دوستم زنگ زد سال و رو تبریک بگه کلی ذوق مرگ شدم اشک شوق جمع شد تو چشمام
آخرش گفت 1تومن داری قرض بدی؟
آقا من تازه واردم این افق کجا میشه دقیقا؟؟؟
فرستنده : sohrabi
بهم گفت داداشی.....
حالا اونو من با چند تا بچه قدو نیم قد داریم تو افق محو میشیم!
فرستنده : alireza-A2
********************(!!!)علامت اختصاصی abas_m223
یه مخاطب خاص داشتم چشماش عسلی بود , پوستش برنز مثل شیر کاکائو
موهاش خرمایی...
خلاصه میز صبحونه ای بود واسه خودش
هیچی دیگه یه روزصبح گشنم بود خوردمش !!!خخخ
فرستنده : abas_m223
اونوقت میگن یه دانشجو چرا درس نمیخونه؟
یه سال ۳۶۵ روزه ۵۲ روزش جمعه است، میمونه ۳۱۳ روز حداقل ۵۰ روز تعطیلات تابستانی داریم میمونه ۲۶۳ روز میانگین هر روز ۸ ساعت میخوابیم این میشه ۱۲۲ روز و باقی میمونه۱۴۱ روز. هر روز یک ساعت برا خودمون وقت بزاریم این میشه ۱۵ روز و باقی میمونه۱۲۶ روز. روزی ۲ ساعت خورد و خوراک این میشه ۳۰ روز و باقی میمونه ۹۶ روز میانگین روزی ۴ ساعت گشت و گذار با دوستان دختر و پسر، ساعتهای خالی بین کلاسها و رفت و آمد مسیر دانشگاه و خونه، این میشه ۶۰ روز و باقی میمونه ۳۶ روز. ۳۱ روز تعطیلات رسمی سالانه، میمونه ۵ روز خوب عزیزم ما هم آدمیم سالی ۴ روزم مریض میشیم میمونه یه روز. چه تصادفی اون یه روزم روز تولدم تموم شد و رفت...! امیدوارم همه قانع شده باشن…
فرستنده : Mehdi 19
یکی از راه های جلوگیری از روبوسی تو فامیل استفاده از کِرِمِ دست و صورته !!
آها! مطلب رو گرفتی ؟؟ خخخـ..
فرستنده : محمّدرسول
هورا هورا ... امروز مچ مامانمو هنگام ناخونک زدن به سیب زمینی هایی که داشت سرخ میکرد گرفتم !
بهش گفتم برو از خدا بترس :|
;)
فرستنده : جوجه نقره ای
سال که تحویل شد بابامو بغل کردم میگم عیدیمو بده...
خیلی شیکو مجلسی از داخل جیبش ی بسته ،پسته درآورد داد به من:l
منو این همه خوشبختی محاله محاله:)
داغ داغ دلتون بسوزه:o
رااااااااااااااااااااااااااااااااااستی سال نو مبارککککککک
فرستنده : ای خدااااااااا
مرداب از رود پرسید تو چگونه اینقدر زلـــــالی ؟
رود گفت: توله سگ تو چه جوری حرف میزنی؟
فرستنده : abas_m223
مکالمـه مــن و پسرداییــم:
من: اسم اون گوشیه که راحـــت از تـــو جیـــب در میـــاد چیه؟
پسرداییم: چـی؟ جی ال ایکـس؟ پ ن پ!
من: آره جی ال ایکس ؛ حالا پ ن پت به کجا بود؟
پسرداییم: جواب خودمــو دادم!!!
هـِــــــــــــــــــــی...
.
.
.
به این نتیـجه رسیدم حتما یه روزی ، یه جایی ، یه جوری ...
مرتکب گناه کبیـره ای شدم و حالا خدا داره توسـط پسر داییم
جزاشــو ازم میگیره.
نکته انحرافی: پسرداییـم به خوش خنده سرمیزنـه. الان شــرفــم در گرو دکمه موستونه
فرستنده : Amin dezfily☺ ...
اون مهمــونایــی که وسـط خـونه تکونــی و قبـل عیـد میان و شبیـه خـون میزنن به خونـه آدم و میگـن:
« چون میدونستیــم خیلی دلتـون برامون تنگیـده ،
خواستیم سـوپرایزتون کنیم »
همونایــی هستن که میرن گـل فروشــی و میگن:
« از اون گلهایــی میخوایم که تو آینــس »
فرستنده : Amin dezfily☺ ...