Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

Jokestoon

وبسایتی بسیار جالب و دیدنی که در آن می توانید جدید ترین جوک ها ، خاطرات خنده دار و اس ام اس های جدید و عاشقانه را بخوانید

فک و فامیله ما داریم آخه ؟ ( سری سوم )


فک و فامیله داریم


بابای من هر وقت از خونه میره بیرون کاراش یادش می افته! زنگ آیفونو میزنه انقدر بلند حرف میزنه که صداش هم از آیفون میاد هم طبقه دوم که ما هستیم!!!
خو پدرمن این چه کاریه چرا انگشت خودتو خسته میکنی زنگ میزنی
همون دادو بزن می شنویم برق هم مصرف نکن
والا
این هم باباس ما داریم؟!؟!

فرستنده : فرمول

جمعه ناهار همگی خونه مامان بزرگم واسه آبگوشت دعوت بودیم.مامان بزرگم هم دندون مصنوعیشو از صبحش گم کرده بود.ما هم اذیتش میکردیم. بعد از خوردن تیلیت آبگوشت پسرداییم اومد گوشتش رو بکوبه یهووو عین دخترا جیییغغغغغ بنفش کشید!!!!بعد از کلی استرس که چرا این یهو قابلمه رو ول کرده داره میدوئه و جیغ میکشه ..کاشف به عمل اومد که مامان بزرگه شب قبل دندونش رو انداخته بوده تو آب ریکا که تمیز شه اون رو اشتباهی به جای لیمو عمانی که از قضا اون رو هم تو آب خیس کرده بوده انداخته تو آبگوشت!!!! 
ماهمگی :/
آبگوشت :/
لیمو عمانی و دندون مصنوعی :/ :)
آب ریکا داخل معده ما :)))))
پسر داییم که الان سوئ تغذیه گرفته!! :@
بعد از اون 3روزه لب به غذا نزدیم!!!!! 
آخه مادر بزرگ حواس جم عه داریم!!!!

فرستنده : آقا پارسا

آخرش نتونستم به مامان جونم یاد بدم اون دستگاهی که گذاشتشم رومیز کامپیوترم اینترنت نیس اسمش مودمه مودم

فرستنده : MahdiAghlmand

داریم خانوادگی shaun the sheep (همون بره ناقلا ) میبینیم، مامانم برداشته میگه: این فیلم مثال بارز خونه ماست!
ماااا :o
میپرسم چطور ؟ با حالت فیلسوفانه-متفکرانه ای (حالت جدیده شما ندیدین) میگه: مثلا اون بره باهوش منم ! بابام میگه آره اون آقاهه هم به من میخوره!!!!!!
اینا به کنار داداش کوچیکم نه گذاشت نه برداشت گفت: shahaz هم سگ گله است !!!
من: :(
بابام: :O
مامانم : :دی
داداشم : (الفرار)
فک و فامیل که چه عرض (ارض-ارز -عرظ) کنم ،خانوادست داریم؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده : Shahaz

با خونواده دور هم بودیم گفتم بچه ها بریم 4جک؟؟
مامانم گفت من پام درد میکنه نمیام خودتون برین!!!!
ماها زرتی زدیم زیرخنده(خود نتونستیم جلوی خودمونو بگیریم. جدی جدید مامانم طفلی فک میکرد 4جک یه جاییه)
بابام شاکی داد زد: مرررررگ. بی شعورا!!!! جوونیشو پاتون گذاشته حالا به پادردش میخندین؟؟ چی یادتون دادن توو اون مدرسه و دانشگاه؟
خودتونم پاتونو از در بیرون بذارین پاتونو قلم میکنم. نفهما!!!!
بزن به افتخار برکت های خونمون که که ایشششالله سایشون از سرمون کم نشه.

فرستنده : بهار

این خاطره مال یکی دیگست
تعریف می کرد: تو مدرسه اینا یک معلم دینی داشتن خیلی پیر بود وقتی درس میداد می گفت جلسه دیگه می پرسم .
جلسه بعدی می گفت می خوام بپرسم که بچه ها می گفتن آقا شما که هنوز درس ندادین و معلم درس رو دوباره می داده.
جلسه بعدی می گفت بچه ها من یادمه جلسه پیش درس دادم حالا می خوام بپرسم بعد بچه ها می گفتن : نه آقا شما جلسه ی قبل پرسیدین حالا می خواین درس بدین و معلم درس جدید رو میداده و روز ازنو و روزی از نو.
اگه می خواین باور نکنین ولی واقعا من راست گفتم

فرستنده : me.AAS

رفتم حموم و اومدم بیرون خانومم گفت عزیزم چقد سفید و خوشکل شدی:))
ینی در پوست خود نمیگنجیدم :))
یهو مامانم گفت این موهات چقد بلند شده شکل جومانجی شدی :|
بعدشم اومد همه پرتقالامو که خانومم پوست کنده بود که وختی از حموم برگشتم بخورمو خورد :|
شانس آوردم بعدش نیومد با تبر گردنمو بزنه :|
مادره دیگه ، چیکار میشه کرد!!! D:

فرستنده : smj13سید مصطفی

جاتون خالی 
الان تو مترو دیدم یکی تو دستش گوشی GLX داره، زدم پشتش خیلی یواش و شیک گفتم: ببخشید آقا، این گوشیتون راحت از جیب در میاد؟
طرفم نه گذاشت نه برداشت یدونه خوابوند زیر گوشم.....
منم جلوی 70 میلیون بیننده ضایع شدم
واقعا مردم بی اعصابن......

فرستنده : Mr.Blake

چندتا گلدون داشتم ؛ خیلی بهشون میرسیدم انگار بچه های نداشتم اند . فامیلمون اومد خونمون پسر گودزیلاشم(4سالشه) باهاش بود داشتم زیر گلدونارو تمییز میکردم ؛ نامرد همه گلامو از بیخ وریشه در آورد با افتخار نشونم داده میگه خاله گلاتو ببین :))))))))
>انگار پراید بیست میلیونیه باباشو نشونم میده <
منم ازاونجایی که گودزیلایه دهه شصتم ؛ چندتا گلدونه کاکتوس داشتم گذاشتم جلوش گفت ایناروهم 2دستی بکن....
کندنش همانا جیغ بنفشش هماناااااااااااااا......
هی میخواست بگه میسوزه هق هق گریش نمیذاشت .
انقد خر کیف شدم انگار دکترای روانشناسیو بهم دادن .
من:))))))))))
گودزیلا با هق هق : خاله - گل - بکن -میسوزه :))))))))))))))))))
بقیه افراد :-[
فامیل روانشناس دهه شصتی دارن اینا.... 

فرستنده : *شوق پرواز* Y

میخوام ماجرای خواستگاری رو واستون تعریف کنم هلو!!!
بچه ها دبیرستان بودم یه سال عید یکی از فامیلامون که همیشه تنها میومدن عید دیدنی اومدن اما این دفعه با شازده پسرشون!!!یعنی من تا اون روز این آقا رو ندیده بودم کلا همه رفته بودیم تو حیرت!!!
رفتم آشپزخونه شیرینی بیارم مامانمم بود تا برگشتم دیدم مامان شازده پسر اومد تو آشپزخونه شروع کرد با مامانم پچ پچ کردن...منم که داشتم از فضولی میمردم فال گوش وایسادم!(من دختر خوبیم یه وقت فکر بد نکنین؟) شنیدم گفت اومدیم خاستگاری...
واای خدا به سر کافر نیاره این اولین تجربه ی خاستگاری حضوری بود دست وپام مثل بید میلرزید...
شیرینی رو بردم!چشمتون روز بد نبینه پام گیر گرفت به فرش نصف شیرینیا پخش شد رو زمین خلاصه بردم پیش شازده بشقابش پیرکس بود ندیدم شوط زدم پای بیچاره فلج شد...
دیدم ادامه بدم شازده باید بره بستری شه مثل بچه آدم رفتم نشستم...
از رفتار خععععععلی دوستانه ی داداشام نگم بهتره...
حالا پسره هر وقت منو میبینه میخنده بی شخصیت!!!:(((((
یه همچین خانواده ی خاستگار پذیری هستیم ما!!!!

فرستنده : میم مثل...

دلتون بسوزه.
داشتم کمد لباسامو بعد 23 سال مرتب میکردم (الان فهمیدین من 23 ساله هستم؟) که دیدیم تویه یکی از شلوارام (دقت کنید: یکی از شلوارام یعنی من چندین شلوار دارم) یک مشت پسته از پارسال پیدا کردم. سریع بردم قنادی سر کوچمون فرختمش 2500 تومن کاسب شدم.

فرستنده : سینا مشهد

تو خیابون یک دختر بچه کوچولو دیدم. گفت اقا ازم دستمال میخری؟ گفتم اره چنده؟ گفت 4 تا 2000 تومن
گفتم ok میخرم.
یه 5000 تومنی بهش دادمو رفتم. در حالی که ازش دور میشدم با صدای بلند گفت: اقا این زیاده.
منم به مسیرم ادمه دادمو رفتم. چیزی نمونده بود که تو افق محو بشم که ناگهان یه اتوبوس منو زیر گرفت. در همون لحظه دختر کوچولو هم خودشو رسوند بالای سرم. در حالی که داشت اشک میریخت. 5000 تومنی که بهش داده بودمو پرت کرد تو صورتمو گفت: مگه من گدا هستم. عوضی...
بر گرفته از داستان واقعی (الکی)

فرستنده : سینا مشهد

اینsmsعموهادی به منه:
تواین روزای قشنگ که همه خوشحالن جا داره یادی هم از مریضا بکنیم.برادر زاده عزیزم جواداسهال داره نمیتونه بخنده،اگه بخنده خودشو خراب میکنه.توروخدا دعاش کنید...
عموء ما داریم؟؟؟؟

فرستنده : روان دووووووووووووووووون چاقالو

مادرم بزرگم بالای 90سال سن داره
یک مدتیه زانوش درد میکــــــــنه
میگــــــــــــه: فکر کنم دارم قد میکشم :

فرستنده : ali_atishpare

برا شمام اتفاق افتاده یه فیلم غمگین یا عاشقانه نگاه کنین بعد اشکاتون دربیاد؟
چن وخ پیش یه فیلم نگاه میکردم اینقد تو حس فیلمه بودم که نفهمیدم گریه میکنم!
بعد فیلم بابام منو دیده میگه:چی شده چراگریه میکنی؟به من بگومن طاقتشودارم!
میگم:هیچی نشده.(روم نمیشدبگم)گفتم: تو چشم خاک رفته!
بابام:من بزرگت کردم.میدونم چت شده.بهم بگو.
آخرم نگفتم.چن روزبعدپسرخالم بهم میگه:چته؟چرا اینقدعوض شدی؟
میگم:داری اوسکول میکنی؟
میگه:بابات بهم گفته تورو بپام میخادبدونه چته؟
باخودم فک میکردم این اتفاقا فقط توفیلما میفته.
عجب پسرخاله دهن لقی داریم؟؟؟؟!

فرستنده : نوح کبیر

فک و فامیله داریم


یکی از فانتزیام اینه که کارمند بانک بشم بعد عشق دوران نوجوونیم با همسرش بیاد تقاضا وام بده بعد بابامم که رییس بانکه منم پارتی بازی کنم بهش یه وام کته کلفت بدم حالشو ببره.
اخه فامیلام فک و فامیله که دارن.

فرستنده : fariborz

دیشب تصمیم گرفتم با یه اس ام اس "دوست دارم " کل دوستانم رو خوشحال کنم، که ای کاش دستم می شکست و این کارو نمی کردم ....
بعصی ها که تحویلم گرفتن و کلی شرمنده کردن و در جواب گفتن ما بیشتر و ما هم دوست داریم و عاشقتیم :) 
بعضی ها هم که کمی کمبود محبت داشتن و مشکوک به این که من با اونا بودم هی ازم پرسیدن با منی ؟ من؟ مطمئنی؟ من فلانیما نه ....
منم خیالشون رو راحت کردم و در یه اس کوبنده دیگه گفتم: بله با خود خودتونم افکار منفی رو از ذهنتون دور کنید :دی
بیشتر دوستان هم که به بنده لطف زیادی داشتن و فرمودن اس رو اشتباه دادی من اون شخص مورد نظرت نیستم ...
حالا اینا به کنار !!!!!!!!!
یکی از دوستام اصرار بسیار زیادی داشت که بنده این اس رو اشتباه دادم تا دو ساعت با هم کلنجار می رفتیم، می گفت: راستش رو بگو واقعا با من بودی یا اشتباهی فرستادی؟ 
منم عین متهم ها که فقط در حضور وکیلم حرف می زنم ساکت بودم ... اما فایده نداشت از اون اصرار از من انکار !!!
تقریبا باور کرده بود اما طفل کنجکاو (فضول) درونش نمی زاشت 
دوباره اس داد که دل به دل راه داره، اما چند وقته مشکوک می زنی بعدا به حسابت می رسم ....
ما هم که قسم و آیه بابا من این اس رو واسه همه فرستادم خواستم خوشحالتون کنم نه که بازجویی بشم
ول کن نبود باز اس داد که حالا طرف کی هست؟ 
کی تونسته دل تو رو به دست بیاره؟
بعد یه ساعت اعتراف گیری و قانع نشدنش آخر سر گفته باشه دارم برات!!!!
چه دوره زمونه ای شده محبت هم دیگه نمیشه کرد !!!! 
دیگه تصمیم گرفتم دوستانم، بدون دخالت بنده خوشحال بشن :دی

فرستنده : Tina_Bala

چند وقت پیش رفته بودیم خواستگاری برای عوم شب اول بابای عروس غش کرد....مراسم بهم خورد
شب دوم بابای داماد غش کرد ....مراسم بهم خورد
شب سوم داشتیم حاضر میشدیم بریم یهو عموم گفت با همتونم قرص مرصاتونو خوردین؟؟؟؟؟
فک و فامیل داریم ما؟؟

فرستنده : pari

ما هر چی میشینیم درس میخونیم و کتاب کاره کلاس زبانمون را حل میکنیمو برای دانشگاه تو اینترنت تحقیق میکنیم هیشکی نمیگه خرت به چند حالا خدا نکنه دو دقیقه بیام 4 جوک یا دو دقیقه بشینم به دوستام sms بدم یعنی سابقه نداشته بابام همون موقع نیاد تو اتاق و یه تیکه ای چیزی به ما نندازه.کمپانی شانسم من واااااالا به خدا

فرستنده : viki

ببــینــم اگــه مخاطبــ خاصتـون یــهوووووی بدون هیـــچ حرفـــی بــزنه تــو گــوشتــــون(منظـــورم یــه سیلـــی جانـانــه)شمـــا لبخنـــــــد تحـــویلش مــیدیـــد؟؟!!
بـاوا ایـــن دختــــره فیلـــم زیــاد میــبـیـنــه 
مــن:چـــرا میـــزنی ؟؟؟؟ :|
__آخــه دیــشــب یــه فیلـــم رمــانـس دیـــدم
مـــن : چــه ربطــــی داره؟؟!!!
__ همـــون دیگـــــه،!!!!میگـــم پــرستــــیژتـــ پائیــــنه مانــــی خــان؟!!!!
تــو فیلـــم دختــــره تـــو یـــه صحـــنه فیــلــم زد تـــو گـــوش پســــــره،
وای بعـــدش پســـــره یـــه لبخنـــد ژکـــوند زد وبشــش گفــ عاشقـتم کـــه منــم گفتـــم امتــحان کنـــم بــا تــو بـبـیــنم چــه مزه ای داره
میگــــــم ایــن دختــــره دیــوانــس بـــه خــووودا!!!!
مـــن : میخــــوای بــدونـــی چــه مــــزه ای داره عـــزیـــزم ؟؟؟؟
__ اهـووووم :">
منــــم نــه گذاشتــــــــم نــه بــرداشتـــــم همچــــی زدمــ تـــو دهنش کــه با بـــرفــ سال دیگـــــم نیـــاد پائیــــــن :|
قبـــلا با چــــن بسـتــه پاستــــیل آشتـــــی میـــکرد !!! نمـــیدنـــم الان چــــرا پــاستــــیل و نـــاز خـــــریدن بـــــی فـایــدس؟؟؟؟؟
شـــیطونــه میگــه بــــرم با یکـــی از ایــن وانتـــ بلندگـــو دارا دَم خونشـــون 
تـــوش جــار بــزنم شــــــــــادی میآآآآآآی پایــین یـا بــیام بالا ؟؟؟؟؟ 
خو لامصــبــ دستش سنگـــــــــین بـــــوووود :(

فرستنده : shey2nak

عاغا تو کلاس نشسته بودیم، یکی از بچه ها خواست از کلاس بیرون بره. برای بیرون رفتن در زد!
همه داشتن میزوصندلی رو گاز میگرفتن از خنده.
همکلاسه مؤدبه ما داریم!

فرستنده : omid69

نه! شما قضاوت کنین؛ واقعا اینکه بنده با ۱۹سال سن باب اسفنجی نگاه میکنم چیزیه که دوستام بخاطرش منو مسخره کنن؟! خو یعنی چی آخه؟! جذابه، دوست دارم!!!

فرستنده : Mehdi 19

بــابــام بــه مــامــانــم مــیــگــه: چــنــد تــا روغـــن مــایــع دیــگــه داریــم؟فــکــرکــنــم آخــراش بــاشــه یــادم بــنــداز بــخــرم
مــامــانــم: الان نـمـیـدونــم یــادم نــیــســت فـقـط مـیـدونـم دوتــا دیــگــه داریــم یــکـیـش کـــه تــو آشــپــزخــونــه اســت یــکـیـشـم بـازنــکـرده تــوکــابــیــنــتِ
بــابــام:O-o
مــنــو داداشـــم: ,,-------^----@ (شکلکو داشتی؟یعنی خوابیدیم داریم زمینو گاز میگیریم)
روح دهــخــدا :((((((((
خــب مـــــادر مــن دیــگــه چــرا مــیــگــی نـمـیـدونـم؟تـو کـه آدرسـشـم بـلـدی.الـهـی فــدات بـشـم

فرستنده : viki

نه جان من شانس و اقبال ما رو میبینی؟!
ترافیکم تموم شده، با کامپیوتر نمیتونم بیام ۴جوک. مجبورم با گوشی بیام. بهترین نقطه ی آنتن دهی GPRS ایرانسل توی خونمون هم دستشوییه!
(فکر کنم الان فهمیدین که از کجا دارم پست میذارم دیگه!!)

فرستنده : Mehdi 19

بچه ها یه سوال:هرکی بره مسجد ینی آدم شده؟
دیشب بعدمدت ها رفتم مسجد برا نماز جماعت,دوستم میگه آدم شدی,میای مسجد!
من:O_O
فرشته های خدا:&_&
وهمچنان من:@_@
به قول بچه ها:ازچی بگم ازین همه درد کمرم شگست.

فرستنده : نوح کبیر

مـامـانم خـواب بـد دیـده بـود پـنج تـومن بـه مـن داد گـفت داری مـیری بـنداز تـو صـندوق صـدقات بـعد کـه مـامـانم رفـت آشـپزخـونه بـابـام اومـده میـگه: تـو میدونـی پـدر بـودن یـعنی چـی؟مـیدونی خـرج یـه خـانواده رو دادن یعنـی چـی؟میدونـی تـحریم یعنـی چـی؟
-اره بـابـا دمـت گـرم ایـشلا جـبران کنـیم
خـب الان میتونـی جـبران کنـی بـابـایی
-چیـکارکنـم؟
اون پولـی کـه مـامـانت داد بـبر بـزار تـو جـیب مـن
هیـچی دیـگه قـانع شـدم بـردم گذاشتـم جـیب بـابـام

بابای مستحقِ داریم؟؟!!

فرستنده : 1369

خدا نصیب موش جنگل هم نکنه. عاقا سال اول راهنمایی ی هم میزی داشتم.
برخی شیرین کاری های این هم میزیم:
در همون حالتی که روی صندلی نشسته، ی تفی مینداخت که تو سطل آشغالی که سه چار متری اونورتر بود می افتاد.
وقتی عطسه میکرد، یه بوی خاصی تو هوا پخش میشد.
وقتی ماهی میخورد ی بوی بدی به مشام میرسید؛ وقتی باهام حرف میزد، سرمو یکم عقب میبردم و نفسمو حبس میکردم تا از این بوی تهوع آور در امان باشم.
خب دیگه بسه اووووععععع اووووووووووووووع دارم بالا میارم.
هم میزیه ک من داشتم!

فرستنده : omid69

عاقا به آرایشگره میگم فردا عروسی پسرعمومه ، موهامو یکم اصلاح کن.
یارو موهامو کوتاه کوتاه کرده(انگار موهامو با نمره 4 زده باشن).
به علاوه دستمالو اینقد دور گردنم محکم زده ک دارم خفه میشم.
آرایشگره ما داریم!

فرستنده : omid69

همین پنج دقیقه پیش پشت کامپیوتر بودم که خواهر کوچولوم اومد پیشم و گفت داداش مهدی... رومو سمتش برگردوندم و با لبخند گفتم بله بفرمایید؟
گفت زهرمار و بفرمایید! الاغ بیشعور! بعدشم یه دونه خوابوند تو گوشم و رفت!
(o_O)
خو حداقل بهم میگفت واسه چی زد؟!

فرستنده : Mehdi 19

امروز به مامانم میگم “یه چایی هم برا من میریزی ؟؟”
میگه ” التماس کن “!!!!! :|

فرستنده : Abol2006

فک و فامیله داریم


با گوشیم رفته بودم اینتر داشتم میچتیدم مامیم فهمیدو
بهم ی نگاهه معنا داری کردو
گف:با گوشیت رفتی اینتر شمارت نیوفته برش دارن مزاحمت بشن؟
من:(؟ ؟)
گوشیم:(؟ ؟)
اینترنت:(؟ ؟)
مامیه با اطلاعات(اتلاعاط)عمومیه بالا دارم عایا؟

فرستنده : ..::Nice girL::..

همین تو 4جوک خودمون یه اس ام اس دیدم با این متن:رفیق معامله فسخ شد!!! در قبال دنیا... دیگه بقیشو نمینویسم خودتون خوندید مطمئنن.. خوشم اومد برا دوستم فرستادم اس ام اس داده: اشتباه کردی دنیارو میدادی من.!!!!!!! من که هیچی احساساتم زودتر از خودم تو افق محو شد..
اینم دوسته دنیا دوسته ما داریم..!!!!!!!!!!!!

فرستنده : foruzan

این ضد حال مطمئنم واسه همه پیش اومده البته ضد حال که نه اعصاب خوردی:
بچه ی فامیل که تازه زبون وا کرده میاد بهت میگه ااااا نی نی اصلا میخوای همون جا بگیری خفش کنی ولی حیف که باباش پیششه مگرنه تا الان همه ی بچه های فامیل مرده بودن >:( 
واسه ی خودم چندین بار پیش اومده واسه شما چی؟

فرستنده : bazooka

دقت کردین تو فیلم و سریال های ایرانی وقتی دوتا دانشجو میخوان عاشق هم بشن
باید پسره اشتباها به کیف دختره بزنه تا همه وسایلش بریزه و تو جمع کردن کمکش کنه و عاشقش بشه ؟
::

فرستنده : باب افسنجی f.m

مــن یــه دوستـــی دارم اسمــش فــریبــرزه خعـلی هــم صــاف و صــوف و مـــودبه
یــه بـار تــو یــه مهــمــونی خــانــوادگــی اینـــم بـــرده بودیـــم. مامانمو دختــــــر خالـــه مـامــانم داشتـــن از بچـگـــی هــاشـــون حــرف مـــی زدن!!!
دختــر خالــه مـامــانم گفــت یــادته مـــادربـــزرگ یــه گــاو داشــت اسمـــش فــریـــده بـــود
مـــامانــم : آآآآآره.... 
__ یـادتــه دختــر بــه دنیــا آورد اسمـــش و گــذاشتـــیم فـــریبــا
مامانم : آآآآخـــــــی، آآآآره....
__ آهــان یــه پســـر هـــم آورد اسمـــش رو گذاشتیــــم فریـــــــــبرز!!!
چه گوســـاله خوشگــلی هـــم بــود فریبـــــــــــرز...
دیگـــه خــودتــون چهــــره ی دوســـت خلبـــان صــاف و صـــوفمـــون رو تصــــور کنیـــــد :)
فک و فامیـــله داریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم ؟؟؟؟!!!!!!!!

فرستنده : shey2nak

بعد امتحان گفتم یه نگاهی به گوشیم بندازم ............دیدم 13 تا تماس بی پاسخ از بابا(نخند بی جنبه فارسی رو پاس بدار..)...........ینی مردم از ترس گفتم چه خبر شده 
سابقه نداشت اصن میدونست سرجلسم
حالا زنگ زدم میگم بابا چی شده
میگه:هیچی می خواستم بگم داری از اتوبان رد میشی حتما از پل عابر برو
بابا من 20 سالمه بخدا!!!!!!!

فرستنده : هفتادی

عاغا چشت روز بد نبینه
با داداشم تازه رفته بودیم کنگ فو , جو کنگ فو هم مارو فجیع گرفته بود
تو خونه نشسته بودم که داداشم گفت بیا تمرین کنیمو چن تا لگد بزن من دفاع کنم
منم از خدا خواسته گفتم باشه
ی
چن تا ضربه زدم دفاع کرد 
بعد ی ضربمو یکم محکم تر زدمو اونم پامو رو هوا گرفت
یعنی پام رسما تا بالای سرش بالا رفته بود
همینطور که پامو گرفته بود به اون یکی پام ی ضربه زدو
از ارتفاع یک متری با سر اومدم زمینو دستو پام خورد به بخاریو بخاریم افتاد روم
یعنی تا ی ساعت از درد به خودم میپیچیدم
مرگ من این داداشه من دارم

فرستنده : -*daryayeh*eshgh*-

سلام به همگی همونطور که در جریانید منتو کردستان زندگی میکنم وطبیعتا از شلوارکردی زیاد استفاده می کنم و از همین تریبون می خواهم اعلام کنم که شلوار کردی خیلی باحالی واقعا دستت درد نکنه ........چرا ..چون همزمان می تونه ای پد ....کتاب درسی ....... مقدار زیادی تخمه و حتی گوشی جی ال ایکس رو تو خودش جابده....... به خداراست می گم

فرستنده : مبین

>>>><<<<<<<>>>>>><<<<<<>>>>>><<<<<<<>>>>><<<<<<<>>>>>>
دو تا از رفیقای ما با هم دعــــــــــــــــواشون شده بعد یکیشون کم آورد 
ضـــــــــــــــــــــــــایع شدحالا اون یکی رفیق ما برگشته بش میگه:
"آدم با نی نوشــــــــــــــــــــــــــابه بخوره ولی ضایع نشه"
مــــــــــــــــــــــن :o0
اون یکی رفیقــــــــم : O0
نـــــــــــــــــــــــــی نوشابه: ))))))))))))))))))))))))):
یک و ســــــــــــــــــــــــــاندیس:(((((((:
میگم شما یه کــــــــــــــــــــــــــــاری بکنید دم دستتون تیر آهنی چیزی 
هست بکوبید بعدا با هم حســـــــــــــــــــــــــــــــــــــاب می کنیم...
رفیق رفقاست ما داریم؟؟؟
<<<<<<<<<<<>>>>>>><<<<<>>>>><<<<<>>>>><<<<>>><<<>>>

فرستنده : ***WELLBORN***

این مطلب واسه همین دو دیقه (دقیقه) پیشه
یه دو دختر عموی گودزیلا دارم که تازه 4 هفته اس میره کاراته. بعد مامانش که میشه زنموی بنده واسه این که این از تب و تاب بیفته می برتش مسابقات منطقه ای تا شاید آخر بشه و بعد بی خیال شه
این گودزیلای ما هم در عین ناباوری و شایستگی قهرمان شده
بیچاره زن عموم :((((((
الان من چه طور از خودم در مقابلش دفاع کنم؟
گودزیلای مستعد داریم ما؟!!!!!

فرستنده : Mori

مادربزرگم می خواد بره دکتر میگه:تو فردا می خوای بری دانشگاه؟؟؟
میگم:نه هیچ کلاسی ندارم
باهاش رفتم دکتر برگشته به منشیه میگه منو زودتر بفرست تو نوه ام کلاس داره دیرش میشه
صداقتت منو کشته ننه جونم

فرستنده : H O S N A

رفتم خونه دیدم دخترخاله ی گودزیلام خونمونه رفتم بغلش کردم بعد بهش میگم:فهامه جون میای باهم بازی کنیم؟
یه نگاه طولانی بهم انداخته بعد دستشو برده بالا یکی خابونده زیرگوشم میگه: تو چون نفهمی نمیفهمی که وقتی انسانی شکست عشقی خورده نباید طرفش برن باید اونو به حال خودش رهاکنن تا این شکست و درک کنه...
بعد همونطر که داشت میرفت گفت:حتی یه ذره هم درک نداری
من:-ا
شکست عشقی خورده(دخترخاله ی گرامی):-0
آخه اینم دختر خاله ی عاشقه ما داریم؟؟؟

فرستنده : مهشاد

پسر خالم یک خونه ویلایی بیرون شهر ساخته بود رفتیم اونجا با اقوام واسه تعطیلات آخر هفته...
پسر خالم بهم میگه شایان نظرت چیه تو ایوون از این گرانیت رنگیا بزنم قشنگ میشه؟ من:|:|:|:|:|:|:|:|
اطرافیان در متعجب:S
میگم امید منظورت ایرانیته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ینی هرکس چسبید به یک ستون شروع به گاز گرفتن کرد:)))))))

فرستنده : shayanoscar

تو تابستون مادرم کولر رو خاموش می کنه پدرم هم تا میاد روشن می کنه میزنه دور تند
تو زمستون همه بخاری رو تا ته زیاد می کنند
(وقتی که فیش میاد چه برق چه گاز تا 2 روز نه کولر نه بخاری حتی پنکه هم نباید روشن شه)

فرستنده : axiss

از اونجایی که هیچ مخاطب خاص و عامی ندارم دیروز(ولنتاین) به دو تا از رفیقام پیامک زدم یکیشون زنگ زده میگه 
آدم روز ولنتاین به دوست دخترش اس می زنه!!!
خدایا این رفقای نمک نشناسو از ما بگیر جاش یه دوجین مخاطب خاص با معرفت بده
موافقید؟

فرستنده : Mori

فک و فامیله داریم


اقا خو من چه گناهی کردم مخاطب خاص ندارم؟
خو چرا هیچکی به من ولنتاینو تبریک نمیگه؟
دیروز با دوستم تو کلاس زبان انقدر اس عاشقانه به هم دادیم که داشتیم میترکیدیم
قبلنا مامانم واسه اینکه عقده ای نشم ولنتاین برام کادو میگرفت الان بوسمم نمیکنه
مخاطب خاصه نداشتس داریم؟
رفیقه عاشقه داریم؟
مامانه کادو نده داریم؟

فرستنده : engar

مامانم امروز اومده میگه : به نظرت ناهار چی بخوریم ؟میگم : سبزی پلو با ماهی میگه : گمشو بابا میخوام استانبولی درست کنم!!من :|
خب مادر من تو که تصمیمتو گرفتی دیگه چرا میپرسی؟مامانه داریم؟فداش شم

فرستنده : ay-_-tak

از راه اومدم سلام کردم رفتم تو اتاقم 
شاید نیم ساعت شد که یهو صدای مامان و بابام رفت بالا.
باز من داشتم حرص می خوردم
هی هیچی نگفتم دیدم صداشون داره می ره بالاتر 
گوشیمو برداشتم زنگ زدم رو شماره خونه مامانم رفت شماره منو دید به بابام گفت مهدی دوباره رفت بیرون؟بابام گفت نمی دونم...
خلاصه گوشیو برداشت گفت بله؟گفتم مامان من الآن پیش میثمم تو مغازش (1000متری خونمون).گفت خب
گفتم خب نداره دیگه صداتون داره تا اونجا میاد دوباره چتون شده شما دوتا؟
گفت جی می گی صدامون اومد؟ گفتم بله یکم آروم تر
گوشیو قطع کرده به بابام می گه تو دعوا که حرف بدی نزدیم که؟
منم توی اتاقم یهو زدم زیر خنده
اومدن تو اتاق 
مامانم گفت اگه تو نبودی حالا تا صبح داشتیم دعوا می کردیما
خدایا شکرت که مهدی و دارم
فک و فامیله ما داریم؟

فرستنده : MEHDI>>>100%MOKH

نصیحت کردن مادر من:
وقتی در سکوت نگاش می کنم....چیه مث بز نیگا میکنی!
وقتی لبخند میزنم....خیلی بی عاری!
وقتی اخم می کنم... طلبکاری!
وقتی حرفهاشو تایید می کنم...فقط بلدی بگی بعله هیچی که حالیت نیست!
وقتی خودمو میزنم به اون راه...اصن تو آدمی با تو حرف بزنم!
آخرش هم محکم میزنه پس کلمو میره!!!
خو مادرمن اینو از همون اول بزنو برو انقدم وقت منو خودتو نگیر
والا به قرعان
آقا ما نخوایم کسی ما رو نصیحت کنه کیو باید ببینیم؟؟؟
این هم مامانه من دارم؟!؟!

فرستنده : فرمول

ملت از خونه زنگ میزنن بیرون غذا سفارش میدن من از بیرون زنگ میزنم خونه سفارش میکنم غذامو نخورن :|

فرستنده : morteza_7

پسرخالم 19سالشه نامزدکرده.دوسال ازمن بزرگتره(هردوتا مون سال چهارم دبیرستانو میخونیم).چن وخ پیش خونه خالم دعوت بودیم.پسرخاله وخانومش هم بودن
پسرخاله گفت:روان شناسا میگن هر کی تو سن نوجوانی ازدواج کنن خوشبخت میشن وبهترین زمان ازدواج نوجوانیه.
به بابام میگه:شما نمیخاین اینو(منظورش منم)دوماد کنین.مامانم میگه:اتفاقا همین تصمیموداریم.
من:؟؟؟؟!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چن وخته مامانم با بابام اسم چن تا دخترو نشونم میدن میگن نظرت چیه؟(اگه سر راهی ام بهم بگین)
بچه ها نظرتون درباره خودشی با اسید چیه؟آخه تو خونمون چیزدیگه پیدانمیشه

فرستنده : نوح کبیر

عاقا همه چی قبول....ولی اینو دیگه کجای دلم بزارم؟
آخه انصافی نیگا:
اس ام اس های سیو شده تو گوشی مامانم به صورت فایل بندی:
1-جوک
2-تبریک
3-عاطفی
حالا اینا همش جا شد اینو نیگا:
4-اموات!
بعد رفتم اینو باز کردم توش شماره قبر فک و فامیلمو دیدم!
هیچی دیگه...یه قرار با اموات گذاشتم با هم تو افق محو شیم!

فرستنده : amir_hossein76

خونمون گوسفند آوردیم.برادرزاده ام(نام مستعارگودزیلا)گوسفندو بغل میکنه میبوسه بهش میگه با من دوس میشی؟
من با اون سنم از گوسفند میترسم باز اون گوسفندو با لگد میزنه.(
چن روز بعد گوسفندو کشتیم.گودزیلاهه میگه:چرا دوستمو کشتین؟
میگم:اشکالی نداره عوضش دوستتو با هم دیگه میخوریم.با این حرفم آروم که نشد دیدم بدتر,مث خر(همان گودزیلا)گریه میکنه.
ازبس گریه کرده بود چشاش مث هندونه باد کرده بود.تا یه هفته نه حرفی نه غذایی نه هیچی,آخرشم خودم یه گوسفند عروسکی براش خریدم تا بلکه آروم بشه بازم نشد.یه دو هفته بیمارستان بود بخاطر سوء هاضمه.بالاخره رفتیم یه گوسفند براش خریدیم.*خدایا از این همه غصه کمرم شگست*از چی بگم؟؟/

فرستنده : نوح کبیر

اغا من یه داداش دارم 10 سالشه دایناسوریه واسه خودش، این همش تو خونه با بالش ها کشتی کج بازی می‌کنه بعد واسه خودش گزارش هم میکنه یعنی توهم میزنه در هدبنز فک نکنم دیگه امیدی بهش باشه

فرستنده : ramin s.h

وای ...چند روز پیش داشتم تو 4 جوک میگشتم مطالبو میخوندم دیدم مامانم میگه پریسا کنترل رو بیار به زحمت پا شدم کنترل رو دادم بهش!!!
دیدم داره نگام میکنه...یهو داد زد گفت میگم کنترل و بده ؟!!
گفتم دادم دیگه!!...یهو بلند تر داد زد گفت : گفتم کنترل رو بیار میخواام زنگ بزنم...!!!
من.... :( :)
کنترل:(
مامان حواس جمع من دارم؟؟؟

فرستنده : pari

>>>>>>>>><<<<<<<<>>>>>>>>>><<<<<>>>>><<<<>>
من تو خونه دارم از سرما یـــــــــــخ می زنم دو تا بلوز پوشیدم با خودم فکر می 
کنم بیچاره اونایی که الآن بدون وســـــــــــــــیله دارن تو خیابون میچرخن حتما 
دارن از سرما می میرن بعد رفتم ســـــــــــــــــر پنجره می بینم این داداش ما با 
بچــــــــــــــــــه های کوچه همه با یه تا پیرن سهیم شدن تو شادی پس از 
گل و هـــــــــــــــــــی میچرخن کلی ام حال می کنن...
O0 ))))))))): ((((((((: 
خدا وکیلی گودزیلای بی فکـر مثل نقل و نبات پخش تو محـــــــله ی ما!!!

فرستنده : ***WELLBORN***

>>>>>>>><<<<<<<<<<>>>>>>>>><<<<<<<<<>>>>>
رفیق ما زنگ زده که :
ســــــــــــــــــــــــــــــلام میگم ولنتاین دیروز بوده ها فهمیدی ؟ من تازه فهمیدم دارم میزنم تو ســـــــــــــر خودم
میــــــــــــگم:
چی میگـــــــــــــــــــی بابا چند وقت دیگس حالت خوبه؟
مبگـــــــــــــــه:
مگه ولنتایــــــــــــن 14 فبریه نیس ؟
میگـــــــــــــــم:
آره خــــــــــــــــــــب 
میگــــــــــــــــه:
خب دیووووووووووونه دیروز 14 بهمن بود دیگه.....
مــــــــــــــــــــن:O0
ولنتایـــــــــــــــن: ((((((((((((:
مخاطب خاصـــــــــــــ بیچارش: :)))))))))))
یعنی اصلا از مثل دیـــــــــــــــــگ به دیگ که بگذریم
خدا وکیلی اعتراز میکنن که چــــــــــــــــرا بدون آزمون میشه بری دانشگاه
آخه کجا واسه این نخبه ها جا داره هــــــــــــــان؟
رفیق تیزهوشـــــــــــــــــه من دارم؟
><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>

فرستنده : ***WELLBORN***

>>>>>><<<<<>>>>><<<<<<>>>>>><<<<<>>>>>>
چند وقــــــــت پیش زده بودم زیر آواز و کلی تو حال بودم(موقع درس خوندن)
بعد یه دفعه دیدم گــــــــــرد و خاک بلند شد از اتاقم اومدم بیرون می بینم 
مامانــــــــــــــــــم 
افتاده به جون آبـــــــــــــــــــجیم که:
بی شعور نفهم خبر مرگتــــــو زودتر بیارن دختره ی ... چه مرگته چرا درس نمی خونی دو ترم مشــــــــــروط شدی نمیخوای آدم بشی اونوقت واسه من با صدای بلند میزنی زیر آواز موقع درس خونـــــــــدن، تو شعور نداری ؟؟؟
خواهر بیچــــــــــــــــــــــــــــــارم: (((((: ^ِ^ ×× ~~ oO
به جان خودم چنان در و دیواری پــــــــــــــــــــند آموز شدند از این سخنان که هنوزم که هنوزه بعد دو هفته هـــــــــــــــــیچ آثاری از آواز و خوانندگی در من مشاهده نگردیده و نخواهد شــــــــــــــــد..
مامان خشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــن کوبندس ما داریم؟
<>><><><><><><><><><><><><><><><><><><>

فرستنده : ***WELLBORN***

یه دختــــر دایـــی دارم کوچولــــوعــه
2.3 ســالشــه همیــشــه خونــه داییـــم کـــه میـــرم میاد پهلـــــوم یا با مــوهام ور مــیره یا با ساعتــ مچـــیم !!!!
کــــلی اذیتــــ میکنـــه دیگــه !!!!
منــم همــش تهدیــدش میکــردم کــه اگــه اذیتــم کنــی مـــی پَــزَمِـــت :دی
بعــد دیگــه ول میـکـــرد!!!!!
یــه روز رفتــم خونشــون اومـده پهــلوم میگــه مانــــی بــه کــی اسمس میــدی هان؟؟؟ هان؟؟؟
((مـــنم ای تــــرم مشــروطـ شـــدم اعصــاب مصـــابــ ندارمـ))
رفتـــم یــه قابلمــه بــزرگ بــرداشتــــم آوردم توشـــم پــراز آبــ کــــردم چنــدتا هـــویج و گــوجــه هـــم انداختم تــوش تادیـــد دارم قابلمـــه رو پـــُـر میکـــنم زد زیره گریه جیغغغغغغغغغغغغغغ میـــزد و التمــاس میکـــرد میگفتــ : مانــــــــــــی تــو رو خدا منــــــو نخــــــور...
منــــم نشـــوندمـــش تــو قابلمـــه ایقـــــدر جیـغغغغغغغغغغغغغ زد کـــه تـــو همـــون حالتـــ بیهـــوش شــــــد:)))))))))))))) ­ ) داییــــــم تــا 1 مــا باهـــام قهــــر بــــود:))))))))))) ­))) ))
مانــــــــــــــــــــــــی ِ بــدجنــس ^__^

فرستنده : shey2nak

به دوستم میگم میخوام اهنگ پیشواز مو غیر فعال کنم چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟
میگه والا نمیدونم فک کنم گوشی تو خاموش روشن کنی خودش پاک میشه...........
من 
من
من
من برم یه افقی پیدا کنم محو شم

فرستنده : alim2

فک و فامیله داریم


با دوستم داشتیم تو خیابون میرفتیم که یهو گفت: عـــــه! اون ماشینه که آرم شبکه سه داره چیه؟!
نگاه کردم دیدم ماشینه لیفان‏ بود‏!!!
(O_o)
آرم شبکه ۳ آخه...؟!
نه الان واقعا دوست باهوشه که من دارم؟!

فرستنده : Mehdi 19

ﻳﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻢ ﻣﺠﻠﻪ ﭘﺰﺷﻜﻲ ﻣﻴﺨﻮﻧﺪﻡ...
ﻣﻦ.ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﺍﻣﺎﺭ ﺣﺪﻭﺩ ﺩﻩ ﺩﺭﺻﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺍﺳﻬﺎﻝ ﺭﻧﺞ ﻣﻴﺒﺮﻧﺪ.
ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻢ.ﻳﻌﻨﻲ ﻧﻮﺩ ﺩﺭﺻﺪ ﺑﺎﻗﻲ ﺍﺯ ﺍﺳﻬﺎﻟﺸﻮﻥ ﻟﺬﺕ ﻣﻴﺒﺮﻥ؟
ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪﻩ ﻫﻨﻮﺯ ﺗﻮ ﻫﻨﮕﻢ.ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪﻡ ﭼﺠﻮﺭﻱ ﺍﻳﻦ ﺍﻻﻥ ﺗﺮﻡ ﺍﺧﺮ ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ ﭘﺰﺷﻜﻴﻪ.
ﻛﺴﻲ ﻧﻤﻴﺎﺩ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺮﻳﻢ ﺍﻓﻖ ﻣﺤﻮ ﺷﻴﻢ؟؟؟

فرستنده : ehsan93

پدر ما میاد می گه علی این فیش منو از طریق اینترنت پرداخت کن منم جو گیر شدم رفتم تو سایت همین که فیشو پرداختم به نشانه تاسف منو نگاه کرد بعد هم به مادرم گفت بفرما خانم تحویل بگیر بچت معتاد اینترنتی شده
من هنوز هم که هنوزه نفهمیدم چه ربطی بهم داشتن

فرستنده : axiss

دقت کردین جدیدا تو فورجوک بعضیا می خوان با تعصب ما نسبت به بابا مامانمون لایک بگیرن می خواستم از طرف فورجوکی ها اعلام کنم که دیگه این روش به درد نمی خوره چون بچه های فورچوک با لایک کردن این پست این اطلاعیه رو تایید می کنن....... با تشکر مدیریت پارک ((فورجوک)))

فرستنده : مبین

به مدیرم میگه آقای مهندس میشه فردا ساعت ده بهم یک ساعت مرخصی بدین؟
میگه: واجبه؟
گفتم: بله خیلی
میگه: نه نمیشه 
مدیره دارم؟؟؟؟؟؟

فرستنده : بهار

ملت پسرخاله داره مام پسر خاله داریما..
اون روز بعد 1 ماه دیدمش اومده میگه سودا یه کار توپ برات پیدا کردم ولی ماشین میخوادا (لازم به ذکر است که خودش بیکاره) منم با ذوق پرسیدم حالا چی هست این کار
برگشته میگه میری راه آهن برا کسایی ک خونواده هاشون نیومدن واسه بدرقه دست تکون میدی:ll
میخوام بدونم الان ریختن خونش برام حلاله عایا؟؟؟!!!
تازه ازش پرسیدم چرا گفتی ماشین میخواد برگشته میگه خی راحت بری بیای کسی مزاحمت نشه دیگه ماهم مردیم غیرت داریم خووو

فرستنده : sevdam

یه بار سر سفره داشتیم ناهار میخوردیم یه گودزیلاهم بینمون بود (5ساله) یهو ازش یه بادی درفت همه زدن زیر خنده اونم دید ضایع شده خیلی جدی یه نگاه به باباش کرد وگفت بابا ؛ خیلی بی تربییتی !!!! 
ما))))).
باباش بیچاره

فرستنده : khaste

واســـه دوســـتــم جــــک فـــرســـتـــادم درجـــواب داده:
هـــه هـــه هـــه خــنــدیــدم!ازتـــرس بــه خـــودلـــرزیـــدم!ســبـــزش کــــه شـــدنـــمــایـــان!رفــتــم ســـرخــیـــابـــــان...
:|
آخرشم خوشحال نوشته خودم سرودما...خوب بود؟؟؟
نمیــــــدونم چـــی بـــگم!دوستـــــــــه خوشــــحاله شـــاعره مـــاداریم؟؟؟؟

فرستنده : *خیارشور*

رفتیم خونه خواهر شوهرم 
از اون روزایی بود که انسان دوستی م حسابی گل کرده بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!
گفتم آبجی جون غذا چی میخوای بپزی بده من کمکت کنم!!!!!!!!!
اونم که فهمیده بود من خیلی خر شدم گفت طاس کباب (تاس کباب، تاص کباب، طاص کباب)!!!!!!!!!!!!!!!!
منم که از این غذا فرااااااااااااااااری (آخه اینم غذاس! اونم واسه مهمون! فکر کنم خواهر شوهر بازی درآوردا)
گفتم بده من بپزم
حالا در واقع تا بحال نه دیده بودم چطوری پخته میشه و نه تا بحال خودم پخته بودم! اونم نامردی نکرد و گفت باشه!!!!!!!!
وسایلشو چید روی میز و گفت دستت درد نکنه
هرچی فکر کردم نمیدونستم چیکار کنم
زودپزو برداشتم، همه رو خورد کردم ریختم توش و تا کله ش پر آب کردم و گذاشتم روی گاز
یه ساعت بعد دیدم صدای خنده ش مثل بمب پیچید تو خونه
هرچی بهش میگیم چته نمیتونه حرف بزنه
آخرش میگه: آبجی بیا طاس کبابتو ببین
دیدم واویلااااااااا......................... این که همه ش له شده! یه چیزی در حد حلیم با رنگ و روی افتضاح!!!!!!!!!!!!!!
فک و فامیه ضایع کنه داریم ما!!!!!!!!!!!!!!!

فرستنده : ستایش خانوم

یه عده هم هستن خدا خدا می کنن روز ولنتاینن (که امروز باشه ) یه بارون حساااااابی بیاد ...
و این روز به کام اونایی که مخاطب خاص دارن زهر بشه ...
الان دارم تو گوگل طرز خوندن دعای بارون رو سرچ می کنم ؟!؟!؟!

فرستنده : dash vahid

خیلی وقتا داداش بزرگم وقتی میخاد پسر کوچولوشو صدا بزنه اسم برادر کوچیکمو میاره. هوش و استعداد تا این حد! فکوفامیل داریم ما!

فرستنده : mmlmml777

(یک واقعیت دردناک)
بعد دو ماه ، امتحان ترمم دیروز تموم شده (البته کلاسای ترم جدیدم از هفته پیش شروع شده!!!)خیر سرم گفتم یه روز عین خرس به خواب زمستانی میرم
صبح مامانم گیر داده پاشو پاشو
میگم چی شده
میگه ساعت 9 شده،تا کی می خوابی؟
الان برم افق یا سرمو بکوبم به دیوار بتنی بچه های 4جوک؟

فرستنده : Mori

دانشجو که بودم یه استاد داشتیم باقلوا!!دفتر وکالت داشت استاد دانشگاه بود دانشجوی دکترای دانشگاه شیرازم بود از همه مهمتر مجرد بود!!!!
حالا کلاسشو واستون توصیف کنم...
متون حقوقی که زبان تخصصی ما بود تدریس میکرد کلاسش معمولا 2تا4 بود پسرا که اصولا کلاسش نیومدن اما کلاس پر میشد از دانشجو دختر تا حدی که دیگه جا نبود...
دیدین همه کلاسا از آخر پر میشه؟؟؟کلاس این استاد از اول پر میشد یعنی سر نشستن رو صندلی ردیف اول سبقت میگرفتن!!!!
نمیدونم چرا سر این کلاس چشمای همه خمار میشد وصداشون نازک!!!!!!!!
سرتونو درد نیارم با همه ی این کارا استاد به هیچکس پا نمیداد!تا اینکه کاشف به عمل اومد استاد از دانشجوش شکست عشقی خورده! از دوستم که ترم بالایی بوده خاستگاری کرده اونم نامردی نکرده خیلی تو ذوق زنی گفته من شوهر دارم!
خوب بگو خودت نمیخوای چرا بقیه رو بدبخت میکنی؟؟؟
آخه این دوست بی فکر بود من داشتم؟؟؟؟

فرستنده : میم مثل...

ما یه گودزیلا (سوپرگودزیلا) تو خونه داریم 4 سالشه (پسرمه خیلی دوسش داریم) ولی خوب همیشه ما هم مجبوریم پا به پای اون باب اسفنجی و نمیدونم لاکپشت نینجا ببینیم همه کارتونا را حفظ شدم از بس نگاه کردم
آخره دیکتاتوره نمیذاره من ده دقیقه اخبار نیگاه کنم به نظرتون چیکار کنم تا دو روز پیش خبر نداشتم که قراره بهمون یارانه عیدی بدن والااااا همش لاکپشت نینجا
به نظرتون من با این سوپرگودزیلا چیکار کنم؟؟؟؟

فرستنده : biglar

آغا اگه من ماهی یه بار ده دقیقه دیر بیام سرکار رئیصمون میگه به به بیگلر ظهر بخیر خوش اومدی
خوش یه روز در میون دیر میاد میگه این ترافیک تهران نمیذاره ما به کارمون برسیم
به نظرتون من با این رئیص چیکار کنم؟؟؟
آخه رئیسه من دارم؟

فرستنده : biglar

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد