Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری پنجم )


فک و فامیله داریم


گفتم میخوا قرص لاغری بخورم مامانم میگه برا سلامتیت ضرر داره سلامتیت واسه ما مهمه
من که خر کیف شده بودم گفتم تشکر مادر من که اینقد به فکر سلامتی منی 
مامان میگه نه بابا به فکرت نیستم ولی اگه فردا پس بیفتی ما میخوا خرجتو بدیم من به فکر اونم 
من :(((
رونی کلمن :))))
کوفی عنان :-/
مامان با احساسه داریم ما ؟؟؟

فرستنده : سایه یخ زده

دیشب داخل خونه بین اهل بیت بحث فروش خانه ی پدری مطرح بود و در این حین و بین هم هر کس نظر خودشو میگفت.
امید داداش بزرگم گفت:باید همه ی ورثه بیان محضر و امضا کنن.
محمد (خیر سرش دهه شصتیه!!) راست پرید تو حرف گفت: حالا ما همه ی ورثه رو از کجا پیدا کنیم که بیان محضر امضا کنن!!؟؟؟

من )))):
دی عبدی :-/ 
اهالی ورثه :)))
مرتیکه اسکل هنوز فرق بین ورثه و فک و فامیل رو نمیدونه اظهار فضل هم میکنه. 

فرستنده : mahdi 17 - genave

ازمدرسه اومدم خونه گفتم برم آب بخورم لیوانو آبش کردم همینطورکه داشتم آب میخوردم رفتم تواتاق اهالی منزل حضورداشتن. همه درحال صحبت کردن نگاه هابه سوی من خیره شد.گفتم:چیه؟.همه فقط میخندیدند.منم خندم گرفت؟ودرهمان حال دعاکردم که خدایااین شادی وخوشبختی راازمانگیر.
به مامان بزرگ گفتم:چی شده؟
مامانی گفت؟اون لیوانی که توش آب میخوری مال منه دندونامو توش میزارم.(کدوم شادی کدوم خوشبختی)ما هم نخاستیم کم بیاریم کل لیوانو سرکشیدیم.واقعامن بدبختم؟

فرستنده : Mohamad.Mahdi

عاغا ما عید قربان رفتیم خونه ی یکی از دوستامون
چشمتون روز بد نبینه یه هایپر گودزیلا دارن که نگووو
خیلی شیک و مجلسی اومد جلو گفت: عمو عیدی میدی ؟!؟!؟
(تعریف نباشه ها : دی مایه داریم ، پرایدم داریم) جیبمو گشتم یه 50 هزار تومنی بش دادم سرو ته ش کرد گفت : گدا نداشتی 1000 تومن بدی؟!!؟! O_o
همه داشتن میخندیدن بم که گفتم عزیزم این 50 هزاریه
مامانش از ته اتاق : حسام جان بیا عزیزم عمو رو اذیت نکن (اره جون عمت)
بیچاره تا رسید به مامانش املت شد همه به بهونه ی ماچ کردنش میخواستن یه جوری پولشو بپیچونن که آخر نصیب مامانش شد

موندم این تحریما (تهریم،طهریم،طحریم...)تا کی ادامه داره مسئولان رسیدگی کنن لطفا

فرستنده : H3KTOR

:|
امروز من آهنگ پیشوازمو آهنگ یکی هست مرتضی پاشایی گذاشتم
بابام بم زنگ زد(فک کنم کارم داشت)
هیچی دیگه بدون سلام اومد بم گفت:خاک بر سر بی مصرفت کنم:| همون بهتر ک بمیری:( پسره ی خل و چل:| حالا واس ما عاشق شده
من:((
مرتضی پاشایی:)
آهنگ یکی هست:|
و دوباره خودم:(((
پدر خوش اخلاقه من دارم
بعدش میگن چرا میخوای بری افق
من دارم میرم افق محو شم
(آها راستی این اولین پستمه تو  khosh-khandeh عزیز)
و یه نکته ی دیگه like=0

فرستنده : lover

بابای من هروقت پول برق زیاد میاد میندازه گردن لامپ مودم من …

فرستنده : ممد آقا


%yourghon%
دیشب داشتیم کلیپ موسیقی نیگا میکردیم.یه دفعه مامانم برگشته گفت یارو چه قشنگ ویلیون(بومممم حرفش نذاشتم تموم شه)ترکیدم از خنده.منظورش از ویلیون همون ویولونه.
فکه و فامیل موسیقی شناسه ما داریم.

فرستنده : yourghon

%yourghon%
دوستم اومده در خونمون،حالو حوصلشو نداشتم به مامانم میگم جواب بده بهش بگو باشگاهم.مامانم برگشته به من میگه یعنی دروغ بگم من هیچ موقع دروغ نمیگم.حالا جواب داده بهش گفته ممد بیرونه.
من
مامانم
پینوکیو
استکلمبرگ
فکه و فامیله درگیره ما داریم

فرستنده : yourghon

توصیه بابام به من موقع رانندگی.
.
.
.
.
سر کوچه ها یواش تر بپیچ ؛
شاید یکی بی شعورتر از تو پیدا شد که از اونور بیاد :|

فرستنده : parnas

پنجاه روش کِرم ریختن (قسمت دوم) :
روش ۲۶: بادکنک بچه هارو بترکونین!
روش ۲۷: مرتب اشتباهات لغوی و گرامری دیگران هنگام صحبت رو گوشزد کنین و بخندین!
روش ۲۸: وقتی دوستتون موهای سرش رو کوتاه میکنه بهش بگین که موی بلند بیشتر بهش میومد!
روش ۲۹: بچه جیغ جیغوی خودتون رو به سینما ببرین!
روش ۳۰: کلید آپارتمان طبقه ۱۳تون رو توی ماشین جا بذارین و وقتی به در آپارتمان رسیدین یادتون بیاد! ﴿این روش هم جنبه هایی از مازوخیسم در برداره!)
روش ۳۱: ایمیل های فورواردی دوستتون رو همیشه برای خودش فوروارد کنین!
روش ۳۲: توی کنسرتهای موسیقی بزرگ و هنری، بی موقع دست بزنین!
روش ۳۳: هر جایی که می تونین، آدامس جویده شده تون رو جا بذارین! ﴿توی دستکش یا کفش دوستتون بهتره!﴾
روش ۳۴: حبه قند نیمه جویده و خیستون رو دوباره توی قندون بذارین!
روش ۳۵: نصفه شبها با صدای بلند توی خواب حرف بزنین!
روش ۳۶: دوستتون که پاش توی گچه رو به فوتبال بازی کردن دعوت کنین!
روش ۳۷: عکسهای عروسی دوستتون رو با دستهای چرب تماشا کنین!
روش ۳۸: پیچهای کوک گیتار دوستتون رو که ۵ دقیقه دیگه اجرای برنامه زنده داره حداقل ۲۷۰ درجه در جهات مختلف بچرخونین!
روش ۳۹: با یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی روبروییش که اونطرف خیابونه رو بپرسین!
روش ۴۰: ورقه iای جزوه ۳۰۰ صفحهای دوستتون که ازش گرفتین زیراکس کنین رو قاطی پاتی بذارین، یه بر هم بزنین، بعد بهش پس بدین! (میتونین از رنگهای طبیعی مثل رنگ پوست پرتقال یا شیره ی درخت انجیر هم برای رنگ آمیزیشون استفاده کنین!)
روش ۴۱: موقع عکس رسمی انداختن برای هر کس جلوتونه شاخ بذارین!
روش ۴۲: توی ظرفهای آجیل برای مهموناتون فقط پسته ها و فندق های دهان بسته بذارین!
روش ۴۳: شونصد بار به دستگاه پیغام گیر تلفن دوستتون زنگ بزنین و داستان خاله سوسکه و جوکهای قدیمی بی مزه تعریف کنین!
روش ۴۴: توی روزهای بارونی با ماشینتون با سرعت از وسط آبهای جمع شده رد بشین (اگه کنار صفهای تاکسی یا اتوبوس اینکارو کنین حالش بیشتره. یه خورده فحش بالای بیست و پنج سال میخورین ولی به کیفش می ارزه!!!)
روش ۴۵: توی جای کارت دستگاه های عابر بانک چوب کبریت فرو کنین!
روش ۴۶: جای برچسب های قرمز و آبی شیرهای آب توالت ها رو عوض کنین!
روش ۴۷: یکی از پایه های صندلی معلم یا استادتون رو لق کنین (البته اگه بچه های کلاستون دهنشون قرصه اینکارو بکنین. وگرنه چند مورد حذف هم گزارش شده ها!)
روش ۴۸: توی مهمونیها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواین که هر چی شعر بلده بخونه!
روش ۴۹: چراغ توالتی که مشتری داره و کلید چراغش بیرونه رو خاموش کنین!
روش ۵۰: بعد از خوندن این پنجاه روش این پست رو لایک نکنین!!!
نوکرم ;) !!!

فرستنده : Mehdi 19

پنجاه روش کِرم ریختن (قسمت اول) :
روش ۱: روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو کوک کنین تا همه ازخواب بپرن! ﴿این روش برای افرادی که غیراز سادیسم، رگه هایی از مازوخیسم هم دارن پیشنهاد میشه!﴾
روش ۲: سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها زودتر راه بیفتن!
روش ۳: وقتی میخواین برین دست به آب، با صدای بلند به اطلاع همه برسونین!
روش ۴: وقتی از کسی آدرسی رو می پرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین!
روش ۵: کرایه تاکسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیب هاتون، به صورت اسکناس هزاری پرداخت کنین!
روش ۶: همسرتون رو با اسم همسر قبلی تون صدا بزنین!
روش ۷: جدول نیمه تمام دوستتون رو حل کنین!
روش ۸: توی اتوبان و جاده روی لاین منتهی الیه سمت چپ با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت حرکت کنین!
روش ۹: وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستن مرتب کانال رو عوض کنین!
روش ۱۰: از بستنی فروشی بخواین که اسم ۵۴ نوع از بستنیها رو براتون بگه!
روش ۱۱: در یک جمع، سوپ یا چایی رو با هورت کشیدن نوش جان کنین!
روش ۱۲: به کسی که دندون مصنوعی داره بلال تعارف کنین!!!
روش ۱۳: وقتی از آسانسور پیاده میشین دکمه های تمام طبقات رو بزنین و محل رو ترک کنین!
روش ۱۴: وقتی با بچه ها بازی فکری میکنین سعی کنین از اونها ببرین!
روش ۱۵: موقع ناهار توی یک جمع، جزئیات تهوع و ﴿گلاب به روتون﴾ استفراغی که چند روز پیش داشتین رو باآب و تاب تعریف کنین!
روش ۱۶: ایده های دیگران رو به اسم خودتون به کار ببرین!
روش ۱۷: بوتیک چی رو وادار کنین شونصد رنگ و نوع مختلف پیراهنهاش روباز کنه و نشونتون بده و بعد بگین هیچکدوم جالب نیست و سریع خارج بشین!
روش ۱۸: شمع های کیک تولد دیگران رو فوت کنین!
روش ۱۹: اگه سر دوستتون طاسه مرتب از آرایشگرتون تعریف کنین!
روش ۲۰: وقتی کسی لباس تازه میخره بهش بگین خیلی گرون خریده و سرش کلاه رفته!
روش ۲۱: صابون رو همیشه کف وان حمام جا بذارین!
روش ۲۲: روی ماشینتون بوقهای شیپوری نصب کنین!
روش ۲۳: وقتی دوستتون رو بعد از یه مدت طولانی می بینین بگین چقدر پیر شده (مخصوصا خانومای محترم)!
روش ۲۴: وقتی کسی در یک جمع جوک تعریف میکنه بلافاصله بگین خیلی قدیمی بود!
روش ۲۵: چاقی و شکم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش یادآوری کنین!
ادامه دارد...

فرستنده : Mehdi 19

یکی از پسرعمه هام رفته بود کربلا ما هم موقع برگشت میخاستیم بریم استقبالش.
داشتیم آماده مشدیم که تلفن خونمون زنگ خوردگوشی رو که برداشتم دیدم عمومه
داد زد کجایید پس دیرشد.
منم گفتم شما کجایید ما الان ترمینالیم.گفت باشه مام الان میایم بعدم قطع کرد
دو دقیقه دیگه زنگ زده میگه من که زنگ زدم منزل.بنده خدا هنوزم نفهمیده بود تا اینکه صدای قهقهه های خونه ما رو شنید.
عموعه که من دارم...وا...

فرستنده : استاد آشفته

عاغا من یه اتاق دارم اتاق مطالعه بنده هس.
هیچکس به اون اتاق نمیره
وقتی میام مطالعه کنم از این ور خواهر بنده میاد میگه لپ تاپ منو ندیدی؟
میگم نه میره میخوام شروع کنم داداشم دنباله شارژر میگرده از همه اول میاد پیش بنده
میخوام شرو کنم مادر و تاج سر بنده میاد میگه ناهار نخوردی یا صبحونه نخوردی با زور میکشه سر سفره
وقتی میخورم پدر بنده میگه تموم شدنی بریم به مغازه سر بزنیم
خلاصه روزه ما گذشت مطالعه هم بره پی کارش

فرستنده : Ramin Lovely

***********(!!!)علامت اختصاصی abas_m223
یکی از امواتمون فوت کرده (منظورم سالگردشه,خخخخ)بابام و مامانم رفتن شهرستان....
الان مامانم از اونجا زنگ زده میگه عباس خونه رو تمیزکن شاید شب با خاله ت اینا بیایم خونه,طفلک خبر نداره بعد از دوساعت که داشتم از تشنگی تلف میشدم...آخرش از آب گلدون خوردم!!! 
چه توقعایی دارنا این مامانا!!!

فرستنده : abas_m223

تلویزیون طرز درست کردن شربت انبه رو داده،مامانم خواست اون رو درست کنه،بعد که درست کرد و خوردیم دیدیم مزه کدو میده،گفتم مادر من مطمئنی انبه است؟قبلا انبه ی مزه دیگه داشت،برگشته میگه انبه نداشتیم جاش کدو حلوایی زدم!!!!!
من:-o
اون کدوئه:D
انبه:((
میگم خو مادر من چه شباهتی بین انبه و کدو حلوایی هست،میگه جفتشون زرده!!!!
مادر خلاقه دارم:دی
سلامتی همه مادرا

فرستنده : پشــمک

فک و فامیله داریم


دوستم تعریف میکنه ( راست و دروغش گردن خودش ) میگه :
با بابام جر و بحثمون شد، از خونه زدم بیرون....
شب برگشتم میبینم رو جا کفشی نوشته: لطفا با سُم وارد نشوید !
رو در پذیرایی نوشته: ورود حیوانات ممنوع !!
رو در اتاقمم نوشته: طویـــــــــــــــــله!!!!
خو پدر محترم دوست نسبتا ! محترم من اگه اسید رو صورتش میریختی راحت تر نبودی؟!
وجدانا این باباست دوست من داره

فرستنده : حمید پرسپولیسی

مامان بزرگم یه جورایی مثلا خیلی دوسم داره 3 سال پیش روز قبولی از کنکور زنگ زدم بهش گفتم قبول شدم 
مثل ابر بهار گریه میکرد بعد اینکه قطع کرده رفته سراغ غذا به جای ابلیمو مایع سفید کننده ریخته تو غذاااااا
مامان بزرگه جوگیره دارم من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : hiiiili

داداشم اعتراف میکنه وقتی کارش جنوب بوده (دیگه خونه تنها زندگی میکرده) روز اول از اداره اومده گذاشته اب جوش بیاد برای چای(تو کتری) نگو وقتی جوش میاد سوت میکشه اینم فک کرده الانه که منفجر بشه گذاشته از خونه رفته بیرون>>>>>>>>>>!!!!!!!!!
عایا این دادا ش من دارم؟(بله داداشه نفسم واسش میره)
فقط نه اینکه زیادی درس خونده زیادیم باهوش میزنه@!!1!
خخخخخخخخخخخخخخ

فرستنده : باب افسنجی f.m

دیشب داشتم با بابام تویه شبکه ای مسابقات وزنه برداری نیگاه میکردم .یکی ازوزنه زنا اومدکه وزنه بزنه که یییییهو ذذذذذااااااااررررررتتتتتتتت........
بعدپسرخالم(گوزیلاست)دادزده میگه:واااااای.هالتر اوفتاد روسرش). طرفوداشتن احیاش میکردن بعدش گذاشتنش توآمبولانس 
یه رب بعد بابام برگشته بهم میگه:خاک توسرت....فینگیل بچه میدونست هالتر چیه توکه دوسال رفتی بدنسازی هنوز هیچی بارت نیست....دوسال پولمو دور ریختم....
من:+-------+(شبیه سازی هالتر)
بابام:0000000
مربی باشگام:@@@@@@@@@

فرستنده : COURTIER

دیشب دیگه سایپا هممونو سوپرایز کرد جدید ترین پراید جهانو داد بیرون با دنده اتوماتیک و بوق اضافه به گفته ایسنا رو کردن این اس حکم فقط برای ضایع کردن لامبورگینی و پورشه بوده و هنوز قیمتی بر روی این ابرماشین گذاشته نشده 
شرکت خودرو سازیه ما داریم

فرستنده : علی ذوقى

نمی خوام خاطره از پدر بزرگم تعریف کنم بلکه فقط میخوام از وجوش , بودنش و مهربونیاش تعریف کنم . من که عاشق اون صورت خسته و دنیا دیده ولی مهربونشم,عاشق نصیحت های قشنگش و خنده های بی دندونشم,عاشق اون یک مقدار پولیم که بعضی موقع ها بهم میده (نه اینکه فکر کنید به خاطر پول میگم نه, به خاطر این میگم که میخواد نشون بده که به یاد ماست و ما براش اهمیت داریم)و عاشق قصه هایی هستم از روی عشق و محبت برام میخوند.و ..................

اگه تو هم مثل من عاشق پدربزرگتی لایک کن

فرستنده : m.s

خانواده ی ما برعکس همن بابای من برادرش به جای این که توی کوچیکی با هم دیگه قهر کنن توی سن50 سالگی باهم دیگه مسابقه قهری میزارن
این باباست ما داریم

فرستنده : kiyana!

پسر خالم ۵ سالشه اومده میگه بیا ۲۰ سوالی بازی کنیم !
می گه : اول تو بپرس !
میگم : تو جیب جا میشه ؟!
یه خورده فکر کرده میگه وایسا همین جا !!
یواشکی رفتم ببینم کجا رفته !
دیدم رفته در یخچال به زور یه سیبو داره میکنه تو جیبش ! 

:| :)))))

فرستنده : Dezire

من:مامان....عید بریم مسافرت؟؟؟....
مامانم:نه عزیزم عید همه جا شلوغه...خوش نمیگذره بذار تابستون میریم...
4،5 ماه بعد...
من:مامانی؟؟..تابستون شد دیگه...بریم مسافرت؟؟؟...
مامانم:نه عزیزم نمیشه مگه تو کلاس نداری؟؟نمیشه که از درست بزنی...تازه تابستون از گرما میپزیم بشین تو خونه به درست برس...عید میریم..
اینا دیالوگای منو مامانم در طول 4 سال بود ...چن وقت پیش باز تکرار شد خواستم در جریان باشین.....
:(((

فرستنده : manam dige

من کلا آدم فعالی ام(فک کنم فهمیدین که تو کافی نت مشغولم)
آغا اینجا اصلا اوووووونقد سوژه هست که جاتون خالی.
امروز یه پسر با کلاس و خوش تیپ و ازون قیافه هایی که فک می کنی همه چی بلند اومد پای سیستم نشست.
خواست از برگه انتخاب واحدش پرینت بگیره کهاز من کمک خواست-منم بهش گفتم واسه پرینت اول ذخیرش کن تا از سیستم خودم پرینت بگیرم.
سیسمشو remote کردم تا اگه در حال ذخیره کردن مشکل داشت ببینم تا حلش کنم.
یه چند بار صفحه رو بالا پایین کرد در نهایت کامل بست.
تلفنشو از جیبش در آورد و با حالت نفس نفس زدن (که مثلا خبر مهمی شنیده و باس بره)اومد حساب کرد و رفت.
خب یکی نیست بگه این چه کاریه مثل بقیه پسرا که یاد ندارن از سیستم استفاده کنن بیان صادقانه بگن تا کمکشون کنم.
دیوار کو؟؟؟
آسفالت کجاست؟؟؟؟؟؟؟
یکی نشونشون بده.

فرستنده : زلیخا21

معلم کلاس چهارم من خاله ام بود. وقتی ازم درس میپرسید حتی اگه درستم جواب میدادم منو میزد. در صورتی که به بچه های دیگه حتی اخم هم نمیکرد. وقتی هم بهش میگفتم چرا میزنی خو? میگفت تا بچه های دیگه فکر نکنن بین تو واونا فرق میذارم.
خو خاله جون آخه من قربونت برم الکی منو بزنی که نمیخوای فرق بزاری? 
خاله اس من دارم?????

فرستنده : parisan

یه خواهر کوچولو دارم که مثل همه ی دهه هشتادی ها بلده با کامپیوتر کار کنه. تازه هر وقت هم فیلمشو میبینه و بازیشو میکنه و کارش تموم میشه و میخواد کامپیوترو خاموش کنه، قبلش همه ی صداها رو تا آخر زیاد میکنه. و زمانی که بنده میرم پشت کامپیوتر و روشنش میکنم حدس میزنین که چی میشه دیگه. از اقسا نقاط خونه فحش نثارم میشه که صدای اون لامصبو خفه کن!!!
فک و فامیلو حال میکنی جان من؟!

فرستنده : Mehdi 19

دلم می خواد بدونم اولین کسی که فهمید دهه هشتادیا گودزیلا هستن کی بوده؟ یعنی اصلا یکی از فانتزیام(بقول شما) اینه باید اون دهنشو طلا گرفت.
چند وقت پیش روی نرده های خونمون (برای ابراز وجود و خودنمایی)مثل این بند بازا هستنا داشتم راه می رفتم یهویی پسر خاله کوچیکم (مجید همون گودزیلاهه) اومده منو هول می ده نزدیک بود از ارتفاع 3 متری با سر بیفتم پایین بهش گفتم آخه جوجه با یکی از این شوخی ها بکن که قد و هیکلش 4 برابره خودت نباشه حداقل اگه خواست بیفته بتونی بگیریش... والااااااااا
حالا اینا بکنار دیروز اومدن خونمون.ورودی W.C یه پله مانند کوچولو هست بعد دارم از W.C بر می گردم اومده پشت در قایم شده خواستم پامو بذارم پایین یهو مثل یابو جفتک انداخت خلاصه با صورت خوردم زمین زبونم زیر دندونم گیر کرد پاره شد دماغمم خونریزی کرد فکنم شکست........ روونه بیمارستانمون کرد
واستاده هر هر می خنده بابام اومده می گه بچه این شیطنتا چیه بدو برو پیش مادرت. 
مامانش می گه خیر ببینی برو پیش بابات 
باباش می گه بچست دیگه اقتضای سنشه
منم گفتم اقتضایه نسلشه عمو
این آدمم که بکشه بازم باباش می گه اقتضای سنشه
فک و فامیله خشنی داریما (فکنم از زاویرا فرار کرده)

فرستنده : MEHDI>>>>>>100%MOKH

داداشم(گودزیلای 3 ساله) تلفن خونمون زنگ میزنه برمیداره میگه:الو؟درخدمتم
من:(((((
یارو اونور خط:)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))(
بازم من:)()()()()()

فرستنده : sety15

اغا یادتونه تا یه کچل میدیدیم می گفتیم کچل کچل کلاچه/ روغن کله پاچه؟؟؟؟ من به یکی گفتم نامردانچنان زد زیر گوشم که موهام ریخت و الان کچلم؟///
ملت بی اعصابه داریم؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : مبین

فک و فامیله داریم


امروز زنگ زدم خونه به مادرم گفتم : دی عبدی چاست چنه؟؟
گفت: تو بیو خونه آخرشم یه کل نونی گیر ایا!
رفتم تا دقیقا چاست فقط نونه !
که البته اگه 5دقیقه دیر رسیدیدم همو یه کل نونم تی محمدو (کاکام) رسما از کفم رفتئی.
ایگوم په دی عبدی یو چنه؟؟
ایگه:بل بل(نون محلی)
ایگوم:بل بل خالی؟؟
نه نها و نه برداشت گفت: په نه په ،پی شیر گامیش!!!
من :-|
دی عبدی (: 
سازمان حمایت از گاو میش :))))))))

فرستنده : mahdi 17 - genave

حالا که یاد خاطرات اون موقع افتادم اینم اعترافم کنم تازه که خط تلفن خریده بودیم که کل اعضای خونواده به اتفاق پسرعموهام جمع میشدیم دور تلفن تا به محض اینکه زنگ زد جواب بدیم
یادش بخیر چه دعوایی میشد سر جواب دادن تلفن

فرستنده : MahdiAghlmand

سلام دوستان اولین پست منه پس لطفأ حمایت کنید
آخه شمایى که از یکى یا دوتا گودزیلایى که تو خونه دارید مى نالید پس من چى بگم؟ نه واقعأ من چى بگم که یازده تا گودزیلاى دهه هشتادى داریم؟؟؟
یه روز یه مهمان خیلى خاص داشتیم منم خیلى شیک و مجلسى نشسته بودم که یهو خواهرزاده ام اومد و از گردنم آویزون شد و گفت :خاله سارا خاله سارا بیا بازى کنیم بیا الاغ من شو 
من |:
مهمان خاص : ((((( 
گودزیلا : ))))))
آخه خواهر زاده اس که من دارم

فرستنده : خاله سارا

قابل توجه دوستی که سریال زمانه رو پیش بینی کرده بود خواهر من میگه دکتر داودی میمیره و ارغوان با مهران نیکخواه ازدواج میکنه خواهره من دارم؟

فرستنده : mazyar

اقا یه خواهر دارم امروز با دست باند پیچی شده رفت مدرسه بگو چرا ؟چون معلمشون کمتر بهش تکلیف شب بده اخه چرا دهه هشتادیا اینجورین!!اینم از ابجی کوچیکه ما

فرستنده : علی ذوقى

من هروقت این گودزیلای تو خونمون را دیدم داشته چیزها خوشمزه میخورده به مامانم میگم: مامان منم میخام خو مامانم شاکی شاکی بر میگرده میگه: خودش از پولها خودش خریده 
من :- 0
گودزیلا:)))))
وزیر کار :- 0 
پول ها مامانم:((((
نمی دونم شاید من دارم اشتباه میکنم شاید این گودزیلا ها حس گنج یابی قوی یا شاید پولدار به دنیا میاند !!!!

فرستنده : ★█ ŁǾЯÐ █★

آغا دختر عموی ما گودزیلاست(دهه هشتادی) بعد انقدر میخوره اینهو گارفیلد شده یه داداش گودزیلا هم داره که از خودش بزرگتره.یه روز رفته بوده مهد کودکش بعد گشنش بوده یه دختره شیرین عسل داشته بهد این رفته به دختره گفته من تو خونه خیلی تنهام , داداشم ,منو کتک میزنه , اذیت میکنه , انگشت میکنه تو چشم , موهامو میکشه بعد دکتر گفته من باید از اینا بخورم خوب شم!...
خلاصه هیچی دیگه شیرین عسله دختره رو گرفته بود خورده بود!!!
دختر عموی مظلومه ما داریم؟؟؟

فرستنده : mx2

دیشب با بابام دعوام شد آخرش کم آوردم گفتم : اصن من گه خوردم ...!!! 
اونم برگشت گفت : من به خورد و خوراکت کاری ندارم ! جواب منو بده !!!

فرستنده : hamraz

چند سال پیش که تازه موبایل ارزون شده بود ما هم یه موبایل خریدیم با خط ایرانسل
یه روز که از یه خیابون شلوغ رد میشدم گوشی رو درآوردم بغل گوشم الکی صحبت می کردم که یه دفعه گوشی زنگ خورد یه لحظه دیدم همه نگاها برگشت سمت من,
چشتون روز بد نبینه گوشی را گذاشتم جیبم باسرعت صدتا از محل حادثه متواری شدم
حالا بگو کی زنگ زده بود,یه پسر خاله دارم دوسال بود قهر بودیم زنگ زده بود واسه آشتی
پسر خاله وقت شناسه دارم

فرستنده : استاد آشفته

با بچه های دایی بزرگم رفته بودیم بیرون .
داییم زنگ زد و گفت بچه ها رو بیار خونه خاله زکیه همه اونجاییم حال خاله بد شده 
خلاصه ما هم رفتیم اونجا من دیرتر از همه از ماشین پیاده شدم دیدم همه ایستادند منتظر من 
گفتم پس چرا ایستادیت و رو کردم به رضا و گفتم منتظر چی هستی برو لایک و بزن بعد همشون یک صدا گفتن وااااااااااااااای 
گفتم چیه جن دیدید؟؟؟؟
یکیشون گفت معلومه صبح تا شب تو فیس بوکیا!!!!!!!!!!
من!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فیس بوک!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
لایک!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چهار جوک؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بقیه سرشونو تکون می دادنو می گفتن نچ نچ نچ
منم که هنوز نفهمیده بودم چه سوتی ای دادم رفتم جلو تا زنگ بزنم رضا گفت عزیزم این زنگه نه لایک
بعد تازه فهمیدم چی شده گفتم آهان نه بابا من کجا فیس بوک کجا؟؟؟
اصلا گروه خونیم به فیس بوک نمی خوره 
بعدهم جریان khosh-khandeh رو براشون گفتم و کلی مشتاق شدن بیان ثبت نام 
از همین الآن دارم هشدار می دم 2 تا شون دهه هشتادین
خلاصه اتمسفر گرفته بود این فکو فامیل مارو....

فرستنده : MEHDI>>>>>>100%MOKH

الان 6ساله که ما یک پنجم تصویر برنامه هلی tvرو نمی تونیم ببینیم آخه مامانم لیبل روی لامپ تصویر رو نمیذاره بکنیم

فرستنده : JM

اومدم خونه دیدم یه دفه تمام حجم اینترنتم تموم شده!(خدا نصیب هیشکی نکنه)
داداشمو صدا زدم میگم تو چیزی دانلود کردی؟
میگه آره یه فیلم فول اچ دی یک ساعته فقط!!
میگم آخه کروکدیل تو بیخود کردی تمام حجمو کشیدی! 
میگه الکی شلوغش نکن نوشته بود دانلود رایگان !!! به من ربطی نداره!!!!
خدایا تازه داشتم با glx و پراید کنار میومدم...

فرستنده : aghreza

قسم خوردن دخترها:به جون دوست پسرم:دوست پسرمو کفن کنن راست میگم
حالا قسم خوردن ما پسرا:وقتی به خدا یا قران قسم میخوریم طرفمون ک پسر باشه میگه بگو بجان مادرم یعنی مامان دوستی رو داری بسلامتی تمام پسرا بزن لایکو
این دختر پسر ما داریم

فرستنده : علی ذوقى

یادش بخیر دوران بچگیامون که باابجیم دعوامون میشد بابام می گفت جای شما دوتا گوسفند میگرفتم خیلی به صرفه تربود
ولی ازحق نگذریم راست می گفت

فرستنده : MahdiAghlmand

یه دهه نودی داریم تو فامیل ؛ پدرومادرش جرات ندارن از گل نازک تر بهش بگن ؛چرا ؟ چون تهدیدشون میکنه؛ به اینکه ازدواج میکنه ووالدینینشو تنها میذاره تا از غم دوری این جلبک دق کنن. 
من همسن اون بچه بودم تنها چند کلمه بلد بودم: 
(بابا -ماما- ددر-نونو-لالا- و .....)!!!!!!!!

فرستنده : شوق پرواز


فک و فامیله داریم


اقا نصفه شب خوابیده بودم دیدم صدای خرس میاد! پاشدم دیدم پدر دارن نصف شب راز بقا نگاه میکنن با چشمای بسته البته!
ده بیست بار صدا زدم : بابا ؟ بابا؟....
بیدار نشد که نشد ! گفتم تلوزیون الکی روشنه خاموشش کنم تا دست زدم به کنترل و خاموش کردم بابام بیدار شده تو اون تاریکی میگه: داشتم نگاه میکردم!
گفتم:صداش زیاد بود گفتم بیام کم کنم دیدم خوابی گفتم کلا خاموشش کنم.
میگه:خوب صدام میزدی من خواب نبودم که کمش میکردم! و بعد راحت خوابیدند...
من :-|
خفاش های شب :-|
جیرجیرک ها :-|
بابام:(:

فرستنده : Fakhrian

اقا امروززززز داشتم صبونه میزدم دیدم خواهرم گفت قبض اب اومده مامانم تا دید چقدر اومده گفت مگه شما اب و میخورید یه خورده صرفه جویی کنید شما بگید من باید چه کنم کسی از بچه ها شات گان داره یه تیر بزنه تو کلم بپاشم تو افق
مامان کم مصرف ما داریم 
قبض شش هزارو پانصد اومده:)))'

فرستنده : علی ذوقى

یکی از سوالایی که وختی ازم پرسیده میشه سعی میکنم نشنوم و صحنه رو با آرامش ترک کنم :
وحیییییییید...آب کتری جوش اومده ؟
لامسب عواقب بعدی ناجوری داره !
قوری رو باس بشوری ...
چای رو دم کنی ...
صبر کنی رنگ بده ...
یه سینی چایی بریزی ...
اوووووووووووه مسیر زندگی آدم عوض میشه
شمام اینطوری هستین عایا ؟!؟!؟!؟!

فرستنده : dash vahid

من روزای فرد از صبح تا غروب میرم کتابخونه (کنکوریم) چن روز پیش داداشم جلومو گرفته میگه راستشو بگو توام مثه ارغوان (فیلم زمانه)یواشکی شوهر کردی؟ میگم نه بابا شوهر کجا بود. میگه میدونم هیچ احمقی سراغ تو نمیاد ولی خاستم چشاتو باز کنی پسره اگه پراید داشت باهاش ازدواج کن هرچند در هرصورت بدبخت میشی!!!!!!! 
حالا من بااین داداش چه کنم؟ ازدیدن تلویزیون محرومش نکنم؟ 
اینم از ده شصتیا

فرستنده : s.t.h 72

صبح خواب بودم که دیدم گوشیم زیر سرم داره میزنگه! با خودم گفتم کله ی به این صبحی کیه که داره زنگ میزنه؟! همونطور که چشام بسته بود جواب دادم گفتم بله بفرمایید؟ دیدم صدایی که باهام حرف میزنه از اتاق بغلی هم میاد! نگو مامانم بوده خودش بیدار شده بود، حالا دیگه خوابش نمیومد میخواست منو اذیت کنه!!!
هــــــعـــــــعــــعــــعــــی... به قول شاعر "از چی بگم...؟!"
فک و فامیله داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

آقایون سلاملکم! مشروط شدم این ترم!
ترم اول دانشگامو مشروط شدم!
یکی از فامیلامون کارناممو دید گفت تو برعکس همه ای! همه معمولا تو زبان مشکل دارن اونوقت تو زبانو شدی ۱۹/۷۵ بعدش بقیه درساتو افتادی؟!
شیش تا درس داشتم این ترم که پنج تاشو افتادم!
(الان فهمیدین من زبانم خوبه یا بیشتر توضیح بدم؟!)

فرستنده : Mehdi 19

داشتم نخ دندون اسچیفاده میکردم پسرخالم گیر داد که بمن توضی بده که داری چیکا میکنی منم هرچی بهش میگفتم میگف ینی چی؟!
یدفه خالم برگشته میگه:مامان جان داره پیپیایِ لای دندونشو در میاره:|
اونم گف:آها!! و رفت پی بازیش!!:|
هیچی ندارم ک بگم:|||||

فرستنده : حامـــــد

شب تولد حضرت زهرا بود(روز مادر)پول زیادی نداشتم,رفتم گلفروشی با پول کرایه تاکسی یه گل رز خریدم خلاصه پیاده اومدم تا خونه تا با هزارتا آرزو اون گل رو بدم به مامانم وقتی گلو دادم اشک تو چشاش جمع شد بهم گفت,خاک بر سرت ببین پولشو داده چی خریده
مامان با احساسه من دارم

فرستنده : استاد آشفته

یه بار داداشم رفت بالا پشت بوم آنتن رو درست کنه. به من گفت تو بشین جلو تلویزیون هر وقت درست شد بهم خبر بده. منم مثل یه دخمل خوف گفتم چشم دادشی. بعد از نیم ساعت داداشم اومد پایین. گفتم بذار یه کم سر کارش بذارم.
من: داداشی تو رفتی جلو آنتن, تی وی نشونت داد.
داداشم: دروغ نگو. برو مسخره.
من: دروغ نمیگم. راس میگم به جون تو. می خوای دوباره برو بالا فیلمتو ضبط کنم.
دوباره دادشم رفت بالا و جلو آنتن قر میداد و میرقصید
بعد که اومد پایین بهم میگه کو ضبط کردی?
من آره ولی نمیدنم چرا پخش نمیشه
رفته از مامانم میپسره منو تی وی نشون داد?
مامانم: نه واسه چی باید نشونت بده?
داداشم: پری میگه رفتم جلو انتن تی وی نشونم داد
مامانم: یعنی تو نمیفهمی داره مسخرت میکنه? 
ای خدا ای خدا داداشه باهوشه من دارم?????

فرستنده : parisan

*******(!!!)علامت اختصاصی abas_m223
مامانم سر نماز وقتی بلند میگه الله اکبر الله اکبر منظورش اینه عباس پاشو زیر غذا رو کم کن نسوزه ...!!!
بابام هم که سر نماز بلند میگه الله اکبر الله اکبر منظورش اینه که عباس بزن کانال 1 اخبار شروع شد,در کل هر الله اکبر بعدی یعنی بزن یه کانال دیگه ببینم چی داره....!!!
حسین (داداش کوچیکم)هم که عشق کشتی و کلا ورزشه یهو سر سجده نگاش به بازوهاش می افته....جو میگیره 10 تا شنا می ره...!!!
خودم هم که بگم ریا میشه.....!!!
خلاصه کلا خانواده داغونی هستیم دوستان,خواستم در جریان باشید!!!

فرستنده : abas_m223

مجددا همون دختر آبجیم که 2/5 سالشه!!!!!!!!!!!!
داشت گریه میکرد بابام می خواست مثلا ساکتش کنه. یه دونه از این نایلونایی که روش عکس داره رو برداشت نشونش داد وگفت بیتا توتو ها رونیگا. بیتا هم در همون حالتی که داشت اشک می ریخت گفت آی کیو این که توتو نیست انگیلی بیلدزه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی بنده خدا بابام با فرش یکی شد!!!!!!!

فرستنده : HATA

عاقا یه مادریزرگ داریم بعضی وقتا سوتی میده منجر به خسارت !!!!! 
داییم پژو خریده بود شب که آورده بود توی حیاط باید یکم با زحمت درو میبست . این مادربزرگ مام تو اون هیری ویری اومده دستاشو زده به کمرش میگه علی جان ( داییم) نمیشد یه هاش مک بخری که راحت تر بریم بیرون و بیایم ؟ !!!!!!!! 
هیچی دیگه داییم رفت یه در جدید واسه خونه سفارش بده ! چون تو 10 مین همشو جویده بودیم !!!!! 
بازم خدا خیرش منظورشو رسوند !!!!
من :))))))))
دایی و خانواده :))))))))
هاش مک 0-0
مادربزرگ من :((((

فرستنده : padeshah

دهه شصتیا یادتونه وقتی میرفتیم مدرسه ...توکلاس... زنگ امتحان ... واسه اینکه تقلب نکنیم کیف میذاشتیم وسط!!!!!!!!! یا یکیمون باید میرفت زیرمیز...خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ.... ازهمون موقع شخصیت ضایع ی من شکل گرفت...

فرستنده : تابان

دخترم هنوز هفت سالش نشده چند وقت پیش به پسرم که پونزده سالشه میگفت تو را از کوچه پیدا کردیم اما نمیدونستم که سوپرگودزیلاست دوروزپیش که به خاطر مسئله ای عصبانی شدم دستاشو به کمرش زده و به مادرش میگه خیلئ دلم برای بد شانسیت میسوزه مجبور بودی باهمچین ادم بد اخلاقی ازدواج کنی قحطی بود؟ای روزگار من ده سالم بود نمیدونستم ازدواج چست دیگه دیوار و افق هم جواب نمی ده 
سوپر گودزیلاست داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : نسل سوخته

سرما خوردم رفتم شربت اسپکتورانتزجگ گرفتم صب یه قاشق خوردم بعدش ظهر که اومدم یه قاشق دیگه بخورم مامانم میگه خو پسرم همشو یه جا سر بکش دیگه خونه ریخت و پاش میشه پرتش کنیم بره...!!!
من (!_!)
عزراییل(^_^)
گوذزیلاها(^_^)
گلبول های سفید بدنم(^_^)
برنامه ابر انسان ها(^_^)
معده بدبختم(*.*)
خو مادر من میخوای شربت رو با شیششش بکنم تو حلقم که دیزاین خونه خراب نشه نمیدنم چرا بعضی مواقع این توهم رو برای من ایجاد میکنی که فرانکیشتینم .....خدا رو شکر خدارو صدهزار مرتبه شکر که امپولا خونمون تموم شده و دکتر تجویز نکرد.بزنیدلایک و به افتخار هر چی مادر زحمت کشه که رو مخ آدم قدم میزنن

فرستنده : diplomat

فک و فامیله داریم


ﺑﭽﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ 4ﺳﺎﻟﺸﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ
ﮐﻮﺩﮎ ﻣﯿﺪﯼ،ﺷﺒﮑﻪ ﺭﻭ ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩﻡ
ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﺑﺎ ﺣﺮﺹ ﻣﯿﮕﻪ:ﺁﺧﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺍﻡ
ﻧﺪﺍﺭﯼ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺖ ﺑﮕﻢ...
ﻣﻦ|:

فرستنده : love_silent

بــه مـامـانــم گفـتــم مـــــّ مــــــَن میخـــوام بــرم خــرید الان همــه جــا Off خـــورده!!!!! عــابــر بــانـکــت رو بــده پلیــــــز :)
مامانم : باشــــه برو ...
رفتـــم یــه پــُلیــــور خــریــدم 250هــــــزار تومــن D:
اومـــدم خــونه مـامــانــم در حـالیـــکه گــوشــاش ســــوت میــکشــید پرسیـــد: مگــه نگفتــــی فــروش فــوق العــاده س؟؟؟؟ هــــان؟؟؟
بــا خوشــالــی پـریــدم هــوا و گفــتم این یـک فــروش فــوق العــاده نیــست، ایــن یـک خــرید فـــــوق العــاده ســـت :)))))
هیچـــــــــی دیگه الان گوشــم ســرخ ِ و دارم از راپلــــه ها براتــون پســـت میذارم :(
عاطفـــه (دختـــــر همسایمون همون کـــه پارسال دماخشـــو عمل کـــرده ) از بالا داره نیگـام میکنه مث ِ بــُز میخنــــــده بـــم ^__^
فک و فامیل و درو همســایس داریـــــــــــــــــــــــــــــم ؟؟؟؟؟؟

فرستنده : shey2nak

چن وقت پیش سر میز شام داداشم داشت ازم تعریف میکرد.بعد گفت فلفل نبین چه ریزه(خطاب به من)منم گفتم درشتاش زیر میزه.دیدم کلشو برده زیر میز داره زیر میزو نگا میکنه...

من میرم بمیرم

فرستنده : همونیم که نمیدونی کیم

ی روز سرم درد میکرد ،به مامانم گفتم:مامان مغزم داره از جاش در میاد. مادرم با تمام دلسوزی گفت:عزیزم برو این حرف رو به یکی بزن که باورش بشه تو چیزی به اسم مغز تو کلت داری
مامانه مهربونه من دارم

فرستنده : JM

اطراف من پره از آدمایی که اگه هفته ای یک بار نبینمشون دق میکنم , اینا همون فک و فامیلایی هستن که شاید مسخره بشن یا بشن سوژه ی خنده های ما , ولی به جان خودم اگه همین آدما اطراف من و شما نباشن از تنهایی میمیریم . اگر سوتی میدن یا طعنه میزنن یا سرکوفت یا هر کار دیگه ای , ولی بودنشون خیلی واجبه.
عشق است همه فک و فامیلا .

فرستنده : m.s

بـابـابزرگــم داش راجـع به یه شبـــکه مــاهواره ای(که اسمــشو تو خواب ببینــی بگــم) اَ داییــم می پــرسید که: حــامد؟ ای 3نفــر حرف ٍ حســابشون چیـه ؟ هــر چی امیـــر میگه متــوجه نمی شـــم!
داییــم خــعلی جــدی و عصــا قورت داده : امیـــر ؟ دایی بذا مــن میگــم!! بــابــا جون اینــا 3 تا ویــلونن! مث ٍ مــن و شمــا و امیـــر! چــرت وپــرت میگــن!! آقـا امیـــر اینــقد پیچــیده اش نکـن!
مــن کف ٍ زمیــن غلــت میـــزدم! 
بـابـاجــون : خخخخخ! ویلــون دیگــه ؟؟ مـن و تو و امیـــر؟ خخخخخخ !
آقــا داییــم تازه فهــمید چی گفتــه بی هــوش شد! غَـــش کرد اَ خنـــده بقیــه حرفشــم نتــونســت بزنه!!!!
دایــی ٍ دارم مـــن؟!!

فرستنده : امیر21

رئیسمون داشت با یکی از مشتریامون که حسابی شاکی بود صحبت می کرد،بعد بهش گفت که ببینیم خانم محترم ما تمام تلاشمونو می کنیم مشکل حل شه اگه در نهایت نشد توافقی جدا میشیمممممممم
من :)))))))))
خانم مشتری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همکارا!!!!!!!!!!!!!!!!!!
رئیسمون :(((((((((

فرستنده : moji_queen

با پدر و مادر و البت گودزیلای خانواده رفته بودیم بیرون تو ماشین حرف خرید و اینا شد بابا هم داشتن حرف می زدن بنده خدا دراومد که:برید هرچی می خواین بخرید و فلان تومن می دم بهتون فقط هرچی لازم دارید بگیرید ها الکی خرج نکنیدو... بنده خدا اومد مثال بزنه گفت:مثل من نباشید این همه لباس دارم که نمی پوشم و..
من و مادر محترم هم در سکوت کاامل داشتیم مستفیذ می شدیم یهو گودزیلا 5سالمون برگشته می گه:نه خیرم چون تپلی تنگت میشه لباسا!
یعنی بعد گاز زدن در و سقف ماشین بامامان رفتیم افق
پدر محترم :)
ما:)))
لباسا:((

فرستنده : h.f

عاقا دیشب با مامان و خواهر گودزیلا رفته بودیم خرید هوا یخخخ بزغاله بند کرد بیا بدوییم و مسابقه بدیم !‌ دلم سوخت گفتم باوشه مام بامرام یه مسیر کوتاه رو دویدیم گذاشتیم این اول شه!
حالا اومدیم خونه رفته برس پدر محترم رو برداشته به بند کاپشنش گره زده به قول خودش مداد!(همون مدال) طلا یه دست گ مصنوعی هم گرفته دستش جلو آینه تعظیم می کنه و اینا
آخه خواهر محترم بی جنبه ست ما داریم !
یعنی من o_O
مامانم:بچه م خلاقه!
المپیک :((((

فرستنده : h.f

اقا از وقتی که فیلم زمانه میده مادرم نسبت به حمید گودرزی الرژی پیدا کرده حالا هر فیلمی که از این بازیگر پخش میشه میگه بزن ی شبکه دیگه این انگلو نبینم میگم مادر من این بازیگرن میگه بازیگره و این غلطا رو میکنه مامان با احساس من دارم :,')?

فرستنده : علی ذوقى

دیروز شبکه ی یک داشت اخبار هواشناسی پخش میکرد طرف گفت بعلت بارش شدید برف در برخی مناطق آذزبایجان شرقی، جاده ها صعب العلاج هستن!!!
آخی.. ایشالا خدا شفا بده این جاده های صعب العلاجو!! خو عزیزم وقتی نمیتونی مجبوری از این کلمات قلمبه سلمبه استفاده کنی؟
گوینده خبر سوتی دهه داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

اقا در دوران طفولیت یه کاری کردیم بابا عصبانی شد دنبالم کرد داشت منو میزد منم با دستم جلوشو میگرفتم ک نزنه بعد یکی از همسایه هامون به مادرم گفت برو کمکش کن اونم اومد دستامو از پشت نگه داشت و بابام منو بادمجونی کرد فقط من نفهمیدم اومد دستمو نگه داشت ک راحت و سریع کتک بخورم یا اینکه بابام راحت تر کتکم بزنه از اون به بعد دیگه از مامانم کمک نخواستم:))
اینم از فک و فامیل ما

فرستنده : علی ذوقى

یادش بخیر وقتی بچه بودیم تا دور هم جمع میشدیم الکی گیر میدادن به ما کوچولوها ک این عروس منه این داماده منه و ما هم زرد ابی قرمز کلا رنگین کمون میشدیم 
اما حالا داداش خودم جز گودزیلا های دهه هشتاد تا دور هم جمع میشیم میگه واسه من زن بگیرین پنج سالشه
خدا بخیر کنه

فرستنده : علی ذوقى

یه دکترتو محلمون جدیداومده.بیماراشو بدون پول ویزیت میکنه.فکرکنم ازطرف یه خیریه اومده.داروهاشم رایگانه.
مادربزرگم میگه:من میرم پیش این دکتره 
من:مادربزرگ توکه حالت خوبه
مادربزرگ:توحالیت نیست,داروهاش مجانیه به دردمون میخوره
من:؟؟؟
مادربزرگ:$$$
داروسازی ایران:OOO

فرستنده : Mohamad.Mahdi

مامانیم برام ی ادکلن دی اند جی خریده بود هر وقت ک میزدمش میگفت باز بویه گندشو در اوردی وقتی هم ک نمیزدم میگفت بلند شو برو گمشو 
بو گند میدی ادکلن خریدم برات واسه چی!؟
تو رو خدا یکی بزنه منو له کنه!!!!

فرستنده : علی ذوقى


فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری چهارم )


فک و فامیله داریم


یروز تیپ زدم رفتم مدرسه یه کلاه باحالم گذاشته بودم سرم...
زنگ اول دبیر زیستم اومده میگه اااااااااا چه کلاه قشنگی داری هاااا ....منم با اعتماد به نفس بالا گفتم مرسی و خلاصه کلی حال کردم...
زنگ دوم دبیر فیزیک هنوز نیومده تو کلاس میگه کلاتو درار منم گفتم در نمیارم ...بعد در اومده میگه به نظر من دور از ادب که دانش آموز سر کلاس کلاه بپوشه... 
من:/
کلاهم:/
ادب:/
نظر:/
دبیر فیزیک:....
ینی دبیر ما داریم آیا؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : beautifullier

دیروز به دختر داییم که چهار سالشه (فراگودزیلا) میگم عمویی قربونت برم بوسم میکنی؟ 
میدونین چی مگیه ؟ 
میگه برو گمشو مزاحم من نشو بابام اگه بفهمه تو رو بوسیدم باهام دعوا میکنه !من (>
سازمان گودزیلاها >*
دایی بیچار &)
مخترع بوس ^)
آخه من سرمو به کدوم تیرآهنی بکوبم تا درجا خلاص شم ، ما سن اینا بودیم فرق دخمل با پسل رو نمیدونستیم فکر میکردیم اونام مثل مان !!!!!!!!!!!!!!!
نه جان من شما بگین دختر دایی بوس نکنه ما داریم !!!!!!!!!!!!!!!!

فرستنده : zir khaki

چن وخته با مخاطب دواییم دلم ترکید از بس بیکار بودم دانشگاهم تعطیلات میان ترم بود
دگ کلی باخودم کلنجار رفتم ی اس خالی فرستادم:S
جواب داده:این چی بود؟؟؟؟
منم گفتم اس خالی :|
ممنون ک مطلعم کردی نمیدونستم:)
ینی درک و فهمت تو حلقم:|

فرستنده : shayanoscar

متن اس ام اس دوستم به من بعد از چند هفته:
سلام پسر چطوری؟ خوبی؟ چیکارا میکنی؟ خانواده خوبن؟ درس میخونی یا نه؟ دیگه چه خبر؟ خب فدات شم. خدافظ!
(o_O)
دوسته داریم ما؟!

فرستنده : Mehdi 19

یه بار داداشم میخواست بره استخر از ما پرسید استخر پیروزی زنونه است یا مردونه ماهم بهش گفتیم زنگ بزن 118بپرس( منظورمون این بود شماره استخرو از 118 بگیر)
این داداش عاقل ماهم زنگ زد 118گفت سلام خانوم استخر پیروزی زنونه است یا مردونه اپراتور هم قطع کرده
داداشم عصبانی شد گفت زنه هنوز جواب منو نداده قطع کرد
میخواست دوباره زنگ بزنه دید ما غشیم از خنده تازه دوزاریش افتاد
آره بابا ما باهوش زیاد داریم خخخخخخ
هر لایک=خخخخخ

فرستنده : ساحل

عاقا من الان حدود بیش از یک هفته از حموم رفتن منع شده ام و خودم از بوی خودم داره حالم بهم میخوره....آره خوب میگی برو حموم تمیز شی خو بدبختی من همینجاست دیگه جونم براتون بگه مر گ مخاطب خاصم کفنش کنم راسته مخاطب خاصم این طرم مشروط بشه اگه دروغ بگم خو بریم سربدبختیم 
تقریبا هفته ی پیش مامانم اومد گفت:تو خجالت نمیکشی آخه ذلیل شده من از دست تو چکار کنم من بیچاره از همجا بیخبر گفتم:آخه مادر من چی شده رگبار بستی منو برگشته میگه: زر زر نکن میدونی پول آب چقد اومده من:خوش اومده قدمش سر چشم مامانم:لال بمیر من: چی شده باز لیلی ما اعصاب نداره(اسم مادرم لیلاست) مامانم:از الان به بد حمام تعطیل چیه هرروز هرروز حموم پول آب خداتومن شده من:مادرمن مگه چقدر اومده مامانم:16000تومن
من:0 o
اداره آب:@@
مادرم:××
هییییییییییییییییییییی خدا (به نظرشما من الان چی کارکنم)اینم مادر ماداریم ؟؟؟؟هیتلر2

فرستنده : angel6672

رفتم خواهرزادم و بوسیدم (کلا3سالشه)بعد بهش میگم:عزیزم خاله و نمیبوسی؟
همونطور که داشت میرفت گفت:کمبود محبت کمبود محبت
من:-ا
خواهرزادم:-0
آخه اینم خواهرزاده ی با محبته ما داریم؟؟؟

فرستنده : مهشاد

سر امتحـــــان یکی از مفصــــــــلای بدن ُ بجـای گوی " کــــــــــــــــاسه" 
نوشتم گوی " بشقـــــــــــــــــــاب "
یعنی من :/
مفصل :o
معلم در باطن :))
معلم در ظاهر :|
دانش آمـــــــــــــــــــوز ِ معلمِ مون داره؟!!!!

فرستنده : Blue Seven

چن سال پیشا عمم باعروس(عروص،عروث،اروث حالا هرچی!!)ش اومده بودن خونمون،بعد این عروس عمم یکی از این گودزیلاها داشت،بعد ساعت2،3بعدازظهر دیدیم نیستش،خلاصه بعد کلی گشتن خونه زیر راه پله پیداش کردیم رفته بود تمام واکس کفش رو مالیده بود به دستا وپاهاو صورتش اصن ی وضی تو نگو مامانشو دیده خودشو آرایش کرده این عقب مونده هم رفته اینکارو کرده خخخخخ

فرستنده : amiro0o

با ماشینم تو اتوبان داشتم میرفتم یه GLX جلوم بود (گوشی glx رو نمیگما) همون 405 منظورمه....
اصلن بهم راه نمیداد ازش سبقت بگیرم چپ میرفتم میگرفت چپ....
راست میگرفتم میگرفت راست....
خلاصه یه 5 کیلومتر همینجوری پشتش بودم که دیدم فرصت مناسبه واسه سبقت گرفتن، اومدم از راست سبقت گرفتم رسیدم جلو تو ماشینو نگاه کردم دیدم بابام داره منو نگاه میکنه میخنده....
نگو با دوستش بود منو دیده بودن میخواستن منو اذیت کنن....
اخه پدر من این دیگه چه کاریه.......

فرستنده : Vahab

اونایی که از دهه هشتادی ها انتقاد میکنن باید بگم اونچوری که شماها تعریف میکنین نیستن مثلا من یه داداش دارم که وقتی کارش با اسباب بازی هاش تموم میشه از توی خونه جمع نمیکنه وقتی بهش میگی واسه چی جمع نمیکنی؟میگه ازم خواهش کن تا توی جمع کردن کمکت کنم واقعاکه.

فرستنده : T.Nine

آقا زن همسایمون خیر سرش مدیر مدرسه بوده شوهرش گوشیشو جا میزاره، از یجایی زنگ میزنه بهش میگه از گوشیم شماره فلانی رو بده اونم میاد گوشی آقاشو برمی داره تو یه دست و گوشی خودشم تو دست دیگه!!!!!!!!!!!
توجه داشته باشید ..............
از گوشی خودش زنگ میزنه گوشی شوهرش (که تو دستش بوده فراموشکار) بعد گوشی شوهرشو جواب میده میبینه کسی حرف نمیزنه شصت دفه تکرار میکنه بد و بیراه و ناسزا و اینا که توی این هیری ویری حالا این کیه مزاحم میشه!!!!!!!!! عقله همسایه ما داره توروخدا؟!!!!!!!!!!!!

فرستنده : السالوادور

فامیلمون سوتی داده مارک دار: رفته عیادت تا نشست با صدای بلند گفت فااااااتحه

فرستنده : هعیی روزگار

دیروز دختر داییم(که متولد سال 88 می باشد)ناگهان شروع به جیغ کشیدن کرد، سرآسیمه خودمونو رسوندیم دیدیم همه عروسکاشو چیده رو تخت میخواد با گوشی ازشون عکس بگیره،
:چی شده النا جون؟
:(در حالیکه از عصبانیت سرخ شده) دیفونم کردن هر چی میگم به من نیگا کنین نیگا نمیکنن!!!
عروسکا :|
اهالی منزل :)))))))))
دختر داییم بعد از دیدن ما تو اون وضعیت:((((+جیغ مجدد

فرستنده : مهندسِ مملکت

من چند وقته میام khosh-khandeh  ولی تازه عضو شدم،علت عضویتمم به شرح زیل است:
چند هفته پیش مامانم می خواست بدوستش اس بده،چیز جالب نداشت.منم khosh-khandeh  بهش معرفی کردم(که ای کاش فکم میشکستو اینکارو نمیکردم)
از اون موقع،هر روز بهم میگه ببین این بچه های khosh-khandeh  چقد خلاقن،تو هم یاد بگیر یچیزای خنده دار بفرست
تازه هرروزم میاد چک میکنه ببینم من چیزی دادم تو سایت یا نه
دیشب دیگه عصبانی شده به بابام میگه این دختره از بس بی نمکه واسش خواستگار نمیاد
تاحالا ایجوری ترشیدگیمو به روم نیاورده بودن...خدایاااااا
یدونه شاهزاده سوار بر پراید سفید برسون
بگو آمین
<خوب دقت کن مامان خانوم،پس فردا نگی این دختره ی ترشیده مطلب ندادااا>

فرستنده : GhaZaaL

 


فک و فامیله داریم


دوستم تا زه پراید خریده تازگیا اینجوری حرف میزنه
بهش میگیم سلام 
میگه سلام من با پرایدم بر یه جای الان میام
میگیم خوبی 
میگه هم من خوبم هم پرایدم 
میگیم پدرت خوبه 
میگه خدارو شکر از پرایدم راضیه 
خو لامصب نمیشه این کلمه پراید و از تو جمله هات بکشی بیرون انقدر گفته پرایدم شبا خواب پراید میبینم

فرستنده : alim2

از این هشدارا هست که به فیلمهای ترسناک میزنن(18-) که رعایت نمیشه حالا بگزیم،یه هشدار جدید من پیشنهاد میدم به این شبکه پویا که بزنه(10+) یعنی بالا 10 سال نبینن کلا از وقتی اون اومده من و پدر گرامی و مادر عزیزتر از جانم میشینیم هی نگا میکنیم حالی میده به جان خودم(کودک درون هر سه ما فعاله)...تازم امروز مادرم نشسته میگه تا کارتون سوفی رو نگا نکنم هیچ جا نمیرم نه از صبحونه خبری نه کار خونه میکنم...
شبکه پویا:)))
مادرم:(((( بعد از اینکه سوفی پخش نشد
من که وضعم نامشخصه... :)))) ولی همیشه خندانم
(این یکی خیلی بی مزه بود نه)

فرستنده : سهند آذری(همیشه دلخوش)

رفیقم مغازه داره. دیروز یه مشتری امده بود براش رفیق ما هم داشت فوتبال نگاه میکرد در همین حال یهو خانمه(مشتری) گفت:اقا چقد میشه این جنس ها رفیق ما امد بگه:خواهش میکنم قابل شما رو نداره سوتی داد و گفت:قابل میکنم خواهش شما رو نداره!!!
به جان خودم زنه داشت میپوکید از خنده ولی جلو خودشو گرفته بود
بعد این که از مغازه رفت بیرون یهو دیدم زد زیر خنده مردم هم نگاش مکردن هی میگفتن نگاه دیوونه رو:|
رفیق ما داریم؟:|:|

فرستنده : -_-mostafa-_-

امروز دوستم با حالت خاصی بدو بدو اومده پیشم میگه کیمیا حساب کردم امسال چهار شنبه سوری میوفته دوشنبه!!!!!!!
منو میگی:اااااا
دوستم:)))))))))))))
جامعه اندیشمندان ایران:اااا
تقویم شمسی://////////
بعـــــــــــــــله یه همچین دوست متفکری دارم من

فرستنده : KIMYA

نمی دونم چی بگم والا
یه پسردایی گودزیلا که نه هیولا دارم (4 سالشه)
چند روز پیش با خانومم و مادر و پدرم رفتیم خونشون
برداشته به من میگه کی می خوای از زنت طلاق بگیری من می خوای باهاش ازدواج کنم توکه قدرشو نمی دونی 
لااقل به من که بیشتر علاقه داره چون همش به من شکلات میده
آخه بگین من چیکار کنم
آخه این هم شد پسر دایی ...............
حالا زنم می گه کی می خوای طلاقمو بدی ........

فرستنده : امیر چمبری

خیلی حواس پرت شدم
سوتی داردم در حد لالیگا...
صبح ساعت 9 رفتم در مغازه رو باز کنم دیدم پشت در مغازه مشتری ها وایستادن
خیلی هول کرده بودم
قبل از اینکه نرده های مغازه رو بردارم چراغ های داخل مغازه رو روشن کردم رفتم بیرون که نرده هارو بردارم یک و دو تاشو برداشتم دوباره رفتم داخل مغازه برق هار رو خاموش کردم اومدن نرده هارو گذاشتم سره جاش
طرف می گه کجا ؟؟؟؟
منم گفتم الان سره ظهره می رم عصر می یام
دیدم ملت دارن آسفالت گاز می زنن
بعد تازه فهمیدم چی شده
یعنی همچی ادمی هستم من

فرستنده : امیر چمبری

این که میگم جوک نیست عین واقعیته:
ساعت 9:30 شب داداشم داشت با گوشی فیلم می گرفت.دستشو گرفته کنار گوشی میگم دستتو وردار میفته تو فیلم.
میگه آفتاب میخوره تو صفحه!!!!!!!!!!!
توجه نمویدی؟
ساعت 9:30 شب

فرستنده : joker

یعنی اگه با چشمای خودم نمیدیدم باورم نمی شد
هواپیما ایرباس تو حلقم موقعی که سرباز بودم توی فرودگاه خدمت مقدس رو انجام می دادم...
حالا چون برام عزیزی اسمتو نمیارم...بیسکویت آره....
خرما هم آره 
بعضی از این شکلاتها هم آره قبول....
قند هم که مشکلی نداره....
ولی آخه کی حلوار ارده رو برای اینکه نرم بشه رو میزنه تو چایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب حداقل وقتی تنهایی ازین گندا بزن که عُقِمون نگیره

فرستنده : امیر چمبری

مامیم هروقت کیک درست میکنه من میارم با خیار میخورم ودر اون لحظه تو خونه ی ما چاه نفت زده میشه ازبس زمینو گاز زدن اعضای خانواده
من دیوانم عایا؟
واقعا هنوز نمیفهمم چرا این کارو بامن میکنن!پ
مگه چشه کیک با خیار؟؟

فرستنده : باب افسنجی f.m

من 3تا خواهر دارم ؛ وقتی میام khosh-khandeh  مطالبو با صدای بلند میخونم که اونام بشنون این کارم چندتا مزیت داره :
1 دراین موقعیت من شاغل به حساب میام
2خواهرام سرگرم ودلشاد میشن وراحتتر به کارای شخصیشون میرسن( ازجمله اس بازی ؛ سریال زمانه رو دیدن ؛ ناخن سوهان کشیدن ؛ خوردن وآشامیدن و...)
3در مصرف برق صرفه جویی میشه = بابام :)))))))))))))))))))
4دروقتمون صرفه جویی میشه 
5 سایت شلوغه نمیشه وتعدادبازدید کاربران بیشتر میشه 
(همچین پطروسی ام من )

فرستنده : *شوق پرواز* Y

تلویزیون داره میگه میلیون ها سال طول می کشد تا از بقایای موجودات زنده نفت تشکیل شود؛
بابام برگشته میگه: یعنی بچه اگه من الان چالت کنم؛ ممکنه میلیون ها سال بعد به یه دردی بخوری....!!!

فرستنده : vahid_2213

من نمی دونم چی وضعیتیه!
زود میرسم خونه می گن از مدرسه جیم زدی کجا رفتی؟
یا مثلا می گن اون مدرسه فلان فلان شده صاحب نداره شماها زود میاین
دیر می رسم می گن چرا دیر میایی؟
من گیج شدم دیر برسم یا زود برسم یا اصلا نرسم

فرستنده : axiss

چــنــدوقــتــیــه کــه بــامخــاطــب قــهــریـــم عـــــجــــیـــــــــــــــــــــب رو آوردم بـــه درس.تـــازه فــهــمــیـــدم نـــه تــنتتها هـــرکــی بـــانـــنـــه ش قـــهـــر مــیـــکـــنــه خـــوانــنــده مــیـشـــه...بـــلــکــه هــر کـــی بــامــخــاطــبــشـــم قـــهـــرمــیــکــنــه بــستــه بــه مــدتــ قــهــر،مـــهنـــدس...دکـــتـــر...پـــروفـــســـوریـــــــاحــتــی فیلسوف میشه...اونم ازنوع عــــــــــالی:)

فرستنده : *خیارشور*

تو اوتوبان داریم با پرایدمون میریم به بابام میگم بزار من بشینم شبه تو چشات ضعیفه میگه آدم باید بمیره دیگه حالا چه الان تو تصادف چه 20 سال دیگه تو خواب
خو بابای عزیزم اگه فرق نمیکنه من با یکی از بچه های 3+1 جوک برم تو افق محو بشم که دیگه بر نگردم
بابا سرخوشه من دارم
عزرائیل ةةةةة
سردار رویانیان@@@@@@@
مدیر عامل شرکت سایپا×××××
ستاد حوادث غیر مترفبه ٪^^٪٪٪^^^
امداد خودرو ٪٪^^٪٪^^
امداد جاده ای ـــــــــــــــــــــــــــــــ
افقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فرستنده : SPSS_QOM

من چه گناهی مرتکب شدم که گیر عمه های مهربونم افتادم؟؟؟؟
امروز عمه مریمم میگف :ایمان من اصلا هیچ سر از اینترنت مینترنت در نمیارم !ازین به بعد هر بار همو دیدیم راجبش برام توزیه بده
من مفلوک:'(
عمه:مصلا بگو با ایمیل میری تو اینترنت یا با سایت!!!
الان عمق مصیبتمو درک کردین؟

فرستنده : Iman


فک و فامیله داریم


عاقا این عمه مااعععصاب واسمون نذاشته!دیشب خونه ما مونده حالا بماند که این گودزیلاش نذاش ما بخوابیم:(
صب بیدارشده از خنده ریسه میرف!!
من خواب زده: o_O
عمم همچنان:D:
من:چیشده عمه چرا میخندی؟؟!!
عمه:محمدم(همون گودزیلاهه)من که خواب بودم بهم میگه مامانی بسته چقد میخابی!...
من بی اععصاب:/ بخدا میخواستم برا حفظ زاهر بخندم خندم نمیومد!تازه به زور جلو خودمو گرفتم محمدشو خفه نکنم!!خنده داش واقعن ،من هیچی نمیگم شما بگین...

فرستنده : Iman

سلام این اولین پست منه
ما هم تو خمنمون یک گودزیلا داریم . (خواهرزادمه)
این گودزیلا ما خیلی با خانومم جوره. خانوم من هم خیلی بچه دوسته.
یه روز رفتیم خونشون بل از اینکه بریم خانومم داشت بشقاب و لیوان هارو به همراه خواهرم جمع می کرد که یه هو خواهر زادم که هنوز 4 سالشه گفت بزارین من ظرفها رو جمع می کنم بعد می شورم .گفت هر وقت می روم خونه زندایی من این کار رو انجام می دم. آغا ما رو می گی ...........
نمی دونم این سازمان حمایت از کودکان کجاست..

فرستنده : امیر چمبری

یه روزم بعد مدتها دختر خالمو دیدم باهاش صحبت میکردم
من:از وقتی ازدواج کردی دیدگاهت نسبت همه چیز عوض شده ها
دختر خالم:یعنی میگی عاقل شدم؟
الان یه مدته ذهنمو مشغول کرده.اصلا نمیتونم درس بخونم.به نظرتون چی بهش باید میگفتم؟؟؟؟؟؟

فرستنده : ehsan93

عاغا دیشب یکی از فک وفامیلامون خونه ی مابودن
یه پچه دهه 90ی داشتن که هنوز نمیتونست بحرفه فقط یه چیزایی میگفت
حالا این فک وفامیل ماهم این بچه دهنشو باز میکرد براش ترجمه میکردن
حالا چندتاشو ببینین:
(سر سفره) اباوو ننوووو
ترجمه:چرا نوشابه سر سفره نزاشتین؟
بووووو لووووووو 
ترجمه:غداشور است!
ابووووووووو: چرا بابا نیومده؟
الووووو ابووووووو:میخوام با تلفن با بابا بحرفم!!!؟؟
می می:متاسفانه هنوز هیچ ترجمه ای برای این لغت ثبت نشده است.
فک و فامیله مترجمه داریم؟

فرستنده : شهریار

توخونه بامامان بابام نشسته بودیم داشتیم ناهار میخوردیم بعد تلویزیون داشت یه مجریو نشون میداد یه بدبختیو هی سوال پیچ میکرد بابام نه گذاشت نه برداشت گفت یارو چه سیم چینی میکنه،
بدبخت مامانم ازخنده غذا پرید تو گلوش،هععععی بابای منتقد مجریه داریم.
سیم چین!!!
انبردست!!!
سیم جیم!!!
فک کنم بابام جعبه ابزار دوس داره غیر مستقیم خواسته بگه،من برم براش بخرم.

فرستنده : voroJAK&

من هر وقت بی کارم میشینم تو خونه و هیچکس باهام کار نداره.
اما وقتی یه سرگرمی پیدا میکنم همه باهام کار دارن
فک و فامیلی داریم ما
من:؟؟؟

فرستنده : r k o

دیروز یکی از دوستای بابام اومده بودن خواستگاریم؛ اونم واسه شاام‏!‏ کلی تدارک دیده بودیما
از هر دری حرف زدن؛ حتی مراسم ختم؛ اما 1کلام از خواستگاری حرف نزدن‏!‏‏!‏‏!‏ا
اخرشم پاشدن رفتن؛ فکر کنم فقط اومده بودن شام بخورن
حالا رفتنی میگن فردا شب میزنگیم جواب بگیریم‏!‏‏!‏‏!‏ اخه عوضیا شما که خواستگاری نکردین که ما جواب بدیم‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏ انقد حرصم درومد که نگو
اخه اینم خواستگاره من دارم؟

فرستنده : م.نفر

من متولد اسفند ماهم چندسالیه مامانم لباس میخره کادو تولد بعدشم میگه حق نداری تا عید بپوشی
لااقل بذار تن بزنم ببینم اندازست یانه اندازه نبود ببرم عوض کنم...
واقعا من به همچین خانواده ای افتخار میکنم,این بهترین ایده س واسه صرفه جویی

فرستنده : استاد آشفته

کروکودیلای فامیل ریختن تو خونمون کم که نیستن 
10،12 نفرن من نمیذارم برن پای کامپیوتر
حالا این وسط آبجی کوچیکه ی مارو
"خب تو انسانیت حالیت نیست نمی فهمی اینا کامپیوتر ندارن دلشونو 
میشکونی آخه تو ام آدمی؟"
آبجی با احساس با مسئولیته دارم من؟

فرستنده : ***WELLBORN***

آقا هی میگن درس بخون، درس بخون ولی یکی نیست بیاد ببینه اصلا به ما چیزی یاد میدن یا نه
ترم سوم بودم یه استاد زن داشتیم که لیسانس و دکتراش رو از دانشگاه صنعتی بوق... گرفته بود. آخر کلاس رفتم ازش یه مطلب درسی بپرسم در حین توضیحش یه سوال ساده ازم پرسید. منم چون بلد نبودم صادقانه گفتم نمی دونم. حدس می زنید بعدش چی شد؟
درسته! خودش هم جوابو نمی دونست مجبور شد کتاب باز کنه
حالا هی بگید درس بخون
استاد با سواده داریم؟!!!

فرستنده : Mori

عاقا چن وخ پیش ورقه امتحانی رو از معلممون گرفتم دیدم ک بم داده 15 رفتم بش گفتم آخه احمق من همه ی سوالارو از خود کتاب کپی زدم چرا بم دادی 15؟
بعد کلی دعوا اومده بم داده10:|
معلم گیره من دارم آخه؟یعنی با خودش چی فک کرد که بم داد 10
حالا با اون مشکلی ندارم
اون اول که داشت تصحیح میکرد چجوری شد که بم داد15؟
اون قلبه اون بالا آره درسته همون(بهش میگن لایک{خخخخخخ})اونو بزنین فک کنین دارین مشت میزنین تو صورت معلمتون:))

فرستنده : lover

%yourghon%
اینو دیگه کجای دلم بذارم.بابام اومده مثلن داره منو خر میکنه که برم ماشینشو بشورم،مامانم از اون ور برگشته میگه که خر که دیگه خرکردن نداره،پسر پاشو برو ماشینو بشور.
من¥?¥
الکسیس سانچز¥%€
اشکان دژاگه<$>
مامانم@@@
فکه و فامیله ما داریم؟؟؟

فرستنده : yourghon

دختــر همســایمون "عاطفــه همون کـــه پارسال دماخشـو عمل کـــــرده بــد تیکــه ایم نــیس " اومـــده دم خونــمـون
میگـــه:ســلام مانـی میــشــه گیــتارتو بــدی امشــب دوستــام اومدن واسشـــون بــزنــم؟
من: بـــَ بـــَـ عاطفـــه خانوووم ;) اوووهـــوم صبر کن الان واســـت میــارمــش!
ـــ مرسی دستـت درد نکنه حالابگو چطـــوری یـه آهنــگ شـــاد میـــتونم بــا ایــن بزنـــم؟ مثـــ خودتــ کـــه شبــا تو تـــراس خونتـــــون میزنــــی :)
من: یعنی اکـــورد و نــت آهنــگ شــاد میخــــــوای دیگـــه ؟
ـــ اکــورد چـیه؟ نــت؟ هـــان؟نـــه میگــم مــن بلــد نیستـــم گیتـــار بــزنـــم یــه دقیقـــه بهــم بگــو زودی یاد میگیــــــرم!
مـــن:|
بــه تعنــه میگـم : عاطفـه 1 دیغــه ؟؟؟ نــه یــه دیغــه؟؟؟
خعلی ریلکـس میگــه : اووووهــــــووووم :$
آخــــــــــــــه دُخمل همســایـس دارم مـــن؟؟؟؟ 

فرستنده : shey2nak

پارسال یه روز قبل از ولنتاین با یه دختره دوست شده بودم حالا فرداش روز ولنتاین میگه : 
مبین حالاکه عشق من و تو اینقدر عمیق شده میای بریم خرید ؟؟؟؟؟
منم یه چندثانیه سکوت کردم و چون حرفی واسه گفتن نداشتم یه مشت کوبوندم وسط صورتش؟؟؟؟
نمیدونم این دخترا درمورد ما چی فکر می کنن 
اقا من هنوز انقدر کافرنشدم که جشن این اجنبیهارو بگیرم....متوجه ای؟؟؟؟؟

فرستنده : مبین

واقعافک وفامیله داره مامانم؟مثلا من!؟بعضی وقتا فک میکنم لیاقت مامانمو ندارم.چون خیلی اذیتش میکنم
مامانم همیشه توجیبم پول میذاره بدون اینکه من بفهمم.ولی من میفهمم چون هیشکی تودنیا منو مثل مامانم دوس نداره
یه روز مامانمو بردیم بیمارستان برای عمل.مامانم قبل عمل بهم میگفت:برو ازکیفم پول بردار برا خودت چیزی بخر ازصبح چیزی نخوردی با این که مامانم وضعش وخیم بود,بازم به فکر من بود.بهم میگفت:درس هاتوخوب بخون,تودیگه بزرگ شدی باباتو اذیت نکن
من گفتم:این چه حرفایی میزنی!؟یه ساعت دیگه ازاتاق عمل میای بیرون,حالتم خوب میشه.
بابام خودش مث ابر بهار گریه میکنه باز به من میگه:مرد که گریه نمیکنه!!!
این مطلبو خدا شاهده واسه امتیازو لایک بالا ننوشتم خواستم بگم اگه ماماناتون در قید حیاته برین دستشونو ببوسین چون فرصت ها ازدس میرن واین کمترین کاریه که میتونین بکنین
به افتخار بهترین مخلوق خداوند فقط مادر

فرستنده : Mohamad.Mahdi

 


فک و فامیله داریم


تو همین ترم سوم یه درس دیگه با این استاد خانم داشتم. از میان ترم و پایان ترم با ارفاق شدم 6.6
اخرین روز حذف و اضافه درس رو دوباره برداشتم بعد گفتم یه نیگاه به کارنامه بندازم دیدم خودش نمرمو 10 رد کرده، نمی دونید چقد خوشحال شدم، 6 واحد جلو افتادم
دمش گرم، استاد با حاله داریما!

فرستنده : Mori

منم مطلب اولیم
یه عمو دارم خیلی مرده، یه بار که خانوادش شهرستان بودن و این عموی ما هم خونه ما بود همسرش(که میشه زن عموی من) تماس گرفت. شاید باورتون نشه ولی این عموجان در عرض 6دقیقه فقط 30 کلمه صحبت کرد حالا ببینید چی گفت
سلام، ممنون، آره ، نه ، بعدا، .... ، باشه، خداحافظ
یعنی مردونگیش تو حلقم
فک و فامیله داریم؟!!!

فرستنده : Mori

خوب بعد از گذاشتن اولین پستم که تایید نشد !این پستم بعد از شکست از پست اولم میذارم !امیدوارم بکوبی اون لایک قشنگرو!
خوب دیگه الان من در کمال خونسردی و اعتماد به نفس مطلبتون رو آماده کردم!و الانم یه کمیشو انتخاب کردم و جستجو میکنم! الان دقیقا دارم نفس عمیقی میکشم و این پست رو ارسال میکنم!مونگلم خودتونید ! خوب مگه نگفتی مونگول نه! فحش که دادی نه دیگه یه چیزی که گفتی پس بزن لایکو!

فرستنده : Beat

عاغا ما یه دخترخاله گودزیلا(دیگه خودتون میدونین منظورم کیه) داریم!
دیروز اومده میگه شهریار تو روی کامپیوترت اون کره ی زمینو داری که همه جارو نشون میده؟(منظورش گوگل ارث بود)
من گفتم اره دارم ولی کار نمیکنه(الکی)!
بعدش گفت: اه حالا من چیکار کنم
گفتم واسه چی میخوای؟
گفت برای درس جغرافی مون لازم دارم(چهارم ابتدایه0-o)
من:0-o
گوگل ارث:0-o
جغرافی چهارم ابتدایی:0-o
بازم من:*___*

فرستنده : شهریار

اومدم خونه مامانم خونه نیست زنگ زدم میگم مامان کجایی میگه خونه داییتم میگم ناهار چی بخورم برگشته میگه هرچی که دلت خواست تو یخچال تخم مرغ داریم
مامان دل خوش کنه من دارم

فرستنده : استاد آشفته

اقا (عاقا اغا عاغا)این بابای من یکم جو گیره !!
امروز داشتیم میرفتیم بیرون با ماشین(الان فهمیدید ما ماشین داریم؟؟)منم یه اهنگ گذاشتم اهنگش تند بود !
این بابای ما هم جو گیر شد و توی ترافیک روون پاشو گذاشت رو گاز !!
نزدیک بود بزنه به یه سوناتا و ......ما هم خونمونو بفروشیم و خسارتشو بدیم !!
به جان خودم یه میلی متر مونده بود بزنه !!
این یکیش!!
یه جا هم تو زیرگذر بودیم و جو سرغش اومد چنان سرعتی گرفت نگو اون بالا هم ترافیک بوده اگه نکشیده بود این ور من الان از اون دنیا اینو مینوشتم !!
بابای جو گیره من دارم ؟؟؟

فرستنده : M-Mahdieh

طبق معمول داشتیم تو اینترنت میچرخیدم که بابام اومد تو اتاقم نه گذاشت نه برداشت یهومودموخاموش کرد
من:چراخاموش میکنی
بابام:نجات معتاد نجات جامع هست
هرچی هم میگم من معتاد نیستم فقط تفریحی میرم اینترنت تو کتشون نمیره گیردادن که باید برم کمپ بستری شم

فرستنده : MahdiAghlmand

دخترخالم رفته کافى نت کارت سنجشش رو بگیره خانومه بهش میگه شماره شناسنامتو بگو دخترخاله ى باهوشه بنده میگه : ٨٠٠٣٩١٥ .
بعد از ٤٥دقیقه ک سیستم پیداش نکرد خانومه بهش میگه مطمئنى مشخصاتت رو درست دادى؟ دختر خالم با اعتماد ب نفسه کامل میگه : تأثیرى ک نداره ولى حالا اگه میخواى ٠٠١ اولش رو بزن . 
نه واقعا تاثیرى نداره؟نه واقعا ؟ من میخوام بدوووووووووووووووووونم 
دختر خاله ى باهوشه من دارم؟؟؟؟؟؟

فرستنده : santamariya

هفته ی پیش همگی باهم به اتفاق خانواده مریض تشریف داشتیم به جز خواهر بزرگم.رفتیم دکتر .خواهرم برگشته میگه ما خانوادگی اومدیم تخفیف بدین طرف کلی خندید فکر کنم شوخی شوخی تخفیف داد.نوبتمون شد رفتیم تو دکتر دیده تعدادمون زیاده برگشته میگه میخواین دختردایی دخترعمه و دخترخالتونم بیارین.یکی یکی معاینه کرده خواهرم میگه یه 40 50 تا آمپول بنویسین.دکتره رو به بابام میگه اگه این دخترتون مریض شد حتما بیارین اینجا براش پینیسیلین بنویسم.دکتره بانمکه داریم؟؟؟خواهر خوشحاله داریم؟؟؟؟؟

فرستنده : Sahar M

ما اخر نفهمیدیم چه فرقی بین من و داداشم هست !!!!هر چی میشه تقصیرا گردنه منه .باباومامانه شما هم اینطورین یا فقط ما از این هدیه ی با ارزش بهرمندیم!!!!!اگه با هام موافقین بکوب لایکو!!!

فرستنده : shakilaa2006

یه داداش دارم امسال پیش دانشگاهیه.بابام کلی براش هزینه میکنه تا اقا کنکور قبو بشه.تو کانون هم ثبت نامش کردیم ترازش4300 میا ولی دقت کنین اعتماد برادر بنده رو.مکالمه مابا داداشم من:سجاد چرا درس نمیخونی داداش؟داداشم:شرط کنکوره بابام:پسرم من ی برات کم گذاشتم درستو بخون.سجاد:بابا شرط کنکوره مامان:مادر قربونت بره یکم تلاش کن تا ترازت بره بالا سجاد:ماما شرط کنکوره!!!!!!!!نه ای داداشه من دارم!

فرستنده : reza78

مـامـانم : امیــــر ؟
مـن : بلــه ؟؟
مـامـانم : امیـــر ؟
مـن : بلــه ؟؟
مـامـانم : امیـــر ؟
مـن : هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا ؟
مـامـانم : جــونت در اومــده نمی گــی جون ٍ دلــم ؟؟؟! بیشــور پَــری روز به دختــره گفتـــی !!
مـن : جــون ٍ دلــم دنیــام ... هستیــم ...
مـامـانم : زهـــر ٍ مــار ... مــرض!! اســم ٍ دختــر ٍ میــاد چه جَـو گیــر میشــه ...
مـن : به شمــا دارم می گـــم!
مـامـانم : غلــط کــردی!!! مــگه مـن کشــته مـرده ی ٍ توام؟؟؟
مـن : (
یه ربــع بعد ...
مـامـانم : امیــر ؟
مـن : بلـه ؟
مـامـانم : بلـه و کـوفت تو اصـلاح نشـدی ؟؟
مـن : جـوووووووووووووونـم؟
مـامـانم : بیـا باز یـاد ٍ دختــر ٍ افتـــاد :پی
مـن:/
نه مـامـان ٍ دارم مـــن ؟؟؟؟؟؟

فرستنده : امیر21

مثل بچه آدم نشسته بودم درس می خوندم بابام اومده میگه بیا این قبض هارو از طریق اینترنت وصول کن.تازه نشسته بودم پای کامپیوتر که مامانم اومده میگه:تو کی می خوای درس بخونی...
بابام برگشت گفت:به خر میگی خریت نکن...ولش کن بابا خانوم...آخر سال حالش و می پرسم
آخه پدر ،مادره داریم ما؟؟؟؟
من:؟:؟

فرستنده : behzar

عاغا یه دخی هست که خیلی با شعوره اصلا هم تو کار مخاطب خاص اینا نیست .عاقا من هم اینو از خودم بیشتر دوست دارم و جونمو میدم براش افتادم دنبال کارش فهمیدم اونم منو خیلی دوست داره حالا بهش پیشنهاد دادم حالا چی جواب داده : گفته منم دوست دارم ولی از دوستی و حرف زدن با پسر خوشم نمی آید حالا گفته که بعد کنکور جوابت رو میدم
من [@@]
مخاطب خاص «همسر » آیندهس داریم!!

فرستنده : alone boy 13

با دوس دخترم رفته بودیم خرید لباس، منتظر بودم لباسو پرو کنه بیاد بیرون که یهو یکی از پشت دستشو گذاشت رو شونم، برگشتم دیدم مامانمه! :O گفت بگیر این مانتو رو به حساب من بده عروسمون بپوشه! :D
از خجالت کم مونده بود خودم برم پرو کنم مانتو رو! :| فک و فامیله داریم؟

فرستنده : amir007

فک و فامیله داریم


نمیدونم چرا هر چی ادم دکتر و نابغه وجود داشته همشون زیر تیر چراغ برق چوبی گردادرس میخوندن!!!'.-))
تیر چراغ برقی بودا

فرستنده : علی ذوقى

مـن : بـابـا میخــوام واســه یه بارم شده حــق ُ به مــن بدی...
بـابـام : باشــه! چیــه ؟؟
مــن : می خــواستم بگــم اگه بشــه ...
بـابـام : بیـا باز شـر و وراش شــرو شد!
مـن :|
بـابـام : آخــه چــرا تو من ُ درک نمی کنـــی ؟؟! اختــلاف سنی مـون کمــه مث ٍ داداش ٍ بزرگــترتم ! 
مـن:|
بـابـام : فقط یه بار دیگـه... یه بار دیگه سر به سرم بذاری .. به جــون ٍ مـامـانت حالتو میگیـــرم!
بـابـاس دارم مــن ؟؟ خــدا وکیـــلی عین ٍ متـن ٍ حــرفاشه!
" بــابــا می خنـــدی ؟ ؟ "

فرستنده : امیر21

داداش ٍ 5ســالم از گــوشت تو غذا متنفـــره! 
مـامـانم سـر ٍ شـام اومـد بش کلــک بزنه گـوشت َ رو کــوچولو تیکه کــرد گذاشت تو قــاشقش برنـج ریخــت روش که مثــلاً برنــجه بخــور!!
آقــا داداشـم تا خــوردش گف : ببیــن مــامــان نوشــابه َ رو که همیشــه یه ذره اش نوشــابه می ریــزی بقیــش ُ دور از چشــم ٍ مـن آب میــریزی! تا حالا به روت نیــاوردم گفتــم بذا فک کنــی نفهمیـــدم ولی دیگــه آخــه من ُ چقد خنــگ فرض کــردی رو گــوشت برنــج میــریزی من نفهــمم ؟؟ بخدا کاری نکــن همیــن برنجــم نخــورم!
مـن:/
بـابـام:/
مـامـانم :/ ؟ / ؟ /
اینــا بچــن ؟؟؟ داداش ٍ دارم مــن؟؟؟

فرستنده : امیر21

آقــا به قــرآن یــَک ســوتی دادم بَــد!
رفتــه بـودیــم عــروســی یکی اَ فک وفـامیــل ٍ دورمــون دیشـــب! مــوقـعی که عــروسی تمــوم شد! اومــدم دیــدم یکــی ماشیــنش ُ اَد بغــل ٍ مــاشینــم پارک کــرده... نمی شــد ســوارش بشــم عجــله داشتــم واسه دوستــم یه مشکــل پیش اومــده بود!
مــن با داد : ایــن مــاشیــن برا کیــه ؟! :|
سکــــوت
مــن: میــگم این مــاشین برا کیـــه ؟؟! عجــب آدمــای ٍ بی فکــری پیــدا میشــن... چســب ٍ مــاشیـن ٍ مــنم پارک کــرده! اَی بــابــا!
سکـــوت
مــن : د ٍ آخـــه کجـــاس بیــاد این ُ برش داره؟؟
آقــا یهـــو دیــدم پــدر ٍ مخــاطــب ٍ خـاص با خــانومش ُ مخــاطب ٍ خاصمــون دارن نزدیــک میشــن!
یعنــی انگــار یه سطـل ٍ آب یخ ریــختن رو ســرم!
پــدرش : آقــا ؟ مگــه چی شده حالا ؟؟ شــرمنده تقصیــر ٍ خـانومم شد دیــر کردش رفتــم دنبــالش این شد اینجــا ماشیــن ُ پارک کــردم! عــه! واســتا واســتا ببینـــم... شمــا پســر ٍ آقــای ٍ فلانی هستیــن ؟؟ آقــا امیـــر درستــه؟؟ خخخخ! شمـام مگــه بد اخــلاقم میشــی ؟ بعیــد می دونستــم:)
مــن (اَ یه طـرفم خنــدم گرفتــه بود) : ســلام! شــرمنده به خدا نمی دونستـــم برا شمــاس! عــذر میخــوام (ادبیــاتم همیشــه 20بودش)
ایشــون : نه بـابـا مـن باید معـذرت بخــوام! بـابـا خوبن ؟؟ شمــام دعـوت شدین ؟؟ بـابـاتون ُ ندیــدم!
مــن: فـداتون بشــم ! ( پَ ن َ پ َ سـرمون ُ انداختیــم پایین اومــدیم) بله .. بـابـام همــی دور و براس!
ایشــون : راســـی مــن ٍ بی فکــر ُ چقـد فحش دادی ؟؟!
مــن: || ببخشیـــد:(
مخــاطب ٍ خاص : )))))
مــامــانش: )))
حالا مخــاطب ٍ خاصمـون زنگ زده میگـه : بـابـاش گفته اَ این پســر ٍ خعــلی خوشم میــاد!
مــن: ^_^
شـانس ٍ کـج و کـوله ُ پـدر ٍ خانــوم ٍ آینــدس دارم مــن ؟ خدا به داد برســه!

فرستنده : امیر21

یاد بنزین و گوجه بخیر تا چیزی گرون میشد گیر میدادن به این دوتا ک گرون شده ولی حالا چی ادامسم ک گرون میشه میگن پراید قیمتش رفته بالا یا اگه بخوان بهونه بیارن میگن مگه نمیبینی جی ال ایکسم راحت از جیب در میاد

فرستنده : علی ذوقى

یه بار سر کلاس استاد داشت یه بحث خیلی مهم و پایه ای روی تخته درس میداد که یکی از دخترای کلاس دسته ی صندلیشو کند. همه دخترا میخندیدن. جالبه اون دسته ی کنده شده رو به هم دست به دست میکردن همه میدیدن و میخندیدن
صدای خنده ها اینقدر بلند شد که استاد برگشت ببینه چه خبره
ما پیش خودمون فکر میکردیم الان استاد دو سه نفر از دخترا رو حذف کنه
میدونید چی شد؟!!
استاد برگشت گفت بیچاره دسته صندلی از دست شما دخترا چی میکشه. بعدشم خود استاد هر هر خندید و روشو کرد سمته تخته درسو ادامه داد
یعنی اینقدر از دست استاد حرصم گرفت میخواستم برم حذف کنم درسشو حیف که درسش پیش نیاز بود
استاد ما داریم!!!

فرستنده : سید

مامانم دو دقیقس از خونه خالم رسیده خونمون زنگ زده ازش تشکر کنه الان ٤٥ دقیقس دارن
صحبت میکنن.
خو مادرم حرفاتو میزدی میومدی دیگه.
جالب اینجاس میگه اونجا هوا چطوره .

فرستنده : Vahab

راستی شما هم مث منید وقتی میبینید مطلب یکی دیگه زیاد لایک گرفته و مال شما هیچی احساس شکست عشقی ، روحی، روانی ،جسمی و انواع حسادت میکنید

فرستنده : سایه یخ زده

کتاب رمان رو از کتاب خونه گرفتم (موضوع عاشق کشی و این حرفا)
زدم صفحه ی آخرش دیدم یه جایی روی اسم یکی از شخصیت های رومان نوشتن همش تقصیر خرکاری های تو بود دیوونه!
من:0o
شخصیت:(((:
دیوونه:))))):
یه همچین آدمای جوگیر با احساسی داریم....

فرستنده : ***WELLBORN***

دختــر خــالم : امیـــر ؟ تو رو خــدا یه خــواهش ازت دارم ! رد نمیکنی ؟؟
مــن : بگــو... بستــگی داره چی باشــه! 
__:میگــماااااا ؟؟
مــن: بگـــواااااا !
__: یه پســر ٍ اومــده خـواستــگاریم, راستــش میخــوام بش جــواب ٍ مثبت بدم! ولــی بنیــامین ازش خــوشش نمیــاد !
مــن: چــرا خــوشش نمیــاد ؟؟
__: نمــی دونم ! تو رو خــدا باهــاش حــرف بزن رو حــرف ٍ تو حــرف نمیــزنه!
مــن: باوشــه... ولــی اونــم داداشتــه بد ٍ تو رو که نمیــخواد؟! تو هنــو 18ســالته! مــوقعیتــای ٍ بهتـــر واست پیــش میــاد شک نکــن بٍت قــول میــدم!
__: (نیــشخند ٍ همــراه با شــرم) ام .. امیـــر!؟
مــن: بلــه؟
__: رو حــرفت میمــونی ؟؟! جــون ٍ خاله؟؟ 
مــن: کــدوم حــرف ؟؟
__: (شــرمگیــن) خیــل ٍ خــب دیــوونه! فقــط خــواستم بدونی مــن پات میــمونم... ولی توام رو حــرفت باشیــا ؟؟؟ واااای (جیــغ) باورم نمیــشه! امیــر بخدا مـن اون پســر َ رو نمی خــواستم فقط همیــنجوری گفتم باهاش آشنــا شم!!(اَ خجــالت جیــم فنگ شد نذاشــت حــالیش کنــم)
مــن:| 
رفتـــم بش گفــتم که منظــورم چی بوده! زد زیــر ٍ گــریه که چــرا با احســاسم بازی کــردی؟؟! "حــلالت نمی کنـــم" الان جواب سلامم نمیـــده!
دختـــرخاله روانـــی ٍ دارم مـــن؟؟ " مــامــان خــانوم نخنـــد "

فرستنده : امیر21

مربیه بدنساز بهم یه مدل قرص چربی سوز داده که موقع غذا یدونه بخورم,
حالا این آبجیه ما از وقتی فهمیده 3_4 تا میندازه بالا میشینه سیب زمینی سرخ کرده و فست فود میخوره :|
فک و فامیله بی جنبس داریم؟؟

فرستنده : vahid_2213

ی داداش 5 ساله دارم به "پَری-روز" میگه "پس-دیروز".
بش میگم عزیزم اشتباس باید بگی "پری-روز"، باز توی چشام زل میزنه میگه "پس-دیروز". میگم چرا میگی "پس-دیروز"؟؟ میگه چرا میگن"پس-فردا"؟؟ نمیگن "پری-فردا"؟؟
من :|
فردا :|
پس فردا :|
روز بعد از پس فردا :|

فرستنده : vahid_2213

به یکی‌ از فامیلامون گفتم چرا نمیای فیس‌بوک؟ گفت والا من جنبه ندارم یهو دیدی از یکی‌ خوشم اومد یارو تو آلمانه به خاطرش بلند شدم تا اونجا رفتم!!! :|

فرستنده : ali_atishpare


ما خانوادگی قرار گذاشتیم امسال عیدبا تخمه از مهمونهامون پذیرایی کنیم بعد هرکی بچه خوبی بود و تخمه نخورد یه پسته بهش جایزه بدیم


پسته کیلویی چهل پنجاه تومن شوخی نیست که

والا !!! :-|:-|:-|:-|

فرستنده : ali_atishpare

ازاخلاقای خاص پدرم: موقع غذاخوردن ملچ ملوچ نکنیم,موقع غذاخوردن صحبت نکنیم,همه سرسفره حضورداشته باشیم.

اگراین کارهارو برعکسش عمدا انجام بدیم,پدرگرامی با لگ دسوباسایی میاد تو کمر طرف.ی ک روز شاد و خندون همه سر سفره.خواستم پدرروامتحان کنم بیبینم چقدمنو دوس داره عمدا,ملچ ملوچ کردم.باورم نمیشد پدرم منوبزنه.دیدم ازدور یه دست نورانی اومدتوصورتم(شرق صدا داد)
پدر:مگه نگفتم درست غذاتو بخور بی شعور
من:کی گفتی؟حداقل یه آمادگی بده میخای شوت کنی(البته اینهارو تودلم گفتم)
الان دارم دندونامو از روی زمین جمع میکنم#دوست دارم بابایی#

فرستنده : Mohamad.Mahdi

فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری سوم )


فک و فامیله داریم


بابای من هر وقت از خونه میره بیرون کاراش یادش می افته! زنگ آیفونو میزنه انقدر بلند حرف میزنه که صداش هم از آیفون میاد هم طبقه دوم که ما هستیم!!!
خو پدرمن این چه کاریه چرا انگشت خودتو خسته میکنی زنگ میزنی
همون دادو بزن می شنویم برق هم مصرف نکن
والا
این هم باباس ما داریم؟!؟!

فرستنده : فرمول

جمعه ناهار همگی خونه مامان بزرگم واسه آبگوشت دعوت بودیم.مامان بزرگم هم دندون مصنوعیشو از صبحش گم کرده بود.ما هم اذیتش میکردیم. بعد از خوردن تیلیت آبگوشت پسرداییم اومد گوشتش رو بکوبه یهووو عین دخترا جیییغغغغغ بنفش کشید!!!!بعد از کلی استرس که چرا این یهو قابلمه رو ول کرده داره میدوئه و جیغ میکشه ..کاشف به عمل اومد که مامان بزرگه شب قبل دندونش رو انداخته بوده تو آب ریکا که تمیز شه اون رو اشتباهی به جای لیمو عمانی که از قضا اون رو هم تو آب خیس کرده بوده انداخته تو آبگوشت!!!! 
ماهمگی :/
آبگوشت :/
لیمو عمانی و دندون مصنوعی :/ :)
آب ریکا داخل معده ما :)))))
پسر داییم که الان سوئ تغذیه گرفته!! :@
بعد از اون 3روزه لب به غذا نزدیم!!!!! 
آخه مادر بزرگ حواس جم عه داریم!!!!

فرستنده : آقا پارسا

آخرش نتونستم به مامان جونم یاد بدم اون دستگاهی که گذاشتشم رومیز کامپیوترم اینترنت نیس اسمش مودمه مودم

فرستنده : MahdiAghlmand

داریم خانوادگی shaun the sheep (همون بره ناقلا ) میبینیم، مامانم برداشته میگه: این فیلم مثال بارز خونه ماست!
ماااا :o
میپرسم چطور ؟ با حالت فیلسوفانه-متفکرانه ای (حالت جدیده شما ندیدین) میگه: مثلا اون بره باهوش منم ! بابام میگه آره اون آقاهه هم به من میخوره!!!!!!
اینا به کنار داداش کوچیکم نه گذاشت نه برداشت گفت: shahaz هم سگ گله است !!!
من: :(
بابام: :O
مامانم : :دی
داداشم : (الفرار)
فک و فامیل که چه عرض (ارض-ارز -عرظ) کنم ،خانوادست داریم؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : Shahaz

با خونواده دور هم بودیم گفتم بچه ها بریم 4جک؟؟
مامانم گفت من پام درد میکنه نمیام خودتون برین!!!!
ماها زرتی زدیم زیرخنده(خود نتونستیم جلوی خودمونو بگیریم. جدی جدید مامانم طفلی فک میکرد 4جک یه جاییه)
بابام شاکی داد زد: مرررررگ. بی شعورا!!!! جوونیشو پاتون گذاشته حالا به پادردش میخندین؟؟ چی یادتون دادن توو اون مدرسه و دانشگاه؟
خودتونم پاتونو از در بیرون بذارین پاتونو قلم میکنم. نفهما!!!!
بزن به افتخار برکت های خونمون که که ایشششالله سایشون از سرمون کم نشه.

فرستنده : بهار

این خاطره مال یکی دیگست
تعریف می کرد: تو مدرسه اینا یک معلم دینی داشتن خیلی پیر بود وقتی درس میداد می گفت جلسه دیگه می پرسم .
جلسه بعدی می گفت می خوام بپرسم که بچه ها می گفتن آقا شما که هنوز درس ندادین و معلم درس رو دوباره می داده.
جلسه بعدی می گفت بچه ها من یادمه جلسه پیش درس دادم حالا می خوام بپرسم بعد بچه ها می گفتن : نه آقا شما جلسه ی قبل پرسیدین حالا می خواین درس بدین و معلم درس جدید رو میداده و روز ازنو و روزی از نو.
اگه می خواین باور نکنین ولی واقعا من راست گفتم

فرستنده : me.AAS

رفتم حموم و اومدم بیرون خانومم گفت عزیزم چقد سفید و خوشکل شدی:))
ینی در پوست خود نمیگنجیدم :))
یهو مامانم گفت این موهات چقد بلند شده شکل جومانجی شدی :|
بعدشم اومد همه پرتقالامو که خانومم پوست کنده بود که وختی از حموم برگشتم بخورمو خورد :|
شانس آوردم بعدش نیومد با تبر گردنمو بزنه :|
مادره دیگه ، چیکار میشه کرد!!! D:

فرستنده : smj13سید مصطفی

جاتون خالی 
الان تو مترو دیدم یکی تو دستش گوشی GLX داره، زدم پشتش خیلی یواش و شیک گفتم: ببخشید آقا، این گوشیتون راحت از جیب در میاد؟
طرفم نه گذاشت نه برداشت یدونه خوابوند زیر گوشم.....
منم جلوی 70 میلیون بیننده ضایع شدم
واقعا مردم بی اعصابن......

فرستنده : Mr.Blake

چندتا گلدون داشتم ؛ خیلی بهشون میرسیدم انگار بچه های نداشتم اند . فامیلمون اومد خونمون پسر گودزیلاشم(4سالشه) باهاش بود داشتم زیر گلدونارو تمییز میکردم ؛ نامرد همه گلامو از بیخ وریشه در آورد با افتخار نشونم داده میگه خاله گلاتو ببین :))))))))
>انگار پراید بیست میلیونیه باباشو نشونم میده <
منم ازاونجایی که گودزیلایه دهه شصتم ؛ چندتا گلدونه کاکتوس داشتم گذاشتم جلوش گفت ایناروهم 2دستی بکن....
کندنش همانا جیغ بنفشش هماناااااااااااااا......
هی میخواست بگه میسوزه هق هق گریش نمیذاشت .
انقد خر کیف شدم انگار دکترای روانشناسیو بهم دادن .
من:))))))))))
گودزیلا با هق هق : خاله - گل - بکن -میسوزه :))))))))))))))))))
بقیه افراد :-[
فامیل روانشناس دهه شصتی دارن اینا.... 

فرستنده : *شوق پرواز* Y

میخوام ماجرای خواستگاری رو واستون تعریف کنم هلو!!!
بچه ها دبیرستان بودم یه سال عید یکی از فامیلامون که همیشه تنها میومدن عید دیدنی اومدن اما این دفعه با شازده پسرشون!!!یعنی من تا اون روز این آقا رو ندیده بودم کلا همه رفته بودیم تو حیرت!!!
رفتم آشپزخونه شیرینی بیارم مامانمم بود تا برگشتم دیدم مامان شازده پسر اومد تو آشپزخونه شروع کرد با مامانم پچ پچ کردن...منم که داشتم از فضولی میمردم فال گوش وایسادم!(من دختر خوبیم یه وقت فکر بد نکنین؟) شنیدم گفت اومدیم خاستگاری...
واای خدا به سر کافر نیاره این اولین تجربه ی خاستگاری حضوری بود دست وپام مثل بید میلرزید...
شیرینی رو بردم!چشمتون روز بد نبینه پام گیر گرفت به فرش نصف شیرینیا پخش شد رو زمین خلاصه بردم پیش شازده بشقابش پیرکس بود ندیدم شوط زدم پای بیچاره فلج شد...
دیدم ادامه بدم شازده باید بره بستری شه مثل بچه آدم رفتم نشستم...
از رفتار خععععععلی دوستانه ی داداشام نگم بهتره...
حالا پسره هر وقت منو میبینه میخنده بی شخصیت!!!:(((((
یه همچین خانواده ی خاستگار پذیری هستیم ما!!!!

فرستنده : میم مثل...

دلتون بسوزه.
داشتم کمد لباسامو بعد 23 سال مرتب میکردم (الان فهمیدین من 23 ساله هستم؟) که دیدیم تویه یکی از شلوارام (دقت کنید: یکی از شلوارام یعنی من چندین شلوار دارم) یک مشت پسته از پارسال پیدا کردم. سریع بردم قنادی سر کوچمون فرختمش 2500 تومن کاسب شدم.

فرستنده : سینا مشهد

تو خیابون یک دختر بچه کوچولو دیدم. گفت اقا ازم دستمال میخری؟ گفتم اره چنده؟ گفت 4 تا 2000 تومن
گفتم ok میخرم.
یه 5000 تومنی بهش دادمو رفتم. در حالی که ازش دور میشدم با صدای بلند گفت: اقا این زیاده.
منم به مسیرم ادمه دادمو رفتم. چیزی نمونده بود که تو افق محو بشم که ناگهان یه اتوبوس منو زیر گرفت. در همون لحظه دختر کوچولو هم خودشو رسوند بالای سرم. در حالی که داشت اشک میریخت. 5000 تومنی که بهش داده بودمو پرت کرد تو صورتمو گفت: مگه من گدا هستم. عوضی...
بر گرفته از داستان واقعی (الکی)

فرستنده : سینا مشهد

اینsmsعموهادی به منه:
تواین روزای قشنگ که همه خوشحالن جا داره یادی هم از مریضا بکنیم.برادر زاده عزیزم جواداسهال داره نمیتونه بخنده،اگه بخنده خودشو خراب میکنه.توروخدا دعاش کنید...
عموء ما داریم؟؟؟؟

فرستنده : روان دووووووووووووووووون چاقالو

مادرم بزرگم بالای 90سال سن داره
یک مدتیه زانوش درد میکــــــــنه
میگــــــــــــه: فکر کنم دارم قد میکشم :

فرستنده : ali_atishpare

برا شمام اتفاق افتاده یه فیلم غمگین یا عاشقانه نگاه کنین بعد اشکاتون دربیاد؟
چن وخ پیش یه فیلم نگاه میکردم اینقد تو حس فیلمه بودم که نفهمیدم گریه میکنم!
بعد فیلم بابام منو دیده میگه:چی شده چراگریه میکنی؟به من بگومن طاقتشودارم!
میگم:هیچی نشده.(روم نمیشدبگم)گفتم: تو چشم خاک رفته!
بابام:من بزرگت کردم.میدونم چت شده.بهم بگو.
آخرم نگفتم.چن روزبعدپسرخالم بهم میگه:چته؟چرا اینقدعوض شدی؟
میگم:داری اوسکول میکنی؟
میگه:بابات بهم گفته تورو بپام میخادبدونه چته؟
باخودم فک میکردم این اتفاقا فقط توفیلما میفته.
عجب پسرخاله دهن لقی داریم؟؟؟؟!

فرستنده : نوح کبیر

فک و فامیله داریم


یکی از فانتزیام اینه که کارمند بانک بشم بعد عشق دوران نوجوونیم با همسرش بیاد تقاضا وام بده بعد بابامم که رییس بانکه منم پارتی بازی کنم بهش یه وام کته کلفت بدم حالشو ببره.
اخه فامیلام فک و فامیله که دارن.

فرستنده : fariborz

دیشب تصمیم گرفتم با یه اس ام اس "دوست دارم " کل دوستانم رو خوشحال کنم، که ای کاش دستم می شکست و این کارو نمی کردم ....
بعصی ها که تحویلم گرفتن و کلی شرمنده کردن و در جواب گفتن ما بیشتر و ما هم دوست داریم و عاشقتیم :) 
بعضی ها هم که کمی کمبود محبت داشتن و مشکوک به این که من با اونا بودم هی ازم پرسیدن با منی ؟ من؟ مطمئنی؟ من فلانیما نه ....
منم خیالشون رو راحت کردم و در یه اس کوبنده دیگه گفتم: بله با خود خودتونم افکار منفی رو از ذهنتون دور کنید :دی
بیشتر دوستان هم که به بنده لطف زیادی داشتن و فرمودن اس رو اشتباه دادی من اون شخص مورد نظرت نیستم ...
حالا اینا به کنار !!!!!!!!!
یکی از دوستام اصرار بسیار زیادی داشت که بنده این اس رو اشتباه دادم تا دو ساعت با هم کلنجار می رفتیم، می گفت: راستش رو بگو واقعا با من بودی یا اشتباهی فرستادی؟ 
منم عین متهم ها که فقط در حضور وکیلم حرف می زنم ساکت بودم ... اما فایده نداشت از اون اصرار از من انکار !!!
تقریبا باور کرده بود اما طفل کنجکاو (فضول) درونش نمی زاشت 
دوباره اس داد که دل به دل راه داره، اما چند وقته مشکوک می زنی بعدا به حسابت می رسم ....
ما هم که قسم و آیه بابا من این اس رو واسه همه فرستادم خواستم خوشحالتون کنم نه که بازجویی بشم
ول کن نبود باز اس داد که حالا طرف کی هست؟ 
کی تونسته دل تو رو به دست بیاره؟
بعد یه ساعت اعتراف گیری و قانع نشدنش آخر سر گفته باشه دارم برات!!!!
چه دوره زمونه ای شده محبت هم دیگه نمیشه کرد !!!! 
دیگه تصمیم گرفتم دوستانم، بدون دخالت بنده خوشحال بشن :دی

فرستنده : Tina_Bala

چند وقت پیش رفته بودیم خواستگاری برای عوم شب اول بابای عروس غش کرد....مراسم بهم خورد
شب دوم بابای داماد غش کرد ....مراسم بهم خورد
شب سوم داشتیم حاضر میشدیم بریم یهو عموم گفت با همتونم قرص مرصاتونو خوردین؟؟؟؟؟
فک و فامیل داریم ما؟؟

فرستنده : pari

ما هر چی میشینیم درس میخونیم و کتاب کاره کلاس زبانمون را حل میکنیمو برای دانشگاه تو اینترنت تحقیق میکنیم هیشکی نمیگه خرت به چند حالا خدا نکنه دو دقیقه بیام 4 جوک یا دو دقیقه بشینم به دوستام sms بدم یعنی سابقه نداشته بابام همون موقع نیاد تو اتاق و یه تیکه ای چیزی به ما نندازه.کمپانی شانسم من واااااالا به خدا

فرستنده : viki

ببــینــم اگــه مخاطبــ خاصتـون یــهوووووی بدون هیـــچ حرفـــی بــزنه تــو گــوشتــــون(منظـــورم یــه سیلـــی جانـانــه)شمـــا لبخنـــــــد تحـــویلش مــیدیـــد؟؟!!
بـاوا ایـــن دختــــره فیلـــم زیــاد میــبـیـنــه 
مــن:چـــرا میـــزنی ؟؟؟؟ :|
__آخــه دیــشــب یــه فیلـــم رمــانـس دیـــدم
مـــن : چــه ربطــــی داره؟؟!!!
__ همـــون دیگـــــه،!!!!میگـــم پــرستــــیژتـــ پائیــــنه مانــــی خــان؟!!!!
تــو فیلـــم دختــــره تـــو یـــه صحـــنه فیــلــم زد تـــو گـــوش پســــــره،
وای بعـــدش پســـــره یـــه لبخنـــد ژکـــوند زد وبشــش گفــ عاشقـتم کـــه منــم گفتـــم امتــحان کنـــم بــا تــو بـبـیــنم چــه مزه ای داره
میگــــــم ایــن دختــــره دیــوانــس بـــه خــووودا!!!!
مـــن : میخــــوای بــدونـــی چــه مــــزه ای داره عـــزیـــزم ؟؟؟؟
__ اهـووووم :">
منــــم نــه گذاشتــــــــم نــه بــرداشتـــــم همچــــی زدمــ تـــو دهنش کــه با بـــرفــ سال دیگـــــم نیـــاد پائیــــــن :|
قبـــلا با چــــن بسـتــه پاستــــیل آشتـــــی میـــکرد !!! نمـــیدنـــم الان چــــرا پــاستــــیل و نـــاز خـــــریدن بـــــی فـایــدس؟؟؟؟؟
شـــیطونــه میگــه بــــرم با یکـــی از ایــن وانتـــ بلندگـــو دارا دَم خونشـــون 
تـــوش جــار بــزنم شــــــــــادی میآآآآآآی پایــین یـا بــیام بالا ؟؟؟؟؟ 
خو لامصــبــ دستش سنگـــــــــین بـــــوووود :(

فرستنده : shey2nak

عاغا تو کلاس نشسته بودیم، یکی از بچه ها خواست از کلاس بیرون بره. برای بیرون رفتن در زد!
همه داشتن میزوصندلی رو گاز میگرفتن از خنده.
همکلاسه مؤدبه ما داریم!

فرستنده : omid69

نه! شما قضاوت کنین؛ واقعا اینکه بنده با ۱۹سال سن باب اسفنجی نگاه میکنم چیزیه که دوستام بخاطرش منو مسخره کنن؟! خو یعنی چی آخه؟! جذابه، دوست دارم!!!

فرستنده : Mehdi 19

بــابــام بــه مــامــانــم مــیــگــه: چــنــد تــا روغـــن مــایــع دیــگــه داریــم؟فــکــرکــنــم آخــراش بــاشــه یــادم بــنــداز بــخــرم
مــامــانــم: الان نـمـیـدونــم یــادم نــیــســت فـقـط مـیـدونـم دوتــا دیــگــه داریــم یــکـیـش کـــه تــو آشــپــزخــونــه اســت یــکـیـشـم بـازنــکـرده تــوکــابــیــنــتِ
بــابــام:O-o
مــنــو داداشـــم: ,,-------^----@ (شکلکو داشتی؟یعنی خوابیدیم داریم زمینو گاز میگیریم)
روح دهــخــدا :((((((((
خــب مـــــادر مــن دیــگــه چــرا مــیــگــی نـمـیـدونـم؟تـو کـه آدرسـشـم بـلـدی.الـهـی فــدات بـشـم

فرستنده : viki

نه جان من شانس و اقبال ما رو میبینی؟!
ترافیکم تموم شده، با کامپیوتر نمیتونم بیام ۴جوک. مجبورم با گوشی بیام. بهترین نقطه ی آنتن دهی GPRS ایرانسل توی خونمون هم دستشوییه!
(فکر کنم الان فهمیدین که از کجا دارم پست میذارم دیگه!!)

فرستنده : Mehdi 19

بچه ها یه سوال:هرکی بره مسجد ینی آدم شده؟
دیشب بعدمدت ها رفتم مسجد برا نماز جماعت,دوستم میگه آدم شدی,میای مسجد!
من:O_O
فرشته های خدا:&_&
وهمچنان من:@_@
به قول بچه ها:ازچی بگم ازین همه درد کمرم شگست.

فرستنده : نوح کبیر

مـامـانم خـواب بـد دیـده بـود پـنج تـومن بـه مـن داد گـفت داری مـیری بـنداز تـو صـندوق صـدقات بـعد کـه مـامـانم رفـت آشـپزخـونه بـابـام اومـده میـگه: تـو میدونـی پـدر بـودن یـعنی چـی؟مـیدونی خـرج یـه خـانواده رو دادن یعنـی چـی؟میدونـی تـحریم یعنـی چـی؟
-اره بـابـا دمـت گـرم ایـشلا جـبران کنـیم
خـب الان میتونـی جـبران کنـی بـابـایی
-چیـکارکنـم؟
اون پولـی کـه مـامـانت داد بـبر بـزار تـو جـیب مـن
هیـچی دیـگه قـانع شـدم بـردم گذاشتـم جـیب بـابـام

بابای مستحقِ داریم؟؟!!

فرستنده : 1369

خدا نصیب موش جنگل هم نکنه. عاقا سال اول راهنمایی ی هم میزی داشتم.
برخی شیرین کاری های این هم میزیم:
در همون حالتی که روی صندلی نشسته، ی تفی مینداخت که تو سطل آشغالی که سه چار متری اونورتر بود می افتاد.
وقتی عطسه میکرد، یه بوی خاصی تو هوا پخش میشد.
وقتی ماهی میخورد ی بوی بدی به مشام میرسید؛ وقتی باهام حرف میزد، سرمو یکم عقب میبردم و نفسمو حبس میکردم تا از این بوی تهوع آور در امان باشم.
خب دیگه بسه اووووععععع اووووووووووووووع دارم بالا میارم.
هم میزیه ک من داشتم!

فرستنده : omid69

عاقا به آرایشگره میگم فردا عروسی پسرعمومه ، موهامو یکم اصلاح کن.
یارو موهامو کوتاه کوتاه کرده(انگار موهامو با نمره 4 زده باشن).
به علاوه دستمالو اینقد دور گردنم محکم زده ک دارم خفه میشم.
آرایشگره ما داریم!

فرستنده : omid69

همین پنج دقیقه پیش پشت کامپیوتر بودم که خواهر کوچولوم اومد پیشم و گفت داداش مهدی... رومو سمتش برگردوندم و با لبخند گفتم بله بفرمایید؟
گفت زهرمار و بفرمایید! الاغ بیشعور! بعدشم یه دونه خوابوند تو گوشم و رفت!
(o_O)
خو حداقل بهم میگفت واسه چی زد؟!

فرستنده : Mehdi 19

امروز به مامانم میگم “یه چایی هم برا من میریزی ؟؟”
میگه ” التماس کن “!!!!! :|

فرستنده : Abol2006

فک و فامیله داریم


با گوشیم رفته بودم اینتر داشتم میچتیدم مامیم فهمیدو
بهم ی نگاهه معنا داری کردو
گف:با گوشیت رفتی اینتر شمارت نیوفته برش دارن مزاحمت بشن؟
من:(؟ ؟)
گوشیم:(؟ ؟)
اینترنت:(؟ ؟)
مامیه با اطلاعات(اتلاعاط)عمومیه بالا دارم عایا؟

فرستنده : ..::Nice girL::..

همین تو 4جوک خودمون یه اس ام اس دیدم با این متن:رفیق معامله فسخ شد!!! در قبال دنیا... دیگه بقیشو نمینویسم خودتون خوندید مطمئنن.. خوشم اومد برا دوستم فرستادم اس ام اس داده: اشتباه کردی دنیارو میدادی من.!!!!!!! من که هیچی احساساتم زودتر از خودم تو افق محو شد..
اینم دوسته دنیا دوسته ما داریم..!!!!!!!!!!!!

فرستنده : foruzan

این ضد حال مطمئنم واسه همه پیش اومده البته ضد حال که نه اعصاب خوردی:
بچه ی فامیل که تازه زبون وا کرده میاد بهت میگه ااااا نی نی اصلا میخوای همون جا بگیری خفش کنی ولی حیف که باباش پیششه مگرنه تا الان همه ی بچه های فامیل مرده بودن >:( 
واسه ی خودم چندین بار پیش اومده واسه شما چی؟

فرستنده : bazooka

دقت کردین تو فیلم و سریال های ایرانی وقتی دوتا دانشجو میخوان عاشق هم بشن
باید پسره اشتباها به کیف دختره بزنه تا همه وسایلش بریزه و تو جمع کردن کمکش کنه و عاشقش بشه ؟
::

فرستنده : باب افسنجی f.m

مــن یــه دوستـــی دارم اسمــش فــریبــرزه خعـلی هــم صــاف و صــوف و مـــودبه
یــه بـار تــو یــه مهــمــونی خــانــوادگــی اینـــم بـــرده بودیـــم. مامانمو دختــــــر خالـــه مـامــانم داشتـــن از بچـگـــی هــاشـــون حــرف مـــی زدن!!!
دختــر خالــه مـامــانم گفــت یــادته مـــادربـــزرگ یــه گــاو داشــت اسمـــش فــریـــده بـــود
مـــامانــم : آآآآآره.... 
__ یـادتــه دختــر بــه دنیــا آورد اسمـــش و گــذاشتـــیم فـــریبــا
مامانم : آآآآخـــــــی، آآآآره....
__ آهــان یــه پســـر هـــم آورد اسمـــش رو گذاشتیــــم فریـــــــــبرز!!!
چه گوســـاله خوشگــلی هـــم بــود فریبـــــــــــرز...
دیگـــه خــودتــون چهــــره ی دوســـت خلبـــان صــاف و صـــوفمـــون رو تصــــور کنیـــــد :)
فک و فامیـــله داریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم ؟؟؟؟!!!!!!!!

فرستنده : shey2nak

بعد امتحان گفتم یه نگاهی به گوشیم بندازم ............دیدم 13 تا تماس بی پاسخ از بابا(نخند بی جنبه فارسی رو پاس بدار..)...........ینی مردم از ترس گفتم چه خبر شده 
سابقه نداشت اصن میدونست سرجلسم
حالا زنگ زدم میگم بابا چی شده
میگه:هیچی می خواستم بگم داری از اتوبان رد میشی حتما از پل عابر برو
بابا من 20 سالمه بخدا!!!!!!!

فرستنده : هفتادی

عاغا چشت روز بد نبینه
با داداشم تازه رفته بودیم کنگ فو , جو کنگ فو هم مارو فجیع گرفته بود
تو خونه نشسته بودم که داداشم گفت بیا تمرین کنیمو چن تا لگد بزن من دفاع کنم
منم از خدا خواسته گفتم باشه
ی
چن تا ضربه زدم دفاع کرد 
بعد ی ضربمو یکم محکم تر زدمو اونم پامو رو هوا گرفت
یعنی پام رسما تا بالای سرش بالا رفته بود
همینطور که پامو گرفته بود به اون یکی پام ی ضربه زدو
از ارتفاع یک متری با سر اومدم زمینو دستو پام خورد به بخاریو بخاریم افتاد روم
یعنی تا ی ساعت از درد به خودم میپیچیدم
مرگ من این داداشه من دارم

فرستنده : -*daryayeh*eshgh*-

سلام به همگی همونطور که در جریانید منتو کردستان زندگی میکنم وطبیعتا از شلوارکردی زیاد استفاده می کنم و از همین تریبون می خواهم اعلام کنم که شلوار کردی خیلی باحالی واقعا دستت درد نکنه ........چرا ..چون همزمان می تونه ای پد ....کتاب درسی ....... مقدار زیادی تخمه و حتی گوشی جی ال ایکس رو تو خودش جابده....... به خداراست می گم

فرستنده : مبین

>>>><<<<<<<>>>>>><<<<<<>>>>>><<<<<<<>>>>><<<<<<<>>>>>>
دو تا از رفیقای ما با هم دعــــــــــــــــواشون شده بعد یکیشون کم آورد 
ضـــــــــــــــــــــــــایع شدحالا اون یکی رفیق ما برگشته بش میگه:
"آدم با نی نوشــــــــــــــــــــــــــابه بخوره ولی ضایع نشه"
مــــــــــــــــــــــن :o0
اون یکی رفیقــــــــم : O0
نـــــــــــــــــــــــــی نوشابه: ))))))))))))))))))))))))):
یک و ســــــــــــــــــــــــــاندیس:(((((((:
میگم شما یه کــــــــــــــــــــــــــــاری بکنید دم دستتون تیر آهنی چیزی 
هست بکوبید بعدا با هم حســـــــــــــــــــــــــــــــــــــاب می کنیم...
رفیق رفقاست ما داریم؟؟؟
<<<<<<<<<<<>>>>>>><<<<<>>>>><<<<<>>>>><<<<>>><<<>>>

فرستنده : ***WELLBORN***

این مطلب واسه همین دو دیقه (دقیقه) پیشه
یه دو دختر عموی گودزیلا دارم که تازه 4 هفته اس میره کاراته. بعد مامانش که میشه زنموی بنده واسه این که این از تب و تاب بیفته می برتش مسابقات منطقه ای تا شاید آخر بشه و بعد بی خیال شه
این گودزیلای ما هم در عین ناباوری و شایستگی قهرمان شده
بیچاره زن عموم :((((((
الان من چه طور از خودم در مقابلش دفاع کنم؟
گودزیلای مستعد داریم ما؟!!!!!

فرستنده : Mori

مادربزرگم می خواد بره دکتر میگه:تو فردا می خوای بری دانشگاه؟؟؟
میگم:نه هیچ کلاسی ندارم
باهاش رفتم دکتر برگشته به منشیه میگه منو زودتر بفرست تو نوه ام کلاس داره دیرش میشه
صداقتت منو کشته ننه جونم

فرستنده : H O S N A

رفتم خونه دیدم دخترخاله ی گودزیلام خونمونه رفتم بغلش کردم بعد بهش میگم:فهامه جون میای باهم بازی کنیم؟
یه نگاه طولانی بهم انداخته بعد دستشو برده بالا یکی خابونده زیرگوشم میگه: تو چون نفهمی نمیفهمی که وقتی انسانی شکست عشقی خورده نباید طرفش برن باید اونو به حال خودش رهاکنن تا این شکست و درک کنه...
بعد همونطر که داشت میرفت گفت:حتی یه ذره هم درک نداری
من:-ا
شکست عشقی خورده(دخترخاله ی گرامی):-0
آخه اینم دختر خاله ی عاشقه ما داریم؟؟؟

فرستنده : مهشاد

پسر خالم یک خونه ویلایی بیرون شهر ساخته بود رفتیم اونجا با اقوام واسه تعطیلات آخر هفته...
پسر خالم بهم میگه شایان نظرت چیه تو ایوون از این گرانیت رنگیا بزنم قشنگ میشه؟ من:|:|:|:|:|:|:|:|
اطرافیان در متعجب:S
میگم امید منظورت ایرانیته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ینی هرکس چسبید به یک ستون شروع به گاز گرفتن کرد:)))))))

فرستنده : shayanoscar

تو تابستون مادرم کولر رو خاموش می کنه پدرم هم تا میاد روشن می کنه میزنه دور تند
تو زمستون همه بخاری رو تا ته زیاد می کنند
(وقتی که فیش میاد چه برق چه گاز تا 2 روز نه کولر نه بخاری حتی پنکه هم نباید روشن شه)

فرستنده : axiss

از اونجایی که هیچ مخاطب خاص و عامی ندارم دیروز(ولنتاین) به دو تا از رفیقام پیامک زدم یکیشون زنگ زده میگه 
آدم روز ولنتاین به دوست دخترش اس می زنه!!!
خدایا این رفقای نمک نشناسو از ما بگیر جاش یه دوجین مخاطب خاص با معرفت بده
موافقید؟

فرستنده : Mori

فک و فامیله داریم


اقا خو من چه گناهی کردم مخاطب خاص ندارم؟
خو چرا هیچکی به من ولنتاینو تبریک نمیگه؟
دیروز با دوستم تو کلاس زبان انقدر اس عاشقانه به هم دادیم که داشتیم میترکیدیم
قبلنا مامانم واسه اینکه عقده ای نشم ولنتاین برام کادو میگرفت الان بوسمم نمیکنه
مخاطب خاصه نداشتس داریم؟
رفیقه عاشقه داریم؟
مامانه کادو نده داریم؟

فرستنده : engar

مامانم امروز اومده میگه : به نظرت ناهار چی بخوریم ؟میگم : سبزی پلو با ماهی میگه : گمشو بابا میخوام استانبولی درست کنم!!من :|
خب مادر من تو که تصمیمتو گرفتی دیگه چرا میپرسی؟مامانه داریم؟فداش شم

فرستنده : ay-_-tak

از راه اومدم سلام کردم رفتم تو اتاقم 
شاید نیم ساعت شد که یهو صدای مامان و بابام رفت بالا.
باز من داشتم حرص می خوردم
هی هیچی نگفتم دیدم صداشون داره می ره بالاتر 
گوشیمو برداشتم زنگ زدم رو شماره خونه مامانم رفت شماره منو دید به بابام گفت مهدی دوباره رفت بیرون؟بابام گفت نمی دونم...
خلاصه گوشیو برداشت گفت بله؟گفتم مامان من الآن پیش میثمم تو مغازش (1000متری خونمون).گفت خب
گفتم خب نداره دیگه صداتون داره تا اونجا میاد دوباره چتون شده شما دوتا؟
گفت جی می گی صدامون اومد؟ گفتم بله یکم آروم تر
گوشیو قطع کرده به بابام می گه تو دعوا که حرف بدی نزدیم که؟
منم توی اتاقم یهو زدم زیر خنده
اومدن تو اتاق 
مامانم گفت اگه تو نبودی حالا تا صبح داشتیم دعوا می کردیما
خدایا شکرت که مهدی و دارم
فک و فامیله ما داریم؟

فرستنده : MEHDI>>>100%MOKH

نصیحت کردن مادر من:
وقتی در سکوت نگاش می کنم....چیه مث بز نیگا میکنی!
وقتی لبخند میزنم....خیلی بی عاری!
وقتی اخم می کنم... طلبکاری!
وقتی حرفهاشو تایید می کنم...فقط بلدی بگی بعله هیچی که حالیت نیست!
وقتی خودمو میزنم به اون راه...اصن تو آدمی با تو حرف بزنم!
آخرش هم محکم میزنه پس کلمو میره!!!
خو مادرمن اینو از همون اول بزنو برو انقدم وقت منو خودتو نگیر
والا به قرعان
آقا ما نخوایم کسی ما رو نصیحت کنه کیو باید ببینیم؟؟؟
این هم مامانه من دارم؟!؟!

فرستنده : فرمول

ملت از خونه زنگ میزنن بیرون غذا سفارش میدن من از بیرون زنگ میزنم خونه سفارش میکنم غذامو نخورن :|

فرستنده : morteza_7

پسرخالم 19سالشه نامزدکرده.دوسال ازمن بزرگتره(هردوتا مون سال چهارم دبیرستانو میخونیم).چن وخ پیش خونه خالم دعوت بودیم.پسرخاله وخانومش هم بودن
پسرخاله گفت:روان شناسا میگن هر کی تو سن نوجوانی ازدواج کنن خوشبخت میشن وبهترین زمان ازدواج نوجوانیه.
به بابام میگه:شما نمیخاین اینو(منظورش منم)دوماد کنین.مامانم میگه:اتفاقا همین تصمیموداریم.
من:؟؟؟؟!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چن وخته مامانم با بابام اسم چن تا دخترو نشونم میدن میگن نظرت چیه؟(اگه سر راهی ام بهم بگین)
بچه ها نظرتون درباره خودشی با اسید چیه؟آخه تو خونمون چیزدیگه پیدانمیشه

فرستنده : نوح کبیر

عاقا همه چی قبول....ولی اینو دیگه کجای دلم بزارم؟
آخه انصافی نیگا:
اس ام اس های سیو شده تو گوشی مامانم به صورت فایل بندی:
1-جوک
2-تبریک
3-عاطفی
حالا اینا همش جا شد اینو نیگا:
4-اموات!
بعد رفتم اینو باز کردم توش شماره قبر فک و فامیلمو دیدم!
هیچی دیگه...یه قرار با اموات گذاشتم با هم تو افق محو شیم!

فرستنده : amir_hossein76

خونمون گوسفند آوردیم.برادرزاده ام(نام مستعارگودزیلا)گوسفندو بغل میکنه میبوسه بهش میگه با من دوس میشی؟
من با اون سنم از گوسفند میترسم باز اون گوسفندو با لگد میزنه.(
چن روز بعد گوسفندو کشتیم.گودزیلاهه میگه:چرا دوستمو کشتین؟
میگم:اشکالی نداره عوضش دوستتو با هم دیگه میخوریم.با این حرفم آروم که نشد دیدم بدتر,مث خر(همان گودزیلا)گریه میکنه.
ازبس گریه کرده بود چشاش مث هندونه باد کرده بود.تا یه هفته نه حرفی نه غذایی نه هیچی,آخرشم خودم یه گوسفند عروسکی براش خریدم تا بلکه آروم بشه بازم نشد.یه دو هفته بیمارستان بود بخاطر سوء هاضمه.بالاخره رفتیم یه گوسفند براش خریدیم.*خدایا از این همه غصه کمرم شگست*از چی بگم؟؟/

فرستنده : نوح کبیر

اغا من یه داداش دارم 10 سالشه دایناسوریه واسه خودش، این همش تو خونه با بالش ها کشتی کج بازی می‌کنه بعد واسه خودش گزارش هم میکنه یعنی توهم میزنه در هدبنز فک نکنم دیگه امیدی بهش باشه

فرستنده : ramin s.h

وای ...چند روز پیش داشتم تو 4 جوک میگشتم مطالبو میخوندم دیدم مامانم میگه پریسا کنترل رو بیار به زحمت پا شدم کنترل رو دادم بهش!!!
دیدم داره نگام میکنه...یهو داد زد گفت میگم کنترل و بده ؟!!
گفتم دادم دیگه!!...یهو بلند تر داد زد گفت : گفتم کنترل رو بیار میخواام زنگ بزنم...!!!
من.... :( :)
کنترل:(
مامان حواس جمع من دارم؟؟؟

فرستنده : pari

>>>>>>>>><<<<<<<<>>>>>>>>>><<<<<>>>>><<<<>>
من تو خونه دارم از سرما یـــــــــــخ می زنم دو تا بلوز پوشیدم با خودم فکر می 
کنم بیچاره اونایی که الآن بدون وســـــــــــــــیله دارن تو خیابون میچرخن حتما 
دارن از سرما می میرن بعد رفتم ســـــــــــــــــر پنجره می بینم این داداش ما با 
بچــــــــــــــــــه های کوچه همه با یه تا پیرن سهیم شدن تو شادی پس از 
گل و هـــــــــــــــــــی میچرخن کلی ام حال می کنن...
O0 ))))))))): ((((((((: 
خدا وکیلی گودزیلای بی فکـر مثل نقل و نبات پخش تو محـــــــله ی ما!!!

فرستنده : ***WELLBORN***

>>>>>>>><<<<<<<<<<>>>>>>>>><<<<<<<<<>>>>>
رفیق ما زنگ زده که :
ســــــــــــــــــــــــــــــلام میگم ولنتاین دیروز بوده ها فهمیدی ؟ من تازه فهمیدم دارم میزنم تو ســـــــــــــر خودم
میــــــــــــگم:
چی میگـــــــــــــــــــی بابا چند وقت دیگس حالت خوبه؟
مبگـــــــــــــــه:
مگه ولنتایــــــــــــن 14 فبریه نیس ؟
میگـــــــــــــــم:
آره خــــــــــــــــــــب 
میگــــــــــــــــه:
خب دیووووووووووونه دیروز 14 بهمن بود دیگه.....
مــــــــــــــــــــن:O0
ولنتایـــــــــــــــن: ((((((((((((:
مخاطب خاصـــــــــــــ بیچارش: :)))))))))))
یعنی اصلا از مثل دیـــــــــــــــــگ به دیگ که بگذریم
خدا وکیلی اعتراز میکنن که چــــــــــــــــرا بدون آزمون میشه بری دانشگاه
آخه کجا واسه این نخبه ها جا داره هــــــــــــــان؟
رفیق تیزهوشـــــــــــــــــه من دارم؟
><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>

فرستنده : ***WELLBORN***

>>>>>><<<<<>>>>><<<<<<>>>>>><<<<<>>>>>>
چند وقــــــــت پیش زده بودم زیر آواز و کلی تو حال بودم(موقع درس خوندن)
بعد یه دفعه دیدم گــــــــــرد و خاک بلند شد از اتاقم اومدم بیرون می بینم 
مامانــــــــــــــــــم 
افتاده به جون آبـــــــــــــــــــجیم که:
بی شعور نفهم خبر مرگتــــــو زودتر بیارن دختره ی ... چه مرگته چرا درس نمی خونی دو ترم مشــــــــــروط شدی نمیخوای آدم بشی اونوقت واسه من با صدای بلند میزنی زیر آواز موقع درس خونـــــــــدن، تو شعور نداری ؟؟؟
خواهر بیچــــــــــــــــــــــــــــــارم: (((((: ^ِ^ ×× ~~ oO
به جان خودم چنان در و دیواری پــــــــــــــــــــند آموز شدند از این سخنان که هنوزم که هنوزه بعد دو هفته هـــــــــــــــــیچ آثاری از آواز و خوانندگی در من مشاهده نگردیده و نخواهد شــــــــــــــــد..
مامان خشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــن کوبندس ما داریم؟
<>><><><><><><><><><><><><><><><><><><>

فرستنده : ***WELLBORN***

یه دختــــر دایـــی دارم کوچولــــوعــه
2.3 ســالشــه همیــشــه خونــه داییـــم کـــه میـــرم میاد پهلـــــوم یا با مــوهام ور مــیره یا با ساعتــ مچـــیم !!!!
کــــلی اذیتــــ میکنـــه دیگــه !!!!
منــم همــش تهدیــدش میکــردم کــه اگــه اذیتــم کنــی مـــی پَــزَمِـــت :دی
بعــد دیگــه ول میـکـــرد!!!!!
یــه روز رفتــم خونشــون اومـده پهــلوم میگــه مانــــی بــه کــی اسمس میــدی هان؟؟؟ هان؟؟؟
((مـــنم ای تــــرم مشــروطـ شـــدم اعصــاب مصـــابــ ندارمـ))
رفتـــم یــه قابلمــه بــزرگ بــرداشتــــم آوردم توشـــم پــراز آبــ کــــردم چنــدتا هـــویج و گــوجــه هـــم انداختم تــوش تادیـــد دارم قابلمـــه رو پـــُـر میکـــنم زد زیره گریه جیغغغغغغغغغغغغغغ میـــزد و التمــاس میکـــرد میگفتــ : مانــــــــــــی تــو رو خدا منــــــو نخــــــور...
منــــم نشـــوندمـــش تــو قابلمـــه ایقـــــدر جیـغغغغغغغغغغغغغ زد کـــه تـــو همـــون حالتـــ بیهـــوش شــــــد:)))))))))))))) ­ ) داییــــــم تــا 1 مــا باهـــام قهــــر بــــود:))))))))))) ­))) ))
مانــــــــــــــــــــــــی ِ بــدجنــس ^__^

فرستنده : shey2nak

به دوستم میگم میخوام اهنگ پیشواز مو غیر فعال کنم چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟
میگه والا نمیدونم فک کنم گوشی تو خاموش روشن کنی خودش پاک میشه...........
من 
من
من
من برم یه افقی پیدا کنم محو شم

فرستنده : alim2

فک و فامیله داریم


با دوستم داشتیم تو خیابون میرفتیم که یهو گفت: عـــــه! اون ماشینه که آرم شبکه سه داره چیه؟!
نگاه کردم دیدم ماشینه لیفان‏ بود‏!!!
(O_o)
آرم شبکه ۳ آخه...؟!
نه الان واقعا دوست باهوشه که من دارم؟!

فرستنده : Mehdi 19

ﻳﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻢ ﻣﺠﻠﻪ ﭘﺰﺷﻜﻲ ﻣﻴﺨﻮﻧﺪﻡ...
ﻣﻦ.ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﺍﻣﺎﺭ ﺣﺪﻭﺩ ﺩﻩ ﺩﺭﺻﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺍﺳﻬﺎﻝ ﺭﻧﺞ ﻣﻴﺒﺮﻧﺪ.
ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻢ.ﻳﻌﻨﻲ ﻧﻮﺩ ﺩﺭﺻﺪ ﺑﺎﻗﻲ ﺍﺯ ﺍﺳﻬﺎﻟﺸﻮﻥ ﻟﺬﺕ ﻣﻴﺒﺮﻥ؟
ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪﻩ ﻫﻨﻮﺯ ﺗﻮ ﻫﻨﮕﻢ.ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪﻡ ﭼﺠﻮﺭﻱ ﺍﻳﻦ ﺍﻻﻥ ﺗﺮﻡ ﺍﺧﺮ ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ ﭘﺰﺷﻜﻴﻪ.
ﻛﺴﻲ ﻧﻤﻴﺎﺩ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺮﻳﻢ ﺍﻓﻖ ﻣﺤﻮ ﺷﻴﻢ؟؟؟

فرستنده : ehsan93

پدر ما میاد می گه علی این فیش منو از طریق اینترنت پرداخت کن منم جو گیر شدم رفتم تو سایت همین که فیشو پرداختم به نشانه تاسف منو نگاه کرد بعد هم به مادرم گفت بفرما خانم تحویل بگیر بچت معتاد اینترنتی شده
من هنوز هم که هنوزه نفهمیدم چه ربطی بهم داشتن

فرستنده : axiss

دقت کردین جدیدا تو فورجوک بعضیا می خوان با تعصب ما نسبت به بابا مامانمون لایک بگیرن می خواستم از طرف فورجوکی ها اعلام کنم که دیگه این روش به درد نمی خوره چون بچه های فورچوک با لایک کردن این پست این اطلاعیه رو تایید می کنن....... با تشکر مدیریت پارک ((فورجوک)))

فرستنده : مبین

به مدیرم میگه آقای مهندس میشه فردا ساعت ده بهم یک ساعت مرخصی بدین؟
میگه: واجبه؟
گفتم: بله خیلی
میگه: نه نمیشه 
مدیره دارم؟؟؟؟؟؟

فرستنده : بهار

ملت پسرخاله داره مام پسر خاله داریما..
اون روز بعد 1 ماه دیدمش اومده میگه سودا یه کار توپ برات پیدا کردم ولی ماشین میخوادا (لازم به ذکر است که خودش بیکاره) منم با ذوق پرسیدم حالا چی هست این کار
برگشته میگه میری راه آهن برا کسایی ک خونواده هاشون نیومدن واسه بدرقه دست تکون میدی:ll
میخوام بدونم الان ریختن خونش برام حلاله عایا؟؟؟!!!
تازه ازش پرسیدم چرا گفتی ماشین میخواد برگشته میگه خی راحت بری بیای کسی مزاحمت نشه دیگه ماهم مردیم غیرت داریم خووو

فرستنده : sevdam

یه بار سر سفره داشتیم ناهار میخوردیم یه گودزیلاهم بینمون بود (5ساله) یهو ازش یه بادی درفت همه زدن زیر خنده اونم دید ضایع شده خیلی جدی یه نگاه به باباش کرد وگفت بابا ؛ خیلی بی تربییتی !!!! 
ما))))).
باباش بیچاره

فرستنده : khaste

واســـه دوســـتــم جــــک فـــرســـتـــادم درجـــواب داده:
هـــه هـــه هـــه خــنــدیــدم!ازتـــرس بــه خـــودلـــرزیـــدم!ســبـــزش کــــه شـــدنـــمــایـــان!رفــتــم ســـرخــیـــابـــــان...
:|
آخرشم خوشحال نوشته خودم سرودما...خوب بود؟؟؟
نمیــــــدونم چـــی بـــگم!دوستـــــــــه خوشــــحاله شـــاعره مـــاداریم؟؟؟؟

فرستنده : *خیارشور*

رفتیم خونه خواهر شوهرم 
از اون روزایی بود که انسان دوستی م حسابی گل کرده بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!
گفتم آبجی جون غذا چی میخوای بپزی بده من کمکت کنم!!!!!!!!!
اونم که فهمیده بود من خیلی خر شدم گفت طاس کباب (تاس کباب، تاص کباب، طاص کباب)!!!!!!!!!!!!!!!!
منم که از این غذا فرااااااااااااااااری (آخه اینم غذاس! اونم واسه مهمون! فکر کنم خواهر شوهر بازی درآوردا)
گفتم بده من بپزم
حالا در واقع تا بحال نه دیده بودم چطوری پخته میشه و نه تا بحال خودم پخته بودم! اونم نامردی نکرد و گفت باشه!!!!!!!!
وسایلشو چید روی میز و گفت دستت درد نکنه
هرچی فکر کردم نمیدونستم چیکار کنم
زودپزو برداشتم، همه رو خورد کردم ریختم توش و تا کله ش پر آب کردم و گذاشتم روی گاز
یه ساعت بعد دیدم صدای خنده ش مثل بمب پیچید تو خونه
هرچی بهش میگیم چته نمیتونه حرف بزنه
آخرش میگه: آبجی بیا طاس کبابتو ببین
دیدم واویلااااااااا......................... این که همه ش له شده! یه چیزی در حد حلیم با رنگ و روی افتضاح!!!!!!!!!!!!!!
فک و فامیه ضایع کنه داریم ما!!!!!!!!!!!!!!!

فرستنده : ستایش خانوم

یه عده هم هستن خدا خدا می کنن روز ولنتاینن (که امروز باشه ) یه بارون حساااااابی بیاد ...
و این روز به کام اونایی که مخاطب خاص دارن زهر بشه ...
الان دارم تو گوگل طرز خوندن دعای بارون رو سرچ می کنم ؟!؟!؟!

فرستنده : dash vahid

خیلی وقتا داداش بزرگم وقتی میخاد پسر کوچولوشو صدا بزنه اسم برادر کوچیکمو میاره. هوش و استعداد تا این حد! فکوفامیل داریم ما!

فرستنده : mmlmml777

(یک واقعیت دردناک)
بعد دو ماه ، امتحان ترمم دیروز تموم شده (البته کلاسای ترم جدیدم از هفته پیش شروع شده!!!)خیر سرم گفتم یه روز عین خرس به خواب زمستانی میرم
صبح مامانم گیر داده پاشو پاشو
میگم چی شده
میگه ساعت 9 شده،تا کی می خوابی؟
الان برم افق یا سرمو بکوبم به دیوار بتنی بچه های 4جوک؟

فرستنده : Mori

دانشجو که بودم یه استاد داشتیم باقلوا!!دفتر وکالت داشت استاد دانشگاه بود دانشجوی دکترای دانشگاه شیرازم بود از همه مهمتر مجرد بود!!!!
حالا کلاسشو واستون توصیف کنم...
متون حقوقی که زبان تخصصی ما بود تدریس میکرد کلاسش معمولا 2تا4 بود پسرا که اصولا کلاسش نیومدن اما کلاس پر میشد از دانشجو دختر تا حدی که دیگه جا نبود...
دیدین همه کلاسا از آخر پر میشه؟؟؟کلاس این استاد از اول پر میشد یعنی سر نشستن رو صندلی ردیف اول سبقت میگرفتن!!!!
نمیدونم چرا سر این کلاس چشمای همه خمار میشد وصداشون نازک!!!!!!!!
سرتونو درد نیارم با همه ی این کارا استاد به هیچکس پا نمیداد!تا اینکه کاشف به عمل اومد استاد از دانشجوش شکست عشقی خورده! از دوستم که ترم بالایی بوده خاستگاری کرده اونم نامردی نکرده خیلی تو ذوق زنی گفته من شوهر دارم!
خوب بگو خودت نمیخوای چرا بقیه رو بدبخت میکنی؟؟؟
آخه این دوست بی فکر بود من داشتم؟؟؟؟

فرستنده : میم مثل...

ما یه گودزیلا (سوپرگودزیلا) تو خونه داریم 4 سالشه (پسرمه خیلی دوسش داریم) ولی خوب همیشه ما هم مجبوریم پا به پای اون باب اسفنجی و نمیدونم لاکپشت نینجا ببینیم همه کارتونا را حفظ شدم از بس نگاه کردم
آخره دیکتاتوره نمیذاره من ده دقیقه اخبار نیگاه کنم به نظرتون چیکار کنم تا دو روز پیش خبر نداشتم که قراره بهمون یارانه عیدی بدن والااااا همش لاکپشت نینجا
به نظرتون من با این سوپرگودزیلا چیکار کنم؟؟؟؟

فرستنده : biglar

آغا اگه من ماهی یه بار ده دقیقه دیر بیام سرکار رئیصمون میگه به به بیگلر ظهر بخیر خوش اومدی
خوش یه روز در میون دیر میاد میگه این ترافیک تهران نمیذاره ما به کارمون برسیم
به نظرتون من با این رئیص چیکار کنم؟؟؟
آخه رئیسه من دارم؟

فرستنده : biglar

فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری دوم )


فک و فامیله داریم


یکی از تفریحات واقعا مفرح خانوادگی ما اینه که وقتی خونه ایم یواشکی به هم یا به خونه زنگ بزنیم بعد بشینیم به طرف که میدوه سمت گوشی بخندیم !

فرستنده : ZzZ

با بابام نشستیم داریم والیبال میبینیم (ست ۲ که زمینا عوض شده) ، بعد تیم ها یکیشون لباساشون قرمز بود یکی دیگه سفید پاسورِسفید ها هم لباسش قرمز بود . مامانم اومده داره با دقت نگاه میکنه بعد یهو میگه : عه ! طفلک این قرمزه اینور جا مونده . . .
فک و فامیله داریم ؟

فرستنده : voroojak

یکی از دوستان که الان ارشدشو گرفته تعریف می کرد
ترم اول بعد اومدن نمره ها رفتم برگه الکترودینامیکمو ببینم یه سوالو خیلی کامل با شرح فارسی نوشته بودم. دیدم استاد نیگاش نکرده،خوشحال از اینکه الان نمرم بیشتر میشه گفتم :استاد این سوالو تصحیح نکردید
استاد: اِ...این جوابو تو نوشته بودی؟!!! طولانی بود حوصله نداشتم نیگاش کنم

رفیقم :(((
ما :))))
مرحوم اینشتین !!!!!!!!!!!!
استاد کم حوصله اس داریم ما؟!!!

فرستنده : Mori

یه قسمت از بزرگراه ... دارن میسازن بعد یه تیکش که آماده شده سطح آسفالت خیابون بالاتر از جدول کناریشه، حالا فردا بارون اومد این آب کجا برود آیا؟
اونوخت آب گرفتگی نمیشه آیا؟
من :اااا
آیا :((((
مهندسین سر خوشه دارم

فرستنده : Mori

پدر و مادر یکی از دوستام تو خونه سه چهارتا قوطی رب گوجه پیدا کردن که استفاده نشده بود و تاریخ انقضاش تا حدود یه هفته دیگه بود. بلافاصله دست به کار شدن و فرداش همه ی فامیل رو دعوت کردن خونشون و شام آبگوشت دادن!!!!
فک و فامیلن فک و فامیلای دوستم دارن؟!!!

فرستنده : Mehdi 19

دیروزدراز کشیده بودم داشتم چن تاتمرین حل میکردم . بابام اومده منو دیده محکم گرفته منو که نتونم تکون بخورم .بعدبلندبلندمیگه:خانوم پاشوبیا اون دوربین عکاسی رو هم بیار یه صحنه ی نادر پیش اومده !مامانم دوربینواورده بابام یه عکس ازم گرفته میگه: این صحنه هرصدسال یه بار پیش میاد!!! اگه این عکسوبذارم اینترنت معروف ترین ادم دنیا میشم ایامن سرراهیم؟؟؟؟ایا فک وفامیله داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : $sahar$

داداشم اومده خونه میخواد خودشو لوس کنه رفته به مامانم میگه هوا خیلی سرده گلوم درد میکنه فک کنم سرما خوردم مامانم میگه هیچ مرگیت نیس کمتر قلیون بکش خوب میشی.مامان ما داریم

فرستنده : poopi

اس ام اس دوستم بعد از 2.3ماه:
سلام آبجی بی معرفت
خوبی عزیزم چه خبرا؟خوش میگذره؟
دلم برات خیلی تنگ شده مواظب خودت باش گلم بای!
.
.
.
خوب عزیز دلم این چه پیام دادنیه؟؟؟من فقط بخوام جواب سوالاتو بدم یه روز طول میکشه چطوری تو یه پیام خلاصه کردی؟؟؟؟!!!!!!
دوست اقتصادی من دارم؟؟؟؟

فرستنده : میم مثل...

یه روز داداشم اومد زرنگی کنه تو جمع از بابام پرسید
پسر خوب داشتن چه حسی داره؟
بابای ما هم نه گذاشت نه برداشت
گفت من نمیدونم برو از بابابزرگت بپرس
خو بابای زرنگ این جوون گناه داره
حالا چی میشد تو ذوقش نمیزدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فک و فامیله داریم

فرستنده : parima

دوم راهنمایی بودم. یه روز اعصابم خوردو خاکشیر بود از قضا بغل دستیم هم کرمهای درونش انقلاب کرده بودن. هی بهش گفتم محسن شوخی نکن اعصاب ندارم ولی...
از ما گفتن و از اون نشنیدن تا اینکه با مشت همچین زدم تو سرش که قاطی کرد بنده خدا
از یه طرف می خندید از یه طرف اشک می ریخت...
دلم خیلی براش سوخت، از همین جا ازش حلالیت می طلبم

دوست بی اعصابه این محسن داشته؟!!!

فرستنده : Mori

دوم راهنمایی که بودم معلم ریاضی یه امتحان خیلی سخت گرفت، طوری که شاگرد اولمون شد14. منم با یکی دیگه از بچه ها شدم 11.5(خرخونم خودتی، من باهوش بودم) به خاطر این نمرات کارت دوستاره هم گرفتیم ولی جالب این جاست که وقتی برگه رو دادم بابام امضا کنه همچین جارو جنجالی راه انداخت که بیاوببین...
پدره پسر ضایع کنه داریم؟!!!

فرستنده : Mori

کار دنیا رو می بینید
من دانشجوی ارشدم، همه درسارو پاس کردم ولی این اساتید جوری نمره دادن که مشروط میشم!!!
شما هم از این استادا دارید؟
استادهای نامرده داریم ما!!!

فرستنده : Mori

داداشم بچه که بود خیلی با حال بود تو حرف زدنش عجله میکرد همش کلمات رو اشتباه میگفت مثلا : ! گفت : تو په کلیس !!! کلید کمد دیواری : کمد کلید دیواری!!!....چلو کباب : کلو چباب !!!....حالا چون تویی باشه : حالا تون چویی باشه!!... عالیجناب : عاجی لناب !!... گوشی دوستم : دوسی گوشتم!!... و خیلی چیزای دیگه که الان یادم نمیاد...جالب اینجاست که وقتی اینارو میگفت ما از خنده میترکیدیم خودش گریه میکرد که چرا به من میخندین...مامانم هم فحشمون میداد میگفت بچه رو اذیت نکنین!!

فرستنده : آقا پارسا

امروز همسر گرامیم خونرو تمیز کرده شب اومدم خونه گوشیم شارژ تموم کرده بود بهش میگم شارژرم کووو میگه نمیدونم میگم مگه تو خونرو جمع نکردی میگه چرا میگم خوب کوش میگه نمیدونم من ور نداشتم بعد یه جایی از خونه بود که من تا حالا اونجا چیزی نذاشتم ؟؟؟
شم هم این مشکلو دارید وقتی یه زن خونرو تمیز میکنه وسایلتون گم میشه ازشون میپرسین میگن نمیدونن؟
آخه من با مامانم و خواهرمم همین مشکلو داشتم.
اگه نظر مثبتت مثبته لایکو بکوب.

فرستنده : amir

آقا صبح رفتیم سر کار دیدیم همه چی رو جارو کردن بردن,تمام دستگاه ها کابل ها و.... منم اعصاب خراب , پلیسا دارن تحقیق می کنن ؛ حالا یه سماور برقی داشتیم وسط کار یه چایی میزدیم؛ دوستم از راه نرسیده پرسید سماور رو بردن(اون لحظه می خواستم خفش کنم وگلویش را ازهم بدرم) حالا بعد چند دقیقه دیدم سماور رو از رو زمین برداشته داره میاد.میگه عوضیا انداختنش زمین حالا خوبه نبردنش !!!! نه جون من این دوسته من دارم ! راحت باش بگو این دوستو بکشم خودم رو بکشم برم سمت افق محو بشم ؛ درچند راهی گی کردم!

فرستنده : saeedspeed

فک و فامیله داریم


چند وقته که دیگه سر کارنمیرم، این ترمم دانشگام تموم شد و فارغ التحصیل شدم. حالا از بیکاری زیاد همیشه تو اتاقم تنها میشینم پای 4 جوک.
دیشب مامانم میگه: اونموقع ها که هم شاغل بودی هم دانشجو بیشتر میدیدیمت.
آخه منم بچه ام مامان بابام دارن؟؟؟

فرستنده : KHORSHID

پسر عمم زنگ زده بعد یک ماه حرف میزنه بعد میپرسه میدونی برای چی زنگ زدن منم که از خدا خواسته گفتم نه برای چی؟
میگه شمارت داشت از لیست گوشیم پاک میشد خواستم پاک نشه همین کاری نداری؟
نمی دونم اینم فامیل ده هشتادیه من دارم
خداوکیلی من بهش چی بگم

فرستنده : ابوالفضل میرزایی

مامانم وقتی غذا درست میکنه اگه شور باشه میگه من اصلا امروز یادم رفت نمک بریزم.اگه غذا بی نمک باشه میگه من امروز کلی نمک ریختم.
نمیدونم مامان شما هم اینطوریه یا نه ولی مامان من اینطوری...
ولی به افتخارا مامانای گل که اگه نباشن اصلا غذا پیدا نمیکنیم بخوریم چه برسه به طعمش گیر بدیم.

فرستنده : ali.pakar71

بابام با دو تا البوم کاغذ دیواری امد خونه.
بابام:رژان بابا،بیا تا مامانت نیست تو بپسند سلیقه تو بهتره اخه!
منم با ی غرور کاذب رفتم ببینم و سلیقم رو خرج کنم.
بابام:این خوبه نه ؟؟
من:ممم~~~~ممم نه اصلا!!:)
بابام:خب تو فقط تو رنگ نظر بده!این رنگی چه طوره!
من:~~~~ افتضاه خونه رو تاریک میکنه!
...!؟
بابام:بابایی مگه تو درس نداری نشستی اینجا داری منو نگاه میکنی!
مامانت هم نیومد ببینم اون چی میگه!
اخه بابا خودت گفتی بیام نظر بدم بد مودبانه شوتم میکنی تو اتاق دوباره!!
بابای تحمیل گر و انتقاد ناپذیره من دارم!
اخر هم کار خودش رو کرد!
قیافه مامانم دیدنی میشه بد نصب کردن کاغذ ها ب دیوار!

فرستنده : alex

داشتم آب میخوردم بعد بابام گفت این جوری آب نخور عقلت کم میشه
گفتم عقل چیه؟؟
گفت هیچی بابا آبتو بخور D:
این فرزنده بابام داره؟؟؟

فرستنده : علی سوتی

عاغا ازمن میشنوین هیچ وقت با ی گودذیلا نشینین فوتبال ببینین لامصب ازشکست عشقی هم بدتره ال کلاسیکو نگامیکردیم خواهر4 سالمون هم بیدارشد شانسو میبینی حالا گیرداده ب داور میگه اون لباس زرده کیه چراهیچ کاری نمیکنه چراهیشکی توپو بهش نمیدی بعدم میگه پرا روی زمین سیم کشیدن منظورش دروازه بود اون خطاهس وسط زمین میپرسه چرانمیفتن توش .خدایا ماروراحت کن

فرستنده : roseebibaran

با مخاطب خاصم قرار داشتم گفتم کلاس بزارم برم ارایشگاه
خلاصه با کلی اعتماد به نفس رفتم ببینمش همون اول برگشت گفت برو یه ابی به سرت بزن موهات رو موتور باد خورده سیخ سیخ شده
مخاطب خاصه ما دااااااریم اخه

فرستنده : h.r.f

ی کامپیوتر دارم ک هر چی ازش بگم بازم کمه ( آره میخواستم بگم کامپیوتر دارم).
دی وی دی رامش گیر داره و باید بزنم سر کیث تا دی وی دیم رو پس بده.
صدای باندش قطع و وصل میشه و باید با سیما ور برم( سوء تفاهم نشه منظورم "سیم هاشه")
اینا ب کنار؛ صدای کیث طوریه ک انگار دارن با دریل کار میکنن.
هارد 80؛ سی پی یو 2.8؛ گرافیک 128 و ...
شما بگید کامپیوتره من دارم!

فرستنده : omid69

ی روز پسرعمم اس زده ب من ک "اگه به شماره ... اس خالی بفرستی، ی جوک درباره شهرتون ب شما میفرستن."
منم کنجکاو شدم و فرستادم. ای دل غافل 500 ت از شارژم کم شد. برام اس اومده ک از کمک ب سازمان بهزیستی متشکریم.
نمیدونم پسرعمم نیکوکاره یا کلاهبردار.
پسرعمست ک من دارم.

فرستنده : omid69

دخــــــــتــــردایـیـم اس داده مــــیـــــــگــــــــه:
ســلـــــــــاااااااااااااام لــــــجـــــــــن...چـــــــطــــــوووووووری؟؟؟؟
دخــتـــردایـــیــه بــــامـــحــبـــتـــه مــاداریــــــم؟؟؟

فرستنده : *خیارشور*

داداش من دوسال رفته سربازی (همه میرن خب).. دوسال هم رفته راه دور کار کرده هر ماه هم میومد و میرفت از لحاظ مالی و خوراکیجات چند برابر ما ساپورت میشد..
بعد دووم نیورده الان 4 ساله تو خونه میخوره و میخوابه...
بعد به من میگه سختیهایی که من تو زندگی کشیدم هیشکی نکشید...
این افق که میگن کجاست من برم توش اصن نابود شم....

فرستنده : samsam

دیشب خواهرم اومد توی اتاق من خوابید میگفت میترسه ...
نصف شب دیدم یکی میگه فرهاد ، فرهاد !!! گفتم خواهرم تو خواب داره حرف میزنه ولش کن باز دیدم ول نمیکنه داره میزنه به من میگه فرهاد فرهاد منو میگی مثل جن پریدم دیدم نشسته رو تخت میگم بله ؟؟ میگه سرم درد میکنه بعد عین فشنگ دراز کشید خوابید !!
من تا نیم ساعت هنگ بودم ... صبح بیدار شده میگم فرهاد کیه ؟؟ میگه ااااا تو از کجا میشناسی همکلاسیمه !! خیلی ازش بدم میاد!!
به نظر شما واقعا" ازش بدش میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : hamraz

مـــامــانـــم وقــــتــی عـــطـــســـه مــیـــکـــنه
بـــــــــــــــــــــووووومـــــــــ .....
اعــضـــای خــانــواده بــایــد در گــوشــشـــونــو بــگــیــرن 
و الا مـــوج مــیـــگــیردشــون ....

فرستنده : مسیــحا G1.Killer

دیشب بعد مدتها فهمیدم معنی حرف مامان که همیشه میگه نمیدونم تو به کی رفتی چی هست!
فک کنم منظورش اینکه من سرراهیم دیگه نه؟؟؟

فرستنده : فرمول

وقتی از خسته از سرکار میای میبینی یکی انقدر بال بال میزنه تابغلش کنی اصلا یادت میره که دیشب به خاطره گریه هاش نخوابیدی
فقط به خاطر فاطیما کوچولوم

فرستنده : ramezon

فک و فامیله داریم


رفتم خونه مامانم میگه موافقین واسه عیدی بریم شمال؟
گفتم نه
میگه کی از تو نظر خواست؟ بزرگتر که تصمیم میگیره کوچیکتر میگه چشم.
بعدشم خطاب به بابام که توو پارکینیگه: حبیییییب! اینم میگه موافقه بریم شمال...
من: :(:(:(:(:(:(
مامانم: :)) :)) :)) :)) :))
کاش لااقل میگفتن توو کدوم خیابون پیدام کردن میرفتم دنبال مامان بابام میگشتم...

فرستنده : بهار

خودمو کشتم رفتم مهندسی رباتیک گرفتم
فامیلمون برگشته میگه عقربه بزرگه ساعت خونه مون افتاده ، می تونی جا بندازیش !؟
فک و فامیله ما داریم

فرستنده : sick love

و باز هم افتخارآفرینی مهندسین و متخصصین ایرانی در عرصه ی خودروسازی...
این بار؛ ایران، تنها تولید کننده ی تندر۹۰ اتوماتیک در جهان!!!
یعنی چی؟ یعنی اینکه حماسه سازان ایرانی تونستن با ساختن این تندر۹۰ رودست خود کمپانی رنو فرانسه بلند شن!
دمشون گرم انصافا!!
صنعت خوردرو سازی داریم هلو!

فرستنده : Mehdi 19

یه فک و فامیله به قول بچه های 4jokگودزیلایی داریم.
تصور کنید خونه پر از مهمون خیلی هم شلوغ
آین آقا گودزیلا کوچولو رفته یه چهار یایه کوچولو آوورده گذاشته وسط خودش رفته بالا و گفت:
همگی ساکت، میخوام حرف بزنم.
از حالا اسم من رو کامل صدا میزنید کسی به من نگه جوجو و تاتی
بزرگ که شدم سوار ماشین مامان و بابا نمیشم باید واسم ماشین بخرید
دوس دارم دکمه های یقه ام رو تا پایین باز بذارم به کسی ربطی نداره
اینقد به من نگید ژل نزن موهات میزیزه.من دوس دارم موهام فشن باشه.
مهمونا همه اینجوری شدن :l
خب عزیز من چه لزومی داشت جلوی ملت مطرح کنی که مامانه بیچارت از خجالت آب شه.خصوصی مطرح میکردی خب.
همسن اینا بودیم کلی التماس میکردیم مارو ببرن پارک اون وقت آقا از حالا ماشین میخوان.آخه اون دکمه های یقه اش رو کجای دلم بذارم؟
فک وفامیل داریم ما

فرستنده : فرح

شــماره شناســـنـامـه بــابــام 210.مــن بــچــه کـ بـودم فــکـ مـیـکــردم بــابــام دویــسـتـو دهـمـیـن آدمــیــه کــ تـو جــهـان بــ دنـیـا اومـــــــده.
تــازه ایــن کــ چــیــزی نـیــس مــال عــمــوم1..........اون بــدبــخـتُ کـ دیــگـه فــکـ مـیـکـردم حــضــرتـــ آدمـــه.
تـــازه کــلــیــم پُــزشـــونُ مــیــدادم.
خــدایــی خـــود بــاهــوشـــه دارم مــن؟؟

فرستنده : pardis-G

خواهر عزیزم. میدونم که اون شب باهات بد رفتار کردم. حق داری ازم دلخور باشی. من اینجا در حضور همه ازت عذر میخام. و واقعا حرکت زشتی کردم. منو ببخش. میدونم الان که اینو میخونی گریه ات گرفته. گریه نکن. داداشی دوست داره.
گفتم بهترین جا واسه عذرخواهی 4جوکه اخه همیشه ایجا سر میزنی

فرستنده : سینا مشهد

وقتی یه بچه توی جمع اداتو در میاره و تورو مسخره میکنه و تو هم نمیتونی بخاطر بابا مامانش حقشو بزاری کف دستشه:
آی حرص میخوری !
آی دیوووونه میشی !
دلت میخواد بگیریش تا میتونی بزنی پس کله ش
ولی نمییییییییییییتووووونی 
خخخخخخخخخخخ :)))

فرستنده : aref75

یه لیتر روغن داغ تو حلقم اگه دروغ بگم
دیشب ساعت 10رفتم خونه، ابوی خواب تشریف داشتن منه بدبختم که از 5 شنبه صبح تا دیشب هیچی نخورده بودم 
بقول مامانم داشتم مثل جوجه می لرزیدم واقعا دیگه نمی تونستم روپا واستم 
به مامان گفتم شام چی داریم گفت غذای ظهر مونده بود منو بابات خوردیم دیگه هیچی نیست. 
افکار من: خسته نباشین واقعا 
رفتم دره یخچالو باز کردم شانسی یدونه تخم مرغ بود گفتم این هیکلو یدونه تخم مرغ؟؟؟ (ناشکری کردم دیگه)
خلاصه رفتم نمک پاشو برداشتم (دقیقا شکل تخم مرغ بود)
ادامه ماجرا : بشقابو گذاشتم روغن ریختم سوت میزدم و انتظار می کشیدم روغن داغ شه تخم مرغو بردم بالا بزنم رو لبه گاز تا ترک بخوره بتونم بریزم تو بشقاب دستمو بردم بالا محکم زدم لب گاز
بععععععععععععععععله دیدم نمک پاش خورد شد وسط گاز (گفتم که خععلی شبیه تخم مرغ بود)
شروع کردم تند تند جمعش کنم دیدم دود بلند شده فهمیدم روغن سوخت 
بشقابو با دستم برداشتم داغ بود ولش کردم افتاد زمین روغنشم ریخت به شلوارمو روی پام
در همین حین تخم مرغ نفله شد وسط آشپزخونه 
سرو صدایی شد که بیا و ببین 
ابوی بنده هم از خواب پاشده اول یه سیلی محکم مهمونم کرد که اینوقت شب وقت خونه اومدنه ؟؟؟
ابوی فرمودند: عرضه غذا پختن نداری زود بیا تا به غذای خونه برسی 
مامانم گفت خب حالا بذار ببینم چش شده 
بابام گفت لازم نکرده دستشو گرفت برد 
من موندمو یه گاز روشن و دست و پای سوخته و از همه مهمتر یه شیکم گرسنه :'( :'( :'(:'(:'(:'(:'(:'(:'(:'(:'(
فک و فامیله بی رحمی داریما؟؟

فرستنده : MEHDI>>>100%MOKH

بابا و مامان شمام مث بابا و مامان منن عایا؟
مثلا ماست بخوری بچکه روو لباست میگن چی یادتون دادن توو دانشگاه؟؟
خود مثلا توو دانشگاه باید یاد بدن ما چه جوری ماست بخوریم یا مثلا چایی که میخوریم هورت نکشیم؟؟؟؟!!!

فرستنده : بهار

یـــه شـــب تـــا دیــر وقـــت مـــهــمــون داشـــتـــیــم 
ایـــنـــقــد قــربــون صــدقـــه قـــیــافــه و چــشــو و دمــاغــمــون
رفــتـــن ، اول صـــبــح کـــه از خــواب پــاشــدم لـــیــوان آب تــو دســـتم
تــرکــیــد شـــد هــزار تــیــکه ( دســتـــم تــیــکــه تـــیــکــه شـــد)....
جــــلـــل خــــالـــق،چـــــشـــای بــعــضــیـــا شـــور نــیـــســت دریــاچــه نــمــکــه...
:////// 

فرستنده : مسیــحا G1.Killer

تلویزیون تبلیغ میکنه .اولین تندر دنده اوتوماتیک در کل دنیا
عاغا من موندم اینا میخوان چیو ثابت کنن اخه؟یعنی کارخانه ای که جنسیس کوپه رو دنده اوتوماتیک طراحی میکنه نمیتونه تندرو دنده اوتومات کنه؟
نه عزیزم اونا تندرو ماشینحساب نمیکنن تا بیان دنده اوتوماتشم کنن:|

فرستنده : ali.pakar71

امروز با پدر محترم رفتم دانشگا واسه ثبته نام وارد اتاق شدیم رو میز یه لیست بود بابام نگاش کرد برگشت بهم گفت مهسا بیا لیست خرخونا اینجاست بیا ببین اسمت توشه .....
من: ((((((((((((((
بابام:)))))))))))))
حضار محترم : LL
یعنی با تمام وجود میخواستم همونجا زمین منو بخوره ....
باباست من دارم ؟

فرستنده : sahi

با حالت افسرده نشستم زانوهام و جمع کردم تو بغلم...میگم مامان...من که 
انقدر بدردنخور نبودم...من که انقدر حال بهم زن و دوست نداشتنی 
نبودم....مامانه بغلم کرده میگه : آخی...نازی...دِ نـَـه دِ بودی تازه 
فهمیدی .فک فامیل داریم؟؟؟

فرستنده : morde moteharek

این دهه هشتاد-نودیا گودزیلا نیستن.گودزیلا شرف داره.اینا همشون شمر,یزید,ابن ملجم,هیتلر هر چی بگم کم گفتم.
یه روز خونه ی یکی ازین فامیلا بودیم اینا خونشون خروس,مرغ,اردک ازینا زیاد دارن.یکی ازین گودزیلاها(شمر) امده میگه:محمدمهدی بیا یکی ازین مرغارو برام بگیرنمیتونم بگیرم.
منم گفتم باشه.به سختی یه مرغ براش گرفتم.(نمیدونستم میخاد چی کار کنه)
رفتم تو اتاق چند لحظه بعد باخوشحالی اومده میگه:آخر خانومشو کشتم..
میگم:خانوم کی رو؟
میگه:خروسه بهم نوک زد منم زورم بهش نرسید,خانومشو(مرغه رو میگه)خفه کردم
سریع رفتم بیرون دیدم مرغ طفلک داره جون میده.بابابزرگمو صدا زدم,اونم با یه چاقو سریع حلالش کرد.
#ازچی بگم خدا ازین بنده های خسته ازین همه درد تموم دنده هام شکسته>>>اینو یاس برا من خونده#

فرستنده : نوح کبیر

فک و فامیله  ما داریم آخه ؟ ( سری دوم )


گاهی وقتا فک میکنم آیا قیافم مث آدم خوباست

چون هر وقت کسی منو میبینه موقع خدافظی میگه:التماس دعا.حتی مامانم.حتی مادربزرگ.حتی روحانی محلمون.حتی دوستام.حتی غریبه ها تیکه میندازن(منظور....)
بابا به کی بگم من لیاقت این همه تقدیر رو ندارم.>>حالا! از اعضای چارجوک کسی حاجت,مشکل,خواسته ای نداره.چون جمعه میخام برم حرم(ما خونمون مشهده)اگه حاجت دارین لطفا لایک بزنین.چون تعدادتون روباید دقیق بگم <<

فرستنده : نوح کبیر

فک و فامیله داریم


پالتو نک مدادیمو پوشیده بودم داشتم میرفتم دانشگاه.
گفتم یه کرم مرطوب کننده هم به دستامون بزنیم که کاش نمیزدیم!
که صدای اس ام اس گوشیم بلند شد هول کردم زود برش دارم .دستم که حاوی حدود یک قاشق مربا خوری کرم بود(وسیله اندازه گیریم تو حلقتون)
به طور کاااااملن یک نواخت مالیده شد رو پالتوم:(((
من: واااااااای مامان پالتوم کرمی شد حالا چه کارش کنم :؟
مامانم از تو آشپز خونه داد میزنه:مگه هزار دفففه نگفتم بدون هماهنگی لباس شویی روشن نکن!آخه تو کی یاد میگیری لباسا تو لباسشویی به هم رنگ پس میدن؟حالا با چی گذاشتیش؟ حتما با تیشرت زرده
من: بی خیال اتهامی که بهم وارد شده:خودت داری میگی زرد مامان خوشکله
مامان گلی:اولن خشکله خودتی!دومن یکم رنگ میده کم عقل! میشه کرمی دیگه
منD:
مامانم>:|
دوست اوشششغالم که یا اس نمیده یا بد موقه اس میده(o_O)
شرکت دوزنده پالتوم:|
فروشنده که ازش تیشرتمو خریدم:/
من خودم در بست قفون مامانم میرم.

فرستنده : Iman

خواهرزادم داشت نقاشی میکشید. یه عکس باباقوری کشیده میگه میدونی این کیه؟
- نه کیه؟
- بابامه!!! ببین ]چشماش چه خوشگله! عینه خره!!!!
من :)
باباش :(
خره @-@ 
پیکاسو O-O

فرستنده : KHORSHID

زنگ زدم رو گوشی پسر خالم ... 
گودزیلا گوشی رو برداشته (داداش کوچیکش)
بعد میگه : مشترک مورد نظر در دستشویی می باشد لطفا منتظر بمانیدکال ریدینگ ...
بهش می گم پژمان کجاست؟ میگه رفته واسه ناهار یفکری بکنه هیچ کس خونه نیست نمی دونیم چی بخوریم...
رفته ناهار بخره می گه نه رفته بخوره می گم مگه کجاست می گه آیکیو من که گفتم تو دستشوییه 
کارش کلا از این حرفا و از اون حرفا گذشته 
گفتم حتما نفر بعدی ام تویی...
میگه شمام بفرما....
حیف که دلم براتون می سوزه بالا بیارید وگرنه بقیشو می گفتم .....
بیخیال بابا بذار تو خودمون باشیم

فرستنده : MEHDI>>>100%MOKH

من از وقتی گوشی داشتم سر جمع 2ساعت سر حالت باصدا نبوده همیشه سایلنت بوده...
والدین محترم سوال جواب ک چرا گوشیت هیچوقت صدا نمیده و همیشه رو ویبرس؟؟؟
منم بعد سال ها گوشیمو از حالت سایلنت خارج کردمو تو جمع نشستم
حالا اس ام اس اومده
مامان:این کیه بهت اس ام اس میده ها؟؟؟؟
بابا:چه خبره انقد اس ام اس واست میاد؟؟؟؟؟(حالا اولین اسه که اومده)
گودزیلا:حتما دوست دخترشه مامان،گوشیشو ازش بگیر
عمم:چند سالشه حسین؟
پسر عمم:حسین کدومه؟ من دیدمش؟؟؟؟
مادر بزرگم:فداش بشم الهی حالا خوشکله حسین؟؟؟
برادرم:خواهر همسن من داره؟؟؟
بابا بخداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ایرانسل بود...

مرگ من اینا فکو فامیلن ما داریم...

فرستنده : H0$$E!N

آغا دیروز داشتم تلویزیون نیگا میکردم تو فیلم یه لحظه صدای زنگ تلفن اومد...
دیدم مامانم بدو بدو از آشپزخونه اومده گوشی تلفنو ورداشته ،بله بفرمایید؟؟؟
من!!!!!!
مامانم؟؟؟؟؟؟؟
تلفن%$%$%$
فک و فامیله داریم ما

فرستنده : تنها

داشتم از خونه میرفتم بیرون مامانم پرسید کجا ؟؟!
گفتم بیرون !
برگشته میگه: خوب جای دیگه نریا !:/
"قربونت برم الهی مامان گلم:)"

فرستنده : کوتنا

یکشنبه ها یه دونه کلاس دارم از ساعت ۱۱ تا ۳ بعدازظهر. امروز اولین جلسش بود. صبح پاشدم آماده شدم و ساعت ۹ از خونمون (بابلسر) راه افتادم به سمت دانشگاه (ساری).(الان فکر کنم همه فهمیدین که من بچه شمالم و نیازی به توضیح بیشتر نباشه!!!). ۱۰ دقیقه مونده بود به ۱۱ که رسیدم دانشگاه و رفتم تو کلاس. استاد یه ۲۰ دقیقه ای دیر کرد و وقتی هم اومد سر کلاس بعد از سلام علیک فقط اسمها رو پرسید و خودشو معرفی کرد و رفت!!! جلسه ی معارفه بود مثلا! ۵ دقیقه طول کشید کلا!!!
خیلی شیک و مجلسی و با آماج فحش هایی که به زمین و زمان میدادم حرکت کردم و برگشتم. حدود ساعت ۱ رسیدم خونه (بابلسر)!!!
یعنی بنده از ۹ صبح تا ۱ بعدازظهر بخاطر ۵ دقیقه کلاس الاف (علاف، ئلاف یا اعلاف... حالا هرچی! ول کن اعصاب ندارم!!) بودم. دانشگاست داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

خودمونو کشتیم دانشگاه قبول بگیم دانشجو شدیم و داریم دانشگاه .............. خدا وکیلی 4ترمه مامی جونشبا میگه برو زود بخواب فردا مدرسه داری !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این من :(:(:(:(:(
اینم مامانم : :):):):):):)

فرستنده : jo0j0o72

با دوستم اومدیم ۴جوک ببینیم جوکامون تایید شدن یا نه (جفتمون عضویم). بعد من چشمم افتاد به اون تبلیغات گوشی پایین صفحه گفتم پسر چه گوشی جالبی! امکاناتش بد نیستا...
گفت گوشی رو بیخیال، دختره رو بچسب!!!!!
(O_o)‏
خو الان من چی بگم؟! هیچی فقط سکوت میکنم!
دوسته . . . ما داریم؟!

فرستنده : Mehdi 19

خوندی فش ندیا...!!
عاقا ما یه روز رفته بودیم رستوران(از اون خوشگلاش)بعد همینطور که داشتیم با کلی عشوه و ادا غذامونو میل میفرمودیم، به طور کاملا ناگهانی چندین خانوم دانشجو زیبا ریختن تو رستوران(مث گوسفند)خلاصه داداش ما همینطور که چشماش داش از هدقه(حدقه_حدغه_هدغه)در میمد یدفه در اومد به گارسونه گف:داداش شما بندریم دارید؟گارسونه گف اره میخوای داداش ما ام یه کاره در اومد گف اره داداش بزار این خانوما یه قری بدن 
خلاصه کل رستوران داشتن یه چیو گاز میزدن یدفه یکی ازین خانوما سر فشو کشید به داداشم حالا وسط اینجا مادر ما در اومده میگه:بسه دیگه دختر مثلا میخوای بگی خیلی پاچه پاره ای نمیخواد خودم یکیشو تو خونه دارم
من ..))
دختره ..))
ستاد مبازه با مواد مخدر..))
مامانه دارم دیگه (خو دارم دیگه)

فرستنده : .. ، .. !!

دو سه هفته پیش که بین التعطیلین بود که تعطیلش نکردن(کصافطا:|)،نه!،قبلش!(قربون گرامر فارسیم برم دی)یکی از بچه های کلاسمون گفت هر کی شنبه بیاد مدرسه!(خیر سرمون فحش میزاریم!)
اغا شنبه اولین کسی که اومد مدرسه خودش بود:|
ینی من عاشق این وفای به عهد بچه هام:))

فرستنده : ادمین رمانتیک

پدرم ھمیشه بهم میگه تو توی زندگی ھیچی نمیشی یعنی پدرم واقعا منو امیدوار به زندگی میکنه

فرستنده : Dash ali

چن وخ پیش یه غلطی کردم در حد لیگ برتر.
به بابام گفتم:مرلین منسون رو میشناسی؟
بابام:چیییییی؟؟من خارجی هارو ازکجا بشناسم!!
من:یه آدم خیلی خوبه!خیلی خوشتیپه!
مامانم:نکنه یه دختره؟حتما عاشقش شدی؟
من:نه بابا,یکی از طرفداراشم.میخام مدل موهامو شبیه اون بزنم!
فرداش دیدم بابام پشت کامپیوترم نشسته,داره تو گوگل اسم طرفو پیدا میکنه!
شب شد به مامانم همه چی روگفت,جلومامانم اینقد منو مث...زد.به مامانم میگه:بیا تحویل بگیرپسرت کافر,شیطان پرست,ملحد شده.
مامانم:بزنش تا آدم بشه.#الان نزدیک سه روزه متواری شدم وبه امام رضا پناه آوردم#خدا شکرمنوبخشید.
خونواده ی عصبی داریم ما!

فرستنده : Mohamad.Mahdi

دیروز دوستم پیام داده سلام چطوری خوبی خاک تو سرت هنوز کتاب ورق می زنی بدبخت من بچه ام داره به دنیا میاد چراشوهر نمی کنی پس من هوس عروسی کردم!!
خب دوست عزیز هوس عروسی کردی چرا کل زنگدی منو زیر ضربدر می بری...خدایی دوست با محبتی داریم

فرستنده : یاس 67




نمی دونید چه حس بدیه-تو محل کارت بشینیووووو 4جوک بخونی.
واقعا سخته-باس بشینی و فقط نگاه کنی و تو دلت خودتو به زمین و زمان بزنی.
نیس که من مدام این پسرا رو همش واسه کارای اینترنتی که یاد ندارن(فک کنم فهمیدین تو کافی نت مشغولم) ضایع می کنم.
واسه همین منتظرن یه سوژه از من ببینن و تا آخر عمر بساط خندشونو فراهم کنم.
خوب سخته دیگه آقاجون-فک کن همه نشستن پای سیستم , اونوقت من یه لحظه منفجر بشم از خنده.
دوستان 4 جوکی لطفا در نوشتن مطالبتون یکم مراعات کنید.

واقعا دوستای 4 جوکه که داریم؟
آیا واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : زلیخا21

 


فک و فامیله داریم


به مامانم میگم وقتی اذان گفتن خبرم کن
بعد از چند دقیقه مامانم میگه دخترم شروع شد(یه جوری میگه که فکر میکنی فیلم زمانه شروع شده)
بعد از اذان داشت دعا میخوند به مامانم گفتم لطفا صداش(ولوم،وولووم حالا هر چی!)زیادش کن میزنه تلوزیون را خاموش میکنه))))))))))
آخه قربونش برم اینم مادره که ما داریم همه ی کاراش سر و تههههههه!!!!!!!!!!

فرستنده : Toprak

مامانم برای ظهر غذایی درست کرده بود که من اصلا دوست ندارم
من:مامان دوباره که این غذا را درست کردی؟
مامان:آخه دخترم این غذا خیلی مفیده و ویتامین داره
من:دوباره میخوای منا اسب کنی؟
بابا:خانوم این چه حرفیه که میزنی(خدا را شکر یه نفر ما را درک کرد)دخترم اسب هستی مامانت میخواد آدمت کنه!!!!!!!!!!
من:O-o
تو رو خدا شما بگین آیا من سر راهیم؟؟؟؟؟؟؟
آخه این مامان و باباست که ما داریم(فداشون بشم)))))))))))))

فرستنده : Toprak

یه گودزیلا اومد پیشم بهم میگه چطوری پسر؟گفتم قربونت چش مایی تو چطوری؟میگه مرتیکه بیشعور تو هنوز ادم نشدی اه اه اه همه چیو باید بهش گفت الاخ(همون الاغ)
فک کنم حدود 10 سال ازش بزرگتر بودم

فرستنده : همونیم که نمیدونی کیم

عاقا ساعت 15 (همون 3 بی سواد!!) مادرم زنگ زده میگه یه وقت بیرون چیزی نخوری هاااااااا غذا درست کردم
حالا اومدم خونه میبینم کالباس داریم
تا اعتراض کریمم گفت شعور نداری که تشکر کنی فقت غر میزنی!!!
مادر آشپز ماداریم ؟؟؟؟

فرستنده : Ahmad 21

بخاطر بحث و جدل با مامانم دو روزه تو خونه اعتصاب غذا کردم. مامانم هرشب تا ساعت یک و نیم بیدار می مونه که من نرم سر یخچال :).فک و فامیله داریم؟

فرستنده : voroojak

یه خاطره دردناک:( اونوقت ک بچه بودم 5،6سالم بود وقتی با داداشم دعوام میشد ،دادشم منو میبرد تو حیاط محکم میگرفتم منم پاهام برهنه تابستون خوزستان ،منم همش جیغ میزدم،کف پاهام سرخ میشد:"( ولی بازم یاد بچگیام به خیر
اینم دادش شکنجه کن بود من دارم!؟!

فرستنده : amiro0o

اغـــــا خدایــــی اگـــه دروغ گفـــتـــم بـــرم تـــوی لونـــه کـــلاغ گـــیر کـــنم
یــــه فـــامیــــل داریـــم الان 25 سالــــشه وقتـــــی 13 سالـــه بــــوده خواهـــر پنــــج ســـالـــشـــو میـــبـــره روی پـــشـــت بـــوم و مـــیـــگه بـــیا مســـابقــــه بدیـــم و تـــورو از اینـــجـــا بـــنـــدازم پایـــیــن و خــــودم از نــــرده بــــون بـــیام پــایـــین بــبــیــنــیــم کــدومـــمـــون زود تـــر میـــــرسیــــم زمیــــن خـــلاصـــه دخـــتـــره بــیـــچـــاره رو مـــیـــنـــدازه پــایـیـن و خودشــــم از نرده بـــون مـــیاد پایـیـن و مـیـبـیـنـه خواهـــرش نـقـش زمـیـن شـده کــــه یـــه هـــو بـابـاش از اتــــاق میـــاد بــیـــرون و دخـــتــرش رو بــــیهـــوش مـــیــبــیــنه و گریـــه کنـــان میـــبـــره دکـــتر میـــگن شــانـــس اوردیـــد فقـــط پاش شـــکستــــه...عوضـــش یـــه هفـــته پـــســـره کـــتـــک خـــورد از بـــابــاش=((
واقــــعا فـــک و فــــامــــیـــله مـــا داریـــــم؟؟؟
پـــــسره ی شـــیــــریــــن عقل:D
دخـــتــــره بـــیــــچاره=((
ســـــازمــــان حــــقــــوق کـــــودکــــان :)

فرستنده : virangare 141

اغــــا یـــه فـــامیـــل داریـــم دیـــوونــست یــا خودشــتو زده بــه دیـــوونـــگی یـــا یـــکی از فــانــتــزی هاش ایــنــه میـــخواد مـــارو دیـــوونــه کــنه در ایـــن موردم بایـــد بـــــگم (خـــدا دانـــاســت) خلاصــــه شـــب اومـــده بـــا خـــونـــواده خـــونـــمـــون و بـــرگشــــته مــیــگه اغـــا ماشـــیــن رو بـــردم صــــافـــکاری رنـــگ زدم ســـرعتـــش دوبـــرابــر شـــده:)
خدایـــا مـــارا از دســـت شـــیـــاطیــــن نـــجـــات بـــده (هــمــــگی بـــا هـــم بـــگیـــد امــــــــــــین)
واقـــعـــا فــــک و فـــامــــیله داریــــــــــم؟؟
مـــن :)
صـــافــــکار:(
افـــــق>:D<
ســــــوراخ لایــــــه ازن:">

فرستنده : virangare 141

یه روز بامادرم وخواهرم رفته بودیم ساندویچی ازمادرم پرسیدم چی میخوری ؟ گفت فرقی نمیکنه هرچی خودتون میخورین ؛ همبرگر !!!!! 
اونجا بود که دیگه معنی فرقی نمیکنه رو خوب فهمیدم خووووووب

فرستنده : khaste

خونه شمام مث خونه ماس آیا؟
اگه همه برن توو اطاقای خودشونو مشغول کارای خودشون باشن یهو بابا یا مامانم میان با توپ و تشر که بچه بزرگ کردیم تنهاییمونو پر کنیم هرکدوم چپیدین توو اطاق خودتون انگار نه انگار ما هستیم...
اگه همه دور هم بشینیم و بگیم و بخندیم یهو داد میزنن برین توو اطاقاتون بتمرگین اصاب نداریم. همه جوونیمونو پاتون گذاشتیم لااقل بذارین توو پیری آسایش داشته باشیم...
آیا شما هم؟؟

فرستنده : بهار

یه ضرب المثل مادرونه هس که می گه:
این همه پول دادی یه بار هم تنت نکردی

فرستنده : Black Rings121

ی فامیل خیلی گیر داریم‏ مامانم تصمیم گرفته بود دیگه تلفن هاشو ب افق واگذار کنه‏ تا این ک ی روز مامان ما اشتباهی تلفن رو برداشت بابام تازه رسیده بود ب بابام گفتم بابا با گوشیت برو پشت خط مامان ک زود قطع کنه وگرنه تا صبح حرف میزنه هیچی بابام هم شروع کرد شماره خونه رو گرفتن خلاصه آنقدر گرفت و گرفت ک مامانم قطع کرد (هنوز هم خبر نداشت بابام پشت خط بوده‏)‏ برگشته میگه معلوم نبود کدوم آدم گیر و کنه ای بود‏!‏ ‏من ک ولو شده بودم از خنده بابام هم هی قربون صدقه ام میرفت ک ای فلان فلان شده میخواستی فحشم بده؟‏دلت خنک شد

فرستنده : ghoorbaghe

داشتم با کامپیوتر بازی میکردم
که مهمون اومد واسمون یه پسر بچه کوچیکم داشتن که به معنای واقعی شیطون بود
فرت و فرت پا میشد میومد تو اتاق من موس رو برمیداشت و نمیزاشت بازی کنم
چند تا چشم قوره اومدم دیدم از رو نمیره بعد چند تا اروم زدم پشت دستش دیدم بابا باز دار اذیت میکنه 
دفع اخر که دست زد به موس نامردی نکردم یکی زدم پشت دستش که شتلققققققققققققق صدا داد 
مامان پسره با مامانم اومدن تو اتاقم ببینن چی شده من که دنبال یک سوراخ موش میگشتم قایم شم خیلی ناجور زدمش اخه از پشت کامپیوتر پا شدم رفتم رو تخت
بعد با کمال ناباوری دیدم پسر (گودزیلا ) نشست پشت کامپیوتر و داره بازی میکنه یعنی سگ جونی بود اخخخخخخخخخ هم نگفت!!!!!
من خودم دیگه از رو رفتممم بیخیال کامپیوتر شدم گفتم با این گودزیلا نمیشه جنگید
فاک و فامیل سگ جونی داریمااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

فرستنده : Shik 0 P!k

یه بار از مدرسه مرخص شده بودیم با دوستم بر میگشتیم خونه.
رو کردم به دوستم گفتم بریم یه فلافل بخوریم پولش رو من میدم کرایه ماشین با تو .
اقا فلافل رو زدیم به بدن بعد رفتیم سوار تاکسی شدیم نزدیک خونه که رسیدیم دوستم با اون قیافه انترش رو کرد به من گفت کامی پولم نیست 
ما رو میگی:oooooooooooooooooooooo
حالا چه خاکی تو سرمون کنیم من بهش گفتم خودت گند زدی باید خودتم به راننده بگی 
وقتی رسیدم نزدیک خونه رفیقم برگشت به راننده گفت مرسی همینجا پیاده میشیم
راننده که واستاد برگشت گفت اقایییییی راااا اا ننن ننده مااا پووو ووو للل نداررر ررر ییمممم( بنده خدا رفیقم رو ویبره بود:d) 
راننده هم عصبانی شد برگشت گفت چی چی ندارین هر بار شما سوار میشید پول نمیدید شما یک باند هستید من و میگی در و وا کردم فراررررررررررر
قیافه رانندهههه!!!!
دوستمممممممممممممممممممم 
باند عقرب
مافیااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
:d:d:d::d:d

فرستنده : Shik 0 P!k

عاغا ما ی گودزیلا(ابجی کوچولومون) داریم تو خونه گودزیلا ها
5شنبه مریض شده رفته دکتر ب دکتر گفته آمپول نمیزنم
دکتر هم مهربون آمپول نداده
جمعه تب کرده در حد لالیگا بش میگیم بیا برو دکتر آمپول بزن خوب میشی
میگه:اگه آمپول بزنم خوب میشم اونوخت مجبورم برم مدرسه
ینی حاضر تب داشته باشه ولی مدرسه نره
منطقت تو حلقم آخه
آبجی ما داریم؟؟؟

فرستنده : mobi77

فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری اول )

فک و فامیله داریم

تمام مکالمات من و بابام در طی سال:
«بیا ببین این گوشی من چشه
بزن اخبار گوش کنیم
بزن 3
چراغا رو خاموش کن
خونه سرد شد کولرو خاموش کن 
چشات درنیومد پای لپ تاپ؟»
اگر چیزی از قلم افتاده شما ادامه بدین!

فرستنده : محمد موحدی (O L O)

داداش ٍ 5ســالم با بستــه پفــکش اومــده تو اتــاقم میــگه : امیـــر ؟! بیــا این بــرا تو !
مــن : مــرسی ! چی شده مهــربون شدی ؟؟ (نیــگا توش کــردم دیــدم هیچــی توش نی به جــز خــورده پفــک)
داداشــم : آخــه به خــدا گفــتم اگــه داداشیــم خــوب بشــه دیــگه اذیتــش نمی کنــم خــورده پفــکارو میــدم بش بخــوره (بعــدشم اومــد مــاچم کــرد رف )!
مــن:|
یعنـــی فحشــم می داد انقــد زورم نمی اومــد!!!
داداش ٍ دارم مـــن ؟؟؟

فرستنده : امیر21

دختــر داییــم 4ســالشه اومــده میــگه : امیـــل ؟؟ بـاست نقــاشی تشیــدم!
مــن : عزیــزم بده ببیــنم!
دختــر داییــم : مــن ُ دوش دالی ؟؟
مــن : معــلومه جیــگر !! 
دختـــر داییــم : خیــل ٍ خــب ! این تویی اینــم منم ... اینــام بچــه هــامونن!!
مــن:)) پــس اون یــکی برگــه تو دستـت چیــه ؟؟
دختــر داییــم : اون ُ نیــشون نیــدم دیده!
مــن : چــرا اونــوخ ؟؟ چیــه مــگه ؟؟!
دختــر داییــم : این ُ آخــه باســه این تشیــدم اَده بم بگــی دوشــم ندالی بت بدم ولــی تو آرتمیــس ُ دوش دالــی دیده ؟؟
مــن: خخخخخ! آره دوش دالــم ... حــالا نیشــون بده بیــنم چیه ؟؟
آرتمیــس : ایــن منــم دالــم گلیــه می تنــم ... اینــم آرتیــن ٍ (داداشش) اینــم بــابــا و مــامــانمـن دالــن با تو دعــوا می تُنن چٍــلا آرتمیــس جـون ُ دوش ندالـــی ؟؟
مــن : مــن غــلط بکنــم تو رو دوس نداشــته باشــم ؟! 
آرتمیـــس : امیــل ؟ میــذالی رو کچ ٍ دستــتم نقــاشی بتشــم ؟؟
مــن : بیــا بکش!
آرتمیـــس : خــاک تو ســلَم این که جــا ندالــه!! مــن شــوور ٍ شلختــه نمی خــوامـــااااا ؟؟!! نیــداش تن ! اینـا چیــه ؟؟! بذال بیــالم پاکشــون تُــنم عمــه جــون نَــده امیــل ٍ مــن ُ حــواست بش نیس!
مــن:|||
خــدایا اینــا بچــن ؟؟؟! دختـــر دایی زبــون بـازه دارم مــن ؟؟!!
" مــامــان چــرا می خنــدی الان ؟ بگــو به مــن "

فرستنده : امیر21

یارو زنگ زده میگه شماره خونمون قطع شده .
میگم :خوب شماره برام بفرست تا وصلش کنم
بعد اس ام اس داده نگاه میکنم تا شماره موبایلشو فرستاده . 
خوب ما با کیا شدیم 70 میلیون

فرستنده : ahura90

اختصاصــی شِــــــــــــرِِک!
مخاطــــــــــــــــــب خاصــم پیام داده میـــــــــگه دوســـــم داری؟
(گفتــــــــم اول میگـــــــــم نـه بعــــد کـه گفت چــــرا؟بگـم خو آخه مـن عاشقــــتم،دوســــت ندارم،خلاصــــــــــــه از این لوس بازیـا!)
فرســــــتادم:
نــــــــه!
الان دیـــــقاً یـه هفتــــــــــه س گوشِِیــــــــــشو خامـــــــــوش کـرده!
................................................................................................
او وخ میــــگن دختـرا اعصـاب ندارن،ناراحـتم میـــــشن!دی:0

فرستنده : شِرِِک!

دیروز دارم ظرفای ناهارو میبرم تو آشپزخونه نمیدونم شمام مثه من عادت دارین با بشقابا برج میلاد بسازین یا ترجیح میدین چندبار برین تو آشپزخونه و برگردین خلاصه طبق معمول بابام ظرفارو میداد به منو منم هی میگفتم کمه بازم بده پدر گرامی هم غر میزد که میریزیشون.....
دیگه فول که شدم راهی آشپزخونه شدم که بابام گفت:خره (چیزیش نگیرین اصفانیا عادت دارن)اگه اینا ریخت سرتم گذاشتی روش!!!!!!
برگشتم گفتم چه جوری مثلا؟؟؟؟؟؟؟؟ 0؟O
میگه با همین بشقابا اینقد تو سرت میزنم تا بپوکه!!!!!!
من :((( تازه اشکم تو چشمام حلقه زد..........
هرکی مخالف کودک آزاریه لایک کنه..
ولی فک نکنم سر راهی باشم شباهت ظاهریم به بابام زیاده%

فرستنده : zi zi

رفیقم داشت مثل آدم آهنی راه میرفت یکی از بچه با لحنی شیوا و دلنشین فرمودند که رضا(رفیقم که خعلی دیگه آدم آهنیه) داری مثل آهن آدمی راه میری خب دیگه منم فقط داشتم زمین میکندم بخدا کم مونده بود بی هوش بشم آخه عزیزم ادبیاتو و زبان فارسی و حتی ریاضیت تو حلقم بلد نیستی واقعا بگی آدم آهنی تو دیگه خعلی....
آخه اینم رفیقه ما داریم

فرستنده : a........h

عاغا ما یه هفته س دوتا پامونو گچ گرفتیم تا بالای زانو حالا بماند چرا خلاصه این شده بود تفریح بچه ها من پامو مینداختم رو میز معلم میومد گیر بده همه میگفتن پاهاش تو گچه خلاصه چشتون روز بد نبینه طبق معمول پامو انداختم رو میز معلم ریاضی اومد بالا سرم گفت راحتی کصاااافت نذاشت حرف بزنم یه افسری بهم زد از اون به بعد سخته ها ولی دیگه چهار زانو میشینم.
آخه این معلمه ما داریم

فرستنده : a........h

ساعت هفت و نیم شبه خواهرم از اتاقش داره داد میزنه میگه: پستــــــــــــه !!!!!(اسمم پسته نیستا ) بزن شبکه دو!!! 
میگم چرا؟
میگه: آخه ساعت هفت و نیم اخبار بیست و سی داره!!!!
آخه این خواهر ما داریممم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : ★ پســــــــــــته ★

عموم تعریف میکرد که یه سک سک برای دختر عمه ی 5 سالم خریده توش پازل بوده اینم اومده سه ساعت التماس کرده عموم براش درست کنه و بعد از کلی زحمت و تقلا عموم قبول میکنه و شروع میکنه به درست کردن پازل دخی عمه ی ما هم نشسته و مثل گربه به کار عموم خیره میشه تا بالاخره این پازله درست میشه ... بعد از لحظاتی سکوت : 
دایی تو فکر کردی من خرم نمیتونم پازل درست کنم ؟ 
-نه دایی نمیتونی 
-میتـــــــــــــــــونم میتـــــــــــــــــونم(با جیغاااااااااااا)
-باشه باشه تو میتونی (عموم خرابش میکنه میندازه جلو دخی عمه ) 
اونم شروع میکنه به تقلا کردن 
چند ساعت بعد :
دختر عمه درحالی که پازلا رو جمع میکرده میگه : اره من خرم نمیتونم ... (در افق محو میشه) 
دختر عمس من دارم ؟ 
از بس بعضیا به عمم فحش دادن ناقص العقل شده بدبخت (╥﹏╥)

فرستنده : ★ پســــــــــــته ★

پسر خاله ام کوچیکه سال دیگه می خواد بره مدرسه.
داشتیم فوتبال بازی می کردیم اونم پستش نخودی بود.
اعصابش خورد شده بود داد زد:
اه،چرا به من پاس نمی دید؟!سجاد همش تقصیر توئه مخصوصا این علی!!!!!!!
با این ضریب هوشی بالا نره بارسا رئال رو شاخشه!!!!!!!!!!!!!

فرستنده : joker

ما دختر عمومون بهمون اس میداد 15 سالشه....یه روز دردو دل کردم باهاش....بهش گفتم هیز شدم...از خودم بدم میاد....سرم زیاد میچرخه این طرفو اون طرف....گفت میخوای کمکت کنم؟؟؟گفتم بگو...گفت تیریپتو عوض کن....تیریپ مردونه بزن.....شلوار پارچه ای بپوش...موهاتو فشن نکن...گردنبند ننداز...از این جور حرفا....!!!! (انگار ازش تیریپ شوهر آیندشو خواستم)...
گفتم اینا چه ربطی داره...الان من این کارارو کنم سرم دیگه نمیچرخه این ورو اون ور...!!!؟؟؟؟گفت آره....
گفتم رو چه حسابی این حرفارو میزنی؟؟؟گفت:تجربه...تجربم بهم میگه....هیچی دیگه....کلا خطمو خاموش کردم بامغز رفتم تو دیوار...دخدره پونزده ساله برا من از تجربش حرف میزد... ینی من دیگه غلط بکنم از کسی کمک بخواما....!!!

فرستنده : اسی69

شدیدا سرما خوردم به مامانم میگم مامان سرشیر نمی تونم بخورم ؟

واسم خوب نیست نه ؟ میگه نه خوب نیست ولی بخور تا خراب نشده …
من :0
مامان*َ_*َ
فک و فامیله داریم؟

فرستنده : joker

برای بابام اس ام اس اومد گفت دستم بنده بخونش 
در عرض سی ثانیه اس ام اسه رو خوندم
آقا از اون به بعد هر وقت گوشی بابام خراب می شد می گفت که اون وقت که داشتی اس ام اس رو میخوندی رفتی خرابکاری کردی!!!باطریش هم ضعیف شد زود شارژ هدر میده!
من :|
دوباره من :(
دوباره من :((((((((((((((((((((

فرستنده : :))

دیشب ساعت 11داداشم روکاناپه خوابیده بودمنم نشسته بودم پیشش داشتم تلویزیون می دیدم .یهوازخواب بیدارشدرفت جلواینه وایساد همین جوری داشت خودشونگاه می کردلبخندمی زد گفتم :عرفان چته؟؟گفت :سحرمن خیلی خوشتیپم همه ی دختراعاشق منن!!! گفتم :چراهزیون می گی؟؟حالت خوبه؟؟؟یهوباعصبانیت گفت:توهمیشه به من حسادت می کنی هیچ وقت موفقیت هامونمی بینی !!!یعنی موفقیتش اینه هاااااباورکنین من اصلاتاحالاندیدم ایشون موفق بشه!!! فک کنم بزرگ ترین موفقیتش همین بود به نظرشماتوخواب چی می دید؟؟؟ تحریم خونه خراب شی !!!خداازت نگذزه!!!!ببین باداداشم چی کارکردی؟؟؟؟!!!داداشه غرق درتوهمه دارم؟؟؟؟؟

فرستنده : $sahar$



فک و فامیله داریم


ماﻣﺎﻧﻢﺷﯿﺮ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ ﺯﺩﻩ ﺧﺎﻟﻪ ﻡ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ
ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺧﻮﺩﮐﻔﺎ ﺑﺸﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﮔﺎﻭ ﻫﻢ ﺑﺒﻨﺪﯼ ﺗﻮﯼﺣﯿﺎﻃﺘﻮﻥ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﻮﻝ ﺷﯿﺮ ﻧﺪﯼ..!
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﮔﻔﺖ : ﻭﺍﻻ ﯾﻪ ﮔﺎﻭ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻭﻟﯽ ﻓﻘﻂ ﻣﺚﮔﺎﻭ ﺳﺮﺵ ﺗﻮ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﻩ ﺷﯿﺮ ﻧﻤﯿﺪﻩ ﺍﺻﻦ !
ﻣﻦ |-:
ﺁﺧـــــــــــﻪ ﭼﻘﺪ ﻟﻄﻒ ﭼﻘﺪ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ |-:

فرستنده : hamed_s3

بچه ها ما یه دهه هشتادی داریم فراتر از گودزیلا!!!!(البته بگم از تنها کسی که میترسه منم!دوست داشته باشین راز موفقیتمو بهتون میگم؟)
چند روز پیش برگشته به خالم گفته:مامان من اینقدر دوست دارم زودتر ازدواج کنم که نگو!!!!!!!!حالا ملاکاشو داشته باشین:مثل آقاجونم مهربون باشه.کارمند راه آهن باشه.منو نزنه اگه امیر(که داداش کوچیک بنده هست!!!)باشه بهتره!!!!:0000000
من با 24 سال سن حرف خاستگار میاد مثل مداد رنگی 24 رنگ,رنگ عوض میکنم از خجالت حالا اینا از 7سالگی به فکر غالب کردنن!!!!!:(((((((
اما کور خونده تا من زنده ام نمیذارم این وصلت سر بگیره!!!:))))))))))))))))
دختر خاله ی غالب کنیه من دارم؟؟؟؟

فرستنده : میم مثل...

خــاله و داییــم اومــده بودن خــونمــون ... دختـــرخــالم رف چــای آورد که به مـامـان ٍ مــن کمــک کــرده باشه ... 
پســرخــالم(داداشش) : تو که از خــونه داری چیــزی نمی فهــمی چــرا پا میشـــی چــای میــاری ؟! کــمرنــگه !! مــن مــوندم اون بــدبخــت ٍ فــلک زده ی ٍ آینــدت دلشــو به چیه تو خــوش می کنـــه؟؟؟
دختــرخــالم : به کمــالاتممممم!
دایــی کــوچیــکم : کــمال جــان ... چــایی منــم که کمــرنگه!
داشتیــم می خنــدیدیم یهــو شــوهر خــالم رف تو فــکر!!! داییــم به پســرخالم اشــاره داد که چشــه ؟؟؟ من تازه دوزاریــم افتــاد که اســم ٍ بــابــاش (خــدا بیــامرز 20روز پیش فــوت کــرد) کمــال ٍ!!! تو گــوشش قضیــه رو گفتـــم داییـــم یهــو گف " صـــلوات " !!!
داییــم رو به شــوهرخــالم : آقــا میثــم ... مــرگ حق ٍ مــن میمیــرم ... شمــا میمیــری ... اصــن تاحالا دیــدی کســی نمــرده باشــه؟؟
مــا:O
یـه سقــلمه بش زدم که چی داری میــگی!؟؟
داییــم زیر لبــی ( گند زدم) : چیــز ٍ ... البتــه مــن هنو جــوونم 25ســالم اول ٍ راهــم ... حق ٍ ولی به مــوقعــش!! 
مــا :|
داییـــم : ای بــابــا جــم کنیــن ای بســاط ُ!!! کســـی نبــاید بمیــره همیـــن!! الانــم راحیــل (خــانومش) صــدام می کنه ! اومــدممم عسیـــسم!
یعنـــی ترکیــدیم اَ خنده ... حالا مگــه خنــدمون قــطع میشــد ؟؟ طفــلی شــوهرخــالمم زد زیــر ٍ خنده!!!
دایــی ٍ دارم مـــن ؟؟ " دیــوونشــم به مــولا "

فرستنده : امیر21

یــه بنــده خــدایی که مــن باهــاش وحشتنـــاک رو دربایســتی دارم با یه شمــاره ناشنــاش بهــم زنــگید شمــارش با بـرا عمــوم مــو نمی زدش!!! 
مــن : ســـلام کچــــل!!!!
اون یخــوده مکــث کــرد بعــدش گف : اومممم! ســـلام امیـــرجان خــوبی شمــا ؟؟؟
مــن : شــما خـــودتی!!! 
اون: امیـــرجان مــن فلانی ام! زنــگ زدم حــالتُ بپــرسم! ببخشیـــد مــزاحــم شدم!
آقــا هــول شدم در حــد ٍ چی : عــه! شــرمنده اشتبــا گــرفتم ... نه این حــرفا چیه؟؟ چــه مــزاحــمی اَ شــما بهتـــر ( به به چی گفتــم)
طفلـــی یخــوده مکث کــرد باز احــوال پــرسی ُ اَ ای بســاطا!!
آخــر سر اومــد قطــع کنه گفتــم : محســن جان عـــرضی نداری (جــان) ؟؟؟
خخخخخخخ!! یعنــی تا قــطع کــردم پــدر و مــادر ٍ گــرام اَ خنده کبــود شــده بودن!
فقــط می تونم بگــم فـدا مـامـان بـابـام بشـم با ای بچــه تربیــت کــردنشــون!!! فک و فامیــله دارم مــن؟؟؟

فرستنده : امیر21

نه وان می خوام ، نه دیوار می خوام ، نه مکان مرتفع می خوام ، نه بنزین می خوام ، نه قرص می خوام ، نه طناب دار می خوام ، نه خیلی دیگه از وسایل خودکشی دیگه که تو 4jok در خواست می کنید !
میشینم یه گوشه سرمو می ذارم رو زانوم می میرم !
می پرسی واسه چی ؟
خواهر گرام دهه هشتادی من اومده لب تابم رو با ابر خیس ( توجه داشته باشید ابر خیس ) شسته ! بعد کم کم که بو برده چه گندی زده رفته زیر تختش قایم کرده !
بعد 17 روز پیدا شده مقول اومده که چه کرده !
من فقط سرش داد زدم ( توجه داشته باشین فقط سرش داد زدم ! ) المشنگه ای راه انداخت که منو مجبور کردن ازش معذرت خواهی کنم !
همه ی این ها به کنار !
یه لبخند ژکوند ناشی از پیروزی هم بر لب داره که آدم رو دیوونه می کنه !
خواهر ِ " به تمیزی وسائل برادر خود اهمیت دهنده " است ما داریم ؟
هی . . .

فرستنده : cheetah33

سلام
این اولین پستمه باشد که موجبات رضایت شما فراهم آید !
عاغا من سوم راهنمایی ام همین الآن هم دارم ثبت نام تیز هوشان می کنم!
ما یه معلم جبر داریم خیلی خوف خفن و با حال 43 سالشه ازدواج نکرده!؟ (در نتیجه مو هاش هم سفید نشده) ینی روز اوّل جبر مون بعد از کلی سخن گهر بار نوبت سولا ی ما رسید (کلاسمون هم تبقه(طبقه)سوّمه ) یکی پرسید سر کلاس می تونیم ماشین حساب بیاریم؟ بعد به ماشین حساب حرفه ایش که حد اقل 100-150 می ارزه دبیر محترم هم گفتن باید ماشین حساب کذایی ر ا ببینم و پس از گرفتن آن با گفتن کلمه ی نه ماشین حساب را از پنجره پرت کرد ینی ما یه همچی معلمی داریم چه امیدی به ما دارید آخه ؟ اینم از وضعیت ما دهه 70 ایا
حتا (حتی) امام خمینی هم به ما امیدی نداشت به دبستانی ها امید داشت البته اون موقع گودزیلا نبود
خلاصه 
کلاس در اون لحزه :0 :D :D :D :D
پسره :(
استاد *اِ*
کیروش ؟
من 0000

فرستنده : joker

یه شب نشستم پای  khosh-khandeh  تا وسطای شب یهو یادم اومد نماز عشام داره قضا ( غذا ، قظا ، قزا ، غزا ، قذا ، غضا ) می شد تن تن رفتم سمت روشویی پام به موکت گیر کرد با سر رفتم توش . . .
بقیه اش رو نمیگم فقط بدونین اون شب تو حمام وضو گرفتم . . .

فرستنده : cheetah33


دوستی فرمودن ی گوذیلاوارد سایتمون شده ای بابا اینکه چیزی نی ماباگودذیلاهامون مشورت میکنیم ک کدوم پستارولایک کنیم کدوم رو نه!!!!!!!!!!الان دیگه فک کنم عضوهم شده دورازچش من خدا بدادمون برسه

فرستنده : lovely vampeir



پسر عموم وقتی مجرد بود خیلی اذیتمون می کرد !
ما هم صد تومن به خیاطش دادیم که شلوار دامادیش رو تنگ بدوزه و آبروش پاره بشه !
اما دریغ از 10 درجه انحراف کمر !
کله عروسی صاف و راست ایستاده بود ما مناظر دیگه رو بیخیال شده بودیم فقط چشممون به این بنده خدا بود که چه برش میگذره !
هیچی دیگه دست از پا دراز تر برگشتیم خونه . اگه ختم می رفتیم اینقده حالمون گرفته نبود !
پسر عمویه خوش شانسه ما داریم ، آیا . . .

فرستنده : cheetah33

دختر داییم sms داده بهم که : سریع بپر شبکه دو رو بزن دارن خلبان بدون سرنشین امریکایی رو اعدام میکنن نبینی از دهنت رفته! منو میگی بسرعت رعد رفتم پای tv . قیافم دیدنی بود که بعداز sms دختر داییم دیدنی ترم شده بود.sms داده که کف کردی چطو سرکارت گذاشتم این به اونای دیگه در. 
فک و فامیلههههه داریم ما !!!!

فرستنده : همیستر

یکی از دخترای فامیل مون 14 سالشه نامزد کرده 
یه روز تو مغازه بودم داشتم با همسایه مغازمون pes بازی میکردم
اونم با نامزدش اومد مغازه ما همین که منو دید بازی میکنم
گفت: ا ا ا بابا تو که دیگه صاحب زن و فرزندی چرا داری بازی میکنی!!
هیچی دیگه من هاج واج موندم که این 14 سال ازدواج کرده
کسی نیس بهش بگه تو که هنوز دهنت بوی شیر میده
چرا ازدواج کردی خووو لامصب تو بیا جای من بازی کن!!
فک و فامیل ما داریم؟؟
نه تورو قرعان فامیله؟؟؟

فرستنده : BANEH MUSIC

تو خیابون منتظر دوستم بودم دیدم یه پسر ناز 4.5ساله کنار من ایستاده بهش گفتم:عزیزم اسمت چیه؟
سرشو بلند کرد یه نگاه به من انداخت و گفت:"علی آقا"
من:-)
علی آقا:-)
اینم از گودزیلاها

فرستنده : مهشاد



اغا دیروز با بابامون رفته بودیم بیرون و وقتی که داشتیم بر میگشتیم ...
بابام: سروش بپر دو بسته ازاین کالچر طلایی ها بگی
من:؟ جـــان چی بگیرم
بابام:ای بابا توم ک از دنیا عقبی ها برو به مغازه داره بگو خودش میدونه
من:اغا کالچر طلایی دارید (نه خیر سلامم یادم نرفت)
مغازه دار:)))))))))))))))منظورتون چاکلز طلایه
من:(((((((((((((((
من به بابام: بابا منظورت چاکلزه 
پدر گلم: O-o مگه من چی گفتم
من:در این لحظه من تو افق محو بودم و تصویرم در دسترس نیست(ببخشید دیگه)
نه خدایی بابای با اعتماد به نفسیه داریم .

فرستنده : s.b.v2

پسر خالم از دانشگاه بابل برگشته با هم اخبار ورزشی نگاه میکنیم مجری میگه کاله آمل پیکان را شکست داد!پسرخالم میگه سالن مسابقه این کاله نزدیک خوابگاه منه اون روز رفتم بازیشون رو دیدم یه ساعت تعریف بازی رو کرده!!!!آمل(مازندران) کجا؟؟.بابل(سیستان و بلوچستان) کجا؟؟؟خب یه دروغ بهتر بگو عزیزم؟؟؟فک و فامیله ما داریم........والا به غرعان

فرستنده : ایرانسل


سر کلاس داشتم با خط کشم ور می رفتم.دو نفر داشتن با هم دعوا می کردن.یهو یکیشون اون یکی رو هل داد اونم مستقیم اومد تو خط کش من و شکستش.گفتم بابا جلو تو نگاه کن دیگه.پسره هم گفت:بابای خودته.

قیافه من@-#
همکلاسی با شعوره من دارم؟؟؟

فرستنده : SHADOW


فک و فامیله داریم


یکی از دختر عمه هام یه دوست پسر داره به اسم علی.فکر می کنین با چه اسمی شمارشو ذخیره کرده تا مامان و باباش شک نکنن.به اسم گوش.
دختر عمه من دارم؟؟؟

فرستنده : SHADOW

یه دوست دارم اسمش رضا.سرکلاس داشت درسو میخوند.یهو رسید به کلمه مرورگر.فکر می کنین چی خوندش؟با اعتماد بنفس مُرورگِرور خوندش.قیافه ما به شرح زیر بود.
من@-@
دوستام@-#
استاد0-#
دوست با سواده ما داریم.

فرستنده : SHADOW

مخاطب خاصم روز تولدم یادش رفته بود(بس ک دوسم داره)
منم بهش گفتم مهر.بعدش گفتم واسه چی برسیدی گفت میخواستم بدونم کی قراره باهات قهر کنم
مخاطب خاصه دارم من عااااااااخه:(

فرستنده : shima

تولد دختر عموم بود...مارو دعوت کرد بیرون....توی یه پارکی کیک بخوریم....دوستاش بودن...داداشش بود..من بودم با چن تا از فامیلا.....نشسته بودیم کیکو تقسیم کردن ....بشقاب کم بود...دونفری تو یه بشقاب میخوردیم....ما هم که بخور....سره سه سوت کیکمونو با پسر عمومون خوردیم...دو تا از دوستای دخترعموم نتونستن کیکشونو بخورن....تعارف ما کردن...ما هم که چیزی رو رد نمیکنیم....عاقا داشتیم میخوردیم که یهو خوشحال شدم...پیش خودم گفتم دمش گرم...تو کیکش پاستیلم داره....کیکو خوردیم تموم شد...ولی دیدم پاستیله نمیره پایین...از دهنم درش اوردم دیدم آدامسه....!!! گفتم کسی آدامس داشته....یهو دیدم یکی از اون دو تا دوستش رنگش زرد شده...!!!گف من آدامسمو گذاشته بودم کنار بشقابم که دوباره بعد از کیک بخورمش.....أوع أوع أوع...آخه کثافط یه آدامس نو برات میخریدم خودم...این کارا چیه...تازه آدامسش توش تیکه های سبز بود...فک کنم قرمه سبزی خورده بود قبلش...أه أه....دوباره حالم بد شدش...هر چی خواستی فوش بدی أم به دختره بده...به من نگو.......!!!دختره ی کثافطططط

فرستنده : اسی69

تو شرکتم یه کارمند دارم 
(توجه نمودی شرکتم ولی بخدا مال دنیا ارزش نداره دیدم که می گم)
آقا ایشون سنش یه 50 ساله 
خیلی من قبولش دارم 
(الآنم نشسته بغل دستم داره این مطلبو می خونه و می خنده)
ایشون تلفنش که زنگ می خوره با توجه به کسی که پشت خطه عکس العملاشم فرق می کنه
اگه از خونشون باشه : می شینه سرجاش و خیلی آروم صحبت می کنه
اگه پدره پیرشون زنگ بزنه : دره این گوشو می گیره و اون یکی رو فرو می کنه تو موبایل تا بفهمه ابوی چی می گه و خودشم از این طرف داد می زنه
اگه از یه شرکت همچین مهم زنگ بزنن : ایشون نیم خیز می شه و عرض ادب می کنه به کسی که پشت خطه 
اگه یه شخص مهم زنگ بزنه: ایشون پا میشن می ایستن
اگه شخصی خیلی مهم تر (مثلا من) که ایشون مثلا کارش پیشش لنگ هم باشه ایشون پا می شه وامیسته و تعظیم میکنه...
بهش میگم آخه برادر من (البته از پدرمم بزرگترن) اونکه پشت تلفن نمی بینتت 
ولی فقط لبخند می زنه
ماشالا تنه صداشم خیلی زیاده اصلا حرف می زنه دیگه صدا به صدا نمی رسه
آخه این کارمنده من دارم؟
بسلامتیه خودش که خیلی عزیزه تو شرکت

فرستنده : MEHDI>>>100%MOKH

عاغا یکى از دوستان میتعریفید که یه گودزیلا تو فامیلشون دارن(از اون گودزیلاها)سه سالشه!این بنده خدا(گودزیلا)وقتى تو یه جم میخواد باکلاس ترین فرد رو ضایع کنه میره کنار طرف میشینه بعداز یه چند مین یکم بو میکشه جورى که همه متوجه شن بعد به طرف میگه جورابات چقد بومیدن خفه شدم!بعدش بلند میشه میره یجا دیگه میشینه!!!
آخه اینم فکوفامیله دوست من داره؟؟؟؟

فرستنده : جوپارستان

جمله طلایی بابام هنگام به زور تخفیف گرفتن از فروشنده شلوار جین:
آقا پسته گرون شده،یه کم ارزونتر حساب کن من بتونم یه 100گرم پسته واسه این بچه بخرم···
جوونه،عقده ای میشه به دو سال دیگه میگه بابا چرا واسه من شب عیدی پسته نخریدی···
آقا شمام کوتاه بیا یه کم تخفیف بده دیگه··· زندگی خرج داره····
بابام دراون لحظه (>_<)
فروشنده(O_o)
من(o_O)
دوباره بابام(^_^)
فک و فامیله ما داریم ای خدا ا ا ا ا ا ا ا :|

فرستنده : ♥uNliMited LoVe♥

مامان بزرگم زنگ زده خونمون، مامانم داره باهاش صحبت میکنه. بین حرفاشون یهو میگه: خورشیدم خوبه! نمیدونم چیکارمیکنه، ازصبح تا شب میشینه پشت کامپیوترش زل میزنه به صفحه بنفش، چند دقیقه یه بارم خود به خود میخنده...
منظورش منم وقتی که میام khosh-khandeh .
خو مادر من الان مامان بزرگ فکر میکنه من دیوونه شدم...
من (O-o)
مامان بزرگم (@-@)
صفحه بنفش(*-*)

فرستنده : KHORSHID

مامانم بهم میگه فردا یادت باشه رفتی بیرون آشغال بگیر.
من: چی بگیرم؟ o-O
مامانم: حواسم نبود آشغال زباله بگیر.
واویلا...
آخرش فهمیدم منظورش کیسه زباله اس...
حالا برگشته به من میگه: پاشو برو اونور. حواس واسم نذاشتی...
خو الان من چی بگم آخه؟

فرستنده : KHORSHID

عاقا طرز زندگی منو نگاه کنید اخه اینم مامان باباست من دارم؟؟؟ 
از یک سالگی تا شش سالگی تهران 
شش سالگی تا نه سالگی شیراز 
نه تا یازده سالگی آبادان 
یازده سالگی تا چهارده سالگی هم بوشهر 
چهارده سالگی تا شانزده سالگی هم ارومیه 
از اول شهریور هم اومدیم یزد :|
ینی به خاطر مامانم من و بابام و دو تا داداشام ایران گردی داریم 
جالب هم این جاست بین من و دو تا داداشام هیچکدوممومن جغرافی مون خوب نیست 
ینی اینم فک و فامیله من دارم؟؟؟

فرستنده : ◡‿◡✿

سلام این اولین مطلب من توی khosh-khandeh امیدوارم خوشتون بیاد
یکی از دوستام دانشجوی کاردانی برقه.فصل امتحانات بود وداشت خودشو برای امتحان زبان فنی خفه میکرد.خلاصه بعد از کلی خر خونی کردن رفته بود سر جلسه .فرداش ازش پرسیدم چطور بود.گفت خوب بود فقط هر چی تو کتاب میگردم کلمه "خروجی موبایل" روپیدا نمیکنم.بعد از کلی کاوش فهمیدیم که این مغز متفکر کلمه (automobile)=اتوموبیل رو اینجوری ترجمه کرده
اخه اینم شد دانشجو...

فرستنده : Anox

یه برادر دهه هشتادی کره گودزیلا دارم از گل نازک تر بهش نمی گن اونوقت من و مادرم اون داداشم داشتیم می رفتیم مادرم اتفاقی پاشو گذاشته رو دست داداشم برگشته به من می گه خاک بر سرت پامو گذاشتم رو دست بچه...
..
.
هیچی دیگه از اون موقع تا حالا دارم دنبال پدر و مادر واقعیم می گردم(البته از قبلشم می دونستم سر راهیم اما نه دیگه اینقدر)
همدردیتون تو حلقم.....والا

فرستنده : Hamed-j73

تو دانشگا پول کم اوردم زنگ زدم به مامانم میگم یه کم پول بریز به حسابم
گه شماره کارتت رو اس کن واسش اس کردم
بعد اس داده به نام کیه؟ اسمتم بگو:| :| :|
هیچی دیگه دانشگاه رو ول کردم دارم دنبال پدر و مادرم میگردم

فرستنده : parnas

عاغا ی گوزیلای دهه 80 داریم,پسر داداشمه(فهمیدین عموام)کلاس اوله 
داشت مقشاشو مینوشت,مامانش برگشت گفت پسرم میخواد دکتر بشه ها
خواهربزرگم گفت خوبه پس میریم پیشش معاینه کنه,یهو برگشت گفت اوه ه ه
عمه تا اون موقع تو مردی دیگه.مارو میبینی همه شده بودیم مجسمه.....
پسر داداش با محبته ما داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : ofogh

امروز مخاطب خاصم دلو زد به دریا و شارژ 20 تومنی واسم گرفت
منم خرکیف شدم و دیدم مونده رو دستم!!! به بیشتر دوستا و آشناها اس ام اس دادم گوشیم گم شده یه زنگ میزنی پیداش کنم؟
دیدم تا پیاما رفت گوشیم بود که فرت و فرت زنگ میخورد منم ترکیده بودم از خنده!!!!
تازه اوج ماجرا جایی بود که باز بهشون اس دادم مرسی که زنگ زدی ولی پیداش نکردم!!! آخه رو سایلنت بود!!! بعد دختر خالم اس داده آخی 


فک و فامیله داریم


@ فامیل دور ... با رفیقم داشتیم میرفتیم استادیوم.نزدیک ایران خودرو بودیم.ماشن های اونجا رو دید گفت : اووووووف!! حامد چقدر شلوغه فکر کنم استادیوم پر شده بیا برگردیم!!! رفیق پخمه است ما داریم!؟

فرستنده : hamed khalili

مامان بزرگم خیلی مریض بود
و در ضمن دکتری که همیشه میره پیشش مطبش باز نبود
به هزار زحمت راضیش کردیم بره پیش یه دکتر دیگه
وقتی رفتیم داخل،معاینه که تموم شد مامان بزرگم گفت:
آقای دکتر یه چیزی بنویس فعلأ خوب بشم
تا چند روز دیگه برم پیش یه دکتر درست حسابی .
۷سال درس خوندشُ شست مثل رخت پهن کرد رو بند!

فرستنده : Vahab

یه بار رفته بودیم طاویر با فامیلای مامانم.یه گودزیلاهم بینمون بود.حالا من نزدیکیای جایی که وایسادیم برای استراحت یه آدمک پیدا کردم که خیلی باحال بود.گودزیلاهه دیدش و میگه من میخوامش منم حس کرم ریختنم گل کرد و گفتم مال منه هرکی پیداش کرده مال خودشه از توی گزنه ها پیداش کردم.برو خودت یکی پیدا کن.باید بگم گزنه نوعی گیاهه که وقتی با پوست تماس پیدا کنه پوستتون سوزش پیدا می کنه.حالا این گودزیلاهه رفته و بینشون گشته بعد در حالی که داره بالا و پایین می پره برگشت و داد زد سوختم.
گودزیلا ما داریم.

فرستنده : SHADOW

پسر داداشم ۸سالشه معلم مدرسشون
تلفن کرده به مامان بچه گفته شما به این بچه چی یاد میدین؟
ازش پرسیدم چهار مزه اصلی چیه؟
پسرتون میگه: خیارشور/چیپس/ ماست موسیر/ زیتون!

فرستنده : Vahab

چن روز پیش خواهرزادم (گودزیلا)اومده بودخونمون (الان فهمیدین ماخونه داریم)منم مرض گرفتم رفتم یه کاسه تخمه اوردم نشستم باهاش خوردم بعدکه تخمه هاتموم شد گفتم تشنته؟؟؟گفت اره !منم ازفرصت استفاده کردم یه لیوان اب براش اوردم !!!بعد5دقیقه بهش گفتم ازروسرت افتاب گردون دراومده !!!اقااین گریه می کرداااا بعدرفت به داداشم گفت:ازروسرم افتاب گردون درومده ؟؟اونم دل خوشی ازش نداش گفت اره دایی!! عجب خاله ودایی مهربانی هستیم ما!!! فک وفامیله اینادارن؟؟انقدخنگه به اینه نگاه نمی کرد

فرستنده : $sahar$

یه همکلاسی داریم اسمش مهدی دادخواهه.بعد براش لقب گذاشتن.1-دارچاه.2-داکوب.3-دلستر.اگه جلوش بگی دلستر دیوونه می شه.حالا ما یه بار بهش گفتیم برم دوتا دلستر بخرم بنوشیم؟؟؟دیوونه شد یعنی الان از تو مرده شور خونه دارم اینو می نویسم.
دوست دیوونس داریم؟؟؟؟؟؟

فرستنده : SHADOW

ی خواهردارم 4ساله گودذیلاییه براخودش ولی دیروز ی اتفاقی افتاد اصن اشک ازچشام میومد .این ابجی گل مامیره لباساشو ازروچوب لباسی برداره یهونمیدونم چ میشه چوب لباسیه میفته وچون نزدیک پنجره بوده قران میفته(قران رومیذاریم توپنجره) یعنی اونموقع فک کنم جدوابادمون جلوش اومدن اینقدجیغیید ک حتی همسایمون هم صداشوشنید هی گریه میکرد ومیگفت حالاخدامنودوست نداره حالامنومیکشه الان دیگه میرم جهنم خدارونمیبینم یعنی اونموقع کل خوانواده باهمسایمون داشتیم همراش گریه میکردیم خدااااااااااعاشق این دل صاف کودکی ام. لایک=خداجون عاشقتم بااین بندهات

فرستنده : lovely vampeir

داداشم بچه که بوده جمله (با دنده سنگین حرکت کنید ) تو جاده هارو مدونید چی میخونده ؟؟؟؟ میخونده (bad nade sangin harekat kon) خدا وکیلی .....نه خدا وکیلی ....داداشه من دارم!!!!!

فرستنده : آقا پارسا

اعتراف میکنم من از اون آدمام که اگه بابام پشتم نباشه از گرسنگی میمیرم.....نمیتونم یه لقمه نون در بیارم زندگیمو بگذرونم.....خداییش بابای که پسره من دارم؟؟!!ببخشید ببخشید اشتباه شد.....منم پسرم که بابای من داره؟؟!!!

فرستنده : اسی69

دوستم یه شلوار خریده که گوشی جی ال ایکسش تو جیبش گیر میکنه!!!
دیگه خودتون حساب کنین که شلواره چقدر تنگه!

فرستنده : Mehdi 19

من همونیم که تو هند زندگی میکنه(فکر نکنید دارم پز می دهم)
یه جشنواره دارن اینا به اسم هولی(هُلی)یا بهتره بگم جشن رنگ بازی که یک بار تیپ زده بودم خفن لباسا همه سفید داشتم جلو دخترا می رفتم همه دخترا دهنشوون باز بود(یعنی اینقدر خوشگلم من)تا یک هندی بگم چی چی شده؟یه سطل پر روم رنگ خالی کرد حالا په رنگی؟بله سیاه سیاه دیگه خودتون تصور کنی من شدم مثل افریقیایی های که تازی از تو غار درومدن هیچی دیگه ابروم که رفت اون همه ابرو که قرار بود جمع کنیم شد برام زهرمار خو هندی جان میتونستی اونو تو لیوان بریزی رو صد نفر خالی کنی من چه گناهی کردم خو

فرستنده : خشم شب13

با داداشم داریم در حد کشت دعوا می کنیم. مامانم سرشو از جدول بلند کرده می گه نکنین. داداشم میگه شما با ما کاری نداشته باشین ما با هم کنار میایم گفته باشه شروع کرده به حل جدول.شما بگین فک و فامیله داریم ؟

فرستنده : mahya

عاقارفته بودیم ختم(خدارفتگان شماروهم بیامرزه)دورهم نشسته بودیم بحث میکردیم که بحث رفت سر باقالی پلوباماهیچه.....هیچی دیگه صحبت راجه به قیمتش بودکه بابام داشت میگفت گرون شده اولاهف تومن بود بعدشددوازده تومن الانم نزدیک بیست تومنه...داداش مام که اصن حواسش به بحث نبود از لابه لای صحبت برگش گفت:تازه دنده اتوماتیکشک قراره بیاد... واتتشم توراهه....
من@@@@@@
بابام$$$$$$$$$
بیچاره فکرکرددرمورد پرایدحرف میزدیم.....
میت شادروان شد...خیارا دس نخورده موند ...همه میز میخوردن

فرستنده : COURTIER

خواهرم تعریف میکرد : یه روز به شوهرم اس ام اس دادم : سلام گلم خیار پیاز گوجه کاهو سس نوشابه یادت نره. از سر کار اومد دیدم همه رو خریده که هیچ تازه دوتا کلم گنده هم خریده! نگو بنده خدا گلم رو خونده کلم!!! داماد شکسته نفس ما داریم!!؟؟

فرستنده : hamed khalili

رفتم خونه دومادمون موقع خوردن شام دیدم دوتا لیوان نوشابه رو یکجا سر کشید بهش گفتم اینقدر نوشابه نخور ، بدبخت پوکی استخوان می گیری
برگشته بهم میگه : خوب بعدش دوغ می خورم هیچیم نمیشه!!!!!
یعنی کل مباحث پزشکی رو به چالش کشوند این مغز متفکر

فرستنده : poooooo


فک و فامیله داریم


به پسر عمه ام اس دادم که اگه بتونی فقط 60 ثانیه باهام حرف بزنی بعد بمیرم چی بهم میگی؟
بعد اس داداه:تو غلط کردی میمیری من که کت و شلوار ندارم!!!!!
من......<هنوز تو شک هستم>
پسر عمه ی نامردم.....نگران برای نداشتن لباس مناسب
اخه این فک و فامیل ما داریم؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : kimya_000

واسه گلودرد رفتم پیش دکتر،بعد از معاینه دیدم داره میخنده!!!!
رو بهم کرد وگفت:
دارو واسه کسِ دیگه ای میخوای؟؟؟از تعجب چشام گرد شده بود گفتم:نه...چطور؟؟؟!!!
گفت:گواهی میخوای؟
نکنه دانشجویی از کلاس در رفتی؟؟؟ تو که آخه چیزیت نیست،راستشو بگووووووووووو
آخه یکی نیست بگه مگه حتما باید رو به موت باشیم بریم دکتر؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
اینم دکتره مچ بگیره ما داریم؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!

فرستنده : 2nya

حالم خیلی بد بود داشتم میمیردم رفتم خونه داییم میگه حالت خیلی بده؟
من:آره خیلی دارم میمیرم!
دایی مکش ممیر ما:مردی داغی نمیفهمی!!!
من:0_0
داییم------->فرشته ی آُسمونی
عزراییل برنامه هاش بهم ریخته بود
خداییش فامیلام یدونن...

فرستنده : P@raZit

نشستیم تو تاکسی،راننده می پرسه: کجا تشریف میبرین؟
دختر عموم میگه میریم شال بخریم!!
فکو فامیله دارد؟

فرستنده : sick love

مامانم میگه میخوام زنت بدم میگم هر وقت یه خونه و ماشینو 50 میلیون پول دادی خودم نوکرتم هستم یعنی قبول میکنم.
میدونید چی جواب داده؟؟؟ إإإإإ نمیدونید؟الان میگم. برگشته گفته باشه قبول به شرطی که تا اخر عمر دیگه قیافه چندشتو نبینم. اخه اینم مامانه که ما داریم.
الان دنبال قرارداد و جور کردن شرطای منه.

فرستنده : شیش لول بند

یعنی من نمیدونم بعضیا چجوری دانشگاه قبول شدن
با رفیقم تو راهرو وایساده بودیم که از قضا (غذا،قزا و قضاهای دیگر...) یکی از دوستامون که دختر هم تشریف دارن اومدن پیش ما ( چیه؟؟ به خدا فقط همکلاسی ایم!!!)
دختره رفت سمت آبخوری و آب خورد، بعد حواسش نبود آب پاشید به صورت خودش و گفت: "ای واااااااای، حواسم نبود آب زدم به صورتم"
این رفیق ما اومد تریپ خبره ورداره بگه مگه "پنکک" زده بودی به صورتت، برگشت گفت: "مگه بیکینگ پودر زدی به صورتت......
آقا ما آویزون نرده شده بودیم، یه عده هم که با آمبولانس منتقل شدن، خودشم وقتی فهمید چه سوتی داده بخار شد.....
همکلاسی لوازم نشناسه ما داریم؟؟؟؟

فرستنده : Mr.Blake

بچه داییم اومده بود خونمون 5سالشه بهش میگم یه بوس بده با کمال پرویی گفت گمشووووووووو تو افق محوشدم اینم فک وفامیله دارم من

فرستنده : یه عاشق دربه در

دیروز با مامانم رفته بودیم صندلی ناهار خوری بخریم داخل مغازه از یه مدل خوشمون اومد بعد مامانم خواست قیمت کنه برگشته به اقاهه میگه ببخشید این صندلیاتون متری چند؟؟؟؟
من:))))))
مامانم:((((
اون مغازه داره ة
من که از شدت خنده از مغازه رفتم بیرون

فرستنده : Kiana jo0n

به بابام میگم:بابامن برای تمرین مدرسم نیاز به کمکت دارم!بایدشجره نامه ی خانوادگیمون رو بکشم! بابام:خوب راستش توفرزندسرراهی بودی!!نه ماتورومیخواستیم نه پدرمادرواقعیت!!!ولی خوب دلمون برات سوخت دیگه!!! وبالاخره حقیقت افشاشد!!! دراون لحظه: من:(( بابا:)))

فرستنده : $sahar$

عاغا ما یه دبیری داشتیم دبیر ادبیات بود این همیشه میومد رو کلاس درسشو میداد و نیم ساعت اخر خاطره تعریف میکرد 
این دبیر خیلی با حال ماهم اومد کلا س گفت می خواد بپرسه ما هم که کسی نخونده بود نفری برامون یه صفر چپ راست کرد گذاشت تو دفتر(ـ0ـ) بعدش گفت بریم درس اسی و رسی رو (اسفندیار ورستم)رو بهتون درس بدم خلاصه درسو تموم کرد وفضولی عاغا گل کرده بود در باز کرد رفت در کلاس روبروی رو زد فرار کرد اومد تو در بست . اوناهم در باز میکردن میدیدن کسی نیست این دبیرمون خیلی حال میکردخلاصه چند بار این کارو کرد خون اون کلاس به جوش اورد بار چهارم که رفت درو بزنه فرار کنه یکی از بچه فورا درو پشت سرش بست عاغا چشتون روز بعد نبینه ییییک دعوا یی شد که از دعوای اسی ورسی هم بدتر بود خلاصه همه ی کلاس اون سال ادبیاتو افتادیم دیگه مجبور شدیم شهریور ادبیاتو پاس کنیم 
معلم مردم آزار ماداریم ؟

فرستنده : Karton khabe gachsaran

عاغا یه پسر عمو دارم اسمش حسینه 
امسال می ره کودکستان بعد دیشب اومد خونمون بهش میگم حسین مربیتون خانم یا عاغا . بعد کلی سوال که چکارش داری . اصن به تو چه ...گفت خانمه 
بعد بهش میگم خانمتو ذوست داری ؟
عاغا اونم نه گذاشت نه برداشت دوتا زد تو گوشم گفت بیشور و عوضی خفه میشی یا خفت کنم میگم چرا آخه ؟ میگه مگه ادم خانمشو باید دوست داشته باشه خجالت نمی کشی تو خانمون جای ننته 
خخخخخخخخخ این چه فک و فامیل ماداریم؟

فرستنده : Karton khabe gachsaran

آغا تو خونواده شمام مرسوم شده عروسی نمیگیرن ولی توقع کادو سکه تمام دارن ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
از ما که به زور سکه گرفتن 1 شام اشغال کردن تو حلقمون یعنی هر پرس شام برامون 1.450.000 تومن اب خورد اونم چی تو کبابی اغا کریم اینا......
فک و فامیل دزد ما داریم؟؟؟؟؟

فرستنده : mah 1368

دیشب داشتم دندونامو مسواک میزدم .از بسکی طول کشید بابام اومده میگه بسه دیگه مگه داری سنگ توالت رو میسابی اینقدر میشوری !!!!!!
این من 00000
این بابم :((((((
این سنگ دستشویی:)))))))))
این انجمن دندانپزشکها !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ای خداااااااااااااااااا.

فرستنده : jo0j0o72

ﺩﯾﺸﺐ ﺗﻮ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻣﻴﮕﻔﺖ : ﮔﻮﺷﻲ ﻧﺨﺮﻳﻦ ﺍﺭﺯﻭﻥ ﻣﻴﺸﻪ ... خواهرم میگه من ﻳﻪ ﻛﻴﻠﻮ ﭘﺴﺘﻪ ﻗﺎﻳﻢ ﻛﺮﺩﻡ ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺍﻳﻔﻮﻥ 5 ﺑﺨﺮﻡ !!خععععلی جالبه عقلی ک اون داره من داشتم الان تاجربزرگی بودم:))
فک و فامیلن دیگه.ههههه

فرستنده : zeus

داشتیم با اقوام اسم فامیل بازی میکردیم....نوبت من شد...گفتم از "ع" بنویسیم.....همشو چرتو پرت نوشتیمواستپ کردیم...برگه ها رو عوض کردیم....برگه دهه هشتادی فامیل افتاد دست ما....اسم و فامیلو اینا رو خوندیم تا رسیدیم به گل....یهو بلند زدم زیر خنده....گلو نوشته بود عرعر....منم چند بار با حالت تعجبو خنده...خوندم...عرعر؟؟؟عرعر!!!آخه عرعر...همینجوریم میخندیدم..که یهو گودزیلا برگش گف...خودم میدونم نداریم...فقط چون تو قیافت خیلی بهشون میخوره...نوشتم که صداشم در بیاری......حالا ما دیگه خنده به لبمون خشکید...کل فکو فامیل زدن زیر خنده....ینی حاضر جوابیت تو حلقم،بچه....هیچی دیگه بخار شدیم رف.....

فرستنده : اسی69