Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری چهارم )


فک و فامیله داریم


یروز تیپ زدم رفتم مدرسه یه کلاه باحالم گذاشته بودم سرم...
زنگ اول دبیر زیستم اومده میگه اااااااااا چه کلاه قشنگی داری هاااا ....منم با اعتماد به نفس بالا گفتم مرسی و خلاصه کلی حال کردم...
زنگ دوم دبیر فیزیک هنوز نیومده تو کلاس میگه کلاتو درار منم گفتم در نمیارم ...بعد در اومده میگه به نظر من دور از ادب که دانش آموز سر کلاس کلاه بپوشه... 
من:/
کلاهم:/
ادب:/
نظر:/
دبیر فیزیک:....
ینی دبیر ما داریم آیا؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : beautifullier

دیروز به دختر داییم که چهار سالشه (فراگودزیلا) میگم عمویی قربونت برم بوسم میکنی؟ 
میدونین چی مگیه ؟ 
میگه برو گمشو مزاحم من نشو بابام اگه بفهمه تو رو بوسیدم باهام دعوا میکنه !من (>
سازمان گودزیلاها >*
دایی بیچار &)
مخترع بوس ^)
آخه من سرمو به کدوم تیرآهنی بکوبم تا درجا خلاص شم ، ما سن اینا بودیم فرق دخمل با پسل رو نمیدونستیم فکر میکردیم اونام مثل مان !!!!!!!!!!!!!!!
نه جان من شما بگین دختر دایی بوس نکنه ما داریم !!!!!!!!!!!!!!!!

فرستنده : zir khaki

چن وخته با مخاطب دواییم دلم ترکید از بس بیکار بودم دانشگاهم تعطیلات میان ترم بود
دگ کلی باخودم کلنجار رفتم ی اس خالی فرستادم:S
جواب داده:این چی بود؟؟؟؟
منم گفتم اس خالی :|
ممنون ک مطلعم کردی نمیدونستم:)
ینی درک و فهمت تو حلقم:|

فرستنده : shayanoscar

متن اس ام اس دوستم به من بعد از چند هفته:
سلام پسر چطوری؟ خوبی؟ چیکارا میکنی؟ خانواده خوبن؟ درس میخونی یا نه؟ دیگه چه خبر؟ خب فدات شم. خدافظ!
(o_O)
دوسته داریم ما؟!

فرستنده : Mehdi 19

یه بار داداشم میخواست بره استخر از ما پرسید استخر پیروزی زنونه است یا مردونه ماهم بهش گفتیم زنگ بزن 118بپرس( منظورمون این بود شماره استخرو از 118 بگیر)
این داداش عاقل ماهم زنگ زد 118گفت سلام خانوم استخر پیروزی زنونه است یا مردونه اپراتور هم قطع کرده
داداشم عصبانی شد گفت زنه هنوز جواب منو نداده قطع کرد
میخواست دوباره زنگ بزنه دید ما غشیم از خنده تازه دوزاریش افتاد
آره بابا ما باهوش زیاد داریم خخخخخخ
هر لایک=خخخخخ

فرستنده : ساحل

عاقا من الان حدود بیش از یک هفته از حموم رفتن منع شده ام و خودم از بوی خودم داره حالم بهم میخوره....آره خوب میگی برو حموم تمیز شی خو بدبختی من همینجاست دیگه جونم براتون بگه مر گ مخاطب خاصم کفنش کنم راسته مخاطب خاصم این طرم مشروط بشه اگه دروغ بگم خو بریم سربدبختیم 
تقریبا هفته ی پیش مامانم اومد گفت:تو خجالت نمیکشی آخه ذلیل شده من از دست تو چکار کنم من بیچاره از همجا بیخبر گفتم:آخه مادر من چی شده رگبار بستی منو برگشته میگه: زر زر نکن میدونی پول آب چقد اومده من:خوش اومده قدمش سر چشم مامانم:لال بمیر من: چی شده باز لیلی ما اعصاب نداره(اسم مادرم لیلاست) مامانم:از الان به بد حمام تعطیل چیه هرروز هرروز حموم پول آب خداتومن شده من:مادرمن مگه چقدر اومده مامانم:16000تومن
من:0 o
اداره آب:@@
مادرم:××
هییییییییییییییییییییی خدا (به نظرشما من الان چی کارکنم)اینم مادر ماداریم ؟؟؟؟هیتلر2

فرستنده : angel6672

رفتم خواهرزادم و بوسیدم (کلا3سالشه)بعد بهش میگم:عزیزم خاله و نمیبوسی؟
همونطور که داشت میرفت گفت:کمبود محبت کمبود محبت
من:-ا
خواهرزادم:-0
آخه اینم خواهرزاده ی با محبته ما داریم؟؟؟

فرستنده : مهشاد

سر امتحـــــان یکی از مفصــــــــلای بدن ُ بجـای گوی " کــــــــــــــــاسه" 
نوشتم گوی " بشقـــــــــــــــــــاب "
یعنی من :/
مفصل :o
معلم در باطن :))
معلم در ظاهر :|
دانش آمـــــــــــــــــــوز ِ معلمِ مون داره؟!!!!

فرستنده : Blue Seven

چن سال پیشا عمم باعروس(عروص،عروث،اروث حالا هرچی!!)ش اومده بودن خونمون،بعد این عروس عمم یکی از این گودزیلاها داشت،بعد ساعت2،3بعدازظهر دیدیم نیستش،خلاصه بعد کلی گشتن خونه زیر راه پله پیداش کردیم رفته بود تمام واکس کفش رو مالیده بود به دستا وپاهاو صورتش اصن ی وضی تو نگو مامانشو دیده خودشو آرایش کرده این عقب مونده هم رفته اینکارو کرده خخخخخ

فرستنده : amiro0o

با ماشینم تو اتوبان داشتم میرفتم یه GLX جلوم بود (گوشی glx رو نمیگما) همون 405 منظورمه....
اصلن بهم راه نمیداد ازش سبقت بگیرم چپ میرفتم میگرفت چپ....
راست میگرفتم میگرفت راست....
خلاصه یه 5 کیلومتر همینجوری پشتش بودم که دیدم فرصت مناسبه واسه سبقت گرفتن، اومدم از راست سبقت گرفتم رسیدم جلو تو ماشینو نگاه کردم دیدم بابام داره منو نگاه میکنه میخنده....
نگو با دوستش بود منو دیده بودن میخواستن منو اذیت کنن....
اخه پدر من این دیگه چه کاریه.......

فرستنده : Vahab

اونایی که از دهه هشتادی ها انتقاد میکنن باید بگم اونچوری که شماها تعریف میکنین نیستن مثلا من یه داداش دارم که وقتی کارش با اسباب بازی هاش تموم میشه از توی خونه جمع نمیکنه وقتی بهش میگی واسه چی جمع نمیکنی؟میگه ازم خواهش کن تا توی جمع کردن کمکت کنم واقعاکه.

فرستنده : T.Nine

آقا زن همسایمون خیر سرش مدیر مدرسه بوده شوهرش گوشیشو جا میزاره، از یجایی زنگ میزنه بهش میگه از گوشیم شماره فلانی رو بده اونم میاد گوشی آقاشو برمی داره تو یه دست و گوشی خودشم تو دست دیگه!!!!!!!!!!!
توجه داشته باشید ..............
از گوشی خودش زنگ میزنه گوشی شوهرش (که تو دستش بوده فراموشکار) بعد گوشی شوهرشو جواب میده میبینه کسی حرف نمیزنه شصت دفه تکرار میکنه بد و بیراه و ناسزا و اینا که توی این هیری ویری حالا این کیه مزاحم میشه!!!!!!!!! عقله همسایه ما داره توروخدا؟!!!!!!!!!!!!

فرستنده : السالوادور

فامیلمون سوتی داده مارک دار: رفته عیادت تا نشست با صدای بلند گفت فااااااتحه

فرستنده : هعیی روزگار

دیروز دختر داییم(که متولد سال 88 می باشد)ناگهان شروع به جیغ کشیدن کرد، سرآسیمه خودمونو رسوندیم دیدیم همه عروسکاشو چیده رو تخت میخواد با گوشی ازشون عکس بگیره،
:چی شده النا جون؟
:(در حالیکه از عصبانیت سرخ شده) دیفونم کردن هر چی میگم به من نیگا کنین نیگا نمیکنن!!!
عروسکا :|
اهالی منزل :)))))))))
دختر داییم بعد از دیدن ما تو اون وضعیت:((((+جیغ مجدد

فرستنده : مهندسِ مملکت

من چند وقته میام khosh-khandeh  ولی تازه عضو شدم،علت عضویتمم به شرح زیل است:
چند هفته پیش مامانم می خواست بدوستش اس بده،چیز جالب نداشت.منم khosh-khandeh  بهش معرفی کردم(که ای کاش فکم میشکستو اینکارو نمیکردم)
از اون موقع،هر روز بهم میگه ببین این بچه های khosh-khandeh  چقد خلاقن،تو هم یاد بگیر یچیزای خنده دار بفرست
تازه هرروزم میاد چک میکنه ببینم من چیزی دادم تو سایت یا نه
دیشب دیگه عصبانی شده به بابام میگه این دختره از بس بی نمکه واسش خواستگار نمیاد
تاحالا ایجوری ترشیدگیمو به روم نیاورده بودن...خدایاااااا
یدونه شاهزاده سوار بر پراید سفید برسون
بگو آمین
<خوب دقت کن مامان خانوم،پس فردا نگی این دختره ی ترشیده مطلب ندادااا>

فرستنده : GhaZaaL

 


فک و فامیله داریم


دوستم تا زه پراید خریده تازگیا اینجوری حرف میزنه
بهش میگیم سلام 
میگه سلام من با پرایدم بر یه جای الان میام
میگیم خوبی 
میگه هم من خوبم هم پرایدم 
میگیم پدرت خوبه 
میگه خدارو شکر از پرایدم راضیه 
خو لامصب نمیشه این کلمه پراید و از تو جمله هات بکشی بیرون انقدر گفته پرایدم شبا خواب پراید میبینم

فرستنده : alim2

از این هشدارا هست که به فیلمهای ترسناک میزنن(18-) که رعایت نمیشه حالا بگزیم،یه هشدار جدید من پیشنهاد میدم به این شبکه پویا که بزنه(10+) یعنی بالا 10 سال نبینن کلا از وقتی اون اومده من و پدر گرامی و مادر عزیزتر از جانم میشینیم هی نگا میکنیم حالی میده به جان خودم(کودک درون هر سه ما فعاله)...تازم امروز مادرم نشسته میگه تا کارتون سوفی رو نگا نکنم هیچ جا نمیرم نه از صبحونه خبری نه کار خونه میکنم...
شبکه پویا:)))
مادرم:(((( بعد از اینکه سوفی پخش نشد
من که وضعم نامشخصه... :)))) ولی همیشه خندانم
(این یکی خیلی بی مزه بود نه)

فرستنده : سهند آذری(همیشه دلخوش)

رفیقم مغازه داره. دیروز یه مشتری امده بود براش رفیق ما هم داشت فوتبال نگاه میکرد در همین حال یهو خانمه(مشتری) گفت:اقا چقد میشه این جنس ها رفیق ما امد بگه:خواهش میکنم قابل شما رو نداره سوتی داد و گفت:قابل میکنم خواهش شما رو نداره!!!
به جان خودم زنه داشت میپوکید از خنده ولی جلو خودشو گرفته بود
بعد این که از مغازه رفت بیرون یهو دیدم زد زیر خنده مردم هم نگاش مکردن هی میگفتن نگاه دیوونه رو:|
رفیق ما داریم؟:|:|

فرستنده : -_-mostafa-_-

امروز دوستم با حالت خاصی بدو بدو اومده پیشم میگه کیمیا حساب کردم امسال چهار شنبه سوری میوفته دوشنبه!!!!!!!
منو میگی:اااااا
دوستم:)))))))))))))
جامعه اندیشمندان ایران:اااا
تقویم شمسی://////////
بعـــــــــــــــله یه همچین دوست متفکری دارم من

فرستنده : KIMYA

نمی دونم چی بگم والا
یه پسردایی گودزیلا که نه هیولا دارم (4 سالشه)
چند روز پیش با خانومم و مادر و پدرم رفتیم خونشون
برداشته به من میگه کی می خوای از زنت طلاق بگیری من می خوای باهاش ازدواج کنم توکه قدرشو نمی دونی 
لااقل به من که بیشتر علاقه داره چون همش به من شکلات میده
آخه بگین من چیکار کنم
آخه این هم شد پسر دایی ...............
حالا زنم می گه کی می خوای طلاقمو بدی ........

فرستنده : امیر چمبری

خیلی حواس پرت شدم
سوتی داردم در حد لالیگا...
صبح ساعت 9 رفتم در مغازه رو باز کنم دیدم پشت در مغازه مشتری ها وایستادن
خیلی هول کرده بودم
قبل از اینکه نرده های مغازه رو بردارم چراغ های داخل مغازه رو روشن کردم رفتم بیرون که نرده هارو بردارم یک و دو تاشو برداشتم دوباره رفتم داخل مغازه برق هار رو خاموش کردم اومدن نرده هارو گذاشتم سره جاش
طرف می گه کجا ؟؟؟؟
منم گفتم الان سره ظهره می رم عصر می یام
دیدم ملت دارن آسفالت گاز می زنن
بعد تازه فهمیدم چی شده
یعنی همچی ادمی هستم من

فرستنده : امیر چمبری

این که میگم جوک نیست عین واقعیته:
ساعت 9:30 شب داداشم داشت با گوشی فیلم می گرفت.دستشو گرفته کنار گوشی میگم دستتو وردار میفته تو فیلم.
میگه آفتاب میخوره تو صفحه!!!!!!!!!!!
توجه نمویدی؟
ساعت 9:30 شب

فرستنده : joker

یعنی اگه با چشمای خودم نمیدیدم باورم نمی شد
هواپیما ایرباس تو حلقم موقعی که سرباز بودم توی فرودگاه خدمت مقدس رو انجام می دادم...
حالا چون برام عزیزی اسمتو نمیارم...بیسکویت آره....
خرما هم آره 
بعضی از این شکلاتها هم آره قبول....
قند هم که مشکلی نداره....
ولی آخه کی حلوار ارده رو برای اینکه نرم بشه رو میزنه تو چایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب حداقل وقتی تنهایی ازین گندا بزن که عُقِمون نگیره

فرستنده : امیر چمبری

مامیم هروقت کیک درست میکنه من میارم با خیار میخورم ودر اون لحظه تو خونه ی ما چاه نفت زده میشه ازبس زمینو گاز زدن اعضای خانواده
من دیوانم عایا؟
واقعا هنوز نمیفهمم چرا این کارو بامن میکنن!پ
مگه چشه کیک با خیار؟؟

فرستنده : باب افسنجی f.m

من 3تا خواهر دارم ؛ وقتی میام khosh-khandeh  مطالبو با صدای بلند میخونم که اونام بشنون این کارم چندتا مزیت داره :
1 دراین موقعیت من شاغل به حساب میام
2خواهرام سرگرم ودلشاد میشن وراحتتر به کارای شخصیشون میرسن( ازجمله اس بازی ؛ سریال زمانه رو دیدن ؛ ناخن سوهان کشیدن ؛ خوردن وآشامیدن و...)
3در مصرف برق صرفه جویی میشه = بابام :)))))))))))))))))))
4دروقتمون صرفه جویی میشه 
5 سایت شلوغه نمیشه وتعدادبازدید کاربران بیشتر میشه 
(همچین پطروسی ام من )

فرستنده : *شوق پرواز* Y

تلویزیون داره میگه میلیون ها سال طول می کشد تا از بقایای موجودات زنده نفت تشکیل شود؛
بابام برگشته میگه: یعنی بچه اگه من الان چالت کنم؛ ممکنه میلیون ها سال بعد به یه دردی بخوری....!!!

فرستنده : vahid_2213

من نمی دونم چی وضعیتیه!
زود میرسم خونه می گن از مدرسه جیم زدی کجا رفتی؟
یا مثلا می گن اون مدرسه فلان فلان شده صاحب نداره شماها زود میاین
دیر می رسم می گن چرا دیر میایی؟
من گیج شدم دیر برسم یا زود برسم یا اصلا نرسم

فرستنده : axiss

چــنــدوقــتــیــه کــه بــامخــاطــب قــهــریـــم عـــــجــــیـــــــــــــــــــــب رو آوردم بـــه درس.تـــازه فــهــمــیـــدم نـــه تــنتتها هـــرکــی بـــانـــنـــه ش قـــهـــر مــیـــکـــنــه خـــوانــنــده مــیـشـــه...بـــلــکــه هــر کـــی بــامــخــاطــبــشـــم قـــهـــرمــیــکــنــه بــستــه بــه مــدتــ قــهــر،مـــهنـــدس...دکـــتـــر...پـــروفـــســـوریـــــــاحــتــی فیلسوف میشه...اونم ازنوع عــــــــــالی:)

فرستنده : *خیارشور*

تو اوتوبان داریم با پرایدمون میریم به بابام میگم بزار من بشینم شبه تو چشات ضعیفه میگه آدم باید بمیره دیگه حالا چه الان تو تصادف چه 20 سال دیگه تو خواب
خو بابای عزیزم اگه فرق نمیکنه من با یکی از بچه های 3+1 جوک برم تو افق محو بشم که دیگه بر نگردم
بابا سرخوشه من دارم
عزرائیل ةةةةة
سردار رویانیان@@@@@@@
مدیر عامل شرکت سایپا×××××
ستاد حوادث غیر مترفبه ٪^^٪٪٪^^^
امداد خودرو ٪٪^^٪٪^^
امداد جاده ای ـــــــــــــــــــــــــــــــ
افقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فرستنده : SPSS_QOM

من چه گناهی مرتکب شدم که گیر عمه های مهربونم افتادم؟؟؟؟
امروز عمه مریمم میگف :ایمان من اصلا هیچ سر از اینترنت مینترنت در نمیارم !ازین به بعد هر بار همو دیدیم راجبش برام توزیه بده
من مفلوک:'(
عمه:مصلا بگو با ایمیل میری تو اینترنت یا با سایت!!!
الان عمق مصیبتمو درک کردین؟

فرستنده : Iman


فک و فامیله داریم


عاقا این عمه مااعععصاب واسمون نذاشته!دیشب خونه ما مونده حالا بماند که این گودزیلاش نذاش ما بخوابیم:(
صب بیدارشده از خنده ریسه میرف!!
من خواب زده: o_O
عمم همچنان:D:
من:چیشده عمه چرا میخندی؟؟!!
عمه:محمدم(همون گودزیلاهه)من که خواب بودم بهم میگه مامانی بسته چقد میخابی!...
من بی اععصاب:/ بخدا میخواستم برا حفظ زاهر بخندم خندم نمیومد!تازه به زور جلو خودمو گرفتم محمدشو خفه نکنم!!خنده داش واقعن ،من هیچی نمیگم شما بگین...

فرستنده : Iman

سلام این اولین پست منه
ما هم تو خمنمون یک گودزیلا داریم . (خواهرزادمه)
این گودزیلا ما خیلی با خانومم جوره. خانوم من هم خیلی بچه دوسته.
یه روز رفتیم خونشون بل از اینکه بریم خانومم داشت بشقاب و لیوان هارو به همراه خواهرم جمع می کرد که یه هو خواهر زادم که هنوز 4 سالشه گفت بزارین من ظرفها رو جمع می کنم بعد می شورم .گفت هر وقت می روم خونه زندایی من این کار رو انجام می دم. آغا ما رو می گی ...........
نمی دونم این سازمان حمایت از کودکان کجاست..

فرستنده : امیر چمبری

یه روزم بعد مدتها دختر خالمو دیدم باهاش صحبت میکردم
من:از وقتی ازدواج کردی دیدگاهت نسبت همه چیز عوض شده ها
دختر خالم:یعنی میگی عاقل شدم؟
الان یه مدته ذهنمو مشغول کرده.اصلا نمیتونم درس بخونم.به نظرتون چی بهش باید میگفتم؟؟؟؟؟؟

فرستنده : ehsan93

عاغا دیشب یکی از فک وفامیلامون خونه ی مابودن
یه پچه دهه 90ی داشتن که هنوز نمیتونست بحرفه فقط یه چیزایی میگفت
حالا این فک وفامیل ماهم این بچه دهنشو باز میکرد براش ترجمه میکردن
حالا چندتاشو ببینین:
(سر سفره) اباوو ننوووو
ترجمه:چرا نوشابه سر سفره نزاشتین؟
بووووو لووووووو 
ترجمه:غداشور است!
ابووووووووو: چرا بابا نیومده؟
الووووو ابووووووو:میخوام با تلفن با بابا بحرفم!!!؟؟
می می:متاسفانه هنوز هیچ ترجمه ای برای این لغت ثبت نشده است.
فک و فامیله مترجمه داریم؟

فرستنده : شهریار

توخونه بامامان بابام نشسته بودیم داشتیم ناهار میخوردیم بعد تلویزیون داشت یه مجریو نشون میداد یه بدبختیو هی سوال پیچ میکرد بابام نه گذاشت نه برداشت گفت یارو چه سیم چینی میکنه،
بدبخت مامانم ازخنده غذا پرید تو گلوش،هععععی بابای منتقد مجریه داریم.
سیم چین!!!
انبردست!!!
سیم جیم!!!
فک کنم بابام جعبه ابزار دوس داره غیر مستقیم خواسته بگه،من برم براش بخرم.

فرستنده : voroJAK&

من هر وقت بی کارم میشینم تو خونه و هیچکس باهام کار نداره.
اما وقتی یه سرگرمی پیدا میکنم همه باهام کار دارن
فک و فامیلی داریم ما
من:؟؟؟

فرستنده : r k o

دیروز یکی از دوستای بابام اومده بودن خواستگاریم؛ اونم واسه شاام‏!‏ کلی تدارک دیده بودیما
از هر دری حرف زدن؛ حتی مراسم ختم؛ اما 1کلام از خواستگاری حرف نزدن‏!‏‏!‏‏!‏ا
اخرشم پاشدن رفتن؛ فکر کنم فقط اومده بودن شام بخورن
حالا رفتنی میگن فردا شب میزنگیم جواب بگیریم‏!‏‏!‏‏!‏ اخه عوضیا شما که خواستگاری نکردین که ما جواب بدیم‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏ انقد حرصم درومد که نگو
اخه اینم خواستگاره من دارم؟

فرستنده : م.نفر

من متولد اسفند ماهم چندسالیه مامانم لباس میخره کادو تولد بعدشم میگه حق نداری تا عید بپوشی
لااقل بذار تن بزنم ببینم اندازست یانه اندازه نبود ببرم عوض کنم...
واقعا من به همچین خانواده ای افتخار میکنم,این بهترین ایده س واسه صرفه جویی

فرستنده : استاد آشفته

کروکودیلای فامیل ریختن تو خونمون کم که نیستن 
10،12 نفرن من نمیذارم برن پای کامپیوتر
حالا این وسط آبجی کوچیکه ی مارو
"خب تو انسانیت حالیت نیست نمی فهمی اینا کامپیوتر ندارن دلشونو 
میشکونی آخه تو ام آدمی؟"
آبجی با احساس با مسئولیته دارم من؟

فرستنده : ***WELLBORN***

آقا هی میگن درس بخون، درس بخون ولی یکی نیست بیاد ببینه اصلا به ما چیزی یاد میدن یا نه
ترم سوم بودم یه استاد زن داشتیم که لیسانس و دکتراش رو از دانشگاه صنعتی بوق... گرفته بود. آخر کلاس رفتم ازش یه مطلب درسی بپرسم در حین توضیحش یه سوال ساده ازم پرسید. منم چون بلد نبودم صادقانه گفتم نمی دونم. حدس می زنید بعدش چی شد؟
درسته! خودش هم جوابو نمی دونست مجبور شد کتاب باز کنه
حالا هی بگید درس بخون
استاد با سواده داریم؟!!!

فرستنده : Mori

عاقا چن وخ پیش ورقه امتحانی رو از معلممون گرفتم دیدم ک بم داده 15 رفتم بش گفتم آخه احمق من همه ی سوالارو از خود کتاب کپی زدم چرا بم دادی 15؟
بعد کلی دعوا اومده بم داده10:|
معلم گیره من دارم آخه؟یعنی با خودش چی فک کرد که بم داد 10
حالا با اون مشکلی ندارم
اون اول که داشت تصحیح میکرد چجوری شد که بم داد15؟
اون قلبه اون بالا آره درسته همون(بهش میگن لایک{خخخخخخ})اونو بزنین فک کنین دارین مشت میزنین تو صورت معلمتون:))

فرستنده : lover

%yourghon%
اینو دیگه کجای دلم بذارم.بابام اومده مثلن داره منو خر میکنه که برم ماشینشو بشورم،مامانم از اون ور برگشته میگه که خر که دیگه خرکردن نداره،پسر پاشو برو ماشینو بشور.
من¥?¥
الکسیس سانچز¥%€
اشکان دژاگه<$>
مامانم@@@
فکه و فامیله ما داریم؟؟؟

فرستنده : yourghon

دختــر همســایمون "عاطفــه همون کـــه پارسال دماخشـو عمل کـــــرده بــد تیکــه ایم نــیس " اومـــده دم خونــمـون
میگـــه:ســلام مانـی میــشــه گیــتارتو بــدی امشــب دوستــام اومدن واسشـــون بــزنــم؟
من: بـــَ بـــَـ عاطفـــه خانوووم ;) اوووهـــوم صبر کن الان واســـت میــارمــش!
ـــ مرسی دستـت درد نکنه حالابگو چطـــوری یـه آهنــگ شـــاد میـــتونم بــا ایــن بزنـــم؟ مثـــ خودتــ کـــه شبــا تو تـــراس خونتـــــون میزنــــی :)
من: یعنی اکـــورد و نــت آهنــگ شــاد میخــــــوای دیگـــه ؟
ـــ اکــورد چـیه؟ نــت؟ هـــان؟نـــه میگــم مــن بلــد نیستـــم گیتـــار بــزنـــم یــه دقیقـــه بهــم بگــو زودی یاد میگیــــــرم!
مـــن:|
بــه تعنــه میگـم : عاطفـه 1 دیغــه ؟؟؟ نــه یــه دیغــه؟؟؟
خعلی ریلکـس میگــه : اووووهــــــووووم :$
آخــــــــــــــه دُخمل همســایـس دارم مـــن؟؟؟؟ 

فرستنده : shey2nak

پارسال یه روز قبل از ولنتاین با یه دختره دوست شده بودم حالا فرداش روز ولنتاین میگه : 
مبین حالاکه عشق من و تو اینقدر عمیق شده میای بریم خرید ؟؟؟؟؟
منم یه چندثانیه سکوت کردم و چون حرفی واسه گفتن نداشتم یه مشت کوبوندم وسط صورتش؟؟؟؟
نمیدونم این دخترا درمورد ما چی فکر می کنن 
اقا من هنوز انقدر کافرنشدم که جشن این اجنبیهارو بگیرم....متوجه ای؟؟؟؟؟

فرستنده : مبین

واقعافک وفامیله داره مامانم؟مثلا من!؟بعضی وقتا فک میکنم لیاقت مامانمو ندارم.چون خیلی اذیتش میکنم
مامانم همیشه توجیبم پول میذاره بدون اینکه من بفهمم.ولی من میفهمم چون هیشکی تودنیا منو مثل مامانم دوس نداره
یه روز مامانمو بردیم بیمارستان برای عمل.مامانم قبل عمل بهم میگفت:برو ازکیفم پول بردار برا خودت چیزی بخر ازصبح چیزی نخوردی با این که مامانم وضعش وخیم بود,بازم به فکر من بود.بهم میگفت:درس هاتوخوب بخون,تودیگه بزرگ شدی باباتو اذیت نکن
من گفتم:این چه حرفایی میزنی!؟یه ساعت دیگه ازاتاق عمل میای بیرون,حالتم خوب میشه.
بابام خودش مث ابر بهار گریه میکنه باز به من میگه:مرد که گریه نمیکنه!!!
این مطلبو خدا شاهده واسه امتیازو لایک بالا ننوشتم خواستم بگم اگه ماماناتون در قید حیاته برین دستشونو ببوسین چون فرصت ها ازدس میرن واین کمترین کاریه که میتونین بکنین
به افتخار بهترین مخلوق خداوند فقط مادر

فرستنده : Mohamad.Mahdi

 


فک و فامیله داریم


تو همین ترم سوم یه درس دیگه با این استاد خانم داشتم. از میان ترم و پایان ترم با ارفاق شدم 6.6
اخرین روز حذف و اضافه درس رو دوباره برداشتم بعد گفتم یه نیگاه به کارنامه بندازم دیدم خودش نمرمو 10 رد کرده، نمی دونید چقد خوشحال شدم، 6 واحد جلو افتادم
دمش گرم، استاد با حاله داریما!

فرستنده : Mori

منم مطلب اولیم
یه عمو دارم خیلی مرده، یه بار که خانوادش شهرستان بودن و این عموی ما هم خونه ما بود همسرش(که میشه زن عموی من) تماس گرفت. شاید باورتون نشه ولی این عموجان در عرض 6دقیقه فقط 30 کلمه صحبت کرد حالا ببینید چی گفت
سلام، ممنون، آره ، نه ، بعدا، .... ، باشه، خداحافظ
یعنی مردونگیش تو حلقم
فک و فامیله داریم؟!!!

فرستنده : Mori

خوب بعد از گذاشتن اولین پستم که تایید نشد !این پستم بعد از شکست از پست اولم میذارم !امیدوارم بکوبی اون لایک قشنگرو!
خوب دیگه الان من در کمال خونسردی و اعتماد به نفس مطلبتون رو آماده کردم!و الانم یه کمیشو انتخاب کردم و جستجو میکنم! الان دقیقا دارم نفس عمیقی میکشم و این پست رو ارسال میکنم!مونگلم خودتونید ! خوب مگه نگفتی مونگول نه! فحش که دادی نه دیگه یه چیزی که گفتی پس بزن لایکو!

