Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری نوزدهم )

 


فک و فامیله داریم


بابام پاشده یه کاری بکنه
وسط را یادش میره
خیلی جدی شروع میکنه قدم به قدم فکر کردن
میگه : خوب این که منم...
فک و فامیله ما داریم؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
حالا خوبه حافظه ش از منه بهتره ها

فرستنده : the_crazy_guy

خدایا توبه
منم یه دونه ازاین کوروکودیلا دارم(خواهرزاده دهه هشتادی)تو مهدکودک درباره الاغی که زیادبارمی بره یه شعر بهشون یاددادن حالا یه بارباباش کلی واسه خونه خرید کرده بودو باهزارمشقت فراوان داشت ازپله ها می رفت بالا که این کروکودیله ما اینو دید یهو برگشت گفت ماشااااالا بابام مثل این الاغ زیاد بارببره تو شعرست دایی جون ببین چقدبار می بره
داداش من وان دم دست ندارم ممنون می شم یکی بهم قرض بده ایشالا جبران می کنم واسش

فرستنده : afne

داییم تو دعوا اومده فحش بده
می خواسته بگه کره خر پدرسگ
هول شده به یارو گفته کوخه پسگ
آغا آشتی کردن الان خوب و خوش می خندن با هم

فرستنده : raha_poet

امروز خواهرم اومده دفترم نشسته یه ساعتی پای نت
بعد که پا شده میگه رگم مغز به مغز شد............
من موندم الان رگش حالش خرابه مغزش داغون شده 
اثر نته؟؟؟؟؟
خواهره ما داریم

فرستنده : raha_poet

این پسر عمم دیگه اعصابمو خورد کرده ۷ سالش بیشتر نیست ولی جوابایی بم میده که از زندگیم پشیمون میشم بش میگم سامی چیزی میخوری میگه مگه من مثه توام مثه خر بخورم یعنی باید با دهه هفتادی ها با زور صحبت کرد حیف که با مامانش رودر بایستی دارم
رودر بایستیو بی خیال الان میرم میکشمش

فرستنده : bi aasab

بابام خیلی شوخه یه بارتوجوونیاش یه راننده روانقدمسخره کرده بود که ازماشین انداخته بودنش بیرون.حالاهروقت شوخی میکنه مامانم میگه یادت رفته شوخی کردی ازماشین انداختنت بیرون.مامان ضدحال زنی داریما!

فرستنده : Syavash

یه سر دایی 4ساله دارم گودزیلا
یه نمونه از کراشو میگم تا به عمق فاجعه پی ببرید...
یه روز از دانشگاه برگشتم خونه دیدم بالای اوپنه و تا کمر رفته تو آکواریومم....
تا منو دید میگه: امیر بیا کمک میخام واسه نهار ماهی بگیرم...
من :(((
پسر داییم :)))))))))
ماهی ها :((((((((
سازمان حمایت از آبزیان :((((((((
یونیسف بیشعور :)))))))

فرستنده : *از نا کجا آباد*

یه خواهرزاده دارم 3سالشه کلمه سورپرایز روانقدقشنگ تلفظ میکنه اونوقت منم که 22سالمه قبل ازگفتنش بایدچندبارتوذهنم حلاجی کنم تاسوتی ندم.دهه هشتادیه دیگه!

فرستنده : Syavash

تو خانواده ما چون همه از آوردن اسم مو سر غذا بدشون میاد چند تا اسم گذاشتند روش از قبیل ریسمان الهی و سیروس!!!!
ولی از اونجا که من همیشه تابوشکن هستم و محدود به هیچ قائده و قانونی نیستم مستقیما اسم مو رو مستقیما سر غذا میارمD:
تازه بعضی وقتا هم الکی اسم مو رو سر غذا میارم تا بتونم آمادگی مانورشون رو مشاهده کنمD:
ینی یه همچین آدمی هستم منD:

فرستنده : smj13

بابام از دستشویی اومده بیرون دستشو تا ارنج می کنه تو شیشه سس و میریزه تو ظرفه سالادا و می گه: غذا بیرون غیر بهداشتیه. خو بابا بگو غذا بیرون گرونه. کدوم رستوران با دست دستشویی رفته سس درست میکنن؟ (الان فهمیدین ما علاوه بر شام سالاد هم میخوریم)

فرستنده : سینا مشهد

سره میزه صبحونه ( الان فهمیدین ما حتی صبحونمونم رو میز می خوریم) به مامانم می گم تخم مرغ واسم چرا نزاشتی ؟ :/ می گه تو شورشو دیگه در اووردی اصلا همین امروز می ریم تو رو پس میدیم.
الانم دارم از تو پرورشگاهی که پیدام کردن مطلب می زارم واستون. ( اینجا دیگه غذا رو میز نمی دن بهمون)

فرستنده : سینا مشهد

بابام زنگ زده بم میگه سلام خوبی؟
منم اومدم ی کم لوس کنم مثلا خودمو گفتم نه...
گفت میپرسم ببینم دامپزشکیه خوب کجا هست ک ببرمت
خو دچار ضعف شخصیتی شدم پدر من...
برم معتاد شم خوبه...؟
نکنین این کارارو دیگه...

فرستنده : tarane

خــونه مادربزرگم بــــــودم
با پســـــر عمه ام داشتیم فوتبال بازی میکردیم (peseمعروف :دی)
ساعــــــت۶ صبح شده بود
عــموم اومــــــد بره دسشویی گیجه خواب بودااااا
ایستاد دمــــه در شـــــــرو کرد به در زدن.
منـــــــم از روی شیطنت گفتم إحـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم ))))
بازم در زد بازم گفتم : إحــــــــــــم.
بیچاره دیگه رفت خوابید.
فک کرد کســـــــــی داخله
من و پسر عمم =)))))) یکی باید مارو جم میکرد از رو زمین)))
عموووم:|

فرستنده : Shey2nak

دیروز سر کلاس بودم بعد صندلیاش از اینایی که 5 تا یه سرست اینا رو با پیج بستن به زمین این میز من اول بود شل بود فقدم من نشسته بودم اونجا استاده هی میومد میشست رو میز تکون میداد دستم خط میافتاد بعد بهش گفتم استاد نکنید دستم خط میافته گفت باشه بهده 5 مین بهم نیگا کرد اومد نشست رو میز شدوع کرد به تکون دادن همچنان زل زده بود به چشام 
من :| 
استاد :(((
دانشجوا :(((((((((((((((((((((
دانشگاه آزاد شاهرود :OO

فرستنده : PesaraKe Tanha

رفتم تهران سوار ماشین بابام شدهنور را نیافتاده بودم ماشین خراب شد بابام میگه خیلی دستت نحسه تا 5 مین پیش سالم بودا بهد از مامانم میپرسم میگه 1 ماه خرابه کلا میخواد سر من خالی کنه من :| بابام :->

فرستنده : PesaraKe Tanha


 


فک و فامیله داریم


مـــامـــانم استاد دانشگاس!
چن وخ پیش ســـرٍ کلاسش یه پســـرٍ هی سر به سرٍ یه دختـــرٍ میذاشتـــه آخــــرش دختــــرٍ میگـــه: استاد نیگا فلانی فحش میده؟!
مـــامـــان: آره فلانـــی؟! چی میگه؟!
پســـرٍ: عه عه عه استاد دروغ میگـــــه!
دختـــــرٍ: بهـــم میگـــه کثــــافتـــه بــــــد!!!! (ههههه)
مــامـــانم با خنده: فلانـــی پاشو برو بیـــرون!
پســـرٍ هم میگه مــن که فحش ندادم ولی ایشالا یه بلایی سرت بیاد دروغگــــــــو!
خلاصه میره بیرون مــامـــانم به دختـــرٍ میگه: پاشو بیــا این مسئله رو حلش کـــن!
دختـــرٍ میره پایٍ تخته میاد حرف بزنـــه زبــــونشـــو گاز میگیره جیـــــغ میزنه آقا پـــرٍ تو دهنش خون میشه بعدش که میدوه بره بیـــرون پاش کج میشه میخـــوره زمیـــن!!!!!!!! (کلاس میترکــــه)
کلیـــد اســـرار !!!!! خخخخخخ
مـــامـــانمم از کارش پشیمـــون میشــه پســـر رو میاره یه نمــره تپل بهش میـــده!
مـــامـــانٍ پشیــــمونـــه داریــــــم؟!
به چی میخندی مــامـــان خانوم؟!

فرستنده : امیر21

یه راه خوب واسه خلاص شدن از دست این دهه هشتادی ها پیدا کردم....
بچه های  khosh-khandeh  هرکی میخاد بیاد با من بریم زاهدان از اونجا با قطار بیایم طهران....
این روش جواب پس داده ها.....
پس از سفر بچه های khosh-khandeh  با قطار :
دهه هشتادی ها :)))))))))))
حتی دهه نودیا :)))))))))))))
کامپوترهامون :))))))))))
آقای قطار :((((((((((((
ماهم که در قید حیات نیستیم دیگه......
راه آهنه ما داریم؟؟؟؟؟؟

فرستنده : امیر

مامانم با زنم نشستن از هر دری دارن با هم حرف میزنن یهو مامانم میگه زندایی خیلی دلش میخواست دخترشا بده به مصطفی اما من قبول نکردم ' زن منم در حالی که داره سیب گاز میزنه میپرسه چرا؟ مامانم میگه آخه دختر داداشمه چشمم برنمیداره اذیتش کنم ، تازه تو که هم که میدونی دست من اصلا به کم نمیره ...
زن ما :((((
مامان ما :))))))
سیب توی دهان زنم :!!!!!
حالا زن ما دو هفته است با من حرف نمیزنه هر چی میگم مامانم شوخی کرده میگه اگه مامانت تو صد سال !!!!!!عمرش یه حرف جدی زده باشه همینه 
حالا خدایی مادر فداکار و برادرزاذه دوسته ما داریم!!!!!

فرستنده : مخمل

پسر داییه مادرم یه جیپ صحرا گرفته بود ازایناکه چادر دارن یه شب خونه شون بودیم خانمش افه رانندگی اومد اون بنده خدا واسه حفظ آبروی خانمش گفت عزیزم بروماشینوبیار داخل حیاط. خانمشم رفت بیرون چندلحظه بعدصدای مهیبی به گوش رسید.رفتیم توکوچه بعععععله خانم ماشینو پارک کرده بود توپذیرایی همسایه روبه رو
چی بگیم به این فک وفامیل؟ بریم ازبرج میلادخودمو بامخ بندازم زمین شایدفرجی شدوراحت شدیم.

فرستنده : darcknes star

آخه پسرخاله ی من... عزیزم...خوشگل... دیوانه... روانی... گودزیلا...
یعنی تو واسه اینکه بفهمی پلاستیک ذوب شده چه شکلیه، فقط باید از حروف کیبورد من استفاده میکردی؟!! آخه من چیکار کنم از دستت؟
همش دو دقیقه رفتم یه شارژ بخرم، برگشتم دیدم کیبوردم نصفش نیست!
تازه میفهمم بروبچس خوش خنده ای چی میکشن از دست این دهه هشتادیای کروکودیل!

فرستنده : Mehdi_72

مامانم به بچه ی خواهرم که پنج سالشه گفت: امیر علی بیا کشک بادمجون بخور
اونم با اخم گفت: من کفش باباجون نمیخواام
من :)
مامانم :))
امیرعلی :(
کشک بادمجون :0|(

فرستنده : fatooproxy

اقا چشمتون روز بد نبینه من یه دختر عمه دارم 4 سالشه این یه تیکه اتیش میمونه عوضی
هفته پیش رفتم خونشون خودشو کشته باهاش خاله بازی کنم منم بالا خره قبول کردم که باهاش بازی کنم 
بعد برگشتم بهش گفتم خوب الان چی کار کنیم 
گفت هیچی من الان صاحبتم توام سگمی و باید جلو در بخوابی تا بهت غذا بدم!!!
من!)
دختر عمم*))
سگ_(
اینا ده هشتادیا زمینی نیستن من میدونم

فرستنده : abas

مامانم دیروز یه طرح داد خفن یعنی مصرف برق رو نصف می کنه. گفت صبح که بلند می شی برو یه عکس از تو یخچال بگیر تا شب هر موقع خواستی بیای درش رو باز کنی ، به همون عکس نگاه کن!

فرستنده : morteza-t

داییمینا اومده بودن خونمون...من پای کامپیوتر بودم...طبق معمول داشتم تو  khosh-khandeh  لایک میزدم و لذت میبردم...
پسر داییم 9 سالشه...اومد تو اتاق گفت داری چیکار میکنی؟تو اینترنتی؟؟؟
گفتم آره...توام بیا بشین پیشم باهم تو اینترنت باشیم...شونه هاشو انداخت بالا،گفت من مثل تو بیکار نیستم...از اتاق رفت بیرون...
و من اندیشه کنان غرق این پندارم که یه پسر بچه 9 ساله چه کاری میتونه داشته باشه که به من میگه بیکار...

فرستنده : EnGiNeeR

برام اس ام اس اومده ... از اتاق دویدم سمت گوشیم
بابام تا منو دیده میگه:
اس ام اس اومده ، استخوون که نیست اینطوری به سمتش میدویی !
:| 
باباعه ما داریم ؟ :|

فرستنده : rOᔡᗁᗩ

آقـــا مــن دیگــــه انگیـــــزم فلج شدش!
امـــرو رفتـــم داداشــمو از مهــدکودک بیارم یهــو دیـــدم همـــه ریختـــن ســرش دارن بــوسش میکــنن فـــدا قیــاقش میــرن!! پیاده شدم رفتم جلـــو میگـــم چه خطـــره اینجــــا؟!
یه خانومــــه: سلام وااااااای چقدم شبی هم هستن داداشٍ ایـــمان هستین؟!
مـــن: بــا اجازه شمـــا !
خانومـــــه: خدا حفظتون کنه منم مـــادر زنٍ ایـــمانم مهکیـــا دختــــرمــــه!
یه خانومـــــه دیگه: منــــم یسنــــا دختــــرمـــــه به دختــــرم داره میگـــه فردا سرمـــاخوردی نیا استـــراحت کــــــن!! فدات بشم ایمـــــان!
یه چنتا خانـــــومه دیگــــه ام یه چیزایـــی گفتن که ...
بعــدش ایمـــان اومده تو ماشیـــن دستاشو قلاب کرده پشتــه سرش تکیه شو داده به صندلی میگه: ای بابا دیدی امیــــــــر فقط تو نیستـــی خاطرخا داری منم خعــــلی خاطرخا دارم!! البته هیشکـــی شاپـــری نمیشه(دختـــر داییم)!
مــن لال شدم انتظار ندارین که جوابشو بدم؟! دارین؟
من تو مهد کودک یادم میاد بهمون میگفتن اینا همشون آجی و داداشاتونن! هــــعــی!
5ساله و باشه و...
21ساله باشی و...
اشکـــم میـــاد مـــن!!!!
داداشٍ جذابــــــه داریـــــــم؟!

فرستنده : امیر21

دختـــرخاله مــامــانم اومــده بودش خونمـــون بعــدش میگــه: وای ی ی ی اصن بهتـــون نمیـــاد امیـــــر پســرتون باشــــــــــه!
مــن: چــــــــــرا اونوخ؟!
دختـــرخالهٍ : آخــــه خاله جون مـــامـــان بابات ماشاالله جوونن بهشون نمیخــــــــــوره حالا ایمــــان یه چیــــزی!
مــــامــــانم: دختــــرخاله بعضیا که نمیدونن میگـــن تو که میدونی دیگه چــــرا میگی؟!! یادت رفته امیــــر پســـرٍ مـــا نیس؟!
دختــــرخالش درحالیکـــه از خنده ریســـه میرف: آره یادم اومــــدش! راس میگــــــــــــی!
بعد مــامـــانم دخترخالش رفته میگه: امیــــــــــر شوخیــــــــــدم میدونـــم جنبــــه داری مثٍ خودم! پســــرٍ ناژژژژژژژم!
آخه الان که چــــی اومدی اینو به مــن میگی مـــامـــان چه فایـــده ؟! ههههههـــعی بیـــا خودشــون اعتـــراف کردن منو از جـــوب گـــرفتن!! دیگـــه حـــرفی ام میمونه مــــن بگــــم؟!! نه مونده؟!
فک و فامیلــــه داریــــــم؟!

فرستنده : امیر21

فامیلمون رفته گوشیه ایفون خریده. (40 سالشه) داره همینجور جلو فامیل کلاس میزاره و می گه : من از همه امکاناتش استفاده می کنم و از ایجور حرفا.
انگار همین دروز بود که ازم پرسید این سیم کارتش کجاش می خوره. ملت عشق کلاس گذاشتن دارن

فرستنده : سینا مشهد

2ماه پیـــش رفته بودیـــم خونـــه دوستٍ بـــابـــام داشتــم با دختـــرخانومش احوال پرســــی میکــــردم! نمیــدونم چی گف دیقن یادم نی منم گفتم: فداتـــون بشم!
مــامــانم: ملیــنا جون امیــــر به همه میگــه فدات شـــم حتـــی به همستـــرٍ ایمـــان!! منظوری نداره گلــــممممم!
آقا منو میگـــین؟! میخواستـــم برم تو استنوسفـــر از خجــالت! دختـــرٍ طفلک زبـــون بست!!
بعد به مــامــان خانوم میگـــــم این چی بود گفتــــی؟!
مــامـــان خانوم: امیــــر دیدم اونجـــوری بهش گفتـــی خوشش اومـــد منم خواستم تو صحنــه بزنـــم تو حسش!!
مــن:( دختــــرٍ:( حسش:(((
همستـــر:)
مــامــانمــــه دیگـــه عاشقشـــم!

فرستنده : امیر21

مامانیم(مامان بابام)تعریف میکرد عموم که کوچیک بوده میترسیده بره دستشویی ی روزعموم نصف شب بیدارشده مامانیمم بیدارکرده تاواسش وایسه 
توخونشونم گوسفندداشتن وقتی که عموم رفته دستشویی یکی ازین گوسفنداسرشو تواین حلبای روغن کرده وهی سرشومیزده ب این طرف اون طرف
بعدش مامانیم رفته میگه وایساتاازسرت دربیارم وایسادیگه
عمومم ک فک کرده روح وجن وایناست دستشویی شونیمه ول کرده میگه توله سگ پدرسگ وایسا اومدمممممممممممم
دیگه کارازفک وفامیل گذشته ملت ترسویی ماداریم

فرستنده : 2TaL

 


فک و فامیله داریم


پسرعموم ۴سالشه ازبالشت و اسباب بازیاش خونه ساخته بودخونشون عموی منم ندیده بودنشسته بودروخونش باکلی عصبانیت عموم وکشیدب فحش ک (سوربشی‏=کوربشی‏)‏‏(الهی بمیلی‏=الهی بمیری‏)‏‏(باباخیلی ابزی هستی‏=عوضی‏)‏‏(خبرمرگت بیاد‏)دیگه عموم هنگ کرده بودچی بگه اخه‏?اینم ازدهه هشتادیاخدایاصبربده

فرستنده : ‏مرمری خانم‏*الهه ناز‏‏

پســرخالم میره خونــه مــامــان بزرگم بلا به دور دایـــی کوچیکم اونجاس!!! خلاصه اصرار میکنن شب بخوابه همون جــــــــــا!! صُبش بیـــدار میشــن داییم میگـــــــه:
پیـــــمان دایی دیشب میدونی اون لیوانی که بالا تختت بودش باهاش آب خوردی چـــی توش بـــــود؟؟؟!!
پیــــمان: نههههههه چـــــــــــــــــــــــــی بــــــــــــود؟!
داییم: دندون مصنـــــــــوعـــــی بـــابــاجـــون!!! 
آقـــا این پیمـــانٍ طفلکم هرچی تو شیکمش بوده با دلُ روده اش میاره بالا(گلابٍ کاشون تو سر کلتون)
بعــدٍ اینکه با عزراییل یه احوال پرسی میکنه یهــــو یادش میـــاد بــــــــــابــــــــاجـــون اصن دنـــــــــدون مصــــنوعـــــــــی نداره!!!!!!!!!!!!!!!
یعـــنی داییم زمیـــنُ گاز میزده از خنــــده!!
خدایــــــا این دایی میذاره ما زندگـــــــــی کنیم آیـــا؟!
اینو بگم هررو نقشه میکشه واسه خواهر زاده هاش منـــــم که دیگـــــــه...
دهه شصتیٍ ولی دهه هشتادُ گذاشته تو جیبش!!
دخــترش دهه نــودٍ خدا به خیر کنــــــــه!!!!!
دهه هفتادم و نمیتونم کاریشــون بکنـــــم!
دایــــــــــــــیٍ ما داریــــــــــم؟!!

فرستنده : امیر21

رفتیم عروسی دختر داییم دیدید که میزهاش هشت نفریه تالارها داییم هی تلاش میکنه میز ما رو هشت نفره کنه ما هم هرکی رو که داییم میاره میفرستیمش ودکش میکنیم وداییم فرت وفرت باز میره ادم میاره بخاطر اینکه ما یه سیخ بیشتر جوجه نخوریم خداییش فک و فامیله ماداریم؟

فرستنده : امیرحسین

یه بار با یه دختـــــرٍ دوس شده بودم! سؤالایـی که همشون میپرســــــــــن!
دختـــرٍ: خواننــده موردٍ علاقه ات کیست؟!!!
مـــن: اول تو بگـــــو!!!!
دختـــرٍ: پاشــایی!
مــن:شادمهــــر!
دختـــرٍ: عهههههههه من همیشه شادمهــرُ با پاشایی اشتب میگیـــرم!
مــن:(~_O)
دختـــرٍ: غذایٍ موردٍ علاقه ات چیست؟!
مــن: برا خودت چیه؟!
دختـــرٍ: عههههه چرا همش من اول بگم؟! بیف استـــرگانف روســــی!
مـــن: کله پاچه با چشـــمٍ اضاف!!!
دختـــرٍ: عهههه من همیشه بیف استرگانفُ( فهمید نمیشه با کله پاچه اشتب بگیره) گف: منم کله پاچه دوس دارم!!
دختـــرٍ: اســمایٍ موردٍ علاقه ات را نام ببـــر!؟
مــن: پســـر: امیــــر , دخـتر: مهتـــاب 
دختـــرٍ: عهههههه امیــــر چرا مهتــاب؟! 
مــن: خعلی دوس دارم زیــــرا!
دختــرٍ: منم خعلی اسمٍ مهتــاب دوس دارم!!!
حال میکنید؟! اصن تفاهم ریخته!!
دوس دختــر بوده مــن داشتم آخه؟!!!!

فرستنده : امیر21

یک بار تو شهر ما یه زلزله اومد اپارتمانمون لرزید هممون فرار کردیم تو خیابون خلاصه همه با یه وضعیتی دانشجوهای اپارتمان با رکابی و شلوارک
بعد یه ربع دیدم مامانم با سه تا کاپشن سلانه سلانه میاد پایین
گفتم مامان چرا دیر اومدی 
گفت:هیچی گاز را قطع کردم برقها را خاموش کردم 
پریز تلویزیون کشیدم براتون هم کاپشن اوردم سرما نخورید 
من:0
همسایه ها:@
زلزله:)

فرستنده : tito

نمیدونم این دوست دختر من با این ای کیو پایین چطوری داره رشته پزشکی میخونه
ازش پرسیدم ابن سینا کیه میگه کاشف الکل
من))))))))))))@
بعد ازش پرسیدم زکریا رازی کیه میگه فک کنم طبیب بود
وبازمن)()()()()()()(@
یعنی باید گفت با این شدیم 75میلیون نفر
بدبخت به اون مریضی که بیاد پیش این

فرستنده : alim2

دیروز دایم بهم گفت تو که رشتت برقه بیا این ایفونو واسمون عوض کن !!!منم رفتم شروع کردم به کار دیگه تموم شد خواستم سیم اصلی برقو بزنم به داییم گفتم کنتورو نزنی سیما لختن !!!اقا این دایی ما کنتورو زد پرتاپ شدن من همانا کوبیده شدن سر من به دیوار همانادیگه هیچی بعداز دوساعت اومدم به خودم میگم چرا اینکارو کردی میگه خواستم شدت برقو امتحان کنم 
ای خدا یکی نیس بهش بگه مگه من فازمترم میخواد بامن امتحانش کنه

فرستنده : alim2

شماها یادتون نمیاد یه درخت گردوبود بهش میگفتن کاغذی چون پوستش نازک بود.البته رضا میگفت قاغذی. میرفتیم روشاخه هاش مینشستیم گردو میخوردیم الان چند ساله که گردو نمیاره.اونم که میاره یه نفر میره همشو میچینه.
یادش بخیر چغدباحال بود.راستی الان گردو تهرون کیلو چنده؟اینجا خوبه

فرستنده : 13400

عاغا من یه عمو دارم خیلی دلم براش تنگ شده از بس که نازه. یه داداش هم دارم یه شهر دیگه کار میکنه دلم واسه داداشم یه ذره شده.میدونم هرجفتشون  khosh-khandeh میخونن از طریق  khosh-khandeh  براشون دست تکون میدم.اگه عصری بشه میخوام برم عمومو ببینم.داداشم هم که هروقت بتونه میاد میبینمش.
اینم از عمو دوستی ما.

فرستنده : 13400


داشتم ساندویچ میخوردم پسرخالم اومده میگه بقیه رو بده من گرسنمه میگم من سرما خوردم مریض میشی میگه نه نمیشم، داداشش گفت اون آنتی ویروس داره چیزیش نمیشه بده بخوره.

فرستنده : savrina68

دوتا از بچه های فامیلمون تو یه مدرسه درس میخونن اما کلاس های جدا.
اولی با یکی از دوستاش دعواش شده،پسره برگشته بهش گفته خاک بر سرت..
اومده به این یکی فامیلمون گفته،این پسره این فحش رو به من داده.
دومی هم گفته وااااای واقعا این حرفو زده؟؟
گفت:آره
دومی گفته:می دونی معنی این فحش چیه؟ یعنی خدایی نکرده پدر و مادرت بمیرن تو خاک رو سرت بریزی!!!!....
دانش آموزان تحلیلگرن که داریم؟؟؟!!!!
یعنی تحلیلاشونم لامصبیه..
والدین گرام! واقعنی تو بچگی چی به خورد اینا دادید؟؟؟ دیگه به شوخی هم نمیشه به کسی گفت خاک بر سرت.. دور از همتون..
خدایــــــــــا تــــــــــــــوبــــــــــــه

فرستنده : D$D$D

تو خونه ی شما هم سر ته دیگ دعواست یا فقط فک و فامیل ما اینجوری اند؟؟!!!

فرستنده : D$D$D

شب دراز است خو باشه چه ربطی به این یارو قلندر داره؟!!:))))
اصن به ما چه که شبا قلندر بیداره:)))))
تازه شبا که ما خوابیم آغا دزده هم بیداره و کارا بدبد میکنه:)))))
آغا پلیسه هم بیداره و دنبال آغا دزدس:)))))
قسمتی از حرف های دختر عموم:lllllll

فرستنده : smj13

دیالوگ کل کل کردن بابابزرگ و مادربزرگم:
پدر بزرگم:اون یارو که پولمونو خورده میاره پس میده!!
مادر بزرگم:شتر در خواب بیند پنبه دانه:))
پدربزرگم:یعععنی من شترم؟!!:(((
خدا پدربزرگمو بیامرزه، برای شادی روح تمام رفتگان  khosh-khandeh  صلوات بفرستید(الهم صلی علی محمد و آل محمد)

فرستنده : smj13

اقا خانواده ی من فقط اینجوری بودن یا خانواده ی شمام این مشکلو داشتن بچه که بودیم هر وقت می خوردیم زمین خودمون سریع بلند میشدیم از ترسمون حتی گریه ام نمی کردیم اما یه دفعه پدریا مادرمون وقتی میدیدن خوردیم زمین کتکمون میزدن نمیدونم از خوشحالیشون بود که چیزیمون نشد یا شکه میشدن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!

فرستنده : یکی از ما


 


فک و فامیله داریم


اقا ما رفتیم خونه داییمون جاتون خالی 2 روز موندم خلاصه روز سوم داشتم برمیگشتم خونمون تو ایستگاه مترو بودم که گوشیم زنگ خورد دیدم داییمه گوشیو ج دادم 4تا فحش نثارم کرد که چرا نموندم 
دایی منو دوست داره در این حد:0000000
یکی منو بگیره ..................
داییه ماداریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : 20elena

من دانشجوم از خونمون دورم 
چند روز پیش زنگ زدم خونه با مامانم گرم میگیرم یه دفه میگه مهربون شدی گرم میگیری باز چه نقشه ای داری؟هیچی....
به قول خودم مهندسم دارم تو شهر غریب با هزار بدبختی و کارگری در روزهای تعطیل خرجمو میدم اینم از لطف خانواده...
خداییش خععلی زور داره دیگه
اگه من یه زن نگرفتم بی خبرشون

فرستنده : ImanPuls

امروز دیگه طاقتم تموم شد رفتم گرفتم زیرگلوی داداشم رو فشار دادم گفت هوی گوسفند چندی هستی گفت یعنی چه داد زدم مامان چندیه مامانم گفت هزار و پونصد تومان نبود هزار و پونصد یک دو سه فروختمش به تو مال خودت 
منو میگی دهنم باز چی داره میگه 
یه لحظه به خودم اومدم خوابوندم تو گوش داداشم گفتم : تو چرا حرفای باحال نمیزنی برم بزارم تو  khosh-khandeh  لایک بخورم 
ناسلامتی دهه هشتادی هستیا مردم از دست دهه هشتادیا دیوار بتونی خورد میکنن اونوقت تو ....
حالا یک صدا از همه حضار محترم میپرسم فک و فامیل سوتی نده داریم

فرستنده : freezer= حرف مفت

اقا رفتم خونه خالم دیدم هیچ کس خونه نیس بجزپسر خالم که داره توپ بازی میکنه بهم گفت علی بیا ببینم چندتا رو پای میری منم جوگیر شدم گفتم توپو بده گفت من تا تو اتاقم میرم شروع کردم روپای تا اون بیاد یهو خالم اومدپسرخالمم اومد پایین گفت علی صدای شکستنی اومدچی شکستی منم حول شدم گفتم هیچی خالم چپ نگام کردگفتم بجون خاله کاری نکردم پسرخاله کثافط من رفت پشت مبل یه مجسمه شکسته اورد دیگه هیچی خودمم باورم شد که شکستمش بعد فهمیدم خودش شکستش 
خدا اینا عجب هوشی دارن ده هشتادیا شما دیگه کی هستین

فرستنده : alim2

دیدم گوشیم داره زنگ میخوره گوشیو جواب دادم یهو دیدم پسرخالم)6سالشه( گفت ااااه بیشعور احمق گوشیو قط کن دارم اهنگ پیشواز گوش میدم بعد از ی ساعت دوباره زنگ زد فک کردم داره اهنگ پبشواز گوش میده جواب ندادم چندبار زنگ زد جواب ندادم اس ام اس داده میگه بیشعور احمق جواب بده 
کارت دارم 
دیگه هروقت زنگ میزنه حول میکنم نمیدونم باید جواب بدم یا نه در هرصورت باید فحش بشنوم هی خدا

فرستنده : alim2

این دهه هشتادیا فاجعه اند داشتیم فیلم اخلاقتو خوب کن رو میدیم که الهام حمیدی میخواست خودش رو بکشه شوهرش حامد کمیلی نمیذاشت
که دختر خالم (6 سالشه)گفت :درک خودتو بکش شوهر به این خوشگلی کجا گیرت میاد!!!!!!!!!!!!!!
من با این سن:0000000000
الهام حمیدی:((((((((((((((
حامد کمیلی:)))))))))))))))))))))
ده هشتادیا:):):)

فرستنده : 20elena

روز اول مدرسه صبح زود بابامو بیدار کردم منو رسونه مدرسه ساعت7و نیم منو رسونده در مدرسه مدیر گفت که چرا انقد دیر اومدی بابام هول شده میخواسته بگه مگه ساعت 7ونیم نباید مدرسه باشن ؟؟گفت مگه ساعت چندو نیم باید مدرسه باشن؟؟
من = :|
ساعت مدرسه=:|
مدیر مدرسه=:|
بابای مضطربه ما داریم؟

فرستنده : sepideh

داییم رفته مراسم ختم موقع برگشتن به بابای مرحوم میگه ببخشید که مرد 
من=:|
بابای مرحوم = :|
خود مرحوم= :|
ملت= :|
خداییش فک فایله داریم؟؟؟؟؟

فرستنده : sepideh

آقا خدا وکیــــلی این پستُ نمیذاشتم میترکیــــدم!! ضمنا نخندید بـــابـــام خعـــلی اصرار کــــردش!!! به قولٍ داداشم بیشتــــــــــــــر!!
مامان خانوم همیشه گیر میده به من و بابام که چرا با بطــری تو یخچال آب میخوریم, بهش میگیــــم خو آبسردکنُ پــر کن قبول نمیکنه یعنی بگم هر رو دعـــوا داریم یه ذره دروغ گفتم!!!!
امرو از بیـــرون اومدم دیدم بعـــــله مامان خانوم با بطری داره آب میخــــــــــــــــــــــــــــوره!!!!!!
مــن: مامان خعلی تشنته؟! آخـــــــــــــی! میخـــــای با بطــــری آب نخوری؟! لیوان بدم؟!
مامانم هول شد گف: کــــی این آبسرد کنُ خالی کرده؟!!!!
مــن: خانوم خانوما شما که همیشه مخالفٍ آبسرد کن بودی؟!!!! پس بگو چرا بطری میذاری تو یخچال!!!!
مامان خانوم: امیـــــــــــــــر جونٍ بابات نگی به بابا!!! بخدا حال میده امیــــــــــــــر مامان نگــــــی؟!!!!!!!!
مـــن: چشووووووم!! ( مامانم طفلی خیال کرده پست نمیذارم یادش رف بگه نذارم تو  khosh-khandeh  و منـــم گذاشتمش) بابا داشته باش.......
خخخخخخخخ! بچه ها من برم خودمُ گـــم و گـــور کنم مــامــانم الان با نانچیکو میادش!!!!!
ضمناً مــــامـــانٍ حرف و عمل پارادوکســــه داریـــم؟!!

فرستنده : امیر21

دیشب ساختمون کناریمون آتیش گرفته بود،
با بابام سریع لباس پوشیدیم بریم کمک مامانم یهو داد زد:
صبــــــــــــــر کنید!! دارید میرید آشغالارم ببرید،بزارید جلوی در!!!
من :|
بابام :|
ساختمون بغلی :(
آتیش :)

فرستنده : fatooproxy

دیشب داشتیم از خونه عموم برمیگشتیم،وسط راه بابام گفت:تندتر برو دستشویی دارم،منم گازشو گرفتم،اومدیم خونه،بابام رفت دسشویی کارشو انجام داد،اومد تواتاقم زد پس کله م،گفت:عوضی چقد تند اومدی؟وقتی تنها هم میری بیرون همینجور میرونی؟هااا؟
گفتم:بابا خودت گفتی تند برو:((
گفت:من بگم برو تو چاه،تو باید بری؟
:|:|:|

فرستنده : fatooproxy

اقا یه پسر عمو داریم(2.5سالشه) یه چیزی بهم گفت که جلوی فامیل کم مونده بود یه وزنه وصل کنم به خودم که باد نبرتم(از خواری و.....)
کار از دیوار گذشته باید چند تا چاه بکنیم بریم تو زمین پسر عموی ادم ضایع کنه ما داریم؟

فرستنده : mazyar

رفتم جلو آینه دارم با قیافه خودم حال میکنم رفیقم اومده رد شده میگه اشکال نداره میخواستی فیل بشی یهو خلقتت عوض شده آدم شدی ولی یمکمم دیر شده چون خرطومش تو صورتت شکل گرفته!!!!!!
من:llllllll
آغا فیله:)))))
آغا خرهD:
خانم خرگوشه:)))
اینم رفیق که من دارم؟!!!!پس این وان حموم کی میرسه:((((((

فرستنده : smj13

من بچه که بودم ایقدر شیطون بودم که کل فامیل مجبور شدند یه جلسه بذارند برا اینکه چجوری کنترلم کنند ولی آخرش من پیروز شدم چون تا همین الانم نتونستند کنترلم کنندD:
حالا فکرشو کنید بچم دیگه چه هیولایی میشه وقتی من باباش باشمD:
تازه اینم بهش اضافه کنید که دهه نودیهD:

فرستنده : smj13

عموم زنگ زده میگه سلام خوبی قدم نو رسیده مبارک!
من: ممنون عمو جون
عمو:حالا اسم دخترت چیه؟
من: مرسانا خانم یعنی هدیه خداوند
چند وقت بعد............
عمو:زینگ زینگ سلام
من:سلام عمو خوبی
عمو : ممنون امرسانا خوبه
من: امرسانا :)) عمو جون امرسان اسم یخچاله اسم بچه من مرساناست
عمو:حالا هرچی حالش خوبه!
من:l
عموم:))))
مرسانا:D:

فرستنده : smj13

 


فک و فامیله داریم


بچه ی دخترداییم 10سالشه بعد بوقی دیدمش میگم سلام امیر خوشکله واااااای چقد بزرگ شدی میدونی وقتی من دیدمت چقد کوچولو بودی؟ دقیقا اندازه ی یه جوجه ی ناز ازین رنگیا..... 
اونم تو چشام زل زد گفت اره اونموقع که من دیدمت تو اندازه ی یه خری بودی خیلی اب رفته هیکلت!!!!!!!!!!!!!!!!
بچه ها دیوار میوارو ول کنین به من بگین از چه ارتفاعی خودمو پرت کنم احتمال مرگم صددر صده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ها؟؟؟؟؟؟ تو روخدا بگین
خواهش میکنم من.... دلم مرگ میخواد والاههههههههه

فرستنده : respina

داییمــــون بعد 1ماه زنگ زده بهم میگه دلم برات تنگ شده
خونه تنهام بیا اینجا
منم 1000 فکــر باحــــال کردم که چه چیزی انتظارمو میکشه!ا
رفــــتم اونجا دیدم بععععله بنایی دارن ن ن ن !!!
این قدر که بیل و کلنگ زدم دستام تاول زده
:|

فرستنده : Shey2nak

بابا بزرگ و مامان بزرگ من خیلی باهم تفاهم دارن ینی در حد اتوبان زنجان-تبریز..
مثلا بابابزرگم به سجده میگه سژده مامان بزرگم میگه شزده
بابابزرگم به ساندیس میگه ساندیش مامان بزرگم میگه شاندیس
بابابزرگم به شمشیر میگه سمشیر مامان بزرگم میگه شمسیر

فرستنده : BageR

عاغا من ماشینمو فروختم تا بدهی گوشیمو بدم.الان بدهی دادم وصلش کردن.
اینم یه جورشه دیگه

فرستنده : 13400

آغا من دانشجو حسابداری ام شاهرود بعد 3 ماه رفتم تهران زنگ زدم بابام میگم بیا راه اهن دنبالم بعد میگه بیا بیرون راه آهن تاکسی دربست بگیر بیا من کرایشو میدم . ماشین گرفتم رفتم رسیدم به مامانم گفتم بابا خونست میگه نه پسرم باات شهرستانه !!!!!!!!!!!!باباس من دارم ؟؟؟؟؟ این دیوار بتنی کجاست خدا شاهده 8 هزار کرایه گرفت بی انصاف :||||||||||||||

فرستنده : PesaraKe Tanha

اقا این پدر بزرگ من دیگه اخرشه رفتم خونشون پدربزرگم میگه علی بیا یه ار دی)ای دی( تو فست فود) فیسبوک(برام بساز بعد مادربزرگم بدو بدو میاد میگه واسش درست نکنی ها پرو میشه فردا میگه بیا موهامو فشن کن یعنی دیگه ترکیدم از خنده
اینا دیگه اخر فک و فامیلن

فرستنده : alim2

هعععی شما از دهه هشتادیا می نالید، دیگه حسابشو بکنید بچه من دهه نودیه!!!
آسایش که نداریم از دست این بچه هر جا تو خونه میریم یه سیب زمینی گذاشته یا پا روش میذاریم یا میشنیم روش!!!
کروکودیلم که تازه یاد گرفته بهش میگم باباجون تو خودت گودزیلا هستی!!!!
دیگه کار من از سر کوبیدن تو دیوار گذشته باید یه وان جدید برا حمومون سفارش بدم برا خودکشی!!!!

فرستنده : smj13

من هنوز شیرفهم نشدم هدف این عطر فروشا از این تستر عطری که تو خیابون میدن دستت چیه؟؟!!
یه وقتی از اون عطر خوشت میاد،میری میگی همینو بده،خودشم نمیدونه کدوم رو به تسترش زده!!! هزاراتا عطر متفرقه میاره تو پاچه ات کنه..
خو چه کاریه لامصب ملتو سرکار میذارید؟؟!!!
عطر فروش با فرهنگ استفاده از تستره که داریم؟؟؟؟!!!

فرستنده : D$D$D

برادرزاده 5سالم اومده میگه عمو این چه وضعشه؟ چرا یه دوسته خوشگل نداری بیاد با من ازدواج کنه؟! همشون شبی خودتن!!!! بعد یه جوری نیگاش میکنم دلش واسم بسوزه میگه: ایییییییی حالم بهم خورد اونجوری نکن قیافتو!
برادرزادس من دارم؟

فرستنده : سروش

اغامن حساسیت فصلی دارم وقتی عطسه ه ه ه ه ه ه ه میکنم به ۳۰تامیکشه مامان منم میادبالاسرمن هریه عطسه یه فحش نثارمن میکنه ازقبیل‏(کوفت-زهرمار-لال بشی-مرز-سرم رفت‏)تاتموم بشه اخرشم میگه دفعه اخرت باشه سرسام گرفتم‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏ خخخخخخخخخ آخه مادرمن مگه دست منه‏?قضاوت کنیدتروخدا

فرستنده : ‏مرمری خانم‏*الهه ناز‏‏

مکالمه من و شقایق دختر 3 ساله فامیل
رها بیا می خوام یه چی بهت بگم
من :جونم شقایق جوون
ش: یه دردی دارم می خوام بهت بگم ولی فعلا به مامانم نگو تا ببینم چی میشه؟
من :بگو عزیزم چی شده مریضی؟؟؟؟
ش: خاله من تو مهد عاشق یکی شدم اسمش امیر حسینه. ولی سارا فهمیده همش میره دنبال امیرحسین. منم ناراحت شدم رفتم سارا رو دعوا کردم اونم گریه کرد ولی امیرحسین رفت ازش پرسید چی شده؟
حالا امیر حسینم من و دوست داره یا نه؟ باید چی کار کنم خیلی غصه می خورم
من هاجو واج فقط نیگاش می کردم تازه
مانانش اومد تو شقایق سریع به من گفت خوب خاله دیگه چه خبر
شمام دارین از این بچه ها

فرستنده : raha_poet

چند سال پیش داییم (خدا بیامرزتش) فوت کردن.
روم تاثیر خیلی بدی گذاشته بود.
یه هفته بعدش داشتم با بابام حرف می زدم.یهووی حرفمون کشید به مرگ و میر.منم اومدم مصلا خدمو براشون مهم جلوه بدم.
گفتم: باید قدر همو بدونیم چند روز پیش دایی زنده بودا اما الان دیگه پیش ما نیست.شاید چند وقت دیگه منم پیش شما نباشم.اون موقع اس که حصرت می خورین که چرا باهاش خوب نبودم.
می دونین در کمال بی احساسی برگشت بهم چی گفت؟؟؟؟؟؟؟؟
گفت:اون وقتم یه دوروز واست گریه می کنیم بعدشم که فراموشت می کنیم می ره پی کارش.ینی فک کردی انقد مهمی که بشینم بقیه عمرمو به عذای تو بگذرونم.
من:(((((((((((
بابا::)
خدایا به همه بابا-مامانا سلامتیو طول عمر بده.مادر پدر منم همین طور.

فرستنده : 1alaf

رفتم خونه عموم ، دختر عموم به آنالیز چهرم پرداخته!!
میگه چشمات درشت و مشکیه،لب و دهنت کوچیک و قشنگه ، صورتت گرد و تمیزه ، مژه هات بلند و قشنگه
خلاصه منم خرکیف شده بودمD:
یهو گفت ولی دماغت فاجعه است و کل هیکلتو برده زیر سوال:)))
تا چند روز افسردگی داشتم و میخواستم تو وان خودکشی کنم ولی چون حمومون وان نداشت از خودکشی منصرف شدمD:
خدا وکیلی اینم فک و فامیله آدم ضایع کنه که ما داریم؟؟!!!:(((

فرستنده : smj13

انقد خوشم میاد از اون صحنه ای که مامانم از بیرون میاد خونه می بینه هیشکی نیست، میگه: بچه ها نیستید !
یهو از یه جای نامعلوم میپرم جلوش و پـِ خِش می کنم :))
بعد میگه ذلیل مرده قلبم وایساد"زیر لب میگم خدانکنه" آخرم درست نمیشی.. همین کارا رو کردی که هیچوقت نتونستم بهت افتخار کنم .. :((
مامانه بی مدال و افتخاراته که داریم؟؟؟!!!...

فرستنده : D$D$D

این خونواده دایی من کلا داغونن زنگ زدن رفتم در و باز کردم ::
پسر داییم اومد تو با لگد رفت تو شکمم!!!
دختر داییم پا گذاشت رو پام!!!
زن دایم یکی زد تو گوشم !!!!!
دایمم یه فیلیپینی زد بهم !!!!!
یعنی تا رفتن شهیدم کردن
هم خودشون داغونن هم منو داغون کردن

فرستنده : alim2

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد