خواهرزاده ی ۵ ساله م رو بردم سوپرمارکت بهش میگم عزیزم چی دوس داری برات بخرم ؟
میگه شکلات …
گفتم ای جونم ! چه شکلاتی بخرم برات ؟
یهو چشماشو تنگ کرد گفت : شکلات تلخ ! مثه طعمِ زندگی …

فرستنده : عاشق تنها

آقایون و خانومایی که فرت وفرت تو فانتزیاتون محو میشین، این محو شدنا رو بی خودی حروم نکنین. الاناست که کارنامه های مدرسه و دانشگاهمون بیان و نمره ها اعلام بشن. اونوقته که باید محو شین!
از همین الان به جای زرت و زورت محو شدن تو فانتزی، تمرین محو شدن تو واقعیت بکنین!

فرستنده : Mehdi 19

اگه یه چیزی رو مادرتونم نتونست پیدا کنه دیگه قیدشو بزنید ، اون چیز دیگه برای همیشه گم شده …
بازم به عشق کسی که بهشت زیر پاییشه...

فرستنده : Black Rings121

اقا ما پای کامپیوتر طبق معمول توی  khosh-khandeh بودیم که یهو بابام با یه حرکت نینجایی وارد اتاق شد. منم از ترس چسبیدم به سقف. بعد از اینکه ما رو از سقف اورد پایین.گفت یه فیلم مشتی گرفتم میخوای ببینی؟منم از خدا خواسته گفتم بده ببینم چی هست
بعد یه فیلم کلاه قرمزی بهم داد گفت واسه اقتضای(اقطزای-اقتذای)سنت خوبه.
من بیچاره))))
بابام.هی
وزارت ارشاد.o
راستی من پستونکمو کجا گذاشتم؟

فرستنده : متهم

به داداشم میگم : من پیر شدم و هیچ خری بم نگفت عمو!!
ورداشت یکی خوابوند بیخ گوشم منم رفتم مریخ و دیدم نمیشه اونجا زندگی کرد و دوباره برگشتم رو زمین!!@!
داداش گرام: یه بار دیگه اسم زن گرفتن جلو من بیاری میکشمت!!!!((آخه با بچه اینجوری خشن رفتار میکنن؟))
منم که بچه گوش به حرف کن گفتم: باش چشم غلط کردم دیگه نمیگم!!!!
دوباره زرتی گزاش تو گوش من بدبخت(ای بابا)
من: (نیگاه گربه چکمه پوش در هنگام مظلومیت چطوریه؟) همون طور نیگاش کردم و گفتم : دیگه چرا میزنی من که چیزی نگفتم.
داداشی در عوج عصبانیت: زدم تا یادت بمونه دیگه به بچه های من خر نگی. فهمیدی یا دوباره بزنم؟؟؟؟؟
به نظر شما کدوم خودکشی دردناکتره؟؟؟
انف: کلم بکوبم تو دیفال بتنی؟ ب: خودم رو از کوه پرت کنم؟
ج: زن بگیرم؟ د: همه موارد....
آخه داداش روان پریشه دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : جوپاری

شیرکاکائو چند وقته ته یخچالمون جا خوش کردی مامانم اومده میگه به نظرت این خراب شده؟ میگم نمیدونم.گفت بیا یه ذره ازش بخور اگه سالم بود ما هم بخوریمش!!! میگم : من سر راهیم؟ یعنی من بخورم خراب باشه چیزیم نمیشه یا چیزی بشه مهم نیست؟ میگه هیچ کدوم چشت کور میخواستی صنایع غذایی نخونی!!!
اخه مادر من چه ربطی داره؟صنایع غذایی خوندم ارشد پیشمرگان همایونی شدن که نگرفتم ! قربون دستتون یکی زنگ بزنه اژانس میخوام برم افق !

فرستنده : همساده

همین یه ساعت پیش گودزیلا (خواهرم 5 ساله) اومده بهم پول میده میگه هر وقت رفتی بیروون برام کتاب داستان فلان رو بخر گفتم باشه بعد دوباره اومده میگه اصلا نمیخواد بخری الان میری خرج اون کوفتیاش می کنی یعنی من هنوز تو حیرتم آخه بچه تو ای چیزا رو از کجا میدونی فکر کنم از همین فیلم زمانه یاد گرفته
من: :O
برادر خانم وکیل تو فیلم زمانه: :D
مامان و بابام: =))
سازمان حمایت از معتادان: این چیزی نمیگه

فرستنده : mamado

به مامیم میگم از این گیرنده دیجیتالا بگیریم 14 شبکه تلویزیونی میگیره دیگه هم برفک نمیشه. بهم میگه خجالت بکش میخای عکس لختی ببینی! !! 
(اصلن آقا رسانه ملی نخواستیییییییم .... دیگه اینترنتم نمیام اصرار نکنید!)

فرستنده : mmlmml777

آقا ما یه غلطی کردیم جریانه افق و فانتزی رو برا بابامون گفتیم،،،،
حالاهر وقت ازش پول میخوام میره تو افق محو میشه!!!!

فرستنده : gh.!!!(esfahan)

امروز پسر داییم اومده تو مغازه میگه :سلام مهدی شطرنج هم داری؟
میگم:بله نمونه هاش هم اونجا گذاشته .
کلی وارسی شون کرده بعد میگه:نه میخوام شطرنج راحت تری باشه!!!
خب ابله مگه مبله که راحت باشه!!؟؟؟
آدم چی بگه از دست این فک و فامیل ؟؟
منم گفتم:منچ داریم که قبلا شطرنج بوده خدا زذه تو سرش منچ شده!

فرستنده : mahdi 17 - genave

داداشم مامانم اومدن خونه از بیرون (پ ن پ از داخل)داداشم (دهه هشتادی) اومده با شوق و ذوق میگه 5 گیگ شامپو گرفتم:):):)
با تعجب شامپو رو ازش گرفتم میبینم نوشته 5G (پنج گرم)
جل الخالق بچه کامپیوتری شد رفت
من:)))))))))))))))))))))))
داداشم بعد از فهمیدن موضوع:((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((
شرکت شامپوسازی:((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((
(وزن شامپو یادم نبود همینجوری یه چیزی نوشتم)
واقعا فک و فامیله داریم

فرستنده : Gandoodeh

من یه پسر عمه دانشجو دارم وقتی باش pes 2011بازی میکردم بعد اینکه نیمه اول تموم میشد میگفت اووووووووو من این سفیدام؟؟؟؟
من::|
بند کفش رونالدو::|
رییس کارخانه سازنده دسته بازی::|
فک کنم شرکت pesتاسف بخوره از اینکه این جور ادما گیم هاشو بازی میکنن:ذی
از ته وجودم میزنم فریاد فک و فامیله ما داریم؟؟؟؟؟؟

فرستنده : *•.¸¸.•*´¨`*•♥*•.¸¸.•*´¨`*•♥HASSAN

کی از فامیلامون خیلی سال پیش که راهنمایی بود موقع امتحانا تقلب نوشته بود تو برگه های کوچیک با خودش برده بود سر جلسه،یکی از سوالا اومده بود فامیله تنبلو خجسته من حال نداشته جوابو بنویسه،برگه تقلبشو چسبونده بود به برگه امتحان جلوی سوالشم نوشته بود جواب ضمیمه شده،معلمشم فهمیده بود تقلب کرده انداخته بودتش،یه همچین فامیلای فراخ و داغانی دارم من:))
فک و فامیله داریم؟

فرستنده : parnas

********(!!!)علامت اختصاصی abas_m223)
تو اتاقم بودم گوشیم زنگ خورد ، اسم رفیقم “سعید” افتاد گوشی رو برداشتم ، با یه صدای خسته با لحن مسخره گفتم : سلام گوساله!!!
یهو یه صدای کلفتی گفت : من پدر گوساله هستم ، گوساله اونجا نیست؟
(خدایا این لحظه رو نصیب دمپایی ابری تو دستشویی نکن....)
هیچی دیگ منم کم نیاوردم اومدم سوتی رو جمعش کنم گفتم با کی کار دارید؟؟؟
بابای سعید:مگه شما عباس,دوسته پسرم نیستی؟؟؟
من:نه عزیزم من دوست دخترشم هوا آلوده س صدام پسرونه شده!!! نخیر آقاجون اشتباه گرفتید عباس خره کیه دیگ من این خط رو تازه گرفتم....
که یهو بابام داد زد :عباس,کره خر پاشو بیا ناهارت سرد شد و اینگونه مشخص شد عباس خر کیه!!!
(یعنی آدم شیلنگ گاز خونه آقای ایمنی بشه ولی اندازه من اینقد ضایع نشه!!!)
خب پدر من,من الان چیجوری تو چشم بابای سعید نگاه کنم!!! اصن یه عجیب بغضی تو گلوم نهفته که نگید!!!

فرستنده : abas_m223

فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری ششم )


فک و فامیله داریم


بـــا داداشم. پســـر خـالــم و پســر دایــیــم رفتـیــم بیــرون.ســـره یــه داسـتـانـــی باپســـرداییــم دعـــوام شــد!!!!!
یهــو بــش گفتــم: خاکــ تو ســـــر عمــت 
اونــم گفــت باشـــه !!
بـا خــودم گفتــم عجــب گاگولو بــی غیــرتــه یهــو پســـر خالــم گفــت بـا کـــی بــودی؟؟؟؟
من : تــورو سننــه؟؟؟
پسـر خالم : عمــه ی ایـن مـامــانه منــه دیــدم اووووو اوووو چــه ســـوتــی دادم 
مــن : با مـامـان تــو نبــودم :)

یهــو یکــی بامشــت زد تــو صــورتــم!!! 
دیدم عـــه داداشمــه 
من : چـــــــرا میزنـــی :( 
داداشــم : خاک تـوســر بــی غیــرتــت کنــم عمــه اون یـا مـامـان اینــه یـا مـامــانه خــودمــــون !!!
ایــن شــد کــه یـاد گـرفتــم تــو فامیــل فحـش نــدم :دی
فک و فامیله داریـــــــــــــــــــــــــم ؟؟؟؟

فرستنده : shey2nak

دوستم بهم اس ام اس داده بود با این مضمون:
"مهدی سلام. کجایی؟ بابا از صبح تا حالا دارم بهت اس ام اس میدم. چرا ج نمیدی؟ کارت دارم ز بزن."
خو لامصب الان دو خط کلمه رو کامل نوشتی ، اگه جواب و زنگ رو هم مینوشتی میمردی؟ فقط به جای جواب نوشته ج، به جای زنگ هم نوشته ز. مثلا خلاصه نویسی کرده!!!
دوست خلاصه نویسه داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

عجب فامیل باحالی هستیم ما! رفتیم برای عموی کوچیکم خواستگاری دختره یه خواهر داشت که خیلی شبیه هم بودند تازه ما نفهمیدیم چی شد که اون به جای خواهرش چایی آورد بعد این وسطا باز نفهمیدم چه جوری قاطی پاتی شد که ما از اول تا آخر فکر میکردیم خواهرش قراره بشه عروسمون! بعد که خداحافظی کردیم و از در اومدیم بیرون همه مون مثل خنگولا یه نگاهی به هم کردیم بعد گفتیم ای بابا مگه عروس خانوم اسمش .....نبود این که اسمش یه چیز دیگه بود! و خلاصه هر کی یه چیز گفت و فهمیدیم که بله باید دوباره در بزنیم از اول بریم خواستگاری آخه همه چی اشتباه شده بود!!

فرستنده : دختر حوا

یه بار خواستیم تنهایی بریم کافی نت به طور کاملا اتفاقی یکی از دوستامو دیدم که منتظر مونده تا صاحب کافی نت کارشو انجام بده؛منم رفتم یه سیستم گرفتم دیدم بعد پنج دقیقه اومد پیشم؛خلاصه رفیق ما زنگ زد به چندتا از رفیقاش که بیان کافی نت مثلا خوش بگذره؛
خودتون تصور کنید
4-5 نفر پشت یه سیستم با دوتا صندلی-چجور جامون شد خدا میدونه
رفیقای باحالیه ما داریم؟

فرستنده : -- Ali --

یه بار بعد مدتها رفتم کتابامو باز کردم و شروع کردم به درس خوندن دیدم بابام با گوشیش داره ازم فیلم برداری میکنه. 
یه بار هم همین اتفاق سر نماز برام افتاد
بعد از چند سال نماز میخوندم دیدم بابام اومده جلو زوم کرده رو لبام داره ازم فیلم میگیره منم اون لحظه نمازو نیمه کار ولش کردم زدم به گوشیش فرار کردم تو دستشویی؛
بابای فیلم برداره ما داریم؟؟

فرستنده : -- Ali --

یه هفته ای خونه نبودم بعد که اومدم دیدم داداشم همه واکس مو مو خالی کرده رو کفشاش
میگم داداش من این چه کاریه این واکس موئه چرا زدی به کفشات؟!
میگه:چه فرقی میکنه واکس واکسه دیگه تو هم واکس کفش منو وردار بزن به موهات
بابا و مامان:)))))
منooooooooooo
ینی اون لحظه میخاستم با تموم وجود سرمو بکوبم به دیوار
داداش دارم من؟
فداش شم

فرستنده : omid

یکی از فانتزیام اینه که تو افق پنهان شم بعد فانتزیایی که میان تو افق محو شن رو با دمپایی ابری انقد بزنم که صدا گرگ دربیارن تو افق.
یکی دیگه از فانتزیامم اینه که وقتی یک ثانیه مونده مایکروویو زمانش تموم شه خاموشش کنم اصلا احساس خنثی کردن بمب تو ثانیه آخر بهم دس میده )منم میخوام بش دس بدم)

فرستنده : sanaz71

شیر سماور خونمون خراب بود... یکی از سرگرمیام این بود که کاسه ای که زیرش بود و آب توش جمع میشد رو هر ده مین میرفتم تو آشپرخونه ، بعد از باز کردن در یخچال و بستنش (افرین... فهمیدین دهه شصدی م) اون کاسه رو خالی می کردم..
الان دو سه روزه مادرم یه سماور نو خریده ... اصلا یه وضعیتی شده... همش میرم و میام... دچار بحران هویت شدم.. آخه مادر من... اون سماور به تو چیکار داشت...

فرستنده : gsefid

مامانم به داداشم گفت برو خیارو گوجه و بادمجون بگیر .
داداشم رفت و اومد جای بادمجون پنیر گرفت .
مامانم گفت : چرا پنیر گرفتی ؟
داداشم : قلم سوم یادم رفت ، گفتم چون کنار خیار و گوجه همیشه پنیر میخوریم شاید پنیر باشه !
حالا مامانم بدتر از داداشم : کاش حدأقل یاد سالاد میافتادی کاهو میگرفتی

فرستنده : parnas

به نظر ایرانیا ادما دو دسته اند:
1- یا ازما پولدارترند که بهشون میگیم مال مردم خور یا بی پول ترند که بهشون میگیم گدا گشنه
2-یا از ما سرسخت ترند که بهشون میگیم کله خر یا بی خیال ترند که بهشون میگیم ببو
3-یا از ما هوشیارترند که بهشون میگیم فضول یا ساده ترند که بهشون میگیم هالوووو
4-یا زاما بزرگترند که بهشون میگیم گنده بک یا کوچیک ترند که میگیم فسقلی

فرستنده : مبین

دوستم بهم اسمس داده که هفته دیگه اولین جلسه کلاسه میگم ادرس کجاست اینجوری ادرس میده خیابون تختی یه دری هست که کنارش یه پراید مشکی پارکه....
من:o
اخه اینم شد ادرس جالبیش اینجاست رفتم اونجا هیچ پرایدی تو کوچه پارک نبود
اخه واقعا این دوسته ما داریم....

فرستنده : Kiana jo0n

آقا ما تو کلاس ریاضی نشسته بودیم معلم گفت بچه ها من جزوه رو کپی زدم.هرکی میخواد بیاد بگیره!
یکی از بچه های سوتی بده مدرسه مون گفت استاد ما سه ساعت جزوه رو چاپ زدیم:-D:-D:-D
استاد:-/
سوتیبدهX(
جزوه:-!
من;-) 
یعنی بچه ها داشتن جزوه رو گاز می زدن!

فرستنده : dasmend

آقا من یک میلیون و چهارصد هزارتومن دادم گوشی خریدم(آره مایه داریم در حده خفن تا چشم همتون در بیاد :D) بعد پسرعموم اومده زودی گوشی رو نشون دادم تا کفش ببره میگه خوب چی داره؟؟ میگم ضد آب هستش دوربینش 12 مگا پیکس هستش.میگه اینارو ول کن لباس هم میشوره؟؟میگم جان؟؟؟؟میگه غذا چی درست میکنه؟؟آقا مارو میگی! مارمولک رویه دیورا رو میگی فکمون افتاده.میگم علی کوزت نگرفتما گوشی خریدم.میگه برو بابا گوشی که اینقدر پولشو دادی غذا درست نکنه لباس و ظرف نشوره گوشی نیست.
یعنی دوس داشتم بزنم صدایه قلک بده.
این فک و فامیله ما داریم؟؟؟؟

فرستنده : pinko

یکی از دوشواری های زندگیم اینه که بفهمم این پسرایی که زیر ابرو برمیدارن میان بیرون جدا پسرن یا دخترن که تیپ پسرونه زدن :بهمن

فرستنده : smj13سید مصطفی

جلوی ایینه داشتم خودمو نگاه میکردم داشتم واسه خودم نوشابه باز میکردم که عجب قیافه ای دارم خیلی جذاب شدم یهو مادرم برگشت گفت قربون پسرم برم به میمون میگه زکی!!اینم از مامان ما

فرستنده : علی ذوقى


فک و فامیله داریم


آقا ما پریشب خونه مادربزرگون مهمون بودیم نیم ساعت بعد از ما عمو کوچیکم اومد،بعد از احوال پرسی و گپ و حرف عموم گفت می خوام پرادو رو بفروشم 
(حالا ما رو بگین از تعجب شاخ درآوردیم که عمو کی و با کدوم پول پرادو گرفته حالا می خواد بفروشه؟)سریع خودمو رسوندم دم حیاط..............
.بابا دمتون گرم ،گفتن پراید گرون شده ولی نه تا این حد که سرقت برند کنین!!!اگه شرکت کیا بفهمه که خط تولید پرادو رو متوقف می کنه لااقل بقیه رو از نون خوردن نندازین!!!!

فرستنده : saeed-xperia

اینقدر ک مامانم پول نذر کرده بود من دانشگاه ملی قبول شم فکر کنم اگه دانشگاه آزاد قبول می شدم هزینه اش کمتر بود

فرستنده : H O S N A

تو عروسی آشناهامون میخواستند یکی رو بلند کنند برقصونند همچین کشیده بودند دست بدبخت ازمچ دررفته بود
فک وفامیل خشنه داریم

فرستنده : استاد آشفته

یه خواهر زاده دارم 5 سالشه و نمیدونه بچه های khosh-khandeh اسم دهه هشتادیا رو گودزیلا گذاشتن.خودش به خودش میگه رامینا گودزیلا.داداشش هم 4 ماهشه.فک کنم اونم بعدا به خودش بگه سامیار دراکولا...

فرستنده : Rè$pÍnÄ

پسرخاله 5سالم خطاب به خالم: مامان؟ بابا خیلی بیشوره نه؟ خیلی بی فکره نه؟ آخه اصلا نمیگه پسرم 5ســــــالـــــ? ?ـش شده...گوشی لازم داره لپ تاپ لازم داره...بابا خیلی خره نه؟اخه اینم پسرخاله هست که ما داریم؟؟

فرستنده : love after dead

چندوخت پیش رفتم دکتر دکتره گفت چیکار کردی با خودت؟؟منو میگی گفتم ای(اقای) دکتر چی شده؟؟گفت روده هات ترک برداشتن
من:O
بعد دوباره گفت چیکار کردی؟؟
منم اشک تو چشام جم شد با یه مظلومیتی گفتم:یه 10 دیقه ای رفتم  khosh-khandeh:|
من روده هامو از شما میخام:|
 khosh-khandehیه باحاله داریم ما؟؟

فرستنده : ادمین رمانتیک

امروز دیدم مامان خانوم نگرانه ...استرس داره ...پریشونه ...
طاقت نیاوردم دیگه رفتم ازش پرسیدم مامانی چیه ؟؟؟ چرا انقد کلافه ای؟؟؟
گف: هیچی وحید ... داریم با بابات اس ام اس بازی می کنیم... الان نوبت منه نمیدونم چی براش بفرستم!
الهی خودم فداش شم خدااااااااااا

فرستنده : dash vahid

هفته پیش 25 دقیقه وقت گذاشتم که به یکی از خانومای فامیل فرق بین "کارت به کارت کردن" و " پول به حساب ریختن" رو بفهمونم تا بتونه بدهیشو بهم بده
آخرش گفت حوصله تو صف بانک موندنو نداره منم شماره کارتمو دادم بهش که راحت پولو انتقال بده
دیروز شاکی اومد دم در خونمون که وحید شماره رو اشتباه دادی که! مسخره کردی؟
گفتم امکان نداره چطور ممکنه؟
گفت: این شماره که دادی 16 رقمه ... کارمند بانک گفت شماره حساب باید 13 رقم باشه !!!!
ینی اون 25 دقیقه آموزش هیچی...؟
در کمال آرامش اشتباهمو قبول کردم آخه حوصله نداشتم حالیش کنم چی به چیه
اثر تحریماسا!!!
والا به غرعان

فرستنده : dash vahid

بخشی از سخنرانی پدرم , برای تشویق بنده به اشتغال و کار بیرون: پسرم ! دوره زمونه عوض شده , تو بایددستت تو جیبت باشه , اصلا هم نترس! ان قدر بی شعورتر از تو هستن که الآن سرکار می رن !

فرستنده : سجید

از اون لینک "شارژ مستقیم ایرانسل" پایین صفحه یه شارژ گرفتم. بعد دیدم ایرانسل بهم اس ام اس داده که بعلت استفاده از خدمات الکترونیک و از این چیزا ۲٪ شارژ بیشتر هدیه میگیرید!!!
واااااااااای پسر ۲٪ شارژ بیشتر میدونین یعنی چی؟ یعنی اگه ۲۰۰۰ تومن شارژ کنی ۲۰۴۰ تومن شارژ میشه!!! فکرشو بکن؛ واااااااااای من که باورم نمیشه. یعنی واقعا این منم که این سعادت بزرگ نصیبم شده؟! یکی یه چک بخوابونه تو گوشم ببینم بیدارم یا نه! اگه هم خواب باشم که یه رویاست!
نه الان واقعا من چی باید بگم درمورد این دست و دلبازی و ولخرجیای ایرانسل؟!

فرستنده : Mehdi 19

پدر من هر دفعه بعضی محصولات رو به صورت آزمایشی وارد خونه می کنه ؛ اگه دید زود تموم میشه دیگه جلوی وارداتش رو می گیره ، اگه دید تموم نمیشه به تعداد زیاد وارد می کنه …
یکی نیست بگه آخه پدر من این چه الگویی که شما پیش رو گرفتی ؟؟؟

فرستنده : **Roobi.H**

زن دایى خانوم یه قابلمه غذاى مونده با خودش آورده اومده خونمون میگه دلم نیومد بریزمش دور آوردم شما بخورید!دى
و اینگونه شد که قابلمه تفلون زندایى جون بادستان مبارک بنده و سیم ظرفشویى!سفید شد!
من خبیثم آیا؟؟؟؟ خدا وکیلى فک و فامیله داریم؟دارند؟ راستى این اولین پستم بود پس بزن قلب قشنگه رو

فرستنده : Love sam

اقا پسر خالم ساعت 3 بعد ظهر زنگ زده خونمون من گوشیو برداشتم خوشحال میگه احسان اگه گفتی الان کجایم من میگم نمیدونم میگه اگه گفتی 20 سوالی راه انداخته از اخر گفتم جون هرکی دوست داری بگو کجایی با خوشحالی میگه دعوا کردم دارن میبرنم دادگاه زود وثیقه بردارین بیارین ازادم کنیین. فک و فامیله داریم اخه ؟

فرستنده : احسان

رفته بودم ثبت نام واسه دانشگاه،بعد بابام میگه حالا داری درس میخونی حقوقتم (چون سر کارهم میرم دیگه) زیاد میشه؟
منم گفتم : نه بابا
بابای عزیزم گفت:خب پس چرا داری درس میخونی
منم گفتم که چون دوس دارم
بابام گفت ای بچه بی ادب تو از همون بچگی بی ادب بودی این چه طرز حرف زدن با بزرگتره بعدام درو کوبوند از اتاق رفت بیرون و اجازه هیچ دفاعی به من ندادددددد
خب اگه میدونستم انقد بابام از اینکه به درس خوندن علاقه دارم ناراحت میشه اصلا ادامه تحصیل نمی دادم به جون خودمممممم

فرستنده : moji_queen

داششم اومدخونه داشت نفس نفس میزد میگم چته میگه یه سگ افتاده بوددنبالم اندازه تو!! فک وفامیله ما داریم

فرستنده : love after dead

فک و فامیله داریم


سیزده به در رفتیم طبیعت بعد از کلی خرحمالی و بدبختی رفتم با یه اره پکیده چوب بریدم اوردم، تازه شوهر خالم(باجناق پدر جان)میگه نمیخواد من پیک نیک اوردم،یعنی حالم گرفته شد؛ فک و فامیله داریم؟

فرستنده : Alii

مامانم سر سفره یه فرقون غذا برام میکشه! میگم مامان خیلی زیاده نمیتونم بخورم. میگه بخور حرف نزن. بابا تو جوونی. باید غذا بخوری.
موقع جابجا کردن وسایل. من (در حال زور زدن و قرمز شدن) : مامان بخدا نمیشه این یخچالو تنهایی جابجا کرد. مامان: برو بابا. انگار نه انگار که جوونه. زور یه یخچالو نداره!
وقتی خونه بیکارم و دارم با کامپیوتر ور میرم. مامان: اینو ببین. جوونای مردم صبح تا شب دارن ورزش میکنن و با دوستاشون خوش میگذرونن اونوقت این نشسته داره بازی میکنه.
وقتی سیزده به در میریم بیرون و داریم بازی میکنیم. من (در حال نفس نفس زدن) : مامان به جان خودم دیگه نمیتونم بدوم. دارم میمیرم. مامان: ای بابا مثلا تو جوونیا! تو ندویی کی بدوئه؟!
یعنی من بی خود کردم جوون هستم. غلط خوردم که جوونم. اشتباه کردم. دیگه تکرار نمیشه!!! تو رو خدا ولم کنین...

فرستنده : Mehdi 19

داشتیم ال کلاسیکو میدیدیم با فک و فامیل! عموم دنی آلوز رو که دید گفت إ! مگه پویول مصدومیتش برطرف شده که داره بازی میکنه؟!
دنی آلوز (0_0)
پویول (0_0)
مصدومیت (0_0)
سر الکس فرگوسن (0_0)
آخه عموی من، پویول و دنی آلوز چیشون شبیه همه که اشتباه میگیریشون؟! موهاشون؟ هیکلشون؟ پستشون؟ خالکوبیاشون؟ آخه چیشون؟
عموئه ما داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

آخرین باری که بابام میخواست یه دریل (مته برقی) بخره، طرف گفت قیمتش ۴۷۰۰۰ تومنه، بابام با ۸۵۰۰ تومن طرفو راضی کرد و ازش خرید. یه بارم میخواست یه ساعت بگیره که ۱۸۰۰۰ تومن بود بابام ۵۰۰ تومن (آره ۵۰۰ تا تک تومنی!) خریدش! یه بارم تو بازار کاپشن ۱۳۵۰۰۰ تومنی رو ۶۸۰۰۰ تومن خرید!
یعنی رکورد میزنه ها! اصن یه وضی!

فرستنده : Mehdi 19

هر وخت میرم خونه بدون اینکه خانومم ببینتم میگه اومدی عزیزم :))
یه سری برام سوال پیش اومد که چجوری اومدنمو تو خونه حس میکنه نکنه تلپاتی با هم داریم ازش پرسیدم گفت نه عزیزم هر وخ میای بوی گند پات زودتر میاد میفهمم اومدی خونه :|

فرستنده : smj13سید مصطفی

زنگـ زدم مامــــی
مـــن: مامان بـــرا تولـــــــد بابا چــــی بگــیرم ؟؟؟؟
__ نمیدونـــم مامان میخـــوای از این ماهیتــابه پیــرکــسا بگــیر آخـــــــه این دستش شیکس نداریـــــــــم دیگـــه 
مـــن : مامان جووون بــــرا تو کـــه نمیخوام بگـــیرم!!! میگیـــرم برا بـابـا
__ چـــه میدونــــــــــم مامان هرچـــــی خودت دوس داری بگیر !! یـــه سرویس چینـــــی دیدم یارو تخفیفـــ 30% میده آدرس بدم بـــــری بگیری؟؟؟؟
مــــــن : عـــــه مامان ســرویــس چینــــــــی ؟؟؟ بـابـا؟؟؟ 
__ پـس یـــه جــُـف جـورابــ بخـــــــــر براش :D
مـــن : هـــه!!! مرســـی از مشاورتـــــــون عشقـــم ;)
__ بازم میگــــم بــــذا آدرس بــــدم اون ســــرویس چینـــــیرو بخــــر !!! آخـــــه تو نخـــــــری خودش باس از جیبــ مبارکش بـــــده :D
مامانـه باهــــــــــــــوشــه داریـــــــــــــــــــــــــــم؟؟؟؟؟؟

فرستنده : shey2nak

باهزارزحمت پول شهریه ثابتو جورکردیم واریز کردیم تو حساب دانشگاه تا انتخاب واحد کنیم همینکه داشتم انتخاب واحد میکردیمو مشغول ثبت دروس بودیم یهومامانم اومد مودمو خاموش میگم چرااینکارو کردی میگه فک کردم لازمش نداری دوباره کانکت شدیمو رفتیم تو سایت دانشگاه تا اومدیم انتخاب واحدکنیم بااین جمله مواجه شدیم"به علت بدهی قادر به انتخاب واحدنیستید"
آخه مامان گلم نمیشد اول بپرسی بعد مودموخاموش کنی؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : MahdiAghlmand

میگم رضاجون میخام سوتی هاتو همه رو بذارم تو  khosh-khandeh
آقا از دیروز به بهونه دندون درد حرف نمیزنه .
رفیق سوتی نده ست که من دارم.
راستی یه نسبت دور فامیلی هم داریم
فک و فامیله داریم

فرستنده : استاد آشفته

آقا ما خانوادگی از سوسک میترسیم...
ی رو صب من تو تخت دارزکشیده بودم، هوا سرد بود و مامان مام طبق معمول بخاری رو ته کشیده بود و من داشتم میلرزیدم. تو فکر انتقام...
یهو شرو کردم الکی جیغ داد که آی سوسک، مامان بدو سوسک. حالا میره گم میشه معلوم نیس چندتا بچه بذاره بدو بیا بکشش..
مامان بنده خدا هی از اون ور می گف من میترسم، من از اینور بیشتر دادو بیداد میکردم.
دیگه بالاخره بعد 5 دیقه راضی شد. مگس کش به دست و با کلی ترس و لرز اومد تو اتاق. دید من دارم میخندم :)))
هیچی دیگه با همون مگس کش دو سه تا زد تو سرم و رفت بیرون!!!!
کلن وضیت من تو اون لحظه :|

فرستنده : mohammd

داستان این فانتزی هارو بابام نمیدونم از کجا فهمیده
دیشب داشتم قلیون میکشیدم جاتون خالی
بابام درو باز کرده میگه بچه های مردم تو افق محو میشن تو توی دود دوسیب البالو
من :|
افق :|
دوسیب آلبالو :|
بابام :))))

فرستنده : mohsen

یکی از اعضا نوشته بود که یه مورچه اومده بود رو مانیتورو .. . . . . 
قابل توجهت داداش گلم،مورچه که چشم نداره . . . !!!

فرستنده : en.mohammad6971

بابام رفت پای سیستم بعدمیگه بیا بااین اکسپریا بروتواینترنت,منم فک کردم گوشیمومیگه گفتم فعلاگوشیم توشارژه,بعدگف اخه من به گوشی توچیکاردارم این اکسپریاداخل کامپیوترمیگم,رفتم ببینم چی میگه میبینم دستشوگذاشته رواینترنت اکسپلورر!
بابای باتلفظ کلماته داریم!!!??

فرستنده : M/S{Paydar}

بابام با عجله اومده خونه میگه سوپرمارکت سرکوچه برنج تعاونی میده بجنب یرو سریع سر صف نوبت بگیر 
منم بش میگم وایمیسادی سر صف تا منم بیام
میگه برو بابا بکش بکش بود
هلاک این حس پدرانتم
وازرت بازرگانی:(((
دهقان فداکار:((((

فرستنده : طوقی

ظهر بود رفتم دارالخلای عمومی تو شهر جهت قضای حاجت(از نوع شفاهیش!!!) بعد که کارم تموم شد اومدم بیرون از قضا دوستم هم همزمان اومد بیرون ما رو دید تو جمع با حالتی شادمان که انگار برنده یک دستگاه پراید! شده باشه گفت :بععععععع تو هم اینجایی که !!!
خو من چی بگم الان به این ؟؟
آخه دوست عزیز مگه منو توی بیمارستانی ، نشستی،همایشی اجلاسی چی منو دیدی مگه!!؟؟
دلم میخواست تو اون لحظه برم خودمو محو کنم از دستش راحت شم!!!

فرستنده : mahdi 17 - genave

ﺑﺎﺑﺎﻡ آﻳﻔﻮﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺯﺩه ، ﻣﻴگم : ﺑﻠﻪ !؟

ﻣﻴگه : بیا ﺩم ﺩﺭ !

ﺭﻓﺘﻢ ﺩم ﺩﺭ میگه ﺑﺮﻭ ﺍﺯ ﺑﺎﻻ سوییچ ﻣﺎشینو وردار ﺑﻴﺎﺭ !!!!!

فرستنده : Funny_boy


 


فک و فامیله داریم


عااااقاااا بابام یه خط وایرلس گرفته هر وقت ما خوابیم منو بیدار براش دانلود کنم.... به امید روزی که نه تنها اینترنت ملی شه کلا جمش کنکن.... من برم الان بابام منو پشت کامپیوتر ببینه نمیزاره برم.. اینم بابست ما داریم بابا دانلود

فرستنده : raad

یکی از فامیل های دورمون خیلی خیلی سوتی های بدی میده.نزدیک6 ماه تو خونه بوده فقط برا کنکور درس میخونده مغزش هنگ کرده بوده از خونشون که خارج شده یه چند قدم رفته جلو برگشته خونه رو گم کرده !
هرکاری کرده یادش نیومده خونشون کدومه کلا شوته شوته...به نظرتون بفرستمش تو افق محو شه؟

فرستنده : sety15

بادوستم داشتیم قدم میزدیم بش میگم یه فامیلامون مرده میخوان براش مراسم هفتم نگیرن،،،،
باقیافه ی عاقل اندرسفیه میگه خوب شایدبه جاش میخوان برن مشهد!!!!!!!
من:0.0 (به نظرتون اصلافهمیدمن چی گفتم؟)
فامیلمون:;-)
دوستم:-/

فرستنده : gh.!!!

یه مســافرت واســم پیــش اومــده بود! آقــا هی ر ٍ به ر ٍ داداش ٍ 5ســالم زنگ میــزد که: داداش تو رو خــدا بیــا خونه دلــم واست تنگ شده...
یـه روز دیـگه اعــصاب نداشــتم زنگ زد ...
ایمــان: الــو ؟ امیـــر ؟ پَ کی میــای تو ؟؟ بخــدا دلم واســت تنگ شده!!
مــن : ایمــان به قــرآن کار دارم ! اَ بـابــا بپـــرس! جــون ٍ امیـــر دیگه زنگ نزن اوکــــی ؟؟ بخــدا منم دلــم تنــگ شده میــام همــی روزا!
ایمــان : بـابـا لا مــذهب ! کلیــد ٍ اتــاقتو کــجا بردی عقــده ای ؟؟
مــن: | 
نه داداش ٍ دارم مــن ؟؟ دلتنــگی موج میزنـــه اصـــن!!!

فرستنده : امیر21

دخترخالم گفته بود که دیروز داشتم با کامپیوتر کار میکردم یهو یه مگس اومد نشست رو دسکتاپ کامپیوترم!
الان چندین ساعته که بچه ها دارن روش کار میکنن تا توجیه بشه که مگس رو مانیتور میشینه نه دسکتاپ، ولی متاسفانه تلاش ها تا این لحظه بی نتیجه بوده.
فک و فامیله مستحکم زیر بار نروئه داریم؟!!

فرستنده : Mehdi 19

داشتم تو khosh-khandeh جوک میخوندم که یه مورچه اومد روی مانیتور کامپیوترم. یهو یه فکر خبیث به ذهنم خطورید. سریع رفتم تو Paint شروع کردم تند تند رنگ صفحه رو عوض کردن! هی آبی قرمز زرد سبز بنفش سیاه صورتی نارنجی سفید . . . مورچه ی بدبخت احتمالا فکر کرده بود طوفان اومده هی دور خودش میچرخید گیج شده بود! بعد دو دقیقه که بیخیال شدم مورچه هه همونجوری ایستاده بود تکون نمیخورد. فکر کنم بعلت استرس دچار حمله ی قلبی شد!
یعنی یه همچین آدم مریضی هستم من!!!

فرستنده : Mehdi 19

آقا ما یه همسایه داریم خعععععلی فوضوله 
هر چی ام جواب سر بالا بهش می دی باز دوباره سوال می پرسه
دیروز دم در داشتم توی ماشینو جارو می کشیدم و شیشه هاشو تمیز می کردم
اومده می گه هوا خععععععلی بده اصلا نفس کشیدن سخته توش
می گم خیلی ام خوبه چشه هوا؟
می گه شما تو هفته چندبار ماشین می شوری؟
می گم داداش من ماهیانه می شورم.
می گه راستی بابات شبا همیشه دیر میاد خونه؟
می گم بستگی داره
میگه ماشالا مهمونم زیاد دعوت می کنینا
می گم فک و فامیلمون زیادن چ کنیم؟
می گه تو همین یدونه بچه ای آره ؟
گفتم با اجازتون.
می گه ازدواج کردی؟
می گم ن
میگه تحصیلاتت چقدره
گفتم زیاد تا دلت بخواد تحصیلات دارم؟
دیدم اگه واستم گیر میده اومدم نشستم 
پشت ماشین و روشنش کردم رفتم
ی دو ساعت بعد برگشتم خونه هر چی زنگ زدم کسی جواب نداد 
اعصابم خورد اومدم شماره بابامو بگیرم برگشتم سمت ماشین 
دیدم همون همسایمون ایستاده 
گفت بابات اینا رفتن سر خاک بابا بزرگت
یعنی یه ساعت تو شوک بودم ک این چطوری تونسته از زیر زبون بابام حرف بکشه 
شیطونه همینطوری داد میزد بزن لهش کن همسایه فوضولتونو 
همسایه های فوضولی داریم در حده می خوام بگم لالیگا اما هرچی فک میکنم لالیگا اصلا در حده فوضولیه این نیست

فرستنده : MEHDI >>>100% mokh

آقا یه روز مامانم رفته بود بیرون من پاشودم برا ناهار غذا درست کردم یهو بابام اومد به جای تشکر برگشت گفت:
دیگه ماشاا... برا خودت کدبانویی شدی وقت شوهر کردنته
من:ا)))))
بابام:؟؟؟؟؟؟
جامعه آشپزان ایران:"""""""""""

فرستنده : amir hosein

آغا سال 85 بود کنکوردادیمو تو یکی از رشته های توپوله دانشگاه تبریز قبول شدیم بابامونم برااینکه یه حال اساسی بهمون بده 400تومن سرمایه گذاشتویه سیمکارت برامون گرفت بعد چند ماه این سیکارتای اعتباری اومدن تو بازاروهمه رفیقاوفگوفامیلامون سیمکارت دار شدن همشون اس میدادن "شارزم تموم شده بهم زنگ بزن"اینطورشدماهم سیمکارتوبایگانی کردیمو یه سیم اعتباری گرفتیم

فرستنده : MahdiAghlmand

بعد عمری خواهرم رادیولوژیست شده به مریضش میگه تو عکست یه شکستگی دیده میشه ولی نگران نباش خودم با فوتوشاپ درستش می کنم
خواهر رادیولوژیسته ما داریم؟!؟!

فرستنده : اسپشیال

همین دیشب بود داشتم واسه خواهرم جوکای چهار جوک رو میخوندم بعد چند تا جوک دیدم کلا ساکت شد فهمیدم نقشه ای داره یهو جیغ زد سووووووسک یه جیغی که پرده ی گوش فیل هم پاره میشد بعدم از رو تخت دو متر پرید اون ور تر منم جیغیدم از رو تخت پریدم بعد دیدم عین چی دارم بهم میخنده خواهره ما داریم ؟؟؟؟؟؟

فرستنده : negin78

آقا مگه دسته منه که دو زاریم یه کم دیر میفته؟هان؟هر وقت بحثی میشه من یه کم دیر میفهمم چی به چیه معمولا آبجیم اینو میگه:تو باغ وحش لطیفه تعریف میکنن خره دو روز بعد میخنده خواهره ما داریم؟کجای من شبیه خره؟ آخه خواهر من یه کم بالا خونه رو به کاربندازاگه من خرم پس تو هم خواهر خری ؟

فرستنده : negin78

یه روز رفته بودیم مهمونی خونه عموم
زن عموی مام که یه کم مسنه
داشت می گفت که سرم درد میکنه قلبم درد میکنه پام درد میکنه بعدش گفت کمر دیسک گردنم هم درد میکنه
حالا یکی بیاد منو جمع کنه اونقد خندیدم از خونه انداختنم بیرون
هر وقت میبینمش بش میگم زن عموجان کمر دیسک گردنم بدجوری درد میکنه
خخخخخخخخخخخخ

زن عموی کاشف بیماری دارم من!!!!

فرستنده : V @ H ! D n

مهمونی بودیم ، آخر شب بود می خواستیم برگردیم خونه ، بابام داشت خمیازه می کشید ،
مامانم به بابام: تا دهنت بازه روژین رو هم صدا بزن !
بابام : سر شام که بهت گفتم تا آرنجت خمه واسه منم آب بریز یادته؟ خودت صداش بزن!!!
همچین مامان و بابای انتقام جویی دارم من

فرستنده : نسل سوخته

یه روز تو دانشگاه داشتم میرفتم دیدم دوستم داره اون جلو راه میره رفتم که اذیتش کنم ،آقا آروم رفتم پشتش یه پس گردنیه محکم زدم بهش برگشت دیدم استاد ایستایی مون بوده خلاصه انظباطی دانشگاه ما رو احضار کرد بعد اون درس رو حذف کردم
خدا برا هیچ کس نیاره
نتیجه اخلاقی:برا شوخی با دوستان او را صدا بزن وقتی برگشت دیدی خودشه با آجر بزن تو خرخرش

فرستنده : amir hosein

فک و فامیله داریم


آخه این عموهه داریم ما؟؟؟؟عقد پسرشو انداخته مطابق با تاریخی که ما داریم میریم مشهد نه خدا وکیلی مشهد رفتن واجب تره یا عقد کار ما برنامه ریزی شده بوده از یه ماه پیش حالا زنگ زده شاکی شده که چرا عقد پسر من نمیاین؟عموهه ما داریم؟؟؟؟؟

فرستنده : negin78

من یه شوهر عمه دارم دکتره از اون خر پولاس که نمیدونه چطور این پولاشو خرج کنه ، یه بار تعریف میکرد یه پسر تصادف کرده بود به باباش گفتن ١٥ میلیون پول عمل میشه داری یا قطعش کنیم ؟؟ شوهر عمم هم در کمال آرامش گفت بنده خدا پول نداشت قطعش کردیم !!!
بابام بش گفت مرد حسابی پولات تو بانک تار عنکبوت گرفتن میمردی یه کمکی کنی نذاری پاش قطع شه !!!
نه تورو خدا شما بگید فکو فامیله داریم ؟؟!
اصلا میشه بهش گفت آدم ...

فرستنده : سایه یخ زده

پارسال بود 2 روز از عید گذشته بود
آقا خونه پا تلویزیون نشسته بودم موبایلم زنگ زد ناشناس بود ورداشتم مزاحم تیلیفونی بود . هیچی نگفتم . هرچی زنگ زد ورنداشتم.ساعت 10 شب زنگ زد منم بی رودربایستی هرچی فحش بلد بودم اعم از سبز،زرد،بنفش و قررررمممممممزززززز بستم بشو قطع کردم
فرداشبش یه شماره دیگه بم زنگ زد ورداشتم دیدم دختره .قطع کردم باز زنگ زد برداشتم گفت عزیزم خواهش میکنم قطع نکن مام بدمون نیومد شروع کردیم حرف زدن 5دقیقه حرف زدیمو بعد قطع کرد بعد شروع کردم بهش اس ام اسا عاشقونه دادم اونم داد.صبح مامانم بیدارم کرد طبق معمول با این دیالوگ پاشو تنبل خان لنگ ظهر شد پاشو بریم خونه آقا جون(پدری)آماده شدیم رفتیم اونجا دیدم عمه وسطیم از اصفهان اومده عمع بزرگم همه خلاصه اونجا بودن.نشستیم حرفمون گرفت یهو اون عموم که از آزار من لذت میبرد گفت ما تو 2 شب پیش فهمیدیم ممد هم دهنش بی چاک و بنده هم دختر بازه (تصور کنید تو جمع)با اعتماد به نفس گفتم برا چی؟گفت یعنی تو نمیدونی اون تلفونا فحش ه و اس ام اس ا ؟آقا من سرخ سفید شدم نگو دو شب پیش که همه بودن جمع حضرات جمع بوده با تیلیفون به من بدبخت زنگ زدن.تو 2شب تو جمع به من زنگ میزدن. خلاصه آبروم جلو همه رفت.
الانم دارم دنبال دیوار بتی میگردم که سرمو بکوبم توش با یه میله فولادی که بکوبم تو سر خودم و تو سر این افکار شیطانی و مردم آزاری والا فکو فامیله داریم

فرستنده : dahe80

یکی از فانتزیام اینه برم شهربازی با رفقا سوار ترن بشیم بعد وقتی بغل دستیم داره باهام صحبت می کنه یهوووو برم تو خلصه ( از الکی ) بعد یهوووو از خلصه بیام بیرون شروع کنم به جیغ و داد که از ترن پیاده شین این ترن سقوط می کنه
بعد همه اینجوری (O_o) نگام کنن و هیچ کس پیاده نشه
منم همچنان که دارم جیغو داد می کنمو انتظامات دستامو گرفتن که بیرونم کنن تو لحظه اخر یه چیزی بندازم لا چرخ دندها ترن بره بالا سقوط کنه تا دیگه اینجوری (O_o) نگام نکنن کصافطا....
بعدشم همینطور که همه دارن با فک اویزون نگام می کنن رومو از صحنه برگردونمو همینطور که پس زمینم ترنه که داره به اینور و اون ور شوت میشه به سمت چرخ و فلک که از قضا حالا دیگه اون صف چند کیلومتریش پراکنده شده برمو با خیال راحت سوار شم.
حالا اون بالا شاید یه سر به افقم زده
بعلـــــــــــــــــــــــــه دی:

فرستنده : (O_o)

یکی از بدبختیای من اینه فامیلام همش دوس دارن خوش باشن (منم لنگه همونام). بابابزرگم فوت کرده بود صبح روز سومش منو پسر دایی و دختر داییم رفتیم لب رودخونه که پسر داییم ماشینشو بشوره. باور نمیکنید یه لحظه نمیدونم چی شد که یهو پسر داییه اهنگ گذاشت؛ دختر داییه شرو به دس زدن کردنو منم قر (غر ) دادن همانا ... هیچی دیگه بابابزرگم سر هیچی شانس نیاورد. اخه به اینام میشه گفت فک و فامیل؟؟؟

فرستنده : fariborz

من دختر داییم رو دوست داشتم ولی بابام مخالف بود. تا شد اینا یه روزاومدن خونمون. سر سفره دختر دایی بدبخت ما بعد سفره چیدن با کلی ذوق اومد پیش بابام نشست (البته فقط همونجا جا بود) که بابای بی ذوق ما بعد چند لحظه از جاش بلند شد و به بهونه ای جاشو عوض کرد.اخه بابایی نمیشد یک رب دندون رو جیگر بذاری.الانم دو ساله که ارتباطمون قطع شده.(نه بخاطر اون قضیه). خودتون بگید اخه باباس که من دارم.؟؟؟

فرستنده : fariborz

بچه ها،دور و ور من گودزیلاهای زیادی هست،با اینکه زیاد شیطونی میکنن ولی عاشق همشونم.
یکی از این گودزیلا کوچولو ها رو چند وقت پیش از دست دادیم.حاج محسن کوچولو 2سال و 20 روز پیشمون بود و بعد رفت.خدا رحمتش کنه.برای شادی روحش یه صلوات بفرستید لطفا...

فرستنده : Aliye arjmand

به داییم میگم میخوام رانندگی یاد بگیرم میگه رانندگی چرا برو شوهر کن به جای ماشین سواری خر سواری کن پول بنزین هم نمیدی!!!! داییه داغ دیدس ما داریم؟؟؟

فرستنده : مرسده

بارسا با رئال مادرید بازی داشت گزارشگر گفت :حالا آربلوآ توب رو میگیره ....
یهو داداشم گفت :کی؟آلبالو آب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درجا خواهرم گفت:نه بابا آلبالو ها.....
من:ِD:
آربلوآ:@:
مسی:(;
رونالدو:S:
تماشاچی ها:):
من فقط دنبال دیوار میگشتم که سرمو بزنم به دیوار

فرستنده : JM

یه داداش دارم بچگیاش گودزیلا بود بعدش تغییر جنسیت دادو مرد شد خلاصه اینکه دهه شصتیه برنامه کودک که شروع میشد تا خانوم مجریه میومد این مث مجسمه ساکت میشد مینشست میگفت ساکت مارو میبینه! داداش بزرگه ما داریم!

فرستنده : mmlmml777

یکی از فانتزیام اینه که بین این یازده نفر دهه هشتادی و سه نفر دهه نودیمون یکیشون گودزیلا باشه لامصبا اینقده بچه های ساکت و خوبین که آدم روانی میشه از دستشون الانم از افسردگی تو تیمارستانم دارم براتون پست میزارم 
آخه اینا بچن فامیلای ما دارن؟؟؟؟؟؟

فرستنده : fafa

بچه ها سلام این اولین پستمه!
عاقا ما تو مدرسه زنگ قرآن داشتیم قرآن می خواندیم یکهو معلم به یکی از دوستام اشاره کرد و گفت:آقا نصرت خانم تو بخون.
کل کلاس داشتند نیمکت گاز میزدند.
معلم سوتی بده ما داریم!
من:-))
آقا نصرت خانم:-oooo

فرستنده : dasmend

من تازه فهمیدم اینایی که میرن تو افغ(اوفغ-عوفق-افق-و...)محو میشن از کی الگوبرداری کردن.
لوک خوش شانس...
فکر متفکر من دارم اخه:)))

فرستنده : mohsen

_______
ی شوهر خاله دارم خیلی زود خوابش میگیره...سر ساعت 9 میره تو عالم هپروت...
از قضا... ی شب خالم اینا شام مهمون ما بودن..
خلاصه..اخر شب داشتن میرفتن خونشون...موقع خداحافظی که شد، مامانم بهش گفت (....)آقا خداحافظ...
شوهر خاله منم نه گذاشت نه برداشت گفت: به سلامت..خوش امدین!!!!
عاقا ما هممون مونده بودیم ... همه زمینو گاز میزدن از خنده..
بنده خدا!!!!! شوهر خاله خواب الوئه من دارم؟؟؟؟؟ خخخخخخ

فرستنده : پَرچَمِ ســــــفید

عاغا این ملت که از هر نقطه این مرز و بوم میان خونمون بعد چن دقیقه گرسنه میشن نمیدونم چه خواصیت مغناطیسى داره منطقه ما،یه صبح طعتیل با نهایت لذت از خواب بیدار شدم برم صبونه بخورم میگم مامان چى داریم بخوریم؟
میگه کل یخچال غارت شده باباتم رفته بیرون صبونه بگیره،بعد سال ها انتظار بابام اومده مامانم میگه صبحونه چى خریدى میگه آخ یادم رفت میگیم چطور؟میگه داشتم کله پاچه میخوردم سرگرم شدم,
این بابا هس که من دارم؟ 
این فک و فامیله؟

فرستنده : Javad792

فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری پنجم )


فک و فامیله داریم


گفتم میخوا قرص لاغری بخورم مامانم میگه برا سلامتیت ضرر داره سلامتیت واسه ما مهمه
من که خر کیف شده بودم گفتم تشکر مادر من که اینقد به فکر سلامتی منی 
مامان میگه نه بابا به فکرت نیستم ولی اگه فردا پس بیفتی ما میخوا خرجتو بدیم من به فکر اونم 
من :(((
رونی کلمن :))))
کوفی عنان :-/
مامان با احساسه داریم ما ؟؟؟

فرستنده : سایه یخ زده

دیشب داخل خونه بین اهل بیت بحث فروش خانه ی پدری مطرح بود و در این حین و بین هم هر کس نظر خودشو میگفت.
امید داداش بزرگم گفت:باید همه ی ورثه بیان محضر و امضا کنن.
محمد (خیر سرش دهه شصتیه!!) راست پرید تو حرف گفت: حالا ما همه ی ورثه رو از کجا پیدا کنیم که بیان محضر امضا کنن!!؟؟؟

من )))):
دی عبدی :-/ 
اهالی ورثه :)))
مرتیکه اسکل هنوز فرق بین ورثه و فک و فامیل رو نمیدونه اظهار فضل هم میکنه. 

فرستنده : mahdi 17 - genave

ازمدرسه اومدم خونه گفتم برم آب بخورم لیوانو آبش کردم همینطورکه داشتم آب میخوردم رفتم تواتاق اهالی منزل حضورداشتن. همه درحال صحبت کردن نگاه هابه سوی من خیره شد.گفتم:چیه؟.همه فقط میخندیدند.منم خندم گرفت؟ودرهمان حال دعاکردم که خدایااین شادی وخوشبختی راازمانگیر.
به مامان بزرگ گفتم:چی شده؟
مامانی گفت؟اون لیوانی که توش آب میخوری مال منه دندونامو توش میزارم.(کدوم شادی کدوم خوشبختی)ما هم نخاستیم کم بیاریم کل لیوانو سرکشیدیم.واقعامن بدبختم؟

فرستنده : Mohamad.Mahdi

عاغا ما عید قربان رفتیم خونه ی یکی از دوستامون
چشمتون روز بد نبینه یه هایپر گودزیلا دارن که نگووو
خیلی شیک و مجلسی اومد جلو گفت: عمو عیدی میدی ؟!؟!؟
(تعریف نباشه ها : دی مایه داریم ، پرایدم داریم) جیبمو گشتم یه 50 هزار تومنی بش دادم سرو ته ش کرد گفت : گدا نداشتی 1000 تومن بدی؟!!؟! O_o
همه داشتن میخندیدن بم که گفتم عزیزم این 50 هزاریه
مامانش از ته اتاق : حسام جان بیا عزیزم عمو رو اذیت نکن (اره جون عمت)
بیچاره تا رسید به مامانش املت شد همه به بهونه ی ماچ کردنش میخواستن یه جوری پولشو بپیچونن که آخر نصیب مامانش شد

موندم این تحریما (تهریم،طهریم،طحریم...)تا کی ادامه داره مسئولان رسیدگی کنن لطفا

فرستنده : H3KTOR

:|
امروز من آهنگ پیشوازمو آهنگ یکی هست مرتضی پاشایی گذاشتم
بابام بم زنگ زد(فک کنم کارم داشت)
هیچی دیگه بدون سلام اومد بم گفت:خاک بر سر بی مصرفت کنم:| همون بهتر ک بمیری:( پسره ی خل و چل:| حالا واس ما عاشق شده
من:((
مرتضی پاشایی:)
آهنگ یکی هست:|
و دوباره خودم:(((
پدر خوش اخلاقه من دارم
بعدش میگن چرا میخوای بری افق
من دارم میرم افق محو شم
(آها راستی این اولین پستمه تو  khosh-khandeh عزیز)
و یه نکته ی دیگه like=0

فرستنده : lover

بابای من هروقت پول برق زیاد میاد میندازه گردن لامپ مودم من …

فرستنده : ممد آقا


%yourghon%
دیشب داشتیم کلیپ موسیقی نیگا میکردیم.یه دفعه مامانم برگشته گفت یارو چه قشنگ ویلیون(بومممم حرفش نذاشتم تموم شه)ترکیدم از خنده.منظورش از ویلیون همون ویولونه.
فکه و فامیل موسیقی شناسه ما داریم.

فرستنده : yourghon

%yourghon%
دوستم اومده در خونمون،حالو حوصلشو نداشتم به مامانم میگم جواب بده بهش بگو باشگاهم.مامانم برگشته به من میگه یعنی دروغ بگم من هیچ موقع دروغ نمیگم.حالا جواب داده بهش گفته ممد بیرونه.
من
مامانم
پینوکیو
استکلمبرگ
فکه و فامیله درگیره ما داریم

فرستنده : yourghon

توصیه بابام به من موقع رانندگی.
.
.
.
.
سر کوچه ها یواش تر بپیچ ؛
شاید یکی بی شعورتر از تو پیدا شد که از اونور بیاد :|

فرستنده : parnas

پنجاه روش کِرم ریختن (قسمت دوم) :
روش ۲۶: بادکنک بچه هارو بترکونین!
روش ۲۷: مرتب اشتباهات لغوی و گرامری دیگران هنگام صحبت رو گوشزد کنین و بخندین!
روش ۲۸: وقتی دوستتون موهای سرش رو کوتاه میکنه بهش بگین که موی بلند بیشتر بهش میومد!
روش ۲۹: بچه جیغ جیغوی خودتون رو به سینما ببرین!
روش ۳۰: کلید آپارتمان طبقه ۱۳تون رو توی ماشین جا بذارین و وقتی به در آپارتمان رسیدین یادتون بیاد! ﴿این روش هم جنبه هایی از مازوخیسم در برداره!)
روش ۳۱: ایمیل های فورواردی دوستتون رو همیشه برای خودش فوروارد کنین!
روش ۳۲: توی کنسرتهای موسیقی بزرگ و هنری، بی موقع دست بزنین!
روش ۳۳: هر جایی که می تونین، آدامس جویده شده تون رو جا بذارین! ﴿توی دستکش یا کفش دوستتون بهتره!﴾
روش ۳۴: حبه قند نیمه جویده و خیستون رو دوباره توی قندون بذارین!
روش ۳۵: نصفه شبها با صدای بلند توی خواب حرف بزنین!
روش ۳۶: دوستتون که پاش توی گچه رو به فوتبال بازی کردن دعوت کنین!
روش ۳۷: عکسهای عروسی دوستتون رو با دستهای چرب تماشا کنین!
روش ۳۸: پیچهای کوک گیتار دوستتون رو که ۵ دقیقه دیگه اجرای برنامه زنده داره حداقل ۲۷۰ درجه در جهات مختلف بچرخونین!
روش ۳۹: با یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی روبروییش که اونطرف خیابونه رو بپرسین!
روش ۴۰: ورقه iای جزوه ۳۰۰ صفحهای دوستتون که ازش گرفتین زیراکس کنین رو قاطی پاتی بذارین، یه بر هم بزنین، بعد بهش پس بدین! (میتونین از رنگهای طبیعی مثل رنگ پوست پرتقال یا شیره ی درخت انجیر هم برای رنگ آمیزیشون استفاده کنین!)
روش ۴۱: موقع عکس رسمی انداختن برای هر کس جلوتونه شاخ بذارین!
روش ۴۲: توی ظرفهای آجیل برای مهموناتون فقط پسته ها و فندق های دهان بسته بذارین!
روش ۴۳: شونصد بار به دستگاه پیغام گیر تلفن دوستتون زنگ بزنین و داستان خاله سوسکه و جوکهای قدیمی بی مزه تعریف کنین!
روش ۴۴: توی روزهای بارونی با ماشینتون با سرعت از وسط آبهای جمع شده رد بشین (اگه کنار صفهای تاکسی یا اتوبوس اینکارو کنین حالش بیشتره. یه خورده فحش بالای بیست و پنج سال میخورین ولی به کیفش می ارزه!!!)
روش ۴۵: توی جای کارت دستگاه های عابر بانک چوب کبریت فرو کنین!
روش ۴۶: جای برچسب های قرمز و آبی شیرهای آب توالت ها رو عوض کنین!
روش ۴۷: یکی از پایه های صندلی معلم یا استادتون رو لق کنین (البته اگه بچه های کلاستون دهنشون قرصه اینکارو بکنین. وگرنه چند مورد حذف هم گزارش شده ها!)
روش ۴۸: توی مهمونیها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواین که هر چی شعر بلده بخونه!
روش ۴۹: چراغ توالتی که مشتری داره و کلید چراغش بیرونه رو خاموش کنین!
روش ۵۰: بعد از خوندن این پنجاه روش این پست رو لایک نکنین!!!
نوکرم ;) !!!

فرستنده : Mehdi 19

پنجاه روش کِرم ریختن (قسمت اول) :
روش ۱: روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو کوک کنین تا همه ازخواب بپرن! ﴿این روش برای افرادی که غیراز سادیسم، رگه هایی از مازوخیسم هم دارن پیشنهاد میشه!﴾
روش ۲: سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها زودتر راه بیفتن!
روش ۳: وقتی میخواین برین دست به آب، با صدای بلند به اطلاع همه برسونین!
روش ۴: وقتی از کسی آدرسی رو می پرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین!
روش ۵: کرایه تاکسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیب هاتون، به صورت اسکناس هزاری پرداخت کنین!
روش ۶: همسرتون رو با اسم همسر قبلی تون صدا بزنین!
روش ۷: جدول نیمه تمام دوستتون رو حل کنین!
روش ۸: توی اتوبان و جاده روی لاین منتهی الیه سمت چپ با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت حرکت کنین!
روش ۹: وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستن مرتب کانال رو عوض کنین!
روش ۱۰: از بستنی فروشی بخواین که اسم ۵۴ نوع از بستنیها رو براتون بگه!
روش ۱۱: در یک جمع، سوپ یا چایی رو با هورت کشیدن نوش جان کنین!
روش ۱۲: به کسی که دندون مصنوعی داره بلال تعارف کنین!!!
روش ۱۳: وقتی از آسانسور پیاده میشین دکمه های تمام طبقات رو بزنین و محل رو ترک کنین!
روش ۱۴: وقتی با بچه ها بازی فکری میکنین سعی کنین از اونها ببرین!
روش ۱۵: موقع ناهار توی یک جمع، جزئیات تهوع و ﴿گلاب به روتون﴾ استفراغی که چند روز پیش داشتین رو باآب و تاب تعریف کنین!
روش ۱۶: ایده های دیگران رو به اسم خودتون به کار ببرین!
روش ۱۷: بوتیک چی رو وادار کنین شونصد رنگ و نوع مختلف پیراهنهاش روباز کنه و نشونتون بده و بعد بگین هیچکدوم جالب نیست و سریع خارج بشین!
روش ۱۸: شمع های کیک تولد دیگران رو فوت کنین!
روش ۱۹: اگه سر دوستتون طاسه مرتب از آرایشگرتون تعریف کنین!
روش ۲۰: وقتی کسی لباس تازه میخره بهش بگین خیلی گرون خریده و سرش کلاه رفته!
روش ۲۱: صابون رو همیشه کف وان حمام جا بذارین!
روش ۲۲: روی ماشینتون بوقهای شیپوری نصب کنین!
روش ۲۳: وقتی دوستتون رو بعد از یه مدت طولانی می بینین بگین چقدر پیر شده (مخصوصا خانومای محترم)!
روش ۲۴: وقتی کسی در یک جمع جوک تعریف میکنه بلافاصله بگین خیلی قدیمی بود!
روش ۲۵: چاقی و شکم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش یادآوری کنین!
ادامه دارد...

فرستنده : Mehdi 19

یکی از پسرعمه هام رفته بود کربلا ما هم موقع برگشت میخاستیم بریم استقبالش.
داشتیم آماده مشدیم که تلفن خونمون زنگ خوردگوشی رو که برداشتم دیدم عمومه
داد زد کجایید پس دیرشد.
منم گفتم شما کجایید ما الان ترمینالیم.گفت باشه مام الان میایم بعدم قطع کرد
دو دقیقه دیگه زنگ زده میگه من که زنگ زدم منزل.بنده خدا هنوزم نفهمیده بود تا اینکه صدای قهقهه های خونه ما رو شنید.
عموعه که من دارم...وا...

فرستنده : استاد آشفته

عاغا من یه اتاق دارم اتاق مطالعه بنده هس.
هیچکس به اون اتاق نمیره
وقتی میام مطالعه کنم از این ور خواهر بنده میاد میگه لپ تاپ منو ندیدی؟
میگم نه میره میخوام شروع کنم داداشم دنباله شارژر میگرده از همه اول میاد پیش بنده
میخوام شرو کنم مادر و تاج سر بنده میاد میگه ناهار نخوردی یا صبحونه نخوردی با زور میکشه سر سفره
وقتی میخورم پدر بنده میگه تموم شدنی بریم به مغازه سر بزنیم
خلاصه روزه ما گذشت مطالعه هم بره پی کارش

فرستنده : Ramin Lovely

***********(!!!)علامت اختصاصی abas_m223
یکی از امواتمون فوت کرده (منظورم سالگردشه,خخخخ)بابام و مامانم رفتن شهرستان....
الان مامانم از اونجا زنگ زده میگه عباس خونه رو تمیزکن شاید شب با خاله ت اینا بیایم خونه,طفلک خبر نداره بعد از دوساعت که داشتم از تشنگی تلف میشدم...آخرش از آب گلدون خوردم!!! 
چه توقعایی دارنا این مامانا!!!

فرستنده : abas_m223

تلویزیون طرز درست کردن شربت انبه رو داده،مامانم خواست اون رو درست کنه،بعد که درست کرد و خوردیم دیدیم مزه کدو میده،گفتم مادر من مطمئنی انبه است؟قبلا انبه ی مزه دیگه داشت،برگشته میگه انبه نداشتیم جاش کدو حلوایی زدم!!!!!
من:-o
اون کدوئه:D
انبه:((
میگم خو مادر من چه شباهتی بین انبه و کدو حلوایی هست،میگه جفتشون زرده!!!!
مادر خلاقه دارم:دی
سلامتی همه مادرا

فرستنده : پشــمک

فک و فامیله داریم


دوستم تعریف میکنه ( راست و دروغش گردن خودش ) میگه :
با بابام جر و بحثمون شد، از خونه زدم بیرون....
شب برگشتم میبینم رو جا کفشی نوشته: لطفا با سُم وارد نشوید !
رو در پذیرایی نوشته: ورود حیوانات ممنوع !!
رو در اتاقمم نوشته: طویـــــــــــــــــله!!!!
خو پدر محترم دوست نسبتا ! محترم من اگه اسید رو صورتش میریختی راحت تر نبودی؟!
وجدانا این باباست دوست من داره

فرستنده : حمید پرسپولیسی

مامان بزرگم یه جورایی مثلا خیلی دوسم داره 3 سال پیش روز قبولی از کنکور زنگ زدم بهش گفتم قبول شدم 
مثل ابر بهار گریه میکرد بعد اینکه قطع کرده رفته سراغ غذا به جای ابلیمو مایع سفید کننده ریخته تو غذاااااا
مامان بزرگه جوگیره دارم من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : hiiiili

داداشم اعتراف میکنه وقتی کارش جنوب بوده (دیگه خونه تنها زندگی میکرده) روز اول از اداره اومده گذاشته اب جوش بیاد برای چای(تو کتری) نگو وقتی جوش میاد سوت میکشه اینم فک کرده الانه که منفجر بشه گذاشته از خونه رفته بیرون>>>>>>>>>>!!!!!!!!!
عایا این دادا ش من دارم؟(بله داداشه نفسم واسش میره)
فقط نه اینکه زیادی درس خونده زیادیم باهوش میزنه@!!1!
خخخخخخخخخخخخخخ

فرستنده : باب افسنجی f.m

دیشب داشتم با بابام تویه شبکه ای مسابقات وزنه برداری نیگاه میکردم .یکی ازوزنه زنا اومدکه وزنه بزنه که یییییهو ذذذذذااااااااررررررتتتتتتتت........
بعدپسرخالم(گوزیلاست)دادزده میگه:واااااای.هالتر اوفتاد روسرش). طرفوداشتن احیاش میکردن بعدش گذاشتنش توآمبولانس 
یه رب بعد بابام برگشته بهم میگه:خاک توسرت....فینگیل بچه میدونست هالتر چیه توکه دوسال رفتی بدنسازی هنوز هیچی بارت نیست....دوسال پولمو دور ریختم....
من:+-------+(شبیه سازی هالتر)
بابام:0000000
مربی باشگام:@@@@@@@@@

فرستنده : COURTIER

دیشب دیگه سایپا هممونو سوپرایز کرد جدید ترین پراید جهانو داد بیرون با دنده اتوماتیک و بوق اضافه به گفته ایسنا رو کردن این اس حکم فقط برای ضایع کردن لامبورگینی و پورشه بوده و هنوز قیمتی بر روی این ابرماشین گذاشته نشده 
شرکت خودرو سازیه ما داریم

فرستنده : علی ذوقى

نمی خوام خاطره از پدر بزرگم تعریف کنم بلکه فقط میخوام از وجوش , بودنش و مهربونیاش تعریف کنم . من که عاشق اون صورت خسته و دنیا دیده ولی مهربونشم,عاشق نصیحت های قشنگش و خنده های بی دندونشم,عاشق اون یک مقدار پولیم که بعضی موقع ها بهم میده (نه اینکه فکر کنید به خاطر پول میگم نه, به خاطر این میگم که میخواد نشون بده که به یاد ماست و ما براش اهمیت داریم)و عاشق قصه هایی هستم از روی عشق و محبت برام میخوند.و ..................

اگه تو هم مثل من عاشق پدربزرگتی لایک کن

فرستنده : m.s

خانواده ی ما برعکس همن بابای من برادرش به جای این که توی کوچیکی با هم دیگه قهر کنن توی سن50 سالگی باهم دیگه مسابقه قهری میزارن
این باباست ما داریم

فرستنده : kiyana!

پسر خالم ۵ سالشه اومده میگه بیا ۲۰ سوالی بازی کنیم !
می گه : اول تو بپرس !
میگم : تو جیب جا میشه ؟!
یه خورده فکر کرده میگه وایسا همین جا !!
یواشکی رفتم ببینم کجا رفته !
دیدم رفته در یخچال به زور یه سیبو داره میکنه تو جیبش ! 

:| :)))))

فرستنده : Dezire

من:مامان....عید بریم مسافرت؟؟؟....
مامانم:نه عزیزم عید همه جا شلوغه...خوش نمیگذره بذار تابستون میریم...
4،5 ماه بعد...
من:مامانی؟؟..تابستون شد دیگه...بریم مسافرت؟؟؟...
مامانم:نه عزیزم نمیشه مگه تو کلاس نداری؟؟نمیشه که از درست بزنی...تازه تابستون از گرما میپزیم بشین تو خونه به درست برس...عید میریم..
اینا دیالوگای منو مامانم در طول 4 سال بود ...چن وقت پیش باز تکرار شد خواستم در جریان باشین.....
:(((

فرستنده : manam dige

من کلا آدم فعالی ام(فک کنم فهمیدین که تو کافی نت مشغولم)
آغا اینجا اصلا اوووووونقد سوژه هست که جاتون خالی.
امروز یه پسر با کلاس و خوش تیپ و ازون قیافه هایی که فک می کنی همه چی بلند اومد پای سیستم نشست.
خواست از برگه انتخاب واحدش پرینت بگیره کهاز من کمک خواست-منم بهش گفتم واسه پرینت اول ذخیرش کن تا از سیستم خودم پرینت بگیرم.
سیسمشو remote کردم تا اگه در حال ذخیره کردن مشکل داشت ببینم تا حلش کنم.
یه چند بار صفحه رو بالا پایین کرد در نهایت کامل بست.
تلفنشو از جیبش در آورد و با حالت نفس نفس زدن (که مثلا خبر مهمی شنیده و باس بره)اومد حساب کرد و رفت.
خب یکی نیست بگه این چه کاریه مثل بقیه پسرا که یاد ندارن از سیستم استفاده کنن بیان صادقانه بگن تا کمکشون کنم.
دیوار کو؟؟؟
آسفالت کجاست؟؟؟؟؟؟؟
یکی نشونشون بده.

فرستنده : زلیخا21

معلم کلاس چهارم من خاله ام بود. وقتی ازم درس میپرسید حتی اگه درستم جواب میدادم منو میزد. در صورتی که به بچه های دیگه حتی اخم هم نمیکرد. وقتی هم بهش میگفتم چرا میزنی خو? میگفت تا بچه های دیگه فکر نکنن بین تو واونا فرق میذارم.
خو خاله جون آخه من قربونت برم الکی منو بزنی که نمیخوای فرق بزاری? 
خاله اس من دارم?????

فرستنده : parisan

یه خواهر کوچولو دارم که مثل همه ی دهه هشتادی ها بلده با کامپیوتر کار کنه. تازه هر وقت هم فیلمشو میبینه و بازیشو میکنه و کارش تموم میشه و میخواد کامپیوترو خاموش کنه، قبلش همه ی صداها رو تا آخر زیاد میکنه. و زمانی که بنده میرم پشت کامپیوتر و روشنش میکنم حدس میزنین که چی میشه دیگه. از اقسا نقاط خونه فحش نثارم میشه که صدای اون لامصبو خفه کن!!!
فک و فامیلو حال میکنی جان من؟!

فرستنده : Mehdi 19

دلم می خواد بدونم اولین کسی که فهمید دهه هشتادیا گودزیلا هستن کی بوده؟ یعنی اصلا یکی از فانتزیام(بقول شما) اینه باید اون دهنشو طلا گرفت.
چند وقت پیش روی نرده های خونمون (برای ابراز وجود و خودنمایی)مثل این بند بازا هستنا داشتم راه می رفتم یهویی پسر خاله کوچیکم (مجید همون گودزیلاهه) اومده منو هول می ده نزدیک بود از ارتفاع 3 متری با سر بیفتم پایین بهش گفتم آخه جوجه با یکی از این شوخی ها بکن که قد و هیکلش 4 برابره خودت نباشه حداقل اگه خواست بیفته بتونی بگیریش... والااااااااا
حالا اینا بکنار دیروز اومدن خونمون.ورودی W.C یه پله مانند کوچولو هست بعد دارم از W.C بر می گردم اومده پشت در قایم شده خواستم پامو بذارم پایین یهو مثل یابو جفتک انداخت خلاصه با صورت خوردم زمین زبونم زیر دندونم گیر کرد پاره شد دماغمم خونریزی کرد فکنم شکست........ روونه بیمارستانمون کرد
واستاده هر هر می خنده بابام اومده می گه بچه این شیطنتا چیه بدو برو پیش مادرت. 
مامانش می گه خیر ببینی برو پیش بابات 
باباش می گه بچست دیگه اقتضای سنشه
منم گفتم اقتضایه نسلشه عمو
این آدمم که بکشه بازم باباش می گه اقتضای سنشه
فک و فامیله خشنی داریما (فکنم از زاویرا فرار کرده)

فرستنده : MEHDI>>>>>>100%MOKH

داداشم(گودزیلای 3 ساله) تلفن خونمون زنگ میزنه برمیداره میگه:الو؟درخدمتم
من:(((((
یارو اونور خط:)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))(
بازم من:)()()()()()

فرستنده : sety15

اغا یادتونه تا یه کچل میدیدیم می گفتیم کچل کچل کلاچه/ روغن کله پاچه؟؟؟؟ من به یکی گفتم نامردانچنان زد زیر گوشم که موهام ریخت و الان کچلم؟///
ملت بی اعصابه داریم؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : مبین

فک و فامیله داریم


امروز زنگ زدم خونه به مادرم گفتم : دی عبدی چاست چنه؟؟
گفت: تو بیو خونه آخرشم یه کل نونی گیر ایا!
رفتم تا دقیقا چاست فقط نونه !
که البته اگه 5دقیقه دیر رسیدیدم همو یه کل نونم تی محمدو (کاکام) رسما از کفم رفتئی.
ایگوم په دی عبدی یو چنه؟؟
ایگه:بل بل(نون محلی)
ایگوم:بل بل خالی؟؟
نه نها و نه برداشت گفت: په نه په ،پی شیر گامیش!!!
من :-|
دی عبدی (: 
سازمان حمایت از گاو میش :))))))))

فرستنده : mahdi 17 - genave

حالا که یاد خاطرات اون موقع افتادم اینم اعترافم کنم تازه که خط تلفن خریده بودیم که کل اعضای خونواده به اتفاق پسرعموهام جمع میشدیم دور تلفن تا به محض اینکه زنگ زد جواب بدیم
یادش بخیر چه دعوایی میشد سر جواب دادن تلفن

فرستنده : MahdiAghlmand

سلام دوستان اولین پست منه پس لطفأ حمایت کنید
آخه شمایى که از یکى یا دوتا گودزیلایى که تو خونه دارید مى نالید پس من چى بگم؟ نه واقعأ من چى بگم که یازده تا گودزیلاى دهه هشتادى داریم؟؟؟
یه روز یه مهمان خیلى خاص داشتیم منم خیلى شیک و مجلسى نشسته بودم که یهو خواهرزاده ام اومد و از گردنم آویزون شد و گفت :خاله سارا خاله سارا بیا بازى کنیم بیا الاغ من شو 
من |:
مهمان خاص : ((((( 
گودزیلا : ))))))
آخه خواهر زاده اس که من دارم

فرستنده : خاله سارا

قابل توجه دوستی که سریال زمانه رو پیش بینی کرده بود خواهر من میگه دکتر داودی میمیره و ارغوان با مهران نیکخواه ازدواج میکنه خواهره من دارم؟

فرستنده : mazyar

اقا یه خواهر دارم امروز با دست باند پیچی شده رفت مدرسه بگو چرا ؟چون معلمشون کمتر بهش تکلیف شب بده اخه چرا دهه هشتادیا اینجورین!!اینم از ابجی کوچیکه ما

فرستنده : علی ذوقى

من هروقت این گودزیلای تو خونمون را دیدم داشته چیزها خوشمزه میخورده به مامانم میگم: مامان منم میخام خو مامانم شاکی شاکی بر میگرده میگه: خودش از پولها خودش خریده 
من :- 0
گودزیلا:)))))
وزیر کار :- 0 
پول ها مامانم:((((
نمی دونم شاید من دارم اشتباه میکنم شاید این گودزیلا ها حس گنج یابی قوی یا شاید پولدار به دنیا میاند !!!!

فرستنده : ★█ ŁǾЯÐ █★

آغا دختر عموی ما گودزیلاست(دهه هشتادی) بعد انقدر میخوره اینهو گارفیلد شده یه داداش گودزیلا هم داره که از خودش بزرگتره.یه روز رفته بوده مهد کودکش بعد گشنش بوده یه دختره شیرین عسل داشته بهد این رفته به دختره گفته من تو خونه خیلی تنهام , داداشم ,منو کتک میزنه , اذیت میکنه , انگشت میکنه تو چشم , موهامو میکشه بعد دکتر گفته من باید از اینا بخورم خوب شم!...
خلاصه هیچی دیگه شیرین عسله دختره رو گرفته بود خورده بود!!!
دختر عموی مظلومه ما داریم؟؟؟

فرستنده : mx2

دیشب با بابام دعوام شد آخرش کم آوردم گفتم : اصن من گه خوردم ...!!! 
اونم برگشت گفت : من به خورد و خوراکت کاری ندارم ! جواب منو بده !!!

فرستنده : hamraz

چند سال پیش که تازه موبایل ارزون شده بود ما هم یه موبایل خریدیم با خط ایرانسل
یه روز که از یه خیابون شلوغ رد میشدم گوشی رو درآوردم بغل گوشم الکی صحبت می کردم که یه دفعه گوشی زنگ خورد یه لحظه دیدم همه نگاها برگشت سمت من,
چشتون روز بد نبینه گوشی را گذاشتم جیبم باسرعت صدتا از محل حادثه متواری شدم
حالا بگو کی زنگ زده بود,یه پسر خاله دارم دوسال بود قهر بودیم زنگ زده بود واسه آشتی
پسر خاله وقت شناسه دارم

فرستنده : استاد آشفته

با بچه های دایی بزرگم رفته بودیم بیرون .
داییم زنگ زد و گفت بچه ها رو بیار خونه خاله زکیه همه اونجاییم حال خاله بد شده 
خلاصه ما هم رفتیم اونجا من دیرتر از همه از ماشین پیاده شدم دیدم همه ایستادند منتظر من 
گفتم پس چرا ایستادیت و رو کردم به رضا و گفتم منتظر چی هستی برو لایک و بزن بعد همشون یک صدا گفتن وااااااااااااااای 
گفتم چیه جن دیدید؟؟؟؟
یکیشون گفت معلومه صبح تا شب تو فیس بوکیا!!!!!!!!!!
من!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فیس بوک!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
لایک!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چهار جوک؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بقیه سرشونو تکون می دادنو می گفتن نچ نچ نچ
منم که هنوز نفهمیده بودم چه سوتی ای دادم رفتم جلو تا زنگ بزنم رضا گفت عزیزم این زنگه نه لایک
بعد تازه فهمیدم چی شده گفتم آهان نه بابا من کجا فیس بوک کجا؟؟؟
اصلا گروه خونیم به فیس بوک نمی خوره 
بعدهم جریان khosh-khandeh رو براشون گفتم و کلی مشتاق شدن بیان ثبت نام 
از همین الآن دارم هشدار می دم 2 تا شون دهه هشتادین
خلاصه اتمسفر گرفته بود این فکو فامیل مارو....

فرستنده : MEHDI>>>>>>100%MOKH

الان 6ساله که ما یک پنجم تصویر برنامه هلی tvرو نمی تونیم ببینیم آخه مامانم لیبل روی لامپ تصویر رو نمیذاره بکنیم

فرستنده : JM

اومدم خونه دیدم یه دفه تمام حجم اینترنتم تموم شده!(خدا نصیب هیشکی نکنه)
داداشمو صدا زدم میگم تو چیزی دانلود کردی؟
میگه آره یه فیلم فول اچ دی یک ساعته فقط!!
میگم آخه کروکدیل تو بیخود کردی تمام حجمو کشیدی! 
میگه الکی شلوغش نکن نوشته بود دانلود رایگان !!! به من ربطی نداره!!!!
خدایا تازه داشتم با glx و پراید کنار میومدم...

فرستنده : aghreza

قسم خوردن دخترها:به جون دوست پسرم:دوست پسرمو کفن کنن راست میگم
حالا قسم خوردن ما پسرا:وقتی به خدا یا قران قسم میخوریم طرفمون ک پسر باشه میگه بگو بجان مادرم یعنی مامان دوستی رو داری بسلامتی تمام پسرا بزن لایکو
این دختر پسر ما داریم

فرستنده : علی ذوقى

یادش بخیر دوران بچگیامون که باابجیم دعوامون میشد بابام می گفت جای شما دوتا گوسفند میگرفتم خیلی به صرفه تربود
ولی ازحق نگذریم راست می گفت

فرستنده : MahdiAghlmand

یه دهه نودی داریم تو فامیل ؛ پدرومادرش جرات ندارن از گل نازک تر بهش بگن ؛چرا ؟ چون تهدیدشون میکنه؛ به اینکه ازدواج میکنه ووالدینینشو تنها میذاره تا از غم دوری این جلبک دق کنن. 
من همسن اون بچه بودم تنها چند کلمه بلد بودم: 
(بابا -ماما- ددر-نونو-لالا- و .....)!!!!!!!!

فرستنده : شوق پرواز


فک و فامیله داریم


اقا نصفه شب خوابیده بودم دیدم صدای خرس میاد! پاشدم دیدم پدر دارن نصف شب راز بقا نگاه میکنن با چشمای بسته البته!
ده بیست بار صدا زدم : بابا ؟ بابا؟....
بیدار نشد که نشد ! گفتم تلوزیون الکی روشنه خاموشش کنم تا دست زدم به کنترل و خاموش کردم بابام بیدار شده تو اون تاریکی میگه: داشتم نگاه میکردم!
گفتم:صداش زیاد بود گفتم بیام کم کنم دیدم خوابی گفتم کلا خاموشش کنم.
میگه:خوب صدام میزدی من خواب نبودم که کمش میکردم! و بعد راحت خوابیدند...
من :-|
خفاش های شب :-|
جیرجیرک ها :-|
بابام:(:

فرستنده : Fakhrian

اقا امروززززز داشتم صبونه میزدم دیدم خواهرم گفت قبض اب اومده مامانم تا دید چقدر اومده گفت مگه شما اب و میخورید یه خورده صرفه جویی کنید شما بگید من باید چه کنم کسی از بچه ها شات گان داره یه تیر بزنه تو کلم بپاشم تو افق
مامان کم مصرف ما داریم 
قبض شش هزارو پانصد اومده:)))'

فرستنده : علی ذوقى

یکی از سوالایی که وختی ازم پرسیده میشه سعی میکنم نشنوم و صحنه رو با آرامش ترک کنم :
وحیییییییید...آب کتری جوش اومده ؟
لامسب عواقب بعدی ناجوری داره !
قوری رو باس بشوری ...
چای رو دم کنی ...
صبر کنی رنگ بده ...
یه سینی چایی بریزی ...
اوووووووووووه مسیر زندگی آدم عوض میشه
شمام اینطوری هستین عایا ؟!؟!؟!؟!

فرستنده : dash vahid

من روزای فرد از صبح تا غروب میرم کتابخونه (کنکوریم) چن روز پیش داداشم جلومو گرفته میگه راستشو بگو توام مثه ارغوان (فیلم زمانه)یواشکی شوهر کردی؟ میگم نه بابا شوهر کجا بود. میگه میدونم هیچ احمقی سراغ تو نمیاد ولی خاستم چشاتو باز کنی پسره اگه پراید داشت باهاش ازدواج کن هرچند در هرصورت بدبخت میشی!!!!!!! 
حالا من بااین داداش چه کنم؟ ازدیدن تلویزیون محرومش نکنم؟ 
اینم از ده شصتیا

فرستنده : s.t.h 72

صبح خواب بودم که دیدم گوشیم زیر سرم داره میزنگه! با خودم گفتم کله ی به این صبحی کیه که داره زنگ میزنه؟! همونطور که چشام بسته بود جواب دادم گفتم بله بفرمایید؟ دیدم صدایی که باهام حرف میزنه از اتاق بغلی هم میاد! نگو مامانم بوده خودش بیدار شده بود، حالا دیگه خوابش نمیومد میخواست منو اذیت کنه!!!
هــــــعـــــــعــــعــــعــــی... به قول شاعر "از چی بگم...؟!"
فک و فامیله داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

آقایون سلاملکم! مشروط شدم این ترم!
ترم اول دانشگامو مشروط شدم!
یکی از فامیلامون کارناممو دید گفت تو برعکس همه ای! همه معمولا تو زبان مشکل دارن اونوقت تو زبانو شدی ۱۹/۷۵ بعدش بقیه درساتو افتادی؟!
شیش تا درس داشتم این ترم که پنج تاشو افتادم!
(الان فهمیدین من زبانم خوبه یا بیشتر توضیح بدم؟!)

فرستنده : Mehdi 19

داشتم نخ دندون اسچیفاده میکردم پسرخالم گیر داد که بمن توضی بده که داری چیکا میکنی منم هرچی بهش میگفتم میگف ینی چی؟!
یدفه خالم برگشته میگه:مامان جان داره پیپیایِ لای دندونشو در میاره:|
اونم گف:آها!! و رفت پی بازیش!!:|
هیچی ندارم ک بگم:|||||

فرستنده : حامـــــد

شب تولد حضرت زهرا بود(روز مادر)پول زیادی نداشتم,رفتم گلفروشی با پول کرایه تاکسی یه گل رز خریدم خلاصه پیاده اومدم تا خونه تا با هزارتا آرزو اون گل رو بدم به مامانم وقتی گلو دادم اشک تو چشاش جمع شد بهم گفت,خاک بر سرت ببین پولشو داده چی خریده
مامان با احساسه من دارم

فرستنده : استاد آشفته

یه بار داداشم رفت بالا پشت بوم آنتن رو درست کنه. به من گفت تو بشین جلو تلویزیون هر وقت درست شد بهم خبر بده. منم مثل یه دخمل خوف گفتم چشم دادشی. بعد از نیم ساعت داداشم اومد پایین. گفتم بذار یه کم سر کارش بذارم.
من: داداشی تو رفتی جلو آنتن, تی وی نشونت داد.
داداشم: دروغ نگو. برو مسخره.
من: دروغ نمیگم. راس میگم به جون تو. می خوای دوباره برو بالا فیلمتو ضبط کنم.
دوباره دادشم رفت بالا و جلو آنتن قر میداد و میرقصید
بعد که اومد پایین بهم میگه کو ضبط کردی?
من آره ولی نمیدنم چرا پخش نمیشه
رفته از مامانم میپسره منو تی وی نشون داد?
مامانم: نه واسه چی باید نشونت بده?
داداشم: پری میگه رفتم جلو انتن تی وی نشونم داد
مامانم: یعنی تو نمیفهمی داره مسخرت میکنه? 
ای خدا ای خدا داداشه باهوشه من دارم?????

فرستنده : parisan

*******(!!!)علامت اختصاصی abas_m223
مامانم سر نماز وقتی بلند میگه الله اکبر الله اکبر منظورش اینه عباس پاشو زیر غذا رو کم کن نسوزه ...!!!
بابام هم که سر نماز بلند میگه الله اکبر الله اکبر منظورش اینه که عباس بزن کانال 1 اخبار شروع شد,در کل هر الله اکبر بعدی یعنی بزن یه کانال دیگه ببینم چی داره....!!!
حسین (داداش کوچیکم)هم که عشق کشتی و کلا ورزشه یهو سر سجده نگاش به بازوهاش می افته....جو میگیره 10 تا شنا می ره...!!!
خودم هم که بگم ریا میشه.....!!!
خلاصه کلا خانواده داغونی هستیم دوستان,خواستم در جریان باشید!!!

فرستنده : abas_m223

مجددا همون دختر آبجیم که 2/5 سالشه!!!!!!!!!!!!
داشت گریه میکرد بابام می خواست مثلا ساکتش کنه. یه دونه از این نایلونایی که روش عکس داره رو برداشت نشونش داد وگفت بیتا توتو ها رونیگا. بیتا هم در همون حالتی که داشت اشک می ریخت گفت آی کیو این که توتو نیست انگیلی بیلدزه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی بنده خدا بابام با فرش یکی شد!!!!!!!

فرستنده : HATA

عاقا یه مادریزرگ داریم بعضی وقتا سوتی میده منجر به خسارت !!!!! 
داییم پژو خریده بود شب که آورده بود توی حیاط باید یکم با زحمت درو میبست . این مادربزرگ مام تو اون هیری ویری اومده دستاشو زده به کمرش میگه علی جان ( داییم) نمیشد یه هاش مک بخری که راحت تر بریم بیرون و بیایم ؟ !!!!!!!! 
هیچی دیگه داییم رفت یه در جدید واسه خونه سفارش بده ! چون تو 10 مین همشو جویده بودیم !!!!! 
بازم خدا خیرش منظورشو رسوند !!!!
من :))))))))
دایی و خانواده :))))))))
هاش مک 0-0
مادربزرگ من :((((

فرستنده : padeshah

دهه شصتیا یادتونه وقتی میرفتیم مدرسه ...توکلاس... زنگ امتحان ... واسه اینکه تقلب نکنیم کیف میذاشتیم وسط!!!!!!!!! یا یکیمون باید میرفت زیرمیز...خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ.... ازهمون موقع شخصیت ضایع ی من شکل گرفت...

فرستنده : تابان

دخترم هنوز هفت سالش نشده چند وقت پیش به پسرم که پونزده سالشه میگفت تو را از کوچه پیدا کردیم اما نمیدونستم که سوپرگودزیلاست دوروزپیش که به خاطر مسئله ای عصبانی شدم دستاشو به کمرش زده و به مادرش میگه خیلئ دلم برای بد شانسیت میسوزه مجبور بودی باهمچین ادم بد اخلاقی ازدواج کنی قحطی بود؟ای روزگار من ده سالم بود نمیدونستم ازدواج چست دیگه دیوار و افق هم جواب نمی ده 
سوپر گودزیلاست داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : نسل سوخته

سرما خوردم رفتم شربت اسپکتورانتزجگ گرفتم صب یه قاشق خوردم بعدش ظهر که اومدم یه قاشق دیگه بخورم مامانم میگه خو پسرم همشو یه جا سر بکش دیگه خونه ریخت و پاش میشه پرتش کنیم بره...!!!
من (!_!)
عزراییل(^_^)
گوذزیلاها(^_^)
گلبول های سفید بدنم(^_^)
برنامه ابر انسان ها(^_^)
معده بدبختم(*.*)
خو مادر من میخوای شربت رو با شیششش بکنم تو حلقم که دیزاین خونه خراب نشه نمیدنم چرا بعضی مواقع این توهم رو برای من ایجاد میکنی که فرانکیشتینم .....خدا رو شکر خدارو صدهزار مرتبه شکر که امپولا خونمون تموم شده و دکتر تجویز نکرد.بزنیدلایک و به افتخار هر چی مادر زحمت کشه که رو مخ آدم قدم میزنن

فرستنده : diplomat

فک و فامیله داریم


ﺑﭽﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ 4ﺳﺎﻟﺸﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ
ﮐﻮﺩﮎ ﻣﯿﺪﯼ،ﺷﺒﮑﻪ ﺭﻭ ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩﻡ
ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﺑﺎ ﺣﺮﺹ ﻣﯿﮕﻪ:ﺁﺧﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺍﻡ
ﻧﺪﺍﺭﯼ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺖ ﺑﮕﻢ...
ﻣﻦ|:

فرستنده : love_silent

بــه مـامـانــم گفـتــم مـــــّ مــــــَن میخـــوام بــرم خــرید الان همــه جــا Off خـــورده!!!!! عــابــر بــانـکــت رو بــده پلیــــــز :)
مامانم : باشــــه برو ...
رفتـــم یــه پــُلیــــور خــریــدم 250هــــــزار تومــن D:
اومـــدم خــونه مـامــانــم در حـالیـــکه گــوشــاش ســــوت میــکشــید پرسیـــد: مگــه نگفتــــی فــروش فــوق العــاده س؟؟؟؟ هــــان؟؟؟
بــا خوشــالــی پـریــدم هــوا و گفــتم این یـک فــروش فــوق العــاده نیــست، ایــن یـک خــرید فـــــوق العــاده ســـت :)))))
هیچـــــــــی دیگه الان گوشــم ســرخ ِ و دارم از راپلــــه ها براتــون پســـت میذارم :(
عاطفـــه (دختـــــر همسایمون همون کـــه پارسال دماخشـــو عمل کـــرده ) از بالا داره نیگـام میکنه مث ِ بــُز میخنــــــده بـــم ^__^
فک و فامیل و درو همســایس داریـــــــــــــــــــــــــــــم ؟؟؟؟؟؟

فرستنده : shey2nak

چن وقت پیش سر میز شام داداشم داشت ازم تعریف میکرد.بعد گفت فلفل نبین چه ریزه(خطاب به من)منم گفتم درشتاش زیر میزه.دیدم کلشو برده زیر میز داره زیر میزو نگا میکنه...

من میرم بمیرم

فرستنده : همونیم که نمیدونی کیم

ی روز سرم درد میکرد ،به مامانم گفتم:مامان مغزم داره از جاش در میاد. مادرم با تمام دلسوزی گفت:عزیزم برو این حرف رو به یکی بزن که باورش بشه تو چیزی به اسم مغز تو کلت داری
مامانه مهربونه من دارم

فرستنده : JM

اطراف من پره از آدمایی که اگه هفته ای یک بار نبینمشون دق میکنم , اینا همون فک و فامیلایی هستن که شاید مسخره بشن یا بشن سوژه ی خنده های ما , ولی به جان خودم اگه همین آدما اطراف من و شما نباشن از تنهایی میمیریم . اگر سوتی میدن یا طعنه میزنن یا سرکوفت یا هر کار دیگه ای , ولی بودنشون خیلی واجبه.
عشق است همه فک و فامیلا .

فرستنده : m.s

بـابـابزرگــم داش راجـع به یه شبـــکه مــاهواره ای(که اسمــشو تو خواب ببینــی بگــم) اَ داییــم می پــرسید که: حــامد؟ ای 3نفــر حرف ٍ حســابشون چیـه ؟ هــر چی امیـــر میگه متــوجه نمی شـــم!
داییــم خــعلی جــدی و عصــا قورت داده : امیـــر ؟ دایی بذا مــن میگــم!! بــابــا جون اینــا 3 تا ویــلونن! مث ٍ مــن و شمــا و امیـــر! چــرت وپــرت میگــن!! آقـا امیـــر اینــقد پیچــیده اش نکـن!
مــن کف ٍ زمیــن غلــت میـــزدم! 
بـابـاجــون : خخخخخ! ویلــون دیگــه ؟؟ مـن و تو و امیـــر؟ خخخخخخ !
آقــا داییــم تازه فهــمید چی گفتــه بی هــوش شد! غَـــش کرد اَ خنـــده بقیــه حرفشــم نتــونســت بزنه!!!!
دایــی ٍ دارم مـــن؟!!

فرستنده : امیر21

رئیسمون داشت با یکی از مشتریامون که حسابی شاکی بود صحبت می کرد،بعد بهش گفت که ببینیم خانم محترم ما تمام تلاشمونو می کنیم مشکل حل شه اگه در نهایت نشد توافقی جدا میشیمممممممم
من :)))))))))
خانم مشتری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همکارا!!!!!!!!!!!!!!!!!!
رئیسمون :(((((((((

فرستنده : moji_queen

با پدر و مادر و البت گودزیلای خانواده رفته بودیم بیرون تو ماشین حرف خرید و اینا شد بابا هم داشتن حرف می زدن بنده خدا دراومد که:برید هرچی می خواین بخرید و فلان تومن می دم بهتون فقط هرچی لازم دارید بگیرید ها الکی خرج نکنیدو... بنده خدا اومد مثال بزنه گفت:مثل من نباشید این همه لباس دارم که نمی پوشم و..
من و مادر محترم هم در سکوت کاامل داشتیم مستفیذ می شدیم یهو گودزیلا 5سالمون برگشته می گه:نه خیرم چون تپلی تنگت میشه لباسا!
یعنی بعد گاز زدن در و سقف ماشین بامامان رفتیم افق
پدر محترم :)
ما:)))
لباسا:((

فرستنده : h.f

عاقا دیشب با مامان و خواهر گودزیلا رفته بودیم خرید هوا یخخخ بزغاله بند کرد بیا بدوییم و مسابقه بدیم !‌ دلم سوخت گفتم باوشه مام بامرام یه مسیر کوتاه رو دویدیم گذاشتیم این اول شه!
حالا اومدیم خونه رفته برس پدر محترم رو برداشته به بند کاپشنش گره زده به قول خودش مداد!(همون مدال) طلا یه دست گ مصنوعی هم گرفته دستش جلو آینه تعظیم می کنه و اینا
آخه خواهر محترم بی جنبه ست ما داریم !
یعنی من o_O
مامانم:بچه م خلاقه!
المپیک :((((

فرستنده : h.f

اقا از وقتی که فیلم زمانه میده مادرم نسبت به حمید گودرزی الرژی پیدا کرده حالا هر فیلمی که از این بازیگر پخش میشه میگه بزن ی شبکه دیگه این انگلو نبینم میگم مادر من این بازیگرن میگه بازیگره و این غلطا رو میکنه مامان با احساس من دارم :,')?

فرستنده : علی ذوقى

دیروز شبکه ی یک داشت اخبار هواشناسی پخش میکرد طرف گفت بعلت بارش شدید برف در برخی مناطق آذزبایجان شرقی، جاده ها صعب العلاج هستن!!!
آخی.. ایشالا خدا شفا بده این جاده های صعب العلاجو!! خو عزیزم وقتی نمیتونی مجبوری از این کلمات قلمبه سلمبه استفاده کنی؟
گوینده خبر سوتی دهه داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

اقا در دوران طفولیت یه کاری کردیم بابا عصبانی شد دنبالم کرد داشت منو میزد منم با دستم جلوشو میگرفتم ک نزنه بعد یکی از همسایه هامون به مادرم گفت برو کمکش کن اونم اومد دستامو از پشت نگه داشت و بابام منو بادمجونی کرد فقط من نفهمیدم اومد دستمو نگه داشت ک راحت و سریع کتک بخورم یا اینکه بابام راحت تر کتکم بزنه از اون به بعد دیگه از مامانم کمک نخواستم:))
اینم از فک و فامیل ما

فرستنده : علی ذوقى

یادش بخیر وقتی بچه بودیم تا دور هم جمع میشدیم الکی گیر میدادن به ما کوچولوها ک این عروس منه این داماده منه و ما هم زرد ابی قرمز کلا رنگین کمون میشدیم 
اما حالا داداش خودم جز گودزیلا های دهه هشتاد تا دور هم جمع میشیم میگه واسه من زن بگیرین پنج سالشه
خدا بخیر کنه

فرستنده : علی ذوقى

یه دکترتو محلمون جدیداومده.بیماراشو بدون پول ویزیت میکنه.فکرکنم ازطرف یه خیریه اومده.داروهاشم رایگانه.
مادربزرگم میگه:من میرم پیش این دکتره 
من:مادربزرگ توکه حالت خوبه
مادربزرگ:توحالیت نیست,داروهاش مجانیه به دردمون میخوره
من:؟؟؟
مادربزرگ:$$$
داروسازی ایران:OOO

فرستنده : Mohamad.Mahdi

مامانیم برام ی ادکلن دی اند جی خریده بود هر وقت ک میزدمش میگفت باز بویه گندشو در اوردی وقتی هم ک نمیزدم میگفت بلند شو برو گمشو 
بو گند میدی ادکلن خریدم برات واسه چی!؟
تو رو خدا یکی بزنه منو له کنه!!!!

فرستنده : علی ذوقى


فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری چهارم )


فک و فامیله داریم


یروز تیپ زدم رفتم مدرسه یه کلاه باحالم گذاشته بودم سرم...
زنگ اول دبیر زیستم اومده میگه اااااااااا چه کلاه قشنگی داری هاااا ....منم با اعتماد به نفس بالا گفتم مرسی و خلاصه کلی حال کردم...
زنگ دوم دبیر فیزیک هنوز نیومده تو کلاس میگه کلاتو درار منم گفتم در نمیارم ...بعد در اومده میگه به نظر من دور از ادب که دانش آموز سر کلاس کلاه بپوشه... 
من:/
کلاهم:/
ادب:/
نظر:/
دبیر فیزیک:....
ینی دبیر ما داریم آیا؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : beautifullier

دیروز به دختر داییم که چهار سالشه (فراگودزیلا) میگم عمویی قربونت برم بوسم میکنی؟ 
میدونین چی مگیه ؟ 
میگه برو گمشو مزاحم من نشو بابام اگه بفهمه تو رو بوسیدم باهام دعوا میکنه !من (>
سازمان گودزیلاها >*
دایی بیچار &)
مخترع بوس ^)
آخه من سرمو به کدوم تیرآهنی بکوبم تا درجا خلاص شم ، ما سن اینا بودیم فرق دخمل با پسل رو نمیدونستیم فکر میکردیم اونام مثل مان !!!!!!!!!!!!!!!
نه جان من شما بگین دختر دایی بوس نکنه ما داریم !!!!!!!!!!!!!!!!

فرستنده : zir khaki

چن وخته با مخاطب دواییم دلم ترکید از بس بیکار بودم دانشگاهم تعطیلات میان ترم بود
دگ کلی باخودم کلنجار رفتم ی اس خالی فرستادم:S
جواب داده:این چی بود؟؟؟؟
منم گفتم اس خالی :|
ممنون ک مطلعم کردی نمیدونستم:)
ینی درک و فهمت تو حلقم:|

فرستنده : shayanoscar

متن اس ام اس دوستم به من بعد از چند هفته:
سلام پسر چطوری؟ خوبی؟ چیکارا میکنی؟ خانواده خوبن؟ درس میخونی یا نه؟ دیگه چه خبر؟ خب فدات شم. خدافظ!
(o_O)
دوسته داریم ما؟!

فرستنده : Mehdi 19

یه بار داداشم میخواست بره استخر از ما پرسید استخر پیروزی زنونه است یا مردونه ماهم بهش گفتیم زنگ بزن 118بپرس( منظورمون این بود شماره استخرو از 118 بگیر)
این داداش عاقل ماهم زنگ زد 118گفت سلام خانوم استخر پیروزی زنونه است یا مردونه اپراتور هم قطع کرده
داداشم عصبانی شد گفت زنه هنوز جواب منو نداده قطع کرد
میخواست دوباره زنگ بزنه دید ما غشیم از خنده تازه دوزاریش افتاد
آره بابا ما باهوش زیاد داریم خخخخخخ
هر لایک=خخخخخ

فرستنده : ساحل

عاقا من الان حدود بیش از یک هفته از حموم رفتن منع شده ام و خودم از بوی خودم داره حالم بهم میخوره....آره خوب میگی برو حموم تمیز شی خو بدبختی من همینجاست دیگه جونم براتون بگه مر گ مخاطب خاصم کفنش کنم راسته مخاطب خاصم این طرم مشروط بشه اگه دروغ بگم خو بریم سربدبختیم 
تقریبا هفته ی پیش مامانم اومد گفت:تو خجالت نمیکشی آخه ذلیل شده من از دست تو چکار کنم من بیچاره از همجا بیخبر گفتم:آخه مادر من چی شده رگبار بستی منو برگشته میگه: زر زر نکن میدونی پول آب چقد اومده من:خوش اومده قدمش سر چشم مامانم:لال بمیر من: چی شده باز لیلی ما اعصاب نداره(اسم مادرم لیلاست) مامانم:از الان به بد حمام تعطیل چیه هرروز هرروز حموم پول آب خداتومن شده من:مادرمن مگه چقدر اومده مامانم:16000تومن
من:0 o
اداره آب:@@
مادرم:××
هییییییییییییییییییییی خدا (به نظرشما من الان چی کارکنم)اینم مادر ماداریم ؟؟؟؟هیتلر2

فرستنده : angel6672

رفتم خواهرزادم و بوسیدم (کلا3سالشه)بعد بهش میگم:عزیزم خاله و نمیبوسی؟
همونطور که داشت میرفت گفت:کمبود محبت کمبود محبت
من:-ا
خواهرزادم:-0
آخه اینم خواهرزاده ی با محبته ما داریم؟؟؟

فرستنده : مهشاد

سر امتحـــــان یکی از مفصــــــــلای بدن ُ بجـای گوی " کــــــــــــــــاسه" 
نوشتم گوی " بشقـــــــــــــــــــاب "
یعنی من :/
مفصل :o
معلم در باطن :))
معلم در ظاهر :|
دانش آمـــــــــــــــــــوز ِ معلمِ مون داره؟!!!!

فرستنده : Blue Seven

چن سال پیشا عمم باعروس(عروص،عروث،اروث حالا هرچی!!)ش اومده بودن خونمون،بعد این عروس عمم یکی از این گودزیلاها داشت،بعد ساعت2،3بعدازظهر دیدیم نیستش،خلاصه بعد کلی گشتن خونه زیر راه پله پیداش کردیم رفته بود تمام واکس کفش رو مالیده بود به دستا وپاهاو صورتش اصن ی وضی تو نگو مامانشو دیده خودشو آرایش کرده این عقب مونده هم رفته اینکارو کرده خخخخخ

فرستنده : amiro0o

با ماشینم تو اتوبان داشتم میرفتم یه GLX جلوم بود (گوشی glx رو نمیگما) همون 405 منظورمه....
اصلن بهم راه نمیداد ازش سبقت بگیرم چپ میرفتم میگرفت چپ....
راست میگرفتم میگرفت راست....
خلاصه یه 5 کیلومتر همینجوری پشتش بودم که دیدم فرصت مناسبه واسه سبقت گرفتن، اومدم از راست سبقت گرفتم رسیدم جلو تو ماشینو نگاه کردم دیدم بابام داره منو نگاه میکنه میخنده....
نگو با دوستش بود منو دیده بودن میخواستن منو اذیت کنن....
اخه پدر من این دیگه چه کاریه.......

فرستنده : Vahab

اونایی که از دهه هشتادی ها انتقاد میکنن باید بگم اونچوری که شماها تعریف میکنین نیستن مثلا من یه داداش دارم که وقتی کارش با اسباب بازی هاش تموم میشه از توی خونه جمع نمیکنه وقتی بهش میگی واسه چی جمع نمیکنی؟میگه ازم خواهش کن تا توی جمع کردن کمکت کنم واقعاکه.

فرستنده : T.Nine

آقا زن همسایمون خیر سرش مدیر مدرسه بوده شوهرش گوشیشو جا میزاره، از یجایی زنگ میزنه بهش میگه از گوشیم شماره فلانی رو بده اونم میاد گوشی آقاشو برمی داره تو یه دست و گوشی خودشم تو دست دیگه!!!!!!!!!!!
توجه داشته باشید ..............
از گوشی خودش زنگ میزنه گوشی شوهرش (که تو دستش بوده فراموشکار) بعد گوشی شوهرشو جواب میده میبینه کسی حرف نمیزنه شصت دفه تکرار میکنه بد و بیراه و ناسزا و اینا که توی این هیری ویری حالا این کیه مزاحم میشه!!!!!!!!! عقله همسایه ما داره توروخدا؟!!!!!!!!!!!!

فرستنده : السالوادور

فامیلمون سوتی داده مارک دار: رفته عیادت تا نشست با صدای بلند گفت فااااااتحه

فرستنده : هعیی روزگار

دیروز دختر داییم(که متولد سال 88 می باشد)ناگهان شروع به جیغ کشیدن کرد، سرآسیمه خودمونو رسوندیم دیدیم همه عروسکاشو چیده رو تخت میخواد با گوشی ازشون عکس بگیره،
:چی شده النا جون؟
:(در حالیکه از عصبانیت سرخ شده) دیفونم کردن هر چی میگم به من نیگا کنین نیگا نمیکنن!!!
عروسکا :|
اهالی منزل :)))))))))
دختر داییم بعد از دیدن ما تو اون وضعیت:((((+جیغ مجدد

فرستنده : مهندسِ مملکت

من چند وقته میام khosh-khandeh  ولی تازه عضو شدم،علت عضویتمم به شرح زیل است:
چند هفته پیش مامانم می خواست بدوستش اس بده،چیز جالب نداشت.منم khosh-khandeh  بهش معرفی کردم(که ای کاش فکم میشکستو اینکارو نمیکردم)
از اون موقع،هر روز بهم میگه ببین این بچه های khosh-khandeh  چقد خلاقن،تو هم یاد بگیر یچیزای خنده دار بفرست
تازه هرروزم میاد چک میکنه ببینم من چیزی دادم تو سایت یا نه
دیشب دیگه عصبانی شده به بابام میگه این دختره از بس بی نمکه واسش خواستگار نمیاد
تاحالا ایجوری ترشیدگیمو به روم نیاورده بودن...خدایاااااا
یدونه شاهزاده سوار بر پراید سفید برسون
بگو آمین
<خوب دقت کن مامان خانوم،پس فردا نگی این دختره ی ترشیده مطلب ندادااا>

فرستنده : GhaZaaL

 


فک و فامیله داریم


دوستم تا زه پراید خریده تازگیا اینجوری حرف میزنه
بهش میگیم سلام 
میگه سلام من با پرایدم بر یه جای الان میام
میگیم خوبی 
میگه هم من خوبم هم پرایدم 
میگیم پدرت خوبه 
میگه خدارو شکر از پرایدم راضیه 
خو لامصب نمیشه این کلمه پراید و از تو جمله هات بکشی بیرون انقدر گفته پرایدم شبا خواب پراید میبینم

فرستنده : alim2

از این هشدارا هست که به فیلمهای ترسناک میزنن(18-) که رعایت نمیشه حالا بگزیم،یه هشدار جدید من پیشنهاد میدم به این شبکه پویا که بزنه(10+) یعنی بالا 10 سال نبینن کلا از وقتی اون اومده من و پدر گرامی و مادر عزیزتر از جانم میشینیم هی نگا میکنیم حالی میده به جان خودم(کودک درون هر سه ما فعاله)...تازم امروز مادرم نشسته میگه تا کارتون سوفی رو نگا نکنم هیچ جا نمیرم نه از صبحونه خبری نه کار خونه میکنم...
شبکه پویا:)))
مادرم:(((( بعد از اینکه سوفی پخش نشد
من که وضعم نامشخصه... :)))) ولی همیشه خندانم
(این یکی خیلی بی مزه بود نه)

فرستنده : سهند آذری(همیشه دلخوش)

رفیقم مغازه داره. دیروز یه مشتری امده بود براش رفیق ما هم داشت فوتبال نگاه میکرد در همین حال یهو خانمه(مشتری) گفت:اقا چقد میشه این جنس ها رفیق ما امد بگه:خواهش میکنم قابل شما رو نداره سوتی داد و گفت:قابل میکنم خواهش شما رو نداره!!!
به جان خودم زنه داشت میپوکید از خنده ولی جلو خودشو گرفته بود
بعد این که از مغازه رفت بیرون یهو دیدم زد زیر خنده مردم هم نگاش مکردن هی میگفتن نگاه دیوونه رو:|
رفیق ما داریم؟:|:|

فرستنده : -_-mostafa-_-

امروز دوستم با حالت خاصی بدو بدو اومده پیشم میگه کیمیا حساب کردم امسال چهار شنبه سوری میوفته دوشنبه!!!!!!!
منو میگی:اااااا
دوستم:)))))))))))))
جامعه اندیشمندان ایران:اااا
تقویم شمسی://////////
بعـــــــــــــــله یه همچین دوست متفکری دارم من

فرستنده : KIMYA

نمی دونم چی بگم والا
یه پسردایی گودزیلا که نه هیولا دارم (4 سالشه)
چند روز پیش با خانومم و مادر و پدرم رفتیم خونشون
برداشته به من میگه کی می خوای از زنت طلاق بگیری من می خوای باهاش ازدواج کنم توکه قدرشو نمی دونی 
لااقل به من که بیشتر علاقه داره چون همش به من شکلات میده
آخه بگین من چیکار کنم
آخه این هم شد پسر دایی ...............
حالا زنم می گه کی می خوای طلاقمو بدی ........

فرستنده : امیر چمبری

خیلی حواس پرت شدم
سوتی داردم در حد لالیگا...
صبح ساعت 9 رفتم در مغازه رو باز کنم دیدم پشت در مغازه مشتری ها وایستادن
خیلی هول کرده بودم
قبل از اینکه نرده های مغازه رو بردارم چراغ های داخل مغازه رو روشن کردم رفتم بیرون که نرده هارو بردارم یک و دو تاشو برداشتم دوباره رفتم داخل مغازه برق هار رو خاموش کردم اومدن نرده هارو گذاشتم سره جاش
طرف می گه کجا ؟؟؟؟
منم گفتم الان سره ظهره می رم عصر می یام
دیدم ملت دارن آسفالت گاز می زنن
بعد تازه فهمیدم چی شده
یعنی همچی ادمی هستم من

فرستنده : امیر چمبری

این که میگم جوک نیست عین واقعیته:
ساعت 9:30 شب داداشم داشت با گوشی فیلم می گرفت.دستشو گرفته کنار گوشی میگم دستتو وردار میفته تو فیلم.
میگه آفتاب میخوره تو صفحه!!!!!!!!!!!
توجه نمویدی؟
ساعت 9:30 شب

فرستنده : joker

یعنی اگه با چشمای خودم نمیدیدم باورم نمی شد
هواپیما ایرباس تو حلقم موقعی که سرباز بودم توی فرودگاه خدمت مقدس رو انجام می دادم...
حالا چون برام عزیزی اسمتو نمیارم...بیسکویت آره....
خرما هم آره 
بعضی از این شکلاتها هم آره قبول....
قند هم که مشکلی نداره....
ولی آخه کی حلوار ارده رو برای اینکه نرم بشه رو میزنه تو چایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب حداقل وقتی تنهایی ازین گندا بزن که عُقِمون نگیره

فرستنده : امیر چمبری

مامیم هروقت کیک درست میکنه من میارم با خیار میخورم ودر اون لحظه تو خونه ی ما چاه نفت زده میشه ازبس زمینو گاز زدن اعضای خانواده
من دیوانم عایا؟
واقعا هنوز نمیفهمم چرا این کارو بامن میکنن!پ
مگه چشه کیک با خیار؟؟

فرستنده : باب افسنجی f.m

من 3تا خواهر دارم ؛ وقتی میام khosh-khandeh  مطالبو با صدای بلند میخونم که اونام بشنون این کارم چندتا مزیت داره :
1 دراین موقعیت من شاغل به حساب میام
2خواهرام سرگرم ودلشاد میشن وراحتتر به کارای شخصیشون میرسن( ازجمله اس بازی ؛ سریال زمانه رو دیدن ؛ ناخن سوهان کشیدن ؛ خوردن وآشامیدن و...)
3در مصرف برق صرفه جویی میشه = بابام :)))))))))))))))))))
4دروقتمون صرفه جویی میشه 
5 سایت شلوغه نمیشه وتعدادبازدید کاربران بیشتر میشه 
(همچین پطروسی ام من )

فرستنده : *شوق پرواز* Y

تلویزیون داره میگه میلیون ها سال طول می کشد تا از بقایای موجودات زنده نفت تشکیل شود؛
بابام برگشته میگه: یعنی بچه اگه من الان چالت کنم؛ ممکنه میلیون ها سال بعد به یه دردی بخوری....!!!

فرستنده : vahid_2213

من نمی دونم چی وضعیتیه!
زود میرسم خونه می گن از مدرسه جیم زدی کجا رفتی؟
یا مثلا می گن اون مدرسه فلان فلان شده صاحب نداره شماها زود میاین
دیر می رسم می گن چرا دیر میایی؟
من گیج شدم دیر برسم یا زود برسم یا اصلا نرسم

فرستنده : axiss

چــنــدوقــتــیــه کــه بــامخــاطــب قــهــریـــم عـــــجــــیـــــــــــــــــــــب رو آوردم بـــه درس.تـــازه فــهــمــیـــدم نـــه تــنتتها هـــرکــی بـــانـــنـــه ش قـــهـــر مــیـــکـــنــه خـــوانــنــده مــیـشـــه...بـــلــکــه هــر کـــی بــامــخــاطــبــشـــم قـــهـــرمــیــکــنــه بــستــه بــه مــدتــ قــهــر،مـــهنـــدس...دکـــتـــر...پـــروفـــســـوریـــــــاحــتــی فیلسوف میشه...اونم ازنوع عــــــــــالی:)

فرستنده : *خیارشور*

تو اوتوبان داریم با پرایدمون میریم به بابام میگم بزار من بشینم شبه تو چشات ضعیفه میگه آدم باید بمیره دیگه حالا چه الان تو تصادف چه 20 سال دیگه تو خواب
خو بابای عزیزم اگه فرق نمیکنه من با یکی از بچه های 3+1 جوک برم تو افق محو بشم که دیگه بر نگردم
بابا سرخوشه من دارم
عزرائیل ةةةةة
سردار رویانیان@@@@@@@
مدیر عامل شرکت سایپا×××××
ستاد حوادث غیر مترفبه ٪^^٪٪٪^^^
امداد خودرو ٪٪^^٪٪^^
امداد جاده ای ـــــــــــــــــــــــــــــــ
افقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فرستنده : SPSS_QOM

من چه گناهی مرتکب شدم که گیر عمه های مهربونم افتادم؟؟؟؟
امروز عمه مریمم میگف :ایمان من اصلا هیچ سر از اینترنت مینترنت در نمیارم !ازین به بعد هر بار همو دیدیم راجبش برام توزیه بده
من مفلوک:'(
عمه:مصلا بگو با ایمیل میری تو اینترنت یا با سایت!!!
الان عمق مصیبتمو درک کردین؟

فرستنده : Iman


فک و فامیله داریم


عاقا این عمه مااعععصاب واسمون نذاشته!دیشب خونه ما مونده حالا بماند که این گودزیلاش نذاش ما بخوابیم:(
صب بیدارشده از خنده ریسه میرف!!
من خواب زده: o_O
عمم همچنان:D:
من:چیشده عمه چرا میخندی؟؟!!
عمه:محمدم(همون گودزیلاهه)من که خواب بودم بهم میگه مامانی بسته چقد میخابی!...
من بی اععصاب:/ بخدا میخواستم برا حفظ زاهر بخندم خندم نمیومد!تازه به زور جلو خودمو گرفتم محمدشو خفه نکنم!!خنده داش واقعن ،من هیچی نمیگم شما بگین...

فرستنده : Iman

سلام این اولین پست منه
ما هم تو خمنمون یک گودزیلا داریم . (خواهرزادمه)
این گودزیلا ما خیلی با خانومم جوره. خانوم من هم خیلی بچه دوسته.
یه روز رفتیم خونشون بل از اینکه بریم خانومم داشت بشقاب و لیوان هارو به همراه خواهرم جمع می کرد که یه هو خواهر زادم که هنوز 4 سالشه گفت بزارین من ظرفها رو جمع می کنم بعد می شورم .گفت هر وقت می روم خونه زندایی من این کار رو انجام می دم. آغا ما رو می گی ...........
نمی دونم این سازمان حمایت از کودکان کجاست..

فرستنده : امیر چمبری

یه روزم بعد مدتها دختر خالمو دیدم باهاش صحبت میکردم
من:از وقتی ازدواج کردی دیدگاهت نسبت همه چیز عوض شده ها
دختر خالم:یعنی میگی عاقل شدم؟
الان یه مدته ذهنمو مشغول کرده.اصلا نمیتونم درس بخونم.به نظرتون چی بهش باید میگفتم؟؟؟؟؟؟

فرستنده : ehsan93

عاغا دیشب یکی از فک وفامیلامون خونه ی مابودن
یه پچه دهه 90ی داشتن که هنوز نمیتونست بحرفه فقط یه چیزایی میگفت
حالا این فک وفامیل ماهم این بچه دهنشو باز میکرد براش ترجمه میکردن
حالا چندتاشو ببینین:
(سر سفره) اباوو ننوووو
ترجمه:چرا نوشابه سر سفره نزاشتین؟
بووووو لووووووو 
ترجمه:غداشور است!
ابووووووووو: چرا بابا نیومده؟
الووووو ابووووووو:میخوام با تلفن با بابا بحرفم!!!؟؟
می می:متاسفانه هنوز هیچ ترجمه ای برای این لغت ثبت نشده است.
فک و فامیله مترجمه داریم؟

فرستنده : شهریار

توخونه بامامان بابام نشسته بودیم داشتیم ناهار میخوردیم بعد تلویزیون داشت یه مجریو نشون میداد یه بدبختیو هی سوال پیچ میکرد بابام نه گذاشت نه برداشت گفت یارو چه سیم چینی میکنه،
بدبخت مامانم ازخنده غذا پرید تو گلوش،هععععی بابای منتقد مجریه داریم.
سیم چین!!!
انبردست!!!
سیم جیم!!!
فک کنم بابام جعبه ابزار دوس داره غیر مستقیم خواسته بگه،من برم براش بخرم.

فرستنده : voroJAK&

من هر وقت بی کارم میشینم تو خونه و هیچکس باهام کار نداره.
اما وقتی یه سرگرمی پیدا میکنم همه باهام کار دارن
فک و فامیلی داریم ما
من:؟؟؟

فرستنده : r k o

دیروز یکی از دوستای بابام اومده بودن خواستگاریم؛ اونم واسه شاام‏!‏ کلی تدارک دیده بودیما
از هر دری حرف زدن؛ حتی مراسم ختم؛ اما 1کلام از خواستگاری حرف نزدن‏!‏‏!‏‏!‏ا
اخرشم پاشدن رفتن؛ فکر کنم فقط اومده بودن شام بخورن
حالا رفتنی میگن فردا شب میزنگیم جواب بگیریم‏!‏‏!‏‏!‏ اخه عوضیا شما که خواستگاری نکردین که ما جواب بدیم‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏ انقد حرصم درومد که نگو
اخه اینم خواستگاره من دارم؟

فرستنده : م.نفر

من متولد اسفند ماهم چندسالیه مامانم لباس میخره کادو تولد بعدشم میگه حق نداری تا عید بپوشی
لااقل بذار تن بزنم ببینم اندازست یانه اندازه نبود ببرم عوض کنم...
واقعا من به همچین خانواده ای افتخار میکنم,این بهترین ایده س واسه صرفه جویی

فرستنده : استاد آشفته

کروکودیلای فامیل ریختن تو خونمون کم که نیستن 
10،12 نفرن من نمیذارم برن پای کامپیوتر
حالا این وسط آبجی کوچیکه ی مارو
"خب تو انسانیت حالیت نیست نمی فهمی اینا کامپیوتر ندارن دلشونو 
میشکونی آخه تو ام آدمی؟"
آبجی با احساس با مسئولیته دارم من؟

فرستنده : ***WELLBORN***

آقا هی میگن درس بخون، درس بخون ولی یکی نیست بیاد ببینه اصلا به ما چیزی یاد میدن یا نه
ترم سوم بودم یه استاد زن داشتیم که لیسانس و دکتراش رو از دانشگاه صنعتی بوق... گرفته بود. آخر کلاس رفتم ازش یه مطلب درسی بپرسم در حین توضیحش یه سوال ساده ازم پرسید. منم چون بلد نبودم صادقانه گفتم نمی دونم. حدس می زنید بعدش چی شد؟
درسته! خودش هم جوابو نمی دونست مجبور شد کتاب باز کنه
حالا هی بگید درس بخون
استاد با سواده داریم؟!!!

فرستنده : Mori

عاقا چن وخ پیش ورقه امتحانی رو از معلممون گرفتم دیدم ک بم داده 15 رفتم بش گفتم آخه احمق من همه ی سوالارو از خود کتاب کپی زدم چرا بم دادی 15؟
بعد کلی دعوا اومده بم داده10:|
معلم گیره من دارم آخه؟یعنی با خودش چی فک کرد که بم داد 10
حالا با اون مشکلی ندارم
اون اول که داشت تصحیح میکرد چجوری شد که بم داد15؟
اون قلبه اون بالا آره درسته همون(بهش میگن لایک{خخخخخخ})اونو بزنین فک کنین دارین مشت میزنین تو صورت معلمتون:))

فرستنده : lover

%yourghon%
اینو دیگه کجای دلم بذارم.بابام اومده مثلن داره منو خر میکنه که برم ماشینشو بشورم،مامانم از اون ور برگشته میگه که خر که دیگه خرکردن نداره،پسر پاشو برو ماشینو بشور.
من¥?¥
الکسیس سانچز¥%€
اشکان دژاگه<$>
مامانم@@@
فکه و فامیله ما داریم؟؟؟

فرستنده : yourghon

دختــر همســایمون "عاطفــه همون کـــه پارسال دماخشـو عمل کـــــرده بــد تیکــه ایم نــیس " اومـــده دم خونــمـون
میگـــه:ســلام مانـی میــشــه گیــتارتو بــدی امشــب دوستــام اومدن واسشـــون بــزنــم؟
من: بـــَ بـــَـ عاطفـــه خانوووم ;) اوووهـــوم صبر کن الان واســـت میــارمــش!
ـــ مرسی دستـت درد نکنه حالابگو چطـــوری یـه آهنــگ شـــاد میـــتونم بــا ایــن بزنـــم؟ مثـــ خودتــ کـــه شبــا تو تـــراس خونتـــــون میزنــــی :)
من: یعنی اکـــورد و نــت آهنــگ شــاد میخــــــوای دیگـــه ؟
ـــ اکــورد چـیه؟ نــت؟ هـــان؟نـــه میگــم مــن بلــد نیستـــم گیتـــار بــزنـــم یــه دقیقـــه بهــم بگــو زودی یاد میگیــــــرم!
مـــن:|
بــه تعنــه میگـم : عاطفـه 1 دیغــه ؟؟؟ نــه یــه دیغــه؟؟؟
خعلی ریلکـس میگــه : اووووهــــــووووم :$
آخــــــــــــــه دُخمل همســایـس دارم مـــن؟؟؟؟ 

فرستنده : shey2nak

پارسال یه روز قبل از ولنتاین با یه دختره دوست شده بودم حالا فرداش روز ولنتاین میگه : 
مبین حالاکه عشق من و تو اینقدر عمیق شده میای بریم خرید ؟؟؟؟؟
منم یه چندثانیه سکوت کردم و چون حرفی واسه گفتن نداشتم یه مشت کوبوندم وسط صورتش؟؟؟؟
نمیدونم این دخترا درمورد ما چی فکر می کنن 
اقا من هنوز انقدر کافرنشدم که جشن این اجنبیهارو بگیرم....متوجه ای؟؟؟؟؟

فرستنده : مبین

واقعافک وفامیله داره مامانم؟مثلا من!؟بعضی وقتا فک میکنم لیاقت مامانمو ندارم.چون خیلی اذیتش میکنم
مامانم همیشه توجیبم پول میذاره بدون اینکه من بفهمم.ولی من میفهمم چون هیشکی تودنیا منو مثل مامانم دوس نداره
یه روز مامانمو بردیم بیمارستان برای عمل.مامانم قبل عمل بهم میگفت:برو ازکیفم پول بردار برا خودت چیزی بخر ازصبح چیزی نخوردی با این که مامانم وضعش وخیم بود,بازم به فکر من بود.بهم میگفت:درس هاتوخوب بخون,تودیگه بزرگ شدی باباتو اذیت نکن
من گفتم:این چه حرفایی میزنی!؟یه ساعت دیگه ازاتاق عمل میای بیرون,حالتم خوب میشه.
بابام خودش مث ابر بهار گریه میکنه باز به من میگه:مرد که گریه نمیکنه!!!
این مطلبو خدا شاهده واسه امتیازو لایک بالا ننوشتم خواستم بگم اگه ماماناتون در قید حیاته برین دستشونو ببوسین چون فرصت ها ازدس میرن واین کمترین کاریه که میتونین بکنین
به افتخار بهترین مخلوق خداوند فقط مادر

فرستنده : Mohamad.Mahdi

 


فک و فامیله داریم


تو همین ترم سوم یه درس دیگه با این استاد خانم داشتم. از میان ترم و پایان ترم با ارفاق شدم 6.6
اخرین روز حذف و اضافه درس رو دوباره برداشتم بعد گفتم یه نیگاه به کارنامه بندازم دیدم خودش نمرمو 10 رد کرده، نمی دونید چقد خوشحال شدم، 6 واحد جلو افتادم
دمش گرم، استاد با حاله داریما!

فرستنده : Mori

منم مطلب اولیم
یه عمو دارم خیلی مرده، یه بار که خانوادش شهرستان بودن و این عموی ما هم خونه ما بود همسرش(که میشه زن عموی من) تماس گرفت. شاید باورتون نشه ولی این عموجان در عرض 6دقیقه فقط 30 کلمه صحبت کرد حالا ببینید چی گفت
سلام، ممنون، آره ، نه ، بعدا، .... ، باشه، خداحافظ
یعنی مردونگیش تو حلقم
فک و فامیله داریم؟!!!

فرستنده : Mori

خوب بعد از گذاشتن اولین پستم که تایید نشد !این پستم بعد از شکست از پست اولم میذارم !امیدوارم بکوبی اون لایک قشنگرو!
خوب دیگه الان من در کمال خونسردی و اعتماد به نفس مطلبتون رو آماده کردم!و الانم یه کمیشو انتخاب کردم و جستجو میکنم! الان دقیقا دارم نفس عمیقی میکشم و این پست رو ارسال میکنم!مونگلم خودتونید ! خوب مگه نگفتی مونگول نه! فحش که دادی نه دیگه یه چیزی که گفتی پس بزن لایکو!

فرستنده : Beat

عاغا ما یه دخترخاله گودزیلا(دیگه خودتون میدونین منظورم کیه) داریم!
دیروز اومده میگه شهریار تو روی کامپیوترت اون کره ی زمینو داری که همه جارو نشون میده؟(منظورش گوگل ارث بود)
من گفتم اره دارم ولی کار نمیکنه(الکی)!
بعدش گفت: اه حالا من چیکار کنم
گفتم واسه چی میخوای؟
گفت برای درس جغرافی مون لازم دارم(چهارم ابتدایه0-o)
من:0-o
گوگل ارث:0-o
جغرافی چهارم ابتدایی:0-o
بازم من:*___*

فرستنده : شهریار

اومدم خونه مامانم خونه نیست زنگ زدم میگم مامان کجایی میگه خونه داییتم میگم ناهار چی بخورم برگشته میگه هرچی که دلت خواست تو یخچال تخم مرغ داریم
مامان دل خوش کنه من دارم

فرستنده : استاد آشفته

اقا (عاقا اغا عاغا)این بابای من یکم جو گیره !!
امروز داشتیم میرفتیم بیرون با ماشین(الان فهمیدید ما ماشین داریم؟؟)منم یه اهنگ گذاشتم اهنگش تند بود !
این بابای ما هم جو گیر شد و توی ترافیک روون پاشو گذاشت رو گاز !!
نزدیک بود بزنه به یه سوناتا و ......ما هم خونمونو بفروشیم و خسارتشو بدیم !!
به جان خودم یه میلی متر مونده بود بزنه !!
این یکیش!!
یه جا هم تو زیرگذر بودیم و جو سرغش اومد چنان سرعتی گرفت نگو اون بالا هم ترافیک بوده اگه نکشیده بود این ور من الان از اون دنیا اینو مینوشتم !!
بابای جو گیره من دارم ؟؟؟

فرستنده : M-Mahdieh

طبق معمول داشتیم تو اینترنت میچرخیدم که بابام اومد تو اتاقم نه گذاشت نه برداشت یهومودموخاموش کرد
من:چراخاموش میکنی
بابام:نجات معتاد نجات جامع هست
هرچی هم میگم من معتاد نیستم فقط تفریحی میرم اینترنت تو کتشون نمیره گیردادن که باید برم کمپ بستری شم

فرستنده : MahdiAghlmand

دخترخالم رفته کافى نت کارت سنجشش رو بگیره خانومه بهش میگه شماره شناسنامتو بگو دخترخاله ى باهوشه بنده میگه : ٨٠٠٣٩١٥ .
بعد از ٤٥دقیقه ک سیستم پیداش نکرد خانومه بهش میگه مطمئنى مشخصاتت رو درست دادى؟ دختر خالم با اعتماد ب نفسه کامل میگه : تأثیرى ک نداره ولى حالا اگه میخواى ٠٠١ اولش رو بزن . 
نه واقعا تاثیرى نداره؟نه واقعا ؟ من میخوام بدوووووووووووووووووونم 
دختر خاله ى باهوشه من دارم؟؟؟؟؟؟

فرستنده : santamariya

هفته ی پیش همگی باهم به اتفاق خانواده مریض تشریف داشتیم به جز خواهر بزرگم.رفتیم دکتر .خواهرم برگشته میگه ما خانوادگی اومدیم تخفیف بدین طرف کلی خندید فکر کنم شوخی شوخی تخفیف داد.نوبتمون شد رفتیم تو دکتر دیده تعدادمون زیاده برگشته میگه میخواین دختردایی دخترعمه و دخترخالتونم بیارین.یکی یکی معاینه کرده خواهرم میگه یه 40 50 تا آمپول بنویسین.دکتره رو به بابام میگه اگه این دخترتون مریض شد حتما بیارین اینجا براش پینیسیلین بنویسم.دکتره بانمکه داریم؟؟؟خواهر خوشحاله داریم؟؟؟؟؟

فرستنده : Sahar M

ما اخر نفهمیدیم چه فرقی بین من و داداشم هست !!!!هر چی میشه تقصیرا گردنه منه .باباومامانه شما هم اینطورین یا فقط ما از این هدیه ی با ارزش بهرمندیم!!!!!اگه با هام موافقین بکوب لایکو!!!

فرستنده : shakilaa2006

یه داداش دارم امسال پیش دانشگاهیه.بابام کلی براش هزینه میکنه تا اقا کنکور قبو بشه.تو کانون هم ثبت نامش کردیم ترازش4300 میا ولی دقت کنین اعتماد برادر بنده رو.مکالمه مابا داداشم من:سجاد چرا درس نمیخونی داداش؟داداشم:شرط کنکوره بابام:پسرم من ی برات کم گذاشتم درستو بخون.سجاد:بابا شرط کنکوره مامان:مادر قربونت بره یکم تلاش کن تا ترازت بره بالا سجاد:ماما شرط کنکوره!!!!!!!!نه ای داداشه من دارم!

فرستنده : reza78

مـامـانم : امیــــر ؟
مـن : بلــه ؟؟
مـامـانم : امیـــر ؟
مـن : بلــه ؟؟
مـامـانم : امیـــر ؟
مـن : هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا ؟
مـامـانم : جــونت در اومــده نمی گــی جون ٍ دلــم ؟؟؟! بیشــور پَــری روز به دختــره گفتـــی !!
مـن : جــون ٍ دلــم دنیــام ... هستیــم ...
مـامـانم : زهـــر ٍ مــار ... مــرض!! اســم ٍ دختــر ٍ میــاد چه جَـو گیــر میشــه ...
مـن : به شمــا دارم می گـــم!
مـامـانم : غلــط کــردی!!! مــگه مـن کشــته مـرده ی ٍ توام؟؟؟
مـن : (
یه ربــع بعد ...
مـامـانم : امیــر ؟
مـن : بلـه ؟
مـامـانم : بلـه و کـوفت تو اصـلاح نشـدی ؟؟
مـن : جـوووووووووووووونـم؟
مـامـانم : بیـا باز یـاد ٍ دختــر ٍ افتـــاد :پی
مـن:/
نه مـامـان ٍ دارم مـــن ؟؟؟؟؟؟

فرستنده : امیر21

مثل بچه آدم نشسته بودم درس می خوندم بابام اومده میگه بیا این قبض هارو از طریق اینترنت وصول کن.تازه نشسته بودم پای کامپیوتر که مامانم اومده میگه:تو کی می خوای درس بخونی...
بابام برگشت گفت:به خر میگی خریت نکن...ولش کن بابا خانوم...آخر سال حالش و می پرسم
آخه پدر ،مادره داریم ما؟؟؟؟
من:؟:؟

فرستنده : behzar

عاغا یه دخی هست که خیلی با شعوره اصلا هم تو کار مخاطب خاص اینا نیست .عاقا من هم اینو از خودم بیشتر دوست دارم و جونمو میدم براش افتادم دنبال کارش فهمیدم اونم منو خیلی دوست داره حالا بهش پیشنهاد دادم حالا چی جواب داده : گفته منم دوست دارم ولی از دوستی و حرف زدن با پسر خوشم نمی آید حالا گفته که بعد کنکور جوابت رو میدم
من [@@]
مخاطب خاص «همسر » آیندهس داریم!!

فرستنده : alone boy 13

با دوس دخترم رفته بودیم خرید لباس، منتظر بودم لباسو پرو کنه بیاد بیرون که یهو یکی از پشت دستشو گذاشت رو شونم، برگشتم دیدم مامانمه! :O گفت بگیر این مانتو رو به حساب من بده عروسمون بپوشه! :D
از خجالت کم مونده بود خودم برم پرو کنم مانتو رو! :| فک و فامیله داریم؟

فرستنده : amir007

فک و فامیله داریم


نمیدونم چرا هر چی ادم دکتر و نابغه وجود داشته همشون زیر تیر چراغ برق چوبی گردادرس میخوندن!!!'.-))
تیر چراغ برقی بودا

فرستنده : علی ذوقى

مـن : بـابـا میخــوام واســه یه بارم شده حــق ُ به مــن بدی...
بـابـام : باشــه! چیــه ؟؟
مــن : می خــواستم بگــم اگه بشــه ...
بـابـام : بیـا باز شـر و وراش شــرو شد!
مـن :|
بـابـام : آخــه چــرا تو من ُ درک نمی کنـــی ؟؟! اختــلاف سنی مـون کمــه مث ٍ داداش ٍ بزرگــترتم ! 
مـن:|
بـابـام : فقط یه بار دیگـه... یه بار دیگه سر به سرم بذاری .. به جــون ٍ مـامـانت حالتو میگیـــرم!
بـابـاس دارم مــن ؟؟ خــدا وکیـــلی عین ٍ متـن ٍ حــرفاشه!
" بــابــا می خنـــدی ؟ ؟ "

فرستنده : امیر21

داداش ٍ 5ســالم از گــوشت تو غذا متنفـــره! 
مـامـانم سـر ٍ شـام اومـد بش کلــک بزنه گـوشت َ رو کــوچولو تیکه کــرد گذاشت تو قــاشقش برنـج ریخــت روش که مثــلاً برنــجه بخــور!!
آقــا داداشـم تا خــوردش گف : ببیــن مــامــان نوشــابه َ رو که همیشــه یه ذره اش نوشــابه می ریــزی بقیــش ُ دور از چشــم ٍ مـن آب میــریزی! تا حالا به روت نیــاوردم گفتــم بذا فک کنــی نفهمیـــدم ولی دیگــه آخــه من ُ چقد خنــگ فرض کــردی رو گــوشت برنــج میــریزی من نفهــمم ؟؟ بخدا کاری نکــن همیــن برنجــم نخــورم!
مـن:/
بـابـام:/
مـامـانم :/ ؟ / ؟ /
اینــا بچــن ؟؟؟ داداش ٍ دارم مــن؟؟؟

فرستنده : امیر21

آقــا به قــرآن یــَک ســوتی دادم بَــد!
رفتــه بـودیــم عــروســی یکی اَ فک وفـامیــل ٍ دورمــون دیشـــب! مــوقـعی که عــروسی تمــوم شد! اومــدم دیــدم یکــی ماشیــنش ُ اَد بغــل ٍ مــاشینــم پارک کــرده... نمی شــد ســوارش بشــم عجــله داشتــم واسه دوستــم یه مشکــل پیش اومــده بود!
مــن با داد : ایــن مــاشیــن برا کیــه ؟! :|
سکــــوت
مــن: میــگم این مــاشین برا کیـــه ؟؟! عجــب آدمــای ٍ بی فکــری پیــدا میشــن... چســب ٍ مــاشیـن ٍ مــنم پارک کــرده! اَی بــابــا!
سکـــوت
مــن : د ٍ آخـــه کجـــاس بیــاد این ُ برش داره؟؟
آقــا یهـــو دیــدم پــدر ٍ مخــاطــب ٍ خـاص با خــانومش ُ مخــاطب ٍ خاصمــون دارن نزدیــک میشــن!
یعنــی انگــار یه سطـل ٍ آب یخ ریــختن رو ســرم!
پــدرش : آقــا ؟ مگــه چی شده حالا ؟؟ شــرمنده تقصیــر ٍ خـانومم شد دیــر کردش رفتــم دنبــالش این شد اینجــا ماشیــن ُ پارک کــردم! عــه! واســتا واســتا ببینـــم... شمــا پســر ٍ آقــای ٍ فلانی هستیــن ؟؟ آقــا امیـــر درستــه؟؟ خخخخ! شمـام مگــه بد اخــلاقم میشــی ؟ بعیــد می دونستــم:)
مــن (اَ یه طـرفم خنــدم گرفتــه بود) : ســلام! شــرمنده به خدا نمی دونستـــم برا شمــاس! عــذر میخــوام (ادبیــاتم همیشــه 20بودش)
ایشــون : نه بـابـا مـن باید معـذرت بخــوام! بـابـا خوبن ؟؟ شمــام دعـوت شدین ؟؟ بـابـاتون ُ ندیــدم!
مــن: فـداتون بشــم ! ( پَ ن َ پ َ سـرمون ُ انداختیــم پایین اومــدیم) بله .. بـابـام همــی دور و براس!
ایشــون : راســـی مــن ٍ بی فکــر ُ چقـد فحش دادی ؟؟!
مــن: || ببخشیـــد:(
مخــاطب ٍ خاص : )))))
مــامــانش: )))
حالا مخــاطب ٍ خاصمـون زنگ زده میگـه : بـابـاش گفته اَ این پســر ٍ خعــلی خوشم میــاد!
مــن: ^_^
شـانس ٍ کـج و کـوله ُ پـدر ٍ خانــوم ٍ آینــدس دارم مــن ؟ خدا به داد برســه!

فرستنده : امیر21

یاد بنزین و گوجه بخیر تا چیزی گرون میشد گیر میدادن به این دوتا ک گرون شده ولی حالا چی ادامسم ک گرون میشه میگن پراید قیمتش رفته بالا یا اگه بخوان بهونه بیارن میگن مگه نمیبینی جی ال ایکسم راحت از جیب در میاد

فرستنده : علی ذوقى

یه بار سر کلاس استاد داشت یه بحث خیلی مهم و پایه ای روی تخته درس میداد که یکی از دخترای کلاس دسته ی صندلیشو کند. همه دخترا میخندیدن. جالبه اون دسته ی کنده شده رو به هم دست به دست میکردن همه میدیدن و میخندیدن
صدای خنده ها اینقدر بلند شد که استاد برگشت ببینه چه خبره
ما پیش خودمون فکر میکردیم الان استاد دو سه نفر از دخترا رو حذف کنه
میدونید چی شد؟!!
استاد برگشت گفت بیچاره دسته صندلی از دست شما دخترا چی میکشه. بعدشم خود استاد هر هر خندید و روشو کرد سمته تخته درسو ادامه داد
یعنی اینقدر از دست استاد حرصم گرفت میخواستم برم حذف کنم درسشو حیف که درسش پیش نیاز بود
استاد ما داریم!!!

فرستنده : سید

مامانم دو دقیقس از خونه خالم رسیده خونمون زنگ زده ازش تشکر کنه الان ٤٥ دقیقس دارن
صحبت میکنن.
خو مادرم حرفاتو میزدی میومدی دیگه.
جالب اینجاس میگه اونجا هوا چطوره .

فرستنده : Vahab

راستی شما هم مث منید وقتی میبینید مطلب یکی دیگه زیاد لایک گرفته و مال شما هیچی احساس شکست عشقی ، روحی، روانی ،جسمی و انواع حسادت میکنید

فرستنده : سایه یخ زده

کتاب رمان رو از کتاب خونه گرفتم (موضوع عاشق کشی و این حرفا)
زدم صفحه ی آخرش دیدم یه جایی روی اسم یکی از شخصیت های رومان نوشتن همش تقصیر خرکاری های تو بود دیوونه!
من:0o
شخصیت:(((:
دیوونه:))))):
یه همچین آدمای جوگیر با احساسی داریم....

فرستنده : ***WELLBORN***

دختــر خــالم : امیـــر ؟ تو رو خــدا یه خــواهش ازت دارم ! رد نمیکنی ؟؟
مــن : بگــو... بستــگی داره چی باشــه! 
__:میگــماااااا ؟؟
مــن: بگـــواااااا !
__: یه پســر ٍ اومــده خـواستــگاریم, راستــش میخــوام بش جــواب ٍ مثبت بدم! ولــی بنیــامین ازش خــوشش نمیــاد !
مــن: چــرا خــوشش نمیــاد ؟؟
__: نمــی دونم ! تو رو خــدا باهــاش حــرف بزن رو حــرف ٍ تو حــرف نمیــزنه!
مــن: باوشــه... ولــی اونــم داداشتــه بد ٍ تو رو که نمیــخواد؟! تو هنــو 18ســالته! مــوقعیتــای ٍ بهتـــر واست پیــش میــاد شک نکــن بٍت قــول میــدم!
__: (نیــشخند ٍ همــراه با شــرم) ام .. امیـــر!؟
مــن: بلــه؟
__: رو حــرفت میمــونی ؟؟! جــون ٍ خاله؟؟ 
مــن: کــدوم حــرف ؟؟
__: (شــرمگیــن) خیــل ٍ خــب دیــوونه! فقــط خــواستم بدونی مــن پات میــمونم... ولی توام رو حــرفت باشیــا ؟؟؟ واااای (جیــغ) باورم نمیــشه! امیــر بخدا مـن اون پســر َ رو نمی خــواستم فقط همیــنجوری گفتم باهاش آشنــا شم!!(اَ خجــالت جیــم فنگ شد نذاشــت حــالیش کنــم)
مــن:| 
رفتـــم بش گفــتم که منظــورم چی بوده! زد زیــر ٍ گــریه که چــرا با احســاسم بازی کــردی؟؟! "حــلالت نمی کنـــم" الان جواب سلامم نمیـــده!
دختـــرخاله روانـــی ٍ دارم مـــن؟؟ " مــامــان خــانوم نخنـــد "

فرستنده : امیر21

مربیه بدنساز بهم یه مدل قرص چربی سوز داده که موقع غذا یدونه بخورم,
حالا این آبجیه ما از وقتی فهمیده 3_4 تا میندازه بالا میشینه سیب زمینی سرخ کرده و فست فود میخوره :|
فک و فامیله بی جنبس داریم؟؟

فرستنده : vahid_2213

ی داداش 5 ساله دارم به "پَری-روز" میگه "پس-دیروز".
بش میگم عزیزم اشتباس باید بگی "پری-روز"، باز توی چشام زل میزنه میگه "پس-دیروز". میگم چرا میگی "پس-دیروز"؟؟ میگه چرا میگن"پس-فردا"؟؟ نمیگن "پری-فردا"؟؟
من :|
فردا :|
پس فردا :|
روز بعد از پس فردا :|

فرستنده : vahid_2213

به یکی‌ از فامیلامون گفتم چرا نمیای فیس‌بوک؟ گفت والا من جنبه ندارم یهو دیدی از یکی‌ خوشم اومد یارو تو آلمانه به خاطرش بلند شدم تا اونجا رفتم!!! :|

فرستنده : ali_atishpare


ما خانوادگی قرار گذاشتیم امسال عیدبا تخمه از مهمونهامون پذیرایی کنیم بعد هرکی بچه خوبی بود و تخمه نخورد یه پسته بهش جایزه بدیم


پسته کیلویی چهل پنجاه تومن شوخی نیست که

والا !!! :-|:-|:-|:-|

فرستنده : ali_atishpare

ازاخلاقای خاص پدرم: موقع غذاخوردن ملچ ملوچ نکنیم,موقع غذاخوردن صحبت نکنیم,همه سرسفره حضورداشته باشیم.

اگراین کارهارو برعکسش عمدا انجام بدیم,پدرگرامی با لگ دسوباسایی میاد تو کمر طرف.ی ک روز شاد و خندون همه سر سفره.خواستم پدرروامتحان کنم بیبینم چقدمنو دوس داره عمدا,ملچ ملوچ کردم.باورم نمیشد پدرم منوبزنه.دیدم ازدور یه دست نورانی اومدتوصورتم(شرق صدا داد)
پدر:مگه نگفتم درست غذاتو بخور بی شعور
من:کی گفتی؟حداقل یه آمادگی بده میخای شوت کنی(البته اینهارو تودلم گفتم)
الان دارم دندونامو از روی زمین جمع میکنم#دوست دارم بابایی#

فرستنده : Mohamad.Mahdi

فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری سوم )


فک و فامیله داریم


بابای من هر وقت از خونه میره بیرون کاراش یادش می افته! زنگ آیفونو میزنه انقدر بلند حرف میزنه که صداش هم از آیفون میاد هم طبقه دوم که ما هستیم!!!
خو پدرمن این چه کاریه چرا انگشت خودتو خسته میکنی زنگ میزنی
همون دادو بزن می شنویم برق هم مصرف نکن
والا
این هم باباس ما داریم؟!؟!

فرستنده : فرمول

جمعه ناهار همگی خونه مامان بزرگم واسه آبگوشت دعوت بودیم.مامان بزرگم هم دندون مصنوعیشو از صبحش گم کرده بود.ما هم اذیتش میکردیم. بعد از خوردن تیلیت آبگوشت پسرداییم اومد گوشتش رو بکوبه یهووو عین دخترا جیییغغغغغ بنفش کشید!!!!بعد از کلی استرس که چرا این یهو قابلمه رو ول کرده داره میدوئه و جیغ میکشه ..کاشف به عمل اومد که مامان بزرگه شب قبل دندونش رو انداخته بوده تو آب ریکا که تمیز شه اون رو اشتباهی به جای لیمو عمانی که از قضا اون رو هم تو آب خیس کرده بوده انداخته تو آبگوشت!!!! 
ماهمگی :/
آبگوشت :/
لیمو عمانی و دندون مصنوعی :/ :)
آب ریکا داخل معده ما :)))))
پسر داییم که الان سوئ تغذیه گرفته!! :@
بعد از اون 3روزه لب به غذا نزدیم!!!!! 
آخه مادر بزرگ حواس جم عه داریم!!!!

فرستنده : آقا پارسا

آخرش نتونستم به مامان جونم یاد بدم اون دستگاهی که گذاشتشم رومیز کامپیوترم اینترنت نیس اسمش مودمه مودم

فرستنده : MahdiAghlmand

داریم خانوادگی shaun the sheep (همون بره ناقلا ) میبینیم، مامانم برداشته میگه: این فیلم مثال بارز خونه ماست!
ماااا :o
میپرسم چطور ؟ با حالت فیلسوفانه-متفکرانه ای (حالت جدیده شما ندیدین) میگه: مثلا اون بره باهوش منم ! بابام میگه آره اون آقاهه هم به من میخوره!!!!!!
اینا به کنار داداش کوچیکم نه گذاشت نه برداشت گفت: shahaz هم سگ گله است !!!
من: :(
بابام: :O
مامانم : :دی
داداشم : (الفرار)
فک و فامیل که چه عرض (ارض-ارز -عرظ) کنم ،خانوادست داریم؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : Shahaz

با خونواده دور هم بودیم گفتم بچه ها بریم 4جک؟؟
مامانم گفت من پام درد میکنه نمیام خودتون برین!!!!
ماها زرتی زدیم زیرخنده(خود نتونستیم جلوی خودمونو بگیریم. جدی جدید مامانم طفلی فک میکرد 4جک یه جاییه)
بابام شاکی داد زد: مرررررگ. بی شعورا!!!! جوونیشو پاتون گذاشته حالا به پادردش میخندین؟؟ چی یادتون دادن توو اون مدرسه و دانشگاه؟
خودتونم پاتونو از در بیرون بذارین پاتونو قلم میکنم. نفهما!!!!
بزن به افتخار برکت های خونمون که که ایشششالله سایشون از سرمون کم نشه.

فرستنده : بهار

این خاطره مال یکی دیگست
تعریف می کرد: تو مدرسه اینا یک معلم دینی داشتن خیلی پیر بود وقتی درس میداد می گفت جلسه دیگه می پرسم .
جلسه بعدی می گفت می خوام بپرسم که بچه ها می گفتن آقا شما که هنوز درس ندادین و معلم درس رو دوباره می داده.
جلسه بعدی می گفت بچه ها من یادمه جلسه پیش درس دادم حالا می خوام بپرسم بعد بچه ها می گفتن : نه آقا شما جلسه ی قبل پرسیدین حالا می خواین درس بدین و معلم درس جدید رو میداده و روز ازنو و روزی از نو.
اگه می خواین باور نکنین ولی واقعا من راست گفتم

فرستنده : me.AAS

رفتم حموم و اومدم بیرون خانومم گفت عزیزم چقد سفید و خوشکل شدی:))
ینی در پوست خود نمیگنجیدم :))
یهو مامانم گفت این موهات چقد بلند شده شکل جومانجی شدی :|
بعدشم اومد همه پرتقالامو که خانومم پوست کنده بود که وختی از حموم برگشتم بخورمو خورد :|
شانس آوردم بعدش نیومد با تبر گردنمو بزنه :|
مادره دیگه ، چیکار میشه کرد!!! D:

فرستنده : smj13سید مصطفی

جاتون خالی 
الان تو مترو دیدم یکی تو دستش گوشی GLX داره، زدم پشتش خیلی یواش و شیک گفتم: ببخشید آقا، این گوشیتون راحت از جیب در میاد؟
طرفم نه گذاشت نه برداشت یدونه خوابوند زیر گوشم.....
منم جلوی 70 میلیون بیننده ضایع شدم
واقعا مردم بی اعصابن......

فرستنده : Mr.Blake

چندتا گلدون داشتم ؛ خیلی بهشون میرسیدم انگار بچه های نداشتم اند . فامیلمون اومد خونمون پسر گودزیلاشم(4سالشه) باهاش بود داشتم زیر گلدونارو تمییز میکردم ؛ نامرد همه گلامو از بیخ وریشه در آورد با افتخار نشونم داده میگه خاله گلاتو ببین :))))))))
>انگار پراید بیست میلیونیه باباشو نشونم میده <
منم ازاونجایی که گودزیلایه دهه شصتم ؛ چندتا گلدونه کاکتوس داشتم گذاشتم جلوش گفت ایناروهم 2دستی بکن....
کندنش همانا جیغ بنفشش هماناااااااااااااا......
هی میخواست بگه میسوزه هق هق گریش نمیذاشت .
انقد خر کیف شدم انگار دکترای روانشناسیو بهم دادن .
من:))))))))))
گودزیلا با هق هق : خاله - گل - بکن -میسوزه :))))))))))))))))))
بقیه افراد :-[
فامیل روانشناس دهه شصتی دارن اینا.... 

فرستنده : *شوق پرواز* Y

میخوام ماجرای خواستگاری رو واستون تعریف کنم هلو!!!
بچه ها دبیرستان بودم یه سال عید یکی از فامیلامون که همیشه تنها میومدن عید دیدنی اومدن اما این دفعه با شازده پسرشون!!!یعنی من تا اون روز این آقا رو ندیده بودم کلا همه رفته بودیم تو حیرت!!!
رفتم آشپزخونه شیرینی بیارم مامانمم بود تا برگشتم دیدم مامان شازده پسر اومد تو آشپزخونه شروع کرد با مامانم پچ پچ کردن...منم که داشتم از فضولی میمردم فال گوش وایسادم!(من دختر خوبیم یه وقت فکر بد نکنین؟) شنیدم گفت اومدیم خاستگاری...
واای خدا به سر کافر نیاره این اولین تجربه ی خاستگاری حضوری بود دست وپام مثل بید میلرزید...
شیرینی رو بردم!چشمتون روز بد نبینه پام گیر گرفت به فرش نصف شیرینیا پخش شد رو زمین خلاصه بردم پیش شازده بشقابش پیرکس بود ندیدم شوط زدم پای بیچاره فلج شد...
دیدم ادامه بدم شازده باید بره بستری شه مثل بچه آدم رفتم نشستم...
از رفتار خععععععلی دوستانه ی داداشام نگم بهتره...
حالا پسره هر وقت منو میبینه میخنده بی شخصیت!!!:(((((
یه همچین خانواده ی خاستگار پذیری هستیم ما!!!!

فرستنده : میم مثل...

دلتون بسوزه.
داشتم کمد لباسامو بعد 23 سال مرتب میکردم (الان فهمیدین من 23 ساله هستم؟) که دیدیم تویه یکی از شلوارام (دقت کنید: یکی از شلوارام یعنی من چندین شلوار دارم) یک مشت پسته از پارسال پیدا کردم. سریع بردم قنادی سر کوچمون فرختمش 2500 تومن کاسب شدم.

فرستنده : سینا مشهد

تو خیابون یک دختر بچه کوچولو دیدم. گفت اقا ازم دستمال میخری؟ گفتم اره چنده؟ گفت 4 تا 2000 تومن
گفتم ok میخرم.
یه 5000 تومنی بهش دادمو رفتم. در حالی که ازش دور میشدم با صدای بلند گفت: اقا این زیاده.
منم به مسیرم ادمه دادمو رفتم. چیزی نمونده بود که تو افق محو بشم که ناگهان یه اتوبوس منو زیر گرفت. در همون لحظه دختر کوچولو هم خودشو رسوند بالای سرم. در حالی که داشت اشک میریخت. 5000 تومنی که بهش داده بودمو پرت کرد تو صورتمو گفت: مگه من گدا هستم. عوضی...
بر گرفته از داستان واقعی (الکی)

فرستنده : سینا مشهد

اینsmsعموهادی به منه:
تواین روزای قشنگ که همه خوشحالن جا داره یادی هم از مریضا بکنیم.برادر زاده عزیزم جواداسهال داره نمیتونه بخنده،اگه بخنده خودشو خراب میکنه.توروخدا دعاش کنید...
عموء ما داریم؟؟؟؟

فرستنده : روان دووووووووووووووووون چاقالو

مادرم بزرگم بالای 90سال سن داره
یک مدتیه زانوش درد میکــــــــنه
میگــــــــــــه: فکر کنم دارم قد میکشم :

فرستنده : ali_atishpare

برا شمام اتفاق افتاده یه فیلم غمگین یا عاشقانه نگاه کنین بعد اشکاتون دربیاد؟
چن وخ پیش یه فیلم نگاه میکردم اینقد تو حس فیلمه بودم که نفهمیدم گریه میکنم!
بعد فیلم بابام منو دیده میگه:چی شده چراگریه میکنی؟به من بگومن طاقتشودارم!
میگم:هیچی نشده.(روم نمیشدبگم)گفتم: تو چشم خاک رفته!
بابام:من بزرگت کردم.میدونم چت شده.بهم بگو.
آخرم نگفتم.چن روزبعدپسرخالم بهم میگه:چته؟چرا اینقدعوض شدی؟
میگم:داری اوسکول میکنی؟
میگه:بابات بهم گفته تورو بپام میخادبدونه چته؟
باخودم فک میکردم این اتفاقا فقط توفیلما میفته.
عجب پسرخاله دهن لقی داریم؟؟؟؟!

فرستنده : نوح کبیر

فک و فامیله داریم


یکی از فانتزیام اینه که کارمند بانک بشم بعد عشق دوران نوجوونیم با همسرش بیاد تقاضا وام بده بعد بابامم که رییس بانکه منم پارتی بازی کنم بهش یه وام کته کلفت بدم حالشو ببره.
اخه فامیلام فک و فامیله که دارن.

فرستنده : fariborz

دیشب تصمیم گرفتم با یه اس ام اس "دوست دارم " کل دوستانم رو خوشحال کنم، که ای کاش دستم می شکست و این کارو نمی کردم ....
بعصی ها که تحویلم گرفتن و کلی شرمنده کردن و در جواب گفتن ما بیشتر و ما هم دوست داریم و عاشقتیم :) 
بعضی ها هم که کمی کمبود محبت داشتن و مشکوک به این که من با اونا بودم هی ازم پرسیدن با منی ؟ من؟ مطمئنی؟ من فلانیما نه ....
منم خیالشون رو راحت کردم و در یه اس کوبنده دیگه گفتم: بله با خود خودتونم افکار منفی رو از ذهنتون دور کنید :دی
بیشتر دوستان هم که به بنده لطف زیادی داشتن و فرمودن اس رو اشتباه دادی من اون شخص مورد نظرت نیستم ...
حالا اینا به کنار !!!!!!!!!
یکی از دوستام اصرار بسیار زیادی داشت که بنده این اس رو اشتباه دادم تا دو ساعت با هم کلنجار می رفتیم، می گفت: راستش رو بگو واقعا با من بودی یا اشتباهی فرستادی؟ 
منم عین متهم ها که فقط در حضور وکیلم حرف می زنم ساکت بودم ... اما فایده نداشت از اون اصرار از من انکار !!!
تقریبا باور کرده بود اما طفل کنجکاو (فضول) درونش نمی زاشت 
دوباره اس داد که دل به دل راه داره، اما چند وقته مشکوک می زنی بعدا به حسابت می رسم ....
ما هم که قسم و آیه بابا من این اس رو واسه همه فرستادم خواستم خوشحالتون کنم نه که بازجویی بشم
ول کن نبود باز اس داد که حالا طرف کی هست؟ 
کی تونسته دل تو رو به دست بیاره؟
بعد یه ساعت اعتراف گیری و قانع نشدنش آخر سر گفته باشه دارم برات!!!!
چه دوره زمونه ای شده محبت هم دیگه نمیشه کرد !!!! 
دیگه تصمیم گرفتم دوستانم، بدون دخالت بنده خوشحال بشن :دی

فرستنده : Tina_Bala

چند وقت پیش رفته بودیم خواستگاری برای عوم شب اول بابای عروس غش کرد....مراسم بهم خورد
شب دوم بابای داماد غش کرد ....مراسم بهم خورد
شب سوم داشتیم حاضر میشدیم بریم یهو عموم گفت با همتونم قرص مرصاتونو خوردین؟؟؟؟؟
فک و فامیل داریم ما؟؟

فرستنده : pari

ما هر چی میشینیم درس میخونیم و کتاب کاره کلاس زبانمون را حل میکنیمو برای دانشگاه تو اینترنت تحقیق میکنیم هیشکی نمیگه خرت به چند حالا خدا نکنه دو دقیقه بیام 4 جوک یا دو دقیقه بشینم به دوستام sms بدم یعنی سابقه نداشته بابام همون موقع نیاد تو اتاق و یه تیکه ای چیزی به ما نندازه.کمپانی شانسم من واااااالا به خدا

فرستنده : viki

ببــینــم اگــه مخاطبــ خاصتـون یــهوووووی بدون هیـــچ حرفـــی بــزنه تــو گــوشتــــون(منظـــورم یــه سیلـــی جانـانــه)شمـــا لبخنـــــــد تحـــویلش مــیدیـــد؟؟!!
بـاوا ایـــن دختــــره فیلـــم زیــاد میــبـیـنــه 
مــن:چـــرا میـــزنی ؟؟؟؟ :|
__آخــه دیــشــب یــه فیلـــم رمــانـس دیـــدم
مـــن : چــه ربطــــی داره؟؟!!!
__ همـــون دیگـــــه،!!!!میگـــم پــرستــــیژتـــ پائیــــنه مانــــی خــان؟!!!!
تــو فیلـــم دختــــره تـــو یـــه صحـــنه فیــلــم زد تـــو گـــوش پســــــره،
وای بعـــدش پســـــره یـــه لبخنـــد ژکـــوند زد وبشــش گفــ عاشقـتم کـــه منــم گفتـــم امتــحان کنـــم بــا تــو بـبـیــنم چــه مزه ای داره
میگــــــم ایــن دختــــره دیــوانــس بـــه خــووودا!!!!
مـــن : میخــــوای بــدونـــی چــه مــــزه ای داره عـــزیـــزم ؟؟؟؟
__ اهـووووم :">
منــــم نــه گذاشتــــــــم نــه بــرداشتـــــم همچــــی زدمــ تـــو دهنش کــه با بـــرفــ سال دیگـــــم نیـــاد پائیــــــن :|
قبـــلا با چــــن بسـتــه پاستــــیل آشتـــــی میـــکرد !!! نمـــیدنـــم الان چــــرا پــاستــــیل و نـــاز خـــــریدن بـــــی فـایــدس؟؟؟؟؟
شـــیطونــه میگــه بــــرم با یکـــی از ایــن وانتـــ بلندگـــو دارا دَم خونشـــون 
تـــوش جــار بــزنم شــــــــــادی میآآآآآآی پایــین یـا بــیام بالا ؟؟؟؟؟ 
خو لامصــبــ دستش سنگـــــــــین بـــــوووود :(

فرستنده : shey2nak

عاغا تو کلاس نشسته بودیم، یکی از بچه ها خواست از کلاس بیرون بره. برای بیرون رفتن در زد!
همه داشتن میزوصندلی رو گاز میگرفتن از خنده.
همکلاسه مؤدبه ما داریم!

فرستنده : omid69

نه! شما قضاوت کنین؛ واقعا اینکه بنده با ۱۹سال سن باب اسفنجی نگاه میکنم چیزیه که دوستام بخاطرش منو مسخره کنن؟! خو یعنی چی آخه؟! جذابه، دوست دارم!!!

فرستنده : Mehdi 19

بــابــام بــه مــامــانــم مــیــگــه: چــنــد تــا روغـــن مــایــع دیــگــه داریــم؟فــکــرکــنــم آخــراش بــاشــه یــادم بــنــداز بــخــرم
مــامــانــم: الان نـمـیـدونــم یــادم نــیــســت فـقـط مـیـدونـم دوتــا دیــگــه داریــم یــکـیـش کـــه تــو آشــپــزخــونــه اســت یــکـیـشـم بـازنــکـرده تــوکــابــیــنــتِ
بــابــام:O-o
مــنــو داداشـــم: ,,-------^----@ (شکلکو داشتی؟یعنی خوابیدیم داریم زمینو گاز میگیریم)
روح دهــخــدا :((((((((
خــب مـــــادر مــن دیــگــه چــرا مــیــگــی نـمـیـدونـم؟تـو کـه آدرسـشـم بـلـدی.الـهـی فــدات بـشـم

فرستنده : viki

نه جان من شانس و اقبال ما رو میبینی؟!
ترافیکم تموم شده، با کامپیوتر نمیتونم بیام ۴جوک. مجبورم با گوشی بیام. بهترین نقطه ی آنتن دهی GPRS ایرانسل توی خونمون هم دستشوییه!
(فکر کنم الان فهمیدین که از کجا دارم پست میذارم دیگه!!)

فرستنده : Mehdi 19

بچه ها یه سوال:هرکی بره مسجد ینی آدم شده؟
دیشب بعدمدت ها رفتم مسجد برا نماز جماعت,دوستم میگه آدم شدی,میای مسجد!
من:O_O
فرشته های خدا:&_&
وهمچنان من:@_@
به قول بچه ها:ازچی بگم ازین همه درد کمرم شگست.

فرستنده : نوح کبیر

مـامـانم خـواب بـد دیـده بـود پـنج تـومن بـه مـن داد گـفت داری مـیری بـنداز تـو صـندوق صـدقات بـعد کـه مـامـانم رفـت آشـپزخـونه بـابـام اومـده میـگه: تـو میدونـی پـدر بـودن یـعنی چـی؟مـیدونی خـرج یـه خـانواده رو دادن یعنـی چـی؟میدونـی تـحریم یعنـی چـی؟
-اره بـابـا دمـت گـرم ایـشلا جـبران کنـیم
خـب الان میتونـی جـبران کنـی بـابـایی
-چیـکارکنـم؟
اون پولـی کـه مـامـانت داد بـبر بـزار تـو جـیب مـن
هیـچی دیـگه قـانع شـدم بـردم گذاشتـم جـیب بـابـام

بابای مستحقِ داریم؟؟!!

فرستنده : 1369

خدا نصیب موش جنگل هم نکنه. عاقا سال اول راهنمایی ی هم میزی داشتم.
برخی شیرین کاری های این هم میزیم:
در همون حالتی که روی صندلی نشسته، ی تفی مینداخت که تو سطل آشغالی که سه چار متری اونورتر بود می افتاد.
وقتی عطسه میکرد، یه بوی خاصی تو هوا پخش میشد.
وقتی ماهی میخورد ی بوی بدی به مشام میرسید؛ وقتی باهام حرف میزد، سرمو یکم عقب میبردم و نفسمو حبس میکردم تا از این بوی تهوع آور در امان باشم.
خب دیگه بسه اووووععععع اووووووووووووووع دارم بالا میارم.
هم میزیه ک من داشتم!

فرستنده : omid69

عاقا به آرایشگره میگم فردا عروسی پسرعمومه ، موهامو یکم اصلاح کن.
یارو موهامو کوتاه کوتاه کرده(انگار موهامو با نمره 4 زده باشن).
به علاوه دستمالو اینقد دور گردنم محکم زده ک دارم خفه میشم.
آرایشگره ما داریم!

فرستنده : omid69

همین پنج دقیقه پیش پشت کامپیوتر بودم که خواهر کوچولوم اومد پیشم و گفت داداش مهدی... رومو سمتش برگردوندم و با لبخند گفتم بله بفرمایید؟
گفت زهرمار و بفرمایید! الاغ بیشعور! بعدشم یه دونه خوابوند تو گوشم و رفت!
(o_O)
خو حداقل بهم میگفت واسه چی زد؟!

فرستنده : Mehdi 19

امروز به مامانم میگم “یه چایی هم برا من میریزی ؟؟”
میگه ” التماس کن “!!!!! :|

فرستنده : Abol2006

فک و فامیله داریم


با گوشیم رفته بودم اینتر داشتم میچتیدم مامیم فهمیدو
بهم ی نگاهه معنا داری کردو
گف:با گوشیت رفتی اینتر شمارت نیوفته برش دارن مزاحمت بشن؟
من:(؟ ؟)
گوشیم:(؟ ؟)
اینترنت:(؟ ؟)
مامیه با اطلاعات(اتلاعاط)عمومیه بالا دارم عایا؟

فرستنده : ..::Nice girL::..

همین تو 4جوک خودمون یه اس ام اس دیدم با این متن:رفیق معامله فسخ شد!!! در قبال دنیا... دیگه بقیشو نمینویسم خودتون خوندید مطمئنن.. خوشم اومد برا دوستم فرستادم اس ام اس داده: اشتباه کردی دنیارو میدادی من.!!!!!!! من که هیچی احساساتم زودتر از خودم تو افق محو شد..
اینم دوسته دنیا دوسته ما داریم..!!!!!!!!!!!!

فرستنده : foruzan

این ضد حال مطمئنم واسه همه پیش اومده البته ضد حال که نه اعصاب خوردی:
بچه ی فامیل که تازه زبون وا کرده میاد بهت میگه ااااا نی نی اصلا میخوای همون جا بگیری خفش کنی ولی حیف که باباش پیششه مگرنه تا الان همه ی بچه های فامیل مرده بودن >:( 
واسه ی خودم چندین بار پیش اومده واسه شما چی؟

فرستنده : bazooka

دقت کردین تو فیلم و سریال های ایرانی وقتی دوتا دانشجو میخوان عاشق هم بشن
باید پسره اشتباها به کیف دختره بزنه تا همه وسایلش بریزه و تو جمع کردن کمکش کنه و عاشقش بشه ؟
::

فرستنده : باب افسنجی f.m

مــن یــه دوستـــی دارم اسمــش فــریبــرزه خعـلی هــم صــاف و صــوف و مـــودبه
یــه بـار تــو یــه مهــمــونی خــانــوادگــی اینـــم بـــرده بودیـــم. مامانمو دختــــــر خالـــه مـامــانم داشتـــن از بچـگـــی هــاشـــون حــرف مـــی زدن!!!
دختــر خالــه مـامــانم گفــت یــادته مـــادربـــزرگ یــه گــاو داشــت اسمـــش فــریـــده بـــود
مـــامانــم : آآآآآره.... 
__ یـادتــه دختــر بــه دنیــا آورد اسمـــش و گــذاشتـــیم فـــریبــا
مامانم : آآآآخـــــــی، آآآآره....
__ آهــان یــه پســـر هـــم آورد اسمـــش رو گذاشتیــــم فریـــــــــبرز!!!
چه گوســـاله خوشگــلی هـــم بــود فریبـــــــــــرز...
دیگـــه خــودتــون چهــــره ی دوســـت خلبـــان صــاف و صـــوفمـــون رو تصــــور کنیـــــد :)
فک و فامیـــله داریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم ؟؟؟؟!!!!!!!!

فرستنده : shey2nak

بعد امتحان گفتم یه نگاهی به گوشیم بندازم ............دیدم 13 تا تماس بی پاسخ از بابا(نخند بی جنبه فارسی رو پاس بدار..)...........ینی مردم از ترس گفتم چه خبر شده 
سابقه نداشت اصن میدونست سرجلسم
حالا زنگ زدم میگم بابا چی شده
میگه:هیچی می خواستم بگم داری از اتوبان رد میشی حتما از پل عابر برو
بابا من 20 سالمه بخدا!!!!!!!

فرستنده : هفتادی

عاغا چشت روز بد نبینه
با داداشم تازه رفته بودیم کنگ فو , جو کنگ فو هم مارو فجیع گرفته بود
تو خونه نشسته بودم که داداشم گفت بیا تمرین کنیمو چن تا لگد بزن من دفاع کنم
منم از خدا خواسته گفتم باشه
ی
چن تا ضربه زدم دفاع کرد 
بعد ی ضربمو یکم محکم تر زدمو اونم پامو رو هوا گرفت
یعنی پام رسما تا بالای سرش بالا رفته بود
همینطور که پامو گرفته بود به اون یکی پام ی ضربه زدو
از ارتفاع یک متری با سر اومدم زمینو دستو پام خورد به بخاریو بخاریم افتاد روم
یعنی تا ی ساعت از درد به خودم میپیچیدم
مرگ من این داداشه من دارم

فرستنده : -*daryayeh*eshgh*-

سلام به همگی همونطور که در جریانید منتو کردستان زندگی میکنم وطبیعتا از شلوارکردی زیاد استفاده می کنم و از همین تریبون می خواهم اعلام کنم که شلوار کردی خیلی باحالی واقعا دستت درد نکنه ........چرا ..چون همزمان می تونه ای پد ....کتاب درسی ....... مقدار زیادی تخمه و حتی گوشی جی ال ایکس رو تو خودش جابده....... به خداراست می گم

فرستنده : مبین

>>>><<<<<<<>>>>>><<<<<<>>>>>><<<<<<<>>>>><<<<<<<>>>>>>
دو تا از رفیقای ما با هم دعــــــــــــــــواشون شده بعد یکیشون کم آورد 
ضـــــــــــــــــــــــــایع شدحالا اون یکی رفیق ما برگشته بش میگه:
"آدم با نی نوشــــــــــــــــــــــــــابه بخوره ولی ضایع نشه"
مــــــــــــــــــــــن :o0
اون یکی رفیقــــــــم : O0
نـــــــــــــــــــــــــی نوشابه: ))))))))))))))))))))))))):
یک و ســــــــــــــــــــــــــاندیس:(((((((:
میگم شما یه کــــــــــــــــــــــــــــاری بکنید دم دستتون تیر آهنی چیزی 
هست بکوبید بعدا با هم حســـــــــــــــــــــــــــــــــــــاب می کنیم...
رفیق رفقاست ما داریم؟؟؟
<<<<<<<<<<<>>>>>>><<<<<>>>>><<<<<>>>>><<<<>>><<<>>>

فرستنده : ***WELLBORN***

این مطلب واسه همین دو دیقه (دقیقه) پیشه
یه دو دختر عموی گودزیلا دارم که تازه 4 هفته اس میره کاراته. بعد مامانش که میشه زنموی بنده واسه این که این از تب و تاب بیفته می برتش مسابقات منطقه ای تا شاید آخر بشه و بعد بی خیال شه
این گودزیلای ما هم در عین ناباوری و شایستگی قهرمان شده
بیچاره زن عموم :((((((
الان من چه طور از خودم در مقابلش دفاع کنم؟
گودزیلای مستعد داریم ما؟!!!!!

فرستنده : Mori

مادربزرگم می خواد بره دکتر میگه:تو فردا می خوای بری دانشگاه؟؟؟
میگم:نه هیچ کلاسی ندارم
باهاش رفتم دکتر برگشته به منشیه میگه منو زودتر بفرست تو نوه ام کلاس داره دیرش میشه
صداقتت منو کشته ننه جونم

فرستنده : H O S N A

رفتم خونه دیدم دخترخاله ی گودزیلام خونمونه رفتم بغلش کردم بعد بهش میگم:فهامه جون میای باهم بازی کنیم؟
یه نگاه طولانی بهم انداخته بعد دستشو برده بالا یکی خابونده زیرگوشم میگه: تو چون نفهمی نمیفهمی که وقتی انسانی شکست عشقی خورده نباید طرفش برن باید اونو به حال خودش رهاکنن تا این شکست و درک کنه...
بعد همونطر که داشت میرفت گفت:حتی یه ذره هم درک نداری
من:-ا
شکست عشقی خورده(دخترخاله ی گرامی):-0
آخه اینم دختر خاله ی عاشقه ما داریم؟؟؟

فرستنده : مهشاد

پسر خالم یک خونه ویلایی بیرون شهر ساخته بود رفتیم اونجا با اقوام واسه تعطیلات آخر هفته...
پسر خالم بهم میگه شایان نظرت چیه تو ایوون از این گرانیت رنگیا بزنم قشنگ میشه؟ من:|:|:|:|:|:|:|:|
اطرافیان در متعجب:S
میگم امید منظورت ایرانیته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ینی هرکس چسبید به یک ستون شروع به گاز گرفتن کرد:)))))))

فرستنده : shayanoscar

تو تابستون مادرم کولر رو خاموش می کنه پدرم هم تا میاد روشن می کنه میزنه دور تند
تو زمستون همه بخاری رو تا ته زیاد می کنند
(وقتی که فیش میاد چه برق چه گاز تا 2 روز نه کولر نه بخاری حتی پنکه هم نباید روشن شه)

فرستنده : axiss

از اونجایی که هیچ مخاطب خاص و عامی ندارم دیروز(ولنتاین) به دو تا از رفیقام پیامک زدم یکیشون زنگ زده میگه 
آدم روز ولنتاین به دوست دخترش اس می زنه!!!
خدایا این رفقای نمک نشناسو از ما بگیر جاش یه دوجین مخاطب خاص با معرفت بده
موافقید؟

فرستنده : Mori

فک و فامیله داریم


اقا خو من چه گناهی کردم مخاطب خاص ندارم؟
خو چرا هیچکی به من ولنتاینو تبریک نمیگه؟
دیروز با دوستم تو کلاس زبان انقدر اس عاشقانه به هم دادیم که داشتیم میترکیدیم
قبلنا مامانم واسه اینکه عقده ای نشم ولنتاین برام کادو میگرفت الان بوسمم نمیکنه
مخاطب خاصه نداشتس داریم؟
رفیقه عاشقه داریم؟
مامانه کادو نده داریم؟

فرستنده : engar

مامانم امروز اومده میگه : به نظرت ناهار چی بخوریم ؟میگم : سبزی پلو با ماهی میگه : گمشو بابا میخوام استانبولی درست کنم!!من :|
خب مادر من تو که تصمیمتو گرفتی دیگه چرا میپرسی؟مامانه داریم؟فداش شم

فرستنده : ay-_-tak

از راه اومدم سلام کردم رفتم تو اتاقم 
شاید نیم ساعت شد که یهو صدای مامان و بابام رفت بالا.
باز من داشتم حرص می خوردم
هی هیچی نگفتم دیدم صداشون داره می ره بالاتر 
گوشیمو برداشتم زنگ زدم رو شماره خونه مامانم رفت شماره منو دید به بابام گفت مهدی دوباره رفت بیرون؟بابام گفت نمی دونم...
خلاصه گوشیو برداشت گفت بله؟گفتم مامان من الآن پیش میثمم تو مغازش (1000متری خونمون).گفت خب
گفتم خب نداره دیگه صداتون داره تا اونجا میاد دوباره چتون شده شما دوتا؟
گفت جی می گی صدامون اومد؟ گفتم بله یکم آروم تر
گوشیو قطع کرده به بابام می گه تو دعوا که حرف بدی نزدیم که؟
منم توی اتاقم یهو زدم زیر خنده
اومدن تو اتاق 
مامانم گفت اگه تو نبودی حالا تا صبح داشتیم دعوا می کردیما
خدایا شکرت که مهدی و دارم
فک و فامیله ما داریم؟

فرستنده : MEHDI>>>100%MOKH

نصیحت کردن مادر من:
وقتی در سکوت نگاش می کنم....چیه مث بز نیگا میکنی!
وقتی لبخند میزنم....خیلی بی عاری!
وقتی اخم می کنم... طلبکاری!
وقتی حرفهاشو تایید می کنم...فقط بلدی بگی بعله هیچی که حالیت نیست!
وقتی خودمو میزنم به اون راه...اصن تو آدمی با تو حرف بزنم!
آخرش هم محکم میزنه پس کلمو میره!!!
خو مادرمن اینو از همون اول بزنو برو انقدم وقت منو خودتو نگیر
والا به قرعان
آقا ما نخوایم کسی ما رو نصیحت کنه کیو باید ببینیم؟؟؟
این هم مامانه من دارم؟!؟!

فرستنده : فرمول

ملت از خونه زنگ میزنن بیرون غذا سفارش میدن من از بیرون زنگ میزنم خونه سفارش میکنم غذامو نخورن :|

فرستنده : morteza_7

پسرخالم 19سالشه نامزدکرده.دوسال ازمن بزرگتره(هردوتا مون سال چهارم دبیرستانو میخونیم).چن وخ پیش خونه خالم دعوت بودیم.پسرخاله وخانومش هم بودن
پسرخاله گفت:روان شناسا میگن هر کی تو سن نوجوانی ازدواج کنن خوشبخت میشن وبهترین زمان ازدواج نوجوانیه.
به بابام میگه:شما نمیخاین اینو(منظورش منم)دوماد کنین.مامانم میگه:اتفاقا همین تصمیموداریم.
من:؟؟؟؟!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چن وخته مامانم با بابام اسم چن تا دخترو نشونم میدن میگن نظرت چیه؟(اگه سر راهی ام بهم بگین)
بچه ها نظرتون درباره خودشی با اسید چیه؟آخه تو خونمون چیزدیگه پیدانمیشه

فرستنده : نوح کبیر

عاقا همه چی قبول....ولی اینو دیگه کجای دلم بزارم؟
آخه انصافی نیگا:
اس ام اس های سیو شده تو گوشی مامانم به صورت فایل بندی:
1-جوک
2-تبریک
3-عاطفی
حالا اینا همش جا شد اینو نیگا:
4-اموات!
بعد رفتم اینو باز کردم توش شماره قبر فک و فامیلمو دیدم!
هیچی دیگه...یه قرار با اموات گذاشتم با هم تو افق محو شیم!

فرستنده : amir_hossein76

خونمون گوسفند آوردیم.برادرزاده ام(نام مستعارگودزیلا)گوسفندو بغل میکنه میبوسه بهش میگه با من دوس میشی؟
من با اون سنم از گوسفند میترسم باز اون گوسفندو با لگد میزنه.(
چن روز بعد گوسفندو کشتیم.گودزیلاهه میگه:چرا دوستمو کشتین؟
میگم:اشکالی نداره عوضش دوستتو با هم دیگه میخوریم.با این حرفم آروم که نشد دیدم بدتر,مث خر(همان گودزیلا)گریه میکنه.
ازبس گریه کرده بود چشاش مث هندونه باد کرده بود.تا یه هفته نه حرفی نه غذایی نه هیچی,آخرشم خودم یه گوسفند عروسکی براش خریدم تا بلکه آروم بشه بازم نشد.یه دو هفته بیمارستان بود بخاطر سوء هاضمه.بالاخره رفتیم یه گوسفند براش خریدیم.*خدایا از این همه غصه کمرم شگست*از چی بگم؟؟/

فرستنده : نوح کبیر

اغا من یه داداش دارم 10 سالشه دایناسوریه واسه خودش، این همش تو خونه با بالش ها کشتی کج بازی می‌کنه بعد واسه خودش گزارش هم میکنه یعنی توهم میزنه در هدبنز فک نکنم دیگه امیدی بهش باشه

فرستنده : ramin s.h

وای ...چند روز پیش داشتم تو 4 جوک میگشتم مطالبو میخوندم دیدم مامانم میگه پریسا کنترل رو بیار به زحمت پا شدم کنترل رو دادم بهش!!!
دیدم داره نگام میکنه...یهو داد زد گفت میگم کنترل و بده ؟!!
گفتم دادم دیگه!!...یهو بلند تر داد زد گفت : گفتم کنترل رو بیار میخواام زنگ بزنم...!!!
من.... :( :)
کنترل:(
مامان حواس جمع من دارم؟؟؟

فرستنده : pari

>>>>>>>>><<<<<<<<>>>>>>>>>><<<<<>>>>><<<<>>
من تو خونه دارم از سرما یـــــــــــخ می زنم دو تا بلوز پوشیدم با خودم فکر می 
کنم بیچاره اونایی که الآن بدون وســـــــــــــــیله دارن تو خیابون میچرخن حتما 
دارن از سرما می میرن بعد رفتم ســـــــــــــــــر پنجره می بینم این داداش ما با 
بچــــــــــــــــــه های کوچه همه با یه تا پیرن سهیم شدن تو شادی پس از 
گل و هـــــــــــــــــــی میچرخن کلی ام حال می کنن...
O0 ))))))))): ((((((((: 
خدا وکیلی گودزیلای بی فکـر مثل نقل و نبات پخش تو محـــــــله ی ما!!!

فرستنده : ***WELLBORN***

>>>>>>>><<<<<<<<<<>>>>>>>>><<<<<<<<<>>>>>
رفیق ما زنگ زده که :
ســــــــــــــــــــــــــــــلام میگم ولنتاین دیروز بوده ها فهمیدی ؟ من تازه فهمیدم دارم میزنم تو ســـــــــــــر خودم
میــــــــــــگم:
چی میگـــــــــــــــــــی بابا چند وقت دیگس حالت خوبه؟
مبگـــــــــــــــه:
مگه ولنتایــــــــــــن 14 فبریه نیس ؟
میگـــــــــــــــم:
آره خــــــــــــــــــــب 
میگــــــــــــــــه:
خب دیووووووووووونه دیروز 14 بهمن بود دیگه.....
مــــــــــــــــــــن:O0
ولنتایـــــــــــــــن: ((((((((((((:
مخاطب خاصـــــــــــــ بیچارش: :)))))))))))
یعنی اصلا از مثل دیـــــــــــــــــگ به دیگ که بگذریم
خدا وکیلی اعتراز میکنن که چــــــــــــــــرا بدون آزمون میشه بری دانشگاه
آخه کجا واسه این نخبه ها جا داره هــــــــــــــان؟
رفیق تیزهوشـــــــــــــــــه من دارم؟
><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>

فرستنده : ***WELLBORN***

>>>>>><<<<<>>>>><<<<<<>>>>>><<<<<>>>>>>
چند وقــــــــت پیش زده بودم زیر آواز و کلی تو حال بودم(موقع درس خوندن)
بعد یه دفعه دیدم گــــــــــرد و خاک بلند شد از اتاقم اومدم بیرون می بینم 
مامانــــــــــــــــــم 
افتاده به جون آبـــــــــــــــــــجیم که:
بی شعور نفهم خبر مرگتــــــو زودتر بیارن دختره ی ... چه مرگته چرا درس نمی خونی دو ترم مشــــــــــروط شدی نمیخوای آدم بشی اونوقت واسه من با صدای بلند میزنی زیر آواز موقع درس خونـــــــــدن، تو شعور نداری ؟؟؟
خواهر بیچــــــــــــــــــــــــــــــارم: (((((: ^ِ^ ×× ~~ oO
به جان خودم چنان در و دیواری پــــــــــــــــــــند آموز شدند از این سخنان که هنوزم که هنوزه بعد دو هفته هـــــــــــــــــیچ آثاری از آواز و خوانندگی در من مشاهده نگردیده و نخواهد شــــــــــــــــد..
مامان خشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــن کوبندس ما داریم؟
<>><><><><><><><><><><><><><><><><><><>

فرستنده : ***WELLBORN***

یه دختــــر دایـــی دارم کوچولــــوعــه
2.3 ســالشــه همیــشــه خونــه داییـــم کـــه میـــرم میاد پهلـــــوم یا با مــوهام ور مــیره یا با ساعتــ مچـــیم !!!!
کــــلی اذیتــــ میکنـــه دیگــه !!!!
منــم همــش تهدیــدش میکــردم کــه اگــه اذیتــم کنــی مـــی پَــزَمِـــت :دی
بعــد دیگــه ول میـکـــرد!!!!!
یــه روز رفتــم خونشــون اومـده پهــلوم میگــه مانــــی بــه کــی اسمس میــدی هان؟؟؟ هان؟؟؟
((مـــنم ای تــــرم مشــروطـ شـــدم اعصــاب مصـــابــ ندارمـ))
رفتـــم یــه قابلمــه بــزرگ بــرداشتــــم آوردم توشـــم پــراز آبــ کــــردم چنــدتا هـــویج و گــوجــه هـــم انداختم تــوش تادیـــد دارم قابلمـــه رو پـــُـر میکـــنم زد زیره گریه جیغغغغغغغغغغغغغغ میـــزد و التمــاس میکـــرد میگفتــ : مانــــــــــــی تــو رو خدا منــــــو نخــــــور...
منــــم نشـــوندمـــش تــو قابلمـــه ایقـــــدر جیـغغغغغغغغغغغغغ زد کـــه تـــو همـــون حالتـــ بیهـــوش شــــــد:)))))))))))))) ­ ) داییــــــم تــا 1 مــا باهـــام قهــــر بــــود:))))))))))) ­))) ))
مانــــــــــــــــــــــــی ِ بــدجنــس ^__^

فرستنده : shey2nak

به دوستم میگم میخوام اهنگ پیشواز مو غیر فعال کنم چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟
میگه والا نمیدونم فک کنم گوشی تو خاموش روشن کنی خودش پاک میشه...........
من 
من
من
من برم یه افقی پیدا کنم محو شم

فرستنده : alim2

فک و فامیله داریم


با دوستم داشتیم تو خیابون میرفتیم که یهو گفت: عـــــه! اون ماشینه که آرم شبکه سه داره چیه؟!
نگاه کردم دیدم ماشینه لیفان‏ بود‏!!!
(O_o)
آرم شبکه ۳ آخه...؟!
نه الان واقعا دوست باهوشه که من دارم؟!

فرستنده : Mehdi 19

ﻳﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻢ ﻣﺠﻠﻪ ﭘﺰﺷﻜﻲ ﻣﻴﺨﻮﻧﺪﻡ...
ﻣﻦ.ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﺍﻣﺎﺭ ﺣﺪﻭﺩ ﺩﻩ ﺩﺭﺻﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺍﺳﻬﺎﻝ ﺭﻧﺞ ﻣﻴﺒﺮﻧﺪ.
ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻢ.ﻳﻌﻨﻲ ﻧﻮﺩ ﺩﺭﺻﺪ ﺑﺎﻗﻲ ﺍﺯ ﺍﺳﻬﺎﻟﺸﻮﻥ ﻟﺬﺕ ﻣﻴﺒﺮﻥ؟
ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪﻩ ﻫﻨﻮﺯ ﺗﻮ ﻫﻨﮕﻢ.ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪﻡ ﭼﺠﻮﺭﻱ ﺍﻳﻦ ﺍﻻﻥ ﺗﺮﻡ ﺍﺧﺮ ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ ﭘﺰﺷﻜﻴﻪ.
ﻛﺴﻲ ﻧﻤﻴﺎﺩ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺮﻳﻢ ﺍﻓﻖ ﻣﺤﻮ ﺷﻴﻢ؟؟؟

فرستنده : ehsan93

پدر ما میاد می گه علی این فیش منو از طریق اینترنت پرداخت کن منم جو گیر شدم رفتم تو سایت همین که فیشو پرداختم به نشانه تاسف منو نگاه کرد بعد هم به مادرم گفت بفرما خانم تحویل بگیر بچت معتاد اینترنتی شده
من هنوز هم که هنوزه نفهمیدم چه ربطی بهم داشتن

فرستنده : axiss

دقت کردین جدیدا تو فورجوک بعضیا می خوان با تعصب ما نسبت به بابا مامانمون لایک بگیرن می خواستم از طرف فورجوکی ها اعلام کنم که دیگه این روش به درد نمی خوره چون بچه های فورچوک با لایک کردن این پست این اطلاعیه رو تایید می کنن....... با تشکر مدیریت پارک ((فورجوک)))

فرستنده : مبین

به مدیرم میگه آقای مهندس میشه فردا ساعت ده بهم یک ساعت مرخصی بدین؟
میگه: واجبه؟
گفتم: بله خیلی
میگه: نه نمیشه 
مدیره دارم؟؟؟؟؟؟

فرستنده : بهار

ملت پسرخاله داره مام پسر خاله داریما..
اون روز بعد 1 ماه دیدمش اومده میگه سودا یه کار توپ برات پیدا کردم ولی ماشین میخوادا (لازم به ذکر است که خودش بیکاره) منم با ذوق پرسیدم حالا چی هست این کار
برگشته میگه میری راه آهن برا کسایی ک خونواده هاشون نیومدن واسه بدرقه دست تکون میدی:ll
میخوام بدونم الان ریختن خونش برام حلاله عایا؟؟؟!!!
تازه ازش پرسیدم چرا گفتی ماشین میخواد برگشته میگه خی راحت بری بیای کسی مزاحمت نشه دیگه ماهم مردیم غیرت داریم خووو

فرستنده : sevdam

یه بار سر سفره داشتیم ناهار میخوردیم یه گودزیلاهم بینمون بود (5ساله) یهو ازش یه بادی درفت همه زدن زیر خنده اونم دید ضایع شده خیلی جدی یه نگاه به باباش کرد وگفت بابا ؛ خیلی بی تربییتی !!!! 
ما))))).
باباش بیچاره

فرستنده : khaste

واســـه دوســـتــم جــــک فـــرســـتـــادم درجـــواب داده:
هـــه هـــه هـــه خــنــدیــدم!ازتـــرس بــه خـــودلـــرزیـــدم!ســبـــزش کــــه شـــدنـــمــایـــان!رفــتــم ســـرخــیـــابـــــان...
:|
آخرشم خوشحال نوشته خودم سرودما...خوب بود؟؟؟
نمیــــــدونم چـــی بـــگم!دوستـــــــــه خوشــــحاله شـــاعره مـــاداریم؟؟؟؟

فرستنده : *خیارشور*

رفتیم خونه خواهر شوهرم 
از اون روزایی بود که انسان دوستی م حسابی گل کرده بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!
گفتم آبجی جون غذا چی میخوای بپزی بده من کمکت کنم!!!!!!!!!
اونم که فهمیده بود من خیلی خر شدم گفت طاس کباب (تاس کباب، تاص کباب، طاص کباب)!!!!!!!!!!!!!!!!
منم که از این غذا فرااااااااااااااااری (آخه اینم غذاس! اونم واسه مهمون! فکر کنم خواهر شوهر بازی درآوردا)
گفتم بده من بپزم
حالا در واقع تا بحال نه دیده بودم چطوری پخته میشه و نه تا بحال خودم پخته بودم! اونم نامردی نکرد و گفت باشه!!!!!!!!
وسایلشو چید روی میز و گفت دستت درد نکنه
هرچی فکر کردم نمیدونستم چیکار کنم
زودپزو برداشتم، همه رو خورد کردم ریختم توش و تا کله ش پر آب کردم و گذاشتم روی گاز
یه ساعت بعد دیدم صدای خنده ش مثل بمب پیچید تو خونه
هرچی بهش میگیم چته نمیتونه حرف بزنه
آخرش میگه: آبجی بیا طاس کبابتو ببین
دیدم واویلااااااااا......................... این که همه ش له شده! یه چیزی در حد حلیم با رنگ و روی افتضاح!!!!!!!!!!!!!!
فک و فامیه ضایع کنه داریم ما!!!!!!!!!!!!!!!

فرستنده : ستایش خانوم

یه عده هم هستن خدا خدا می کنن روز ولنتاینن (که امروز باشه ) یه بارون حساااااابی بیاد ...
و این روز به کام اونایی که مخاطب خاص دارن زهر بشه ...
الان دارم تو گوگل طرز خوندن دعای بارون رو سرچ می کنم ؟!؟!؟!

فرستنده : dash vahid

خیلی وقتا داداش بزرگم وقتی میخاد پسر کوچولوشو صدا بزنه اسم برادر کوچیکمو میاره. هوش و استعداد تا این حد! فکوفامیل داریم ما!

فرستنده : mmlmml777

(یک واقعیت دردناک)
بعد دو ماه ، امتحان ترمم دیروز تموم شده (البته کلاسای ترم جدیدم از هفته پیش شروع شده!!!)خیر سرم گفتم یه روز عین خرس به خواب زمستانی میرم
صبح مامانم گیر داده پاشو پاشو
میگم چی شده
میگه ساعت 9 شده،تا کی می خوابی؟
الان برم افق یا سرمو بکوبم به دیوار بتنی بچه های 4جوک؟

فرستنده : Mori

دانشجو که بودم یه استاد داشتیم باقلوا!!دفتر وکالت داشت استاد دانشگاه بود دانشجوی دکترای دانشگاه شیرازم بود از همه مهمتر مجرد بود!!!!
حالا کلاسشو واستون توصیف کنم...
متون حقوقی که زبان تخصصی ما بود تدریس میکرد کلاسش معمولا 2تا4 بود پسرا که اصولا کلاسش نیومدن اما کلاس پر میشد از دانشجو دختر تا حدی که دیگه جا نبود...
دیدین همه کلاسا از آخر پر میشه؟؟؟کلاس این استاد از اول پر میشد یعنی سر نشستن رو صندلی ردیف اول سبقت میگرفتن!!!!
نمیدونم چرا سر این کلاس چشمای همه خمار میشد وصداشون نازک!!!!!!!!
سرتونو درد نیارم با همه ی این کارا استاد به هیچکس پا نمیداد!تا اینکه کاشف به عمل اومد استاد از دانشجوش شکست عشقی خورده! از دوستم که ترم بالایی بوده خاستگاری کرده اونم نامردی نکرده خیلی تو ذوق زنی گفته من شوهر دارم!
خوب بگو خودت نمیخوای چرا بقیه رو بدبخت میکنی؟؟؟
آخه این دوست بی فکر بود من داشتم؟؟؟؟

فرستنده : میم مثل...

ما یه گودزیلا (سوپرگودزیلا) تو خونه داریم 4 سالشه (پسرمه خیلی دوسش داریم) ولی خوب همیشه ما هم مجبوریم پا به پای اون باب اسفنجی و نمیدونم لاکپشت نینجا ببینیم همه کارتونا را حفظ شدم از بس نگاه کردم
آخره دیکتاتوره نمیذاره من ده دقیقه اخبار نیگاه کنم به نظرتون چیکار کنم تا دو روز پیش خبر نداشتم که قراره بهمون یارانه عیدی بدن والااااا همش لاکپشت نینجا
به نظرتون من با این سوپرگودزیلا چیکار کنم؟؟؟؟

فرستنده : biglar

آغا اگه من ماهی یه بار ده دقیقه دیر بیام سرکار رئیصمون میگه به به بیگلر ظهر بخیر خوش اومدی
خوش یه روز در میون دیر میاد میگه این ترافیک تهران نمیذاره ما به کارمون برسیم
به نظرتون من با این رئیص چیکار کنم؟؟؟
آخه رئیسه من دارم؟

فرستنده : biglar