فرستنده : Beat

عاغا ما یه دخترخاله گودزیلا(دیگه خودتون میدونین منظورم کیه) داریم!
دیروز اومده میگه شهریار تو روی کامپیوترت اون کره ی زمینو داری که همه جارو نشون میده؟(منظورش گوگل ارث بود)
من گفتم اره دارم ولی کار نمیکنه(الکی)!
بعدش گفت: اه حالا من چیکار کنم
گفتم واسه چی میخوای؟
گفت برای درس جغرافی مون لازم دارم(چهارم ابتدایه0-o)
من:0-o
گوگل ارث:0-o
جغرافی چهارم ابتدایی:0-o
بازم من:*___*

فرستنده : شهریار

اومدم خونه مامانم خونه نیست زنگ زدم میگم مامان کجایی میگه خونه داییتم میگم ناهار چی بخورم برگشته میگه هرچی که دلت خواست تو یخچال تخم مرغ داریم
مامان دل خوش کنه من دارم

فرستنده : استاد آشفته

اقا (عاقا اغا عاغا)این بابای من یکم جو گیره !!
امروز داشتیم میرفتیم بیرون با ماشین(الان فهمیدید ما ماشین داریم؟؟)منم یه اهنگ گذاشتم اهنگش تند بود !
این بابای ما هم جو گیر شد و توی ترافیک روون پاشو گذاشت رو گاز !!
نزدیک بود بزنه به یه سوناتا و ......ما هم خونمونو بفروشیم و خسارتشو بدیم !!
به جان خودم یه میلی متر مونده بود بزنه !!
این یکیش!!
یه جا هم تو زیرگذر بودیم و جو سرغش اومد چنان سرعتی گرفت نگو اون بالا هم ترافیک بوده اگه نکشیده بود این ور من الان از اون دنیا اینو مینوشتم !!
بابای جو گیره من دارم ؟؟؟

فرستنده : M-Mahdieh

طبق معمول داشتیم تو اینترنت میچرخیدم که بابام اومد تو اتاقم نه گذاشت نه برداشت یهومودموخاموش کرد
من:چراخاموش میکنی
بابام:نجات معتاد نجات جامع هست
هرچی هم میگم من معتاد نیستم فقط تفریحی میرم اینترنت تو کتشون نمیره گیردادن که باید برم کمپ بستری شم

فرستنده : MahdiAghlmand

دخترخالم رفته کافى نت کارت سنجشش رو بگیره خانومه بهش میگه شماره شناسنامتو بگو دخترخاله ى باهوشه بنده میگه : ٨٠٠٣٩١٥ .
بعد از ٤٥دقیقه ک سیستم پیداش نکرد خانومه بهش میگه مطمئنى مشخصاتت رو درست دادى؟ دختر خالم با اعتماد ب نفسه کامل میگه : تأثیرى ک نداره ولى حالا اگه میخواى ٠٠١ اولش رو بزن . 
نه واقعا تاثیرى نداره؟نه واقعا ؟ من میخوام بدوووووووووووووووووونم 
دختر خاله ى باهوشه من دارم؟؟؟؟؟؟

فرستنده : santamariya

هفته ی پیش همگی باهم به اتفاق خانواده مریض تشریف داشتیم به جز خواهر بزرگم.رفتیم دکتر .خواهرم برگشته میگه ما خانوادگی اومدیم تخفیف بدین طرف کلی خندید فکر کنم شوخی شوخی تخفیف داد.نوبتمون شد رفتیم تو دکتر دیده تعدادمون زیاده برگشته میگه میخواین دختردایی دخترعمه و دخترخالتونم بیارین.یکی یکی معاینه کرده خواهرم میگه یه 40 50 تا آمپول بنویسین.دکتره رو به بابام میگه اگه این دخترتون مریض شد حتما بیارین اینجا براش پینیسیلین بنویسم.دکتره بانمکه داریم؟؟؟خواهر خوشحاله داریم؟؟؟؟؟

فرستنده : Sahar M

ما اخر نفهمیدیم چه فرقی بین من و داداشم هست !!!!هر چی میشه تقصیرا گردنه منه .باباومامانه شما هم اینطورین یا فقط ما از این هدیه ی با ارزش بهرمندیم!!!!!اگه با هام موافقین بکوب لایکو!!!

فرستنده : shakilaa2006

یه داداش دارم امسال پیش دانشگاهیه.بابام کلی براش هزینه میکنه تا اقا کنکور قبو بشه.تو کانون هم ثبت نامش کردیم ترازش4300 میا ولی دقت کنین اعتماد برادر بنده رو.مکالمه مابا داداشم من:سجاد چرا درس نمیخونی داداش؟داداشم:شرط کنکوره بابام:پسرم من ی برات کم گذاشتم درستو بخون.سجاد:بابا شرط کنکوره مامان:مادر قربونت بره یکم تلاش کن تا ترازت بره بالا سجاد:ماما شرط کنکوره!!!!!!!!نه ای داداشه من دارم!

فرستنده : reza78

مـامـانم : امیــــر ؟
مـن : بلــه ؟؟
مـامـانم : امیـــر ؟
مـن : بلــه ؟؟
مـامـانم : امیـــر ؟
مـن : هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا ؟
مـامـانم : جــونت در اومــده نمی گــی جون ٍ دلــم ؟؟؟! بیشــور پَــری روز به دختــره گفتـــی !!
مـن : جــون ٍ دلــم دنیــام ... هستیــم ...
مـامـانم : زهـــر ٍ مــار ... مــرض!! اســم ٍ دختــر ٍ میــاد چه جَـو گیــر میشــه ...
مـن : به شمــا دارم می گـــم!
مـامـانم : غلــط کــردی!!! مــگه مـن کشــته مـرده ی ٍ توام؟؟؟
مـن : (
یه ربــع بعد ...
مـامـانم : امیــر ؟
مـن : بلـه ؟
مـامـانم : بلـه و کـوفت تو اصـلاح نشـدی ؟؟
مـن : جـوووووووووووووونـم؟
مـامـانم : بیـا باز یـاد ٍ دختــر ٍ افتـــاد :پی
مـن:/
نه مـامـان ٍ دارم مـــن ؟؟؟؟؟؟

فرستنده : امیر21

مثل بچه آدم نشسته بودم درس می خوندم بابام اومده میگه بیا این قبض هارو از طریق اینترنت وصول کن.تازه نشسته بودم پای کامپیوتر که مامانم اومده میگه:تو کی می خوای درس بخونی...
بابام برگشت گفت:به خر میگی خریت نکن...ولش کن بابا خانوم...آخر سال حالش و می پرسم
آخه پدر ،مادره داریم ما؟؟؟؟
من:؟:؟

فرستنده : behzar

عاغا یه دخی هست که خیلی با شعوره اصلا هم تو کار مخاطب خاص اینا نیست .عاقا من هم اینو از خودم بیشتر دوست دارم و جونمو میدم براش افتادم دنبال کارش فهمیدم اونم منو خیلی دوست داره حالا بهش پیشنهاد دادم حالا چی جواب داده : گفته منم دوست دارم ولی از دوستی و حرف زدن با پسر خوشم نمی آید حالا گفته که بعد کنکور جوابت رو میدم
من [@@]
مخاطب خاص «همسر » آیندهس داریم!!

فرستنده : alone boy 13

با دوس دخترم رفته بودیم خرید لباس، منتظر بودم لباسو پرو کنه بیاد بیرون که یهو یکی از پشت دستشو گذاشت رو شونم، برگشتم دیدم مامانمه! :O گفت بگیر این مانتو رو به حساب من بده عروسمون بپوشه! :D
از خجالت کم مونده بود خودم برم پرو کنم مانتو رو! :| فک و فامیله داریم؟

فرستنده : amir007

فک و فامیله داریم


نمیدونم چرا هر چی ادم دکتر و نابغه وجود داشته همشون زیر تیر چراغ برق چوبی گردادرس میخوندن!!!'.-))
تیر چراغ برقی بودا

فرستنده : علی ذوقى

مـن : بـابـا میخــوام واســه یه بارم شده حــق ُ به مــن بدی...
بـابـام : باشــه! چیــه ؟؟
مــن : می خــواستم بگــم اگه بشــه ...
بـابـام : بیـا باز شـر و وراش شــرو شد!
مـن :|
بـابـام : آخــه چــرا تو من ُ درک نمی کنـــی ؟؟! اختــلاف سنی مـون کمــه مث ٍ داداش ٍ بزرگــترتم ! 
مـن:|
بـابـام : فقط یه بار دیگـه... یه بار دیگه سر به سرم بذاری .. به جــون ٍ مـامـانت حالتو میگیـــرم!
بـابـاس دارم مــن ؟؟ خــدا وکیـــلی عین ٍ متـن ٍ حــرفاشه!
" بــابــا می خنـــدی ؟ ؟ "

فرستنده : امیر21

داداش ٍ 5ســالم از گــوشت تو غذا متنفـــره! 
مـامـانم سـر ٍ شـام اومـد بش کلــک بزنه گـوشت َ رو کــوچولو تیکه کــرد گذاشت تو قــاشقش برنـج ریخــت روش که مثــلاً برنــجه بخــور!!
آقــا داداشـم تا خــوردش گف : ببیــن مــامــان نوشــابه َ رو که همیشــه یه ذره اش نوشــابه می ریــزی بقیــش ُ دور از چشــم ٍ مـن آب میــریزی! تا حالا به روت نیــاوردم گفتــم بذا فک کنــی نفهمیـــدم ولی دیگــه آخــه من ُ چقد خنــگ فرض کــردی رو گــوشت برنــج میــریزی من نفهــمم ؟؟ بخدا کاری نکــن همیــن برنجــم نخــورم!
مـن:/
بـابـام:/
مـامـانم :/ ؟ / ؟ /
اینــا بچــن ؟؟؟ داداش ٍ دارم مــن؟؟؟

فرستنده : امیر21

آقــا به قــرآن یــَک ســوتی دادم بَــد!
رفتــه بـودیــم عــروســی یکی اَ فک وفـامیــل ٍ دورمــون دیشـــب! مــوقـعی که عــروسی تمــوم شد! اومــدم دیــدم یکــی ماشیــنش ُ اَد بغــل ٍ مــاشینــم پارک کــرده... نمی شــد ســوارش بشــم عجــله داشتــم واسه دوستــم یه مشکــل پیش اومــده بود!
مــن با داد : ایــن مــاشیــن برا کیــه ؟! :|
سکــــوت
مــن: میــگم این مــاشین برا کیـــه ؟؟! عجــب آدمــای ٍ بی فکــری پیــدا میشــن... چســب ٍ مــاشیـن ٍ مــنم پارک کــرده! اَی بــابــا!
سکـــوت
مــن : د ٍ آخـــه کجـــاس بیــاد این ُ برش داره؟؟
آقــا یهـــو دیــدم پــدر ٍ مخــاطــب ٍ خـاص با خــانومش ُ مخــاطب ٍ خاصمــون دارن نزدیــک میشــن!
یعنــی انگــار یه سطـل ٍ آب یخ ریــختن رو ســرم!
پــدرش : آقــا ؟ مگــه چی شده حالا ؟؟ شــرمنده تقصیــر ٍ خـانومم شد دیــر کردش رفتــم دنبــالش این شد اینجــا ماشیــن ُ پارک کــردم! عــه! واســتا واســتا ببینـــم... شمــا پســر ٍ آقــای ٍ فلانی هستیــن ؟؟ آقــا امیـــر درستــه؟؟ خخخخ! شمـام مگــه بد اخــلاقم میشــی ؟ بعیــد می دونستــم:)
مــن (اَ یه طـرفم خنــدم گرفتــه بود) : ســلام! شــرمنده به خدا نمی دونستـــم برا شمــاس! عــذر میخــوام (ادبیــاتم همیشــه 20بودش)
ایشــون : نه بـابـا مـن باید معـذرت بخــوام! بـابـا خوبن ؟؟ شمــام دعـوت شدین ؟؟ بـابـاتون ُ ندیــدم!
مــن: فـداتون بشــم ! ( پَ ن َ پ َ سـرمون ُ انداختیــم پایین اومــدیم) بله .. بـابـام همــی دور و براس!
ایشــون : راســـی مــن ٍ بی فکــر ُ چقـد فحش دادی ؟؟!
مــن: || ببخشیـــد:(
مخــاطب ٍ خاص : )))))
مــامــانش: )))
حالا مخــاطب ٍ خاصمـون زنگ زده میگـه : بـابـاش گفته اَ این پســر ٍ خعــلی خوشم میــاد!
مــن: ^_^
شـانس ٍ کـج و کـوله ُ پـدر ٍ خانــوم ٍ آینــدس دارم مــن ؟ خدا به داد برســه!

فرستنده : امیر21

یاد بنزین و گوجه بخیر تا چیزی گرون میشد گیر میدادن به این دوتا ک گرون شده ولی حالا چی ادامسم ک گرون میشه میگن پراید قیمتش رفته بالا یا اگه بخوان بهونه بیارن میگن مگه نمیبینی جی ال ایکسم راحت از جیب در میاد

فرستنده : علی ذوقى

یه بار سر کلاس استاد داشت یه بحث خیلی مهم و پایه ای روی تخته درس میداد که یکی از دخترای کلاس دسته ی صندلیشو کند. همه دخترا میخندیدن. جالبه اون دسته ی کنده شده رو به هم دست به دست میکردن همه میدیدن و میخندیدن
صدای خنده ها اینقدر بلند شد که استاد برگشت ببینه چه خبره
ما پیش خودمون فکر میکردیم الان استاد دو سه نفر از دخترا رو حذف کنه
میدونید چی شد؟!!
استاد برگشت گفت بیچاره دسته صندلی از دست شما دخترا چی میکشه. بعدشم خود استاد هر هر خندید و روشو کرد سمته تخته درسو ادامه داد
یعنی اینقدر از دست استاد حرصم گرفت میخواستم برم حذف کنم درسشو حیف که درسش پیش نیاز بود
استاد ما داریم!!!

فرستنده : سید

مامانم دو دقیقس از خونه خالم رسیده خونمون زنگ زده ازش تشکر کنه الان ٤٥ دقیقس دارن
صحبت میکنن.
خو مادرم حرفاتو میزدی میومدی دیگه.
جالب اینجاس میگه اونجا هوا چطوره .

فرستنده : Vahab

راستی شما هم مث منید وقتی میبینید مطلب یکی دیگه زیاد لایک گرفته و مال شما هیچی احساس شکست عشقی ، روحی، روانی ،جسمی و انواع حسادت میکنید

فرستنده : سایه یخ زده

کتاب رمان رو از کتاب خونه گرفتم (موضوع عاشق کشی و این حرفا)
زدم صفحه ی آخرش دیدم یه جایی روی اسم یکی از شخصیت های رومان نوشتن همش تقصیر خرکاری های تو بود دیوونه!
من:0o
شخصیت:(((:
دیوونه:))))):
یه همچین آدمای جوگیر با احساسی داریم....

فرستنده : ***WELLBORN***

دختــر خــالم : امیـــر ؟ تو رو خــدا یه خــواهش ازت دارم ! رد نمیکنی ؟؟
مــن : بگــو... بستــگی داره چی باشــه! 
__:میگــماااااا ؟؟
مــن: بگـــواااااا !
__: یه پســر ٍ اومــده خـواستــگاریم, راستــش میخــوام بش جــواب ٍ مثبت بدم! ولــی بنیــامین ازش خــوشش نمیــاد !
مــن: چــرا خــوشش نمیــاد ؟؟
__: نمــی دونم ! تو رو خــدا باهــاش حــرف بزن رو حــرف ٍ تو حــرف نمیــزنه!
مــن: باوشــه... ولــی اونــم داداشتــه بد ٍ تو رو که نمیــخواد؟! تو هنــو 18ســالته! مــوقعیتــای ٍ بهتـــر واست پیــش میــاد شک نکــن بٍت قــول میــدم!
__: (نیــشخند ٍ همــراه با شــرم) ام .. امیـــر!؟
مــن: بلــه؟
__: رو حــرفت میمــونی ؟؟! جــون ٍ خاله؟؟ 
مــن: کــدوم حــرف ؟؟
__: (شــرمگیــن) خیــل ٍ خــب دیــوونه! فقــط خــواستم بدونی مــن پات میــمونم... ولی توام رو حــرفت باشیــا ؟؟؟ واااای (جیــغ) باورم نمیــشه! امیــر بخدا مـن اون پســر َ رو نمی خــواستم فقط همیــنجوری گفتم باهاش آشنــا شم!!(اَ خجــالت جیــم فنگ شد نذاشــت حــالیش کنــم)
مــن:| 
رفتـــم بش گفــتم که منظــورم چی بوده! زد زیــر ٍ گــریه که چــرا با احســاسم بازی کــردی؟؟! "حــلالت نمی کنـــم" الان جواب سلامم نمیـــده!
دختـــرخاله روانـــی ٍ دارم مـــن؟؟ " مــامــان خــانوم نخنـــد "

فرستنده : امیر21

مربیه بدنساز بهم یه مدل قرص چربی سوز داده که موقع غذا یدونه بخورم,
حالا این آبجیه ما از وقتی فهمیده 3_4 تا میندازه بالا میشینه سیب زمینی سرخ کرده و فست فود میخوره :|
فک و فامیله بی جنبس داریم؟؟

فرستنده : vahid_2213

ی داداش 5 ساله دارم به "پَری-روز" میگه "پس-دیروز".
بش میگم عزیزم اشتباس باید بگی "پری-روز"، باز توی چشام زل میزنه میگه "پس-دیروز". میگم چرا میگی "پس-دیروز"؟؟ میگه چرا میگن"پس-فردا"؟؟ نمیگن "پری-فردا"؟؟
من :|
فردا :|
پس فردا :|
روز بعد از پس فردا :|

فرستنده : vahid_2213

به یکی‌ از فامیلامون گفتم چرا نمیای فیس‌بوک؟ گفت والا من جنبه ندارم یهو دیدی از یکی‌ خوشم اومد یارو تو آلمانه به خاطرش بلند شدم تا اونجا رفتم!!! :|

فرستنده : ali_atishpare


ما خانوادگی قرار گذاشتیم امسال عیدبا تخمه از مهمونهامون پذیرایی کنیم بعد هرکی بچه خوبی بود و تخمه نخورد یه پسته بهش جایزه بدیم


پسته کیلویی چهل پنجاه تومن شوخی نیست که

والا !!! :-|:-|:-|:-|

فرستنده : ali_atishpare

ازاخلاقای خاص پدرم: موقع غذاخوردن ملچ ملوچ نکنیم,موقع غذاخوردن صحبت نکنیم,همه سرسفره حضورداشته باشیم.

اگراین کارهارو برعکسش عمدا انجام بدیم,پدرگرامی با لگ دسوباسایی میاد تو کمر طرف.ی ک روز شاد و خندون همه سر سفره.خواستم پدرروامتحان کنم بیبینم چقدمنو دوس داره عمدا,ملچ ملوچ کردم.باورم نمیشد پدرم منوبزنه.دیدم ازدور یه دست نورانی اومدتوصورتم(شرق صدا داد)
پدر:مگه نگفتم درست غذاتو بخور بی شعور
من:کی گفتی؟حداقل یه آمادگی بده میخای شوت کنی(البته اینهارو تودلم گفتم)
الان دارم دندونامو از روی زمین جمع میکنم#دوست دارم بابایی#

فرستنده : Mohamad.Mahdi

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد